eitaa logo
روایت ها و حکایت ها
1.8هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
261 ویدیو
24 فایل
فیش های منبر و یادداشت های روایی و تفسیری و نکات تربیتی و اخلاقی،آمیخته با مطالب روز و اشعار ناب و تاریخ ... ارتباط با ما https://eitaa.com/MA1371 طلبه حقیر محمد جواد جنگی لینک کانال @revayathavahekayatha1
مشاهده در ایتا
دانلود
...صلوات 🔸از آیت الله العظمی بهجت(ره) نقل شده است که: «برای برآورده شدن حوائج، زیاد صلوات بفرستید. خود من روزی در حرم امام حسین علیه‌السلام که خیلی شلوغ بود چند تا صلوات فرستادم، یک‌دفعه متوجه شدم به ضریح امام حسین علیه‌السلام چسبیده‌ام». 🔸می‌فرمودند: «خدا می‌داند یک صلواتی را که انسان بفرستد و برای میتی هدیه کند چه معنویتی، چه صورتی، چه واقعیتی برای همین یک صلوات است».
امام صادق علیه السلام می‌فرمودند: ﴿ اصْحَبْ مَنْ تَتَزَيَّنُ بِهِ وَ لَا تَصْحَبْ مَنْ يَتَزَيَّنُ بِكَ﴾؛ با کسی مصاحبت کن که تو از مصاحبت و همراهی با او مزیّن شوی، و با کسی مصاحبت مکن که او از همراهی با تو مزیّن شود. ---------- من لا يحضره الفقيه، ج ۲، ص ۲۷۸
چقــــــــــــــدر مهـــــــم 🤯👇 ای خدا ما چنین ائمه و رهبرانی را داریم ولی حیف که : 😔 شیر را بچه بدو ماند همی تو به پيغمبر چه می مانی بگو! چه نگاهی داشتند به مسائل : راوی گوید: شخصی به حضور امام حسن مجتبی علیه السلام رسید و عرضه داشت: فلانی از شما بدگویی می کرد! امام به جای تشویق، چهره درهم کشید و فرمود: تو مرا از دو جهت به زحمت انداختی!!! یکی اینکه غیبت یک مسلمان را شنیدم باید استغفار کنم درباره خود. و از اینکه گفتی آن شخص با بدگویی از من مرتکب گناه شده است بایستی برای او نیز دعا و استغفار کنم. أتاهُ رَجُلٌ فَقالَ: إنّ فُلاناً يَقَعُ فيكَ، فقال: ألقَيتَني في تَعَبٍ، أُريدُ الآنَ أن أستَغفرَ لي ولَهُ." بحار الأنوار جلد ۴۳ ص ۳۵۰ ○○●●○○●●○○●● [روایت ها وحکایت ها]
امشب برای منبرم دوتا موضوع انتخاب کردم اول جلسه مشورت میگیرم هر کدام را اکثریت خواستند اونو مطرح میکنم... البته منبر بنده ۴۵ الی ۵۰دقییقه ای هست غالبا؛ اگر آدم میخواد میتونه فشرده کنه و هر دو رو مطرح کنه... اگرم تونستین موضوعات را حدس بزنین😂 https://eitaa.com/MA1371
توشۀ سفر کربلا!!! برای مکه سفارش شده است که انسان زاد و توشه را چرب تر همراه ببرد، ولی در سفر کربلا بر عکس است. در سفر زیارت امام حسین علیه السلام توشه را از چیز‌های لذیذ قرار دادن محبوب و پسندیده نیست. اگر حالت انسان مثل مصیبت دیدگان باشد بهتر است. امام صادق علیه السلام فرمودند: ﴿ بَلَغَنِي أَنَّ قَوْماً إِذَا زَارُوا الْحُسَيْنَ علیه السلام حَمَلُوا مَعَهُمُ السُّفْرَةَ فِيهَا الْجِدَاءُ وَ الْأَخْبِصَةُ وَ أَشْبَاهُهُ لَوْ زَارُوا قُبُورَ أَحِبَّائِهِمْ مَا حَمَلُوا مَعَهُمْ هَذَا﴾؛ به من خبر رسیده است که گروهی چون حسین علیه السلام را زیارت می‌کنند، سفره‌هایی به همراه خود می‌برند که بزغالۀ بریان و حلوای خرما و امثال آن‌ها در آن حمل شده است. در صورتی که اگر قبور دوستان شان را زیارت می‌کردند، چنین غذا‌هایی با خود نمی بردند. ---------- ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص ۸۹ ○○●●○○●●○○●● [روایت ها وحکایت ها]
🔰معرِّفی کتاب📙📘📗📕 📌"شهیده شام" (درمورد حضرت رقیه؛اثبات وجود نازنین حضرت رقیه سلام الله علیــــــها) نوشته: استاد محمد حسن وکیلی ✍این کتاب برای مطالعه خودتان ومنبر شما مفید است. _______________ [ روایت ها وحکایت ها ]
عجب مثالی!😂 سخنرانی یکی از وعاظ بنام تبریز در سال ۱۳۵٠ را گوش می دادم... بحث در کیفیت و قبولی عمل بود. ایشان مثال زدند به اینکه شاید خداوند احسان چند صد تومانی شخصی را قبول نکند.. ولی شخصی یک سیگار به رفیقش بدهد نگو که رفیقش سیگار نداشته؛ سیگار را بگیرد و از ته دل بگوید:« الله آتوا رحمت السین»(خدا پدرت را بیامرزد) و خدا هم قبول کند.
دشمنی بی رحم! گفته شده كه مردى در برابر امام حسن ايستاد و عرض كرد: اى پسر امير المؤمنين! یاری کن مرا از دشمنى بسيار ستمگر و بيدادگر كه نه پير مرد را احترام كند و نه بر كودك رحم كند، حضرت تكيه داده بود بلند شد و نشست فرمود: دشمن تو كيست كه ترا نسبت به او یاری دهم؟ عرض کرد: فقر و تهى دستى است. حضرت لحظه ای سرش را پائين افكند بعد بلند كرد بسوى خادمش نگاه كرد و سپس فرمود: هر چه پيش تو است بياور. غلام پنج هزار درهم آورد. حضرت فرمود: بآن مرد بده، بعد فرمود: بحق آن سوگندها كه مرا دادى هر گاه این دشمنت پيش تو آمد باز بيا نزد من . لاَ يُوَقِّرُ اَلشَّيْخَ اَلْكَبِيرَ وَ لاَ يَرْحَمُ اَلطِّفْلَ اَلصَّغِيرَ وَ كَانَ مُتَّكِئاً فَاسْتَوَى جَالِساً وَ قَالَ لَهُ مَنْ خَصْمُكَ حَتَّى أَنْتَصِفَ لَكَ مِنْهُ فَقَالَ لَهُ اَلْفَقْرُ فَأَطْرَقَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ سَاعَةً ثُمَّ رَفَعَ إِلَى خَادِمِهِ وَ قَالَ أَحْضِرْ مَا عِنْدَكَ مِنْ مَوْجُودٍ فَأَحْضَرَ خَمْسَةَ آلاَفِ دِرْهَمٍ فَقَالَ اِدْفَعْهَا إِلَيْهِ ثُمَّ قَالَ لَهُ بِحَقِّ هَذِهِ اَلْأَقْسَامِ اَلَّتِي أَقْسَمْتَ بِهَا عَلَيَّ مَتَى أَتَاكَ خَصْمُكَ جَائِراً إِلاَّ مَا أَتَيْتَنِي مِنْهُ مُتَظَلِّماً. بحار ج ۷۴ ص ۲۳۵ ○○●●○○●●○○●● [روایت ها وحکایت ها]
آداب سفر (به مناسبت سفر اربعین) موضوع بعدی: معارفی از زندگی سلمان فارسی (به مناسبت فرا رسیدن روز بزرگداشت سلمان) به رای گذاشتیم اکثریت گفتن هر کدام را ۲۵ دقیقه مطرح کنید. و ما هم چنین کردیم... الحمدلله
چاه اختلاف👌 حاج آقای دولابی می‌فرمود: حتی در امر مکروه هم با بقیه رفقا و همسفران و همراهان؛ همراه شوید؛ چون تفرقه و اختلاف چاه عمیقی است، ولی مکروه چالۀ کوچکی است. ○○●●○○●●○○●● [روایت ها وحکایت ها]
لاَ يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ صلى‌الله‌عليه‌وآله مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ أَحَدٌ... احدى از اين امت را با آل محمد (ص) مقايسه نتوان كرد. خطبه دوم نهج البلاغه
حکایت مردی که سیر نمی شد!!! مرحوم آیت اللّه بروجردی به دهات و شنوه می‌رفتند. یک بار یک شکارچی را خدمت ایشان آورده بودند که حالت گرسنگی اش از بین نمی رفت. بیماری جوع گرفته بود. هر چه می‌خورد سیر نمی شد. آیت اللّه بروجردی به او فرموده بودند: از چه زمانی این طور شدی؟ گفته بود: کارم شکار است. چند وقت پیش برای شکار اطراف و شنوه رفته بودم. شکار پیدا نکردم. خسته بودم. ظهر بود. غذا می‌خوردم. یک سگی لنگ لنگان کنار من رسید. سر تکان داد که من گرسنه ام. من حتی یک تکه نان هم به او ندادم. با کمال پررویی غذایم را تمام کردم. غذای من که تمام شد، این سگ هم افتاد و مرد. از آن موقع بیماری جوع گرفته ام. ○○●●○○●●○○●● [روایت ها وحکایت ها]
سال اولی که ملبس شده بودم💪👆
ما عیال امام حسن (ع) هستیم! شخصی می‌گوید به مکه رفتم، دو دختربچه دیدم، این‌ها در گوشه‌ای نشسته بودند و در حالِ مناجات کردن بودند، ضمناً به حقِ آقایی قسم می‌دهند که عادل است و قضاوتِ خوب می‌کند، به خودم گفتم شاه الآن که بنی‌امیّه هستند و به این‌ها نمی‌آید که اینطور باشند، اگر راجع به حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه می‌گویند چطور جرأت می‌کنند بگویند؟ رفتم و از او پرسیدم: چه کسی را می‌گویی؟ گفت: «ذَاکَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ»، پرسیدم کدام امیرالمؤمنین؟ گفت: اصلاً امیرالمؤمنینی که غیر از علی بن ابیطالب نداریم! من لذّت بردم و گفتم: مگر شما حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را می‌شناسید؟ گفتند: بله! پدرِ ما شهید صفین است، مامریض شدیم، روزی حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه آمدند و دستی بر سر ما کشیدند و دعا کردند و خوب شدیم و بر سرِ سفره‌ی ایشان بودیم. به آن‌ها گفتم: آیا می‌گذارید من از این به بعد تکفّل شما را برعهده بگیرم؟ آن‌ها گفتند: نه! «نَحْنُ‏ وَ اللَّهِ‏ الْیَوْمَ‏ فِی‏ عِیَالِ‏ أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ» ما بر سرِ سفره‌ی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه هستیم. الأربعون حدیثا (للرازی)،صفحه ۷۵ ○○●●○○●●○○●● [روایت ها وحکایت ها]
حاج شیخ حسین انصاریان: مساجد و حسینیه‌ها باید از عالمان واجد شرایط برای سخنرانی دعوت کنند تا عمر مردم ضایع نشود، عمر مردم را نباید به مسائلی که ریشه قرآنی ندارد ضایع و تباه کرد. اینگونه سخنرانان باید بدانند پیامبر می‌فرماید هر سخنرانی اگر متخصص قرآن و روایت نباشد و عمر مردم در پای منبر او تباه شود او را در قیامت به دادگاه می‌برند و می‌گویند تو عمر این افراد را نابود کرده ای؛ در گذشته سخنرانان یا مجتهد بودند یا قریب الاجتهاد و دین‌شناس بودند و به شدت به عمر مردم اهمیت می‌دادند که مبادا عمر آنان را تباه شود. حتی آنان با وجود اینکه سخنرانان خوبی بودند و مفید صحبت می‌کردند اما بعد از سخنرانی از مردم حلالیت می‌خواستند.
سلام علیکم پنج میلیون قرض الحسنه لازم است برای خرید کتاب با باز پرداخت ماهی یک میلیون تومان.... اگر کسی داشت اطلاع دهد. https://eitaa.com/MA1371
این دو تا روایت خیلی سنگین و ترسناکند👇👇 (ع): اِيّاكُمْ اَنْ يَحْـسُدَ بَعْضُكُمْ بَعْضا فَاِنَّ الْكُفْرَ اَصْلُهُ الْحَـسَدُ. مبـادا با يكديـگر حسـد ورزيـد، زيرا كفر و بى دينى از حسد بر مى خيزد. (ع): نزديك‌ترين وضع بنده به كفر اين است كه با مردى رفاقت کند و لغزشهاى او را بشمارد تا روزى او را با آن‌ها سرزنش كند. إنّ أقرَبَ ما يكونُ العَبدُ إلَى الكُفرِ أن يُؤاخيَ الرجُلَ علَى الدِّينِ فَيُحصيَ علَيهِ عَثَراتِهِ و زَلاّتِهِ لِيُعَنِّفَهُ بها يَوما مّا.
تا الان ۷۱۴ مورد در کانال گذاشتیم. و ۵۱۴ مورد ایکاش یه شخص واردی بیاد این هارو پی دی اف کنه که قابلیت جستجو و اینا داشته باشد. عزیزان برا منبرهاشون دسترسی راحت داشته باشند. https://eitaa.com/MA1371
تغییر جنسیت!! کرامتی از امام حسن عليه السلام زماني كه معاويه به كوفه آمده بود، عمروعاص به او گفت: امام حسن عليه السلام مردي با حيا و خجالتي است اگر او را وادار به خطبه خواندن كني در جمع خجالت كشيده و سخن را قطع خواهد كرد. معاويه از امام خواست سخنراني كند. و امام عليه السلام خطبه اي غرا ايرادفرمود، و فضايل خود و خاندانش را بيان نمود. جواني از اهل شام برخاست و سخنان درشت و نابخردانه اي نسبت به امام عليه السلام و پدرش گفت. امام عليه السلام دست به دعا برداشت و گفت: اَللَّهُمَّ غَيِّرْ مَا بِهِ مِنَ اَلنِّعْمَةِ وَ اِجْعَلْهُ أُنْثَى لِيُعْتَبَرَ بِهِ..." خداوندا آن نعمتي كه هم اكنون برخوردار است، دگرگون ساز و او را تبديل به زن كن، تا بدان عبرت گيرد. جوان شامي تبديل به زن شده و موهاي صورتش ريخت. پس امام حسن عليه السلام فرمود: خانم! دور باش! تو را چه به محفل مردان، زيرا تو زني!. ) امام حسن عليه السلام ساعتي در مجلس نشست و به هنگام بيرون رفتن عمروعاص سؤالاتي نمود و امام پاسخ داد. اما داستان جوان اموي (شامي) به گوش همگان رسيد. زن او به خدمت امام آمد و گريه و زاري نمود. امام عليه السلام به حال او رقت نمود و دعا كرد كه به حال اول برگردد و برگشت. بحار ج ۴۴ ص ۸۸ ○○●●○○●●○○●● [روایت ها وحکایت ها]
امام حسن مجتبی علیه السلام: آدمی با اخلاق خوش خویش، مقام روزه‌دار نماز شب خوان را از آنِ خود می‌کند و نامش در طومار کسانی که دارای عظمت و جلال و جبروت هستند، نوشته می‌شود، در حالی که غیر از خانواده‌ی خویش هیچ گونه قلمرو حکومت و ریاستی ندارد. إِنَّ اَلرَّجُلَ لَيُدْرِكُ بِحُسْنِ خُلُقِهِ دَرَجَةَ اَلصَّائِمِ اَلْقَائِمِ وَ إِنَّهُ لَيُكْتَبُ جَبَّاراً وَ لاَ يَمْلِكُ إِلاَّ أَهْلَهُ. فرهنگ سخنان امام حسن مجتبی علیه السلام ص ۴۰ پ.ن: در ذیل این روایت بایستی مقام صائم و قائم تبین شود.. ○○●●○○●●○○●● [روایت ها وحکایت ها]
اگر انسان خوب توجه کند آن وقت می‌فهمد که به یک معنا مظلومیت امام حسن‏ حتی از امام حسین بیشتر است. همان نشاط شهادتی که در امام حسین هست در امام حسن هست ولی امام حسن در دوره‌ای قرار گرفته که باید صبر و خودداری کند تا موقع و وقت برسد و آن موقع و وقت، وقتی است که ایشان از دنیا رفته‌اند و نوبت به برادرشان اباعبدالله الحسین رسیده است. حضرت تمام اینها را با چه حلم و صبری تحمل می‌کند که عجیب و فوق‌العاده است! هیچ به روی بزرگوار خودش نمی‌آورد. برای اشخاص فهیم و حساس، رنجهای روحی از رنجهای جسمی خیلی بالاتر است. 📚 آشنایی باقرآن ؛ ج۹ص۴۲
یکی از دوستان که در پیاده روی توفیق حضور دارند ابیاتی را در همانجا سرورده و به ما ارسال فرمودند چند بیت اول را تقدیم میکنم👇👇 از آنزمان که در تب عشقت فتاده ام غیر از تو بهر هیچکسی دل نداده ام آقای من تویی و برای زیارتت پای پیاده بر ره تو سر نهاده ام در راه وصل تاول پاها و خستگی کمتر نشانه ایست ز عشق و اراده ام آقا مرا ببخش اگر بی بضاعتم در ادعای عاشقی ام صاف و ساده ام.
مرحوم شیخ محمد بهاری رحمة اللّه در «تذکرة المتقین» می‌فرماید: کسی که به دنبال سیر و سلوک و کار‌های الهی و معنوی، یا به دنبال علم می‌رود، باید فکرش از نظر مادیات راحت باشد. بعد می‌فرماید: «إمّا بالتَمَوُّلِ و إمّا بالتَّوَكُّلِ». یعنی یا باید ثروتی داشته باشد، یا توکلی قوی. ○○●●○○●●○○●● [روایت ها وحکایت ها]
رهبر معظم انقلاب: پیامبر اکرم فرمود: حق است بر امت من که بر گنهکاران امت استغفار کنند! «وَ یَستَغفِرونَ لِلمُذنِب» با آدم گناهکاری که میدانیم دارد گناه میکند، چه جوری برخورد کنیم؟ اینجا میفرماید «یَستَغفِرون»؛ برای او استغفار کنید، [بگویید] خدایا او را ببخش. این با عملِ ما یک مقداری تفاوت دارد؛ ما وقتی دیدیم کسی گناهکار است، اوّل لعنتش میکنیم یا تبرّی از او میکنیم، در حالی که آن کاری که لازم است این است که اوّل استغفار کنیم برای او، بگوییم خدایا او را بیامرز. ○○●●○○●●○○●● [روایت ها وحکایت ها]
روش برخورد با جاهل!👌 در حديث آمده است يكي از اهل شام كه به مدينه آمده بود، همين كه با امام حسن عليه السلام برخورد نمود شروع كرد به ناسزاگويي (همان گونه كه در شام اهانت و ناسزاگويي به اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم رايج بود) امام عليه السلام به او پاسخي نداد تا سخنانش تمام شود. سپس آن حضرت به مرد شامي سلام كرد و فرمود: اي شيخ گمان مي‌كنم كه غريب باشي و گويا بر تو اموري مشتبه شده باشد، پس اگر از ما حلاليت بطلبي و بخواهي كه از تو راضي شويم، از تو راضي و خشنود مي‌شويم و اگر چيزي سؤال كني برايت باربر فراهم مي‌كنيم و اگر از ما طلب ارشاد و هدايت كني تو را ارشاد مي‌كنيم و اگر باربرداري بطلبي عطا مي‌كنيم و اگر گرسنه باشي تو را سير مي‌كنيم و اگر برهنه باشي تو را مي‌پوشانيم و اگر محتاج باشي بي نيازت مي‌كنيم و اگر رانده شده اي ترا پناه مي‌دهيم و اگر حاجتي داري حاجتت را برمي آوريم و اگر بار خود را به خانه ي ما فرود آوري و ميهمان ما باشي، تا وقت رفتن براي تو بهتر خواهد بود، زيرا كه ما خانه ي بزرگ و جاه و مال فراوان داريم. در ادامه ي روايت آمده است: آن مرد چون اين برخورد را از حضرت امام مجتبي عليه السلام ديد، گريست و گفت: (شهادت مي‌دهم كه تو جانشين خدا در زمين هستي و خدا مي‌داند كه رسالت خويش را در كجا قرار دهد. من پيش از اين سرسخت ترين دشمن تو و پدرت بوده ام، اما الان دوست داشتني ترين شخص نزد من تو هستي. ) كُنْتَ أَنْتَ وَ أَبُوكَ أَبْغَضَ خَلْقِ اَللَّهِ إِلَيَّ وَ اَلْآنَ أَنْتَ أَحَبُّ خَلْقِ اَللَّهِ إِلَيَّ وَ حَوَّلَ رَحْلَهُ إِلَيْهِ وَ كَانَ ضَيْفَهُ إِلَى أَنِ اِرْتَحَلَ وَ صَارَ مُعْتَقِداً لِمَحَبَّتِهِمْ. بحار ج ۴۳ ص ۳۴۴ ○○●●○○●●○○●● [روایت ها وحکایت ها]