eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
2.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
👈 يا مَنْ لَا تَنْقَضِي عَجَائِبُ عَظَمَتِهِ اى آن كه، شگفتى‏هاى عظمتش به پايان نمى‏رسد! عجائب ها ✔️( لطفا برای دیدن یکی دیگر از ، روی اعداد " 1 و 2 و 3 " کلیک کنید ) 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 11 عجائب ها ( و غدد فوق کلیوی) 1 🔴 «غدد فوق كليوى در بالاى كليه‏ ها قرار گرفته‏اند. هر غده از دو بخش تشكيل شده، يكى قسمت خارجى و ديگرى قسمت مغزى داخلى. قشر فوق كليوى قسمت اصلى غده را تشكيل مى‏دهد و در ناحيه خارجى به رنگ زرد درخشان و در ناحيه داخلى به رنگ قهوه‏اى متمايل به قرمز است. قسمت مغز فوق كليوى نازك و خاكسترى رنگ است. قسمت قشرى شامل طناب‏هاى سلولى است كه توسط رگ‏هاى خونى مجزا مى‏شوند. اين قسمت در زير كپسول ضخيمى از بافت همبندى فيبرى قرار دارد. سه منطقه در قسمت قشرى مشاهده مى‏شوند: منطقه نازك خارجى، منطقه گلومرولى ناميده مى‏شود و از گروههاى فشرده‏اى از سلول‏هاى ستونى تشكيل شده و داراى هسته‏هاى كروى شكل كه هر كدام دو يا چند هسته دارند هستند. سيتوپلاسم محتوى ميتوكندرى‏هاى رشته‏اى شكل و يك دستگاه گلژى در نزديكى هسته و شبكه‏اى از وزيكول‏هاى هموار و رتيكولوم آندوپلاسميك مى‏باشد. اين شبكه به صورت لوله‏هايى ظاهر مى‏شود كه در سراسر تنه سلول گسترش مى‏يابند. وزيكول‏هاى آندوپلاسميك دانه دار با پولى ريبوزوم‏هاى آزاد و سانترپول‏ها و پرزهاى ريزبينى كه به داخل فضاهاى دور رگى گسترش مى‏يابند نيز وجود دارد. منطقه ضخيم مركزى، منطقه فاسيكوله ناميده مى‏شود و از سلول‏هاى چند وجهى كه به صورت طناب‏هايى قرار گرفته‏اند تشكيل مى‏شود. اين طناب‏ها كه از يك رديف سلول تشكيل شده‏اند، توسط سينوزوييدها از يكديگر مجزا مى‏گردند. سلول‏ها يك يا دو هسته همراه با توده‏هاى كوچكى از كروماتين در اطراف دارند. سيتوپلاسم محتوى قطرات ريز چربى است، وزيكول‏هاى با سطح هموار رتيكولوم آندوپلاسميك بسيار وسيع هستند. كيسه‏هاى رتيكولوم آندوپلاسميك دانه دار به صورت اشعه موازى ديده مى‏شوند. ميتوكندرى‏ها كمتر از سلول‏هاى ناحيه گلومرولى هستند، و بعضى از آنها محتوى تيغه‏هايى هستند كه به جاى اين كه قفسه‏هاى مسطحى باشند به شكل پرزهاى لوله‏اى درآمده‏اند. دستگاه گلژى بزرگ است، ليزوزوم‏ها وجود دارند، سلول‏ها محتوى غلظت زيادى كلسترول و اسيد اسكوربيك هستند كه در توليد هورمون‏هاى قشرى مصرف مى‏شوند. ناحيه داخلى قشر فوق كليوى نسبةً ضخيم است و ناحيه مشبك ناميده مى‏شود، و در دنباله قسمت مغزى قرار مى‏گيرد. اين ناحيه از تورينه‏اى متشكل از طناب‏هاى سلولى پيوند شونده تشكيل مى‏شود. در اين قسمت هم سلول‏هاى روشن و هم سلول‏هاى تيره آشكار هستند. وزيكول‏هاى رتيكولوم آندوپلاسميك بدون دانه و گرانول‏هاى پيگمان ليپوفوشين فراوان هستند. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 263 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 11 عجائب ها ( و غدد فوق کلیوی) 2 🔴 مغز فوق كليه از گروهها يا طناب‏هايى كوتاه و سلول‏هاى شبه اپى‏تليال نامنظم كه توسط مويرگ‏ها خونى احاطه مى‏شوند، تشكيل شده است. اين سلول‏ها محتوى تعداد زيادى گرانول‏هاى متراكم كه توسط غشا احاطه شده‏اند هستند. سلول‏ها از نظر نوع گرانولى كه دارند به دو دسته تقسيم مى‏شوند، هر دو نوع محتوى ميتوكندرى‏ها و رتيكولوم آندوپلاسميك دانه دار است. گرانول‏ها در كيسه‏هاى دستگاه گلژى بسته بندى مى‏شوند، مكانيسم دقيق آزاد شدن گرانول‏ها هنوز روشن نيست. سه شريان به غدد فوق كليوى خون مى‏ريزند، شريان‏هاى فوق كليوى فوقانى‏ شاخه‏هاى شريان‏هاى فرنيك تحتانى هستند. شريان‏هاى فوق كليوى ميانى از آئورت، و شريان‏هاى فوق كليوى تحتانى از شريان‏هاى كليوى منشعب مى‏شوند. اين رگ‏ها شبكه‏اى را در كپسول تشكيل مى‏دهند، شريان‏هاى قشرى از شبكه كپسولى منشعب شده و به سينوزوييدها و طناب‏هاى سلولى قشر فوق كليوى خون مى‏رساند. در قسمت قشرى هيچ نوع دستگاه وريدى وجود ندارد، زيرا وريدهاى جمع كننده در محل اتصال بين قسمت قشرى و قسمت مغزى تشكيل مى‏شوند. بعضى از شاخه‏هاى شريانى بزرگ كه از شبكه كپسولى شروع مى‏شوند، بدون دادن شاخه‏هاى جانبى از قسمت قشرى گذشته و به مغز فوق كليه مى‏رسند. به مجردى كه اين شريان‏ها به مغز رسيدند، به طور مكرر منشعب شده و تورينه‏هاى مويرگى فراوانى را در اطراف توده‏ها و طناب‏هاى سلول‏هاى كرومافين تشكيل مى‏دهند. مغز فوق كليه داراى يك جريان خون مضاعف است، يعنى علاوه بر جريان خونى كه در بالا توصيف شد، مغز كليه، خون را از سينوزوييدهاى قسمت قشرى نيز دريافت مى‏كند، اين رگ‏ها با بسترهاى مويرگى شريان‏هاى مغزى كه مستقيماً از كپسول مى‏آيند، پيوند مى‏شوند. بسترهاى مويرگى مغز فوق كليه به داخل همان مجارى وريدى كه خون قسمت قشرى و كپسول را خارج مى‏كنند تخليه مى‏شوند. اين وريدها شاخه‏هاى وريدهاى فوق كليوى هستند. مويرگ‏هاى مغز فوق كليوى داراى سوراخ‏هايى در سلول‏هاى آندوتليال هستند كه توسط پرده‏هاى بسيار نازكى پوشيده مى‏شوند. غشاهاى پايه توسط دستجات كوچك رشته‏هاى كلاژنى نگاهدارى مى‏شوند!» انسان وقتى اين حقايق كشف شده را در كتب علمى مى‏خواند و به اين مسائل شگفت‏انگيز آگاه مى‏گردد، بى‏اختيار در پيشگاه مقدس «يا مَنْ لا تَنْقَضى عَجائِبُ عَظَمَتِهِ» 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 264 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 11 عجائب ها 3 🔴 در كتابهاى نوشته اند: اگر بخواهند كار دقيق كليه را در بيرون به وجود بياورند، هزار متر زمين لازم است كه كارخانه اى در اين زمين بر پا شود كه حدود چهار هزار چرخ در اين كارخانه بچرخد تا كار كليه را انجام دهد! ولى يك كليه كوچك و سبك براى براى تصفيه كردن در بدن گذاشته! در هر كليه اى هم دويست ميليون شبكه قرار داده! اينها را شمرده اند و نوشته اند! كليه نمونه تصفيه خانه هاست! دست، نمونه جرثقيل است! مشت، نمونه ظرف! ناخن، نمونه بيل و كلنگ! معده، نمونه آشپزخانه و آزمايشگاه! در رابطه با معده نوشته اند: معده يك ميليون كار آزمايشگاهى انجام مى دهد! يك ميليون رشته كار آزمايشگاهى را انجام مى دهد، و ما راحت سر سفره مى نشينيم و مى خوريم و جمع مى كنيم و بلند مى شويم! اگر خيلى وفادار باشيم بعد از اينكه سير شديم، مى گوييم الهى شكر! اما چه خبر است در معده، شما اگر ماهى را با استخوان تيز نفهميد و بخوريد، تيغ ماهى، استخوان تيز به محض اينكه وارد معده مى شود معده آن را نگه مى دارد، يك گوشه آن را حبس مى كند، غذا را هضم مى كند و به روده مى دهد و بعد سراغ اين استخوان مى آيد! اول يك ترشحى را به آن تيزى مى كند و تيزى را صاف مى كند كه در عبور جايى را خراش ندهد و بعد هم اضافه غذاهايى را كه بايگانى كرده، اين استخوان تيز پرچ شده را، يك مقدار سيمان كارى مى كند كه نرم باشد و بعد به روده مى دهد، قابليت هضم هم ندارد و از بدن بيرون مى دهد. حالا هر كارى كه با خدا دارى بگو! انصاف و وجدان به ميدان بياور! يقين و ايمان و عشق و حقيقت و صفا و يك رنگى بياور، با خدا بساز، با خواسته هاى پروردگاى عالم بساز! اين ظاهر بدن است، اما باطن چه خبر است؟ در دنياى روح چه خبر است؟ در دنياى نفس چه خبر است؟ در دنياى قلب چه خبر است؟ در دنياى مغز چه خبر است؟ حافظه چه مى كند؟ در اين جمجمه چيست كه ما چهل سال پيش را مى توانيم به ياد بياوريم! 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 263 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای صحیفه‌ی سجادیه را مکرر در مکرر بخوانید. این دعای پنجم صحیفه‌ی سجادیه مال ماست. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای 🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) "در روز عید و روز " ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین(ع) در روز عید قربان و روز جمعه: 🔹فيَا مَنْ رَحْمَتُهُ وَاسِعَةٌ، وَ عَفْوُهُ عَظِيمٌ، يَا عَظِيمُ يَا عَظِيمُ، يَا كَرِيمُ يَا كَرِيمُ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عُدْ عَلَيَّ بِرَحْمَتِكَ وَ تَعَطَّفْ عَلَيَّ بِفَضْلِكَ وَ تَوَسَّعْ عَلَيَّ بِمَغْفِرَتِكَ🔹 🔸پس اى كه رحمت تو واسع و عفو تو عظيم است. اى خداوند بزرگ، اى خداى بزرگ، اى خداى كريم، درود بر محمد و آل او فرست، و به بخشايش ‍ خود بر من عنايت فرما و به فضل خويش مرا بنواز و به آمرزش خود گشايش ده🔸 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مختصر اى خدائى كه رحمتت وسيع (و بى‏حد و انتها) است و عفو و بخششت بزرگ (بى‏پايان) است اى خداى بزرگ اى خداى بزرگ اى خداى كريم اى خداى كريم بر محمد و آل پاكش درود فرست و بر من هم به فضل و كرمت ، به رحمت و عطوفت بازگرد و به مغفرت و بخششت وسعتم عطا فرما. «فيا من رحمته واسعه و عفوه عظيم، يا عظيم يا عظيم يا كريم يا كريم، صل على محمد و آل محمد. وعد على برحمتك. و تعطف على بفضلك. و توسع على بمغفرتك». العظيم بمعنى ذى العظمه و الجلال الذى لا تحيط بكنهه العقول. و قيل: انه العظيم لانه الخالق للخلق العظيم. كما ان معنى اللطيف هو الخالق للخلق اللطيف. و الجمل الثلاث المتعاطفه، معانيها واحده و التكرير للتاكيد و اختلاف اللفظ. و «عد» فعل امر من عاد يعود، اى: تعطف. يعنى: پس اى آنكه رحمت او وسيع است و فروگرفته مومن و كافر را و عفو و درگذشتن او بسيار است، اى صاحب بزرگى و جلال كه احاطه نتواند كرد به كنه ذات تو عقول قادسه، و اى جواد بخشنده و فضل كننده- و تكرار از باب مبالغه است- رحمت كن بر محمد و آل او. و مكرمت و عطوفت نما بر من به رحمت خود. و عطوفت و مهربانى كن بر من به فضل خود نه به عدل خود. و احاطه فرما بر من به آمرزش خود. ادامه دارد ... ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
🙏 عدْ عَلَيَّ بِرَحْمَتِكَ خداوندا بحق محمد و آل محمد علیهم السلام به جانب من با فضل و كرمت و با رحمت و عطوفت بازگرد و توجه فرما ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
🌺 خدایا گوش کن! درددلی عاشقانه با خدا برگرفته از در 3 قسمت زیبا 👈 یکی از عاشقانه ترین دعاهای ما شیعیان شعبانیه است که چنان گرم و صمیمی اما عمیق وپر محتوا با در آن با خدا سخن گفته می‌شود که عارفان را متحیر و عامیان را هرچه بیشترعاشق خداوند می‌کند. 🔊 این مناجات زیبا را می توانید با لینک زیر با نوای مداحان مختلف " 24 مداح عربی و فارسی زبان " بشنوید ...👇 https://eitaa.com/sahife2/40750 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
🌺 خدایا گوش کن! درددلی عاشقانه با خدا برگرفته از قسمت اول 🙏 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ! قدم قدم سعی میکنم به خدا نزدیک شوم. زانو میزنم و قبل از هرچیز نام معشوقش را می برم… دل خدایم را با صلواتی می برم و آن گاه رو به درگاه ربوبیتش با عجز و ناله می گویم: بشنو صدایم را… وقتی صدایت می کنم… وقتی دعا می کنم … وقتی به خلوتم دعوتت می کنم… حرف مرا بشنو! بغضم را فرو میخورم و گردن کج میکنم! خدا… وقتی با تو آهسته نجوا میکنم… به من رو کن! من به سوی تو فرار کرده ام. نمیدانم چطور خودم را این قدر با عظمت بی همتایش راحت می بینم! میگویم: من میان دو دست تو ایستاده ام خدا. یعنی در آغوشت… وقفت بین یدیک… ولی خدای من… من گدای تو ام… گدایی بی چاره و پریشان که خودش را در آغوش تو رها کرده. گریه و زاری به راه انداخته. آخر خدایا! دستانت پر است… و من مهتاج هرچه هستم آن چیز نزد تو است. من نیاز مند چیز هایی هستم که تو داری و غیر از تو کسی آن ها را ندارد و نمی تواند داشته باشد. میخواهم دعا کنم و حاجاتم را از او بخواهم. دست بلند میکنم. اما… اما از کجا شروع کنم؟ چه بگویم؟ متحیر دستانم را آرام پایین می آورم و سر به زیر می افکنم… آخر ای خدای من! تو که مرا می شناسی… من را و آنچه درون من است. آنچه در ضمیر ناخودآگاه من است و حتی خود من هم به آن التفات ندارم. تو که حتی آنها را هم می دانی… اصلا نه در دنیا و نه در آخرت، هیچ یک از امور من.. هیچ کار من… هیچ چیز من از چشم تو پنهان نبوده و نیست و نخواهد بود… خدایا! تو که… چه بگویم؟ هرچه بخواهم بگویم را همان قبل از گفتن می دانی… توکه آخر همه خواسته های مرا می دانی… آنچه برای آخر کارم از تو می خواهم … هر خیری که به ذهنم بیاید، هر چیزی که حتی برای یک لحظه از ذهنم عبورش می دهم… همه را! همه را! تو که همه چیز را می دانی. چه بخواهم از تو؟… چه بگویم نزد تو؟.. حقارتم را چنان احساس می کنم که نا خود آگاه به سجده می افتم. ذلیلانه… خاضعانه… با زجه و ناله… آقای من… سید من… مولای من… من به تقدیر اعتقاد دارم! هرچه را مقدر کرده باشی تا آخر عمر، مو به مو بر من اجرا می شود… خدا… هرچه به من اضافه شده تو دادی… هرچه از من کم شده تو گرفتی… دار و ندارم از توست… من اعتقاد دارم! سود کردم تو کنارم بودی. ضرر کردم تو صلاح دیدی… خود تو خدا! نه غیر تو… پر از بغض کودکانه لحظه ای سر از خاک سجده بر میدارم و گردن کج می کنم. خدا… اگر تو محرومم کنی… وای به حالم! چه کسی پیدا می شود که به من روزی بدهد؟ بگو چه کسی؟! اگر ذلیلم کنی… خارم کنی… چه کسی کمکم می کند؟ حال خود را درک نمی کنم. از بیچارگی گردن می کشم و فریاد می زنم… خدا… گفتم پناه آورده ام… می دانی؟ از خشم تو مجبور شدم به خودت پناه آورم… آری… آری می دانم! قبول… من… من لایق رحمتت نیستم… باشد! اما تو چه؟ تو که اهل بخششی! اهلش نیستی؟ اهل این که به کسی مثل من حقیر و بد بخت، گسترده و وسیع ببخشی؟ اهل این بخشیدن نیستی؟ خدای مهربان من؟… 👈 ادامه دارد ... 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
🌺 خدایا گوش کن! درددلی عاشقانه با خدا برگرفته از قسمت دوم 🙏 ((… سرم را پایین می اندازم. شرمنده تر از همیشه لبخند میزنم و عرض میکنم!)) خدایا… احساس میکنم در آغوشت رها شده ام. احساس میکنم در آغوش تو ام و از تمام من، تنها سایه ای از توکلم روی صورت تو افتاده. حالا این تو و این توکل من! خدای عزیزم آن طور با من تا کن که تو اهلش هستی… نه من! مرا در آغوش رحمتت مهربانانه فشار ده! خدای من… اگر تو مرا ببخشی دیگر نیازی به بخشش دیگران نیست ها! بخشیدن، مقام بزرگی است. کسی جز تو سزاوار این مقام نیست. کسی از تو بالا تر نیست که بخواهد ببخشد. همان مثل معروف خودمان. چون که صد آمد نود هم پیش ماست. اگر تو مرا ببخشی دیگر چه کسی لایق بخشیدن است؟ دیگران چه کاره اند؟ ((به می افتم و اجلی که خبر نمی‌کند… )) خدا! اگر آمدیم و اجلم نزدیک شد. از آن طرف اعمالم هم آنقدر نبود که مرا به تو نزدیک کند… فقط یک راه برایم باقی می ماند! به گناهانم اقرار میکنم و این اقرار به گناه را وسیله ای قرار میدهم تا به تو نزدیک شوم… چه کار کنم؟ غیر از این راهی برایم سراغ داری؟ اقرار میکنم… خدا! جنایت کردم… بر خودم! بر نفسم! به خودم جرم و جنایت مرتکب شدم. اقرار میکنم که به خودم جنایت کردم و حالا اگر تو نبخشی… وای برمن! اگر تو نبخشی… وای برمن! وای بر من گنه کار…! ((خودم را کلافه و مستاصل میبینم. عجیب احساس بی چارگی میکنم. آخر اگر خدا مرا نبخشد… )) خدا! تو که در تمام زندگی هوای مرا داشتی… حالا بیا و بعد از مرگ هم همین را ادامه بده دیگر! از من توقع نداشته باش امید نداشته باشم…. من چطور مأیوس بشوم؟ چطور از این نگاه قشنگ و پر رحمتت نا امید شوم در تمام عمر همین طور مرا نگاه میکردی؟ چطور امید نداشته باشم؟ خدا… کار و بار مرا طوری ردیف کن که تو اهلش هستی! چیز زیادی از تو میخواهم؟ فقط میگویم به یک گنه کار نفهمی که جهالت کرده عنایتی کنی. میگویم همان نگاه لطیفی که در دنیا داشتی را در آخرت هم داشته باش. آخر ای خدای من! تو که در دنیا گناهان مرا پوشاندی و مرا رسو انکردی. خوب من در آخرت بیشتر از دنیا به این رسوا نشدن نیازمندم! حالا که در دنیا حتی به بنده های خوبت گناهانم را نشان ندادی و مرا رسوایم نکردی روز قیامت میخواهی به همه خلایق نشان بدهی که چه کار ها کردم؟ خدا! اصلا تقصیر خودت بود! بخشش تو آنقدر زیاد بود که روی من زیاد شد… حالا هم عفو تو از غلط کاری های من بالا تر است. مگر نه؟! ((امیدوارانه سر به آسمان بلند میکنم و لبخندی سرشار از اطمینان میزنم)) 👈 ادامه دارد ... 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
🌺 خدایا گوش کن! درددلی عاشقانه با خدا برگرفته از قسمت سوم 🙏 خدایا تو خوشحالی بنده ات را دوست داری. خوشحالم میکنی؟ من را با به لقاء خودت شاد کن. رسیدن به تو. آن هم آن روز که بین بنده ها حکم میکنی. وقتی همه از تو میترسند دوست دارم من در لقاء الله باشم مرا با این مقام شاد کن! ((شرمنده میشوم… یاد آنهمه گناه معصیت می افتم. دو باره سر پایین می اندازم. لرزه به تنم می افتد. )) خدایا… ببخشید… غلط کردم… سراپا احتیاجم… احتیاج به این که عذر خواهی ام را بپذیری.. راه دیگری هم ندارم… غلط کردم! خدایا حاجتم را رد نکن! من به درگاه تو طمع کردم. محرومم نکن خدا. ببین! این همه آمال و آرزو… امیدم را نا امید نکن. خوب تو اگر میخواستی خوارم کنی که هدایتم نمیکردی. حتی فکرش را هم نمیکنم که تو حاجتم را روا نکنی. بی خودی نیست! همه عمرم را در طلب حوائج گذرانده ام. ولی باز ممنون… شکرت خدا! تا ابد تو را شکر… دائما ممنون تو ام… هر روز بیشتر از قبل، آن جور که تو می پسندی… ((یاد بدهکاری هایم به خدا می افتم. و این که با هر کدام از گناهانم چقدر حق دارد عذابم کند. نمیفهمم چطور میشود که از فرط بیچارگی گردن میکشم و فریاد میزنم…)) خدا! ببین! اگر من را به جرم و جنایت هایم مواخذه کنی من هم دستم پر است… تو را مواخذه میکنم. آری به بخششت! اگر به گناهانم بازخواستم کنی تو را به مغفرت و عفوت مواخذه میکنم… بله! اصلا میدانی؟ اگر مرا به آتش بیاندازی آبرویت را می برم… داد میزم که آهای جهنمی ها! من خدا را دوست داشتم… حتی حالا که در آتش میسوزم دوستش دارم… درست است که اگر عملم را کنار آن طاعتی که تو از من میخواستی بگذاریم کم است… اما امیدم را چه؟ امیدم را اگر کنار کرم تو بگذاریم… خیلی زیاد است خدا… اصلا چطور ممکن است که از کنار تو دست خالی برگردم. من به احسان و کرم تو خوشبین بودم. فکر میکردم نجاتم بدهی! به نظرم میرسید پیش تو مرحوم شوم نه محروم! ((از حال خودم خجالت میکشم مینشینم و زانوی غم بغل میگیرم و برایش درد دل میکنم.)) خدا… حواسم نبود عمرم رفت! آری عمرم گذشت و در غفلت بودم… پوسید خدا! جوانی من در مستی و بی عقلی دور از تو نخ نما شد! آخر آن روز ها کرمت را دیده بودم. خوب به کرم تو مغرور شدم. گفتم خدایی دارم که بخشنده است. خدایی که اوست کریم! با غرور به کرم تو هر کار که خواستم کردم… گفتم که… مست بودم! نفهمیدم و راهی رفتم که بد تر به سمت غضب تو بود. آه… خواب بودم خدا! حیف باشد… آن روز ها بیدار نشدم… 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
با نوای جانسوز حضرت آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی نتیجۀ اختلاف وَ قَالَ (علیه السلام): الْخِلَافُ يَهْدِمُ الرَّأْيَ. حضرت علی که درود خدا بر او باد در آفت اختلاف آفت فرمودند: نابود كننده انديشه است. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ ثمره شوم : ⏺ امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى و كوتاه و پرمعنا به يكى از عواقب سوء اختلاف اشاره مى كند و مى فرمايد: «اختلاف، تصميم گيرى و تدبير را نابود مى كند»; (الْخِلاَفُ يَهْدِمُ الرَّأْيَ). همه مى دانيم اختلاف سرچشمه همه بدبختى هاست. هيچ قوم و ملتى نابود نشدند مگر بر اثر اختلاف و هيچ جمعيتى پيروز و كامياب نگشتند مگر در سايه اتفاق. كلام حكيمانه بالا دو تفسير مى تواند داشته باشد: نخست اين كه گاه مى شود عده اى مى نشينند و بر سر موضوع مهمى تصميم گيرى مى كنند; ولى ناگهان فرد يا افرادى نظر مخالفى ابراز مى كنند و تصميم گيرى پيش گفته را به هم مى زنند و كار ابتر مى ماند. همان گونه كه در داستان جنگ صفين، على(عليه السلام) و جمعى از دوستان خبير و آگاه اصرار داشتند كه جنگ به مراحل نهايى رسيده و آن را تا پيروزى ادامه دهند و غائله را ختم كنند; ولى مخالفت افرادى ناآگاه و جاهل و بى خبر اين تصميم را بر هم زد و مسلمانان با عواقب بسيار دردناك آن روبرو شدند. تفسير ديگر اين كه اختلاف سبب مى شود كه رأى گيرى هيچ گاه به جايى نرسد و تدبيرها عقيم بماند. جمع ميان اين دو تفسير نيز مانعى ندارد كه اختلاف هم مانع از تصميم و تدبير باشد و هم اگر تدبير و تصميم صحيحى منعقد شد، آن را بر هم بزند. روشن است براى انجام هر كار مهمى احتياج به فكر و انديشه و تدبير و تصميم گيرى صحيح است و اين كار تنها در فضايى ممكن است كه اختلاف در آن نباشد، بلكه تمام كسانى كه در آن تصميم گيرى شركت دارند هدفشان رسيدن به نقطه واحد و حتى الامكان دور از هر گونه خطا و اشتباه باشد. اما گاه يك نغمه مخالف كه يا بدون مطالعه اظهار شده و يا از غرض و مرضى ناشى گشته مى تواند تمام تصميم ها و تدبيرها را به هم بريزد. گاهى نيز رئيس جمعيت بر حسب تدبير خود تصميمى مى گيرد; اما مخالفت بعضى از پيروان آن را عقيم مى كند چنان كه در داستان قلم و دوات كه پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در آخرين لحظات عمرش درخواست كرد آن را بياورند و فرمانى درباره جانشين خود كه قطعاً على بن ابى طالب(عليه السلام) بود بنويسد و آنچه را قبلاً گفته بود تأكيد كند، مخالفت يك نفر (خليفه دوم) سبب شد كه گروه ديگرى نيز نغمه خلاف سر دهند و جلوى اين كار گرفته و حتى به ساحت قدس پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) اهانت زشتى شود كه شرح آن در چندين جاى صحيح بخارى و كتب ديگر حديث و تاريخ آمده است. در جنگ احد نیز همین حادثه شوم اتفاق افتاد; پیامبر(صلى الله علیه وآله) و جمعى از یاران اصرار داشتند مسلمانان در مدینه بمانند و در برابر دشمن از خود دفاع کنند، زیرا در آنجا بهتر مى شد دشمن را زمین گیر کرد; ولى گروهى از جوانان پرشور مخالفت کردند. پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به احترام نظرات آنها لشکر اسلام را به بیرون و در کنار کوه احد آورد و سرانجام به سبب این موضوع و پاره اى از اسباب دیگر ضربه سختى بر پیکر لشکر اسلام وارد شد. در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «ما اخْتَلَفَتْ أُمَّةٌ بَعْدَ نَبِیِّها إلاّ ظَهَرَ أهْلُ باطِلِها عَلى أهْلِ حَقِّها; هیچ امتى بعد از پیامبر خود اختلاف نکردند مگر این که اهل باطل بر اهل حق در میان آنها پیروز شدند». در کلام حکیمانه نیز امام(علیه السلام) به این حقیقت اشاره فرموده بود که: «اللِّجاجَةُ تَسُلُّ الرَّاْىَ; لجاجت فکر و رأى انسان را نابود مى کند». 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا ءَاتِنَا فِى الْدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِى الْأَخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ الْنَّارِ یكى از راههاى شناخت مردم، آشنایى با آرزوها و دعاهاى آنان است. در آیه قبل، درخواست گروه اوّل از خداوند مربوط به دنیا بود و كارى به خیر و شرّ آن نداشتند، ولى در این آیه درخواست گروه دوّم از خداوند، «حسنة» است در دنیا و آخرت. در دیدگاه گروه اوّل؛ دنیا به خودى خود مطلوب است، ولى در دید گروه دوّم؛ دنیایى ارزشمند است كه حسنه باشد و به آخرت منتهى گردد. 1- دنیا و آخرت با هم منافاتى ندارند، به شرط آنكه انسان به دنبال حسنه و نیكى باشد. «فى الدنیا حسنة و فى الاخرة حسنة» 2- هر رفاهى مذموم نیست، بلكه زندگانى نیكو، مطلوب نیز هست. «ربّنا اتنا فى الدنیا حسنة» 3- دوزخ، حساب جدایى دارد. با اینكه از خداوند نیكى آخرت را مى‌خواهند، ولى براى نجات از آتش، جداگانه دعا مى‌كنند «قِنا عذاب النار» 👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⏺ ترا سزاست خدائی ، نه جسم را و نه جانرا تو را سزد که خودآئی ، نه جسم را و نه جانرا توئی توئی که توئی و منی و مائی و اوئی منی نشاید و مائی ، نه جسم را و نه جانرا توئی که تای ندارد ، وحید و فردی و یکتا نبود غیردوتائی ، نه جسم را و نه جانرا تو را رسد که در آئینه ی رسالت احمد جمال خویش نمائی ، نه جسم را و نه جانرا تو را رسد بنسیم کلام آل محمد ص زر از چهره گشائی ، نه جسم را و نه جانرا تو را رسد که هزاران هزار نقش بدایع زکلک صنع نمائی ، نه جسم را و نه جانرا ترارسد که دو صدساله زنک کفر و گنه را زلوح دل بزدائی ، نه جسم را و نه جانرا ترا رسد که چو جا نشد زجسم جسم زهم ریخت دگر اعاده نمائی ، نه جسم را و نه جانرا ترا رسد که در آئینه ی نعیم و عقوبت بلطف و قهر در آئی ، نه جسم را و نه جانرا بلطف خویش ببخشا ، اسیر قهر خودت را چو نیست از تو رهائی ، نه جسم را و نه جانرا نه ایم از تو جدا ، موجهای بحر وجودیم نباشد از تو جدائی ، نه جسم را و نه جانرا زما و من چون بپرداخت ، خانه ی دل را تو را رسد که در آئی ، نه جسم را و نه جانرا ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
👈 يا مَنْ لَا تَنْقَضِي عَجَائِبُ عَظَمَتِهِ اى آن كه، شگفتى‏هاى عظمتش به پايان نمى‏رسد! عجائبی از بینایی و لوله های ها ✔️( لطفا برای دیدن یکی دیگر از ، روی اعداد " 1 3 4 5 " کلیک کنید ) 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2