eitaa logo
خط سبز
86 دنبال‌کننده
278 عکس
28 ویدیو
2 فایل
گاه نوشت های "محمدرضا اخضریان کاشانی" دانش جوی اندیشه و سیاست و جامعه
مشاهده در ایتا
دانلود
این یک سناریوی بدبینانه است ! اجرای احکام اسلامی برای یک جامعه مسلمان کار پیچیده ای نیست بویژه اگر احکام اسلامی ناظر بر باورهای فردی شهروندان باشد اما زمانی که مرز احکام اسلامی به جامعه رسیده و حکومت، پرچمدار اجرای احکام باشد شرایط پیچیده خواهد شد. مفهوم دولت، همواره با مفهوم قدرت آمیخته و طبعا کاربرد ابزارهای الزام جامعه به اجرای مقررات -اعم از شرعی یا قانونی- رایج و پذیرفته تلقی خواهد شد. اگر دولتی خود را تنها متعهد به اسلام بداند بخشی از این پیچیدگی کاهش یافته و توقعی جز اجرای احکام اسلامی از او نخواهد بود چنانکه توقع تعهد به رای و خواست مردم از دولتی که خود را تنها متعهد به دموکراسی بداند عجیب نخواهد بود. چالش جمهوری اسلامی و هر دولتی که همزمان خود را متعهد به اسلام و دموکراسی بداند در میزان تعهد به هریک از دو طرف یا گزینش راهی تازه به کمک بازتعریف مفاهیم بنیادین آنهاست. دولتی که همزمان به دنبال اجرای کامل احکام اسلامی و مشارکت گسترده مردم به عنوان یک مبنای اساسی مشروعیت باشد در شرایط عدم تعهد بخشی از جامعه به احکام اسلامی یا الزامات دموکراسی دچار چالش های جدی هویتی خواهد شد. امروز جمهوری اسلامی ایران در حال ورود به این شرایط پیچیده و البته هنوز در ابتدای این راه دشوار است. ‌نتیجه این شرایط ممکن است بروز یک سناریوی بدبینانه باشد که نمی توان از نظر دور داشت: شرایطی که ممکن است به ایجاد دوقطبی شدید انتخاب میان دموکراسی یا حکومت اسلامی و شکاف میان جمهوریت و اسلامیت منجر شود و ساختارهای بنیادین نظام چون مشروعیت، مشارکت و هویت را به چالش بکشد. وضعیتی که به تشکیل دو جریان اسلامگرا و جمهوری خواه (مردم‌سالار) می انجامد و تنش های سیاسی و اجتماعی و به دنبال آن رادیکالیسم را هر روز گسترش داده و وفاق ملی را کاهش خواهد داد. شرایطی که می تواند دو جریان رادیکال که یکسوی آن مطالبه حکومت بنیادگرا با شعار اسلام (عملا به شیوه طالبان) و روی دیگرش دولتی لائیک با شعار آزادی یا مردم‌سالاری (به سبک آتاتورک: بخوانید رضاخان) است را تداعی کند. روشن است که چنین برداشتی نه ناظر به همین امروز که نظاره گر بدبینانه آینده اما نه چندان دور است که از نظر نگارنده شواهد آن به روشنی قابل تماشاست. چاره این چالش، اتخاذ رویکرد عقلانیت عملیاتی و پذیرش ضرورت انجام تغییرات قانونی آرام در عرصه های گوناگون اجتماعی و سیاسی در بالادست و گروه های مرجع فرادست است، پیش از آنکه گروه های پایین دست، خود، دست به کار شوند. این فقط یک سناریو است !! تو خواه از سخنم پند بگیر خواه ملال به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
دانشگاه، عقلانیت، رادیکالیسم تجربه تاریخی جنبش های متنوع دانشجویی در دهه های ۳۰ تا ۵۰ اعم از ملی یا مذهبی یا چپ، حاوی یک عنصر مشترک است: هر زمان که فعالیت های سیاسی نظام مند جوانان منتقد، محدود و ممنوع می شود، راه ورود به گروه های رادیکال و مسلحانه هموار می شود. تجربه گروه های فعال مارکسیستی یا اسلامی تابعی از همین عنصر رواداری نظام مند یا مواجهه سخت با آنهاست. سازمان مجاهدین خلق یکی از نمونه های مثال زدنی در چنین فضای سیاسی است که از دل یک حزب سیاسی خارج و به ترور و کنش زیرزمینی روی آورد. یکی از مهمترین عوامل شکست جنبش های رادیکال در دو دهه اخیر فقدان عقلانیت راهبردی و گروه نخبه مرجع در میانه این جنبش هاست که بقای نظام حاکم را بر تغییر آن ترجیح داده و تغییر برای تغییر را عاقلانه نمی دانند؛ شرایطی که در ناکامی چهل ساله اپوزیسیون برانداز کاملا موثر بوده و از آنان تعدادی دلقک نادان ساخته است. اگر جنبش اعتراضی پاییز ۱۴۰۱ نیز با وجود فعالیت چشمگیر در دانشگاه، ناکام ماند یکی از علل اصلی آن را باید در نپیوستن نخبگان فکری سطح بالا یعنی اساتید و چهره های شناخته شده علمی دانست که ترمز حرکت دانشجویان شدند. بخش مهمی از تلاش دشمنان جمهوری اسلامی، گرفتن مرجعیت از استادان و تقویت رادیکالیسم در بدنه جوان تجدیدنظر طلب بوده است. ویژگی بارز نخبگان هوشمند چه در سطح استاد چه دانشجو، بیش فعالی سیاسی و کنش‌گری فعالانه در عرصه های مورد علاقه است و طبیعی است که چنین ویژگی هایی به مراتب بیشتر از نخبگان یا متفکران غیرفعال در معرض تحرکات غیرهمسو با هنجارهای رایج سیاسی و اجتماعی باشند. حضور این نخبگان در دانشگاه علاوه بر افزایش پویایی علمی زمینه ساز تحرک خردمندانه و نظام مند جنبش دانشجویی و مانع رادیکالیزه شدن آنهاست. حذف استادان و نخبگان پرتحرک حتی در شرایط عدم همسویی با هنجارهای سیاسی نظام، تسریع در فرایند حذف مرجعیت نخبگان و کمک به رادیکالیزه شدن تحرکات دانشجویی از یکسو و فربه سازی حلقه متفکر جنبش های اعتراضی با حضور اساتید نخبه ناراضی و ایجاد حلقه متفکر برای براندازی است. هوشمندی نظام امنیتی در عرصه نرم علمی در خرسندی از چند اخراج و منع از تدریس چند استاد کنشگر خارج از چارچوب و افتادن در تله رادیکال های انقلابی به نام دفاع از انقلاب نیست بلکه در نگاه بلندمدت به منافع ملی و پرهیز دادن کنش‌گران سیاسی بویژه معترض از رادیکالیزه شدن فعالیت ها و عدم اجماع نخبگان فکری برای تغییر ساختار است. این روزها که گاه و بیگاه نام اساتید مختلفی که در شمار کنش‌گران فعال سیاسی و مرجع اجتماعی بخشی از جامعه دانشگاهی بویژه دانشجویان به حساب می آیند در فهرست افراد ممنوع از فعالیت دانشگاهی منتشر می شود توجه به منافع بلندمدت ملی و پرهیز از رادیکال سازی کنش های اعتراضی و عدم عقلانی سازی تجدیدنظر طلبی رادیکال یک ضرورت حیاتی برای جامعه دانشگاهی بویژه در آستانه سال تحصیلی است. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://ble.ir/sabzkhat
خانه گفتگوی انتخابات به لطف دعوت همکارانم فرصت و توفیق شد تا در نشست صمیمانه جمع قابل توجهی از چهره های سرشناس کشور از طیف های مختلف سیاسی در قالب خانه گفتگوی انتخابات که به همت دانشگاه تهران برگزار شد شرکت کنم (۲۸ بهمن۱۴۰۲). تجارب قبلی این گفتگو در موضوعات اعتراضات سال ۱۴۰۱ و نیز مباحث اقتصادی و فرهنگی در کنار حال و هوای انتخاباتی احزاب سیاسی باعث استقبال قابل توجه آنان شده بود، از مطهری سرلیست اصلاح طلبان و ظریف و مرعشی و همتی و هاشمی و ابتکار تا حسینی و بهادری جهرمی و احدیان و مالک شریعتی و میرسلیم و پورمحمدی و ابوترابی و مصباحی مقدم از سوی دیگر در کنار اساتید یا صاحبنظران علوم سیاسی و اجتماعی چون متقی و عاملی و اشتریان و زیدآبادی و عبدی به اظهار نظر پرداختند. من نیز مطالبی را جهت ارائه در نشست آماده کرده بودم که با توجه به طولانی شدن بحث که از ساعت ۱۸ آغاز شده و پس از خروج من در ساعت حدود ۲۳ همچنان نیز ادامه داشت فرصتی برای بیان آنها فراهم نشد و بعید هم می دانم شنیدن شان برای حاضران مفید و اثربخش می بود. قطعا اگر شنیدن شان برای کسی مهم باشد درخواست خواهد کرد. بیشترشان آمده بودند تا حرفشان را بزنند، چه شنیده شود چه نه و‌چه اثر کند چه خیر. شاید برای ثبت در تاریخ یا شاید آرام کردن دل ناآرام خود آمده بودند. بیشتر یک گفت و گفت بود تا یک گفت و گو. آنچه در این نشست برای من قابل توجه بود نه نقدها و نق های عمدتا تکراری سیاستمداران پیر دو جناح سیاسی بود، نه راهکارهای بی اثرشان برای کشور یا طرف مقابل. نکته قابل تامل، دوقطبی حاکم بر ادبیات نخبگان برجسته سیاسی مان بود. به سادگی میشد وضعیت سیاسی جامعه را از همین نشست فهمید؛ دو دنیای موازی با دو جامعه، دو ملت و دو حکمرانی متفاوت سیاه و سفید که کمترین نقاط تقاطع خاکستری میانشان تعریف نشده و هریک در مسیر خود با شتاب حرکت می کنند. رادیکال شدگی را به خوبی می شد از ادبیات نخبگان سیاست فهمید، جایی که حدوسط معقولی تعریف نشده و نخبگان جامعه در دو سر تند یک خط بردار سیاسی ایستاده و مردم را در میانه آن رها کرده اند. حتی معتدلان دیروز هم این روزها برای شنیده شدن، رادیکال حرف می زنند. در این دوقطبی آشکار هویتی و سیاسی که عقلانیت و معقولیت به دشواری در دسترس نخبگان است انتظار جامعه ای روبه پیشرفت کمی دشوار است. در چنین سپهر سیاسی، احساس رهاشدگی و بی پناهی از سوی جامعه شاید طبیعی ترین وضعیت قابل تصور باشد. تا نتوان میان نخبگان جامعه اجماع نظری برقرار و میانه روی را در فرایند حکمرانی عملیاتی کرد، بیانات رادیکال سیاستمداران دو جناح، جز خنک کردن دل عده ای از سیاست زدگان کارکردی نخواهد داشت. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
فهرست من بزودی احزاب و گروه های سیاسی، نامزدهای مدنظر خود برای مجلس دوازدهم را معرفی می کنند. ترکیب کلی مجلس آینده بر اساس برآوردهای کنونی تقریبا مشخص است و در صورت عدم وقوع یک رخداد ویژه مشارکت جویانه از سوی جامعه، جناح پیروز و در بسیاری موارد، افراد احتمالی را می توان پیش بینی کرد. در این میان، فهرست نامزدهای سی نفره من برای تهران متفاوت از فهرست های جناحی و ترکیبی از چهره هایی است که از منظر سیاسی در یک گروه و جناح قرار ندارند. موضوعی که هم راهیابی برخی شأن با دشواری زیادی روبروست هم برای کنش‌گران جناح پسند اصولگرا و اصلاح طلب نامقبول می نماید. اما نگاه من که برای هیچ فرد یا گروهی مرجعیت ویژه ای هم ندارد مبتنی بر چند ایده شخصی است که معقول می دانم : ✓یکدستی میان جوامع انسانی هم یک تصور خام هم یک تجربه ناموفق است. ✓کمترین خیری در یکدستی سیاسی نمی بینم. ✓همه نامزدهای مجلس، صالح و مورد تایید شورای نگهبان اند. ✓فهرست های اسلام و کفر یا شرقی و غربی از دید من معنایی ندارند. پیش از این مرحله غربال های جدی انجام شده است. ✓رای به فهرست های جناحی برای پیروزی یک جناح خوب و لازم است اما برای حکمرانی جمهوری اسلامی آسیبی بزرگ است. ✓مصوبات مجلس با هر گرایشی باید از نظارت شورای نگهبان بگذرد. فرض تصویب قوانین خلاف شرع و قانون توسط یک مجلس متفاوت، منتفی یا بسیار اندک است. ✓مجلس صالح فراتر از مجموعه ای از افراد صالح است. شناسایی افراد صالح یا اعتماد به فهرست های جناحی برای ادای وظیفه لازم است اما کافی نیست، کمیت و کیفیت چینش آنان در مجلس مهم است. ✓مجلس صالح مجلسی کارآمد و توانمند در حل چالش های کشور است. ✓داشتن یک مجلس کارآمد مستلزم بیشینه سازی توان بهره گیری از ظرفیت  بیشترین افراد و گرایشهای سیاسی و اجتماعی و همگرایی ملی میان بیشترین گرایش های فکری است. ✓حذف نمایندگان هیچ گرایشی به سود نظام و مجلس نیست. برای این کار باید سهمیه قطعی مشخصی برای احزاب و جناح ها در قانون انتخابات لحاظ کرد. ✓فهرست نمایندگان اصلح از دید من ترکیبی از افراد صالح و کارآمد از گرایش های گوناگون است که بتوانند ساختار فکری و برنامه ریزی در کشور و قوه مقننه را در چهار سال آینده بر اساس همگرایی استوار کنند یا در موقع ضرورت، مانع تندروی های یکدیگر شوند. ✓امیدوار بوده و هستم که چنین فهرستی را یکی از عقلای نخبه سیاسی کشور در سطوح ارشد نظام که بخت زیادی برای راهیابی به مجلس و راهبری در آن دارد ارائه و پیام روشنی برای همگرایی ملی و آمادگی برای کار با همه ظرفیت های توانمند در مجلس آینده به جامعه ارسال نماید. به کانال گاه نوشت های خط سبز بپیوندید. https://eitaa.com/sabzkhat
خیزش پاجوش ها و احیای نئورادیکالیسم در رقابت درون اصولگرایانه مجلس دوازدهم، فهرست های امنا، پایداری و جبهه صبح در تهران و بسیاری از شهرها بسیاری از کرسی های مجلس را به خود اختصاص دادند و یاران قالیباف، جایگاه برجسته ای در میان بالانشینان کسب نکرده اند. این انتخابات پیام های آشکار و پنهان زیاد، قابل تامل و عبرت آموزی دارد که بررسی های کامل تری می طلبد. با این حال چند نکته روشن است: ✓مشارکت در کل کشور حدود ۴۰ درصد، در کلان شهرها حدود ۳۰ درصد و در تهران حدود ۲۰ درصد است. به عبارت بهتر حدود ۶۰ درصد مردم کشور و نزدیک به ۸۰ درصد پایتخت نشینان سازوکار کنونی حکمرانی و فرایند قانونگذاری در کشور را به هیچ وجه قابل قبول نمی دانند. ✓رییس جمهور در رقابتی آسان وارد مجلس خبرگان شد اما سایر مقامات عالی رتبه چون رییس مجمع تشخیص که در رقابت پنج نفری برای چهار کرسی، پنجم و از خبرگان اخراج شد و رییس مجلس که فهرستش شکست خورد توفیقی نداشتند. ✓اصلاح طلبان و اصولگرایان میانه رو در شهرها عمدتا شکست خوردند. ✓آرای باطله معنادارترین گزینه انتخابات است. ✓ بزودی می توان اعلام کرد که مملکت رسما مال حزب اللهی هاست. شرایط امروز کشور از دید من مشابهت بسیاری با دهه ۶۰ کشور دارد. جامعه به یک چند قطبی هویتی دچار شده که دو سوی آن را رادیکالیسم انقلابی در بر گرفته است. مهمترین ویژگی یک فرد یا جریان رادیکال، نگاه صفر یا صدی است که در رقابت سیاسی تنها میان دو گزینه تحریم یا تغییر انتخاب می کند. در شرایط کنونی نیز در نمودار سه گزینه ای کشور که دو سوی آن با پیشرانی رادیکال ها در چپ و راست مشخص شده و میانه روها در میانه آن قرار دارند، صف بندی های اعتقادی آشکاری در حال شکل گیری است. تلاش برای هویت سازی درون گروه ها و دگرسوزی و دگرگریزی و خالص سازی در ادبیات و کارگزاران در هر دو طرف از مختصات بارز این رادیکالیسم است. یک طرف، تلاش برای حذف دیگری از عرصه حاکمیت و دیگری تحریم و مشروعیت زدایی از نظام را در برنامه خود دارد و دایره این خالص سازی به اجزا و اعضای گفتمان های قبلا مشترک نیز سرایت کرده است. امروز نه اصولگرایان سابق، در یک جبهه اند نه اصلاح طلبان پیشین و جریان شناسی سیاسی کشور در حال پوست اندازی جدیدی است. پیشینه این شرایط را می توان در چالش های هویتی ابتدای انقلاب ردیابی کرد که گروه های مشارکت کننده در فرایند پیروزی، به دنبال نقش و سهم خود در مدیریت آینده کشور و حذف دگرهای هویتی خویش بودند. این شرایط با آغاز جنگ تحمیلی به محاق رفت و با آغاز دوران سازندگی و حاکمیت گفتمان توسعه با میانداری میانه روترها به سردی گرایید در حالی که در بطن خود این چالش هویتی را همچنان حمل می کرد. دوم خرداد ۷۶ پیام آشکاری مبنی بر احیای رادیکالیسم چپ و تلاش برای تجدید نظر در بنیان های هویتی انقلاب بود که با بازآرایی جریانات سیاسی به دو گروه اصلی انقلابیون اصلاح طلب و انقلابیون اصولگرا شکل تازه ای یافت و میانه روترها را گوشه نشین کرد.   در این دوره پرتنش ۸ ساله، بخش چپ رادیکال هویتی، رشد زیادی نمود که به توسعه متقابل بخش راست رادیکال و سربرآوردن در عصر احمدی نژاد منجر شد. با نگاه به عملکرد ناکام هر دو گروه رادیکال چپ و راست فرصت برای سربرآوردن گفتمان تازه اعتدال فراهم شد. روحانی با کنار هم نهادن هر دو سر طیف رادیکال چپ و راست، گفتمان خود را معتدل معرفی نمود و جامعه که سالها در تب و تاب چالش های هویتی درگیر بود را همگرا نمود. شکست کارکردی دولت اعتدال بار دیگر رادیکال ها را در یک هدف مشترک همگرا ساخت و هر دو بخش رادیکال دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب را به نقد اعتدال از دو منظر کاملا متفاوت کشاند که به برجسته شدن خود این دو بخش رادیکال منجر شد. در شرایطی که گفتمان اعتدال در سایه عدم برساخت هرگونه گفتمان تازه در دوره رییسی همچنان گفتمان غالب سیاسی کشور بود، شکست دولت اعتدال به رقابت میان رادیکال ها ترجمه و در غیاب رادیکال های چپ در انتخابات، عملا به حاکمیت رادیکال های اصولگرا تعبیر شد. این بخش هویتی با توسعه ادبیات سیاسی خود مبنی بر یکدست تر نمودن عرصه حکمرانی و خالص سازی هویتی و جریانی، موفق شد گفتمان اعتدال و افراط را تثبیت نموده در ضدیت با آن بخش های میانه روتر اجتماعی و سیاسی را به همراه بخش رادیکال اصلاح طلبان و نیز اعتدال گرایان از میدان رقابت خارج سازد و در غیاب یا انفعال ۶۰ درصد مردم، رادیکالیسم را دوباره احیا کند. بی تردید باید منتظر ماند و سرنوشت خالص سازان و چالش های گفتمانی و عملکردی آنان و دستاورد این گفتمان را در میدان واقعی به تماشا نشست. دستاوردی که ممکن است به تغییر در ساختار حکمرانی یا چالش در کف خیابان یا بازگشت اعتدال خواهان نیز منجر شود. کانال خط سبز https://eitaa.com/sabzkhat