📌 #شهید_هنیه
روی میز ما
ما چهارتا بودیم، بچههای همسایه پنجتا. آخرین لقمه ناشتایی از گلویمان پایین نرفته، وسط کوچه بودیم. بازی که تمام میشد و دلمان تاپ تاپ میکرد برای خانه، تازه جِر زدن و دعوایمان شروع میشد. جنگ را میکشاندیم به حیاط. تهتاغاریها را مامور جمع کردن سنگ میکردیم و از پشت دیوار برای هم سنگ میپراندیم. صدای آخ هر طرف که در میآمد، سنگ بعدی تندتر و محکمتر پرت میشد. هر جای هر کس میخورد برایمان مهم نبود، بازی همیشه اشکنک دارد و گاهی تهش به سر شکستنک هم میرسد.
از صبح غصهام گرفته برای اسماعیل هنیه.
اسماعیل!
تا امروز که قربانیِ راه ظهور شد نفهمیدم که چه اسم قشنگی دارد.
دلم میسوزد، خیلی هم زیاد؛ اما تنها گزینهی روی میز فکرم وعدهی صادق بعدیست. مگر کلام آقایمان نیست که:
"آرام باشید. این چیزهایی که شما میبینید، اینها حوادث طبیعی یک راه دشوار به سمت قلّه است..."
بازی سر شکستنک دارد. سنگی خوردیم، سنگی زدیم... و حکایتمان همچنان باقیست. انبار سنگهایمان پر است و سنگپرانی تا رسیدن صاحبمان تمام نمیشود.
ما انتقام میخواهیم.
سیلی نه!
فقط انتقام سخت...
طیبه روستا
چهارشنبه | ۱۰ مرداد ۱۴۰۳ | #فارس #شیراز
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
9.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 #شهید_هنیه
و مرگ در هر لحظه برای من میرقصد...
وقتی در روز تشییع جنازه حاج قاسم به تهران آمد و از حاجی به عنوان شهید قدس یاد کرد صفحات بسیاری از دوستان عربش پر شد از انتقاد و اهانت به او... و بعد آن کم نگذاشت...
وقتی فرزندانش را متهم کردند به سوء استفاده از امکانات هیچ نگفت و با شهادت اعضای خانوادهاش اثبات کرد که همه چیزش را در راه فلسطین فدا میکند... و بعد آن کم نگذاشت...
شهید راه قدس... شما در راه قدس، مسجد الاقصی و مقاومت کوتاهی نکردید و کم نگذاشتید...
در یکی از همایشهای حماس سرودی خواند:
- و مرگ در هر لحظه برای من میرقصد
- زندگی ما آهنگی است که با لحن مبارزه ساخته شده است
- و راه ما پر از خار و خون و نیزه است
- ای مسیر ما، ای گذرگاه دلاوران، ای راه رستگاری
- اگر ما سلاح به زمین بگذاریم؛ به روی ما سلاح کشیده میشود
- و اگر روزی لبهایمان لکنت بگیرد، جراحتهای ما از طرف ما سخن میگویند
محمد قطرانی
چهارشنبه | ۱۰ مرداد ۱۴۰۳ | #تهران
انتفاضه فلسطین
@Thirdintifada
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌 #شهید_هنیه
پیررزمنده
آخرین بار که او را به دور از هیاهوی همایشهای بزرگ و مراسمات سیاسی دیدم، دهکدهای دنج در حاشیه استانبول بود؛ نشسته بودیم پای بساط چای که دیدم صورت بچههای فلسطینی گل انداخته. جنبوجوشها نشان از مهمانی مهم داشت؛ گرم گپ زدن درباره تاثیر علی شریعتی بر تطور فکر اسلامی عربی بودیم که ناگاه یکی از رفقا تکبیر چاق کرد. بادیگارد درشتهیکل ترک که کنار رفت، ابوالعبد هویدا شد. محافظان را کنار زد و گرم و صمیمی میان ما آمد؛ وسط خوشوبشها که فهمید از ایرانم، گرمتر در آغوشمان کشید. حس حضور اسماعیل هنیه، چیزی شبیه بچههای سینهسوخته شلمچه بود، پیررزمندههایی که پیراهن سفید را روی شلوار میاندازند و وسط خندههایشان بوی باروت را میشنوی، از تشویشآمدههایی که عجیب آرامت میکنند. حاج اسماعیل این چنین بود؛ کوه آرامش و ایمان. از پسِ دههها مبارزه، تجسد معنویت بود. هنیه آنقدر صیقل خورده بود که وقتی پشت سرش به نماز قامت میبستی، انگار بر بال فرشتهها بودی. شهادت اگر بویی داشت، عطر گرم عربی شیخ بود که هنوز هم در مشامم مانده. چنان گیرا قرآن میخواند، که میخواستی چشمهایت را ببندی و با او بر فراز مسجد الاقصی معراج کنی. هنگام خطبه خواندنش، محو روایتهای جهاد میشدی، وقتی که انگشت اشارهاش را بالا میآورد، گویی پرده پندار میدرید و پله پله تو را تا ملاقات خدا میبرد. دعایش که تمام شد، گفتم بهترین دعا را از شما میخواهم: شهادت در راه فلسطین؛ آرام دستم را گرفت و گفت: دعا کنیم برای آزادی فلسطین!
محمد اصغری
t.me/MuhammadAsghari
چهارشنبه | ۱۰ مرداد ۱۴۰۳ | #تهران
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷
📌 #شهید_هنیه
پازل کجاست؟
هنیه مردی بود که سالها بالاخص در این اواخر، به مرد "جهاد" تبدیل شده بود.
و جهاد هیچ پایانی ندارد جز انتخابی که میان دو راه انتخاب مخیر شده است: زندگی با ذلت یا مرگ با شهادت
هنیه وقتی دوباره با انتخابات از آرا اعضای حماس از زندان و خارج و داخل فلسطین، به رهبری حماس انتخاب شد، اولین تصمیمش بازگشت به قلب مرگ و ترور بود، نوارغزه!
چند ماه بعد حضورش در نوارغزه تصمیم گرفت به سفرهایی برای رایزنی برود. پس از مذاکره با مصریها، قاهره اجازه تلآویو را اینگونه پاسخ داد: به شرط عدم سفر به تهران!
هنیه و تیمش از غزه خارج شدند و از مالزی تا روسیه و... سفر کردند.
بعد سفرها، تیم حماس دو هفتهای در قطر بودند که با یکی دوستان نزدیک به دفتر حماس گفتگویی داشتم و پرسیدم آخر تصمیمشان چه شد؟ تهران میآیند یا نه؟
که گفت در حال استخاره یا همان مذاکره با مصریها هستند.
دو سه روز بعد این گفتگو؛ داستان حاج قاسم در بغداد رقم خورد و هنیه بدون درنگ به تهران آمد و لقب "شهید القدس" را روی حاج قاسم ماندگار کرد
رفتار هنیه و پاسخ اسرائیلیها قابل حدس بود؛ هرگز اجازه بازگشت به نوارغزه از رفح داده نخواهد شد. و هنیه از آن سال آواره میان قطر و ترکیه و بیروت شد... درست مثل همه حیرانهای جهاد...
و آن هم گذشت...
۷ اکتبر، هنیه در کنار العاروری سجده شکرش تیتر اخبار شد... اولین واکنش اسرائیلیها یک چیز بود: دو سال آرامش فریب بود، این مردان هیچگاه لباس جهاد را رها نمیکنند!
جنگ به درازا کشید، صالح العاروری در قلب بیروت ترور شد؛ بهترین رفیق اسماعیل...
جنگ به درازا کشید، فرزندانش و نوههایش در قلب اردوگاه الشاطی در شهر غزه ترور شدند...
مگر نه اینکه پسران هنیه هم مانند همه رهبران جهان باید به جای امن میرفتند، یا حتی به جنوب نوارغزه، یا حتی خروجشان هم از نوارغزه خیلی راحت و ممکن بود... یا اصلا مگر فضای عربی پر نبود از کنایه به اینکه هنیه و پسرانش فرماندهان هتلها هستند...
وقتی خبر شهادت را شنید تنها گفت، الحمدالله... خون کودکان غزه ارزشمندتر از پسران من نیست... هدف تغییر تصمیم است، اما من مصممتر شدم...
و باز جنگ به درازا کشید و خون خودت در قلب تهران سرخ شد...
خونی به سرخی بغداد و بیروت و غزه و تهران...
تحلیلها به جای خود... اما دشمنی که آن سوی جهاد ما ایستاده، یک راه بیشتر پای تو نمیگذارد؛ یا جنگ را رها کن یا بجنگ تا بجنگیم
پازل تنها یک چیز است: ما همیشه در جنگیم؛ همیشه... ما در وسط جنگیم؛ نه آنکه از ترس عدم جنگ تصمیم بگیریم و نگیریم...
ابوالعبد دیدارت با همرزمت حاج قاسم، رفیق هم جهادت شیخ صالح و هم خونهایت، ۴۰ هزار فلسطینی و پسرانت مبارک...
محسن فلسطین، ظهر تلخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۳
محسن فائضی
چهارشنبه | ۱۰ مرداد ۱۴۰۳ | #فارس #شیراز
انتفاضه فلسطین
@Thirdintifada
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌 #شهید_هنیه
چه جمعاند شهیدالقدسها
هنیه از شخصیتهای بسیار دوست داشتنی برای من بود...
از سالها قبل تا طوفان الاقصی، در جلسات و نشستها و... از او گفتهام و دفاع کردهام
از سالها قبل به واسطه اتفاقات سوریه در ایران سر حماس و اخوان اختلاف بود و در حمایتش بسیار نوشتم
تا همین ۲ روز گذشته که بیش از ۵ جلسه ارائه در شیراز و اصفهان داشتم و هر جلسه بیشک از او گفتم
که فلسطین داستانش فرق دارد:
یک فرق این داستان خود "هنیه" است...
خود ضیف و العاروری است
رهبرانی که مردمانشان دوستشان دارند، با مردماند، برای مردمشان و ایمانشان هم شهید میشوند
و اصلا شاید شهادت مزد همین دوست داشتن مردمان از آنهاست
داغ سنگینی است... و آخر اسماعیل هم به قربانگاه رفت
فرقی نمیکند کجا باشد
اسماعیل هنیهی فلسطینی باشی، تهران مشهد توست
قاسم سلیمانیِ ایرانی باشی، بغداد مشهد توست
شیخ صالح العاروریِ فلسطینی باشی، بیروت مشهد توست
عماد مغینهی لبنانی باشی، دمشق مشهد توست
عزالدین قسامِ سوری باشی، جنین مشهد توست
شهادت همه جا هست؛ همه زمان و همه مکان و چه جمعاند شهیدالقدسها
محسن فائضی
چهارشنبه | ۱۰ مرداد ۱۴۰۳ | #فارس #شیراز
انتفاضه فلسطین
@Thirdintifada
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷
📌 #شهید_هنیه
ماجرای آشنا
بسم رب الشهدا
ساعت ۲ بامداد، نیمههای شب، صدای انفجار و بوی خون...لحظه عروج...
چه قدر ماجرای شهادتت برایم آشناست. هنوز صبحی را که گفتند حاج قاسم را شبانه از دستمان ربودهاند، به خاطر دارم. پس این رسم دشمنان ماست که همانند بزدلان در تاریکی حمله کنند.
اما نمیدانند سربازان این جبهه در قنوتشان «اللهم رزقنا توفیق الشهادة» میخوانند و به دنبال قاتل خود میگردند. نمیدانند از خون آنها هزاران مبارز دیگر متولد میشود. نمیدانند هرچه بیشتر از ما بگیرند به پایان شوم خود نزدیکتر میشوند.
و اسماعیل، خود را فدای آزادی مردمت کردی اما به فرمودهی رهبر انقلاب، رژیم صهیونیستی زمینه مجازات سخت را فراهم ساخت و خونخواهی تو را وظیفه خود میدانیم.
من تو را شناختم...
تو را با مبارزههای خستگی ناپذیر در جبههی مقاومت شناختم. تو را با حماسههایِ حماس شناختم. تو را با استقامت، ایمان و دلاویهایت شناختم. تو را با فدا کردن خانوادهات در راه خدا شناختم. تو را با شهادت قاسمگونهات شناختم. من تو را به عنوان یک قهرمان شناختم.
قهرمانی که تا زمان آزادی فلسطین، خود را از استقامت و نبردهای بیوقفه آزاد نکرد.
ما تمامش میکنیم... اسارت فلسطین، کودککشیهای بیرحمانه، جنایات بیپایان رژیم غاصب و دردهای مظلومان را تمام میکنیم.
آنها شروع کردند اما ما تمامش میکنیم!
ما پای راهت میمانیم، اسماعیل هنیه!
فاطمه نصرتی
چهارشنبه | ۱۰ مرداد ۱۴۰۳ | #تهران
آرتین، رسانۀ رسمی نوهنران ایران
@artteen_ir
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
📌 #شهید_هنیه
بند کفشهایمان را محکم کنیم
روز بیست و یکم بهمن ماه سال۵۷، در حالی که حکومت نظامی برقرار بود، امام فرمان شکست حکومت نظامی را داد.آقای چهپور از بستگان مرحوم طالقانی تعریف میکند:« مرحوم طالقانی از اینکه امام دستور لغو حکومت نظامی را داده خیلی مضطرب شده بود و به امام تلفن زد و گفت اگر لغو حکومت نظامی بشود، تهران حمام خون می شود. امام هم فرموده بود هیچ اتفاقی نمی افتد. آقای طالقانی گفته بود یا من بعد از یک عمر از سیاست چیزی نمی فهمم یا این سید با عالم دیگری ارتباط دارد. باور کنید این حکم امام که صادر شد معادلات به هم ریخت.»
روزی که امام دستور شکست حکومت نظامی را داد خیلیها تصور نمیکردند تنها چند ساعت دیگر بیشتر به پیروزی انقلاب اسلامی نمانده.
شاید خیلیها نگران بودند که این همه خون ریخته شده به ثمر میرسد یا نه؟ اما در همان حال اضطرار، محكم ایستادند تا کار را به آخر رساندند.
بلند شویم مثل بچه انقلابیهای دهه پنجاه وضو بگیریم، توسلهایمان را جدیتر کنیم. گذرنامههای اربعینمان را با نیت دیگری آماده کنیم. تضرعهای شبانه را بیشتر کنیم.
تاریخ انقضای تحلیلهای ما ضعیفیم، همهجا پراز نفوذی است، همهجا پر از حفره است گذشته. الان وقت ناله نیست، وقت شکایت نیست.
ما نزدیک قلهایم، نزدیک قله نفس کم میشود، سختی مسیر بیشتر میشود. اما وقت اظهار ضعف نیست، وقت شعف رسیدن به قله است. وقت نشاط رسیدن به نهایت کار است. بند کفشهایمان را محکم کنیم.
فاطمه نصراللهی
eitaa.com/haer1400
چهارشنبه | ۱۰ مرداد ۱۴۰۳ | #قم
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا
راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷
📌 #شهید_هنیه
پروژه تعطیل شدنی نیست
امروز صبح زود طبق معمول اکثر روزها اول از همه مادرم زنگ زد و با بهت و تأثر درباره تیتر خبر شوکه کنندهای که از همهی شبکهها پخش میشد، جلز ولز کردیم. بعد نوبت دوستانم بود که یکی زنگ زد، یکی پیام داد. مهمترین قسمت تحلیل این خبر، موقعیت مکانیاش بود. همه با تعصب میگفتند: «نباید اینجا شهید میشد.»
این یعنی ما با شهادت مسئله نداریم. «ما ملت شهادتیم». ما ملتی هستیم که شیر مادرانمان در روضههای اباعبدالله جوشیده و به کام ما ریخته شده. گوش و چشم و ضمیر آشناییم با این کلمه.
حتی میهمان بودن شهید دیشب هم برای ما قرابتی تاریخی دارد. تاریخی حوالی سال ۶۰ هجری. هر کس که خبر شهادت مسلم را میشنید، اول رد میکرد. چون میدانست مسلم میهمان خانهی "هانیبن عروه" بزرگ قبیلهی مذحج است. کسی وجودش را نداشت حرمت خانهی بزرگ قبیله را بشکند. اما شکستند و خون میهمان را به دامن میزبان معتبرش ریختند.
این گزارههای تاریخی همیشه در حال تکرار یادم می آورد که ستم دلیل نمیخواهد. ستم با حرمت و بزرگی کاری ندارد. چون شیطان در ستمگر به حکومت نشسته.
اما چیزی که بعد از ریختن خون میهمان دیشبمان از نگاه و کلام و تأثر دوستانم قلیان میکرد، کلمهی "اینجا" ست. اینجا یعنی خاک. ما همیشهی خدا سر این کلمه غیرت عجیبی داشتهایم. این کلمه نه شوخی بردار است نه قابل اغماض. خاک یعنی محور حضور تک تکمان. یعنی بستر رشد و ریشه. خاک یعنی همان چیزی که دشمن ستمگر از آن محروم است. خاک یعنی آرزوی اسراییل....
به دیماه غمگین ۹۸ نگاه میکنم. یادم میآید همین آقای رییس دفتر حماس، همین میهمان شهیدمان برای تشییع برادرش حاج قاسم پشت تریبون با لحنی غرّا و دلگرم کننده میگفت: «با این ترورها پروژهی مقاومت در منطقه ضعیف نخواهد شد». یعنی ما سر میدهیم، سردار میدهیم، پیمانکار عوض میکنیم، اما پروژه مقاومت تعطیل شدنی نیست.
من هم بابت مکانِ واقعه ی دیشب، کلافهام اما وقتی صدای پدرانهی حاج قاسم که تاکید میکرد: «جمهوری اسلامی حرم است» در گوشم میپیچد. به خودم میگویم برای بازوی مقاومت، شهادت هر جایی غیر از خاک حرم، کم بود.
بعد دوباره به این میرسم که "خاک" همان آرزوی همیشگی اسراییل است که باید به گور ببرد.
حمیده عاشورنیا
چهارشنبه | ۱۰ مرداد ۱۴۰۳ | #گیلان #رشت
پس از باران، روایت نویسندگان گیلانی
eitaa.com/pas_az_baran
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎 بلـه | ایتــا