eitaa logo
رستاخیز | محمدرضا سعادتی
254 دنبال‌کننده
292 عکس
203 ویدیو
28 فایل
محمدرضا سعادتی #طلبه_عصر_انقلاب_اسلامی گردآورنده کتابهای: ●آزادی یعنی آزادی ●پای درس خمینی مشهد ■علاقه مندی هایم: مطالعات مکتب امام (ره) اندیشه انقلاب فلسفه عرفان ادمین: @Mr_saadati14
مشاهده در ایتا
دانلود
🌀 حکمت عملی؛ خط مشی زندگی و نتیجه حکمت نظری 🔻 : 🔸يک مسلک و يک فلسفه زندگی، خواه ناخواه بر نوعی و و درباره هستی و بر يک نوع تفسير و تحليل از جهان مبتنی است. 🔹نوع برداشت و طرز تفکری که يک مکتب درباره جهان و هستی عرضه می دارد، و آن مکتب به شمار می رود. اين زيرساز و تکيه‌‌‌‌‌گاه اصطلاحاً «جهان‌‌‌‌‌بينی» ناميده می شود. 🔸همه دين ها و آيين ها و همه مکتب ها و فلسفه‌‌‌‌‌ های اجتماعی متکی بر نوعی بوده است. هدف هایی که يک مکتب عرضه می دارد و به تعقيب آنها دعوت می کند و راه و روش‌‌‌‌‌هایی که تعيين می کند و بايد و نبايدهایی که انشاء می کند و مسئوليتهایی که به وجود می آورد، همه به منزله نتايج لازم و ضروری جهان‌‌‌‌‌بينی ای است که عرضه داشته است. 🔹حکما حکمت را تقسيم می کنند به و . «حکمت نظری» است آنچنان که هست، و «حکمت عملی» است آنچنان که بايد. اين چنين «بايد»ها نتيجه منطقی آنچنان «هست» هاست، بالاخص آن چنان «هست» هایی که فلسفه اولی و حکمت مابعدالطبيعی عهده‌‌‌‌‌دار بيان آنهاست. 📓 کتاب جهان بینی توحیدی؛ ص ۸ و ۷ ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
⁉️ سئوال از خودش و پاسخ به آن: آیا بجای طلبگی رشته ای دیگری را فرا می گرفتم بهتر بود❓ 🌷 خاطره ای خوش و جاوید 🌷 ⁉️ يادم هست، در زمانی که در قم تحصيل می کردم، يک روز خودم و تحصيلاتم و راهی را که در زندگی انتخاب کرده‌‌‌‌‌ام ارزيابی می کردم؛ با خود انديشيدم که آيا اگر بجای اين تحصيلات، رشته‌‌‌‌‌ای از تحصيلات جديد را پيش می گرفتم بهتر بود يا نه؟ ⁉️ طبعا با روحيه‌‌‌‌‌ای که داشتم و ارزشی که برای ايمان و معارف معنوی قائل بودم اولين چيزي که به ذهنم رسيد اين بود که در آن صورت وضع روحی و معنوی من چه می شد؟ 🔹 فکر کردم که الان به اصول و و و و غيره ايمان و اعتقاد دارم و فوق العاده اينها را عزيز ميدارم؛ آيا اگر يک رشته از علوم طبيعی و يا رياضی يا ادبی را پيش گرفته بودم چه وضعی داشتم؟ 🔸 به خودم جواب دادم که اعتقاد به اين اصول و بلکه اساساً روحانی واقعی بودن وابسته به اين نيست که انسان در رشته‌‌‌‌‌های علوم قديمه تحصيل کند. بسيارند کسانی که از اين تحصيلات محرومند و در رشته‌‌‌‌‌های ديگر تخصص دارند، اما دارای ايمانی قوی و نيرومند هستند و عملًا متّقی و پرهيزکار و احياناً حامی و مبلّغ اسلام‌‌‌‌‌اند و کم و بيش مطالعات اسلامی هم دارند؛ احياناً ممکن بود من در آن رشته‌‌‌‌‌ها بر زمينه‌‌‌‌‌هايی علمی برای ايمان خود دست می يافتم بهتر از آنچه اکنون دست يافته‌‌‌‌‌ام. 🌀 آن ايام، تازه با آشنا شده بودم و آن را نزد استادی (پاورقی: ظاهرا مقصود (ره) است) _که برخلاف اکثريت قريب به اتفاق مدّعيان و مدرّسان اين رشته صرفاً دارای يک سلسله محفوظات نبود، بلکه الهيات اسلامی را واقعا چشيده و عميق‌‌‌‌‌ترين انديشه‌‌‌‌‌های آن را دريافته بود و با شيرين‌‌‌‌‌ترين بيان آنها را بازگو می کرد_ مي‌‌‌‌‌آموختم. لذّت آن روزها و مخصوصاً بيانات عميق و لطيف و شيرين استاد از خاطره‌‌‌‌‌های فراموش ناشدنی عمر من است. 📚 در آن روزها با همين مسأله که آن ايام با مقدّمات کامل آموخته بودم آشنا شده بودم، قاعده معروف‌‌‌‌‌ «الواحد لا يصدر منه الّا الواحد»را آن طور که يک حکيم درک می کند درک کرده بودم (لااقل به خيال خودم)، نظام قطعی و لا يتخلّف جهان را با ديده عقل مي‌‌‌‌‌ديدم، فکر می کردم که چگونه سؤالاتم و چون و چراهايم يک مرتبه نقش بر آب شد؟ و چگونه می فهمم که ميان اين قاعده قطعی که اشياء را در يک نظام قطعی قرار می دهد، و ميان اصل‌‌‌‌‌ «لا مؤثّر في الوجود الّا اللّه»منافاتی نديده آنها را در کنار هم و در آغوش هم جا می دهم، معنی اين جمله را می فهميدم که‌‌‌‌‌ «الفعل فعل اللّه و هو فعلنا»و ميان دو قسمت اين جمله تناقضی نمی ديدم، «امر بين الامرين»برايم حل شده بود، بيان خاصّ صدر المتألّهين در نحوه ارتباط معلول با علت و مخصوصاً استفاده از همين مطلب برای اثبات قاعده‌‌‌‌‌ «الواحد لا يصدر منه الّا الواحد»فوق العاده مرا تحت تأثير قرار داده و به وجد آورده بود؛ خلاصه يک در فکرم ريخته شده بود که زمينه حلّ مشکلاتم در يک گسترده بود؛ در اثر درک اين مطلب و يک سلسله مطالب ديگر از اين قبيل، به اصالت معارف اسلامی اعتقاد پيدا کرده بودم، و و پاره‌‌‌‌‌اي از احاديث و ادعيه پيغمبر اکرم و اهل بيت اطهار را در يک اوج عالی احساس می کردم. 💠 در اين وقت فکر کردم ديدم اگر در اين رشته نبودم و فيض محضر اين استاد را درک نمی کردم همه چيز ديگر چه از لحاظ مادّی و چه از لحاظ معنوی، ممکن بود بهتر از اين باشد که هست، همه آن چيزهايی که اکنون دارم داشتم و لااقل مثل و جانشين و احياناً بهتر از آن را داشتم، اما تنها چيزی که واقعاً نه خود آن را و نه جانشين آن را داشتم همين بود با نتايجش؛ الآن هم بر همان عقيده‌‌‌‌‌ام. 📙 عدل الهی؛ صفحه ۹۹ ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .