eitaa logo
کانال سیدمحمد خردمند
282 دنبال‌کننده
1هزار عکس
111 ویدیو
162 فایل
سیدمحمد خردمند
مشاهده در ایتا
دانلود
گزاره هایی پیرامون (۴ - در پیام رسان ایتا)   ازدواج بعد از طلاق حتماً یکی از احساس هایی که پش از طلاق رخ می دهد نوعی احساس بیزاری از جنس مخالف و آغاز رشته ی محبتی جدید است! خصوصاً برای آن ها که صادقانه عاطفه ی جوانی شان را صرف فردی کرده اند که حالا مایه ی تلخی زندگی شده است. شرایط دیگری که گاه تجربه می شود فرار از موقعیت هاییست که احتمال پیشنهاد به ازدواج مجدد داده می شود و یا دوره ی کناره گیری از مراودات خانوادگی و اجتماعی. ثمره ی طلاق برای عده ای ذوب شدن برای فرزندشان یا غرق شدن در آرزوهاییست که فکر می کنند زندگی مشترک مانع رسیدن به آن ها بوده است؛ ادامه ی تحصیل، خرید های افراطی، سفرهای مجردی و ... . غیر از عده ای معدود که بلافاصله بعد از طلاق ازدواج می کنند و بعضاً همسر آینده ی خود را در زمان تأهل اول انتخاب کرده اند، معمول افراد مطلقه -به ویژه خانم ها- از اندیشین به ازدواج مجدد فرار می کنند؛ گرچه آن هایی هم که به ازدواج تمایل دارند همیشه مشکل یافتن فرد جدیدِ مناسب را خواهند داشت ولی غالباً به این نقطه نمی رسند. به جز مردانی که وارد رابطه های موقتی یا صیغه های بلند مدت می شوند، دیگر فروافتادگان در چاله ی طلاق به «ازدواج موفق جدید» فکر نمی کنند و این غلط است. سوای مبانی و توصیه های دینی در جایگاه متأهل بودن و برابر نداستن «مرگ همسر» یا «طلاق» با شکست و فرو رفتن در نا امیدی و دلمردگی و تنهایی، از نگاه روان شناختی نیز می توان به ازدواج مجدد به عنوان یک فرصتِ نو و تجربه ی شیرین تر از قبل نگریست. نویسنده معتقد است: «نگاه جامعه ی ما به ازدواج مجدد و شکل ورود به روند این مرحله از زندگی صحیح نیست!» افرادی که تجربه ی جدایی دارند – اگر بخواهند- می توانند شرایطی شیرین و رؤیایی را رقم بزنند؛ آن ها تجربه های تلخ و شیرینی دارند که حالا وارد زندگی می کنند و جون بعضاً زخمی از دوره ی قبل زندگی خود به همراه دارند، می توانند نیاز عاطفی فرد مقابل را بهتر درک کنند. آن ها می توانند روابط سالم، مهربانانه و - البته شرعی- جدیدی را آغاز کنند و با یافتن فردی که گمان می کنند –و حتی هنوز یقین ندارند- مناسب شرایط ذهنی آن هاست، بدون پایبندی به قواعد دشوار و غلط حاکم برجامعه مورد بررسی قرار دهند. واقعاً چه ایرادی دارد اگر خانم مطلقه ای به هر ترتیب با آقایی مطلقه آشنا شد و شرایط مناسبی را در او دید فضای ارتباط سالم –در قواعد شرعی- را با او مطرح کند؟ مگر داشتن آغوش گرم یک همسر امر کمیست؟ آیا آرامش روحی و حتی جسمانی دریافت شده از یک انیس همراه، بعد از تلخی های ناشی از جدایی یا فقدان همسر اتفاقی کم بهاست؟ چرا یک آقا به تاوان نامردمی های خانواده ی همسر قبلی اش خود را برای همیشه از یک هم صحبت مهربان محروم کند و جرا یک خانم به تلافی یک انتخاب غلط، خود را از مهرورزی یک مرد قابل کنار بکشد؟ چرا مردان، زمان و عمر و سرمایه ی خود را خرج کسانی کنند که نه برایشان همسر خوب و پایداری خواهد شد و نه برای فرزندانشان مادری جدید و پر نشاط؟ چرا خانم ها وارد گدایی محبت هایی ناشی از شهوت شوند و بعد احساس کنند که همیشه مورد بی مهری و تجاوز واقع می شوند؟ جرا خود را در شرایط یک انتخاب خوب و به موقع قرار ندهند؟ ما نه آن دیدگاه سخت دلانه ای را دنبال می کنیم که افرادی پس از جدایی و یا حتی در زمان تأهل دائم از «اولویت خود» بر هر چیز دیگر سخن بگویند و در عمل همسر و فرزندانشان را تشنه ی عاطفه ی خود نگه دارند و نه آن دیدگاه غیر عاقلانه ای را قبول داریم که عده ای در مواجهه با مرک همسر یا طلاق عملاً خود را نیز دفن می کنند و تنها جنازه ای را بر زمین می کشند تا زمان پایان این پیکر هم فرا رسد! مرد خوب و مناسب و متعهد کم است؛ زن شایسته و متعهد و همراه نیز کم است. یافتن یک انیس خوب، کار آسانی نیست اما گاهی یک مروارید بی غش پیدا نمی شود و گاهی ما از کنار مرواریدهای کم غش نیز با بی رغبتی عبور می کنیم. افرادی که پروسه ی طلاق، بیماری منتهی به مرگ همسر و یا فوت ناگهانی همراه خود را تجربه کرده اند اگر به موقع ازدواج کرده باشند در دهه ی چهارم و گاه پنجم زندگی هستند؛ فرصت شادتر زیستن برایشان زیاد نیست؛ تأخیر در فرصت ها هم معمولا چیزی را تغییر نمی دهد پس باید هر چه زودتر یک زندگی جدید ساخت. http://sm-kheradmand.com/
- 1380 *دوشنبه – 16 مهرماه 1380 – 20 رجب 1422 – 8 اکتبر 2001 از امروز گزارشی از برنامه‌های نماز کلاس سوم دبستان صلحا (منطقه ی 4 تهران) را با دانش آموزانی که سال گذشته با بنده کلاس دینی و نماز و قرآن داشتند آغاز می کنم. حضور من در این مدرسه به معنی تأیید یا ترویج این مدرسه نیست. چگونگی آغاز به همکاری ام را با این مجموعه در بخش های دیگر روزنگاشت هایم آورده ام. در اواخر سال تحصیلی گذشته کلاس نمازی با پیگیری بنده برای پایه های دوم تعیین شد تا به شکل تمرینی آموزش‌هایی در ادامه ی آن چه در کلاس دینی گفته می شد، انجام یابد. جشن نماز بچه‌ها هم در پایان سال گذشته و با حضور در مسجد جامع ضرابخانه (غدیر حم) طی مراسم ویژه‌ای صورت گرفت. این دانش آموزان امسال در یک زنگ دینی و دو زنگ نماز معلم خود را همراهی می‌کنند. از درگاه خدای متعال، توفیق و از محضر امام حی و غریب درخواست عنایت دارم. سید محمد خردمند. در روز شنبه (14/7/1380) و امروز، دو جلسه پس از اقامه ی نماز، درباره آن چه باید در نمازخانه متفاوت از جاهای دیگر انجام شود توضیحاتی دادم و در هر دو جلسه نمازهم اقامه شد. با این تفاوت که در جلسه ی امروز بین دو نماز تمریناتسرودی هم درباره ی نماز شروع شد. با توجه به تعداد دانش آموزان که ۳۱ نفر هستند و سن بچه‌ها، این کلاس مقتضیاتی دارد؛ از جمله شکل دادن بچه‌ها با محیط نمازخانه و آداب آن، ضمن آن که باید محیط نیز برای بچه‌ها محیطی شیرین و دلنشین باشد. برگه‌های سرود در اختیار بچه‌ها قرار گرفت تا در حفظ زودتر آن مؤثر باشد، اما پس از تمرین جمع شد تا حلاوت آن تا نمازهای بعدی باقی بماند، ضمن آن که برگه‌ها برای استفاده بچه‌ها تا زمانی که سرود را حفظ شوند سالم باقی بماند! http://sm-kheradmand.com/
- 5 پدران و مادران و مربیان باید همواره درخت عفّت را سرِپا نگه دارند تا میوه‌ی صیانت و مراقبت بر آن به بار نشیند. البته وقتی انسان به سقف نهادینگی هم رسید باز از عفّت بی‌نیاز نمی‌شود. در این رتبه، صیانتِ بیرونی به صیانت درونی بدل می‌شود. وقتی روحیه‌ی عفّت در کودک و نوجوان مستقر شد عقلانیتِ قوی و دیانتِ محكم او باعث می‌شود نیازش به نظارت بیرونی كاهش یابد و خود بتواند به مراقبتِ خود روی آورد. اما تأكید می شود كه افراد هوشیار و تربیت شده، این صیانت و عفّت را تا هنگام مرگ با خود حفظ می‌كنند و هیچ گاه خویش را بی‌نیاز از آن نمی‌بینند؛ چون هیچ گاه خود را از نفس و شیطان اغواگر در امان تلقی نمی‌كنند. به این ترتیب، مربیانِ آگاه – اعم از پدر و مادر و معلم- با پیشرفت سن متربی سعی می‌كنند راه‌كارهای درونی‌سازی صیانت را دنبال كنند. البته متربی وقتی زمینه‌ی «درونی سازی» را پیدا می‌كند كه به رشد «بینشی» و «تقوایی» دست یافته باشد. در چنین موقعیتی می‌توان نظارت بیرونی بر او را به تدریج كاهش داد چون خود به حدی از ادراك و تقوا رسیده است كه خویشتن را از معرض آلودگی به شهوات دور بدارد؛ اما مهم این است كه این متربی، سالیانی را در فضای صیانت شده گذرانده و از بسیاری زمینه‌های انحراف به دور مانده است. او مزه‌ی بسیاری از لذت‌ها را نچشیده و اصلاً با مسائل حسی و فكری آن ها درگیر نگردیده است. به مدد عفّت، صورت بسیاری از مسائل برایش طرح نشده و او را به چالش نگرفته است. حالا كه در حد قابل قبولی از بینش عقلانی و تقوا قرار گرفته با سكونِ حاصل از قناعت می‌تواند خود، همین مَشی را ادامه دهد، بدون این كه نیاز به حمایتِ همه جانبه‌ی دیگران باشد. در چنین موقعیتی فرد به كمال «حیای از خود» دست یافته است. در بحث از عفّت و حیا به «حیا از خود» به عنوان یكی از انواع حیا توجه می شود. در این گونه از شرم، فرد از «خودِ مؤمن و عاقل» خویش شرم می‌كند. به تعبیر دیگر، ایمان و عقلانیت او برایش سبب كرامت شده‌اند و در مقابل، شهواتش را در نظر او حقیر كرده‌اند. چنین كسی شرم دارد كه شرافتِ عقلانی- ایمانی‌اش را بفروشد و خویش را به لجنزار شهوات آلوده سازد. این است كه در خلوت نیز پا از حریم ارزش ها فراتر نمی‌نهد و این نشانه‌ی ورع بالای اوست. امیرمؤمنان علیه السلام‌ می‌فرمایند:«برترین ورع این است كه انسان از آن چه در نزد عموم مردم از اظهارش حیا می‌كند در خلوت نیز حیا كند» (خوانساری،1366،غررالحکم، ح9342). غایت «درونی سازی صیانت» رسیدن به چنین نقطه‌ای است. «خودكنترلی» قله‌ای است كه وقتی متربی به آن دست می‌یابد به حداقل نظارت بیرونی نیازمند است. این نوع از حیا به تعبیر امیرمؤمنان علیه السلام نهایت حیا (خوانساری،1366،غررالحکم، ح373) و بهترین (خوانساری،1366،غررالحکم، ح422) نوع حیاست و ضامن عمق‌ یافتن و تداوم صیانت می‌باشد. نكته‌ی مهم و مورد تأكید این كه در روند درونی سازی نباید هیچ‌گاه به نفس مطمئن بود. تربیت یافتگان مكتب تربیت وحیانی و عقلانی همواره عنان نفس را در دست دارند. به شیطان اجازه نمی‌دهند كه از یَلگی نفس، سوء استفاده كند و انسان را به سراشیبی سقوط اندازد. امیرمؤمنان علیه السلام می‌فرمایند:«اَلثِّقَةُ بِالنَّفسِ مِن أوثَقِ فُرَصِ الشَّیطانِ» (خوانساری،1366،غررالحکم، ح4733). اطمینان به نفس از محكم‌ترین فرصت‌های شیطان است. پس از درونی شدنِ صیانت، فرد همواره كشیك خود را می‌كشد. مواظب است كه به شبیخون شیطان گرفتار نیاید و این جز با تمسك به عقلانیت امكان‌پذیر نیست. امیرالمؤمنین علی علیه السلام می‌فرمایند: «نفس‌ها آزاد و یله‌اند اما دستانِ عقل‌ها زمام‌هایشان را گرفته و از بدی‌ها نگاهشان می‌دارد» (خوانساری،1366،غررالحکم، ح4715). «عقل، مانع و قید و بند محكمی است كه می‌توان نفس را با آن مهار كرد. عقلانیت و نفسانیت با هم ناسازگارند. نفس شدیداً متمایل به رهایی و آزادی همه جانبه است و عقل در پی مقید كردن و پای‌بند نمودن تمایلات می‌باشد. نفس دوست می‌دارد كه فرد را به بدی‌ها سوق دهد اما عقل عنان آن را به دست گرفته و جلویش را می‌گیرد. رهایی نفس از قید عقل عین بردگی انسان در چنگال خواسته‌های خود است. چنین اسارتی با رهاسازی نفس از قید عقل پدید می‌آید» (بنی هاشمی،1389،تربیت عقلانی،ج2،ص104). به همین خاطر، در تعالیم دینی تأكید شده كه انسان به نفس خود رُخصت یَلگی و مرخصی از دستبند عقل را ندهد.  امیرمؤمنان علیه السلام درباره‌ی نفس چنین می‌فرمایند:«كندن نفس (از شهواتش) دشوارترین كارهاست، چرا كه نفس همواره دل كنده به سوی معصیت از سر هوا و هوس است، و بدانید بندگان خدا! كه مؤمن صبح را به شب نمی‌آورد مگر آن كه به نفس خود بدگمان است. پیوسته بر آن عیب می‌گیرد و (در اطاعت حق) بیش (از آن چه به جای آورده) از او می‌طلبد» (سیدرضی،1352،خطبه176).
در این روایت شریف به نكات حساسی درباره‌ی نفس اشاره شده است. نكته‌ی اول این است كه هیچ گاه نباید به نفس، خوش بین بود. همواره باید به آن ظنین و بدگمان بود وگرنه انسان قافیه را خواهد باخت. ثانیاً لزوم بدبینی به نفس ناشی از سنگینی آن در طاعت حق و اشتیاق آن به معصیت است. دل كندن نفس از زشتی‌ها كاری بسیار دشوار است. لذا دائماً باید در فعالیت بود و از ریشه دواندن هوس‌های نفسانی جلوگیری كرد وگرنه آدمی به بند كشیده می‌شود. این كار جز با مراقبه‌ی نفس و كشیك کشیدن در اطراف آن امكان پذیر نیست، به همین خاطر، امیرمؤمنان علیه السلام مشفقانه وصیت می‌فرمایند كه:«اِجعَل مِن نَفسِكَ عَلی نَفسِكَ رَقیباً وَ اجعَل لِآخِرَتِكَ مِن دُنیاكَ نَصیباً» (خوانساری، 1366،غررالحکم، ح4716). از نفس خود بر نفس خود مراقبی قرار ده و از دُنیایت برای آخرت، نصیبی به دست آور! چنان كه گفتیم این مراقبت و صیانت البته كاری بس دشوار است چون تمایلات نفسانی به شدت علیه آن مقاومت نشان می‌دهند و البته خداوند كسی را كه چنین رویكردی برگزیده، رها نمی‌كند و یاری‌اش می‌نماید چنان كه فرموده‌اند: «مَن كانَ لَهُ مِن نَفسِهِ یَقظَةٌ كانَ عَلَیهِ مِنَ اللهِ حَفَظَةٌ» (خوانساری، 1366،غررالحکم، ح4725). هر كس نسبت به نفس خود بیدار (و مراقب) باشد از جانب خداوند بر او محافظانی خواهد بود (كه یاری‌اش دهند). بیدار و هشیار بودن نسبت به نفس، یعنی انسان عنان آن را به دست دیانت و عقلانیت خود بدهد و در رفتار با آن هیچ گونه سهل‌انگاری و نرمش به خرج ندهد. كسی كه صیانت در او درونی شده باشد به پشتیبانی خداوند متعال، قوی‌ترین مردم خواهد بود چنان كه فرموده‌اند: «أقوَی النّاسِ أعظَمُهُم سُلطاناً عَلی نَفسِهِ» (خوانساری، 1366،غررالحکم، ح4717). قوی‌ترین مردم كسی است كه عظیم‌ترین چیرگی را بر نفس خود داراست. با درونی شدن صیانت به سوی تقویت این قوّت پیش می‌رویم. اگر این سلطه به دست آید تربیت پیشگیرانه از انحرافات و البته بر مبنای وحی و عقلانیت، به غایت خود دست یافته است؛ چون نهادینه شدن ارزش ها جز با مراقبه به دست نمی‌آید. برگرفته از کتاب منتشر نشده ای به اهتمام سیدمحمد خردمند، در موضوع . https://t.me/S_M_Kheradmand
دعای مستجاب پیامبر صلی الله علیه و آله در هفتم صفر 1445 هجری قمری (1402) توفیق یافتم تا دو برنامه ی سخنرانی در ارتباط با حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام داشته باشم. در هر دو مجلس با ملاحظه ی تفاوت های مخاطبان و نیازهای شنوندگان روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، در ارتباط با جایگاه امام حسن سلام الله علیه خواندم و راهکارهای عملی توجه به این روایت را بیان نمودم. الحمدلله برنامه های مفیدی بود. خدای متعال قبول فرماید. https://t.me/S_M_Kheradmand
(35) - در پیام رسان ایتا عنوان بحث: . مجموعه مباحثی در ارتباط با حضرت سیدالشهدا علیه السلام و نکاتی مربوط به جایگاه و آداب زیارت. جلسه ی سی و یکم، تا جلسه ی سی و پنجم. این مجموعه مباحث شامل 120 جلسه می باشد. حتما شنیدن فایل های صوتی به صورت کامل، سخت تر از شنیدن یا دیدن کلیپ های کوتاه است. اما ان شاء الله مطالب بیشتری را برای شنونده ی صبور آن به یادگار می گذارد؛ به لطف امام عصر علیه السلام. سپاسدار خواهم بود در آستانه ی این فایل های صوتی را برای اقوام و دوستان ارسال فرمائید. به امید استفاده ی راهیان زیارت امام حسین علیه السلام. به قربان حضرت ارباب که چقدر نام و یادش شیرین است! 👇🏻🏴👇🏻🏴👇🏻