eitaa logo
کتابخانه نقد تصوف و عرفان🕸صفیر شیطان🕸
514 دنبال‌کننده
373 عکس
85 ویدیو
104 فایل
📚اولین کتابخانه دیجیتال نقد تصوف و عرفان 🌟معرفی آثار تخصصی و دانلود رایگان جستجو بر اساس مولف، موضوع،زبان، قرن 🛡 تلگرام: 🆔 https://telegram.me/safiresheytan 🛡 ایتا: 🆔 https://eitaa.com/safiresheytan وبلاگ: 🌐 http://safiresheytan.blogfa.com/
مشاهده در ایتا
دانلود
gahname-1-www.nooralsadegh.ir.pdf
427.2K
📒 🏵فصلنامه شماره ۱ 📆 تاریخ چاپ: ۱۳۸۵ 🔹بررسي شرايط عمومي دوران امامت امام ششم علیه السلام ✅انحرافات زمان امام صادق علیه السلام (مکتب و مسلک رأی و و و و و...)💯 🔸 كیست⁉️ ✅ علیه السلام ياسقای جعفر كذاب‼️ ✅ از منظر 💯 🔸طريق حق در از منظر آيت الله صافي اصفهاني ره 🔹دست خط مرحوم آيت الله حاج شیخ حسن صافي اصفهاني پیرامون بايزيد بسطامي 🔸سخنان آيت الله صافي اصفهاني پیرامون 🚥🚥🚥🚥🚥 🎯اهداف علیه السلام 🔅احیای آثار و مبارزات امام صادق و ائمه علیهم السلام با 🔅 معرفي شخصیت و احیای آثار شاگردان حقیقی امام صادق علیه السلام 🔅تبیین و ترويج و ابطال و انحرافي 🔅معرفي آيت الله صافي اصفهاني و رفع شبهات 🔅 معرفي و ♨️ 🆔 @safiresheytan🕸
🚦 🌸 میرزا 🔆 مرحوم علاّمه خويی ـ مؤلّف کتاب "منهاج البراعة" در شرح نهج البلاغــة ـ بعد از نقل مطالبی درباره حقانیت بت پرستی قوم نوح از " " و "" می فرمايد: ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ❀•┈••❈✿✿❈••┈•❀ 👺«اين خلاصه کلام اين دو پليدِنجس ونحس بود. ♨️ 🔹اين دو نفر در آن کتاب از اينگونه سخنان بسيار گفته اند، و انسان تيزبين بايد تأمل و ّدقت نمايد که؛ ❌چگونه اين دو نفر، باطل را به صورت حق جلوه داده، وکلام خداوند را ـ با نظرات و خيالات پوچ و فاسد خويش ـ بر طبق عقايــد باطل خود برگردانده اند، ─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─ 🔻در حالی که پيامبر بزرگوار فرموده اند : 🔹"هر کس قرآن را بر اساس رأی و نظر و دلخواه خود تفســير نمايد، جايگاه و نشــيمنگاه خويش را در دوزخ آماده نموده اســت." ─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─ ❌به جان خودم قسم می خورم که اين دو نفر ... حزب و گروه شــيطان و دوستان وهمراهان بت پرستان و بندگان طاغوتند‼️ ❌هدف ومقصود ايشــان جز ↪️ 👈تکذيب پيامبران وبينات و برهان های رســولان الهی، 👈و از بين بردن پايه و اســاس اسلام و ايمان، 👈و باطــل نمودن تمــام شــرايع و اديان آســمانی، 👈و رواج دادن ، 👈وبالا بردن سخنان ، 👈و پايين کشيدن کلمه خداوند هيچ چيز ديگری نبوده اســت... ❀•┈••❈✿✿❈••┈•❀ ⚠️بــا تمام اينها، تعجب در اين اســت که ايشان گمان می کنند که خودشان موحّد و کاملند و ديگران در پرده مانده و حق را نشــناخته اند‼️ 🔮برخی از ايشــان بالاتــر رفتــه و ادّعــای نموده انــد، 🔮و برخی نيز ادّعــای و کرده انــد 🔮و گمــان دارند که خدايشان در ايشــان نموده، و در شکل و آنان ظاهر شده است😂. 💥 در فتوحاتش می گويد: "خداونــدبارها برای من تجلی نمود و به من گفت بندگان مــرا نصيحت کن"‼️ 💥و می گويد: "منزهم من! چقــدر والامرتبه هســتم! و معبودی جز من نيســت". 💥و می گويد: "در جبّه و لباس من جز خدا نيســت!" و می گويد: "من حقم، و من خدايم!" -------------------------- 📚شرح نهج البلاغة، علامه خويی، ج۱۳ص ۱۷۷ 📌به نقل از مجله سمات شماره۵ 🆔 @safiresheytan🕸
🔥 🔮 🕋 بایزید مردی را دید که به می رود به وی گفت؛ چقدر پول داری⁉️ گفت : دویست درهم . 💰بایزید گفت: آن را به من بده و ۷ بار دور من بگرد که حج تو این است آن مرد نیز چنین کرد و بازگشت...‼️ --------------------- 📚 تذکره الاولیاء عطار نیشابوری ص ۱۴۳ 📌به نقل از ادوار تاریخ تصوف ج۱ ص۲۳۵ 🆔 @safiresheytan🕸
() ( ) 📚معرفی اجمالی : ✍از مرحوم محمد جعفر بهبهانی فرزند ارشد محمد علی بهبهانی (صاحب خیراتیّه) سه کتاب در ردّ صوفیه باقی مانده است. ▫️فضائح الصوفیه ▫️الردّ علی الصوفیه ▫️ردّ طریق النجاه عن بعض الشبهات(کتاب حاضر) 🔹کتابچه پیش رو ، ردیه ای بر رساله" طریق النجاه عن بعض الشبهات" است که به احتمال زیاد نوشته علی بن محمد شیرازی می باشد. 🔖از کتاب طریق النجاه نسخه ای در دست نیست اما بر اساس گزارشاتی که مرحوم بهبهانی در همین کتاب از آن نقل کرده، می توان دریافت که مولف طریق النجاه، در صدد دفاع از بوده و سعی داشته باورهای صوفیان بالاَخصّ فرقه را با ظواهر شریعت تطبیق دهد و به شبهه صوفیه پاسخ دهد. از اینرو مرحوم بهبهانی نیز در نقد طریق النجاه، بر تضادّ سخنان صوفیان با تاکید فراوان دارد . 🔸مرحوم بهبهانی ابتدا عبارتی از کتاب مزبور را آورده و سپس به اختصار آن را مورد نقد وبررسی قرار می دهد . 🔹مصحّح کتاب نیز در پاورقی ها، با استفاده ازآثار استاد به ارائه شواهد بیشتر وتکمیل مباحث، پرداخته تا بر اتقان مطالب افزوده شود. 🔻نویسنده، دلیل تالیف خود را اینگونه توضیح داده است؛ 🗯بعض از مومنینِ تجار بلد کرمانشاهان کتاب کوچکی که نام او "" بود و از بعض روساء بود، نزد حقیر آورده یکی دو شب به او نگاه کردم، آنچه به نظر آمد بر او نوشتم. ✅نگارنده ابتدا، در واکنش به کلام صاحب طریق النجاه که گفته(مولوی علیه الرحمه) به نقد وکتاب می پردازد. آنجا که ابن ملجم وحضرت علی را هر دو اهل نجات می شمرد : ▫️آلت حقی تو، فاعل دست حق ▫️کی زنم بر دست حقطعن ودقّ ▫️لیک بی غم شفیع تو منم ▫️مالک روحم نه مملوک تنم 💥هیچ فرقه ای نیست که هم حضرت امیر را خوب بداند وهم ابن ملجم را. 💥بنا برگفته جناب سیدالشهدا علیه السلام، باید و ابن زیاد و عمر سعد و را نیز کند به همان جهتی که حضرت امیر،شفاعت را می کند. 💥پس این یعنی چه؟! این سر و سینه زدن و گریه کردن برای چه؟! با اینکه قاتل و مقتول به امر خداوند هر دو در بهشت اند‼️ ✅در بخش دوم ، مولف به تمجید صاحب طریق النجاه از کتاب مستعلیشاه شیروانی واکنش نشان داده و به بررسی مساله و در آن کتاب و تعشق حاجی شیروانی با می پردازد که در توصیف خوشگلی آنها ، چه سخنانی گفته است‼️ 🌀سپس نظر خود را درباره " من عشق وکتم وعفّ ومات ، مات شهیدا" اعلام کرده است: ⚠️این خبر از مرویّات شیعه نیست.بلکه آن را به اهل سنّت نسبت می‌دهند و علمای امامیه منکِر صحّت این حدیث اند. ❌ ۴ تن از علما اَعلام را به خاطر اینکه از انتقاد کرده اند، تخطئه می کند ؛ ۱.علامه حلی ۲. مقدس اردبیلی ۳.علامه مجلسی ۴. سید مرتضی رازی ✅نویسنده به ادعای صاحب طریق النجاه مبنی بر التزام و به شریعت واینکه بدون رعایت واجبات وترک محرمات کسی نمی تواند گردد، پاسخ می دهد و در ردّ آن به یک مورد اکتفا می کند؛ ❌ که مرشد ملّای رومی بوده عاشق پسر بچه فرنگی می شود وبا وی و می کند با اینکه به روایات متواتر واجماع شیعه ثابت است. ✅نگارنده در بخش چهارم برای نقض ،ادّعای صاحب طریق النجاه مبنی بر مطابقت با عقائد اهل بیت علیهم السلام،به نقد وبررسی می پردازد که ملّای رومی طیّ آن، داشتن عقائد صحیح را بی اهمیت جلوه می دهد. 🌟(مطالعه این بخش را به کلیه علاقه مندان توصیه می نمائیم.) ✅در تتمه کتاب ، مولف به بررسی۷ نفر از پرداخته و انحرافات اعتقادی واخلاقی مشایخ را بررسی نموده است. 👈 👈 👈 👈 👈 👈 👈 ❌چشمِ شاه نعمت الله روشن باد به این نحو مقتدا ها‼️ 💠🔅💠🔅💠🔅💠 نویسنده در پایان متذکّر می شود : ⚠️اگر انسانی طالبِ دین و ایمان است باید بدون غَرض ومَرَض، کردار وگفتار ائمه معصومین را ملاحظه کند والّا هر چه بگویی یا بنویسی برای مردمی که حالشان را خداوند علیّ اعلا فرموده: سواءُ علیهم اَ انذرتَهم ام لا تُنذِرهم لایومِنون فایده ندارد‼️ ۱۲ 🆔 @safiresheytan🕸
🚦 🌸 ح. ف /بهمن ۱۳۳۶ ✴️صوفیان برای اینکه جریان را به زور وارد اسلام نمایند، علاوه بر لکّه دار کردن ، در نیز دست برده‌ و را هم دستکاری کرده اند. ⬅️مثلاً می‌گویند : صوفی از صُفّه مشتق است(تاخود را به اصحاب صفّه منتسب کنند) در صورتی که از صفّه، صفّیّ مشتق خواهد شد نه صوفی ... 📛صوفیه برای آنکه به این مرام، صورت حقّانی بدهند، از در تاریخ و یا علم الرجال و یا لغت و... فروگذار نکرده اند، ⬅️وقتی که می‌گوئیم : 🔘 تاریخ تولد و وفاتش طوری است که نمی تواند بنا به ادّعای شما درک زمان حضرت صادق علیه السلام را کرده باشد و آن حضرت را نموده باشد. 🔘وبر فرض که چنین باشد، سقای حضرت صادق بودن، سعادتی برای شخص به بار نمی آورد،چنانچه هم دربان حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلّم بود عاقبتش به آن وخامت و شقاوت گرائید . ❌می گویند: دو بایزید بسطامی است ‼️ 👹 واین (بایزید) همان کسی است که می‌گوید ۳۰۰ پیر را خدمت کردم که همه کافر از دنیا بیرون رفتند با اینکه متصوفه افکار و اعمال پیران خویش را صحیح می‌پندارند. ⬅️ یا موقعی که گفته می‌شود، ⚠️توقیعی برلعن از ناحیه مقدسه امام زمان صلوات الله علیه ،شرف صدور یافته، ❌می گویند: دو منصور حلاج بوده است و هکذا دیگران. ⬅️ یا اینکه اغلب تصوّفی، خرقه خود را به و از آنجا به حضرت ثامن الائمه علیه السلام می رسانند، در صورتی که معروف کرخی در سال ۲۰۰هجری یعنی سه سال قبل از شهادت حضرت رضا علیه السلام فوت کرد و به تصدیق خودشان، وجود دو قطب در یک زمان ممکن نیست‌‌‌‌‌‌.💯 👈اگر معروف در زمان حضرت رضا علیه السلام قطب نبود که حقِ دادنِ به زیر دستِ خود را نداشت. 👈و اگر قطب بود ، که وجود دو قطب در یک زمان امکان ندارد. 👈و اگر بعد از وفات حضرت این کار را کرده، که معروف زنده نبوده. ❇️ این است که آنان را در مطالب مختلف مضطرب می بینیم. --------------- 📚مقدمه کتاب تحفه الاخیار .چاپ دوم. 🆔 @safiresheytan🕸
📝 💬 براندازی اسلام با شعار وحدت وجود 🖌به قلم علامه 🚥🚥🚥🚥🚥🚥 🚨از زمان و تا حوالي سال ۱۲۰ هجري هيچ صوفي صريحاً به معتقد نبود. صوفيان اين دوره تقريباً همگي از مردمان عرب زبان با تبار عربي (غير از حسن بصري كه تبار به مسيحيان غير عرب مي رساند)، بودند. اين دوره را بايد ناميد و پس از محي الدين را . ☯ از حوالي سال ۱۲۰ سيل جريان انتقال جوكيات هندي، عقايد برهمائي ، بودائي و هندوئي از ناحيه به ممالك اسلامي شروع شد و روز به روز «وحدت وجود» به زبان ‏ها افتاد. حدود يك قرن طول كشيد كه گوش ها و روح اجتماعي به آن عادت كند و ابراز اين باور خلاف واقعيت، نشان از ديوانگي تلقي نشود. (ف ۲۶۱) فرازترين بلندگوي آن شد، در زمان (ف ۲۹۸) يكي از باورهاي پر نفوذ در جامعه سنيان گشت و اصطلاح بي معني «شرك در وجود» ساخته شد و رواج يافت. در مقابل به سرعت پيش رفت و «توحيد» كه صيغه مصدر از باب تفعيل است به معني «يكي كردن همه اشياء هستي » معني شد. يعني درست نقيض معنائي كه از مبعث پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)تا سال ۱۲۰ هجري به كار رفته بود.♨️ ❇️ بدين ترتيب لفظ در جامعه عيني و تاريخي مسلمانان به دو كاربرد كاملاً متضاد به كار رفته است: 1⃣ توحيد: يكي دانستن خدا در اعتقاد، و نفي الوهيت از هر چيز غير از خدا. لفظ «متعدي » توحيد، در اين كاربرد، «يكي كردن خدا در اعتقاد» است. نه يكی كردن وجود خارجي. 2⃣ توحيد: يكي كردن خدا در عينيت و عرصه وجود خارجي. ❇️و « » در مقابل دو كاربرد بالا، به شرح زير مي شود: 1⃣ شرك: چيزي يا كسي را در الوهيت شريك خدا دانستن. 2⃣ شرك: چيزي يا كسي را در «وجود» شريك خدا كردن. 🔹صوفيان به شدت شعار را در مقابل ، تبليغ كردند. آن تنفّر شديدي كه مسلمانان نسبت به چيزي به نام «شرك» داشتند وادارشان مي كرد از هر چيز، هر مفهوم، هر بو و رائحه شرك گرچه وهمي و خيالي باشد پرهيز كرده و دوري بجويند. وقتي كه صوفيان چيزي به نام «شرك در وجود» را مطرح كردند، مردم به حرف شان حساس شده وسخن شان را استماع كردند. 🔸حقيقتاً مردم نمي توانستند ميان صوفيان و عالمان (اهل فكر به معني عام) داوري ‏كنند كه آيا آن شرك است يا اين. يا: توحيد اين است يا آن. همان طور كه در مقاله «حديث سلسلة الذهب» از مقالات مقدماتي به شرح رفت امام رضا(علیه السلام) به حمايت و پاسداري از (لا اله الا الله) برخاست و آن ماجراي عظيم را به وجود آورد تا براي همگان روشن شود؛ ⚠️ آن چه صوفيان مي گويند «تجميع» است نه توحيد، كه همه چيز را جمع كرده يك جا خدا مي نامند كه هم شرك در وجود است و هم شرك در الوهيت.💯 🤔صوفيان مي گفتند: شما مي گوئيد هم خدا وجود دارد و هم مخلوق، اين شرك در وجود است‼️ ✍پاسخ: هميشه اشتباه بنيادين و ، «اصالت دادن به ذهنيات» بوده و هست كه نتيجه‏ اش سلب واقعيت از واقعيات، است. ☑️ «وجود» فقط يك «مفهوم محض» است مفهوم صرفاً ذهني. ... از جمله چيزهائي كه در خارج از ذهن و در عالم واقع، وجود ندارد خود همين «وجود» است [مفهوم] وجود در خارج وجود ندارد و عدم است، درست مانند «عدم» كه در ذهن قابل فرض است اما در خارج، عدم، عدم است. وجود و عدم، در ذهن متناقض اند اما در خارج «مساوي هم» هستند و هر دو «عدم»اند. ☑️وجود، مفهومي است كه ذهن آن را از موجودات خارجي انتزاع كرده و در خود جاي مي دهد و نقيض آن را عدم مي نامد. نه وجود در خارج از ذهن وجود دارد و نه عدم. آن چه در خارج وجود دارد «موجود» است نه وجود. بلي درست است «مفهوم ذهني وجود يك مفهوم واحد است» همان طور كه «مفهوم عدم يك مفهوم واحد است» و دو نوع يا دو جور عدم نداريم اما وجودهاي خارجي كه «موجود» هستند كثيراند. نتيجه: آن شرك در وجود كه ارسطوئيان صدرائي آن را چماق كرده‏ اند، خيالي بيش نيست و در واقعيت خارجي شرك_در_عدم است نه . 💠🔅💠🔅💠🔅💠 ✴️ با عَلَم كردن شعار موهوم "شرك در وجود" مي رفت بنيان اسلام را بر كند و اگر به اين سير ادامه مي داد همه ممالك اسلام را به دين معتقد مي كرد و الغاي اسلام و قرآن را رسماً اعلام مي كرد و اساساً ، تصوف را براي همين هدف با يك دراز مدت، وارد جامعه مسلمانان كرده بودند كه امام رضا(علیه السلام) آن ضربه كاري را بر اين جريان وارد كرد. تصوف پس از اين ضربه به احتضار افتاده بود كه با گذشت زمان از نو جان گرفت ليكن هرگز نتوانست براندازي اسلام را مثل سابق، هدف بگيرد و قانع شد كه به اصطلاح «قرائت ويژه ‏اي از اسلام» باشد. ------------- 📚 مجله نورالصادق شماره ۲۵ 🆔 @safiresheytan 🕸