#مناجات
#دوبیتی
ماندیم در اضطراب و اندوه گناه
در سایه ی شکیم و در انبوه گناه
گفتند به کاه، کوه را میبخشی
پس سمت تو آمدیم با کوه گناه
#مهدی_کبیری
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
شبهای جمعه کربلا غوغاست ای وای
چشم امیرالمۅمنین دریاست ای وای
ذکـــر بُنَیَّ بـرلب زهــــراست ای وای
مرثیه خوانش زینب کبراست ای وای
گــوید کــه یا اُمـاه آهــم را شنیـدند
مادر حسینــم را همین جا سربریدند
فرصت به اولاد و به اصحابش ندادند
مَــرهَـــم به زخـمِ قلبِ بی تابش ندادند
می گفت«اُسقـــــونی» ولی آبش ندادند
مهمان که بود ، حتی از این بابَش ندادند
اصحاب را بر خاک، خون آلود می دید
از تشنگی ارض و سما را دود می دید
تنها میان معرکه ، واغُربَتاٰ ، که...
با گریه می زد نالهی «واقِلَّتاٰ»که...*
واحَســرتا،واضَیعَتــا،واویلتــا که...
«فَوَقَفَ لِـیَسْتَـــریحَ سٰاعَتــاٰ» که...
سنگ جفـــا آیینـــه را بشکست مادر
تیر سه شعبه سینه را بشکست مادر
از یک طرف خولی به استقبال می رفت
ازیک طرف لشگر پیِ خلخال می رفت
مادر نبــودی شمـــر در گـــودال می رفت
مادر خودم دیدم حسین از حال می رفت
بالای تَل بودم ، پُر از آه و پُر از درد
من که نمی رفتم ، حسینم گفت برگرد
برگشتـــم اما پیکـــــرم می سوخت مادر
انگار کــــه بال و پـــرم می سوخت مادر
احساس می کردم سرم می سوخت مادر
در خیمه بودم ، حنجرم می سوخت مادر
احساس می کردم تن من را دریدند
احساس می کردم گلویم را بریدند
*واقلة ناصراه
#محمدعلی_قاسمی_خادم
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#دوبیتی
در کرب وبلا که آب نایاب نشد
ناکام سپاه شام از آن آب نشد
گردید چو شاه کربلا زان محروم
از خجلتِ آن آب چرا آب نشد
......
یک مرتبه آب کاش نایاب شدی
یا تشنگی و خشک لبی باب شدی
اولاد نبیّ و حسرتِ یک دم آب
ای کاش که آن دم دو جهان آب شدی
......
روبه صفتان وادی کرب و بلا
کردند چها با پسر شیر خدا
یک دشت سپاه دشمن و او تنها
ای شیر خدا تو بودی آن روز کجا
......
باجانِ حزین به دامنِ آن صحرا
زینب می گفت کای حبیبِ زهرا
درقتلِ توکردند چوخاکم برسر
پس من به سرِخاک توام زنده چرا
#میرزا_ربیع
@raziolhossein
#امام_حسین_مناجات
آن خداوندی که عالم را منظم ساخته
نوکرِ کویِ تو را آقای عالم ساخته
بنده ای را که خدایش دوستش دارد حسین
در دلش والله از جنسِ غمت ، غم ساخته
کشته ی اشکی و خالق هم میانِ خیرها
گریه کردن در عزایت را مقدّم ساخته
بس که آرامش دهد ذکر تو بر افلاکیان
دستِ حق در عرش با نامِ تو پرچم ساخته
نیستم دنبالِ جنت ، با تو من در جنّتم
روضه های تو بهشتم را فراهم ساخته
فخرِ من این است محتاجِ غذای روضه ام
سفره ام را نذریِ ماهِ محرّم ساخته
هر که اهلِ روضه رفتن نیست ای آقای من
عالمی را از برای خود جهنّم ساخته
هر چه می خواهد بشر ، در دستِ تو باشد حسین
پس خسارت دیده آن نوکر که با کم ساخته
پر شده دور و بر تو از رسول ترک ها
سفره ی عشقِ شما بسیار آدم ساخته
تا که دستم را بگیری با بلاها ساختی
دستِ تو با ساربان و زخمِ خاتم ساخته
روی نی هم خلقِ عالم را هدایت کرده ای
نایِ حلقومِ تو از آیاتِ حق ، دم ساخته
هر که گریانِ تو باشد مَحرَمِ اسرارِ توست
شکرِ حق ما را خدا بهرِ تو مَحرم ساخته
#رضا_یزدی_اصل
@raziolhossein
#امام_حسین_مناجات
#شب_جمعه
حسرت کوی تو دارم نشود ارزانی
دوش در گوش دلم گفت یکی میدانی
بعد منزل نبود در سفر روحانی
دست بر سینه گذارم چه غم از دوری راه
السلام علیک یا اباعبدالله
قبر شش گوش تو والله که دیدن دارد
بین بین الحرمین تو دویدن دارد
دوری از کرببلا آه کشیدن دارد
نپسندی که من از سینه کشم این همه آه
السلام علیک یا اباعبدالله
کاش میشد که مشمول دعای تو شوم
یک شبی زائر آن صحن و سرای تو شوم
یا سگ قافله کرببلای تو شوم
چون که هر قافله دارد سگی هم همراه
السلام علیک یا اباعبدالله
(هر گلی را که بچینند گلابی دارد)
آخر این خون جگری حد و حسابی دارد
هر سلامی که بگویند جوابی دارد
تو جوابم بده ارباب به یک گوشه نگاه
السلام علیک یا اباعبدالله
#عبدالحسین
@raziolhossein
#امام_حسین_مناجات
#شب_جمعه
#دوبیتی
نگاهی کن به چشم بیقرارم
که بارانیتر از ابر بهارم
فقط یک آرزو در سینه مانده
هوای دیدن ششگوشه دارم
#یوسف_رحیمی
@raziolhossein
#امام_حسین_مناجات
#حضرت_زینب_اسارت
#نییزه
ای ذکر نام تو نمک روضه ها حسین
شکر خدا که با تو شدم آشنا حسین
سردرب خانه تو نوشتند از ازل
آقا شد هر کسی که شد اینجا گدا حسین
آلوده تر زمن نبود بر درت ولی
آقاتری از اینکه برانی مرا حسین
((لطفی که که کرده ای پدر ومادرم نکرد))
ای مهربانترین کسم ای با وفا حسین
زهرا اجازه داد که من نوکرت شدم
ورنه عزیز من، تو کجا من کجا حسین
گریه کن توام،بدم، اما شنیده ام
زهرا کند به گریه کنانت دعا حسین
فردا که هیچ کس به کسی نیست ،مادرت
خود میکند گریه کنت را سوا حسین
آقا تو را به دست جدای برادرت
دستم مکن زدامن لطفت جدا حسین
یک عمر من به روضه تو آمدم، تو هم
یک دم به شام اول قبرم بیا حسین
.........
زینب چو دید راس تو را روی نیزه ها
از سوز سینه ناله زد و گفت یاحسین....
موی تو بی وضو نزده شانه مادرم
کی راس تو زده به روی نیزه ها حسین
خاکم به سر بگو زچه خاکستری شدی
دیشب مگر که بوده سرت در کجا حسین
#عبدالحسین
@raziolhossein
#یااباعبدالله
گریه کردم که فقط زخم تنش خوب شود
گیرم این اشک به درد صف محشر نخورد
#م_نعیم_امینی
@raziolhossein
May 11
#حضرت_زینب_شهادت
#رباعی
جا دارد اگر فلک کنون گریه کند
با زخم دل و سوز درون گریه کند
تو زینبی و مهدی زهرا شب و روز
از بهر اسارت تو خون گریه کند
در کرببلا به دردها درمان داد
جان داد ولی جان به ره جانان داد
بر برگ گل لاله نوشتند به خون
از هجر حسین، زینب آخر جان داد
#سيدهاشم_وفايی
@raziolhossein
#حضرت_زینب_شهادت
ای زینب ای که بیتو حقیقت زبان نداشت
خون آبرو، محبّت و ایثار، جان نداشت
آگاه بود عشق که بیتو غریب بود
اقرار داشت صبر، که بیتو توان نداشت
در پهندشت حادثه با وسعت زمان
دنیا، سراغ چون تو زنی قهرمان نداشت
یک روز بود و این همه داغ، ای امام صبر
پیغمبری به سختی تو امتحان نداشت
گر پای صبر و همّت تو در میان نبود
اسلام جز به گوشهٔ عزلت مکان نداشت...
روزی به زیر سایهٔ پیغمبر خدای
روزی به جز سر شهدا سایهبان نداشت؟
محمل درست در وسط نیزهدارها
یک ذرّه رحم در دل خود ساربان نداشت
زینب اگر نبود، شجاعت یتیم بود
زینب اگر نبود، شهامت روان نداشت
زینب اگر نبود، وفا سرشکسته بود
زینب اگر نبود، تن عشق جان نداشت
زینب اگر کمر به اسارت نبسته بود
آزادی این چنین شرف جاودان نداشت
«میثم» هماره تا که به لب داشت صحبتی
حرفی بهجز مناقب این خاندان نداشت
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#حضرت_زینب_مدح
کوکب دردانه عصمت نگین اش زینب است
آیه ایاک نعبد ، نستعین اش زینب است
رتبه ممسوسة فی ذات در تسخیر اوست
جلوه مستغرق رب، دستچین اش زینب است
کم ندارد چیزی از مادر بزرگش پس بگو
کربلا تا شام ، ام المومنين اش زینب است
واقعا زن نیست این ، آموزگار مردهاست
انقلاب کربلا مرد آفرین اش زینب است
.
خیمه های کربلا ام البنات اش زینب است
کشته های نینوا ام البنین اش زینب است
فاطمه زينب حسن زينب پیمبر زينب است
حيدر كرار لحن آتشين اش زينب است
مستجير بيرق عباس گرچه شد حسين
پرچم صاحب لوا حبل المتين اش زينب است
آنكه بين ازدحام چشم هاي خيره سر
رو گرفت از دشمنان با آستينش زينب است
گرچه در بزم عبيدالله او پايين نشست
صبح محشر بانوي بالانشين اش زينب است
#محمدجواد_پرچمی
@raziolhossein
#حضرت_زینب_مدح
#رباعی
آن روز حسین یکصدا، زینب بود
آیینهٔ غیرت خدا، زینب بود
زینب زینب زینب زینب زینب
آن روز تمام کربلا زینب بود
#جلیل_صفربیگی
@raziolhossein
#حضرت_زینب_شهادت
حسین بود و تو بودی، تو خواهری کردی
حسینِ فاطمه را گرم، یاوری کردی
غریب تا که نمانَد حسینِ بیعبّاس
به جای خواهری آنجا برادری کردی
گذشتی از همه چیزت به پای عشق حسین
چه خواهری تو؟ برادر! که مادری کردی
تو خواهری و برادر، تو مادری و پدر
تو راه بودی و رهرو، تو رهبری کردی
پس از حسین، چه بر تو گذشت؟ وارث درد!
به خون نشستی و در خون شناوری کردی
به روی نیزه سرِ آفتاب را دیدی
ولی شکست نخوردی و سروری کردی
چه زخمها که نزد خطبهات به خفّاشان
زبان گشودی و روشن سخنوری کردی
زبان نبود، خود ذوالفقار مولا بود
سخن درست بگویم، تو حیدری کردی
تویی مفسّر آن رستخیز ناگاهان
یگانه قاصد امّت! پیمبری کردی
بدل به آینه شد خاک کربلا با تو
تو کیمیاگری و کیمیاگری کردی
من از کجا و غزل گفتن از غم تو کجا؟
تو ای بزرگ! خودت ذرّهپروری کردی
#مرتضی_امیری_اسفندقه
@raziolhossein
#حضرت_زینب_شهادت
#دوبیتی
ببین از داغ تو خیلی شكستم
شكستم كه چنین از پا نشستم
شكسته دشمنت از بس دلم را
چنان گشتم كه نشناسی كه هستم
*
به یادت در نوای آب آبم
چنان تو زیر تیغ آفتابم
تو راحت خفته ای در خانه ی قبر
ولی من از غمت خانه خرابم
*
لباس تو در آغوشم برادر
صدایت مانده در گوشم برادر
تو ماندی بی كفن بر خاك صحرا
چگونه من كفن پوشم برادر
*
سراسر نیزه میبینم به خوابم
سر و سرنیزه میبینم به خوابم
همین كه پلك بر هم می گذارم
تو را بر نیزه میبینم به خوابم
*
دلم هر روز سوی نیزه میرفت
كه خونت در گلوی نیزه میرفت
چه می شد مثل سرهای شهیدان
سر من هم به روی نیزه میرفت
#محسن_عربخالقی
@raziolhossein
#حضرت_زینب_شهادت
#رباعی
من در حرمت اشاره ها را دیدم
مرگ همه ی ستاره ها را دیدم
از اسب همینکه بر زمین افتادی
وا کردن گوشواره ها را دیدم
@raziolhossein
#حضرت_زینب_شهادت
این مدتی که می گذرد در عزای تو
روزی نبوده اشک نریزم بپای تو
با یاد آخرین شب پیش تو بودنم
یک شب نبوده روضه نگیرم برای تو
یکسال و نیم شمع شدم سوختم حسین
یک سال و نیم آب شدم در ازای تو
ای کاش لحظه ای که رسد جان من به لب
بودم کنار قبر تو در کربلای تو
ای کاش لحظه ای که می آیی به دیدنم
از تن سرم بریده شود پیش پای تو
جان می دهم به بستر مرگم در آفتاب
مثل تن به خاک بیابان رهای تو
بر روی سینه پیرهنت را گرفته ام
تا اینکه باز زنده شود ماجرای تو
گودال بود و ولوله ی نیزه دارها
گم بود بین هلهله هاشان صدای تو
گودال بود و پیرهن و نعل اسب ها
ای کاش بود خواهرت آنجا به جای تو
چیزی برای ما ز تو باقی نذاشتند
تقسیم شد عمامه و خود ردای تو
من بودم و نظاره ی تاراج خیمه ها
در دست باد روسری بچه های تو
عباس چون نبود به سیلی سپرده شد
بوسه زدن به دخترک بینوای تو
جز آن شبی که دور شدم از تو در سفر
تو روی نیزه بودی و من پا به پای تو
بر دامنم نیامدی آن شب دگر گذشت
اما حسین، کنج تنور است جای تو؟
یادم نرفته سنگ لب پشت بام بود
پاداش هر کسی که بپا کرد عزای تو
یادم نرفته وقت تلاوت نمودنت
شد خنده ها جواب صدای رسای تو
ما را مدام خارجی آنجا صدا زدند
ای غیرت خدا همه عالم فدای تو
تا رفع اتهام کنی از حریم خویش
با آیه های سرخ بر آمد ندای تو
اما یزید حرف تو را زود قطع کرد
با خیزران مقابل طشت طلای تو
#علی_صالحی
@raziolhossein
#حضرت_زینب_شهادت
یک سال و نیم بعد تو سالار تشنه لب
زینب به آب لب نزده یار تشنه لب
یک سال و نیم بعد تو سوخت جان زینبت
شانه نخورده موی پریشان زینبت
یک سال و نیم گریه برای تو کرده ام
با عالمی که غرق عزای تو کرده ام
یک سال و نیم ناله زدم ای حسین من
یاد قدیم ناله زدم ای حسین من
یک سال و نیم خنده به زینب شده حرام
جز نام دوست نشنود از من کسی کلام
یک سال و نیم روضه گودال خوانده ام
از دست و پای زخمی اطفال خوانده ام
یک سال و نیم یاد گلوی تو بوده ام
وقت نماز محو وضوی تو بوده ام
یک سال و نیم یاد لبت از دلم نرفت
یاد نماز نیمه شبت از دلم نرفت
یک سال و نیم بعد تو سینه زدم حسین
آتش به جان اهل مدینه زدم حسین
یک سال و نیم بعد تو فریاد می زدم
در مسجدالنبی ز دلم داد می زدم
یک سال و نیم با پدر خسته گفته ام
از محمل برهنه و کف بسته گفته ام
یک سال و نیم با حسن از کوچه گفته ام
یک کوچه نه از غم صد کوچه گفته ام
یک سال و نیم نیمه شب بهر مادرت
گفتم حکایت سم اسبان و پیکرت
یک سال و نیم بعد تو خوابم نبرده است
زینب طعام سیر پس از تو نخورده است
یک سال و نیم زینب تو بود و زمزمه
خجلت ز روی مادر سردار علقمه
یک سال و نیم ناله ام البنین حسین
می زد مرا کنار بقیع بر زمین حسین
یک سال و نیم پیرهنت اشک من گرفت
شیب الخضیب اشک تنت از من گرفت
یک سال ونیم فکر سرت روی نیزه ها
یک لحظه ام نکرد برادر مرا رها
یک سال و نیم یاد سرت در میان تشت
از قلب پاره پاره خواهر جدا نگشت
یک سال و نیم زینب تو بود و اضطراب
یک خاطره است کشته مرا مجلس شراب
@raziolhossein
#حضرت_زینب_شهادت
لحظه ها لحظه های آخر بود
آخرین ناله های خواهر بود
خواهری که میان بستر بود
خنجری خشک و دیده ای تر بود
چقدر سینه اش مکدر بود
دستش رو به قبله تا کرده
روی خود را به کربلا کرده
مجلس روضه را بپا کرده
باز هم یاد درد ها کرده
یاد باغ گلی که پرپر بود
پلکهایش کمی تکان دارد
رعشه ای بین بازوان دارد
پوست نیروی استخوان دارد
یادگاری ز خیزران دارد
چشم از صبح خیره بر در بود
تا علی اکبرش اذان ندهد
سروِ قدش تا نشان ندهد
تا علمدار سایبان ندهد
تا حسینش ندیده جان ندهد
انتظارش چه گریه آور بود
زیر این آفتاب می سوزد
تنش از التهاب میسوزد
یاد عباس و آب میسوزد
مثل روی رباب میسوزد
یاد لبهای خشک اصغر بود
میزند شعله مرثیه خوانیش
زنده ماندن شده پشیمانیش
مانده زخمی به روی پیشانیش
آه از روز کوچه گردانیش
چقدر در مدینه بهتر بود
سه برادر گرفته هر سورا
و علی هم گرفته بازو را
دور تا دور قد بانو را
تا نبینند چادر او را
آه از آن دم که پیش اکبر بود
ناگهان یک سپاه خندیدند
بر زنی بی پناه خندیدند
او که شد تکیه گاه خدیدند
مردمی با نگاه خندیدند
بعد از آن نوبت برادر بود
آن همه ازدهام یادش هست
جمع کوفیُ شام یادش هست
چشمهای حرام یادش هست
حال و روز امام یادش هست
چشمها روی چند دختر بود
یک طرف دختری که رفته از حال
یک طرف تل خاک در گودال
زیر پای جماعتی خوشحال
یک تن افتاده تا شود پامال
باز دعوا میان لشکر بود
جان او تا ز صدر زین افتاد
خیمه ای شعله ور زمین افتاد
نقش یک ضربه بر جبین افتاد
گیسویی دست آن و این افتاد
حرمله هم کمی جلوتر بود
یک نفر گوئیا سر آورده
زیر یک شال خنجر آورده
عرق شمر را در آورده
وای سر روی دست مادر بود
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#حضرت_زینب_مدح
سرّ نِی در نینوا میماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت بعد از آن توفان رنگ
پشت ابری از ریا میماند اگر زینب نبود
چشمه فریاد مظلومیت لبتشنگان
در کویر تفته جا میماند اگر زینب نبود
زخمه زخمیترین فریاد در چنگ سکوت
از طراز نغمه وا میماند اگر زینب نبود
در طلوع داغ اصغر استخوان اشک سرخ
در گلوی چشمها میماند اگر زینب نبود
ذوالجناح دادخواهی بی سوار و بیلگام
در بیابانها رها میماند اگر زینب نبود
#قادر_طهماسبی
@raziolhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آه یا زینب
در برج ولایت است کوکب زینب
علّامه نارفته به مکتب زینب
گفتم به فلک دلت به احوال که سوخت
بیپرده دو بار گفت زینب زینب
@raziolhossein
#حضرت_زینب_شهادت
#رباعی
در برج ولایت است کوکب زینب
علّامه نارفته به مکتب زینب
گفتم به فلک دلت به احوال که سوخت
بیپرده دو بار گفت زینب زینب
@raziolhossein