راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷
📌 #رئیسجمهور_مردم
از شهداد تا مشهد
بخش نهم
عدهای میرفتند سمت حرم که شاهد تدفین و مراسمش باشند، عده ای سمت انتهای خیابان امام رضا(ع) که ماشین تابوت را قدم به قدم تا حرم بدرقه کنند و عدهای هم دقیقهها و حتی ساعتها روی جدولها و توی پیادهرو نشسته بودند و منتظر بودند؛ کودکی توی کالسکه زیر سایهی پوستر شهدا خوابیده بود، مرد و زنی با چمدان و کیفهایشان -انگار که تازه رسیده باشند و قبل از پیدا کردن وسایل در هتل و مسافرخانه ترجیح داده باشند بیایند برای تشییع- نشسته بودند کنار
زن و مرد جوانی که با کودک شیرخوارهشان که هنوز گردن نمیگرفت، آمده بودند.
کمی آن طرفتر، طلاب پاکستانی با پرچمشان قدم میزدند و عزاداری میکردند و صدایشان یک جاهایی می گچربید به صدای بلندگوهای مراسم.
زن جوان نیمه محجبهای از کنارم به سرعت رد شد، تنها چیزی که دیدم برانول نصب شده روی دستش بود که گواهی میداد حالش چندان خوب نیست و سرم لازم است و شاید لازم نبود با این حالش تا اینجا بیاید. اما همه ما یک درد مشترک داشتیم که توی این شلوغی دنبال دوایش میگشتیم: «باورمان نمیشد!»
و یا باید عزیز از دست دادهمان را سرحال و سالم میدیدیم و شایعه پراکنها را لعن میکردیم و یا جسم کفن شدهاش را توی آغوش میگرفتیم و سیل اشک جاری میکردیم تا باور کنیم.
اما امان... امان از کفن و جسم... امان از گزارشهای پزشکی بیرحم... امان از سوختگی... امان از شناسایی پیکر با تنها نشان سالم مانده در بدن یعنی انگشتر...
ادامه دارد...
مهدیه سادات حسینی | از #شهداد
پنجشنبه | ۳ خرداد ۱۴۰۳ | ساعت ۱۴:۰۰ | #خراسان_رضوی #مشهد
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌 #رئیسجمهور_مردم
از شهداد تا مشهد
بخش دهم
از حجم جمعیت اجبارا کز کردیم کنج پیادهرو، جلوی موکبی که خادمها با همان لباس سبز خادمی حرم امام رضا (ع)، بطریهای آب خنک را در حرفهای ترین حالت ممکن از روی سر زائرها پرت میکنند برای هم و پرتاب هیچکدام هم خطا نمیرود!
ماشین تابوت میرسد، موج جمعیت همه را به هم فشرده میکند. زن میانسالی زمین میخورد، همه دستشان را دراز میکنند و در کسری از ثانیه بلندش میکنند، مردم آب را از خادمها میگیرند و دست به دست میکنند، یک نفر از پلهی بالا، آب میریزد روی سر مردم و آن یکی کارتن کیک و آبمیوه را پاره میکند و تکههایش را میریزد روی سر مردم که خودشان را باد بزنند.
مامورهای هلال احمر سریع از راه میرسد و زمین خوردهها را چک میکنند.
دخترهای هلال احمری را که میبینم یاد شهیده مکرمه حسینی میافتم، شهیدهای که توی حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان، حین انجام خدمت به شهادت رسید.
ماشین تابوت که رد میشود فشار جمعیت بیشتر میشود اما قابل تحمل است، همه گیر کردهاند وسط فشار جمعیت از همه طرف اما کسی شاکی نیست، همه میدانستند سخت است اما آمدند، این دل است که حکم میدهد و خودش هم پای تصمیمش می ایستد.
ادامه دارد...
مهدیه سادات حسینی | از #شهداد
پنجشنبه | ۳ خرداد ۱۴۰۳ | ساعت ۱۶:۰۰ | #خراسان_رضوی #مشهد
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌 #رئیسجمهور_مردم
روایت بیرجند
بخش پنجاهوپنجم
- برای بدرقهی رئیس جمهور اومدم؛
عزیزم بود؛
کاش من به جاش میرفتم؛
اگر چه که مثل اون لایق شهادت نبودم.
حالا باید از دور نگاهش کنم و باهاش خداحافظی کنم.
شاید اقلا اون دنیا شفاعتم رو پیش جدش بکنه.
قوطی آبش تمام شده و تشنه بود؛
به سوی موکب آب هدایتش کردم.
صورتش از شدت گریه و زاری به سرخی میزد و نفسهای همراه با آه و افسوسش تمامی نداشت که از کنارم گذشت...
ادامه دارد...
رفعت حسنی
پنجشنبه | ۳ خرداد ۱۴۰۳ | ساعت ۰۸:۳۰ | #خراسان_جنوبی #بیرجند
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌 #رئیسجمهور_مردم
روایت بیرجند
بخش پنجاهوششم
دسته گلی بزرگ به دست دارد دوان دوان به سمت میدان جانبازان حرکت میکند خادم امامزاده اسماعیل روستای خشکان کرغند است که به رسم ادب و احترام کیلومترها آمده تا گلهای سرخی که از باغچه منزلش چیده پیشکش شهید جمهوری کند که تنها هم و غمش خدمت به محرومان بود و به پاس خدمت خالصانهاش لقب سید محرومان گرفت و در حال خدمت به محرومان جان بر طبق اخلاص نهاد.
شهید جمهوری که در سفرهای استانی دو بار پا بر دیده منت اهالی کردغند گذاشته تا مشکلاتشان را از نزدیک رصد کند و به رسم ادب مردمان این دیار با حضورشان بازدیدش را در روز تشییع پیکر مطهرش پس دادند.
فاطمه رحیمزاده
پنجشنبه | ۳ خرداد ۱۴۰۳ | #خراسان_جنوبی #بیرجند
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷
📌#رئیسجمهور_مردم
موکب همدردی
موکب کوچک و سادهای زده بودیم تا روز ولادت آقا امام رضا (ع) پخش شیرینی و شربت در مدرسه داشته باشیم. اما...
صبح که مطلع شدیم امیدمان ناامید شده است؛ رفتم کتیبههای محرم را از صندوق درآوردم و عکس از شهدا پرینت گرفتم و خودم را رساندم مدرسه.
موکب شادمان را با دلی پر از غم تبدیل کردم به موکب عزا و چه حس و حالی داشت...
چقدر این همدلی و همدردی را نیاز داشتم.
هانیه نیکنامی
سهشنبه | ۱ خرداد ۱۴۰۳ | #خراسان_رضوی #مشهد دبستان دخترانه باقرالعلوم طوس
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌 #رئیسجمهور_مردم
روایت مشهد
بخش چهلم
بسیار روایت آماده کردهام ولی تو خود حدیث مفصلی!
چه نیاز به سخن؟
«شهادت
بهترین فرجام
بدون برجام»
ادامه دارد...
فاطمه نیکوییمقدم | از #بجنورد
پنجشنبه | ۳ خرداد ۱۴۰۳ | ساعت ۱۳ | #خراسان_رضوی #مشهد رواق دارالحجه
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌 #رئیسجمهور_مردم
روایت بیرجند
بخش پنجاهوهفتم
عصا به دست، به سختی راه میرود؛ دخترش کمک میکند تا عرض خیابان پاسداران را برای کمی استراحت توی ایستگاه اتوبوس طی کند. از قهستان کیلومترها راه را طی کرده تا ادای دین کند به شهید جمهوری که در سفر دوم به خراسان جنوبی، به دیدن مردم محرومِ «درمیان» رفته بود. بغض میکند و میگوید: «مردم استان مهمون نوازن و من اومدم تا بازدید شهید جمهور رو پس بدم»
فاطمه رحیمزاده
پنجشنبه | ۳ خرداد ۱۴۰۳ | #خراسان_جنوبی #بیرجند
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا