eitaa logo
متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
5.5هزار دنبال‌کننده
31 عکس
28 ویدیو
95 فایل
فهرست های «روضه های مکتوب» به پیام های این کانال ارجاع داده می شود همچنین صوت روضه ها و ... راه ارتباط: @Yazahra1357 روضه های مکتوب: https://eitaa.com/rozehayemaktoub منبر: از شرح بی نهایت https://eitaa.com/azsharhebinahayat تبادل و تبلیغ نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
✍روضه امانت داری مجلس ۲۱ از مجالس فاطمیه علیهم صلوات الله صلی الله علیک یا ابا عبدالله 🔸یکی از مهم‌ترین دستورات دینی امانتداری است که خدای متعال فرمود ان الله یامرکم ان تؤدو الامانات الی اهلها و رسول خدا فرمود کسی که امانت دار نیست ایمان ندارد. [برای دیدن دیگر احادیث درباره امانت داری اینجا را ببینید.] 🔸این امانت داری اینقدر مهم است که آقا رسول خدا در شب وفات به امیرالمومنین فرمود: «یا ابا الحسن هذه ودیعة الله و ودیعة رسوله» (۱) علی جان این امانت خداست در دست تو و امیرالمومنین در لحظه تدفین حضرت زهرا فرمود: إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ فَلَقَدِ اُسْتُرْجِعَتِ اَلْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ اَلرَّهِينَةُ یعنی یا رسول الله امانت را بازگرداندم معلوم است که امیرالمومنین عمری نگران نگهداری از این امانت بود و شاید در لحظه آخر شرمنده بود که یا رسول الله امانت را برگرداندم اما چگونه ... اباعبدالله الحسین علیه السلام هم در روز عاشورا نگران دو امانت بود. دو امانت از امام مجتبی علیه السلام لذا نوشته‌اند وقتی قاسم اذن میدان می‌خواست حضرت اجازه نمی‌داد زیرا قاسم یادگار برادر بود و نوشتند که به زینب کبری دستور می‌داد عبدالله را نگه دارید که به میدان نیاید. اما عرض کنیم یا اباعبدالله شما این گونه نگران امانت داری بودید حالا چه کند خانم حضرت زینب کبری سلام الله علیها یک زن غریب و مظلوم و تنها باید از چندین زن عزادار و دختر معصوم نگهداری کند. هر کدام یک درد دلی دارد یکی پدر از دست داده یکی فرزند ... و از همه بالاتر زینب کبری بزرگترین امانت تاریخ را در دست داشت و آن آقا امام سجاد علیه السلام بود لذا نوشته‌اند چند جا امانت داری خود را نشان داد یکی عصر عاشورا بود آن لحظه که زینب کبری نگاه کرد (معلوم است که زینب تمام حواسش به امام سجاد علیه السلام بود که برادرزاده در چه حالی است) نگاه کرد دید گویا غم و غصه دارد جان امام را به خطر می‌اندازد صدا زد یادگار برادرم با خودت چه می کنی گویا داری جان می دهی ؟ چرا اینگونه بی‌تابی می‌کنی؟ فرمود عمه جان چطور بی‌تابی نکنم ببین این‌ها کشته‌های خودشان را دفن کردند اما بدن عزیزان من بی سر غرق خون روی خاک کربلا افتاده (مرملین بدمائهم) گویا ما از کفار هستیم که کشته‌های ما را دفن نمی‌کنند اینجا زینب کبری امام را دلداری داد بار دوم جایی است که به خیمه‌ها حمله کردند و خیمه‌ها را به آتش کشیدند زینب کبری «شاید» به همه دختران دستور داد فرار کنند اما خودش یک بیمار در خیمه‌ دارد و هر طور بود جان برادرزاده در این حمله هم حفظ شد اما بزرگترین جایی که زینب حفظ کرد جان امام سجاد علیه السلام را در مجلس ابن زیاد است وقتی امام سجاد جواب ابن زیاد را داد ابن زیاد غضب کرد گفت جواب من را می‌دهی؟ ببرید این جوان را بکشید! این دستور شوخی نبود کسی در این دستور تردید نمی‌کرد اما دیدند زینب کبری برادرزاده را در آغوش گرفت فرمود اگه میخواد آقا رو بکشید اول باید من را بکشید. کاری کرد که ابن زیاد با همه خباثتش زبان به مدح بی بی باز کرد نوشتن ابن زیاد هاج و واج این صحنه را نگاه می‌کرد لحظاتی گذشت گفت «عجبا للرحم» ببینید این زن واقعاً حاضر است جان خودش را فدا کند. وقتی این صحنه را دید چاره‌ای ندید جز اینکه امام را رها کند اما یا صاحب الزمان همه امانت‌ها را زینب برگرداند ولی ... ادامه در پیام بعد 🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺 کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
گریز اول: ولی یک امانت را نتوانست برگرداند. دست تقدیر کاری کرد که زینب هم شرمنده باشد آن هم آن لحظه‌ای بود که در خرابه شام رقیه بی‌تاب شد تا سر بابا را بغل کرد شاید زینب با خودش گفت بچه کمی این سر مطهر صحبت می‌کند درد دل می‌کند و آرام می‌شود اما نوشته‌اند که دیدند رقیه صورت به صورت پدر گذاشته و جان داد ثم إنها وضعت فمهاعلى فمه  الشريف  و بكت بكاء شديدا حتى غشي عليها، فلما حركوها فإذا هي قد فارقت روحها الدنيا. پیشنهاد دوم برای گریز: در طول این مسیر زینب نگران امانت‌ها بود باید خودش رو حفظ می کرد کربلا را دید صبر کرد قتلگاه را دید صبر کرد دو پسر فدا کرد شش برادر و داغ برادرزادگان و عمو زادگان همه را تحمل کرد دروازه کوفه را دید تحمل کرد اما شاید مجلس یزید جایی بود که دیگر صبر زینب تمام شد آن همان جا بود که دیدند سر مطهر اباعبدالله روی تشت طلا اون ملعون داره با چوب خیزران به این لب مطهر می زنه هر کس ناله‌ای زد اما نوشته‌اند در این میان زینب دست به گریبان برد گریبان چاه کرد فریاد بلند کرد: یا حسینا یا حبیب رسول الله برادر جان! روا بود که گریبان ز هجر پاره کنم دلم هوای تو کرده بگو که چاره کنم اگر که چاک گریبان من زبان می‌داشت خبر ز سوختن مغز استخوان می‌داشت ... (۱) لَمَّا ثَقُلَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ خِيفَ عَلَيْهِ اَلْمَوْتُ دَعَا بِعَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ اَلْحَسَنَيْنِ وَ أَخْرَجَ مَنْ فِي اَلْبَيْتِ وَ اِسْتَدْنَى عَلِيّاً وَ أَخَذَ بِيَدِ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ بَعْدَ بُكَاءِ اَلْجَمِيعِ وَ وَضَعَهَا فِي يَدِ عَلِيٍّ وَ قَالَ هَذِهِ وَدِيعَةُ اَللَّهِ وَ وَدِيعَةُ رَسُولِهِ عِنْدَكَ فَاحْفَظْنِي فِيهَا فَإِنَّكَ اَلْفَاعِلُ هَذِهِ وَ اَللَّهِ سَيِّدَةُ نِسَاءِ اَلْعَالَمِينَ هَذِهِ مَرْيَمُ اَلْكُبْرَى 🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺 کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
1_13009709529.mp3
1.31M
صوت آخرین لحظات عمر ذاکر مجاهد و با اخلاص اهلبیت علیهم السلام ، مرحوم حاج سید احمد شمس ره ایشان پس از روضه شب جمعه گذشته به لقاء الهی پیوستند. این توفیق بزرگی است که انسان لحظات آخر عمر را با بهترین اعمال به پایان برساند. چنانکه در دعای حضرت زهرا سلام الله علیها آمده است: اللَّهُمَّ أَلْحِقْنِی بِصَالِحِ مَنْ مَضَی وَ اجْعَلْنِی مِنْ صَالِحِ مَنْ بَقِیَ وَ اخْتِمْ لِی عَمَلِی بِأَحْسَنِهِ إِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ یا در دعای دیگر آمده است: فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اخْتِمْ لِی أَجَلِی بِأَفْضَلِ عَمَلِی حَتَّی تَتَوَفَّانِی وَ قَدْ رَضِیتَ عَنِّی
روضه شهادت حضرت رقیه (س) ۲۰ مرداد ۱۴۰۳.mp3
8.63M
◼️ روضهٔ شهادت حضرت رقیّه سلام الله علیها شعر دعبل: أَ فَاطِمُ لَوْ خِلْتِ الْحُسَیْنَ مُجَدَّلًا وَ قَدْ مَاتَ عَطْشَاناً بِشَطِّ فُرَاتٍ إِذاً لَلَطَمْتِ الْخَدَّ فَاطِمُ عِنْدَهُ وَ أَجْرَیْتِ دَمْعَ الْعَیْنِ فِی الْوَجَنَاتِ أَ فَاطِمُ قُومِی یَا ابْنَةَ الْخَیْرِ وَ انْدُبِی نُجُومَ سَمَاوَاتٍ بِأَرْضِ فَلَاةٍ ... بَنَاتُ زِیَادٍ فِی الْقُصُورِ مَصُونَةٌ وَ آلُ رَسُولِ اللَّهِ مُنْهَتِکَاتٌ وَ آلُ زِیَادٍ فِی الْحُصُونِ مَنِیعَةٌ وَ آلُ رَسُولِ اللَّهِ فِی الْفَلَوَاتِ یا به نقلی: وَ آلُ زِیَادٍ فِی الْحَرِیرِ مَصُونَةً وَ آلُ رَسُولِ اللَّهِ مُنْهَتِکَاتٍ ... وَ آلُ رَسُولِ اللَّهِ یُسْبَی حَرِیمُهُمْ وَ آلُ زِیَادٍ آمَنُوا السَّرَبَاتِ شعر بعدی: 📆 پنج شنبه ۲۰ مردادماه ۱۴۰۳ 🔔@borhan_maaref | 🌐borhan.org
🔰مرثیه سرایی دعبل در محضر امام رضا علیه السلام دعبل خزاعی می‌گوید: در مثل چنین ایامی بر سید و مولایم علی بن موسی الرضا علیهما السّلام داخل شدم و دیدم که ایشان با هیأت شخص محزون و اندوهگین نشسته است و یارانش دور اویند! وقتی مرا دید که می‌آیم، به من فرمود: «خوش آمد به تو ای دعبل! مرحبا به کسی که ما را با دست و زبانش یاری می‌کند!» سپس از جای خود به من جای نشستن داد و مرا کنار خود نشاند! سپس به من فرمود: «ای دعبل! دوست دارم برایم شعری بخوانی! چرا که این روزها ایام حزنی است که بر ما اهل بیت می‌گذرد و ایام سرور دشمنان ما مخصوصا بنی امیه است. ای دعبل! کسی که بگرید و ولو یک نفر را بر مصائب ما بگریاند، اجر او بر عهده خداست. ای دعبل! کسی که چشمانش بر مصائب ما گریان شود و به خاطر مصیباتی که از دشمنان بر ما رفت بگرید، خدا او را با ما و در زمره ما محشور می‌کند. ای دعبل! کسی که بر مصیبت جدم حسین بگرید، حتما خدا گناهانش را می‌بخشد! سپس امام علیه السّلام برخاست و پرده ای بین ما و حرم خود زد و اهل بیت خود را پشت پرده نشاند تا بر مصائب جدشان حسین علیه السّلام بگریند. سپس متوجه من شد و فرمود: ای دعبل! برای حسین علیه السّلام مرثیه بخوان که تو یاور ما و مداح ما هستی مادامی که زنده باشی! پس هر قدر می‌توانی از یاری ما کوتاهی مکن! دعبل می‌گوید: من گریستم و اشکم جاری شد و شروع به خواندن این اشعار کردم: ای فاطمه! اگر حسین را به خاک افتاده تصور کنی که در کنار شط فرات تشنه جان داده است، ای فاطمه! در این صورت نزد او بر گونه خود لطمه خواهی زد و اشک چشم بر گونه‌های خود جاری خواهی ساخت! ای فاطمه! ای دختر نیکی ها! برخیز و ندبه کن بر ستارگان آسمان که در زمینی بیابانی افتاده اند! قبوری در کوفه و قبور دیگری در مدینه و قبور دیگری در سرزمین فخّ هستند که صلوات و درود من به آنان برسد! قبوری در دل رودخانه کنار سرزمین کربلا واقع شده که محل عروسی آنان کنار شط فرات است! با لب تشنه در بیابان جان دادند و ای کاش من قبل از زمان وفاتم بودم و با آنان جان می‌دادم من از آتش اندوهم به خدا شکایت می‌برم، وقتی آنان را یاد می‌کنم که مرا جام عزا و شدت مصیبت می‌نوشاند؛ ... پس ای دیده! بر آنان بگری و اشک بریز که وقت ریزش اشک و زیاد گریستن فرا رسیده است! دختران زیاد در کاخ‌ها مصون و محفوظ از چشم نامحرمان هستند و آل رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم حرمتشان هتک گردیده است و آل زیاد در دژهای بلند هستند و دختران رسول خدا در بیابان‌ها سرگردان شده اند؛ خانه‌های رسول خدا خالی است و آل زیاد در حجرات ساکن گشته اند؛ آل رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم جسم‌های نحیف دارند، ولی آل زیاد گردن‌هایی ضخیم دارند آل رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم خون از گلویشان جاری است در حالی که آل زیاد پرده نشین هستند حرم آل رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم به اسارت برده می‌شود، در حالی که آل زیاد اموالشان در امان است. 🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺 کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰مرثیه سرایی دعبل: أَقُولُ رَأَیْتُ فِی بَعْضِ مُؤَلَّفَاتِ الْمُتَأَخِّرِینَ أَنَّهُ قَالَ حَکَی دِعْبِلٌ الْخُزَاعِیُّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی سَیِّدِی وَ مَوْلَایَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا علیه السلام فِی مِثْلِ هَذِهِ الْأَیَّامِ فَرَأَیْتُهُ جَالِساً جِلْسَةَ الْحَزِینِ الْکَئِیبِ وَ أَصْحَابُهُ مِنْ حَوْلِهِ فَلَمَّا رَآنِی مُقْبِلًا قَالَ لِی مَرْحَباً بِکَ یَا دِعْبِلُ مَرْحَباً بِنَاصِرِنَا بِیَدِهِ وَ لِسَانِهِ ثُمَّ إِنَّهُ وَسَّعَ لِی فِی مَجْلِسِهِ وَ أَجْلَسَنِی إِلَی جَانِبِهِ ثُمَّ قَالَ لِی یَا دِعْبِلُ أُحِبُّ أَنْ تُنْشِدَنِی شِعْراً فَإِنَّ هَذِهِ الْأَیَّامَ أَیَّامَ حُزْنٍ کَانَتْ عَلَیْنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ أَیَّامَ سُرُورٍ کَانَتْ عَلَی أَعْدَائِنَا خُصُوصاً بَنِی أُمَیَّةَ یَا دِعْبِلُ مَنْ بَکَی وَ أَبْکَی عَلَی مُصَابِنَا وَ لَوْ وَاحِداً کَانَ أَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ یَا دِعْبِلُ مَنْ ذَرَفَتْ عَیْنَاهُ عَلَی مُصَابِنَا وَ بَکَی لِمَا أَصَابَنَا مِنْ أَعْدَائِنَا حَشَرَهُ اللَّهُ مَعَنَا فِی زُمْرَتِنَا یَا دِعْبِلُ مَنْ بَکَی عَلَی مُصَابِ جَدِّیَ الْحُسَیْنِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ الْبَتَّةَ ثُمَّ إِنَّهُ علیه السلام نَهَضَ وَ ضَرَبَ سِتْراً بَیْنَنَا وَ بَیْنَ حُرَمِهِ وَ أَجْلَسَ أَهْلَ بَیْتِهِ مِنْ وَرَاءِ السِّتْرِ لِیَبْکُوا عَلَی مُصَابِ جَدِّهِمُ الْحُسَیْنِ علیه السلام ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَیَّ وَ قَالَ لِی یَا دِعْبِلُ ارْثِ الْحُسَیْنَ فَأَنْتَ نَاصِرُنَا وَ مَادِحُنَا مَا دُمْتَ حَیّاً فَلَا تُقَصِّرْ عَنْ نَصْرِنَا مَا اسْتَطَعْتَ قَالَ دِعْبِلٌ فَاسْتَعْبَرْتُ وَ سَالَتْ عَبْرَتِی وَ أَنْشَأْتُ أَقُولُ: أَ فَاطِمُ لَوْخِلْتِ الْحُسَیْنَ مُجَدَّلًا وَ قَدْ مَاتَ عَطْشَاناً بِشَطِّ فُرَاتِ إِذاً لَلَطَمْتِ الْخَدَّ فَاطِمُ عِنْدَهُ وَ أَجْرَیْتِ دَمْعَ الْعَیْنِ فِی الْوَجَنَاتِ أَ فَاطِمُ قُومِی یَا ابْنَةَ الْخَیْرِ وَ انْدُبِی نُجُومَ سَمَاوَاتٍ بِأَرْضِ فَلَاةٍ قُبُورٌ بِکُوفَانَ وَ أُخْرَی بِطَیْبَةَ***وَ أُخْرَی بِفَخٍّ نَالَهَا صَلَوَاتِی قُبُورٌ بِبَطْنِ النَّهْرِ مِنْ جَنْبِ کَرْبَلَا***مُعَرَّسُهُمْ فِیهَا بِشَطِّ فُرَاتٍ توافوا [تُوُفُّوا] عِطَاشَا بِالْعَرَاءِ فَلَیْتَنِی***تُوُفِّیتُ فِیهِمْ قَبْلَ حِینِ وَفَاتِی إِلَی اللَّهِ أَشْکُو لَوْعَةً عِنْدَ ذِکْرِهِمْ ***سَقَتْنِی بِکَأْسِ الثُّکْلِ وَ الفضعات [الْفَظِعَاتِ] ... فَیَا عَیْنُ بَکِّیهِمْ وَ جُودِی بِعَبْرَةٍ فَقَدْ آنَ لِلتَّسْکَابِ وَ الْهَمَلَاتِ بَنَاتُ زِیَادٍ فِی الْقُصُورِ مَصُونَةٌ وَ آلُ رَسُولِ اللَّهِ مُنْهَتِکَاتٌ وَ آلُ زِیَادٍ فِی الْحُصُونِ مَنِیعَةٌ وَ آلُ رَسُولِ اللَّهِ فِی الْفَلَوَاتِ دِیَارُ رَسُولِ اللَّهِ أَصْبَحْنَ بَلْقَعاً وَ آلُ زِیَادٍ تَسْکُنُ الُحُجرَاتِ و آلُ رَسُولِ اللَّهِ نُحْفٌ جُسُومُهُمْ وَ آلُ زِیَادٍ غُلَّظُ الْقَصَرَاتِ وَ آلُ رَسُولِ اللَّهِ تُدْمَی نُحُورُهُمْ وَ آلُ زِیَادٍ رَبَّةُ الْحَجَلَاتِ وَ آلُ رَسُولِ اللَّهِ تُسْبَی حَرِیمُهُمْ وَ آلُ زِیَادٍ آمِنُوا السَّرَبَاتِ إِذَا وُتِرُوا مَدُّوا إِلَی وَاتِرِیهِمْ أَکُفّاً مِنَ الْأَوْتَارِ مُنْقَبِضَاتٍ 🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺 کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
۱۰۸. سخنان یزید خطاب به راس مقدس برخی از جملات یزید مانند اینکه گفت: « گمان نمی کردم اباعبدالله به این سن رسیده باشد.» و یا اینکه گفت: «چه دندان های زیبایی!» در قسمت قبل گذشت. همچنین محدث قمی در منتهی الآمال و بهبهانی در الدمعة الساکبة و برخی کتب دیگر آورده اند که یزید در آن حال چنین گفته است: «حسین ضربه را چگونه دیدی؟ قلبم را از خون حسین شفا دادم. انتقام خویش را گرفتم و دینم را بازستاندم. ای کاش آنکه در حنین حضور داشت، رفتار امروز مرا با حسین می دید.» شاید منظور یزید از «شاهد حنین» رسول خدا یا امیرالمومنین (علیها افضل صلوات المصلین و علی مبغضیهما أشد لعنات اللاعنین) باشد. ابن اعثم در الفتوح نقل می کند یزید گفت: «واقعا که حسین نیکو سخن بود.» ۱۰۹. اعتراف یزید به نورانیت و زیبایی چهره سید الشهدا بلاذری در جمل انساب الاشراف می نویسد: « یزید تا چهره مبارک امام را دید گفت: «هرگز چهره ای به این زیبایی ندیده ام!» کسی از حاضرین گفت: «چهره حسین شبیه چهره رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است.» یزید سکوت کرد. بری در الجوهرة می نویسد: «یزید با چوبدستی به دندان های حسین می زد و می گفت: «ابو عبدالله چهره زیبایی داشت.» نعمان بن بشیر به او اعتراض کرد یزید دست از دهان بردار! چه وقت ها که دیدم رسول خدا آن را می بوسید. پس یزید شرمگین شد و دستور داد سر را بردارند.» کانال روضه های مکتوب @rozehayemaktoub
۱۱۰. اعتراض ابو برزه سلمی در مجلس یزید ابوبرزه طبق نقل طبری از اصحاب پیامبر بوده است. در روایت طبری از عمار دهنی از امام باقر (علیه السلام) چنین آمده است:«ابوبرزه به یزید گفت: «چوبت را بردار که به خدا دیدم رسول خدا دهان خود بر دهان حسین گذاشته بود و می بوسید.» و به نقل دیگر گفت: «وای برتو ای یزید آیا با چوب به دندان حسین بن فاطمه می زنی؟ گواهی می دهم که دیدم پیامبر دندان های او را می مکید و می گفت شما دو نفر سرور جوانان اهل بهشت هستید.» و در فتوح ابن اعثم در ادامه این جمله آمده است:« أنتما سيّدا شباب أهل الجنّة، فقتل اللّه قاتلكما و لعنه، و أعدّ له نار جهنّم و ساءت مصيرا.» «رشف» را به معنای «مکیدن با شدت» و «لثم» را به معنای «بوسیدن» دانسته اند. ۱۱۱. اعتراض زید ابن ارقم به یزید طبق برخی نقل ها سبط ابن جوزی به نقل از پسر جابر ابن عبدالله انصاری می نویسد: زید ابن ارقم در مجلس یزید به یزید اعتراض کرد و گفت: گواهی می دهم که دیدم پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) حسن را بر پای راست و حسین را بر پای چپ گذاشته بود و در این حال دست راست خود را بر سر حسن و دست چپ را بر سر حسین گذاشته بود و می فرمود خدایا این دو و صالح المومنین [علی (علیه السلام)] را به تو سپردم پس یزید چگونه امانت پیامبر را حفظ کردی؟» کانال روضه های مکتوب @rozehayemaktoub
۱۱۲. شرابخواری و شطرنج بازی در کنار راس مقدس ۱۱۳. ریختن شراب در کنار راس و زخم زبان های یزید (علیه اللعنة و العذاب) از فضل بن شاذان مروى است كه گفت: از حضرت رضا عليه السّلام شنيدم كه فرمود: « چون سر مبارك حسين بن على عليه السّلام را به شام محنت انجام بردند، يزيد ملعون امر كرد كه آن سر را در مجلسش گذاشتند و طعام حاضر ساختند. آن ملعون با اصحاب خود شروع كردند به طعام خوردن و شراب خوردن. پس از فراغت امر كرد آن سر مبارك را در ميان تشتى گذاشتند و در زير تخت او گذاشتند و روى تخت سفره شطرنج پهن كردند و آن ملعون نشست به شطرنج بازى كردن و نام حسين و پدر بزرگوارش و جد امجدش را مى‏برد و سخريه و استهزا به ايشان مى‏نمود و چون بر حريف خود در قمار باختن غالب مى‏آمد، سه مرتبه‏شراب مى‏خورد؛ يعنى سه پياله. پس از آن باقيمانده آن را در پهلوى تشت روى زمين مى‏ريخت. پس هر كسى كه از شيعيان ما باشد، بايد از شراب خوردن و شطرنج بازى كردن دورى كند و هركس شراب يا شطرنج ببيند، بايد حسين عليه السّلام را ياد كند و يزيد و آل زياد را لعنت كند و اگر چنين كرد، حق تعالى گناهان او را محو كند. اگرچه به عدد ستاره‏ها باشد. در نقل ابا صلت این جملات نیز هست که : «و آن ملعون آن شراب را مى‏خورد و به اصحاب خود مى‏داد و مى‏خوردند و به ايشان مى‏گفت: بخوريد اين شراب را كه شراب مباركى است و از مباركى اين شراب آن است كه ما اوّل كسى باشيم كه اين شراب را بخوريم و حال اين‏كه سر دشمن ما مقابل روى ما گذاشته و سفره طعام روى آن گسترانيده با كمال اطمينان قلوب و سكون نفس طعام و شراب مى‏خوريم.» عیون: حَدَّثَنَا تَمِيمُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ تَمِيمٍ اَلْقُرَشِيُّ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلِيٍّ اَلْأَنْصَارِيِّ عَنْ عَبْدِ اَلسَّلاَمِ بْنِ صَالِحٍ اَلْهَرَوِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ: أَوَّلُ مَنِ اُتُّخِذَ لَهُ اَلْفُقَّاعُ فِي اَلْإِسْلاَمِ بِالشَّامِ يَزِيدُ بْنُ مُعَاوِيَةَ لَعَنَهُ اَللَّهُ فَأُحْضِرَ وَ هُوَ عَلَى اَلْمَائِدَةِ وَ قَدْ نَصَبَهَا عَلَى رَأْسِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَجَعَلَ يَشْرَبُهُ وَ يَسْقِي أَصْحَابَهُ وَ يَقُولُ لَعَنَهُ اَللَّهُ اِشْرَبُوا فَهَذَا شَرَابٌ مُبَارَكٌ وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ مِنْ بَرَكَتِهِ إِلاَّ أَنَّا أَوَّلُ مَا تَنَاوَلْنَاهُ وَ رَأْسُ عَدُوِّنَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَ مَائِدَتُنَا مَنْصُوبَةٌ عَلَيْهِ وَ نَحْنُ نَأْكُلُهُ وَ نُفُوسُنَا سَاكِنَةٌ وَ قُلُوبُنَا مُطْمَئِنَّةٌ فَمَنْ كَانَ مِنْ شِيعَتِنَا فَلْيَتَوَرَّعْ عَنْ شُرْبِ اَلْفُقَّاعِ فَإِنَّهُ مِنْ شَرَابِ أَعْدَائِنَا فَإِنْ لَمْ يَفْعَلْ فَلَيْسَ مِنَّا کانال روضه های مکتوب @rozehayemaktoub
۱۱۴. آویختن راس مقدس حضرت و سایر شهدا بر دروازه شام و مسجد دمشق و سایر دروازه های شهر در نقلی امام سجاد علیه السلام به یزید اعتراض می کند که چگونه سر مقدس پسر پیامبر را بر دروازه شهر نصب کرده اید؟ ایشان می فرماید: «وای بر تو ای یزید! اگر می دانستی که چه کرده ای و چه جنایتی در حق پدر، خانواده، برادر و عموهای من کردی، سر به بیابان می گذاشتی و بر خاکستر می نشستی و فریاد بیچارگی و نابودی سر می دادی که اکنون رأس مقدس حسین را بر نصب کرده و آویخته اید! در حالی که او امانت و یادگار پیامبر (صلی لله علیه و آله) ر بین شما بود» . در روایت امالی صدوق راس مقدس را بر در نیز اویخته بودند. قال حمزة: و قد كان حدّثني بعض أهله: أنّه رأى رأس الحسين بن عليّ عليهما السّلام مصلوبا بدمشق ثلاثة أيّام. نویری در نهایة الارب نوشته است: «سر را در مسجدی که اکنون به نام شناخته می شود و روبروی دروازه ساعات است قرار دادند». کامل بهایی نوشته است: «پس يزيد گفت تا سر امام حسين عليه السّلام و اهل بيت و اصحاب او را به ‏هاى_شهر بردند و بياويختند.» نفس المهموم می فرماید: «راس مقدس را به مدت بر آویخته بودند و باقی سر ها را بر در مساجد مختلف شهر». مرحوم قزوینی از اخبار الدول نقل می کند راس مقدس چند روز بر دروازه دمشق نصب شده بود. 🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺 کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
۱۱۵. آویختن راس مقدس حضرت بر خانه یزید و اعتراض هند همسر یزید برخی مقاتل از جمله مناقب ابن شهر آشوب آورده اند: «یزید ملعون دستور داد رأس مقدس را بر در خانه او نصب کنند و دستور داد خانواده امام حسین وارد خانه او شوند. هنگامی که بانوان حرم حسینی وارد خانه یزید شدند تمام زنان آل معاویة و آل ابوسفیان به گریه افتادند.» طبری در کامل بهایی نوشته است: « زن يزيد سر برهنه كرد و جامه بدريد و پرده‏هاى خانه پاره كرد و پاى برهنه بيامد تا در ميان مجلس خاص افتاد و گفت: «يا يزيد! تويى كه بگفته تو سر حسين پسر دختر رسول خدا را بر در خانه بر سر نيزه كرده‏اند؟» و يزيد آن وقت نشسته بود؛ تاج بر سر نهاده، مكلل به در و ياقوت و چيزهاى گرامى. چون زن خود را بدان صفت بديد، برخاست و او را باز پوشاند و گفت: «يا هند! فاغفري و أبكي على بني بنت رسول اللّه». این نقل را با اندکی تفاوت در بحار و مقتل خوارزمی و همچنین طبری و بسیاری از کتب دیگر آورده اند. درباره واژه «حاسر» که در این نقل درباره هند و در برخی نقل ها درباره اهل بیت نیز به کار رفته است باید توجه داشت ماده «حسر» به معنای کشف و کنار زدن لباس است لذا اگر گفته شود «حاسر الرأس» یعنی سر برهنه و اگر درباره مرد گفته شود «حاسر» باز به همان معنا می آید اما اگر درباره زن واژه «حاسر» به کار رود لزوما به معنای سر برهنه نیست بلکه طبق لسان العرب و برخی کتب دیگر لغت «امرأة حاسرة» را به «مکشوفة الوجه» معنا کرده اند یعنی زنی که نقاب بر چهره نداشته باشد. لذا صرفا بر اساس این واژه نمی توان حاسرة را به معنای سر برهنه معنا کرد. اما در نقل تسلیة المجالس واژه «مکشوفة الرأس» درباره هند به کار رفته است که این تعبیر موید نقلی است که کامل بهایی درباره هند آورده است. و این معنا با این نقل که یزید بلند شد و ردایی بر او افکند: «فغطاها یزید» نیز سازگارتر است. همچنین در لهوف و برخی کتب آورده اند که زنی از بنی هاشم که در خانه یزید بود شروع به نوحه سرایی بر سیدالشهدا کرد و صدا می زد «وَا حَبِيبَاهْ يَا سَيِّدَ أَهْلِ بَيْتَاهْ يَا ابْنَ مُحَمَّدَاهْ يَا رَبِيعَ الْأَرَامِلِ وَ الْيَتَامَى يَا قَتِيلَ أَوْلَادِ الْأَدْعِيَاءِ» که همه اهل مجلس را به گریه انداخت. 🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺 کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
۱۱۶. دستور یزید به شست و شو و نگهداری راس مقدس طبق نقل المحاسن و الماوی بیهقی یزید دستور داد رأس مقدس را شست و شو دهند و بر ابریشمی قرار دهند و سپس آن را درون خیمه ای قرار داد و 50 نفر را برآن گمارد. مدینة المعاجز می گوید: دستور یزید به شست و شو و عطر زدن به راس مقدس ابا عبدالله به جهت فریب و ظاهر سازی برای مردم بوده است، که البته امری مسلم است. 🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺 کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
۱۱۷. وضعیت بانوان حرم رسالت در مجلس یزید ۱۱۸. گریبان چاک زدن حضرت زینب (سلام الله علیها) ۱۱۹. ناله های بانوان بنی هاشم در مجلس یزید پس سر حسين را در برابر خود گذاشت و زنان را در پشت سر خود جا داد تا او را نبينند. [...] اما زينب‏ چون سر بريده را ديد، دست برد و گريبان چاك زد. سپس با ناله‏اى جانسوز كه دل‏ها را جريحه‏دار مى‏كرد، صدا زد: «اى حسين! اى حبيب رسول خدا! اى فرزند مكه و منى! اى پسر فاطمه زهرا سرور بانوان! اى پسر دختر مصطفى!» راوى گفت: به خدا قسم هركه را كه در مجلس بود، به گريه درآورد و يزيد لعين، هم‏چنان ساكت بود. ثُمَّ وَضَعَ رَأْسَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ أَجْلَسَ اَلنِّسَاءَ خَلْفَهُ لِئَلاَّ يَنْظُرُونَ إِلَيْهِ فَرَآهُ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ فَلَمْ يَأْكُلِ اَلرُّءُوسَ بَعْدَ ذَلِكَ أَبَداً وَ أَمَّا زَيْنَبُ فَإِنَّهَا لَمَّا رَأَتْهُ أَهْوَتْ إِلَى جَيْبِهَا فَشَقَّتْهُ ثُمَّ نَادَتْ بِصَوْتٍ حَزِينٍ يُفْزِعُ اَلْقُلُوبَ يَا حُسَيْنَاهْ يَا حَبِيبَ رَسُولِ اَللَّهِ يَا اِبْنَ مَكَّةَ وَ مِنًى يَا اِبْنَ فَاطِمَةَ اَلزَّهْرَاءِ سَيِّدَةِ اَلنِّسَاءِ يَا اِبْنَ بِنْتِ اَلْمُصْطَفَى . قَالَ اَلرَّاوِي: فَأَبْكَتْ وَ اَللَّهِ كُلَّ مَنْ كَانَ فِي اَلْمَجْلِسِ وَ يَزِيدُ عَلَيْهِ لَعَائِنُ اَللَّهِ سَاكِتٌ.
🔸نقل لهوف (مقرنون فی الحبال) درباره مجلس یزید لهوف می نویسد:«بانوان حرم رسالت را در بند ریسمان وارد مجلس یزید کردند.»‏ در عبارت این نقل واژه «مقرنون فی الحبال» قابل بررسی بیشتر است از آنجا که واژه «تقرین» در قرآن محل اختلاف مفسرین شده است برخی آن را به معنای بستن دستان به گردن دانسته اند و برخی به «بستن دو نفر به یکدیگر» معنا کرده اند. برخی نیز «مقرنین» را از ماده «قران» به معنای طنابی که با آن دو چیز یا دو نفر را به هم می بندند معنا کرده اند. به هر حال آنچه می توان برداشت کرد این است که «مقرنون فی الحبال» یعنی اسیران را با طناب به یکدیگر بسته بودند اما اینکه این جمله لزوما به معنای «بستن دستها به گردن» باشد نیاز به تامل بیشتر دارد. اما این نکته نیز قابل توجه است که «تقرین» در اینجا یا به معنای این است که دستها را به گردن بسته بودند یا اگر به معنای بستن اسیران به یکدیگر باشد باز هم طبق مرسوم وقتی می خواهند دو نفر یا چند نفر را با طناب به یکدیگر ببندند مرسوم این است که طناب را یا به گردن یا به بازوی اسیران ببندند. البته با توجه به روایاتی که درذیل تصریح به بستن طناب به گردن برخی اهل بیت کرده است مطلب روشن تر خواهد شد. همین معنا در نقل الانوار النعمانیة سید نعمت الله جزائری و منتخب طریحی آمده است که: «طناب را به گردن امام سجاد (علیه السلام) و حضرت أم کلثوم و به بازوی زینب کبری و سکینه خاتون و دیگر دختران بسته بودند و هر گاه از حرکت باز می ایستادند آنان را می زدند ...» 🔸نقل سبط ابن جوزی (موثقین فی الحبال) در تذکرة الخواص آمده است: امام سجاد در مجلس یزید به وی اعتراض کرد و فرمود : «ای یزید به نظر تو رسول خدا چه حالی دارد و قتی ما را بسته به طناب و بدون پوشش مناسب بر روی جهاز شتران ببیند» 🔸در غل و زنجیر بودن دوازده نفر از کاروان در حضور یزید از امام باقر نقل شده است که فرمود: «هنگامی که ما به مجلس یزید برده شدیم، ما دوازده نفر غلام [به معنای جوان و نوجوان] بودیم و بزرگترین ما حضرت علی ابن الحسین امام سجاد (علیهما السلام) بود. و دست همه ما با زنجیر به گردن بسته شده بود.» 🔸در نقل دیگر امام سجاد (علیه السلام) به یزید فرمود: «اگر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ما را در زنجیر می دید آزادمان می کرد.» همچنین زینب کبری در خطبه مجلس یزید می فرماید: «أَ مِنَ الْعَدْلِ يَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِيرُكَ حَرَائِرَكَ وَ سَوْقُكَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَايَا قَدْ هَتَكْتَ سُتُورَهُنَّ وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ يَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ وَ يَسْتَشْرِفُهُنَّ أَهْلُ الْمَنَاقِلِ وَ يَبْرُزْنَ لِأَهْلِ الْمَنَاهِلِ وَ يَتَصَفَّحُ وُجُوهَهُنَّ الْقَرِيبُ وَ الْبَعِيدُ وَ الْغَائِبُ وَ الشَّهِيدُ وَ الشَّرِيفُ وَ الْوَضِيعُ وَ الدَّنِيُّ وَ الرَّفِيعُ لَيْسَ مَعَهُنَّ مِنْ رِجَالِهِنَّ وَلِيٌّ وَ لَا مِنْ حُمَاتِهِنَّ حَمِيمٌ » یعنی: «آیا این عدالت است ای فرزند طلقا که تو آزادگان و کنیزان خویش را در پرده حجاب قرار داده ای اما دختران رسول خدا را به اسارت برده ای؟ در حالیکه به پرده حجاب آنان هتک حرمت کرده ای و چهره های آنان را آشکار کرده ای! دشمنان ايشان را با ذلت و خوارى شهر بشهر ميبرند، مردم به تماشاى آنان ميايند، اشخاص از نزديك و دور، ناكس و شريف متوجه صورت ايشان ميشوند. از مردان دوستى با آنان نيست، احدى از طرفداران آنان نيست كه از آنان دفاع نمايد.»
در کتاب لباب الانساب بیهقی م ۵۶۵ اسم حضرت رقیه سلام الله علیها را در اولاد سیدالشهدا علیه السلام آورده است: أما الحسينية، فهم من أولاد الحسين بن علي رضي الله عنهما، ولم يبق من أولاده إلا زين العابدين رضي الله عنه و و و ، فأولاد الحسين رضي الله عنه من قبل الأب هم من صلب زين العابدين رضي الله عنه. آدرس این مطلب را در اینجا ببینید: https://lib.eshia.ir/40513/1/23 کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
۱۲۰. ما اسیران خاندان محمدیم! امام صادق علیه السلام از امام باقر علیه السلام نقل می فرماید: هنگامی که فرزندان و ذریه امام حسین علیه السلام را به سوی یزید بردند در روز روشن زنان و اسيران را با روى باز (بدون روبند) وارد كردند و مردم جفاکار شام ميگفتند «ما اسيرانى بدين زيبائى نديديم شما كيانيد؟» سكينه دختر حسين علیه السلام فرمود: «ما اسيران خاندان محمديم»(۱) (۱) عن عبد اللّه بن ميمون، عن جعفر بن محمّد، عن أبيه، قال: لمّا قدم على يزيد بذراري الحسين أدخل بهنّ نهارا مكشفات وجوههم، فقال أهل الشّام الجفاة: ما رأينا سبيا أحسن من هؤلاء، فمن أنتم؟ فقالت سكينة بنت الحسين: نحن سبايا آل محمّد صلّى اللّه عليه و اله. کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
از امام باقر علیه السلام نقل شده است: «ما را به نزد یزید بن معاویه بردند بعد از آنکه امام حسین علیه السلام به شهادت رسید بود در حالیکه ما ۱۲ نفر پسر بودیم و بزرگسالترین ما در آن زمان امام سجاد علیه السلام بودند پس در حالیکه دست های ما با زنجیر به گردن بسته شده بود ما را وارد مجلس کردند.» عن يزيد بن زياد، عن [الامام الباقر] محمّد بن [علی] الحسين‏ بن عليّ بن أبي طالب، قال‏: أتي‏ بنا يزيد بن معاوية بعد ما قتل الحسين، و نحن اثنا عشر غلاما، و كان أكبرنا يومئذ عليّ بن الحسين، فأدخلنا عليه، و كان كلّ واحد منّا مغلولة يده إلى عنقه‏. کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
۱۲۱. حالات فاطمه و سکینه دختران امام حسین و اعتراض فاطمه خاتون به یزید لعین ۱۲۲. صدای ناله و فریاد از زنان و کنیزان پشت پرده یزید زنانِ خاندان حسين عليه السلام را بر يزيد وارد كردند ، پس دستور داد که سکینه خاتون را پشت سر او قرار دادند تا سر پدر و بستگان خویش را نبیند ... فاطمه و سَكينه ، دختران حسين عليه السلام ، گردن می كشيدند تا سر را ببينند و يزيد مى كوشيد تا سر را از آنها پنهان كند ؛ امّا هنگامى كه سر را ديدند ، فرياد كشيدند . زنان يزيد نيز فرياد زدند و دختران معاويه فرياد و وِلوله كردند. پس فاطمه بنت الحسین که از سکینه بزرگتر بود به یزید فرمود: «ای یزید! آیا دختران رسول خدا اسیر باشند؟» یزید گفت: «ای دختر برادرم من نسبت به این امر کراهت دارم.» باز فاطمه خاتون فرمود: «به خدا برای ما حلقه گوشواره ای هم نگذاشتند» (یعنی همه چیز را به سرقت بردند) یزید گفت: آنچه برای شما آورده خواهد شد بیشتر و بزرگتر است از آنچه گرفته شد.(۳) در نقل دیگر آمده است: فاطمه بنت الحسین علیه السلام فرمود: «ای یزید آیا دختران رسول خدا در نزد شما اسیر باشند؟» یزید گریه کرد و گریه اش شدید شد و صدای ناله و فریاد بلند شد و زنان و کنیزان پشت پرده یزید هم گریه کردند.(۴) ۳) حدّثني اللّيث‏ قال: [...] فبعث بهم إلى يزيد بن معاوية فأمر بسكينة، فجعلها خلف سريره لئلّا ترى رأس أبيها و ذوي قرابتها، و عليّ بن الحسين (رضي اللّه عنهما) في غلّ‏ [...] فجعلت فاطمة و سكينة تتطاولان‏ لتريا رأس أبيهما و جعل يزيد يتطاول في مجلسه‏ ليستر عنهما رأس أبيهما. و فی نقل کامل ابن الاثیر هذه الزیادة: «فلمّا رأين الرّأس صحن، فصاح نساء يزيد، و ولولن بنات معاوية. فقالت فاطمة بنت الحسين- و كانت أكبر من سكينة-: أبنات رسول اللّه سبايا يا يزيد؟! فقال: يا ابنة أخي! أنا لهذا كنت أكره‏، قالت: و اللّه ما ترك لنا خرص. فقال: ما أتى إليكنّ أعظم ممّا أخذ منكنّ. ۴) قالت فاطمة بنت الحسين رضي الله عنه: يا يزيد بنات رسول الله أسارى عندكم وسبايا، فبكى يزيد واشتد بكاؤه، وارتفع العويل والصياح، وبكت النسوان والجواري تحت أستار يزيد لباب الانساب بیهقی کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub