📌 حرکت، تعقل و تأله (درآمدی بر حکمت عملی) بخش بیستم: 🔹هر نظام اخلاقی نوع خاصی ازنظام حقوقی و قانونی رابرای سامان دادن به زندگی اجتماعی درپی دارد. به تعبیر دیگر مسئولیت اخلاقی مجموعه‌ای ازمسئولیت‌ها و تکالیف اجتماعی را اقتضا دارد. توضیح اینکه از یک منظر، انسان دارای دو ساحت است: ۱. ساحت نفس الامری و ثبوتی: در این ساحت همه انسانها در مقام خلقت (وضع طبیعی) دارای فطرت واحدند و طبیعتا یک نوع واحد (امة واحدة) هستند و همه‌ی افراد این نوع دارای یک غایت و مسیر زندگی هستند و از يک نظام و ساختار وجودی و ویژگی‌های هویتی و استعدادی برخوردارند. در این ساحت به انسان ممکن و انسان مطلوب پرداخته می‌شود از ابن رو، نوع انسان موضوع حکمت عملی است و نتایج آن عام و شامل است و با تغییر فرهنگها و جوامع و همچنین گذشت زمانه دگرگون نمی‌شود. در این لایه، اصول کلی اخلاق و قواعد عام کنش انسانی در وضع مطلوب تحلیل و بررسی می‌شود. ۲. ساحت عینی و اثباتی: در این ساحت، انسان موجودی است که (در قوس صعود) به عنوان مخلوق این جهانی پا به دنیا گذارده(جسمانیة الحدوث) و از ابتدا یک حیوان کامل است این انسان تحقق یافته عینی به تدریج میراث دار نوع خاصی از تربیت و فرهنگ تاریخی می‌شود. موضوع اين ساحت از حکمت عملی، انسان طبیعی است که در بستر تاریخ و جامعه، میراثدار نسل‌های پیشین است ث که در مقطعی از تاریخ و جغرافیا به عرصه حیات دارای زمان و مکان پا گذاشته است و طبیعتا به سرعت جزئی از این مقطع خاص تاریخی شده است و در مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی آن مشارکت داده می‌شود و خود را نیز در متن زمان و مکانی که قرار دارد می‌شناسد و به کنش و واکنش می‌پردازد. از این طریق، انسان طبیعت و بخش‌هایی از فطرت خود را شکوفا می‌سازد. 🔸 انسان انضمامی، موجود زنده‌ای است که درجهت رفع نیازهای طبیعی و فطری خود در متن جامعه ودرادامه حرکت تکاملی وانحطاطی بشر پیش از خود، نوع زندگی خود انتخاب وپیروی می‌کند. حیات این انسان سرشار از معانی و ساختارهایی است که درطول تاریخ به نام علم، هنر، آداب، فرهنگ وقانون تکوّن و تصلّب یافته است. انسان انضمامی تعین یافته را نمی‌توان مستقل از این پیشینه ومیراث رسوخ یافته در نفس ناطقه وفرهنگ محیطی اوشناخت. 🔹شناخت سیر حیاتی انسان وعناصر دخیل درتعین یافتگی انسان یکی از پیش‌نیازهای حرکت و تکامل آدمی است. لذا یکی ازمباحث مهم تأثيرگذار بر اخلاق و زندگی انسان شناخت ادوار تاریخ وتاریخ ظهورات انسان وسیرتحولات فرهنگی، سیاسی واجتماعی جوامع است. این خط سیر تاریخی یکی ازمنابع مهم معرفت بشری درتحلیل اموراخلاقی وزندگی انسان است. 🔸 انسان انضمامی به اعتبار تلقی‌اش ازنیازها وشرایط محیطی وموقعیت تاریخی وجغرافیایی ازتنوع وتفاوت‌های بینشی، گرایشی و کنشی برخوردار است. این تفاوت‌ها جهان‌های معنایی متفاوتی را خلق می‌کند به این معنا که در هر کدام از این جهان‌های معنایی ممکن است که اشیا و پدیده‌های مشترک از معنا و جایگاه متفاوتی برخوردار باشند. در جهانی یک پدیده‌ زیبا و حسن تلقی شود و در جهان دیگر زشت و قبیح معرفی شود و در جهان دیگر امر ناشناخته و مجهول دانسته شود. تنوع و تفاوت جهان‌های معنایی تنوع و تفاوتهایی را در نظامات اخلاقی و حقوقی ایجاد می‌کند. 🔹 تنوع‌ها وتفاوت‌ها نیز می‌تواند به اختلافات وتضادها بیانجامد. چراکه هرکس براساس تلقی ویژه خود، پدیده‌ها ووقایع راتفسیر ونسبتی باآن‌ها برقرار می‌کنند. بخصوص زمانی که این نسبت رابطه‌ای با رفع نیازهای انسان و گرایشات کمال گرایانه و زیاده‌خواهانه‌ی او ارتباط داشته باشد. ازآنجا که انسان میل به راحتی ورفاه بیشتر دارد به بهره‌گیری بیشتر ازمنابع ونعمت‌های دنیا اقبال پیدا می‌کند وچون تصاحب وملکیت یک نفر ویا يک جمعیت خاص موجب محدودیت بهره‌گیری ازآن منابع وسرمایه‌ها برای دیگران می‌شود، لاجرم رقابتی سخت میان افراد برای تصاحب منابع وسرمایه‌ها شکل می‌گیرد وطبیعتا این رقابت‌ها بواسطه تلقی‌های مختلف، به اختلاف وتضاد می‌انجامد. هرچقدر این منابع محدودتر وکم‌یاب‌تر باشد ازاهمیت وارزش بیشتر برخوردار می‌شود ورقابت برای تصاحب آنها تنگاتنگ‌تر و پیچیده‌تر خواهد شد لذااختلافات وتضادهای بزرگتر وپیچیده‌تری میان افرادایجاد می‌شود. 🔸پس فطرت ثانوی وطبیعت حیات اجتماعی انسان انضمامی رقابت، اختلاف وتضاد است که موجب غفلت ازفطرت اولیه‌ی انس ووحدت واخوت می‌شود. 🔹 درچنین فضایی، اخلاق فطری ومسئولیت برآمده ازوجدان انسانی به تنهایی نمی‌تواند راهبر انسان دررقابت‌ها، اختلافات وتضادهای اجتماعی باشد بلکه علاوه برالزام درونی، به الزام وکنترل بیرونی ضابطه‌مند نیاز است که محور این ضابطه‌مندی است. 🔴 ادامه دارد... https://eitaa.com/hekmat121