eitaa logo
راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷
2.7هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
244 ویدیو
3 فایل
روایت‌ مردم ایران 🇮🇷 نظرات، انتقادات، پیشنهادات و ارسال مطالب: @ravina_ad
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 روایت مراغه بخش پنجم امروز اربعین دیگری در مراغه برپاست. در هر ۲۰ متر یک موکب پذیرایی دیده می‌شود. هرکسی در حد توان خود موکب و ایستگاه صلواتی زده است برای پذیرایی از عزاداران استاندار شهید، مالک رحمتی. ادامه دارد... عطا حکم‌آبادی | از جمعه | ۴ خرداد ۱۴۰۳ | ساعت ۰۹:۵۰ | میدان عبدالقادر به سمت کمربندی شمالی ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷
📌 روایت تبریز بخش شصت‌وششم همه دورتادور میدان ساعت نشسته‌اند؛ شبیه کسانی که قرار است مسافرشان از حج بیاید و بروند به استقبالش. مسافرشان دارد نرم‌نرمک از میدان شهدا می‌آید. وسط‌های این انتظار عکاس سالخورده‌ای توجهم را جلب می‌کند. ریش‌های بلند سفیدش می‌گوید که سن و سالش حتماً به سال‌های اول انقلاب می‌رسد. سال‌هایی که رجایی بود، بهشتی، مدنی و قاضی هم. دور می‌ایستم و تماشایش می‌کنم. دارد حادثه‌ی شهادت را تحلیل می‌کند. آخرش هم امضای کار را می‌زند: «تحلیلای من هیچ وقت غلط از آب در نمیان.» جلوتر رفتم و پرسیدم: «عکس جالب، چی گرفتین؟» انتظار داشتم چند فریم عکس خوب به من نشان بدهد و حتی چندتایش را برایم ارسال کند، اما بدون کمترین ذوق نگاهی به دوربینش کرد. آه کشید: «نه جالیب عحسی؟ همه ماتم دارن. دیگه چیز جالبی وجود نداره.» انگار که غم فقدان پدر ذوقش را کور کرده باشد! شاید هم خاطرات تلخی برایش زنده شده باشد! ازش در مورد شهید مدنی و شهید قاضی پرسیدم. ماشین زمان ذهنش رفت تا آن روزها. گفت: «شهيد مدنی هم مثل حاج آقا (آل‌هاشم) خاکی بود. این روزها بیشترین چیزی که از این شهید بزرگوار می‌شنویم همین‌هاست که حاج آقا خاکی بود، بین مردم بود، همیشه تبسم داشت. می‌گن پیغمبر هم همیشه لبخند داشتن. شاید همین شبیهِ پیغمبر بودنه که ایشونو محبوب قلبها کرده! شایدم عمل به حدیث «دین چیزی غیر از خدمت به مردم نیست»، شایدم از اینکه مثل شهید مدنی شهیدوار زندگی می‌کرد!» دوباره نگاهی به دوربینش می‌اندازد. می‌گوید «از همون روزا عکاسی می‌کنم. اما دوربین ندارم. دوربین رو امانت می‌گیرم». خواستم اسمش را بگوید که توی روایتش بیاورم. مکث کرد: «من کی باشم که خودمو معرفی کنم؟ من سرباز انقلابم.» ادامه دارد... مائده مهدوی پنج‌شنبه | ۳ خرداد ۱۴۰۳ | ساعت ۰۸:۲۶ | میدان ساعت ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
📌 روایت مراغه بخش ششم وسط‌های کمربندی شمالی مراغه بین جمعیت ایستاده‌ام و دور خودم می‌چرخم؛ می‌خوام مردمی که از چهار جهت جغرافیایی به اینجا می‌آیند را ببینم. بین جمعیت چند نفر از عکاسان خبری تبریز را می‌بینم. سلام و وقت‌بخیری رد و بدل می‌کنیم. آنها که رد شدند چشمم افتاد به این پسربچه. مداحی «سفر بخیر، جوونی شد عاقبت بخیر»ِ رسولی می‌پیچد بین تار و پود پرچم و توی هوا تاب می‌خورد؛ وه به میانداری جوانانِ انقلاب! ادامه دارد... زینب علی‌اشرفی | از جمعه | ۴ خرداد ۱۴۰۳ | ۱۰:۲۰ | کمربند شمالی ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
📌 روایت مراغه بخش هفتم پیکر شهید مالک رحمتی وارد محل برگزاری مراسم شد؛ شعار مردم: «مالک اشتر آذربایجان» ادامه دارد... عطا حکم‌آبادی | از جمعه | ۴ خرداد ۱۴۰۳ | ساعت ۱۰:۳۸ | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
📌 روایت مراغه بخش هشتم فرزند مراغه به آغوش مردمش بازگشت. در مورد شور و اشتیاق مردم به حضور در این مراسم همین بس که فقط هق‌هق گریه می‌شنوم. مردم گریه‌هایشان را گره می‌زنند به «یا حسین»های بلند و دسته‌ جمعی. ادامه دارد... محمد حیدری | از جمعه | ۴ خرداد ۱۴۰۳ | ۱۰:۴۵ | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
📌 روایت مراغه بخش نهم داشت از حال و هوای شهر برای پدر شهید می‌گفت. از پارچه سیاه‌های کوچه و خیابان ، از ایستگاه‌های صلواتی، از پوستر و بنرها ... در برابر هر جمله پدر شهید مظلومانه سرش را با حزن تکان می‌دهد. بنده‌ی خدا بیمار است و تازه چند ساعت است که فهمیده مالک، پسرش، پر کشیده است.‌ از دیشب دوستانِ پسر داشتند آرام‌آرام آماده‌اش می‌کردند. ادامه دارد... عطا حکم‌آبادی | از جمعه | ۴ خرداد ۱۴۰۳ | ساعت ۱۰:۵۰ | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
📌 روایت مراغه بخش دهم به دلیل ازدحام جمعیت ۲۰ دقیقه است که درب آمبولانس باز نمی‌شود. ادامه دارد... عطا حکم‌آبادی | از جمعه | ۴ خرداد ۱۴۰۳ | ساعت ۱۳:۰۰ | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
📌 خداحافظ دست‌هایش را پشت کمرش حلقه کرده بود و زیر چشمی دلنوشته‌ها را می‌پایید. خودکار را برداشتم و رفتم به طرفش. _بفرمایید شما هم یک چیزی بنویسید. هول شد و عقب عقب رفت. _من؟ نه من چی بنویسم. اصلاً خطم خوب نیست. گفتم:«حرف دل زدن که خط خوب و بد نمی‌شناسه.» خودکار را گرفت. بغضش ترکید و خودش را انداخت روی مقوا. با خط درشت نوشت: خداحافظ مریم برزویی پنجشنبه | ۳ خرداد ۱۴۰۳ | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
📌 از شهداد تا مشهد بخش هفتم مسجدها، حسینیه ها، حوزه های علمیه، مدرسه ها و حتی خانه های مردم، شده اند میزبان زائرها. نمی توان زائرهای امام رضا(ع) را از جمعیت تشییع کنندگان تفکیک کرد، خیلی ها هیچ وقت نمی خواستند سیاسی باشند اما چه شد که سیاسی ترین آدم کشور، مرزهای سیاست را از بین برد و همه را بی قرار و زائر مشهد کرد؟ ساکن حسینیه شده ایم، حسینیه ای که سهم هر زائر یک پتو و یک بالشت است اما پر است از صفا و صمیمیت، ترک و کرمانی و کرجی و شمالی کنار هم می نشینند و از خاطرات مشهد آمدنشان می گویند. مثل زن ترکی که از سلماس آذربایجان آمده؛ می پرسم که چرا تشییع تبریز را نرفته؟ می گوید شوهرش پلیس است و سرکار بوده و نتوانسته برود اما آنقدر پای تلویزیون اشک ریخته که شوهرش داوطلبانه راهی مشهد شده، از شهرشان تا مشهد ۲۴ ساعت سوار ماشین و اتوبوس بوده اند، فقط برای یک تشییع که تابوت را از دور می شود دید و برای زیارتی که فقط می توان از دور سلام داد. چطور می شود که یک رجل سیاسی، مرز عواطف و عقاید را این گونه متحول می کند؟! ادامه دارد... مهدیه سادات حسینی | از پنج‌شنبه | ۳ خرداد ۱۴۰۳ | ساعت ۱۲:۹۰ | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
📌 روایت مراغه بخش یازدهم پیکر شهید دفن شده است. خانواده‌ی شهید آمده‌اند کنار مزارش برای آخرین وداع. میثم مطیعی روضه‌ی قتلگاه می‌خواند و مردم های‌های گریه می‌کنند. انگار هیچ‌کس هنوز باور نکرده است که دیگر مالک رحمتی در بینشان نیست. ادامه دارد... عطا حکم‌آبادی | از جمعه | ۴ خرداد ۱۴۰۳ | ساعت ۱۳:۱۵ | گلزار شهدای الزهرا ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا
شهادت برایت زود بود.mp3
4.74M
📌 📌 شهادت برایت زود بود توی تحقیقم می‌رسم به اینجا که از حوالی سال٩٨ رفته رفته درآمد ایران از منابع گردشگری کم و کم‌تر شده و سال ١٣٩٩ دیگر صفر شده، دلیلش را کرونا فرض می‌کنم که حتماً هم موثر بوده. ولی توی سال ١٤٠٠ که هنوز کرونا به خصوص در دیگر قسمت های دنیا خیلی رنگ نباخته از حوالی پائیز یک گروه قانون‌هایی که دو سه سال است تصویب شده‌اند می‌افتند روی مدار اجرا و جاری می‌شوند. 📃 متن کامل ✍ سید علی‌محمد حسینی | ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا