eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
6.9هزار دنبال‌کننده
516 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کوفه دیدی زینب آمد زیر و رویت کرد و رفت با کلامی آتشین بی آبرویت کرد و رفت دیدی آخر اول دروازه ات با خطبه ای تا قیامت لال از هر گفتگویت کرد و رفت گرچه بستی دست و راه چاره از هر سو به او آمد و بیچاره از هر سمت و سویت کرد و رفت او فقط با موجی از طوفان اقیانوس خود در هَمَت کوبید و در حیرت فرویت کرد و رفت کوه را میخواستی با سنگباران بشکنی او شکستت داد و رسوا کو بکویت کرد و رفت هم تو را توبیخ کرد و هم همه تاریخ را باخبر از خُلقِ خَلقِ کینه جویت کرد و رفت @raziolhossein1
راس جدت را ببین در کوفه بالای سنان العجل صاحب زمان عمه مظلومه ات در پای نیزه شد کمان العجل صاحب زمان @raziolhossein
زلف عفاف، رشتۀ دامان زینب است آیات صبر، پایۀ ایمان زینب است ایثار و پـاکدامنی و عزم و اقتدار این چار، درسِ طفلِ دبستان زینب است حبل المتینِ قافـله سالار عاشقان تا روز حشر، موی پریشان زینب است گل زخم‌های پیکر صد پارۀ حسین آیـات بی‌شمارۀ قرآن زینب است سرهای نوک نیزه همه دسته‌های گل تن‌های پاره پاره، گلستان زینب است آن نیزه‌ای که خصم به قلب حسین زد زخمش هنوز بر دل سوزان زینب است بـا یـاد صبح یازدهم، صبح بی حسین هر روز صبح، شام غریبان زینب است وقتی که گفت بـا سپه کوفـه "اُسکُتوا" دیـدند کائنات بـه فرمان زینب است وقتی رقیـه را بـه ره شام می‌زدنـد دیدم حسین، دست به دامان زینب است یاللعجب مگر که قیامت بـه پا شده بر نیزه آفتاب درخشان زینب است روز جزا بـهانـۀ شیعه بـرای عـفو خون حسین و دیدۀ گریان زینب است هر کس که پا نهد به عزا خانۀ حسین بر او کرم کنید که مهمان زینب است تـا آفتاب بـذل کند نـور خویش را "میثم" همیشه بندۀ احسان زینب است @raziolhossein
ما آب از دو دیده ی گریان گرفته ایم از سفره ی شماست اگر نان گرفته ایم روزی ما به دست شما میخورد رقم پس رزق را ز دست کریمان گرفته ایم از عشق های بی سر و سامان گذشته ایم با عشق روضه هاست که سامان گرفته ایم عالِم زیاد هست که کافر کند مرا از دست روضه خوان تو ایمان گرفته ایم ما مرده ی گناه و گناهی نداشتیم تو آمدی و از نفست جان گرفته ایم دردی به جز تو نیست دوایی به جز تو نیست با درد آمدیم که درمان گرفته ایم شرمنده ایم از غمتان جان نداده ایم مشکل چه بود اینقدر آسان گرفته ایم دل سنگ بوده ایم و کویری دوچشممان همراه زخمهای تو باران گرفته ایم *** با سایه ی سرت سر ما گرم شد أخا... تا کوفه روی سر، مه تابان گرفته ایم إحیا گرفته ایم همه با سرت حسین بر روی سر ببین همه قرآن گرفته ایم @raziolhossein
مرا در قتله گاهت پیر کردند اسیرم در غل و زنجیر کردند خودت دیدی که ناموس خدا را سربازارشان تحقیر کردند @raziolhossein
هلالِ يك شبه بر نيزه دلبري داري به شهرِ كوفه ظهوري پيمبري داري چقدر زخمي و خاكستري شدي پيداست عجيب دردِ سر از نورِ سروري داري طلوعِ مغربِ خون بي خبر كجا رفتي؟ در اين سه روزه نگفتي كه خواهري داري؟ چه ديده اند كه دست از تو بر نمي دارند؟ جز اين سرِ سرِ ني، چيزِ ديگري داري؟ خروش أًمْ حَسِبَت كوچه كوچه را پُر كرد چه بغضِ خسته اي و گريه آوري داري! دلم هواي دمي روضه خوانيت كرده اگر هنوز سرِ نيزه حنجري داري؟ دراين تجمع شادي و هلهله با من براي سينه زدن خسته مادري داري ز طاقِ گيسويت آياتِ نور مي ريزد به دامنم تبعاتِ تنور مي ريزد دلي كه در قفسِ آهِ آتشين مانده فقط به عشقِ تو در غربتِ زمين مانده بزرگِ قافله، اين بار تو شمارش كن براي ماندنِ من، چند نازنين مانده؟ چه تكّه تكّه پَرِ نازِ شاپرك هايي كه بينِ حلقه ي زنجيرِ آهنين مانده به قدرِ زخمِ تو نذرِ شكستگي كردم اداي نذرِ شريكت فقط جبين مانده بيا و جاي خودت را به نيزه محكم كن هنوز سنگِ لبِ بام در كمين مانده در اين شلوغيِ بازار جاي شُكرش هست به حفظِ آبرو يك گوشه آستين مانده دلِ رقيه ات از قصه ذوب مي گردد سخن بگوي، مرا دلخوشي همين مانده @raziolhossein
دلم در کوفه چون موی سرت سوخت تو بر نیزه، به محمل خواهرت سوخت حرارت بود و آتش بود و گرما ولی از هرم طعنه دخترت سوخت نگو نیزه بگو مسمار وحشی که اینگونه تمام حنجرت سوخت ز پنجه صورت طفلان سیاه و... به نیزه غیرت آب آورتر سوخت رباب است و به هر لالای تلخش دوباره حلق خشک اصغرت سوخت سکینه خون جگر با کام عطشان به یاد آب آب آخرت سوخت تمام عمر چون قلب خیامت به روضه زخم قلب نوکرت سوخت @raziolhossein
هرکجا نام تو آمد کار ما فریاد شد غصه‌آبادِ دل نوکر حسین آباد شد یا حسین مادرم اول به من تاثیر کرد طفل او در گاهواره عبد مادر زاد شد پیش معصومین عزیزم چون عزیز من تویی آنقدر گفتم حسین تا مادرت دل‌شاد شد از تو آقایی میاید از منِ بد نوکری هر کسی پیگیر کار روضه شد امداد شد یک نفر از برکت نامت شفایش را گرفت یک نفر از برکت تو صاحب اولاد شد حُر بدون تو به زندان هوای نفس بود تو در آغوشش گرفتی بعد از آن آزاد شد کربلای ما به امضای بزرگ مشهد است جلوه ی شش گوشه ی تو پنجره فولاد شد آن سه روزی‌ که تنت افتاد عریان روی خاک.. روضه خوان پیکر تو ناله های باد شد @raziolhossein
هرکه پای نگار پا نشود درِ جنت به روش وا نشود قَبرُهُ فِی قُلُوبِ مَن والاه... در دلم غیر دوست جا نشود رو به هرکس زدم مرا پس زد هیچ‌جا کوی آشنا نشود اشک اگر آبرو نگه دارد راز من با تو برملا نشود ما، محرم ، گرسنه ی اشکیم کاش چشمی کم‌اشتها نشود گریه‌کُن همنشین معصوم است تا قیامت از او جدا نشود زُهدِ بی حُبِّ تو فقط ضرر است پس کسی بی تو باخدا نشود پرچمت اعتبار منزل ماست بی تو این خانه ها بنا نشود وادی طور ما حسینیه‌هاست نطق ما هرکجا که وا نشود وا مکن از سر خودت ما را سفره ی شاه بی گدا..،نشود! بی پناهم،پناه من زهراست دستم از چادرش رها نشود تعزیه‌دارِ روضه‌ی تو رضاست او نَگِریَد،عزا ، عزا نشود حج نوکر طواف شش‌گوشه‌ست مکّه خوب است..،کربلا نشود! کشته‌ی اشک!‌ دوستت دارم درد عاشق بگو دوا نشود کُلِّ عالم به پات جان بدهند باز حق غمت ادا نشود . . تَهِ گودال رفت و آمد بود... روی جسمت برو بیا نشود!؟! دختر کوچک تو خوابیده کاش دورت سر و صدا نشود کاش امسال بی کفن نشوی کاش سهم تو بوریا نشود @raziolhossein
تدبیر در قضا و قدر بی نتیجه است چون دل سپرده ایم به دست خدا خوشیم خیر است و خیر هر چه که از دوست می رسد کفران نعمت است اگر گاه ناخوشیم گفتیم عاشقیم و نوشتند: ادعاست باشد قبول ما به همین ادعا خوشیم غیر از شما کسی دلمان را نگه نداشت ای بچه های فاطمه ما با شما خوشیم @raziolhossein
.     عجب شبی است شب جمعه کربلا غوغاست      شب زیارت مخصوص سیدالشهداست          🏴السلام علیک یا اباعبدالله🏴           وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت وبقی اللیل والنهار ولاجعله الله اخرالعهد منی لزیارتکم                  السلام علی الحسین                وعلی علی ابن الحسین                  وعلی اولادالحسین                وعلی اصحاب الحسین                       لبیک یاحسین               🤲اللهم عجل لولیک الفرج🤲       هدیه به حضرت زهرا و مادر بزرگوارشان      ام المومنین حضرت خدیجه کبری صلوات .
از دوری راه یا اباعبدالله اینگونه مخواه یا اباعبدالله گفتند که آه از غمت تسبیح است از داغ تو، آه یا اباعبدالله @raziolhossein
روضه ها را دوست دارم روضه های ساده ات را روضه خوان های گلو آزرده ی آزاده ات را کودکان خیمه های نذری کنج خیابان  پیرهای مو سپید از نفس افتاده ات را دوست دارم خادمان مخلصت را شاه عطشان عاشقانی چون حبیب و عابس دلداده ات را اشک تسبیح است و تکیه مسجد ما روسیاهان پهن کن بر چشم ما بار دگر سجاده ات را ای حسین ای مهربان آقای بی ه‍متای  عالم وقف ما بیچاره گان کن لطف آقا زاده ات را قسمت  ما کن نجف تا کربلا پای پیاده اربعین های شلوغ و ازدحام جاده ات را کوله ام را بسته ام عزم سفر دارم دوباره زائر نور حرم کن  نوکر آماده ات را @raziolhossein
شاهی که از او بقا کمک میگیرد از او قَدَر و قضا کمک میگیرد پیش نظر حرامیان در گودال از نیزه شکسته ها کمک میگیرد @raziolhossein
شب زیارتی است و حرم صفا دارد دلم هوای سحرهای کربلا دارد فدای معرفتت، در بهشت روضه ی تو هنوز لات محله برو بیا دارد به حشر، روزی حبت به پاست در قلبش هر آن که خیمه ی این روضه را به پا دارد حسین... زندگی من، حسین... یار دلم کجا بدون تو این زندگی بها دارد؟! بگو به مادرت این سینه زن، زمین خورده بگو حساب مرا از همه سوا دارد به گونه ام نم اشکی چکید و این گریه هر آن چه سِر نهان است، برملا دارد هزار بار بمیرم به شوق دیدارت دوباره زنده شوم از نو، باز جا دارد اگرچه میل دل نوکران زیارت توست دلت تمایلِ دیدار مجتبی دارد به جز حرارت جاوید ماتمت، هر غم زوال دارد و تاریخ انقضا دارد بهای گریه برایت ز بس گرانقدر است حبیب، آرزوی گریه بر تو را دارد عجیب نیست، شب جمعه، دل پریشانم کنار قتلگهت، مادرت نوا دارد هزار و نهصد و پنجاه ضربه یعنی چه؟! نظاره بر بدنت بِنت مرتضی دارد تن به روی زمین مانده، دیدنش سخت است سر به نیزه، خودش روضه ای جدا دارد کفن نشد بدنت، فاطمه دلش خون شد فقط برای تو این کوفه بوریا دارد @raziolhossein
اینجا کفن از بوریا بهتر نداری که گیرم به تشییع آمدم ، پیکر نداری که باید یکی باشد تو را از خاک بردارد دیگر کنارت قاسم و اکبر ، نداری که «گفتم تو را از خاتم انگشت بشناسند» اما به روی دست،  انگشتر نداری که رسم است سمت قبله باشد سر میان قبر صد پاره پیکر داری اما ،سر نداری که ... یک بوسه قبل از دفن دلگرمی مادرهاست از دور من می بوسمت ،مادر نداری که گیرم که مردم پیکرت را دفن هم کردند چه فایده ،گریه کنِ دختر نداری که @raziolhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة🏴 ۲۱ تا ۲۳ محرم ایام شهادت سیده شریفه دختر امام حسن مجتبی علیماسلام است بانوی جلیل القدری که همراه اسرای کربلا بعد از واقعه عاشورا از کربلا به کوفه آورده شد و در مسیر کوفه به شام، در نزدیکی شهر حلّه در فاصله 30 کیلومتری از کربلا، از شدّت مصائب و سختی هایی که دیدند، از ادامه سفر با اسرا بازماند و به شهادت رسید و بدن مطهرشان در همانجا دفن شد در عراق به سبب کثرت معجزاتی که از سیده شریفه سلام الله علیها صادر شده است ایشان را طبیبه اهلبیت میخوانند در ادامه اشعاری به جهت عرض ارادت به محضر نورانی حضرت سیده شریفه سلام الله علیها  تقدیم میگردد @raziolhossein @raziolhossein1
چشم من و احسان تو بی بی شریفه درد من ودرمان تو بی بی شریفه باباکریم عالم و توهم کریمه جانم شود قربان تو بی بی شریفه هر عاشقی که میشود کرببلایی بایدشودمهمان تو بی بی شریفه ای بانویی که توطبیبان را طبیبی این بهترین عنوان تو بی بی شریفه دست توسل تابه درگاه توبردم  دیدم یم احسان تو بی بی شریفه مادردمندوتوطبیب اهلبیتی این لطفی ازیزدان تو بی بی شریفه تودرمسیرزائران اربعینی این جلوه ی ایمان تو بی بی شریفه مابی سروسامان  شاه سرجدائیم ای کربلا سامان تو بی بی شریفه ........... بهر تو میگریم که ضرب تازیانه گردیده آب و نان تو بی بی شریفه بهر تو میگریم که در راه اسارت بر لب رسیده جان تو بی بی شریفه بهر تو میگریم که از کین خنده کردند بر اشک دیدگان تو بی بی شریفه بهر تو میگریم که همچون عمه بستند با ریسمان دستان تو بی بی شریفه @raziolhossein
باز دل در سینه پرپر می زند دست حاجت گشته بردر می زند سوی حله می رود با پای دل پر نموده شهر را زآوای دل دُر ز دُرج دیده ریزد دمبدم بسته احرام توسل تا حرم ما ز سنگ غصه بشکسته پریم یا شریفه الدخیل بنت الکریم روسیه هستم اگر چه رو زدم رو بخاک درگه بانو زدم ای طبیبه از تو می خواهم شفا گشته ام بیمار هجر کربلا درد بی درمان فراق کربلاست درد مندم چاره دردست شماست ناسپاسی علت هجران ماست ما علیل و این حرم دارالشفاست ای کریمه دست من را رد مکن بد نمودم قهر با این بد مکن دیدهٔ دریائیم سوی شماست ای کریمه دست تو مشکل گشاست ای ز داغ کربلا افروخته ای میان خیمه مویت سوخته ای گل نیلوفر باغ حسن ای کتاب خاطرات پر محن ای لبت از تشنه کامی گشته چاک بارها غش کرده افتادی بخاک با عمو بودی شریک غصه ها از برادر دیده ای دست جدا پیکر پاشیده دیدی آه آه او کنار علقمه تو قتلگاه تا تن قاسم شد از کین توتیا با زبیده بسته ای از خون حنا دفتر غمهای تو بی خاتمه است خاطرات تو شبیه فاطمه است چهره نیلی ز سیلی وای من ارغوانی یاس گلزار حسن دستهایت بسته با زنجیر شد مادرت از غصه هایت پیر شد کوفه؛ زندان؛ مجلس ابن زیاد یاس زرد و این همه بیداد؛ داد با سکینه هم‌طراز ماتمی با رقیه نیز غمخوار غمی ای نشان اقتدار مرتضی ای مدال افتخار مجتبی ماجرای حله بی تابت نمود شمع آل مجتبی آبت نمود تشنه کامی؛ زخم پیکر؛ تیغ غم لبوه ای را کرد از آن بیشه کم آه زینب بیقرار غم شده یک گل دیگر ز باغش کم شده لالهٔ پرپر که خفتی زیر گل حله شد میعادگاه اهل دل باب فیض خویش برمن سد مکن این گدا را دست خالی رد مکن من صله می خواهم ازدست شما «کربلا یا کربلا یا کربلا» @raziolhossein
کیست او کیست؟ دختر حسن است یک کریمه که ارث او محن است نام او فاطمه ست این یعنی کوچه در کوچه گرم سوختن است آه تابوت مجتبی ست مگر؟! غصه ی چادرش کمرشکن است عمه را کشت در تمام مسیر زخم هایی که روی آن بدن است شک ندارم سه ساله ای میگفت حال بی بی شریفه مثل من است دفن کردند بین راه او را من بمیرم که دور از وطن است تن او را به خاک تا که سپرد ای غریب مدینه! زینب مرد @raziolhossein
ای یادگار گُلشن زیبای مجتبی * محبوبِ جان حضرت زهرا و مرتضی ای گوهر جلالت و ای دُرّ احتشام * از ما درود بر حسن و بر شما سلام شکر خدا ز لطف علی‌گونه حسن * آمد به دست وقت خوش و فرصت حسن از ساحت مبارک و فرخنده حسن * گیرم اجازه تا که شوم بر سر سُخن ای آستان رفعت تو رشک بوستان * بی بی شریفه آمده‌ام خاکبوستان بانوی نور خسته‌ام از درد بی‌شمار * از قصّه مکرّر غم‌بار روزگار خاتون مجد و عزّت و ایمان و مکرمت * دریای لطف و مهر نظر کن ز مرحمت ای صاحب حریم شریف و شرف‌سرا * اینک که سائلم حرم اشرف تو را بهر خدای سائل خود را مران ز در * بر حال زار و دیده بارانی‌ام نگر آتش گرفته‌ی غم دل چون گدازه‌ام * در حسرت عنایت تو لحظه لحظه‌ام آورده‌ام پناه به دار الشّفایتان * در انتظار موهبت جان‌فزایتان محتاج یک نگاه طبیبانه توام * بیمارم و دخیل شفاخانه توام بر لطف توست محسن صافی امیدوار * دست شفا به پیکر رنجیده‌اش گذار @raziolhossein
منزل به منزل هم رکاب زینبینی گرچـه اسیــری پادشـاه عالمیـنی با دسـت خالی برنمیگردد گدایت «أیَّتُهَا الشَّهِیدَةُ الرَّکْبِ الْحُسَیْنِی» @raziolhossein
وضوی اشک گرفتم تمام دوران را مگر طواف کنم خانه کریمان را حسن حسن به لبم آمده به این امید.. که بر دلم بگذارند نور ایمان را سلام من به شریفه عقیق سرخ حسن کریمه ای که از‌او دیده ایم احسان را کرامتش نبوی نور عصمتش علوی دخیل چادر او کرده اند عرفان را بگو به هرچه گرفتار وقت وقت عطاست شریفه پر بکند کیسه گدایان را خدا گواه که هر حاجتی روا بشود به او قسم بدهی گر خدای سبحان را نوشته اند که با عمه اش اسیری رفت گذشت پای برهنه همه بیابان را نوشته اند که خیلی زدند بانو را به حکم بغض حسن میزدند ایشان را عذاب زخم زبان بیشتر ز شلاق است چه حرفها که نگفتند این اسیران را صبا برو به مدینه بگو به بابایش که دخترت چه کند ناقه های عریان را @raziolhossein