بسم الله الرحمن الرحیم
🍃شعری معروف و قدیمی🍃
#امام_حسین_ع_مناجات
#جواد_حیدری
▶️
جَوونی ما بفدات حسین جان
کی می رسیم به کربلات حسین جان
مِهر تو آمرزش هرگناهه
گفته اینو خود خدات حسین جان
@hosenih
محل رفت و آمد ملک هاست
مجلس گرم روضه هات حسین جان
هرکسی توی مجلست می شینه
پر می زنه تا کربلات حسین جان
غلام سیات رو سفیده به والله
منم گدای عاشقات حسین جان
تویی آقام، تویی آقام همیشه
منم گدات، منم گدات حسین جان
اگر به دامِ عشق تو اسیرم
نصیب من شده دعات حسین جان
قسم به مشک و عَلَم و علمدار
منم دخیل پرچمات حسین جان
@hosenih
صدات می آد هنوز به روی نیزه
سوخته دلِ ما از صدات حسین جان
اون دلی که سوخته میون روضه
شد همنوا با بچه هات حسین جان
⏹
© اشعار آیینی حسینیه
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات
#علی_ساعدی
▶️
عشق، مدیون غم توست اباعبدالله(ع)
عقل، مات از کرم توست اباعبدالله(ع)
@hosenih
هرچه خیراست و سعادت به خداوند قسم
همه زیر عَلَم توست اباعبدالله (ع)
عاشقانت ره صدساله به یک شب رفتند
این هم از فیضِ دم توست اباعبدالله(ع)
چشم گریان من از لطف شما لبریز است
اشک،سوغات غمِ توست اباعبدالله (ع)
نقد عشقت نفروشیم به چیزی که بهشت
شمّه ای از حرم توست اباعبدالله (ع)
خاک صحرای طف و این همه اوصاف ومقام
اثرِ پاقدم توست اباعبدالله (ع)
@hosenih
دمِ مرگم قدمی بر سر و چشمم بگذار
که امیدم کرم توست اباعبدالله(ع)
⏹
© اشعار آیینی حسینیه
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امیر_عظیمی
▶️
عمریست عبد این درم الحمدلله
در خیمههایت نوکرم الحمدلله
مادر مرا باشیر روضه پرورش داد
رحمت به شیر مادرم الحمدلله
@hosenih
از کودکی تا سن پیری سقف هیئت
شد سایهی بالاسرم الحمدلله
حالدلم با یاحسین روضه خوب است
با تو همیشه بهترم الحمدلله
این روضهرفتن سجدههای شکر دارد
ای رازق چشمترم الحمدلله
من شادیام را میفروشم هر محرم
با آن غمت را میخرم الحمدلله
@hosenih
بالیشکسته دارم و با بالروضه
تا عرشاعلی میپرم الحمدلله
با سینهزنهای شما یک عمر گفتم
وااکبرم، وااصغرم الحمدالله
⏹
© اشعار آیینی حسینیه
🔴🔴🔴لیست شعر مناجات با امام حسین علیه السلام
مناسب با شروع روضه و سینه زنی واحد
شکر خدا که نور ولایت به ما رسید
گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
آمده وقت انقلاب حسین!
این اشک نیست، آب زلال و مطّهر است
در ماتم تو خرد و کلان گریه میکند
ذرات دو عالم همه موقوفِ حسین است
تا پرچم حسین(ع) روی بام خانه هاست
بالا نرفت آنکه به پای تو پا نشد
ای در غمت هلال محرم گریسته
شب جمعه حرمت بوی محرم دارد
ز بس که نیزه نشسته به جسم پرپر تو
بگو که اینهمه اندوه و داغ را چه کنم؟
دل ما دلشدگان وقف غم توست حسین
گفت آن شاه شهيدان که بلا شد سويم
تو راهم دادی و دارم دو چشمانِ تر از اینجا
ذکر لب انبیاء حسین علیه السلام
جَوونی ما بفدات حسین جان
عشق، مدیون غم توست اباعبدالله(ع)
عمریست عبد این درم الحمدلله
این روزها زمین و زمان گریه میکنند
صدای قافلهای میرسد دوباره به گوشم
صیحهای فاطمه زد، شیونِ عالم برخاست
کاش تا لحظۀ مردن به دلم غم باشد
به استعانتِ اشکِ عَلَی الدَّوامِ حسین
حلقه زدن به خیمهی ماتم شروع شد
ثابت شده به گریهکنانِ منورش..
گستردهای تا آسمان بال و پرت را
این روزها که روزی گریه فراهم است
روزی به پات غم نخورم شب نمی شود
لطف مولاست نوکرش باشم
شادی هر دو جهان بیتو مرا جز غم نیست
هر سال، ماجرای تو و سوگواریات
ماییم و باز حال و هوای محرمت
گریه کن گریه، که احیای همه احکام است
بزم عزای او نه تنها در زمین است
چگونه شکر بگویم؟ که زنده ماندم و دیدم
چاووش میخواند دوباره روضهی غم را
سفرهی ماه عزا، خوان اباعبدالله
وقتی از خاک تو شفا برسد
نوکر همیشه عشق خود ابراز میکند
شیرینیِ داغت به دلی گر بنشیند
با ذکر یاحسین دمادم گریستم
دستم ز دامن تو نگردد رها حسین
برپا کنید خیمه ماتم شروع شد
نه فقط حال ما پریشان است
ای چاره ساز مردم عالم حسین جان
مابین ذکر جان جانم جانم آقا
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
این روزها زمین و زمان گریه میکنند
با حالِ زار، پیر و جوان گریه میکنند
آنان که اشک، در غمِ دنیا نریختند
این ماه، با تمامِ توان، گریه میکنند
مردم، به یادِ قاریِ عطشانِ کربلا
همراه با صدایِ اذان، گریه میکنند
این چه مصیبتیست که از سوزِ ماتمش
چون بچهمرده، خیلِ زنان گریه میکنند
نامِ حسین وردِ زبان میشود، همه
با صدهزار آه و فغان گریه میکنند
انگار نفخِ صور، بلند است در جهان
یک عده بیپناه، چنان گریه میکنند
با حالِ خوب، گریهکنان، سینه میزنند
با چشمِ خیس، سینهزنان، گریه میکنند
او خون به چشم دارد و عشاق با سرشک
همراهِ با امامِ زمان، گریه میکنند
**
افتاد، تشنه، گوشهی گودالِ قتلگاه
در ماتمش زمین و زمان گریه میکنند
✍ #عادل_حسین_قربان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه |
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
صدای قافلهای میرسد دوباره به گوشم
محرم است و مبادا به قدر وسع نکوشم
عزا نه! جان دوباره است در عوالم هستی
کفن کنید تنم را، اگر سیاه نپوشم
خوش است روضه به هر هیاتی اگر که درآیم
چه مثل فرش بیفتم، چه مثل دیگ بجوشم
نشسته ام بنشانم به اشک، آتش دل را
اگر که گوشهای از بزم، سر به زیر و خموشم
غم حسین که باشد، چه باک از غم عالَم؟
غمی عزیزتر از هر غمی نهاد به دوشم
سر از کمند محبت، به هیچ روی نتابم
به هیچ سود، دلم را به غیر او نفروشم
به تربت است فقط، هرچه سر به خاک گذارم
به عشق ذکر «حسین» است، هرچه آب بنوشم
✍ #زهرا_بشری_موحد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه |
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
صیحهای فاطمه زد، شیونِ عالم برخاست
خیمه از اشک زد و بیرقِ ماتم برخاست
بازهم پیرهن خونیاش آویخته شد
مادرش ناله زد و دادِ محرم برخاست
مُشتی از تربتِ گودال به سر ریخت حسن
از لب فاطمه تا «وای حسینم» برخاست
نذریِ هرشبِ ما جور شد از لطفِ کریم
دَم حسن داد اگر، ذکرِ دمادم برخاست
آستان بوسیِ هر تکیه مقامیست شریف
هرکه زد بوسه بر این خاکِ معظم برخاست
دَم کشیده است، نشستم به بساط چایی
که به پیشش به ادب چشمهی زمزم برخاست
رحمتِ واسعهای زیر پرش ما را بُرد
تا حسین از جگرِ مردمِ عالم برخاست
روضهی کرببلا مجلس اجدادی ماست
بینِ این روضه نشست آدم و آدم برخاست
به فدای غمِ او که نفَسِ عاشقی است
هرکه این عشق چشید از جگرش غم برخاست
**
آی ای قوم ببینید هنوز عریان است
ضجهی خواهری از یک تَنِ درهم برخاست...
✍ #حسن_لطفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه |
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
کاش تا لحظۀ مردن به دلم غم باشد
محفل اشک برای تو فراهم باشد
روضهات آب حیات است برایم، ای کاش
در دلم تا نفسی هست محرم باشد
آبرویی بده آنقدر که تا آخر عمر
تا سری هست فقط پیش شما خم باشد
مرگ صدبار مبارکتر از آن روزی که
در دلم ذرهای از مهر شما کم باشد
خاکِ نفرین شده آن است که در ماتم تو
خالی از نام تو و روضه و پرچم باشد
✍ #زهرا_نظری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه |
#ورود_به_ماه_محرم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
به استعانتِ اشکِ عَلَی الدَّوامِ حسین
شروع میکنم این ماه را به نام حسین
دوباره چشمهی خون بین عرش جوشیده
تمام عالمِ امکان سیاه پوشیده
هزار شکر عجینیم با غم تو حسین
رسیدهایم به ماه محرم تو حسین
هزار شُکر که درگیر ماتمت شدهایم
دوباره مُحرِم ماهِ مُحَرَّمت شدهایم
قَبای بندگیِ خویش را کفن کردیم
لباس نوکری شاه را به تن کردیم
اجازه داده خدا تا ثواب کسب کنیم
سیاهههای عزا را دوباره نصب کنیم
میان سینهی ما آهِ تازه..، دم شده است
بساط چایی و اسپند هم علم شده است
چقدر فرش حسینیّه جا به جا کردیم
چقدر پادویی روضهی تو را کردیم
بقای نوکری از ربَّنای فاطمه است
به روضه آمدن ما دعای فاطمه است
در این حسینیه تحت لوای مولائیم
به زیر سایهی چادر نماز زهرائیم
خوشا به حال دو چشمی که غرقِ دریا شد
کسی که گریهکُنات شد..، عزیز زهرا شد
قسم به کوثر و زمزم، شفاست گریهی تو
برای هرچه مریضی، دواست گریهی تو
قسم به تذکرهی قدسی خدای جهان
"حسین"..، راه علاج است..، آی بیماران
اسیر معصیتِ ممتدم نکن ارباب
تو را به جان رقیه ردم نکن ارباب
مرا فقیر نگاهت بدانیام خوب است
گدای شاه خراسان بخوانیام خوب است
رکوع اشک شدم، گریهی نماز شدم
به جان دختر تو کربلانیاز شدم
چه میشود که به سمتت قدم قدم برسم
چه میشود که دم اربعین حرم برسم
**
چراغ سرخ دم قتلگاه روشن بود...
هزار نیزهی خونین درون یک تن بود
نفس نفس زدن او به آه بند شده
صدای چکمهی یک بددهن بلند شده
سنان کشانده عقب جمع نیزهداران را...
خدا بخیر کند حلق شاه عطشان را...
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه |
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
حلقه زدن به خیمهی ماتم شروع شد
یا صاحب الزمان! غم عالم شروع شد
در مجلس عزای حسینم خوش آمدید
این را که گفت فاطمه، این غم شروع شد
شکر خدا که با گذر از روزهای سخت
ما زنده ماندهایم و محرم شروع شد
این خیمهی عزاست که آرام پا گرفت
این اشکِ نم نم است که کم کم شروع شد
در کوچه روی سردرِ هر خانه پرچمیست
یعنی صفای روضهی ما هم شروع شد
در پای دستهها به لبِ پیرمردها
"باز این چه شورش است و چه ماتم " شروع شد
ماه محرم آمد و وقت گریستن
با مخزنُ البُکاء و مقرَّم شروع شد
ای مستمع! بیا به عزا دیر میرسی
مداح روضه خوانده، بیا، دم شروع شد
یک قطره هم ز مهریهی مادرش نخورد
اشک فرات و دجله و زمزم شروع شد
**
کارِ بریدنِ سرِ حضرت تمام شد
دعوا ولی برای دو دِرهم شروع شد...
✍ #مهدی_مقیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه |
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی؛ #شب_سوم
ثابت شده به گریهکنانِ منورش...
عزت فقط برای حسین است و نوکرش
طبق حدیث، هرکه دراین داغ گریه کرد
آقا نشسته است کنارش برابرش
آهی ز دل کشیدم و گریه حساب کرد
ریز و درشت ثبت شده بین دفترش
از پرچم عزای حسین دل نمیکَنم
گوهرشناس چشم نپوشد ز گوهرش
من خاک بر سرم اگر این خاک کربلاست
هرکس که خاکِ پاش نشد خاک بر سرش
آن منبری که وقف عزای حسین نیست
چوب است، چوب خشک، نخوانید منبرش..
تا نقد هست فکر نسیه نمیکنم
اول ز چای روضه بخور بعد کوثرش
منت سرمگذاشت و اینجا مرا کشاند
جایی که ایستاده دم در پیمبرش
**
شکر حسین میکنم، آخر سپرده است
کار تمام گریه کنان را به دخترش
ما تربیت شدیم به دست رقیهاش
بیراه نیست گرکه بخوانیم مادرش
بعد از پدر رکوع و سجودش مصیبت است
از بس شکسته است همه جای پیکرش
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه |
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_روز_عاشورا
گستردهای تا آسمان بال و پرت را
در جانمان سرشار کردی باورت را
از نیزه میتابی و یا خورشید تشتی
باید کجا پیدا کنم ماه سرت را؟
دردا که افزون از شمارش بارش زخم
گل بوسه داده جایجای پیکرت را
تابید آیه آیه نور از قتلگاهت
گویی خدا بوسیده ماهِ حنجرت را
ای حاتمان حیران خاتم بخشی تو
هم دادهای انگشت و هم انگشرت را
خیمه به خیمه با حسد آتش کشیدند
چادر به چادر یادگار مادرت را
از چشم کوه صبر میجوشید چشمه
این آسمان میبارد اشک خواهرت را
آرام آغوشت کجا جامانده که غم
حالا بغل کرده بهجایت دخترت را؟
آهسته، کمکم، قطعهقطعه میسپردی
بر دست لرزانِ عبا پیغمبرت را
دریا به کام هیچ رودی خوش نیامد
وقتی عطش شرمنده کرد آبآورت را
ای زخم در گودالِ خون تا دق نکرده
بردار از خواهر نگاه آخرت را
آهت به آتش بیهوا دامن زد و آه
شعر از نفس افتاد، شاعر دفترت را...
لبریز اشک و آهم و دلتنگ دریا
دریاب دریا قطرهقطره نوکرت را
دیگر به خوبیِ خودت باید ببخشی
لکنت زبانِ شاعرِ نوحهگرت را
از خاطرش هرگز نخواهد برد دنیا
دریای مَواج و خروش لشکرت را
✍ #منصوره_محمدی_مزینان (با اندکی تصرف در کلمات)
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه |
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
این روزها که روزی گریه فراهم است
ای روضهخوان! بخوان که دوباره محرم است
با عشقوشور در دل هر کوچه دیدهام
در دست کودکانِ محل طبل و پرچم است
عالم تمام رخت عزا کرده بر تنش
((گویا عزای اشرف اولاد آدم است))
ما گریه میکنیم برای تو روز و شب
تا اشک ما به زخم تنت مثل مرهم است
تا روی نیزه موی تو آشفته شد حسین
احوال نوکران تو عمریست درهم است
در من کسی به سینه و سر میزند مدام
((باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است))
کاری نکردهایم برای عزای تو
در داغ تو اگر که بمیریم هم کم است
✍ #سجاد_روانمرد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه |
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_رقیه_س_شهادت #شب_سوم
بگو به عشق بخواند کمی رسالهی ما را
که احترام کند مکتب سهسالهی ما را
هزارشکر که اجداد من غلام تو بودند
سپرده است خدا دست تو سلالهی ما را
چه افتخار بزرگیست این که از دم خلقت
سند زدند به عنوان تو قبالهی ما را
یقین که اهل سعادت نمیشدیم، که جز تو
کسی نگفت به ما فرق چاهوچالهی ما را
فقط تو از غم ما باخبر شدی و نگفتی
که گوش کس نشنیدهاست آهونالهی ما را
بریده بود دل ما از آستانهی رحمت
که گریه بر تو روا کرد استحالهی ما را
گدای هیچکسی نیستیم غیر تو بیبی
که دست لطف تو پُر میکند پیالهی ما را
بهشت قسمت ما میشود اگر که رقیه
به دست کوچکش امضا کند حوالهی ما را
همان که لطف و بزرگیش سهم اهلزمین شد
ولی به جور ستمپیشگان خرابهنشین شد
هزارشکر که آخر، سری زدی به خرابه
مسیح نیزهنشینم خوشآمدی به خرابه
چهخوب شد که به دیدارم آمدی دم رفتن
چهخوب داشتی ای ماه، مقصدی به خرابه
دوباره آیهی قرآن بخوان که از نفحاتت
وزیده عطر گلاب محمدی به خرابه
بگو به دیدنم آخر، چگونه آمدی ایسر؟
چرا که از تو نمانده بهجا ردی به خرابه
مرددی سر ماندن به احترام دل من
اگر هرآینه در رفتوآمدی به خرابه
چقدر فاصله افتاده است بین من و تو
که از تمامی سرها سرآمدی به خرابه
سر جسارت دشمن قدی به علقمه خم شد
قدی به خیمه، قدی در حرم، قدی به خرابه
مرا ببر که کنار تو راحت است خیالم
که ناگهان نرسد آدم بدی به خرابه
خوشآمدی که خوشآمد مرا رسیدن بابا
که آرزوی دل دختر است دیدن بابا
همین که بر سر نی آمدی به سوی رقیه
شدهست با تو برآورده آرزوی رقیه
دلیل اصلی آن ای عمو نبودن آب است
گرفته است اگر رنگ خون وضوی رقیه
دوباره راه مغیره رسیده است به مادر
همین که زجر میآید به جستوجوی رقیه
دلم خرابهنشین شد، از آن زمان که شنیدم
که یکخرابه گرفتهست رنگوبوی رقیه
برای گریه پی یک بهانه بودم و دیدم
روانه کرد دلم را یکی به سوی رقیه
صدای هاتفی آمد که خواند مرثیهای را؛
" فلک بسوز که آتش گرفته موی رقیه
سری بهنیزه بلند است روبروی رقیه
خدا کند که نباشد سر عموی رقیه"
دوباره در دل صحرا غزل بهبار میآید
به احترام تو روزی که آن سوار میآید
✍ #مجتبی_خرسندی ( با اندکی تصرف)
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه |
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_مصائب
روزی به پات غم نخورم شب نمی شود
این دلشکسته صاحبِ منصب نمی شود
مُردن به پای "یار"،ملاک تَقَرُّب است
"پروانه" تا نسوخت مُقَرَّب نمی شود
حُر را ادب به مرتبه ی حُرّیَت رساند
هرگز قفس سرای مودب نمی شود
در بارِگاه شاه،یکی جُون می شود
هر نوکری،غلامِ مُجَرَّب نمی شود
هیئت کلاس حضرت زهرا برای ماست
جز او کسی معلم مکتب نمی شود
این روضه ها ستون بنای تشیُّع است
مذهب بدون روضه که مذهب نمی شود
هرکس که صحبت از تو کند..،گریه می کنم
دیوانه پیش خلق مُعَذَّب نمی شود
ما گریه کرده ایم ولی هیچ گریه ای
مانند گریه بر غم زینب نمی شود
**
قربان جسم دَرهَم شاهی که اهل دِه
هر کار می کنند مرتب نمی شود
شاعر: #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
لطف مولاست نوکرش باشم
و برایش نفسنفس بزنم
پدرم کرده وقف روضه مرا
هم غلام حسین، هم حسنم
کودکی بیشتر نبودم که
مادرم بین روضه شیرم داد
مادرم اشک بین شیرم کرد
برکت حق بر این معامله باد
زلف من را گره به زلف زدند
پای در بند این کمند شدم
تا قدم از قدم گذارم پیش
یا علی گفتم و بلند شدم
ماهها پشتهم گذشت و گذشت
و دلآشوب و خانهی غم شد
پدر آهسته گفت در گوشم
که عزیز دلم محرم شد
مادرم گفت روز تاسوعا
که سپردم تو را به دست عمو
پدرم بین نوحهخوانی گفت
جان بابا بگو حسین... بگو
مادرم گریه کرد و گفت رباب
پدرم روضه خواند در گوشم
و از آن روز در غم ارباب
هر محرم سیاه میپوشم
در لباس سیاه هیئتیام
گوئیا چیز دیگری میدید
بأبی أنتَ را که میخواندم
پدرم بین گریه میخندید
من نفهمیدم آنچه شیری بود
که برای حسین دربهدرم
سالها رفت و ماند پرسش من...
خندهی بین گریهی پدرم
سالها بعد، بعدازآن دوران
کلبهی کوچکی منور شد
و به لطف و نگاه مولا بود
همسر مؤمنی که مادر شد
ماهها پشتهم گذشت و شدیم
مثل هرسال جرعه نوش حسین
و محرم رسید از راه و...
پسرم شد سیاهپوش حسین
در دل مجلس عزای حسین
من جواب سؤال را دیدم
با نگاهی به اشک فرزندم
وسط اشک و روضه خندیدم
نور و رحمت به شیر مادرم و...
لقمهی پاک سفرهی پدرم
لطف مولا همیشه همرهشان
و دو جمله برای تو پسرم:
نذر کردم که نوکرش باشی
و برایش نفسنفس بزنی
پسرم وقف روضهات کردم
هم غالم حسین، هم حسنی
✍️ #سیدمهدی_میری_لواسانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه |
#امام_حسین علیهالسلام
#آغاز_محرم
#غزل
🔹گوهر اشک🔹
شادی هر دو جهان بیتو مرا جز غم نیست
جنت بیتو عذابش ز جهنم کم نیست
در دم مرگ اگر پا به سرم بگذاری
عمر جاوید به شیرینی آن یکدم نیست..
تا خدایی خدا هست، لوای تو به پاست
زآنکه جز دست خدا، حافظ این پرچم نیست
هم خدا داند و هم عالم و آدم دانند
که به جز رایت عشق تو در این عالم نیست..
ملک هستی همه ماتمکدۀ توست حسین
جایی از ملک جهان خالی از این ماتم نیست
گوهر اشک عزای تو به هر کس ندهند
اهرمن را شرف داشتن خاتم نیست
گریه بر پیکر مجروح تو باید همه دم
که جراحات تنت را به از این مرهم نیست
تو به جا ماندی و ظالم اثرش هم شد محو
پایۀ ظلم که در دار جهان محکم نیست
سائل توست کسی کز تو، تو را خواهد و بس
آنکه شد طالب تو در طلب دِرهم نیست
داد مظلومی تو ملک خدا را پر کرد
عالمی نیست که با یاد غمت، دَرهم نیست..
📝 #غلامرضا_سازگار
🌐 shereheyat.ir/node/5951
✅ @ShereHeyat
هر سال، ماجرای تو و سوگواریات
عهدیست با خدای تو و خون جاریات
هر سال، نه!... که روز به روز از زبان عشق
گل میکند حدیث تو و سربهداریات
در ما، یزید کشته نمیشد، اگر نبود
این راه را بلاغت آیینهداریات...
خم شد هزار مرتبه هفتادپشت صبر
آن روز، پیش صبر تو و پایداریات!
میسوخت، میگداخت، در آن وسعت کبود
بر کوه میرسید، اگر زخم کاریات
پرپر شدند روی زمین، پیش چشم تو
آلالههای رنگ به رنگ بهاریات!...
اینک، زمین به عشق تو همواره میتپد
این است، رمز خون تو و ماندگاریات
یعنی که سربلند، هنوز ایستادهایم
در انتظار منتقم خون جاریات...
📝 #حسین_دارند
🌐 shereheyat.ir/node/4096
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
ماییم و باز حال و هوای محرمت
دنبال کار هیأت و دنبال پرچمت
دلتنگ عطر ناب ترین فصل ماتمت
تسبیح ماست زمزمه و نوحه و دمت
با هر محرم تو نفسها عوض شدند
در پای منبر تو چه کسها عوض شدند
از هرچه بگذریم از این غم نمیشود
از روضهی حسین و محرم نمیشود
مهر تو لحظهای ز دلم کم نمیشود
آدم بدون عشق که آدم نمیشود
در من دوباره عاشقی آغاز کردهای
صد پنجره به روی دلم باز کردهای
این اشکها برای تو، تقوا برای ما
دنیای ما فدای تو، فردا برای ما
بی تو نداشت جاذبه دنیا برای ما
این روضههاست مثل مسیحا برای ما
ما را رفیق روضهات آقا حساب کن
بر چشمهچشمه اشکِ دلِ ما حساب کن
من زندهام که گریه کنم پای روضهات
در من که مست میشوم از چای روضهات
حتی بهشت پُر نکند جای روضهات
جبریل پای ثابت شبهای روضهات
دنیا بدون کرببلا دیدنی که نیست
خاکی به غیر خاک تو بوسیدنی که نیست
✍ #حسن_کردی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه |
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#حضرت_زینب_س_شام
گریه کن گریه، که احیای همه احکام است
التیام جگر سوختهی اسلام است
گریه کن، سینه بزن، آه بکش، مرگ بخواه
نوکر از روضه اگر جان ندهد ناکام است
لب دلسوختهها را همه شب دوختهاند
گریه کن، گریه زبان همهی ایتام است
آن قتیل العبراتی که به ما گفت حسین
گریهی زینب، در حال عبور از شام است
ای که باران به دعای تو می آمد...حالا
سنگ میبارد و هر سنگدلی بر بام است
نیستی تا که ببینی دم دروازهی شام
دل بی تاب ربابِ تو چه ناآرام است
چوب میزد به دهانت پسر مرجانه
چوب در دستی و در دست دگر یک جام است
دختری داشتی ای شاه و کنیزش خواندند
چه بگویم...همهی روضه همان الشام است
✍ #مسعود_یوسف_پور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه |
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی؛ #شب_اول
#ورود_به_ماه_محرم
بزم عزای او نه تنها در زمین است
وقف بساط روضهاش، عرش برین است
هفت آسمان از غُصه مشکیپوش هستند
آوازهی ماه محرم بیش از این است
مرثیه خوان وقتی رسول الله باشد
سردستهی گریهکنان روح الامین است
پیراهنش را بر فراز نیزه کردند
ماه محرم آمد و دلها غمین است
اجر رسالت در رفاقت با حسین است
این دوستی دستور قرآن مبین است
در سایهسار پرچمش آسوده هستیم
این خیمهها، این تکیهها حصن حصین است
اسباب این وادی، شفیع روز حشراند
فرش حسینیه خودش حبل المتین است
هرکس نشسته روی فرش روضهی او
با حضرت زهرا یقیناً همنشین است
سینهزنیها مورد تحسین زهراست
سینهزنِ او مستحق آفرین است
باید براتم را شب اول بگیرم
وقتی تمام فکر و ذکرم اربعین است
آغاز راه کربلا غیر از نجف نیست
روزی من دست امیرالمؤمنین است
ما را برای گریه کردن آفریدند
با اشک در روضه سرشک ما عجین است
ما و جدایی از حسین امری محال است
این حرف، حرف اولین و آخرین است
اصرار دارد دستگیر شمر باشد
باب نجات خلقِ عالم اینچنین است
دردی که دارد میکشد از نیزهها نیست
دردی که در گودال دارد، درد دین است
مثل سرش، انگشترش را هم بدزدند
تنها نه خولی، ساربان هم در کمین است
✍ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه |
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم؛ #شب_اول
چگونه شکر بگویم؟ که زنده ماندم و دیدم
رسیده نوبت گریه، دمیده ماه محرم
چگونه شکر بگویم؟ که زیر سایهی پرچم
کنار حضرت زهرا نشاندهاند مرا هم!
چگونه شکر بگویم؟ چگونه شکر بگویم؟
دوباره گرم گلوی بریده است گلویم!
چگونه شکر بگویم که بنده... نوکرتانم؟
همیشه طالب فیض عظیمِ محضرتانم
تمام سال گدای کنار معبرتانم
غلام لطف لطیفِ نگاه مادرتانم
ستاره های هدایت، موالیان کرامت!
من و هراس قیامت، شما و لطف و عنایت
شما... ولیّ خدا، من شکستهی غمتانم
شما دلیلِ شفا، من مریض یک دمتانم
شما نسیم صفا، من غبار مقدمتانم
شما امیر وفا، من اسیر پرچمتانم
ز دست عشق شما که زدید شعله به جانم
چرا غزل ننویسم؟ چرا ترانه نخوانم؟
درست مثل قناری، قناریِ لبتانم
شبیه ماه، گرفتار خلوت شبتانم
همیشه مشتری روضههای پُر تبتانم
چه میشود که ببینم شبی مقرّب
تانم؟
همان که اول خلقت اساسنامه نوشته
مرا به راه ولایت دریدهجامه نوشته
من و نگاه شما و پناه صحن و سراتان
چگونه شکر کنم که شدم مدیحه سراتان؟
شکسته باد سری که زمین نخورده به پاتان
فرشتههای خدایی مقیم بزم عزاتان
به شوق بارش رحمت، غریق زمزمه هستم
دخیل بزم عزای عزیز فاطمه هستم
عزای هستی عالم، عزای عشق مجسّم!
عزای کشتهی تشنه، عزای صاحب زمزم
عزای یک سر بر نی، عزای یک تن درهم
بخوان که جان بسپارم ز داغ وارث آدم
"سری به نیزه بلند است در برابر زینب
خداکند که نباشد سر برادر زینب"
✍ #مجتبی_روشن_روان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه |
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم؛ #بصیرت
چاووش میخواند دوباره روضهی غم را
باز این چه شورش، چه عزا، چه نوحه، ماتم را
چاووش میخواند که ای مردم! محرم شد
داغ عزای اشرف اولاد آدم شد
جن و ملک هم تکیهی ماتم به پا کردند
گریه برای غربت خون خدا کردند
کوچه به کوچه شد سیهپوشِ عزای او
از هر طرف آید به گوشِ دل صدای او
هل من معینِ اوست در گوش زمان پیچید
فریاد او در وسعت هفت آسمان پیچید
امر به معروف است و نهی از منکر آئینش
حق و عدالت، مکتب و آزادگی دینش
آیا کسی اندیشهاش را یار خواهد شد؟
بر فرق ظلم و تیرگی آوار خواهد شد؟
آیا فقط باید برایش روضهخوانی کرد؟
یا اینکه از مشی و مرامش پاسبانی کرد؟
در کل ارض کربلا پیغام آگاهیست
هر روز عاشوراست یعنی روز حق خواهیست
او تشنه اما تشنهی عشق و عدالت بود
او دشمن ظلم و تباهی و جهالت بود
یک روز داغ لاله و یاس و شقایق دید
در موج خون افتاده هفتاد و دو عاشق دید
زخم از ستاره بر تنش افزون، به خاک افتاد
عصر شهادت غسل کرد از خون، به خاک افتاد
افتاد تا اسلام و آزادی به پا باشد
بر مأذنه گلنغمهی «حَیَّ علی» باشد
در آخرین فریاد خود فرمود راهش را
هم گریه باید کرد، هم پیمود راهش را
اینک شما و این مسیر سرخ و نورانی
پیمودن این راه با چشمان بارانی
✍ #کمیل_کاشانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه |
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_مسلم_بن_عقیل
#شب_اول
سفرهی ماه عزا، خوان اباعبدالله
باز عالم شده مهمان اباعبدالله
لک لبیک حسین از همهسو میشنوم
فاطمه داده فراخوانِ اباعبدالله
آمده بزم پسر را سر و سامان بدهد
مادری بی سروسامانِ اباعبدالله
خیمه برپاست، عزادار چقدر آمدهاست
ای بنازم به محبانِ اباعبدالله
همگی سر به گریبانِ غم غربت او
همگی سائل احسانِ اباعبدالله
این جوانان که همه گریهکن و سینهزنند
همه قربان جوانانِ اباعبدالله
<بوی پیراهن خونین کسی میآید>
عرش را کرده پریشانِ اباعبدالله
**
با لبِ تشنه، لبِ بام سفیرش میگفت
به فدای لب عطشانِ اباعبدالله
تنمسلم که زمین خورد، صدا کرد: «حسین»
سرش افتاد به دامانِ اباعبدالله
✍ #امیر_عظیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه |
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#شب_سوم
وقتی از خاک تو شفا برسد
گر نگاهی کنی چهها برسد
به نوا میرسانیاش قطعاً
بی نوا گر به نینوا برسد
رحمت واسعه! بغل وا کن
تا غریبه به آشنا برسد
ما ز دست فراق خسته شدیم
یکنفر هم به داد ما برسد
دست ما را بگیر تا بلکه
پاى ما هم به کربلا برسد
لحظهی احتضار منتظریم
قدمت روی چشمها برسد
تا حسینی شدن بسی راه است
میوهی کال مانده تا برسد
زخمهای تو تشنهی اشکاند
گریه کردم به تو دوا برسد
**
با خودش میبَرَد مرا حتماً
پدر امشب اگر خرابه رسد
نان خود را نخورد خواهرتو
تا به طفلان تو غذا برسد
سروده گروه شعری #یا_مظلوم
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه |