5.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🙁اگر توهین به چیزی یا #شکست آن تو را #ناراحت کند، آن چیز بخشی از هویت توست
بخشی از توست
🙂اگر #موفقیت یا تمجید از چیزی هم تو را #خوشحال کرد، آن چیز هم بخشی از تو و هویت توست
📎ممکن است آن «چیز»، یک شخص باشد، یک گذشته باشد، یک وطن، یک فامیل یا یک صنف باشد. به هر حال بخشی از #نفس توست، که با موفقیتش خوشحال میشوی و با شکستش ناراحت.
خودت را باید درست بشناسی
#معرفت_نفس، بدون شناختن همهی خودت کامل نمیشود
🔸ما هویتهای فراوانی داریم؛ باید همهاش را بشناسیم و باید برای اصلاح همهاش #جهاد کنیم؛ #هویت_فردی، هویت فامیلی، هویت صنفی، هویت ملی، هویت سنی، هویت جنسی، #هویت_تاریخی و و و
🤔 مهمترین بخش #تربیت و مهمترین بخش #خودشناسی و مهمترین بخش #خودسازی و مهمترین بخش #معرفت_نفس، این میشود که بدانی چه چیزهایی هویت تو را تشکیل میدهد و حدودش را تعیین میکند
و اینکه بدانی چطور میتوانی انتخاب کنی که چیزی، جزئی از هویت تو باشد یا نه؟!
#فقه_تربیت
#ما_هویتها_را_تربیت_میکنیم
Eitaa.com/S_h_taba
6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⏳از قدیم یه بحث مفصلی بین متکلمین و فلاسفه وجود داشته و هنوز هم ادامه داره:
▪️ #فلاسفه میگند که ریشهایترین انگیزه انسان در کارهاش، رسیدن به #منفعت برای خودشه؛ من تا نفعی در کاری برای خودم نبینم اقدام به اون کار نمیکنم.
▫️ #متکلمین هم این منطق رو خودپرستی میدونند و میگند: ریشهایترین انگیزههای انسان، میل به پرستشه و مومن، هر کاری که میکنه، برای #پرستش خداست.
🔳 بعد فلاسفه میگند این پرستش هم برای نفع بردن خودشه. اگه نفعی برای من نداشته باشه، انجامش نمیده. حتی مادری که برای فرزندش #ایثار میکنه، بخاطر خودش و خوشحالی خودشه.
🔲 بعد متکلمین قبول نمیکنند و همون حرف قبلی رو تکرار میکنند و خلاصه هرکدوم همین مطلب رو پِنجاه بار تکرار میکنند تا خسته شند.😉
خلاصهی بحث این دو بزرگوار اینه که: آیا طینت ما بر پایه کسب منفعت سرشته شده یا بر پایه پرستش؟؛ پایه گازسوزیم یا بنزینسوز؟😁
من کاری به این دعوای گیج کننده ندارم. سؤال من اینه که:
🔍انگیزه حرکت هر چه که باشه، اون «من» که دنبال انگیزه حرکتش میگردید، محدودهش چیه؟ آیا فقط منافعی که به من فردی برگرده میتونه برای انسان انگیزهسازی کنه؟ یا اون من قابل توسعه است و میتونه از #فرد گسترده تر باشه؟
متن کامل در:
https://eitaa.com/s_h_taba/29
⏳از قدیم یه بحث مفصلی بین متکلمین و فلاسفه وجود داشته و هنوز هم ادامه داره:
▪️ #فلاسفه میگند که ریشهایترین انگیزه انسان در کارهاش، رسیدن به #منفعت برای خودشه؛ من تا نفعی در کاری برای خودم نبینم اقدام به اون کار نمیکنم.
▫️ #متکلمین هم این منطق رو خودپرستی میدونند و میگند: ریشهایترین انگیزههای انسان، میل به پرستشه و مومن، هر کاری که میکنه، برای #پرستش خداست.
🔳 بعد فلاسفه میگند این پرستش هم برای نفع بردن خودشه. اگه نفعی برای من نداشته باشه، انجامش نمیده. حتی مادری که برای فرزندش #ایثار میکنه، بخاطر خودش و خوشحالی خودشه.
🔲 بعد متکلمین قبول نمیکنند و همون حرف قبلی رو تکرار میکنند و خلاصه هرکدوم همین مطلب رو پِنجاه بار تکرار میکنند تا خسته شند.😉
خلاصهی بحث این دو بزرگوار اینه که: آیا طینت ما بر پایه کسب منفعت سرشته شده یا بر پایه پرستش؟؛ پایه گازسوزیم یا بنزینسوز؟😁
من کاری به این دعوای گیج کننده ندارم. سؤال من اینه که:
🔍انگیزه حرکت هر چه که باشه، اون «من» که دنبال انگیزه حرکتش میگردید، محدودهش چیه؟ آیا فقط منافعی که به من فردی برگرده میتونه برای انسان انگیزهسازی کنه؟ یا اون من قابل توسعه است و میتونه از #فرد گسترده تر باشه؟
📝 [منظورم از فرد: خود انسان است بهتنهایی؛ حقیقتی از انسان که جز خودش کس دیگهای در اون جا نمیشه]
💡به نظر میاد ما مجبور نیستیم بگیم که اون من انگیزهساز، فقط شامل منافع تک نفره فردی باشه. بلکه انسان #تعلقاتی داره و رشد و بهرهمندی چیزها یا کسانی که بهشون تعلق داره میتونه به او انگیزه فعالیت بده.
🙄 کاری نداریم به اون دعوای فیلسوف و متکلم که هر کدوم این انگیزه و تلاش رو چجوری تحلیل میکنند؟!
به هر حال! محدودهی اون من که منافعش حرکت دهنده انسان است رو؛ #تعلقات او معلوم میکنه.
❗️یعنی من انسان قابل گسترشه؟!
بله! البته؛ قابل گسترش دانستن من انسان، نباید فردیت و #استقلال انسانها رو نفی و انکار کنه.
👥تعلقات انسان، یک #حقیقت_جدیدی در کنار فردیتش درست میکنه که منافع این حقیقت، میتونند محرک او باشند.
🔅 بهترین اسم برای این حقیقت جدید؛ #هویت است.
👤 #هویت یعنی مجموعه تعلقات انسان که منافع اونها میتونند انگیزهساز حرکت او باشند.
🌀انسان حقیقتی داره به نام هویت؛ که با گسترش تعلقاتش قابل گسترشه: بهخاطر تعلق به یک جمع، #هویت_جمعی پیدا میکنه و برای منافع اون جمع تلاش میکنه. به خاطر تعلق به یک خانواده؛ #هویت_خانوادگی پیدا میکنه و ...
👤فرد مستقل بودن و وحدت داشتن هر انسان و کثرت داشتن انسانها، قابل انکار نیست. اما قرار نیست که تعلقات، فردیت من رو کم و زیاد کنند؛ تعلقات، هویت من رو کم و زیاد میکنند:
🔆 أيُّها النّاسِ ، إنَّما يَجمَعُ النّاسَ الرِّضا و السُّخطُ (نهجالبلاغه)
........ انشاءالله ادامه دارد
#فقه_تربیت
#تربیت_هویتی
#معنای_هویت
#معرفت_نفس
#سرپرستی_تربیت
#خودشناسی
#تربیت
#انیمیشن_خانه
Eitaa.com/S_h_taba
11.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎭 تعلقات، شکل دهنده هویتها هستند و سه دسته هویت رو در افراد شکل میدند:
1⃣ هویت فردی؛ که ناشی از تعلق فرد به خودشه. در این هویت فقط خود فرد به تنهایی جا میشه.
2⃣ هویتهای اجتماعی که از تعلق به دیگران یا منافع مشترک ناشی میشه.
هر انسانی هویتهای اجتماعی متعددی داره. یک نفر میتونه دانشجو، مرد، ایرانی، قمی، والیبالیست، دهه شصتی، بلند قد، عینکی، پرسپولیسی، حلیم شکرگرا و ... باشه و منافع همه این هویتهای اجتماعی رو با هم پیگیری کنه.
روابط افرادی که هویت اجتماعی مشترک دارند بر اساس قراردادهایی شکل میگیره که منافع اکثریت رو به نحو حداکثری تأمین کند.
3⃣ هویتهای تاریخی؛ که تعلقات و آرمانهای مشترک موجب شکلگیری این هویت میشه. روابط کسانی که هویت تاریخی مشترکی دارند بر اساس از خودگذشتگی برای خدمت بیشتر و تحقق اون آرمانها شکل میگیره. مهمترین هویت تاریخی ما، ایمان به اهل بیت و پیروی از جریان تاریخی انبیاء علیهم السلام و تلاش برای تحقق آرمان ظهوره. به همین خاطر، روابطمون با کسانیکه در این هویت با ما مشترکند، باید بر اساس #محبت و ایثار باشه
🔅 فعلا بحث خیلی خیلی مهم تربیتی اینه که: #ربط این هویتها به هم چیه؟ آیا ما نسبت به تکامل همه اونها به شکل مساوی تکلیف داریم؟ یا این که این هویتها، یک #نظام رو درست میکنند و یکیشون در جایگاه محور قرار میگیره و به بقیه نظم میده؟ در این صورت ما هم نسبت به اون محور، تکلیف بیشتری داریم.
اگر اینطوره، اون هویت محوری کدام است؟
متن کامل در:
https://eitaa.com/s_h_taba/36
🎭 #تعلقات، شکل دهنده هویتها هستند و سه دسته هویت رو در افراد شکل میدند:
1⃣ هویت فردی؛ که ناشی از تعلق فرد به خودشه. در این هویت فقط خود فرد به تنهایی جا میشه.
2⃣ هویتهای اجتماعی که از تعلق به دیگران یا منافع مشترک ناشی میشه.
هر انسانی هویتهای اجتماعی متعددی داره. یک نفر میتونه دانشجو، مرد، ایرانی، قمی، والیبالیست، دهه شصتی، بلند قد، عینکی، پرسپولیسی، حلیم شکرگرا و ... باشه و منافع همه این هویتهای اجتماعی رو با هم پیگیری کنه.
روابط افرادی که هویت اجتماعی مشترک دارند بر اساس قراردادهایی شکل میگیره که منافع اکثریت رو به نحو حداکثری تأمین کند.
3⃣ هویتهای تاریخی؛ که تعلقات و آرمانهای مشترک موجب شکلگیری این هویت میشه. روابط کسانی که هویت تاریخی مشترکی دارند بر اساس از خودگذشتگی برای خدمت بیشتر و تحقق اون آرمانها شکل میگیره. مهمترین هویت تاریخی ما، ایمان به اهل بیت و پیروی از جریان تاریخی انبیاء علیهم السلام و تلاش برای تحقق آرمان ظهوره. به همین خاطر، روابطمون با کسانیکه در این هویت با ما مشترکند، باید بر اساس #محبت و ایثار باشه
🤲 انشاءالله تفاوت هویت اجتماعی و تاریخی رو توضیح خواهم داد و در مورد راههای القا و تشدید این هویتها هم صحبت خواهم کرد.
🔅 فعلا بحث خیلی خیلی مهم تربیتی اینه که: #ربط این هویتها به هم چیه؟ آیا ما نسبت به تکامل همه اونها به شکل مساوی تکلیف داریم؟ یا این که این هویتها، یک #نظام رو درست میکنند و یکیشون در جایگاه محور قرار میگیره و به بقیه نظم میده؟ در این صورت ما هم نسبت به اون محور، تکلیف بیشتری داریم.
اگر اینطوره، اون هویت محوری کدام است؟
🌐 به نظر میرسه که همه #مکاتب_تربیتی وجود چنین نظامی رو قبول دارند. ولی نگاهشون در مورد هویت محوری متفاوته. مثلاً؛
📿 بیشتر #عرفا معتقدند که مهمترین وظیفه ما، رشد دادن به هویت فردیمونه. #دغدغهی_سالک
🌎 #غربیها هویت اجتماعی رو محور هویتها میدونند. مهمترین وظیفه نظام تربیتی غربی، القای هویت اجتماعی و تشدید اونه. #دغدغهی_جامعه
📚 #فقها و بعضی از عرفا هم هستند که وظیفه نظام تربیتی رو بیش از هر چیز، خدمت به هویت تاریخی میدونند. اینها همون کسانی هستند که دائما از اهمیت #اسلام صحبت میکنند و معتقدند مهمتر از هر چیز و أوجب واجبات، خدمت به اسلام و نظام اسلامیه. #دغدغهی_اسلام
یکی از مهمترین مراکز این نگاه تربیتی، مکتب فقهی-تربیتی #سامرا است و میتوان این نگاه رو، #نگاه_تربیتی_حضرت_امام و استادشان مرحوم شاه آبادی هم دانست.
🕋 اسلام در کلمات حضرت امام یعنی همان «#تحقق_توحید و #ظهور دین و #ولایت_الهیه».
وقتی تحقق توحید و ظهور، مهمترین تکلیف شرعی باشه، مهمترین وظیفه نظام تربیتی، پرداختن به هویت تاریخی و مکتبی است.
🔆 محوریت دادن به هویت تاریخی یعنی:
خدمت به اسلام و تلاش برای ظهور تعیین کند که فرد چهمقدار و چگونه #سلوک کند. نه اینکه سیر و سلوک او تعیین کنه چهمقدار #منتظر باشه و برای ظهور و تحقق توحید جهاد کنه.
✳️ محوریت #هویت_تاریخی، مهمترین ویژگی #نظریه_تربیت_هویتی است.
#تربیت_هویتی نظریه همه کسانی است که افقی وسیعتر از #فرد را برای توسعه تربیت در نظر دارند. همهی #دغدغهی_اسلامیها
#سرپرستی_تربیت
#فقه_تربیت
Eitaa.com/S_h_taba
10.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۶۰۰ سال پیش، با یک اتفاق، در حرکت تربیتی فرهنگ شیعه اختلالی پدیدار شد.
↔️ با ورود #عرفان به حوزههای علمیه شیعه توسط سید حیدر آملی، یک #دوقطبی و اختلاف بین علما ایجاد شد که حوزههای علمیه را به دو قطب موافق و مخالف عرفان تقسیم کرد. این دوقطبی، هنوز هم با اسمهای مختلفی مثل «توحیدی-ولایی»، «عرفانی-توسلی»، «اخلاقی-هیئتی» ادامه دارد.
⛔️ از همان روزهای اول، فقها عمدتا مخالف ورود این مهمان ناخوانده به حوزههای علمیه بودند.
🕐 در ابتدا علمای بزرگی مثل #محقق_اردبیلی، با نقد #گرایشات_سیاسی این جریان (مثل ابراز ارادت و ترویج و توجیه کلمات منصور حلاج)، به نقد این عمل سید آملی پرداختند.
🕑 در قدم بعدی، منتقدین عرفان بیشتر به نقد #نظرات_علمی عرفان نظری مثل #وحدت_وجود پرداختند و اونها رو بر خلاف عقاید و کلام شیعه دونستند.
🕒 با ترویج #تصوف در اوایل قاجار، مرحوم #آقا_محمدعلی_کرمانشاهی (آلآقا؛ پسر استاد کل؛ وحید بهبهانی) بیشتر به نقد رفتار و #سیره_عملی دراویش به خاطر بی توجهی به احکام تمرکز کرد و معصوم علیشاه رو به همین اتهام محکوم به اعدام کرد.
👈 اتهام بیتوجهی به احکام، همواره یکی از مهمترین موانع ترویج عرفان در حوزههای علمیه بوده است. به همین خاطر، مرحوم #ملاحسینقلی_همدانی با ترویج عرفان در بین طلاب فقه خوانده و ملتزم به احکام، عرفان را از یکی از مهمترین و سنگینترین اتهامات تبرئه کرد. حالا جمعیت قابل توجهی از عرفای شیعه، نه تنها ملتزم به احکام، بلکه فقیه و مجتهد بودند. با این حال ... ...
متن کامل در:
https://eitaa.com/s_h_taba/38
#محور_عرفان 1⃣ از 2⃣
۶۰۰ سال پیش، با یک اتفاق، در حرکت تربیتی فرهنگ شیعه اختلالی پدیدار شد.
↔️ با ورود #عرفان به حوزههای علمیه شیعه توسط سید حیدر آملی، یک #دوقطبی و اختلاف بین علما ایجاد شد که حوزههای علمیه را به دو قطب موافق و مخالف عرفان تقسیم کرد. این دوقطبی، هنوز هم با اسمهای مختلفی مثل «توحیدی-ولایی»، «عرفانی-توسلی» و «اخلاقی-هیئتی» ادامه دارد.
⛔️ از همان روزهای اول، فقها عمدتا مخالف ورود این مهمان ناخوانده به حوزههای علمیه بودند.
🕐 در ابتدا علمای بزرگی مثل #محقق_اردبیلی، با نقد #گرایشات_سیاسی این جریان (مثل ابراز ارادت و ترویج و توجیه کلمات حلاج)، به نقد این عمل سید آملی پرداختند.
🕑 عدهای از منتقدین عرفان بیشتر به نقد #نظرات_علمی عرفان نظری مثل #وحدت_وجود پرداختند و اونها رو بر خلاف عقاید و کلام شیعه دونستند.
🕒 با ترویج #تصوف در اوایل قاجار، مرحوم #آقا_محمدعلی_کرمانشاهی (آلآقا؛ پسر استاد کل؛ وحید بهبهانی) بیشتر به نقد رفتار و #سیره_عملی دراویش به خاطر بی توجهی به احکام تمرکز کرد و معصوم علیشاه رو به همین اتهام محکوم به اعدام کرد.
👈 اتهام بیتوجهی به احکام، همواره یکی از مهمترین موانع ترویج عرفان در حوزههای علمیه بوده است. به همین خاطر، مرحوم #ملاحسینقلی_همدانی با ترویج عرفان در بین طلاب فقه خوانده و ملتزم به احکام، عرفان را از یکی از مهمترین و سنگینترین اتهامات تبرئه کرد. حالا جمعیت قابل توجهی از عرفای شیعه، نه تنها ملتزم به احکام، بلکه فقیه و مجتهد بودند.
با این حال، جریان غالب فقها، هنوز هم مکتب تربیتی-عرفانی جدید #نجف رو به همون اشکالات #گرایشی و #نظری مبتلا میدونستند و دوباره با محوریت دادن به اشکالات گرایشی، مثل ترویج #ابن_عربی و #مولوی، به مخالفت با عرفان ادامه دادند. انگار عرفان هنوز نتوانسته بود دل فقها را به دست آورده و نگرانی اونها رو رفع کند.
🤔 این در حالی بود که درست در همان زمان، فقها با اقبال به مکتب تربیتی و معنوی #سامراء یعنی مکتب تربیتی #ملافتحعلی_سلطان_آبادی و شاگردانش (مانند #محدث_نوری و #شیخ_عباس_قمی)، نشان دادند که مشکلی با #معنویتگرایی ندارند. پس چه مرامی از عرفان بود که فقها رو تا این حد مکدر ساخته بود؟
ادامه مطلب در 2⃣
(https://eitaa.com/s_h_taba/39)
#محور_عرفان 2️⃣ از 2️⃣
🔍 موضعگیریهای بعدی نشان داد که این کدورت، بیش از نقدهای گرایشی، از #نظام_اولویتگذاریهای_عرفان ناشی شده است؛ یعنی از «بیتفاوتی اهل عرفان به وقایع جامعه اسلامی و اولویت ندادن به مجد و عظمت و اعتلای اسلام نسبت به رشد علمی-معنوی سالکین».
⚠️ اما این اشکال اختصاصی به عرفان نداشت و ممکن بود که برخی جریانات فقهی را هم به خود مبتلا کند.
🚨 #میرزای_بزرگ_شیرازی، نشانههای ضعیفی از این آسیب را در حوزه فقهی نجف دریافته و برای رفع آن تلاشهای بسیاری کرده بود. تلاشهای میرزا و شاگردانش در رفع این اشکال، در حوزه سامراء و بعد از او در #کربلا و #قم، به میزان زیادی موفق بود. اما از بین شاگردان میرزا که بعد از او به نجف برگشتند، دوباره و در پشت دیوارهای امن نجف، برخی از طلاب و اساتید، به غرق شدن در قیل و قالهای علمی و انزوای از جامعه و کم توجهی به مسائل عالم اسلام و ساده لوحی در دنیای پیچیده سیاست مبتلا شدند
🏷 اختلاف روشی در چگونگی «حفظ و #اعتلای_اسلام» حوزه فقهی نجف را به دو قطب «شیخ محمدکاظمیها» و «سید محمدکاظمیها» تبدیل کرده بود. این مطلب نشان میداد که برچسب، بی توجهی به بیضه اسلام اشکالی بود که حتی میتوانست موجب در افتادن یک فقیه با سایر فقها شود، چه برسد به اهل عرفان و مهمان ناخوانده حوزههای علمیه. آری! مهمتر از ترویج مولوی و حتی #شطحیات_عرفان_نظری، این اشکال بود که مانع اقبال فقها به مکتب تربیتی ملاحسینقلی شده بود.
❇️ اما در #مکتب_تربیتی_سامراء (و قم)، آحاد جامعه شیعه باید اولا به دنبال ارتقای اسلام باشند و بعد از آن، رشد فردی و علمی-معنوی خودشان را در تناسب با ارتقای اسلام و مکتب دنبال کنند. درست بر خلاف #مکتب_تربیتی_نجف که یک کتاب اخلاقی هم از خود بیرون نداد و مبلغان چندانی به بلاد اعزام نکرد، چهرههای شاخص مکتب تربیتی سامراء، برای عموم مردم «#مفاتیح_الجنان» و «منازل الآخرة» و «دارالسلام» مینوشتند و #سخنرانی نموده، با فسادها مبارزه میکردند و فرهنگ عمومی را ارتقاء میدادند. در واقع، این اولویت دادن به اسلام، موجب مردمیتر شدن مکتب تربیتی سامراء شده بود.
🎯 اگرچه مرحوم ملاحسینقلی همدانی خدمت بزرگی به عرفان کرد، اما اشکال اصلی سیرهی عرفان را شاگردانی از مکتب ایشان اصلاح کردند که نقطه قوت مکتب تربیتی سامرا و قم را یافته و توجه به عظمت و اعتلای اسلام را به محوریت مکتب تربیتی برگرداند؛ افرادی همچون آیت الله #شاه_آبادی و حضرت #امام_خمینی.
🤝 گویی این اصلاح کار خود را کرده بود. تا قبل از این، دعوا بر سر این بود که آیا میتوان به علاقهمندان به عرفان، شهریه و #وجوهات شرعیه داد یا نه؟ اما بعد از رفع این اشکال، یک فقیه طرفدار عرفان، صلاحیت به دوش کشیدن عَلَم اسلام را حتی در نگاه مخالفین عرفان نیز به دست آورده بود. هنوز اختلافات گرایشی و علمی سابق پابرجا بود، ولی اشکال محوری عرفان، در #مکتب_تربیتی_انقلاب_اسلامی اصلاح و سایر انتقادات به حاشیه رفته بود.
✴️ بعد از بازگشت محور تربیت از هویت فردی به هویت مکتبی و تاریخی است که #شیخ_مجتبی_قزوینی رحمهالله با خاطری آسوده میگوید: عَلَم اسلام به دست آقای خمینی است و از خمینی گفتن، از اسلام گفتن است
https://eitaa.com/s_h_taba
30.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
... در بعضی حوادث هم، نقطه اثرگذاری نقطهای است عمیقتر از #احساسات و حتی عمیقتر از #عقلانیت جامعه؛ یعنی #فرهنگ یا همان لایههای عمیق تعلقات و حب و بغض اجتماعی.
🔹وقتی این حوادث به جای تجربه، فرهنگ میآفرینند، کمتر در خطر #تحریف اند چون #راوی فرهنگ و حوادث فرهنگی، #مردم هستند و تحریف از #غیرمردمی ترین رفتارهاست.
🔸و وقتی به جای ذهن، بر روح جامعه اثر میگذارند، کمتر در خطر #فراموشی هستند، چون فراموشی آسیب #مفاهیم است.
⏳پس گذر زمان به سود این حوادث است. هرچه زمان میگذرد ابعاد جدیدتری از این حوادث در #روایت_مردم آشکار میشود و هرچه میگذرد توجهات بیشتری را به خود جلب و قلوب بیشتری را متوجه خود میکند.
#عاشورا، بارزترین حادثه عالم است که با رعایت احکام خلق یک حادثه تاریخی، در گذر زمان، #فرهنگسازی کرده و نه تحریف و نه فراموش میشود، بلکه بیشتر و دقیقتر دیده میشود.
پینوشتها:
🗓 #سالگرد_اغتشاشات به ما اثبات کرد که گذر زمان به ضرر اغتشاشات بود یا به نفعش؟ و حادثهای که اغتشاشگران برای موجسواری خود انتخاب کردند، سوار شدن بر موج یک حادثه احساسی بود یا یک تجربه اجتماعی، یا یک حادثه فرهنگساز تاریخی؟
متن کامل در:
https://eitaa.com/s_h_taba/42
حوادثی که منشأ #تحولات_اجتماعی میشوند
1⃣ گاهی #احساسات ایجاد میکنند و هیجان میآفرینند و به اندازهی هیجانی که ایجاد کنند اثر میگذارند و تا وقتی هیجان فروکش نکرده فرصت دارند تا بر موجها سوار شوند.
#گذر_زمان به ضرر این حوادث است. به همین خاطر، این حوادث، بیش از #صداقت، #روشنگری و آگاهی، به #هیجان و سر و صدا نیاز دارند.
معمولاً هدایت کنندگان این حوادث برای القای هیجان، ترسی از دروغ، اعمال وحشیانه و رفتارهای منزجر کننده هم ندارند؛ چون معتقدند: *«تاریخ را فاتحان مینویسند» و روایت حرکتهای هیجانی به دست فاتحان است و هیچچیزی آنها را مجبور به #صداقت در روایت نمیکند.
#تحریف بزرگترین خطر این دسته از اصلاحگریهای اجتماعی است.
2⃣ گاهی هم تحولآفرینان به دنبال ایجاد #آگاهی، بینش و #تجربه_اجتماعی اند. یعنی به جای #احساسات جامعه، #ذهن_جامعه را مخاطب خود قرار میدهند. اثرگذاری این اتفاقات، بسیار پایدارتر است و نیاز چندانی به تشدید هیجان برای رسیدن به نتیجه ندارند، چون گذشت زمان کمتر به این دسته حوادث آسیب میزند.
قبول #برجام، از این دسته حوادث بود که برای جامعه ما یک تجربه اجتماعی آفرید؛ تجربه قابل اعتماد نبودن آمریکا.
تجربههای اجتماعی هم اگرچه مثل دسته اول در معرض خطر #تحریف هستند، اما آسیب مهمتر این حوادث؛ #فراموشی است. یعنی باطل برای مقابله با چنین حوادثی، به این گزاره نیز امید بسته است که: **«حافظه جوامع فراموشکار است».
3⃣ در بعضی حوادث هم، نقطه اثرگذاری نقطهای است عمیقتر از #احساسات و حتی عمیقتر از #عقلانیت جامعه؛ یعنی #فرهنگ یا همان لایههای عمیق تعلقات و حب و بغض اجتماعی.
🔹وقتی این حوادث به جای تجربه، فرهنگ میآفرینند، کمتر در خطر #تحریف اند چون #راوی فرهنگ و حوادث فرهنگی، #مردم هستند (نه فاتحان) و تحریف از #غیرمردمی ترین رفتارهاست.
🔸و وقتی به جای ذهن، بر روح جامعه اثر میگذارند، کمتر در خطر #فراموشی هستند، چون فراموشی آسیب #مفاهیم است.
⏳پس گذر زمان به سود این حوادث است. هرچه زمان میگذرد ابعاد جدیدتری از این حوادث در #روایت_مردم آشکار میشود و هرچه میگذرد توجهات بیشتری را به خود جلب و قلوب بیشتری را متوجه خود میکند.
#عاشورا، بارزترین حادثه عالم است که با رعایت احکام خلق یک حادثه تاریخی، در گذر زمان، #فرهنگسازی کرده و نه تحریف و نه فراموش میشود، بلکه بیشتر و دقیقتر دیده میشود.
پینوشتها:
🗓 #سالگرد_اغتشاشات به ما اثبات کرد که گذر زمان به ضرر اغتشاشات بود یا به نفعش؟ و حادثهای که اغتشاشگران برای موجسواری خود انتخاب کردند، سوار شدن بر موج یک حادثه احساسی بود یا یک تجربه اجتماعی، یا یک حادثه فرهنگساز تاریخی؟
🥀 سالگرد #شهادت #شهید_علیوردی و #شهید_عجمیان و شهدای #شاهچراغ هم نزدیک است. بهزودی خواهیم دید که مثل همیشه، شهادت فرهنگسازترین حادثه جامعه ما خواهد بود.
#سالگرد_شهدای_اغتشاشات
🔘 انشاءالله در مورد مصادیق فرهنگسازی حوادث تاریخی و اثر آن در زندگی آیندگان، مفصلتر با هم صحبت خواهیم کرد.
https://eitaa.com/s_h_taba
8.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗿#فرهنگ، محلی برای حضور گذشتگان در اکنون ماست. گذشتگان با اثر گذاشتن در فرهنگ جامعه، در اکنون ما و در انتخاب و اختیارهای ما حاضرند. فرهنگ، مثل زیرساختی است که در گذشته بنا شده و باید بتواند وزن رفتارهای اکنون جامعه را تحمل کند.
♻️برای تغییر رفتارهای فرهنگی یک جامعه، نه تنها با کسانی که به این فرهنگ پایبندند، بلکه باید با گذشتگانی که فرهنگ اکنون را شکل دادهاند نیز درگیر شد. باید «به اندازه» و «در اندازه» آنها فرهنگ ساخت.
🏷فرهنگ، برای زندگی ما القاب و عناوینی درست کرده است. در جامعه ما بعضی مسجدیاند و بعضی هیئتی. بعضی خیّرند و بعضی ریشسفید. مردم ما با این القاب و عناوین زندگی میکنند و حرمتش را حفظ و برای به دست آوردنش تلاش میکنند و به آنها میبالند.
حال #فرهنگ_وارداتی میخواهد به ما بگوید با چه القاب و عناوینی زندگی کنیم؟ همجنسباز یا بیغیرت؟ فاحشه یا بیحیا؟
فرهنگ بیگانه پیشنهاد نمیدهد که این کارها را بکن. بلکه میگوید این عناوین را به دست بیاور و با این القاب زندگی کن، همانطور که غربیها با این القاب زندگی میکنند.
⏹در جامعه ما، اگرچه ممکن است این #ناهنجاریها اتفاق بیفتد، اما چه اندازه ممکن است کسی بتواند با این القاب در جامعه زندگی کند و برای کسب آنها تلاش کند؟ در فرهنگی که روسپیان نیز خود را از چنین القابی تبرئه میکنند.
📿در جامعه ما، ممکن است از سر #عادت یا #غفلت، برهنگی و فحشا و خیانت اتفاق بیفتد؛ اما رفتار #فرهنگی این جامعه، #بندگی و مناجات است و تسلیم و #توسل و #عفت
🪶برو این دام بر مرغ دگر نه
که عنقا را بلند است آشیانه
متن کامل در:
https://eitaa.com/s_h_taba/44
1️⃣وقتی یک رفتار اجتماعی، از #عادت ناشی شده باشد، باید برای تغییر دادنش عادتها و تابوها را شکست
2️⃣اگر #غفلت و جهل و خرافه جای دانشها را در جامعه ای گرفت، باید آگاهی جامعه را بالا برد.
به چوب زدن روسری در خیابان انقلاب، آزادیهای یواشکی، چندشنبههای رنگارنگ و #کودتای_فرهنگی #زن_زندگی_آزادی، همه بر این تحلیل استوارند که در جامعه ما، #حجاب، رفتاری است که از عادت ناشی شده و ساختارهایش بر غفلت و جهل استوار است.
این کودتاگران فرهنگی، به کمک تبلیغات و رسانه، به دنبال ایجاد عادت جدیدی در طیفی از جامعه هستند. اما اگر این رفتار از عادت و جهل ناشی شده بود، چرا با این همه تلاش تغییر نکرده است؟
3️⃣برخی رفتارها، نه از عادت و جهل، بلکه از #فرهنگ جامعه برخاستهاند. اینگونه رفتارها بدون درگیری با فرهنگ جامعه و #عوامل_شکلگیری_فرهنگ تغییر نمیکنند.
🗿فرهنگ، عمیقترین تعلقات و آگاهیهای یک جامعه است که به تدریج و تحت تأثیر عوامل گوناگون، به شکل کنونی درآمده. مثلا یکی از مهمترین عوامل شکلگیری فرهنگ، رفتارهای گذشتگان و آثار فرهنگی به جای مانده از آنهاست؛ فرهنگ، محلی برای حضور گذشتگان در اکنون ماست.
گذشتگان با اثر گذاشتن در فرهنگ جامعه، در اکنون ما و در انتخاب و اختیارهای ما حاضرند؛ با به جای گذاشتن آداب و رسوم، مناسبات و نکوداشتها، سبک شادی و عزاداری و سبکزندگی، با معماری و شهرسازی، با خلق آثار ماندگار هنری؛ شعر، ادبیات و ضربالمثل، با پوششهای محلی، با خلق القاب و عناوین و تکریم یا هجو القاب و عناوین اجتماعی، با شعارها و ...
کسانی که اثر و امتدادی از خود در تاریخ به جای گذاشتهاند، در الان ما حاضرند؛ سعدی با «جور استاد به ز مهر پدر» و حافظ با «با دوستان مروت، با دشمنان مدارا».
♻️فرهنگ، مثل زیرساختی است که در گذشته بنا شده و باید بتواند وزن رفتارهای اکنون جامعه را تحمل کند. با این حساب، برای تغییر رفتارهای فرهنگی یک جامعه، نه تنها با کسانی که به این فرهنگ پایبندند، بلکه باید با گذشتگانی که فرهنگ اکنون را شکل دادهاند نیز درگیر شد. باید «به اندازه» و «در اندازه» آنها فرهنگ ساخت.
🔹#کودتای_فرهنگی بدون خلق چنین آثار فرهنگی، بدون معرفی آداب و رسوم جدید، بدون خلق سبک زندگی جدید و ...، دعوت به زندگی بدون فرهنگ است. و در جامعه ای که مردمش عادت دارند در هر روز و ساعت و در خم هر کوچه، نمادی از فرهنگ را حس کنند، چنین دعوتی محکوم به شکست است.
🔸و #تغییر_فرهنگی با دعوت به آثار فرهنگی وارداتی، در کشوری که حضور #فرهنگ_خویش در آن پررنگ است نیز، از پیش شکستخورده است.
🏷فرهنگ از تاریخ جامعه جوشیده و از گذشته سرچشمه میگیرد و مانند هوایی که در آن تنفس میکنیم ما را احاطه کرده و بر رفتار ما اثر میگذارد.
تاریخ و فرهنگ ما، هوایی را برای تنفس ما آفریده است. مثلاً فرهنگ، برای زندگی ما القاب و عناوینی درست کرده است. در جامعه ما بعضی مسجدی اند و بعضی هیئتی. بعضی خیّرند و بعضی ریش سفید. بعضیها کربلاییاند، بعضی مشهدی و بعضی حاجی. محرم که میشود یکی میاندار سینهزنی است و دیگری سینهزن و آن دیگری زنجیرزن، یکی آشپز روضه است، یکی علامتدار، یکی دمام زن، یکی خادم.
مردم ما با این القاب و عناوین زندگی میکنند و حرمتش را حفظ و برای به دست آوردنش تلاش میکنند و به آنها میبالند. حال فرهنگ وارداتی میخواهد به ما بگوید با چه القاب و عناوینی زندگی کنیم؟ همجنسباز یا بی غیرت؟ فاحشه یا بی حیا؟
فرهنگ بیگانه پیشنهاد نمیدهد که این کارها را بکن. بلکه میگوید این عناوین را به دست بیاور و با این القاب زندگی کن، همانطور که غربیها با این القاب زندگی میکنند.
⏹در جامعه ما، اگرچه ممکن است این ناهنجاریها اتفاق بیفتد، اما چه اندازه ممکن است کسی بتواند با این القاب در جامعه زندگی کند و برای کسب آنها تلاش کند؟ در فرهنگی که روسپیان نیز خود را از چنین القابی تبرئه میکنند.
📿در جامعه ما، آنچه ممکن است از سر #عادت یا #غفلت صادر شود، برهنگی و فحشا و خیانت است؛ اما رفتار #فرهنگی این جامعه، #بندگی و مناجات است و تسلیم و #توسل و #عفت
🪶برو این دام بر مرغ دگر نه
که عنقا را بلند است آشیانه
https://eitaa.com/s_h_taba