eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.9هزار دنبال‌کننده
622 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
علیست محور حق تا که با علی بد کرد مرا مراتب ایمان او مردد کرد به خویش گفتم او همسر پیمبر ماست که سب و لعنت و نفرین او نباید کرد کدام زن چه زنی احترام و حرمت که؟ زنی که خون به دل حضرت محمد کرد؟ زنی که با پدرش بعد قتل پیغمبر تمام مردم را در سقیفه مرتد کرد؟ زنی که مثل زن نوح بی لیاقت بود زنی که مثل زن لوط ظلم بی حد کرد جمل،شتر که زمین خورد زیر لب گفتم خدا به خیر کند با حسن چه خواهد کرد! مدینه...تیر و تابوت....کینه ای شتری و در ادامه ی این شعر گریه باید کرد... @raziolhossein
منوش از خُمِستان غیر آن سبو را که لب تر کند، خشک دارد گلو را . تو در ظلمت و اوست در روشنایی چه نسبت به شب می‌دهی ماه‌رو را؟ . بلاهت رها کن! بلاغت به پا کن! بجوی ای سراسیمه‌گو نکته جو را . چه امّید بستی به راهی به جز او مخوان از سر جهل «لا تقنَطوا» را . جنابت نمی‌يابد این‌سان طهارت بهل ای تن‌آسوده این شست‌وشو را . وضویی که بی حبّ حیدر بسازی به اسراف نسبت دهند آن وضو را . حذر کن! که با شیر نسبت مبندی به تمثیل خود کودک نق‌نقو را . کجا جمع گردد دلم با کسی که ندانست فرق پدر با عمو را . 🔴نخواهم من آن مادری را که در دل تــــــحمّل نکرده‌ست راز مـــــــــگو را . همان زن که با فتــــــــنه‌ی گاه‌گاهش نــبی جای خود، رنج داده‌ست شو را . همان زن که با مادر ما خــــــدیجــــه ز نـــــسبت فقـــط داشت نام هوو را . تو پیمانه‌ای را که نامش غدیرست اگر ریـــــختی، ریـــــختی آبرو را . کجا می‌دهم در قبال سوی اللّٰه ایا دست تقدیر! یک لحظه او را . همان او که از تخت و تاج کیایی گُزین می‌کند گیوه‌ی پررفو را . علی، آنکه در شام معراج، یزدان به لحنش بنا می‌نهد گفت‌وگو را . علی، آنکه از جان به ایتام کوشد علی، آنکه در دل شناسد عدو را . خدا را که ما را بخواند موالی که در دل نمیرانَد او آرزو را . بنوشند بی او حَمیمًا جَحیما بنوشیم با او شرابًا طهورا . مرا «جوهرِ» اعتقادی‌ست ثابت رقم می‌زنم نکته‌ی مو به مو را @raziolhossein
زنی که نامِ علی بود آتشِ جگرش به من مگوی که او مادر است و من پسرش! ز همسریّ پیمبر چه افتخار آن را که بود نزد پیمبر، نفوذیِ پدرش؟ خدا که خار کنارِ گل آفریده به باغ عجیب نیست که این شد زنِ پیامبرش از او ستاند مدالش، علی که نفسِ نبی‌است اگر به فرض، نبی کرده بود مفتخرش به غیرِ موکبِ او در قفای مرکب او شتر که دید هزاران مریدِ گاو و خرش؟! به حکم «حربک حربی» که مصطفی فرمود جمل، بود اُحُد و اوست هندِ فتنه‌گرش اگر شهادتِ کفرش ز من قبولت نیست بخوان به سورۀ تحریم و نصّ معتبرش بر او، به حکمِ خدا، حدّ قذف واجب بود حواله کرد نبی با امامِ منتظرش قبولیِ عمل انبیا به حبّ علیست از آن ضعیفه چه گویی و فضل و کرّ و فرش؟! اگر «علیٌّ خیر البشر» فرو خواندی دگر ز یاد مبر «من أبی فقد کفر»ش کسی که زخم زبان زد به مادرم زهرا ـ تو و عقیدۀ تو ـ من نمی‌شوم پسرش @raziolhossein
⚖مجازاتی که به تاخیر افتاد... ☑️ عَنْ عَبْدِ الرَّحِيمِ الْقَصِيرِ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ: أَمَا لَوْ قَامَ قَائِمُنَا لَقَدْ رُدَّتْ إِلَيْهِ الْحُمَيْرَاءُ حَتَّى يَجْلِدَهَا الْحَدَّ وَ حَتَّى يَنْتَقِمَ لِابْنَةِ مُحَمَّدٍ فَاطِمَةَ مِنْهَا. قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ لِمَ يَجْلِدُهَا الْحَدَّ؟ قَالَ: لِفِرْيَتِهَا عَلَى أُمِّ إِبْرَاهِيمَ. قُلْتُ: فَكَيْفَ أَخَّرَهُ اللَّهُ لِلْقَائِمِ؟ فَقَالَ: لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَعَثَ مُحَمَّداً رَحْمَةً وَ بَعَثَ الْقَائِمَ نَقِمَةً. 🔸راوی می‌گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: زمانی که قائمِ ما به پا خیزد، را به نزدش می‌آورند تا حد بر او جاری کرده و انتقام دختر پیامبر فاطمه زهرا (علیهماالسلام) را از او بستاند. عرض کردم: فدایت شوم، برای چه بر او حد جاری کند؟ فرمود: برای نسبت ناروایی که به بانو ماریه همسر پیامبر (علیهماالسلام) داد. عرض کردم: پس چرا اجرای حد، تا آن زمان به تأخیر می‌افتد؟ فرمود: زیرا خداوند، پیامبر را جلوه‌گاهِ رحمت قرار داد و حضرت مهدی را شمشیرِ ! [یعنی بر حسب حکمت الاهی، بناست کیفرها توسط امام عصر صورت گیرد، نه پیامبر _صلوات الله علیهما_]. 📚علل الشرائع ج2 ص 580 - بحارالانوار ج22 ص242 @raziolhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هم بیت خدا دور علی می گردد هم ارض و سما دور علی می گردد چون فاطمه حق است و علی محور حق زهرا همه جا دور علی می گردد @raziolhossein
بیا امام زمانم امام فاطمیه که نامتان گره خورده به نام فاطمیه به اشکهای سرازیر چشمهای شما شروع می شود آقا سلام فاطمیه بده اجازه که مشکی بپوشم از غمتان به احترام تو و احترام فاطمیه بخوان میان قنوتت مرا که این سنت مرام فاطمه هست و مرام فاطمیه خروش گریهٔ ما انتها نخواهد داشت که تا ظهور تو دارد ادامه فاطمیه بیا به شعله بکش آن دو بی مروت را به انتقام علی ، انتقام فاطمیه مرا ببر حرم با شکوه مادرتان برای دیدن حسن ختام فاطمیه برای روضه ی آتش گرفتن خانه بیا که با تو شود التیام فاطمیه نوشته اند چهل مرد می‌زدند او را همین بس است برای تمام فاطمیه @raziolhossein
اصل و فرع آفرینش درخور ذاتش نبود هیچکس شایسته‌ی درک مقاماتش نبود ذکر یا‌فاطر همان آیینه‌ی یافاطمه است جوهر فهم بشر یارای اثباتش نبود سوره‌ی کوثر برابر با تمام سوره‌هاست فرصتی اما برای شرح آیاتش نبود بانی عالم کجا و زندگی بر روی خاک؟ عالم خاکی که در سطح ملاقاتش نبود عرش‌لبریزِ سکوت و سرد از تسبیح‌بود گوشه‌ی خانه اگر سوز مناجاتش نبود او دعایش‌ شامل‌ همسایه‌ها هم‌ شد‌ ولی در مدینه هیچ کس فکر مراعاتش نبود زخم‌هایش ترجمان بی‌کسی مرتضاست غصه‌های مادر از درد جراحاتش نبود روضه‌سنگین‌میشود با واژه‌های‌ روضه‌اش کاش‌حرف‌ازکوچه‌ و میخ‌در و آتش‌نبود @raziolhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقتی در خانۀ علی می‌لرزد دنیا به بهانۀ علی می‌لرزد هرچند که کوه بوده یک عمر ولی بی فاطمه شانۀ علی می‌لرزد @raziolhossein
قـرار ، از دل من مي رود قرارِ علي اگـر كـناره بـگيري تو از كــنارِ علي بيا مَكن طـلبِ مرگ از خُـداي خودت كه هـسـت زندگيِ با تو انتظارِ علي فقط اشاره بكن ، تا بگـويمـش بـرود مگركه نيست اجل تحتِ اختيارِ علي؟ به غير تلخي اين چند ماهه ي آخِــر چه خوش گُذشت كنار تو روزگارِ علي مپوش چهره ز من كه به عشق ديدن توست اگر كه خانه نشيني شده ست كارِ علي مرا حلال كن اي نور،مثلِ سايه شدي وَ هرچه داشـته اي كرده اي نثارِ علي خزانْ حريفِ عليّ ات نبود اگر كه غلاف نبود عـلّـت قـتـلِ تو ، اي بهــارِ علي همين كه دست تو افتـاد از نفس، ديدند به شكل اشك زمين ريخت برگ و بارِ علي به انتقام تو خيزد وَ يا كه صبر كند؟ هنوز مانده دو دل تيغِ ذوالفقارِ علي غُبار رُوبي از اين خـانه ي غـم آلوده به جُز تو كار كسي نيست خانه دارِ علي همين مـدينه كه مي گُفـت از فُتـوحاتم شـده ست محو تماشايِ انكِسارِ علي ركابِ قلبِ علي هم شكست از آن دم كه شكـست، پهلويت اي دُرّ شاهوارِ علي به گـرمي نفـس تو قسم كه اين خانه به محضِ رفتـنِ تو مي شود مزارِ علي @raziolhossein
گریه کنید مادر ما بی گناه بود گریه کنید مادر ما پا به ماه بود حوریه ای که برگ گل آسیب میزدش در قتل او مشارکت یک سپاه بود یک مرد هم نبود بگوید در آن میان نامرد، این زنی که زدی بی پناه بود دیگر کسی به چهره ی قبلش نمی شناخت پایین پلک فاطمه از بس سیاه بود از شدت خجالت از هم در این سه ماه راه کلام این زن و شوهر، نگاه بود جای تمام شهر برایش علی گریست جای تمام شهر علی غرق آه بود نگذاشت تا که فاطمه نفرینشان کند ورنه به آه فاطمه عالم تباه بود همصحبتی نداشت دگر بعد فاطمه تنها کسی که گوش به او داد چاه بود رغبت نداشت پا بگذارد به خانه اش راه عبورش از وسط قتلگاه بود @raziolhossein