اشعار مدح و مناجات با حضرت زهرا
جنت که خود به نام شبستان فاطمه است
نبض صبح بهار با زهراست
در سِلک ما،معراج رفتن،پر نمی خواهد
دل که آشفته شود زلف پریشان هیچ است
ای شکوهت فراتر از باور
ای از ازل به عرش خدا تاج فاطمه
همینکه نوکر تو هستم آبرو دارم
ای اهل دل را جنّة الاعلا مدینه
مدینه شهر نبی تربت چهار امام
نبوت ناتمام است و علی تنهاست بی زهرا
تو زهرایی تو زهرای محمد پروری زهرا
ای بضعة پیغمبر یا فاطمة الزهرا
جمال غیب خداوند، مظهرش زهراست
بهشت، قبضه ی خاکی بود زمعبر من
دست من و عنایت و لطف و عطای فاطمه
نبی حقیقت نـور است و مظهرش زهراست
به همان كس كه محرم زهراست
دل سایه نشین علم حیدر و زهراست
به دعا دست خود که برمیداشت
افضل الاعمال من گریه برای فاطمه است
چکیدۀ گل رخسار مصطفی زهراست
لِماذا سُمّیَت زهراءُ بِاالزّهرا، نمیدانم
میزبان تو میشود ملکوت؟
ای شنیده زِ دَمت ختم رسل بوی خدا
كويريم و بي تاب باران زهرا
بی تاب حیدریم و پریشان فاطمه
وقتی هوای روضه ما باز مادری است
آمد محرّم علی و ماه فاطمه
دلم از روضه های فاطمیه
اى على صُوْلَت اى نبى جَلَوات
شرمنده کردی بار دیگر نوکرت را
دختر خورشید و ماه زهرۀ زهرا
دنياست چو قطره ایّ و دريا، زهرا
دلا بیا به سرای علی سری بزنیم
این یاس پرپر روضه هایش فرق دارد
امشب به رنگ فصل خزان گریه می کنیم
ما چه می فهمیم اندوه در و دیوار را
نه فقط عرش حصیرِ قَدَمِ فاطمه است
فراق تو بر دل شرر میگذارد
بیا بیا گل زهرا! عزای مادر توست
غمت ز خاطر هفت آسمان نخواهد رفت
دل سایه نشین علم حیدر و زهراست
نورِ تو تا رسید به بامِ دیارِ عرش
زبان قاصر ما و بیان مدح این بانو
صبحِ تقویم گفت یا زهرا
گر نگاهی به ما كند زهرا
سِرِّ پروردگار یا زهرا
رو به پیری می رود هر روز نوکر بیشتر
آورده ای با خود سلامی از خدا را
وقتی مرا در روضه دعوت میکند زهرا
در کوچه ها پیچیده بوی فاطمیه
ای وای از آن حدیث به دفتر نیامده
آمد محرّم علی و ماه فاطمه
👇👇👇
جنت که خود به نام شبستان فاطمه است
سجاده ای به گوشه ایوان فاطمه است
بال فرشتگان خدا غرق حسرت ِ
خاک گلیم حجره طفلان فاطمه است
نام علی شده به عدد با نمک یکی
نام علی خودش زنمکدان فاطمه است
فرمود مصطفی که فدایش شود پدر
روحی که هست در تنم از آن فاطمه است
وقتی که روح فاطمه در جسم احمد است
جان علی و آل علی جان فاطمه است
تنها نه جلوه گاه رخش مهر و ماه شد
چشمان حیدر آینه گردان فاطمه است
جایی که جود و بخشش پرودگار هست
بخشش به روز حشر به فرمان فاطمه است
عارف کسی شده است که زهراست قطب اوست
فانی در ولی شدن عرفان فاطمه است
از جان خود به پای ولایت گذشته و
اسلام وامدار ز ایمان فاطمه است
فرمانده قیام برای امام اوست
ظالم شکست خورده میدان فاطمه است
بیداری و بصیرت و عزم و جهاد و فتح
یک جلوه از ابهت طوفان فاطمه است
کشتار نه! هدایت و هشیاری بشر
در قلب ذره ای است که تابان فاطمه است
در سایه ولایت فرزند مرتضی
ایران سپاه حیدر و ایران فاطمه است
عالم تمام ملک علی شیر لا فتی است
ایران میان این همه اُستان فاطمه است
در آستان قدس رضا نور مادری است
یعنی رضا نگین سلیمان فاطمه است
ما سر بلند و سینه ستبر و سرآمدیم
این اقتدار ما ز شهیدان فاطمه است
با این حساب قبر شهیدان بی پلاک
پایین پای مرقد پنهان فاطمه است
مشهور شد حسن به کرامت در اهل بیت
خوان حسن نتیجه احسان فاطمه است
عالم تمام بی سر و سامان کربلاست
اما حسین بی سر و سامان فاطمه است
آن که به او همه شهدا غبطه می خورند
با هر دو دست ، دست به دامان فاطمه است
بخشیده می شوند همه با دو دست که
چون مصحف شریف به دستان فاطمه است
تیغ کلام و خطبه زینب به شهر شام
تفسیر آیه آیه قرآن فاطمه است
حجت تمام کرد به آیات و محکمات
این اشک ها ز غربت برهان فاطمه است
عشق علی چنان زده آتش به جان او
در مشتعل ز سینه سوزان فاطمه است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
چشمان قدسیان همه گریان فاطمه است
مانده است ذوالفقار علی در نیام صبر
قلب خدای صبر پریشان فاطمه است
شرمنده شد علی ز پیمبر که گفته بود
شیر خدا همیشه نگهبان فاطمه است
شاعر : حاج محمود کریمی
با جستجوی مصراع اول شعر و نام شاعر یا مداح در فضای اینترنت اجرای این شعر را ببینید
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در ایتا
https://eitaa.com/madareshohada
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#مجتبی_شکریان
▶️
نبض صبح بهار با زهراست
گردش روزگار با زهراست
دو جهان خالقش خداست ولی
همهء اختیار با زهراست
@hosenih
خلق هستی به یُمن بودن اوست
این همه اعتبار با زهراست
به کریم کریم ها سوگند
کرم بی شمار با زهراست
در نجف میهمان فاطمه ای
برکت آن دیار با زهراست
به علی می خورم قسم در جنگ
قدرت ذوالفقار با زهراست
در صراط ولایت حیدر
قدم استوار با زهراست
مرتضی بود و یک دل شیدا
و آن دل بی قرار با زهراست
روز محشر سقیفه ها خجل و
پرچم افتخار با زهراست
ماجرای فدک گذشت اما
بعد از آن چشم تار با زهراست
پشت در ناله زد که: یا مهدی...
علم انتظار با زهراست
@hosenih
روز آخر به فضه گفت امروز
بین این خانه کار با زهراست
گر چه از زخم و درد لبریزم
کمکم کن فقط که برخیزم
⏹
به نقل از کانال "حسینیه؛ @hosenih
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در ایتا
https://eitaa.com/madareshohada
در سِلک ما،معراج رفتن،پر نمی خواهد
مومن پری بهتر ز چشم تر نمی خواهد
با "اشک" وقتی حاجت ما را روا کردند
گریه کنات مشکل گشا دیگر نمی خواهد
خاک حسینیه برای شاعران کافی است
از تو نوشتن جوهر و دفتر نمی خواهد
ذات تو را تمثال "أَعْطَیْنا" بیان کردند
تفسیر دیگر،سوره ی کوثر نمی خواهد
با دیدن روی تو با خود روبه رو می شد
آئینه ای بعد از تو پیغمبر نمی خواهد
تو مستقیماً حامل وحی خداوندی
دیگر خدا جبریل نامهبر نمی خواهد
نور وجودت را "علی" از قبل خِلقَت دید
این مُدَّعا شاهد از این بهتر نمی خواهد
وقتی دعای تو نگهدار علی باشد
دیگر سپر را فاتح خیبر نمی خواهد
نان تو خادمپرورِ بیتِ یدالله است
نانی به جز این سفره را قنبر نمی خواهد
ذرات روی چادرت حُکم طلا دارد
تا گرد و خاکش هست،فضّه،زر نمی خواهد
چادر نمازت سایه سارِ مُلک سلمان است
جز سایه ی امن تو این کشور نمی خواهد
این نسل سِوُّم،خوب در پیکار ثابت کرد
حرف دفاع از دین که باشد،سر نمی خواهد
این انقلاب فاطمی چل سال ثابت کرد
جز نسل زهرا و علی ،سرور نمی خواهد
چهل سال جنگیدیم پای پرچم زهرا
فرزند جز خون خواهی مادر نمیخواهد..
تمّار اگر باشی به روی دار خواهی گفت:
حرف ولایت را زدن منبر نمی خواهد
آن ملتی که دست در دست خدا داده
دلباختن بر کدخدا دیگر نمیخواهد
تدبیر بی تدبیرها آزرده مردم را
کار جهادی رند بازیگر نمیخواهد
مثل ابوموسی نشو عمار شو عمار
سرباز گیج از فتنه را رهبر نمی خواهد
می گفت ابراهیم هادی عاشق زهرا
در این جهان سنگ نشان دیگر نمی خواهد
نجّار کاش از ابتدا بی میخ،در می ساخت
هرگز کسی اینگونه دردسر،نمی خواهد
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در ایتا
https://eitaa.com/madareshohada
دل که آشفته شود زلف پریشان هیچ است
پیش مشتاقی ما چاک گریبان هیچ است
کرم اهل کرم بیشتر از خواهش ماست
خواهش دست گدا نزد کریمان هیچ است
آنقدر معجزها از هنر تو دیدیم
که بنا کردن این دل، دل ویران هیچ است
سربلندیم اگر سایه تو بر سر ماست
پیش این سایه تو تاج سلیمان هیچ است
خِلقت طینت تو بس که لطافت دارد
گر بریزند به پای تو گلستان هیچ است
ما به جمهوری زهرایی خود مینازیم
وَرنه بی فاطمه(س) که خطه ایران هیچ است
مِهر زهراست به ما رنگ و بویی بخشیده
نام زهراست به ما آبرویی بخشیده
زیر پای تو میافتند سر اگر بنویسند
در هوای تو میافتند پَر اگر بنویسند
نسبت ام ابیهاست که شایسته توست
اشتباه است تو را دختر اگر بنویسند
باز قرآن کریم است ندارد فرقی
جای هر سوره فقط کوثر اگر بنویسند
قصد کردم پس از امروز هزاران دفعه
بنویسم زهرا(س)، مادر اگر بنویسند
بی گمان یاد نخ چادر تو می افتیم
از مقامات تو در محشر اگر بنویسد
به مقام تو اضافه نشود نام تو را
یا نبی یا علی(ع) دیگر اگر بنویسند
نه نبی، بلکه نبوت شده عزتمندت
نه علی، بلکه ولایت شده گردنبندت
عرش را دیدم جای تو به یادم آمد
قرب انگشت نمای تو بیادم آمد
در عبودیت تو کُنه ربوبیت بود
با صفات تو خدای تو به یادم آمد
روحِ روح القُدست بود که فرمود: اقرا
در حرا نیز صدای تو به یادم آمد
خواستم روی نماز شب تو فکر کنم
ورم کهنه پای تو به یادم آمد
قُوت دنیا و قنوت تو به هم مرطبتند
حرف "نون" بود و دعای تو به یادم آمد
غصه خوردم که به افطار چرا لب نزدی
لب خوشحال گدای تو به یادم آمد
گرد و خاک حرمی را که نداری بفرست
درد دارم که دوای تو به یادم آمد
قبر تو گُهر دنیاست و دنیا صدف است
جلوه ای از حرم گم شدهات در نجف است
قصدت این بود فقط یار علی(ع) باشی و بس
ظرف نُه سال گرفتار علی(ع) باشی بس
از مقامات خودت دم نزدی تا که فقط
باعث گرمی بازار علی(ع) باشی و بس
بازوی تازه شکسته شده از یادت رفت
تا که هر لحظه نگهدار علی باشی و بس
خواستی میخ تو را بند کند تا شاید
مثل یک عکس به دیوار علی(ع) باشی و بس
«علیاکبر لطیفیان»
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
شکوهت فراتر از باور
ای مقام ات فرا تر از ادراک
وصف تو درک لیله القدر است
فهم ما از تبار «ما ادراک»
کوثری، بی کرانه دریایی
ما و ظرف حقیر این کلمات
باید از تو نوشت با آیات
باید از تو سرود با صلوات
آیه در آیه وصف تو جار یست
فتلقّی، مباهله، کوثر
در دل انما یرید الله
در «فصل لربک وانحر»
از بهشت آمدی به هیئت نور
عطر سیبت وزید در هستی
تو گلِ ... نه، تو نوبهارِ... نه
تو بهشت دل پدر هستی
پدر و مادرم فدای شما
مادری کرده ای برای پدر
چشم بد دور، چشم شیطان کور
دست تو بود و بوسه های پدر
از بهشت آمدی و روشن شد
سرنوشت دل علی با تو
بی تو کم بود در تمام جهان
نیمه ی دیگرش ولی با تو...
وصف ذات تو و صفات علی
وصف آیینه است و آیینه
غربت و خنده ی تو و دل او
قصه ی گرد و دست و آیینه
خانه می شد بهشتی از احساس
با گل افشانیِ بهاریِ تو
عاطفه با تمام دل می زد
بوسه بر دست خانه داری تو
خانه از زرق و برق خالی بود
از صفا عاشقی محبت پر
داشتی ای کلید دار بهشت
پینه بر دست، وصله بر چادر
از بهشت آمدی و آوردی
یازده سوره ی بهشتی را
مصحفِ سر نوشت خود دیدیم
سوره هایی که می نوشتی را
نسل تو نوحِ با شکوهِ نجات
نسل تو خضرِ آسمانیِ راه
جلوه ای از دم تو را دیدیم
در مسیحی به نام روح الله
روز مادر شده دلم با شوق
پر زده در هوای تو مادر
منم و وسعت بهشت خدا
منم و خاک پای تو مادر
آرزو دارم این که بنشینم
لحظه ای در جوار تو اما...
آرزو دارم این که بگذارم
شاخه گل بر مزار تو اما...
آه در حسرت زیارت تو
دل ما آشنای دلتنگی است
حرم دختر کریمه ی تو
شاهد لحظه های دلتنگی است
روز مادر شده به محضر تو
آمدم پا به پای این کلمات
هدیه ی من برای تو اشک است
هدیه من برای تو صلوات
شاعر: سید محمدجواد شرافت
با جستجوی مصراع اول شعر و نام شاعر یا مداح در فضای اینترنت اجرای این شعر را ببینید
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در ایتا
https://eitaa.com/madareshohada
مدح_و_میلاد_حضرت_زهرا
ای از ازل به عرش خدا تاج فاطمه
سيب بهشتی شب معراج فاطمه
فردا كه اختيار شفاعت به دست توست
هستند انبيا به تو محتاج فاطمه
محمد حسن بیات لو
@marsiyeeh
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
حضرت_زهرا
همینکه نوکر تو هستم آبرو دارم
اگر چه خار، ولی از تو رنگ و بو دارم
کنیز خانهی لطف شماست مادر من
و من هر آنچه که دارم فقط از او دارم
اجازه هست بگویم که مادرم هستی ؟!
بَدم، ولی بخدا من هم آرزو دارم
برای بردنِ نامت که هیچ، اصلا من..
برای فکر به نام تو هم وضو دارم
به لکههای سیاهِ دلِ خودم گفتم
میان روضهی تو وقتِ شستشو دارم
دوباره فاطمیه، آتش و، در و دیوار
چه روضههای عجیبی به پیش رو دارم
شبیه تو نفسم تنگ میشود گاهی
چقدر بغض فروخورده در گلو دارم
بخوان بلای جوانمرگیِ خودت را از
سیاهههای سپیدی که بین مو دارم
از آن زمان که شنیدم به تو جفا کرده
همیشه با درِ خانه بگو مگو دارم
ببار ابر مدینه، به چشمهی خشکم
که من به جای شکایت دو تا سبو دارم
رضا قاسمی
@marsiyeeh
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
ای اهل دل را جنّة الاعلا مدینه
باز آمدم آغوش خود بگشا مدینه
آغوش بگشا کز رضا باشد سلامم
بر تربت گمگشتۀ زهرا مدینه
آغوش بگشا تا ز باب جبرئیلت
آیم حضور خواجۀ اسری مدینه
آغوش بگشا تا کنم با چشم گریان
گمگشتۀ سادات را پیدا مدینه
آغوش بگشا تا کنار قبر زهرا
گریم به یاد گریۀ مولا مدینه
آغوش بگشا تا پر پرواز گیرم
گردم به دور قُبّة الخضرا مدینه
آغوش بگشا تا کنم تشییع در شب
با شیر حق تابوت زهرا را مدینه
آغوش بگشا تا به دیوار بقیعت
صورت گذارم با تن تنها مدینه
آغوش بگشا تا بسوزم در بقیعت
چون شمع سوزان در دل شبها مدینه
آغوش بگشا تا کنار چار قبرت
از اشگ گردد دیده ام دریا مدینه
آغوش بگشا تا ستون توبه ات را
گیرم به بر با گریه و نجوا مدینه
آغوش بگشا تا به قبر حمزه گریم
بر غربت انسیّة الحورا مدینه
آغوش بگشا تا بگریم در دل شب
مثل علی در دامن صحرا مدینه
آغوش بگشا و بگو از خانۀ وحی
دود از چه رو شد بر فلک بالا مدینه
آغوش بگشا و بگو حامّی حیدر
افتاد پشت در چرا از پا مدینه
«میثم» سؤالی دارد از تو پاسخش ده
زهرا کجا و سیلی اعدا مدینه؟
حاج غلامرضا سازگار
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
مدینه شهر نبی تربت چهار امام
به نقطه نقطه خاکت ز ما سلام، سلام
اگر چه ساکت و آرام میرسی بنظر
دلی نمانده که گیرد بیاد تو آرام
مزار چار امامی و شهر پنج تنی
ز شش جهت بسویت حاجت آورند مدام
چراغ محفل جان، مسجد الحرام دلی
که بر طواف حریم تو بسته دل احرام
سزد چو نام شریف تو بر زبان آرم
به حرمت سخنم انبیاء کنند قیام
دوای درد دو عالم ز گرد صحرائی
سلام بر تو که آرامگاه زهرائی
شرار غم ز وجودم زبانه میگیرد
ز گریه مرغ دلم آب و دانه میگیرد
نه آرزوی بهشتم بود نه شوق وطن
دلم بیاد مدینه بهانه میگیرد
زهر نشانه گذر کرده با هزار نگاه
سراغ از آن حرم بی نشانه میگیرد
سلام باد به شهری که نام روح فزاش
به هر دلی که شکستهات خانه میگیرد
سلام باد بر آن داغدیده بانوئی
که عرض تسلیت از تازیانه میگیرد
درود باد به شهری که تربت زهراست
بهار دامنش از اشک غربت زهراست
مدینه کز توبه دلها شراره افتاده
شراره بر جگر سنگ خاره افتاده
چه روی داده که خورشید تو غریب شده
وز او بخاک تو ماه و ستاره افتاده
چه روی داده که مثل علی ز شدّت غم
خموشی و، نفست در شماره افتاده
بروی نیلی زهرا قسم بگو که چرا
به کوچههای تو یک گوشواره افتاده
مدینه ناله برآر از جگر بگو به علی
بیا که فاطمه از پا دوباره افتاده
مدینه نخل گلت چیده شد به گلخانه
برای غنچه خونین گریستی یا نه؟
مدینه طوطی وحی تو آشیانه نداشت؟
و یا زفتنه زاغان امان به لانه نداشت
چو شمع سوخته گردید آه و ناله نزد
شراره داشت به دل بر لبش ترانه نداشت
گرفته بود چنان خو، به دانه دانة اشک
که شوق زندگی و میل آب و دانه نداشت
کسی شریک غم دختر رسول نشد
بجر علی که محیط غمش کرانه نداشت
مدینه تسلیتی جز شرار و دود ندید
مغیره دسته گلی غیر تازیانه نداشت
گمان نبود صدای نبی خموش شود
ز دود خانة زهرا سیاه پوش شود
مدینه لشگر اندوه ریخت بر سر تو
نبود این همه رنج زمانه باور تو
مدینه بعد پیغمبر ز بس غریب شدی
نشست قاتل زهرا فراز منبر تو
مدینه، چون بسرت آسمان خراب نشد
که گشت نقش زمین دختر پیمبر تو
از آن شبی که علی دفن کرد فاطمه را
صفا گرفته شد از صبح روح پرور تو
بکوچههای تو یک روز آفتاب گرفت
هنوز انده چو ابر سیاه منظر تو
میان کوچه زنی را زدن رشادت بود؟
و یا بفاطمه سیلی زدن عبادت بود؟
مدینه آنچه که میپرسم از تو راست، بگو؟
کجاست تربت زهرا بگو کجاست، بگو؟
بقیع منبر و محراب با حریم رسول
مزار او ز چه پنهان ز چشم ماست، بگو؟
چه شد که فاطمه هیجده بهار بیش نداشت
چرا هماره ز حق مرگ خویش خواست، بگو؟
چرا زمین تو یادآور مصیبت اوست
چرا هوای تو اینقدر غم فزاست، بگو؟
به گوشوارهای که در کوچه او فتاده قسم
بروی فاطمه سیلی زدن رواست، بگو؟
چه لالهای ز تو در بین خار و خس افتاد
که در مصیبت او بلبل از نفس افتاد
شکسته بال و پری ز آشیانه می بردند
تنی ضعیف، غریبان بشانه می بردند
جنازهای که همه انبیء بقربانش
چه شد که هفت نفر مخفیانه میبردند
مدینه فاطمه را روز روشن آزردند
چرا جنازة او را شبانه میبردند
ز غربت علی و قصّة در و دیوار
بدادگاه پیمبر نشانه میبردند
بجای گل که گذارند روی قبر رسول
برای او اثر تازیانه میبردند
سزای آن همه احسان مصطفی این بود
هنوز هم کفن آن شهیده خونین بود
مدینه راست بگو شب علی به چاه چه گفت؟
کنار تربت خورشید خود بماه چه گفت؟
علی که روز لبش بسته بود و ناله نزد
ز دردهای درون با شب سیاه چه گفت؟
مدینه شب که علی برد سر فرو در چاه
ز محسنش که فدا گشت بی گناه چه گفت؟
مدینه شیر خدا، کو پناه عالم بود
چو دید فاطمه افتاده بی پناه چه گفت؟
مدینه فاطمه در پشت در چو آه کشید
به آن شهیده علی در جواب آه چه گفت؟
مدینه شرح غم تو که نیست خاتمهاش
بسوز، هم له علی، هم برای فاطمهاش
مدینه طوبی قامت خمیدة تو چه شد؟
مدینه فاطمه داغدیدة تو چه شد؟
شرار فتنه ز اهل جحیم چون برخواست
بگو بهشت به آتش کشیدة تو چه شد؟
به آن شکوفه که نشکفته چیده شد سوگند
گل شبانه به گِل آرمیدة تو چه شد؟
نهال گلبن وحی تو را چو ضربه رسید
بگو که غنچة از شاخه چیده تو چه شد؟
مزار فاطمه میباید از نظر مخفی
مزار محسن در خون طپیدة تو چه شد؟
بریز اشک که خاک مدینه را شویم
نشانی از حرم بی نشان او جویم
حرامیان که بخود ننگ جاودانه زدید!
بدون اذن، علی را قدم بخانه زدید!؟
کبوتری که هنوز آشیانهاش میسوخت
چه کرده بود که او را در آشیانه زدید!؟
چرا به کشتن زهرا هجوم آوردید!
چرا به مادر سادات تازیانه زدید!؟
درون خانه او ریختید بر سر او
بدست و صورت و پهلو و کتف و شانه زدید!؟
گناه محسن زهرا در آن میانه چه بود
چه شد که ضربه بر آن طفل نازدانه زدید!؟
اگر چه خون همه دلها ز صحبت غم اوست
صدای غربت او در نوای «میثم» اوست
حاج غلامرضا سازگار
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
ر مدح و مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها (بند اول)
نبوت ناتمام است و علی تنهاست بی زهرا
ولایت کشتی گم گشته در دریاست بی زهرا
چنان که بی علی زهرا ندارد کفو و همتایی
علی آری علی یکتای بی همتاست بی زهرا
به قدر قدر و کوثر می خورم سوگند نزد حق
که قدر قدر و کوثر هر دو ناپیداست بی زهرا
نه جنت را نه کوثر را نه غلمان را نه حورا را
نه دنیا را نه عقبی را نخواهم خواست بی زهرا
مبادا ناقة او پا گذارد دیر در محشر
که حتی انبیا را بانگ وانفساست بی زهرا
به آیات شفاعت می خورم سوگند در محشر
شفاعت را نه مفهوم است و نه معناست بی زهرا
به پیشانی اهل جنت این مصراع بنوشته
که جنت دوزخ رنج و عذاب ماست بی زهرا
محبت آب داده لاله های بوستانش را
شفاعت می کشد در حشر ناز دوستانش را
حاج غلامرضا سازگار
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
مدح و مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها (بند سوم)
تو زهرایی تو زهرای محمد پروری زهرا
رسول الله را هم دختری، هم مادری زهرا
نبی را پارة تن روح مابین دو پهلویی
امیرالمومنین را رکن و کفو و همسری زهرا
گواهی می دهم ای روح احمد هستی حیدر
که تو هم مصطفی، هم فاطمه، هم حیدری زهرا
گهی گویم امیرالمومنین برتر بود از تو
گهی بینم تو از او در جلالت برتری زهرا
تو والشمسی، تو واللیلی، تو والفجری، تو والعصری
تو نوری، هل اتایی و الضحایی کوثری زهرا
تو از مریم، تو از هاجر، تو از حوا، تو از ساره
نه، تو از انبیا جز احمد مرسل سری زهرا
امید رحمة للعالمین محبوبة داور
پناه انبیا در گیر و دار محشری زهرا
تو سر ناشناس ذات پاک حق تعالایی
نمی دانم که هستی آنقدر دانم که زهرایی
حاج غلامرضا سازگار
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
نکات مداحی
پیامهای کاربران
پرسش و پاسخ
اشعار جدید استاد
کلام استاد
اشعار زهیر سازگار
اشعار برگزیده این ماه
پیوندها



ای بضعة پیغمبر یا فاطمة الزهرا
ای بضعة پیغمبر یا فاطمة الزهرا
ای دخت پدر پرور یا فاطمة الزهرا
هم قدری و هم کوثر یا فاطمة الزهرا
حورای خدا منظر یا فاطمة الزهرا
زهرای نبی مظهر یا فاطمة الزهرا
توحید ز پا تا سر یا فاطمة الزهرا
هم دختر بابایی هم بضعة طاهایی
هم عصمت داداری هم ام ابیهایی
هم مادر دو مریم هم مام دو عیسایی
راضیه و مرضیه صدیقة کبرایی
والشمسی و واللیلی زهرایی و زهرایی
زهرای حسین آور یا فاطمة الزهرا
نازد به ملک خالق هنگام دعای تو
خورشید کند سجده بر خاک سرای تو
زینت به کتاب الله بخشیده ثنای تو
رخسار حیا گلگون از شرم و حیای تو
فرمود رسول الله بابا به فدای تو
ای بر پدرت مادر یا فاطمة الزهرا
اوصاف تو باید گفت با صوت جلی زهرا
ای گفته ثنایت را ذات ازلی زهرا
از مهر تو بالاتر نبود عملی زهرا
غیر از تو، که بر دامن آرد دو ولی زهرا
ای روح رسول الله، ای رکن علی زهرا
وابسته به تو حیدر یا فاطمة الزهرا
دستاس تو بذر نور بر چرخ بیفشاند
گهوارة طفلت را جبریل بجنباند
تو لیلة قدر استی، قدر تو علی داند
پای خرد و دانش تا حشر به گل ماند
چون وصف تو را گوید چون مدح تو را خواند
حق خوانده تو را کوثر یا فاطمة الزهرا
ای مظهر حسن حق ای صاحب سر هو
بر دایرة خلقت هم بانی و هم بانو
احمد ز دمت کرده گلزار جنان را بو
غیر از تو کدامین زن از کور گرفته رو
در عزت و قدر و جاه در خلقت و خلق و خو
یادآور پیغمبر یا فاطمة الزهرا
ای بیت گلین تو مسجود همه عالم
با یک نگهت اموات گردند مسیحا دم
آید ز کنیز تو اعجاز دو صد مریم
در قصر عفاف تو روح آمده نامحرم
تا حشر گدای تو عالم همه و من هم
جایی نروم زین در یا فاطمة الزهرا
محراب بود دائم چشمش به نماز تو
سجاده کشد فریاد از سوز و گداز تو
هر لحظه هزاران شب در لیلة راز تو
چون لاله ملک روید از خاک حجاز تو
این کوتهی عمر و این عمر دراز تو
ز اعجاز بود برتر یا فاطمة الزهرا
غلمان شده مدهوشت حورا شده سرمستت
دوزخ شده خاموش و جنت شده پا بستت
تقدیم ولایت شد یک لحظه همه هستت
تا کور شود فردا چشم عدوی پستت
در حشر بود دست عباس روی دستت
آیی به سوی محشر یا فاطمة الزهرا
ای ملک خدا یک سر بیت الحرمت زهرا
ای قلب دو صد موسی سینای غمت زهرا
ماییم و عنایات و جود و کرمت زهرا
فرداست همه محشر زیر علمت زهرا
ریزند برات عفو روی قدمت زهرا
از ایمن و از ایسر یا فاطمة الزهرا
افسوس که آتش زد دشمن به سرای تو
شد ماه رخت نیلی چون رخت عزای تو
دردا که نداد امت پاسخ به ندای تو
افسوس که شد خاموش آوای دعای تو
چون شعله به دل پیچید فریاد رسای تو
بی مونس و بی یاور یا فاطمة الزهرا
شیطان صفتان حمله بر بیت خدا کردند
با یک لگد از کوثر یک آیه جدا کردند
فرزند شهیدت را یک لحظه فدا کردند
پاداش رسالت را اینگونه ادا کردند
خون بر جگر میثم از جور و جفا کردند
کی بود چنین باور یا فاطمه الزهرا
حاج غلامرضا سازگار
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
جمال غیب خداوند، مظهرش زهراست
رسول، روح و روان مطهرش زهراست
پیمبـری کـه به قرآن خویش می نازد
یقین کنید که قرآن دیگرش زهراست
نبـی تمامـی تـوحید را در او دیـده
علی جمال خداوندْمنظرش زهراست
درود باد به مردی که خاکِ فضه اوست
سلام باد بر آن زن که رهبرش زهراست
به هـر فلک که گذر کرد خواجه لولاک
به چشم فاطمه بین دید، محورش زهراست
علـی کـه کفـو نـدارد چو ذات اقدس حق
از آن کشد به فلک سر که همسرش زهراست
حسین گفـت: بـه نـزد ستمگـران هرگز
ذلیل نیست عزیزی که مادرش زهراست
چگونه خصم به روی علی کشد شمشیر؟
که جان به کف همه جا در برابرش زهراست
بـه آیـه آیه قــرآن قســم کـه این قرآن
زبان و روح و نگهبان و داورش زهراست
حرامـزاده! مکــن شیعـه را چنیـن تهدید
که هر که شیعه بوَد یار و یاورش زهراست
چگونـه دیـن رسـول خـدا رود از دست
مگـر نـه دختـر اسـلامْپرورش زهراست
کجا ز نامه و میـزان و محشرش باک است
کسی که نامه و میزان و محشرش زهراست
نبـی کـه عـاشق روی بـلال اوست بهشت
بهشـت قـرب خداونـدِ اکبـرش زهراست
علی که بازو شمشیر و شیر یزدان است
مگو سپاه ندارد که لشگـرش زهراست
به دشمنی که کند قصد حملـه بر اسلام
خبر دهید که اسلام، سنگرش زهـراست
خوش آن بهشت که با بوی او معطر شد
خوش آن فرشته که ذکر مکررش زهراست
سفـر کنید بـه یاسین که شهر فاطمه است
نظر کنید بـه قـرآن که کوثرش زهراست
مقـام و عـزت و قـدر و جلال را نگرید
که بوسه گاهِ نبی دست دخترش زهراست
نبـی حدیقـه نـور و چـراغ، فاطمـه اش
علی سپهر کمال است و اخترش زهراست
علی که حیدر حق بود و حیـدر احمد
اگر چه بی کس و تنهاست، حیدرش زهراست
گلـی کـه سیلی گلچین به او اصابت کرد
گلی که دست ستم کرد پرپرش زهـراست
زنـی کـه بهـر دفـاع علـی چهــل نامـرد
به پیش چشم علی ریخت بر سرش زهراست
کسـی کـه گشـت بـه دور علـی چـو پروانه
چو شمع آب شد از غصه پیکرش زهراست
اگـر چــه غــصب شـده منبر علی «میثم»
خطابه خوان و سخنگوی منبرش زهراست
بهار امامت 2 – غلامرضا سازگار
حاج غلامرضا سازگار
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
بهشت، قبضه ی خاکی بود زمعبر من
وجود، گم شده در تربت مطهّر من
در آن زمان که زمان و مکان وجود نداشت
خدای عزّوجل بود مدح گستر من
خدای خوانده مرا کوثر رسول خدا
رسول گفته که این دختر است مادر من
خدیجه مادر و احمد پدر و ائمّه پسر
بزرگ مرد دو عالم علی است شوهر من
منم بهشت نبوّت ائمّه میوه ی آن
منم سفینه ی عصمت علی است لنگر من
زهی سعادت آن تشنه ای که نوشد آب
به دست ساقی کوثر زحوض کوثر من
سلام گرمِ مسیحا به خون پاک حسین
درود مریم عذرا به صبر دختر من
شود به عرصه ی محشر مقام من معلوم
که روز، روز من و محشر است محشر من
کند قیام زجا از برای عرض سلام
حسین با تن مجروح در برابر من
بس است بهر شفاعت دو دست عبّاسم
که اوست با علم خود حسینِ دیگر من
فرشته گان الهی برات عفو به دست
زنند بوسه به پای بلال و قنبر من
روا بود که ببخشد گناه خلقت من
خدا به خون گلوی علیّ اصغر من
منم کتیبه ی عصمت منم صحیفه ی نور
که آیه آیه شد از تازیانه پیکر من
من آن خمیده درختم که از جفای خزان
شکست شاخه و از دست رفت نوبر من
قوی ترین سند غربت علی ثبت است
به دست و سینه و مِهر رخ منوّر من
سرشک سرخ و عذار کبود و موی سفید
نشان دهد کدر بی حیایی را
که قاتلم بنشیند کنار بستر من
مدینه و اُحد و مسجد الرّسول و بقیع
برای حفظ ولایت شدند سنگر من
چه پشت در چه به مسجد چه در دِل دشمن
علی علی سخن اوّل است و آخر من
زقول فاطمه «میثم» به نخل خود بنویس
که هر چه پیش بیاید علی است رهبر من
حاج غلامرضا سازگار
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
دست من و عنایت و لطف و عطای فاطمه
قلب من و محبّت و مهر و ولای فاطمه
طبع من و قصیدة مدح و ثنای فاطمه
جرم من و شفاعت روز جزای فاطمه
به بذل دست فاطمه بخاک پای فاطمه
منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه
رشته مهر فاطمه سوی خدا کشد مرا
دل بولاش دادهام تا بکجا کشد مرا
گر بزمین زند مرا وربه سماء کشد مرا
درد اگر عطا کند یا به بلا کشد مرا
پای برون نمینهم، از سر کوی فاطمه
وانشود لبم مگر، بگفتگوی فاطمه
مهر و محبتش بود طینت من سرشت من
ز دوستیش آبرو داده بروی زشت من
روضة بیچراغ او مینوی من بهشت من
شکر خدا که گشته این قسمت و سرنوشت من
سنگ محبّت و را بر سرو سینه میزنم
بیاد خاک قبر او داد مدینه میزنم
مرغک طبع من شده طوطی او هزار او
کبوتر دلم زند پر بسوی مزار او
قلب شکستهام بود در همه، زار او
شفا گرفت چشم من ز خاک ره گذار او
خانة کوچکش بود کعبة آرزوی من
از آن خوشم که فضهاش نظر کند بسوی من
رشتة چادرش اگر بدست انبیاء رسد
شعار فخر انبیاء بعرش کبریا رسد
از لب جانفزاش اگر زمزمة دعا رسد
جان ز نوای گرم او به جسم مصطفی رسد
کسی که قدر و هل اتی گفته خدا بوصف او
کجا قصیدههای من بود رسا، به وصف او
فاطمهای که مصطفی خوانده به رتبه مادرش
باحترام میکند قیام در برابرش
بدست و سینه و جبین بوسه زند مکررش
بوی بهشت یافته از دم روح پرورش
مادح او کسی بجز خدا شود، نمیشود
حق سخن به مدح او ادا شود، نمیشود
منم که مهر داغ او نقش گرفته بر دلم
سرشته با ولایتش دست حق از ازل گِلم
اوست که هست تا ابد گره گشای مشکلم
ز شعلة محبتش داده ضیاء به محفلم
در آیم از دری دگر گر از دری براندم
نمیروم ز کوی او چه خواندم چه راندم
عصمت داوری نبود اگر نبود فاطمه
جنّت و کوثری نبود اگر نبود فاطمه
هیچ پیمبری نبود اگر نبود فاطمه
احمد و حیدری نبود اگر نبود فاطمه
آنچه که آفریده حق بوده برای فاطمه
گفت از آن سبب نی من به فدای فاطمه
کسی که در کتاب خود ثنای او خدا کند
کسی که پیش پای او قیام مصطفی کند
پیرهن عروسیاش به سائلی عطا کند
کسی که خاک فضهاش دوای دردها کند
چگونه رد کند ز خود مریض دردمند را
مریض دردمند را فقیر مستمند را
-به پیش بهر جود او محیط کمتر از نمی
گدای کوی خویش را اگر عطا کند کمی
همان عطای اندکش فزون بود ز عالمی
مرا چه غم اگر خدا به مهر او دهد غمی
دل بولاش بستهام در آرزو نشستهام
تیر غمش مگر رسد به سینة شکستهام
ای که به قلب عالمی نقش گرفته داغ تو
ای که پریده مرغ دل از همه سو سراغ تو
میوة معرفت خورد روح الامین ز باغ تو
نور دهد به دیدهها تربت بی چراغ تو
قسم به قبر مخفیات، قسم بخاک تربتت
خون، دل پاره پاره ام، گشته بیاد غربتت
کاش بجای مشعلی سوزم در کنار تو
کاش جو اشک زائری افتم بر مزار تو
کاش چو قلب مرتضی بودم داغدار تو
کاش بجای محسنت سازم جان نثار تو
فیض زیارت تو را همیشه آرزو کنم
تربت مخفی تو را به اشک شستشو کنم
ای که خزان شد از ستم بهار زندگانیت
گشته خمیده سرو قد بموسم جوانیت
مدینه بعد مصطفی ندیده شادمانیت
قسم به عمر کوته و به رنج جاودانیت
عنایتی عنایتی «میثم» دل شکستهام
رو بسوی تو کردهام دل به غم تو بستهام
حاج غلامرضا سازگار
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
نبی حقیقت نـور است و مظهرش زهراست
نبآی عصـــارۀ قــرآن و کــوثـرش زهراست
چه غم که قلّۀ امکان شود به طـوفان غرق
علـی سفینـۀ نوح است ولنگرش زهراست
بگــو مدینـه شـود حملـهور بـه سوی علی
علی بـه دایــرۀ حملـه سنگـرش زهراست
خـــدا بـه خلقـت پیغمبـــــر افتخــــار کنـد
نبی است مفتخرازاینکه دختـرش زهراست
علـی است حیدر و شد نام نامیاش حیدر
زهی که پشت در خانه حیـدرش زهراست
اگـــر ز آیــــــۀ تطهیــــــر پیکــــری سازند
خـدا گــواست کــه روح مطهّـرش زهراست
مگرنه اینکه همه هست و بود بسته به اوست
تمــام هسـت خــدا و پیمبـــرش زهراست
وجـود خواجـــۀ لـولاک نخــل توحیدی است
کـه شـاخه و تنه و ریشه و برش زهراست
چگــونه بیــم کنـــد روز حشـــر از محشـر
کسی کـه نامـه و میزان و محـشرش زهراست
درود بــاد بـه خــاکی کـه گرد چادر اوست
سلام بـاد بـه بحری که گـوهرش زهراست
علی که رکن همـه عـالم است یک رکنش
بــوَد رســـول خــدا رکـن دیگرش زهراست
ز فضــه گــر سخنـی نشنوید غیـر از وحی
بعیـد نیست به قرآن،که رهبرش زهراست
علـی کــه گفـت خــدای ندیــده نستــایـم
شناختـهاست خدارا که مظهرش زهراست
چگونـــه نــــور نگیــرد بشــــر ز اسلامـش
نبـی کــه دختـــر اسـلام پرورش زهراست
گـــدای فاطمـــه را سلطنت نیـازی نیست
کسـی کــه میدهد از لطف افسرش زهراست
مــرا کتـــاب خــــدا داور اسـت و میدانــم
کــه ایــن کتــاب خداونــد داورش زهراست
روا بـــوَد کـــه بـــوَد زیــر سـایهاش محشر
کسی کـه روز جزاسایهگسترش زهراست
پیمبـــری کـه مکــرر بــه حضـرتش صلوات
یقیــن کنیــد کــه ذکــر مکـرّرش زهراست
کجـــا شـــرارۀ دوزخ بـه شیعـه حمله کند
کــه در بــرابـر شیعــه، بــرابرش زهراست
چنانکــه احمـد و حیــدر به شیعه دو پدرند
مسلـم است دگر،شیعه مادرش زهراست
علـی بــه خـــانـۀ دربسته نیز تنها نیست
سپاه جـان به کف وکلِّ لشکرش زهراست
بــه تیــغ نطـــق و شرار خطابهاش سوگند
که ذوالفقار علینطـقِ همسرش زهراست
خــدا گـــواست کـه پـا جـای پای فضه نهد
زنی که چون سخن وحـی،اورش زهراست
مــن از کتـــاب ولایــت جـــز ایـن نمیدانم
که این کتاب هم اول، هم آخرش زهراست
کسی که دردل دشمن به حفظ جان علی
ز تازیـانه سیـه گشـت پیکـــرش زهراست
نـه پشـت در، نـه پـس از رحلت رسولخدا
علی همیشه به هرعصر،یاورش زهراست
به اشک دیده بخوانید نخل «میثم» را
که او تمام مضامین دفترش زهراست
حاج غلامرضا سازگار
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
به همان كس كه محرم زهراست
دل من غرق ماتم زهراست
گر محرم عزاي زينب بود
فاطميه محرم زهراست
طاق محراب و گنبد مسجد
یادگار قد خم زهراست
آن چه در حشر هم نمي خشكد
کوثر اشک نم نم زهراست
وآنچه شرح غمش بود بسيار
زندگي كردن كم زهراست
وآن كليدي كه ره گشاي علي است
گفتن اسم اعظم زهراست
وآنچه خشم خدا به آن بسته است
موي خاكي و در هم زهراست
حتم دارم دلم روا گردد
چون دخيلش به پرچم زهراست
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح
#امیرالمومنین_ع_مدح
#ناصر_شهریاری
▶️
دل سایه نشین علم حیدر و زهراست
محتاج عطا و کرم حیدر و زهراست
آن یک پدر خاک و دگر مادر آب است
آب و گل ما از نعم حیدر و زهراست
@hosenih
بین الحرمین ست نجف تا به مدینه
آنجا که حرم تا حرم حیدر و زهراست
لبریز پر و بال ملائک ز نزول است
آنجا که غبار قدم حیدر و زهراست
لطفی که به دنیا متجلی ست ، قیامت
معلوم شود لطف کم حیدر و زهراست
از روز ازل تا به ابد حضرت جبریل
با خیل ملائک حشم حیدر و زهراست
با یک نگه فضه او سنگ شود زر
این گوشه مقام خدم حیدر و زهراست
گر زنده کند مرده ، مسیحا به دم خویش
صاحب نفس از سوز و دم حیدر و زهراست
صد شکر که در بین تمامی اراضی
این خاک سرای عجم حیدر و زهراست
خواهی اگر از عرش خدا پرده بیفتد
راهش به خدا یک قسم حیدر و زهراست
داغ حسن و داغ حسین و غم زینب
عمریست که در سینه غم حیدر و زهراست
@hosenih
بر شعر و کلامم نبود اجر و بهایی
تا روح الامین محتشم حیدر و زهراست
یک روز میاید به دل شهر عزیزی
آنکس که به دستش علم حیدر و زهراست
⏹
شعر فاطمه زهرا به نقل از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
فرازی از یک #ترجیع_بند
🔹قصه را تازیانه میداند🔹
به دعا دست خود که برمیداشت
بذر آمین در آسمان میکاشت
به تماشا، مَلَک نمازش را
نردبانی ز نور میپنداشت
چه نمازی؟ که تا به قبّۀ عرش
بُرد او را و نردبان برداشت!
پرچم دین ز بام کعبه گرفت
بُرد و بر بام آسمان افراشت
بس که کاهیده بود، شب او را
شبحی ناشناس میانگاشت
خصم بیدادگر ز جور و ستم
هیچ در حقّ او فرو نگذاشت!
تا نینداختش به بستر مرگ
دست از جان او مگر برداشت؟
قصه را تازیانه میداند
در و دیوار خانه میداند
آتش کینه چون زبانه کشید
کار زهرا به تازیانه کشید
دشمن دلسیه، به رنگ کبود
نقش بیمهری زمانه کشید
آتش خشم خانمانسوزش
پای صد شعله را به خانه کشید
در میانش گرفت شعلۀ کین
پای حق را چو در میانه کشید
همچو شمعی که بیامان سوزد
شعله از جان او زبانه کشید..
قامتش حالت کمانی یافت
بسکه بار الم به شانه کشید
سبحه، مشق سرشک او میکرد
بسکه نقش هزار دانه کشید
بر رخ این فرشتۀ معصوم
نتوان پردۀ فسانه کشید
قصه را تازیانه میداند
در و دیوار خانه میداند
سخن از درد و صحبت از آه است
قصۀ درد او چه جانکاه است
راه حق، جز طریق فاطمه نیست
هر که زین ره نرفت، گمراه است..
در مسیری که عشق میتازد
تا به مقصود، یکقدم راه است
در بهاران، خزان این گل بود
عمر گلها همیشه کوتاه است
با غم او، دلی که بیعت کرد
تا ابد در مسیرِ الله است
این که بر لب رسیده، جان علیست
دل گمان میکند هنوز، آه است..
هر که آمد، به نیمۀ ره ماند
غم فقط با دل تو همراه است
آن که بعد از کبودی رخ تو
با خسوف، آشتی کند، ماه است
قصه را تازیانه میداند
در و دیوار خانه میداند..
بی تو ای یار مهربان علی!
شعله سر میکشد ز جان علی
بی تو ای قهرمان قصۀ عشق
ناتمام است داستان علی..
خطبۀ ناتمام زهرا کرد
کار شمشیر خونفشان علی
خواست نفرین کند، که زهرا را
داد مولا قسم به جان علی-
-که ز قهر تو ماسِوا سوزد؛
صبر کن صبر، مهربان علی!
ذوالفقار برهنۀ سخنش
کرد کاری به دشمنان علی،
که دگر تا ابد به زنهارند
از دم تیغ جانستان علی
با وجودی که قاسم رزق است
ساخت عمری به قرص نان علی
بعد او، خصم دون که میپنداشت
به سه نان میخرد سنان علی،
بود غافل که چون به سر آید
دورۀ صبر و امتحان علی
دشمنان را امان نخواهد داد
لحظهای تیغ بیامان علی..
دیدم انصاف را به کوچۀ عشق
سر نهاده بر آستان علی
عشق چون من ارادتی دارد
به علی و به خاندان علی..
رفت زهرا و اشک از دنبال
وز پی او روان، روان علی..
باز ماندهست سفرۀ دل او
غم و درد است، میهمان علی
درد دل را به چاه میگوید
رفته از دست، همزبان علی
آن شراری که سوخت زهرا را،
سوخت تا مغز استخوان علی
قصه را تازیانه میداند
در و دیوار خانه میداند
📝 #محمدعلی_مجاهدی
به نقل از کانال شعر هیات
.
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
افضل الاعمال من گریه برای فاطمه است
برکت این زندگی از روضه های فاطمه است
درس توحیدم بوَد زهرا شناسی، زین سبب
می پرستم آن خدایی که خدای فاطمه است
منکر این روضه ها! بشنو که گفته رهبرم
روزی یک سالِ کشور در عزای فاطمه است
چشم دل واکردم و دیدم که قرآنِ خدا
آیه هایش یک به یک مدح و ثنای فاطمه است
هیچ کس با پایِ خود در مجلس روضه نرفت
هرکجا روضه بوَد، مهمانسرای فاطمه است
گرچه باشد قبر او بین قلوب شیعیان
عالم امکان ولی دولتسرای فاطمه است
خلقت جنت برای شیعه ی حیدر بود
نار، جای منکرینِ بی حیای فاطمه است
بین قبرم دو ملک تا سینه ام را بو کنند
پیش خود گویند:«به به، این گدای فاطمه است»
یا فاطمه الزهرا .. *
بود و نبودم زهرا
چرا ورم گرفته بازوت
میریزه خون همش از پهلوت
ترک نشسته رویِ اَبروت
باسِ کبودم زهرا
داره میسازه حیدر تابوت
چرا میخندی تو بر تابوت
امان از دلِ حیدر ..
سه ماهِ رو میگیری
ببین سه ماهِ نا آرومم
چه پرپری گلِ معصومم
کنارِ من بمون خانومم ..
دردِ دل من زهرا
دیگه بدون تو با چاهِ
نصیبِ من همیشه آهِ
غم نبودنت جانکاهِ
امان از دلِ زینب ..
ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
وب سایت↶
www.babolharam.net
کانال شعر فاطمه زهرا
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#قصیده_واره
🔹گرهگشا🔹
چکیدۀ گل رخسار مصطفی زهراست
عصارۀ نفحات خوش خدا زهراست
سلالۀ خلف ختم مرسلین یعنی
خلاصۀ همه آیات انبیا زهراست..
زلال نور رسالت در او نمایان است
چرا که آینۀ مصطفینما زهراست
کسی که ذکر دعایش میان هر دو نماز
شدهست ورد زبان فرشتهها زهراست
گلی که باغ شهادت از او به بار نشست
چراغدار شهیدان کربلا زهراست
دلا چو غنچه شکایت ز کار بسته مکن
امیدوار که باشی، گرهگشا زهراست
اگر که کوه غم افتاده روی شانۀ تو
علاج کار تو یک یا علی! و یا زهراست!
اگر چه کشتی پهلو گرفته میماند
تو را چه باک ز توفان که ناخدا زهراست
مگو که راه رسیدن به عشق طولانیست
چرا که فاصلهاش از حسین تا زهراست
مراقبت کن از آن مضجع شریف، ای عشق
به هوش باش که دار و ندار ما زهراست
چنین غریب اگر در بقیع پنهان است
مسلّم است که گنجی گرانبها زهراست
مدینه! گوهر ما آرمیده در دل تو
گواه باش که گنجینۀ حیا زهراست
اگر در آتش کین سوختهست خانۀ او
تو دردمند بیا خانۀ شفا زهراست..
دلا سراغ مگیر از مزار پنهانش
نگاه کن ز کجا تا به ناکجا زهراست
📝 #سعید_بیابانکی
🌐 shereheyat.ir/node/1254
✅ @ShereHeyat
کانال شعر فاطمه زهرا به نقل از شعر هیات
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#مهدی_جهاندار
▶️
لِماذا سُمّیَت زهراءُ بِاالزّهرا، نمیدانم
شب قدر است او یا لیلةُ الاسری نمیدانم
من از سُبّوح و از قدّوس گفتنهای یک انسان
به ساق عرش، قبل از خلقت دنیا نمیدانم
رموز کاف و ها و یا و عین و صاد را حتی
اگر دانسته باشم، راز أعطینا نمیدانم
@hosenih
من از إنسیّه و حوریّه میفهمم عباراتی
ولی معنایی از إنسیّةُ الحَورا نمیدانم
امامان "حجّةُ اللهِ علَی خلقند"، سلّمنا
"وَ زهرا حجّة اللهِ علینا" را نمیدانم
نمیبود آفرینش هم علی را، هم محمّد را
حدیث قدسی لولاک را اصلا نمیدانم
"به بوی نافهای کآخر صبا زان طرّه بگشاید"
چه خون افتاد در دلها و محملها، نمیدانم
بجز این است که عکس کسی در آب افتادهاست؟
وگرنه تشنه ماندن بر لب دریا... نمیدانم
کنار خانهی "لا تَرفعوا اصواتَکم" یارب
دلیل اینهمه بلوا و غوغا را نمیدانم
دلیل خلقت است او، معنی "عجّل وَفاتی" را
به هر تعبیر و هر تفسیر و هر معنا نمیدانم
@hosenih
شبانه دفن کردن را علی دانست، سلمان هم
شبانه غسل دادن را علی حتی... نمیدانم
چرا باید گلی مانند زهرا پشت در باشد
خداوندا خداوندا خداوندا نمیدانم
ندانمهای بسیار است در صدّیقهی کبری
نمیدانم نمیباید بدانم یا نمیدانم!
⏹
© به نقل از کانال اشعار آیینی حسینیه
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حاج_قاسم_سلیمانی
شاعران: #سیدمحمدمهدی_شفیعی و #سیدعلیرضا_شفیعی
▶️
میزبان تو میشود ملکوت؟
یا ملائک درآستان تواند؟
لحظه ای که قنوت میگیری
همه ی شهر میهمان تواند
چتر این رحمت الهی را
بر سر اهل شهر گستردی
با تو همسایه ها چه خوشبختند
همه را یک به یک دعا کردی
@hosenih
ماکه همسایه ی تو نه.. اما
از ازل زیر سایه ات هستیم
در هیاهوی روز محشر هم
به نخ چادرتو دل بستیم
درس عشق است درس زندگی است
بین خانه صفا و سادگی ات
چه دفاع مقدسی شده است
در دل جبهه ایستادگی ات
بهتر از این کدام تقدیر است؟
در دفاع از علی شهید شدن
باب شد بعد از آن حماسه ی تو
در رکاب ولی شهید شدن
نام زهرا میان معرکه ها
نقش سربند حاج قاسم هاست
دل سردار ما سرای علی،
خانه اش وقف روضه ی زهراست
سالها بود بانی روضه
حال بر سفره ی تو مهمان است
حاج قاسم که مرد میدان بود
حاج قاسم که مرد میدان است
تو علمدار عزت و غیرت
کوثری.. کوثری و بی مانند
تو شب قدر عالمی زهرا
حیف قدر تو را ندانستند
ما از آن قدر ناشناسی ها
ما از این زخم ها عزاداریم
با در خانه ی تو میسوزیم
با در خانه ی تو میباریم
آه! بر غربتت شهادت داد
ریسمان..شعله...میخ..در...دیوار
سر به دیوار غم گذاشت علی
تکیه داده ست کوه بر دیوار
@hosenih
گوشه ای بچه های تو گریان
روضه برپاست کنج خانه ی تو
در دل آسمان چه غوغایی است
وقت تشییع مخفیانه ی تو
آه.. همراه یاس پرپر خود،
باغبان را علی به خاک سپرد
مثل گنجی که میشود پنهان
آسمان را علی به خاک سپرد
⏹
© به نقل از اشعار آیینی حسینیه