eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.9هزار دنبال‌کننده
622 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هم بیت خدا دور علی می گردد هم ارض و سما دور علی می گردد چون فاطمه حق است و علی محور حق زهرا همه جا دور علی می گردد @raziolhossein
بیا امام زمانم امام فاطمیه که نامتان گره خورده به نام فاطمیه به اشکهای سرازیر چشمهای شما شروع می شود آقا سلام فاطمیه بده اجازه که مشکی بپوشم از غمتان به احترام تو و احترام فاطمیه بخوان میان قنوتت مرا که این سنت مرام فاطمه هست و مرام فاطمیه خروش گریهٔ ما انتها نخواهد داشت که تا ظهور تو دارد ادامه فاطمیه بیا به شعله بکش آن دو بی مروت را به انتقام علی ، انتقام فاطمیه مرا ببر حرم با شکوه مادرتان برای دیدن حسن ختام فاطمیه برای روضه ی آتش گرفتن خانه بیا که با تو شود التیام فاطمیه نوشته اند چهل مرد می‌زدند او را همین بس است برای تمام فاطمیه @raziolhossein
اصل و فرع آفرینش درخور ذاتش نبود هیچکس شایسته‌ی درک مقاماتش نبود ذکر یا‌فاطر همان آیینه‌ی یافاطمه است جوهر فهم بشر یارای اثباتش نبود سوره‌ی کوثر برابر با تمام سوره‌هاست فرصتی اما برای شرح آیاتش نبود بانی عالم کجا و زندگی بر روی خاک؟ عالم خاکی که در سطح ملاقاتش نبود عرش‌لبریزِ سکوت و سرد از تسبیح‌بود گوشه‌ی خانه اگر سوز مناجاتش نبود او دعایش‌ شامل‌ همسایه‌ها هم‌ شد‌ ولی در مدینه هیچ کس فکر مراعاتش نبود زخم‌هایش ترجمان بی‌کسی مرتضاست غصه‌های مادر از درد جراحاتش نبود روضه‌سنگین‌میشود با واژه‌های‌ روضه‌اش کاش‌حرف‌ازکوچه‌ و میخ‌در و آتش‌نبود @raziolhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقتی در خانۀ علی می‌لرزد دنیا به بهانۀ علی می‌لرزد هرچند که کوه بوده یک عمر ولی بی فاطمه شانۀ علی می‌لرزد @raziolhossein
قـرار ، از دل من مي رود قرارِ علي اگـر كـناره بـگيري تو از كــنارِ علي بيا مَكن طـلبِ مرگ از خُـداي خودت كه هـسـت زندگيِ با تو انتظارِ علي فقط اشاره بكن ، تا بگـويمـش بـرود مگركه نيست اجل تحتِ اختيارِ علي؟ به غير تلخي اين چند ماهه ي آخِــر چه خوش گُذشت كنار تو روزگارِ علي مپوش چهره ز من كه به عشق ديدن توست اگر كه خانه نشيني شده ست كارِ علي مرا حلال كن اي نور،مثلِ سايه شدي وَ هرچه داشـته اي كرده اي نثارِ علي خزانْ حريفِ عليّ ات نبود اگر كه غلاف نبود عـلّـت قـتـلِ تو ، اي بهــارِ علي همين كه دست تو افتـاد از نفس، ديدند به شكل اشك زمين ريخت برگ و بارِ علي به انتقام تو خيزد وَ يا كه صبر كند؟ هنوز مانده دو دل تيغِ ذوالفقارِ علي غُبار رُوبي از اين خـانه ي غـم آلوده به جُز تو كار كسي نيست خانه دارِ علي همين مـدينه كه مي گُفـت از فُتـوحاتم شـده ست محو تماشايِ انكِسارِ علي ركابِ قلبِ علي هم شكست از آن دم كه شكـست، پهلويت اي دُرّ شاهوارِ علي به گـرمي نفـس تو قسم كه اين خانه به محضِ رفتـنِ تو مي شود مزارِ علي @raziolhossein
گریه کنید مادر ما بی گناه بود گریه کنید مادر ما پا به ماه بود حوریه ای که برگ گل آسیب میزدش در قتل او مشارکت یک سپاه بود یک مرد هم نبود بگوید در آن میان نامرد، این زنی که زدی بی پناه بود دیگر کسی به چهره ی قبلش نمی شناخت پایین پلک فاطمه از بس سیاه بود از شدت خجالت از هم در این سه ماه راه کلام این زن و شوهر، نگاه بود جای تمام شهر برایش علی گریست جای تمام شهر علی غرق آه بود نگذاشت تا که فاطمه نفرینشان کند ورنه به آه فاطمه عالم تباه بود همصحبتی نداشت دگر بعد فاطمه تنها کسی که گوش به او داد چاه بود رغبت نداشت پا بگذارد به خانه اش راه عبورش از وسط قتلگاه بود @raziolhossein
نیش مسمار اگر لب به سخن وا می کرد پرده از راز غم فاطمه بالا می کرد آستان در اگر حقّ تکلّم می داشت دشمنان را همه زان واقعه رسوا می کرد مجری توطئه اهل سقیفه که ز خشم در آتش زده را با لگدش وا می کرد! دوخت بر سینه ی زهرا در آتش زده را زینب از پشت در این صحنه تماشا می کرد بین دیوار و در خانه به زهرا چه گذشت؟ کز خدا مرگ به صد ناله تمنّا می کرد به چه جرمی گل امّید علی پرپر شد؟ خصم بدکیش چه با شاخه ی طوبی می کرد؟ سند غربت و مظلومی زهرا و علی محسن آن غنچه ی پرپر شده امضا می کرد داد بر اهل ولا درس فداکاری را آن که یاری ز علی یکّه و تنها می کرد گه ز بازو و گه از پهلوی بشکسته و گاه شکوه از ضربت آن سیلی اعدا می کرد بعد از آن واقعه ی تلخ فدک تا دم مرگ بر علی صورت نیلی شده اخفا می کرد ازایشون سوال شد این غزل راکجاسرودید فرمودند پشت دیواربقیع @raziolhossein
دیگر گُلی شَبیهِ تو پَرپَر نمی شود زین پَس کَسی به قَدرِ تو لاغَر نمی شود دَستی که زیرِ چادُرِ خود می کُنی نَهان دیگر سِپَر به یاریِ حِیدَر نمی شود وَقتی که راه می رَوی، اَز دَستِ مَن بِگیر دیوار هَم بَرای تو یاوَر نمی شود گَرچه پَس از تو مونِسِ این کودَکان شَوَم امّا کَسی به خوبیِ مادَر نمی شود نامِ فِراق می بَری و می کُشی مَرا این خانه اَم پَس اَز تو مُنَوَّر نمی شود شَهرِ مَدینه ظَرفیَّتِ پاکی اَت نَداشت یَثرب پَس از تو شَهرِ پَیَمبَر نمی شود بالای دَربِ خانه ی حِیدَر نِوِشته اَند هَر سوره ای که سوره ی کوثَر نمی شود @raziolhossein
دلم گرفته ازین روزگار یا أبتا نمانده در دل و جانم قرار یا أبتا تمام خانه به حالم به گریه می افتند شده است وضعیتم گریه دار یا أبتا کسی نداد جواب سلام حیدر را علی شده به غریبی دچار یا أبتا ببین که بر سر ریحانه ات چه آوردند نشسته بر سر و رویم غبار یا أبتا دوباره پا شدم از جا، دوباره افتادم... سر مزار تو با چشم تار یا أبتا رسید آخر هجده بهارِ عمر کمم سراسرم شده چون لاله زار یا أبتا همان لعین که کنار تنت لَیَهجُر گفت: چنان کشید سر من هوار یا أبتا چقدر تشنه ی دیدار محسنم بودی چه گویم از غم میخ و فشار یا أبتا همین که دید مرا بین شعله ها، تر شد دو چشم خادمه، بی اختیار یا أبتا دلم هوای سفر کرده، عاقبت پس کِی تمام می شود این انتظار یا أبتا @raziolhossein
مانندِشمعي تا سحر بيمار مي سوخت از دردِ سـر با پيكري تب دار مي سوخت وقتي نفس از سينه اش مي رفت بيرون يك شهر از آن انفاس آتـشْ بار مي سوخت در سوخت و خاموش شد امّا نَود روز بر حالت دستش دلِ ديوار مي سوخت خون از دوچشم كاشفِ اَسرار مي ريخت وقتي كه آن ديباچه ي اَسرار مي سوخت "ريحانه در آتش" نمي گويم چه ها شـد وقتي كه در آتش تنِ مسمار مي سوخت با دست بسته باغبان از بـاغ مي رفت وقتي كه غنچه با گُل و گُـلزار مي سوخت حَقِّ ذَوِي القُربیٰ به نحوي شد اَدا كـه در عرش قلبِ احمد مُختار مي سوخت آبي كه مِهـرش بود مي داند چه شد كه هنگامِ غُـسلش،حيـدرِ كَرّار مي سوخت !!! اين سوختن ها بعدها شكلش عوض شد در كربلا لب تشنه اي بي يار مي سوخت با ازدحـام نـيـزه ها نـاچـار مي ساخت با تـيرهاي آتشـين ، ناچـار مي سوخت ميراث دارِ چـادرِ مـادر بُـزرگ است دامان آن طفلي كه بين نار مي سوخت زينب ، به يـادِ مـادر و آن كوچه ي تنگ وقتِ عـبور از كوچه و بازار مي سوخت @raziolhossein