#شرح مختصر
#دعا_چهل_هفت_125
#بهشت
وَ أَوْجِدْنِي بَرْدَ عَفْوِكَ، وَ حَلَاوَةَ رَحْمَتِكَ وَ رَوْحِكَ وَ رَيْحَانِكَ، وَ جَنَّةِ نَعِيمِكَ، وَ أَذِقْنِي طَعْمَ الْفَرَاغِ لِمَا تُحِبُّ بِسَعَةٍ مِنْ سَعَتِكَ، وَ الِاجْتِهَادِ فِيما يُزْلِفُ لَدَيْكَ وَ عِنْدَكَ، وَ أَتْحِفْنِي بِتُحْفَةٍ مِنْ تُحَفَاتِكَ.
و مرا از لذّت بخشايشت و شيرينى رحمتت و آسودگى و آسايش و بهشت پر نعمتت، كامياب گردان و به وسيله گشايشى از گشايشگرىات، طعم فراغت براى (پرداختن به) آنچه را دوست دارى و (طعم) كوشش را در آنچه (موجب) نزديكى به پيشگاه تو و درگاه توست، به من بچشان. و تحفهاى از تحفههايت را به من ارمغان ده.
«بَرْد»: به معنى سردى و سرما مىباشد و چون در هواى گرم حجاز، گواراترين و لذّت بخشترين چيزى كه براى مهمان مهيا مىكردند، اتاق سرد و آب سرد بوده، لذا به هر چيز كه گوارا و لذّتبخش باشد «برد» مىگويد.
«رَوْحِكَ وَ رَيْحَانِك»: رَوْح به معنى نسيم ملايم است و چون ايجاد آسودگى مىكند، به هر چه آسودگىآور باشد، رَوْح اطلاق مىشود.
ولى هر گاه روح و ريحان كنار يكديگر آورده شود، منظور از روح، نجات از آتش و از ريحان داخل شدن به بهشت است و بعضى روح را به قبر و ريحان را به بهشت تعبير كردهاند.
«وَ جَنَّةِ نَعِيمِك»: بهشت پر نعمت. در قرآن كريم خداوند متعال مردان و زنان مؤمن را به بهشت وعده داده، مىفرمايد: (وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الْاَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَ مَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِى جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ): «خداوند به مردان و زنان با ايمان، باغهايى از بهشت وعده داده كه نهرها از زير درختانش جارى است. جاوادانه در آن خواهند ماند. و مسكنهاى پاكيزهاى در بهشتهاى جاودان نصيب آنها ساخته و خشنودى و رضاى خدا از همه اينها برتر است». (توبه/ 72.) از اين آيه مفسران برداشت كردهاند كه بهشت داراى سه طبقه است: بهشت، بهشت عدن و رضوان اللّه.
مراتب اين سه بهشت به حسب اختلافِ درجه اهل بهشت است. و نعمتها و لذّتهاى بهشت نيز دو نوع است: روحى و جسمى. لذّتها و نعمتهاى فراوان جسمانى همانند: ميوهها، گوشت، آب، شربت، حورالعين، باغها و... كه در آيات قرآن به آن فراوان اشاره شده. لذّتهاى سرشار و بىنهايتِ معنوى و روحى همانند اينكه هيچ سخن لغو و بيهوده شنيده نمىشود و هر چه گويند سلام و تحيّت و احترام به يكديگر است. (واقعه/ 24 و 25.) همانگونه كه خداوند بر آنان سلام مىكند. (يس/ 58 - 55.).
علاوه بر آن در بهشت مقام وحدت و يگانگى حاكم است. لذا هيچ اختلافى بين اهل بهشت به وجود نخواهد آمد. مولوى مىگويد:
آن جهان جز باقى و آباد نيست
زان كه تركيب وى از اضداد نيست
نفى ضد كرد از بهشت آن بى نظير
كه نباشد شمس و ضدش زَمهَرير
تمامى اينها از نعمتهاى سرشار بهشت بوده كه خداوند ذكر نموده، ولى بسيارى از نعمتهاى بهشتى نيز هست كه چون عقل ما از درك آن قاصر است، خداوند آنها را ذكر نكرده است.
#چهل_هفت
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح مختصر
#دعا_چهل_هفت_126
#تجارت
وَ اجْعَلْ تِجَارَتِي رَابِحَةً، وَ كَرَّتِي غَيْرَ خَاسِرَةٍ، وَ أَخِفْنِي مَقَامَكَ، وَ شَوِّقْنِي لِقَاءَكَ، وَ تُبْ عَلَيَّ تَوْبَةً نَصُوحًا لَا تُبْقِ مَعَهَا ذُنُوبًا صَغِيرَةً وَ لَا كَبِيرَةً، وَ لَا تَذَرْ مَعَهَا عَلَانِيَةً وَ لَا سَرِيرَةً.
و تجارت (اخروى) مرا سودمند و بازگشتنم (به قيامت) را بىزيان قرار ده. و مرا از مقامت بترسان و به ديدارت مشتاق گردان و توبهام ده، به توبه خالصى كه با آن گناهان كوچك و بزرگ را باقى نگذاشته و با آن (گناهان) آشكار و نهان را وانگذارى.
«وَ اجْعَلْ تِجَارَتِي رَابِحَة»: در دنيا تجارت بزرگى برپا شده. آنكه از جان، آبرو، علم، توانمندى و مالش كه مايه اصلى تجارت است، استفاده كند و از دنيا كه محل كِشت و كار است، براى آخرت سود جويد و به دنيازدگى و دلمشغولى در دنيا، پشت پا زند، در اين دنيا سود كرده و آنكه تمامى سرمايه خود را فقط به خدا بفروشد و در راه او تقديم كند، بزرگترين معامله و تجارت عالم را انجام داده است. چون فروشنده، «شهيد» است و خريدار «خداوند» و جنس، «جان و مال» و بهاء آن، «بهشت». (إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ بَأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ): خداوند از مؤمنان جانها و اموالشان را خريدارى كرده، كه در برابرش بهشت براى آنان باشد». (توبه/ 111.).
در مقابل، عدّه فراوانى از تجارت خود سودى نمىبرند، چون گمراهى خريدارى كردهاند. (أُوْلئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُاْ الضَّللَةَ بَالْهُدَى فَمَا رَبِحَت تِّجرَتُهُمْ وَ مَا كَانُواْ مُهْتَدِينَ): «آنان كسانى هستند كه هدايت را به گمراهى فروختهاند و اين تجارت آنها سودى نداده و هدايت نيافتهاند». (بقره/ 16.) آنان نه تنها سود نبردهاند بلكه ضرر كرده دچار خسران شدهاند. (فَاعْبُدُواْ مَا شِئْتُمْ مِّن دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيمَةِ أَلَا ذلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ): «شما هر چه را جز او مىخواهيد بپرستيد، بگو: «زيانكاران واقعى آنانند كه سرمايه وجود خويش و بستگانشان را در روز قيامت از دست دادهاند. آگاه باشيد زيان آشكار همين است». (زمر/ 15.) چون جان و عمر خود را دادهاند ولى سودى به آنها نرسيده و قابل برگشت نيست.
«تَوْبَة»: به معنى بازگشت است.
«نَصُوح»: از مادّه «نصح» گرفته شده به معنى خيرخواهى خالصانه و محكم است.
«تَوْبَةً نَصُوحًا»: قرآن كريم مؤمنين را به سوى توبه نصوح فراخوانده است. (تحريم/ 8.).
درباره معناى « #توبه_نصوح » تفسيرهاى متعدّدى شده، تا آنجا كه قرطبى تعداد تفسيرهاى آن را بالغ بر بيست و سه تفسير دانسته است. از جمله آنكه توبه نصوح آن است كه داراى چهار شرط باشد: پشيمانى قلبى، استغفار زبانى، ترك گناه و تصميم بر ترك آن. بعضى ديگر گفتهاند: توبه نصوح آن است كه داراى سه شرط باشد: ترس از اينكه پذيرفته نشود، اميد به اين كه پذيرفته شود و ادامه اطاعت خداوند. برخى بر آن باورند كه توبه نصوح آن است كه گناه خود را همواره در مقابل چشم خود قرار داده و از آن شرمنده باشى. عدّهايى گفتهاند توبه نصوح به سه امر تحقق مىيابد: كم سخن گفتن، كم خوردن و كم خوابيدن. و بعضى هم معتقدند معنى توبه نصوح آن است كه حق النّاس را ادا كرده، از مظلومان حلاليّت طلبيده و بر طاعت خدا اصرار ورزند. البته مطالب ديگرى نيز پيرامون توبه نصوح گفته شده كه بايد به اين نكته توجّه داشت كه تمامى اين اقوال، شاخ و برگ توبه است.
#چهل_هفت
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
🙏خدایا به من #لذت و حلاوت این ها را بچشان:
#عفو و بخششت
رحمت و آسودگى و آسايشت
#بهشت پر نعمتت
طعم #فراغت و کوشش برای تو
🙏 و نیز #تجارت مرا پر سود فرما
و مرا به دیدارت مشتاق گردان
و #توبه_نصوح ام عطایم کن
دعای #چهل_هفت
#دعا_چهل_هفت_125
#دعا_چهل_هفت_126
#انس_با_خدا
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_حكمت_287
غور نکردن در #قضا و #قدر
وَ قَالَ (علیه السلام): طَرِيقٌ مُظْلِمٌ فَلَا تَسْلُكُوهُ، [ثُمَّ سُئِلَ ثَانِياً فَقَالَ] وَ بَحْرٌ عَمِيقٌ فَلَا تَلِجُوهُ، [ثُمَّ سُئِلَ ثَالِثاً فَقَالَ] وَ سِرُّ اللَّهِ فَلَا تَتَكَلَّفُوه.
حضرت علی که درود خدا بر او باد در مشكل درك قضا و قدر فرمودند : (از قدر پرسيدند، پاسخ داد:) راهى است تاريك، آن را مپیماييد، و دريايى است ژرف، وارد آن نشويد، و رازى است خدايى، خود را به زحمت نيندازيد.
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ راه پر پيچ وخم و ظلمانى:
قسمت 1
📜 امام عليه السلام در اين كلام حكيمانه به يكى از مسائل مهم عقيدتى يعنى مسئله #قضا و #قدر در پاسخ كسى كه از اين مسئله پرسيد اشاره كرده، مى فرمايد: «اين راه تاريكى است در آن گام ننهيد و درياى ژرفى است در آن وارد نشويد و راز پنهان الهى است، براى گشودن آن خود را به زحمت نيفكنيد»؛ (وَسُئِلَ عَنِ الْقَدَرِ فقال عليه السلام: طَرِيقٌ مُظْلِمٌ فَلاَ تَسْلُكُوهُ، وَبَحْرٌ عَمِيقٌ فَلاَ تَلِجُوهُ، وَسِرُّ اللّهِ فَلا تَتَكَلَّفُوهُ).
مسئله قضا و قدر و جبر و تفويض از بزرگترين و پيچيده ترين مسائلى است كه از هزاران سال پيش مورد توجه انسانها بوده و دانشمندان و فلاسفه ومتكلمان در اين زمينه سخن بسيار گفته اند. گروهى به دلايل مختلف گرايش به سوى جبر و قضا و قدر جبرى پيدا كرده اند. به گمان اينكه اعتقاد به اختيار انسان با توحيد افعالى خداوند سازگار نيست و يا به تصور اينكه قانون عليت، اختيار را نفى مى كند و يا به انگيزه هاى سياسى و روانى، انسان را در كارهايش مجبور و مسلوب الاختيار دانسته اند. اين در حالى است كه انكار اختيار، نه تنها انسان را تبديل به ابزارى فاقد اراده و ارزش مى كند بلكه تمام مسائل تربيتى را زير سؤال مى برد و دعوت انبيا ونزول كتابهاى آسمانى و تكليف و آزمايش الهى و ثواب و عقاب و جنت ونار، همه بيهوده خواهد بود. البته فلاسفه و عالمان بايد از طرق استدلالى، مشكلات جبر را حل كنند وازنظر ما كاملاً حل شده است كه شرح آن ذيل #نهج_البلاغه_حكمت_78 آمد و از آن مشروح تر در تفسير نمونه و كتاب انوارالاصول آمده است؛ ولى توده مردم براى اينكه به گمراهى نيفتند بايد در اين مسئله به همان استدلالات ساده قناعت كنند و به گفته شاعر:
اين كه گويى اين كنم يا آن كنم
خود دليل اختيار است اى صنم
ادامه دارد ...
#نهج_البلاغه_حكمت_287
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ راه پر پيچ وخم و ظلمانى:
قسمت 2
📜 دليل اختيار را تصميم گيرى هاى مختلف، و آزادى اراده را كه با وجدان درك مى كنند بدانند و به همين مقدار قانع باشند. به همين دليل امام عليه السلام در كلام حكيمانه بالا مخاطب و امثال او را كه از افراد عادى بودند از پيمودن اين راه منع كرده و آن را دريايى ژرف و خطرناك شمرده و از اسرار الهى معرفى فرموده كه نبايد خود را براى فهم آن به زحمت افكند. قرآن مجيد در آيات مختلف، براى فهم عموم، پرده از روى بخشى از آن برداشته مى فرمايد: «(إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرا وَإِمَّا كَفُورا)؛ ما راه را به انسان نشان داديم مى خواهد شكرگزار باشد يا كفران كننده». در جاى ديگر مى فرمايد: «(فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ)؛ ما اسباب هدايت را در اختيار انسان گذاشتيم. آن كس كه مى خواهد ايمان بياورد و آن كس كه نمى خواهد ايمان نياورد».
از آنجا كه توجه به مسئله اختيار و آزادى اراده گاه انسان را به تفويض مى كشاند و آدمى سيطره الهى را بر خود انكار مى كند و خويش را «فَعّال ما يَشاء» مى پندارد، در جاى ديگرى قرآن مى گويد: «(وَمَا تَشَاءُونَ إِلاَّ أَنْ يَشَاءَ اللهُ)؛ شما اراده نمى كنيد مگر اينكه خدا اراده كند».
اشاره به اينكه شما آزاديد اما در عين حال خداوند هر زمان مى تواند اين آزادى را از شما بگيرد. چه زيباست كلمات اهل بيت كه ما را از هرگونه افراط و تفريط در اين مسئله مهم و پيچيده بازداشتند و طبق فرموده امام صادق عليه السلام: «لا جَبْرَ وَلا تَفْوِيضَ وَلَكِنْ أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْنِ؛ نه جبر است و نه تفويض بلكه چيزى ميان اين دو است».
امام على بن موسى الرضا عليه السلام در پاسخ يكى از ياران خود كه پرسيد: آيا خداوند كارها را به بندگانش تفويض كرده است؟ فرمود: «اللَّهُ أَعَزُّ مِنْ ذَلِکَ؛ خداوند تواناتر از آن است». عرض مى كند: آيا آنها را بر معاصى مجبور كرده؟ امام عليه السلام مى فرمايد: «اللَّهُ أَعْدَلُ وَأَحْكَمُ مِنْ ذَلِکَ؛ خداوند عادل تر و حكيم تر از اين است (كه بندگانش را مجبور به معصيت كند و بعد آنها را مجازات نمايد)».
پيش از اين مثال ساده اى براى مسئله «امر بين امرين» ذكر كرديم كه براى همه گروهها قابل فهم است. گفتيم هنگامى قطار برقى را به دست راننده آن مى سپارند كه مسيرى را طى كند و شخصى كه متصدى نيروگاه برق است برق در درون سيمها مى فرستد. راننده با استفاده از نيروى برق، قطار خود را با اختيار خود به حركت درمى آورد و به آن سمت كه مايل است پيش مى برد ولى چنان نيست كه اين كار مطلقاً به او تفويض شده باشد، زيرا آنكس كه تشكيلات مولِّد برق را در اختيار دارد، هر لحظه كه بخواهد مى تواند آن را قطع و قطار را در جاى خود متوقف كند، پس نه جبر است و نه واگذارى مطلق و چيزى ميان اين دو است كه هم با توحيد افعالى مى سازد و هم با مسئله عدالت و حكمت خداوند.
ادامه دارد ...
#نهج_البلاغه_حكمت_287
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ راه پر پيچ وخم و ظلمانى:
قسمت 3
📜 اين كلام حكيمانه به صورت ديگرى در كتاب مصادر نهج البلاغه نقل شده است: «قال عليه السلام وَقَدْ سُئِلَ عَنِ الْقَدَرِ طَرِيقٌ مُظْلِمٌ فَلا تَسْلُكُوهُ ثُمَّ سُئِلَ ثَانِياً فَقَالَ بَحْرٌ عَمِيقٌ فَلا تَلِجُوهُ ثُمَّ سُئِلَ ثَالِثاً فَقَالَ سِرُّ اللَّهِ فَلا تَتَكَلَّفُوهُ؛ از امام عليه السلام درباره قضاو قدر سؤال كردند فرمود: راه تاريكى است در آن گام ننهيد، دوباره پرسيدند، فرمود: درياى عميقى است وارد آن نشويد. مرتبه سوم سؤال كردند، فرمود: اين راه نهان الهى است براى گشودن آن به خود زحمت ندهيد».
جالب اينكه در كتاب فقه الرضا عليه السلام اضافه اى نيز دارد و آن اينكه براى چهارمين بار از امام عليه السلام پرسيدند كه ما را از اين مسئله آگاه ساز. امام عليه السلام اين آيه را تلاوت فرمود: «(مَّا يَفْتَحْ اللهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَّحْمَةٍ فَلاَ مُمْسِکَ لَهَا وَمَا يُمْسِکْ فَلاَ مُرْسِلَ لَهُ)؛ آنچه را خداوند از رحمت براى مردم مى گشايد كسى نمى تواند جلوى آن را بگيرد و آنچه را خداوند امساك مى كند كسى نمى تواند آن را بفرستد». شخص سؤال كننده در اينجا عرض كرد: اى اميرمؤمنان! ما از تو درباره اختيار و آزادى اراده كه به وسيله آن برمى خيزيم و مى نشينيم پرسش كرديم. امام فرمود: آيا آزادى و اختيار را با خدا داريد يا بدون خدا؟ آنها خاموش شدند و نتوانستند پاسخى بگويند. امام عليه السلام فرمود: اگر بگوييد با خدا داريد (يعنى شريك خدا در اين امر هستيد) من شما را به قتل مى رسانم (زيرا مشرك شده ايد) و اگر بگوييد بدون خداوند ما داراى آزادى اراده هستيم باز شما را به قتل مى رسانم (زيرا نفى قدرت خدا و حاكميت او كرده ايد). عرض كردند: پس چه بگوييم اى اميرمؤمنان! (كه در وادى كفر قدم نگذاريم) فرمود: «تَمْلِكُونَهَا بِالَّذِي يَمْلِكُهَا دُونَكُمْ فَإِنْ أَمَدَّكُمْ بِهَا كَانَ ذَلِکَ مِنْ عَطَائِهِ وَإِنْ سَلَبَهَا كَانَ ذَلِکَ مِنْ بَلائِهِ إِنَّمَا هُوَ الْمَالِکُ لِمَا مَلَّكَكُمْ وَالْقَادِرُ لِمَا عَلَيْهِ أَقْدَرَكُمْ؛ شما صاحب اختيار و اراده مى شويد به سبب اينكه خداوند اين آزادى اراده را به شما بخشيده. اگر آن را براى شما نگه دارد از عطاى اوست و اگر سلب كند از بلاى اوست. مالك حقيقىِ آنچه او به شما بخشيده تنها خداست و قادر حقيقى بر چيزى است كه شما را بر آن قدرت داده است». سپس امام عليه السلام به جمله شريفه «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ» استدلال فرمود. حاضران تفسير اين جمله را از امام عليه السلام خواستند. امام فرمود: «لا حَوْلَ عَنْ مَعْصِيَتِهِ إِلاَّ بِعِصْمَتِهِ وَلا قُوَّةَ عَلَى طَاعَتِهِ إِلاَّ بِعَوْنِهِ؛ هيچ مانعى در راه معصيت او نيست مگر تقوايى كه خدا در اختيار انسان گذارد و هيچ قوتى بر طاعت او نيست مگر به كمك قدرتى كه او به انسان بخشيده است». مثالى را كه ما آورديم دقيقاً منطبق است بر آنچه امام عليه السلام در اين حديث نورانى فرموده است.
آخرين نكته اى را كه لازم مى دانيم به آن اشاره كنيم اين است كه واژه «قَدَر» به معناى اندازه گيرى است؛ ولى در اينگونه موارد به معناى تقديرات الهى ومقدّرات اوست كه بعضى از ناآگاهان آن را به معناى جبر تفسير كرده اند. شرح بيشتر درباره تفسير كلمه قضا و قدر در ذيل كلام #نهج_البلاغه_حكمت_78 گذشت.
#نهج_البلاغه_حكمت_287
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ #تفسیر_خوانی قرآن کریم
هر روز یک آیه
تفسیر نور – استاد محسن قرائتی
سوره #بقره
#بقره_173
إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالْدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَآ أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطَّرَ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
همانا خداوند مردار و خون و گوشت خوك و آنچه را كه (هنگام ذبح) نام غیر خدا بر آن برده شده، حرام كرده است، (ولى) آن كس كه ناچار شد (به خوردن اینها) در صورتى كه زیاده طلبى نكند و از حدّ احتیاج نگذراند، گناهى بر او نیست، همانا خداوند بخشنده و مهربان است.
⏺ اسلام به مسئله غذا و تغذیه، توجّه كامل داشته و بارها در مورد غذاهاى مضرّ و حرام هشدار داده است «انّما حرّم علیكم المیتة...»
⏺ تحریمها، تنها به دست خداست نه دیگران. «انّما حرّم علیكم»
⏺ توجّه به خداوند و بردن نام او، در ذبح حیوانات لازم است. تا هیچ كار ما خارج از مدار توحید نباشد و با مظاهر شرك و بتپرستى مبارزه كنیم. «وما اهلّ به لغیر اللَّه»
⏺ اضطرارى حكم را تغییر مىدهد كه به انسان تحمیل شده باشد، نه آنكه انسان خود را مضطرّ كند. كلمه «اُضطُرّ» مجهول آمده است، نه معلوم. «فمن اضطرّ»
⏺ اسلام، دین جامعى است كه در هیچ مرحله بنبست ندارد. هر تكلیفى به هنگام اضطرار، قابل رفع است. «فمن اضطُرّ... فلا اثم علیه»
🔗 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇
https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour
⏺کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_1
تبیین لینک زیر
https://eitaa.com/sahife2/40226
#عجايب_عظمت_حق 27
#عظمت_آفرینش
#عجايب_حيات
#شگفتی_گیاهان 1
🔴 «مسأله نباتات و #گياهان و آنچه از زمين مىرويد، از اهمّ مسائل عرصه گاه خلقت و آفرينش است. انسان با همه وسعت علم و دانشش، هنوز نتوانسته به شمارش و احصاى نباتات موفّق شود، چه رسد به عظمت و اسرار و شگفتىهاى اين جهان حيرتانگيز.
انواع و اقسام گياه در سطح خاك و درون درياهاى ژرف و بر دامنه و قلل كوههاى بلند، حتى بر روى صخرههاى عظيم و به صورت معلّق در هوا موجود است.
قسمتى از اين گياهان به اندازهاى كوچك و ريزند كه فقط با چشم مسلّح ديده مىشوند، و عدّهاى آن قدر بزرگند كه عظيمترين موجودات زنده روى زمين به شمار مىآيند. شماره انواع گياه كه تاكنون شناخته شده از صدهزار متجاوز است و هر يك داراى آثار مخصوصى است.
چون شناختن فرد فرد گياهان غيرمقدور است لذا علماى علم گياهشناسى آنها را طبقه بندى نمودهاند، و اين طبقه بندى بر اساس اندامهاى گياه مثل ريشه و ساقه و برگ و گل قرار گرفته است و طبق همين نظر در ابتدا آنها را به دو قسمت اصلى و سپس هر قسمت را به چند قسمت تقسيم نمودهاند.
1- گياهان گلدار: داراى ريشه و ساقه و برگ و گل بوده و عالىترين گياهان مىباشند. اين همه گلهاى رنگارنگ كه سطح خاك را زينت بخشيده و در صحن بيابان و صفحه باغستان مناظر زيبا و جالبى به وجود آوردهاند و انواع ميوهها و سبزيجات كه قسمت مهمّى از احتياجات زندگى انسان را تأمين نموده و غلّات و حبوباتى كه نيازمندىهاى غذايى را رفع مىكنند و بالأخره قسمت مهمّى از گياهانى كه مصرف طبّى دارند، همه و همه جزء اين دسته محسوب مىگردند.
2- گياهان بىگل: اين دسته از گياهان فاقد گل هستند، بنابراين توليد مثل در آنها بر خلاف گياهان گلدار به طريق خاصّى انجام مىگيرد.
گياهان بى گل نيز داراى اقسام مختلفى هستند به طورى كه بعضى از آنها ريشه و ساقه و برگ داشته فقط گل ندارند، و برخى از آنها ساقه و برگ داشته ولى بدون ريشه و گل مىباشند. اين قسمت اغلب روى تنه درختان و نقاطى كه آب و هواى معتدل دارند زيست مىنمايند. و بالأخره قسمتى فاقد برگ و گل و ريشه و ساقه بوده و در پايين آنها رشتههاى تارمانندى وسيله جذب آب و ساير مواد غذايى بوده و باعث اتصال آنها به زمين مىگردد، و ما نوعى از آنها را كه «جُلبَك» ناميده مىشود در جويبارها و آبهاى راكد و حوضها، به مقدار زياد مىبينيم.
اين را مىدانيم كه انواع حيواناتى كه در عرصه گاه گيتى پراكنده شده و سطح زمين را ميدان زندگى خود قرار دادهاند شديداً به غذا نيازمندند و براى ادامه حيات بايد از عناصرى كه در روى زمين موجود است استفاده كنند و از طرف ديگر عناصرى كه در آب و خاك و هوا موجود است به همين صورت قابل استفاده و تغذيه حيوانات نيست؛ اين جاست كه گياهان براى تأمين احتياجات غذايى حيوانات، نقش مهمّى را ايفا مىكنند، زيرا آنها عناصر آب و خاك را به وسيله دستگاههاى مخصوصى كه در ساختمان آنها قرار دارد به صورت ساقه و برگ و ميوه در مىآورند و در نتيجه مواد غذايى حيوانات را در اختيار آنها مىگذارند.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 192
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_1
#عجايب_عظمت_حق 27
#عظمت_آفرینش
#عجايب_حيات
#شگفتی_گیاهان 2
🔴 از اين نظر طبقه انسان نيز با حيوانات ديگر يكسان است و انسان تا كنون نتوانسته است از عناصر زمين بدون واسطه گياه استفاده كامل بنمايد و احتياجات غذايى خود را تأمين كند، بلكه همواره دست حاجت به سوى گياه دراز كرده و از محصول كارگاه نبات بهرهمند گرديده است.
در هوايى كه تنفّس مىكنيم مقدار معيّنى «اكسيژن» موجود است و اكسيژن يك مادّه حياتى است كه براى توليد حرارت غريزى حايز اهميت فوق العادهاى است و زندگى بدون آن، پنج دقيقه هم ممكن نيست.
هنگام تنفّس مقدارى اكسيژن وارد ريهها مىشود و با خونى كه در ريهها موجود است تركيب مىگردد و دستگاه پخش خون آن را در تمام قسمتهاى بدن توزيع مىكند و همين اكسيژن، غذا را در سلولهاى مختلف بدن آهسته و آرام با حرارتى ضعيف مىسوزاند. در اثر احتراق غذا در سلولها يك گاز سمّى به نام «كربنيك» ايجاد و با خون داخل ريه مىگردد و با تنفّسهاى بعدى از بدن خارج شده به هواى محيط بر مىگردد. به اين ترتيب كليه جانوران اكسيژن استنشاق مىكنند و گاز كربنيك بيرون مىدهند.
اگر اين عمل به همين صورت ادامه پيدا مىكرد، پس از مدت كوتاهى اين ماده حياتى يعنى اكسيژن كه به اندازه معيّنى در هوا موجود است تمام مىشد و گاز سنگين و غليظ و سمّى كربنيك جايگزين آن مىگرديد و آن وقت حيات كليه حيوانات با خطر بسيار بزرگى مواجه مىشد و رفته رفته مىبايست همه جانوران مسموم شوند و از آنها در روى زمين اثرى و خبرى نماند و انسان هم از اين پيشامد خطرناك البته مستثنى نمىگرديد، زيرا هر فردى از انسان در 24 ساعت در ضمن تنفّس، معمولًا 250 گرم كربن خالص از ريه خود بيرون مىفرستد و روى اين حساب در ظرف يكسال، دويست وهفتاد و سه ميليون و هفتصد و پنجاه هزار (000، 750، 273) تن از اين گاز سمّى به وسيله سه ميليارد بشر توليد مىشد، و چندين برابر اين مقدار را حيوانات ديگر در ضمن تنفّس توليد مىنمايند.
اين جاست كه به اهميت يكى از اعمال گياهان پى مىبريم و آن عمل كربنگيرى است.
گياهان در حرارت آفتاب گاز كربنيك را كه از دو عنصر كربن و اكسيژن تشكيل شده است تجزيه مىكنند و اكسيژن را در هوا رها مىسازند و كربن را در تنه خود نگه مىدارند، و قسمت مهمّ وجود گياهان از همين كربن تشكيل يافته است. اين عمل يعنى عمل كربنگيرى كه به وسيله برگهاى گياهان انجام مىگيرد درست به عكس تنفّس جانوران است.
اين تناسب عجيب و تعادل دقيقى كه ميان اكسيژن و گاز كربنيك برقرار گرديده تا نيازمندى حيات جانوران و گياهان براى هميشه تأمين شود يكى از آيات بزرگ خداشناسى است
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 192
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_1
#عجايب_عظمت_حق 27
#عظمت_آفرینش
#عجايب_حيات
#شگفتی_گیاهان 3
🔴 عجايب گياهان در قرآن
قرآن مجيد به طور مكرّر به مسأله گياه و عجايب آن و خالق حكيم و عالمش اشاره كرده است:
الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشاً وَالْسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنْزَلَ مِنَ الْسَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَكُمْ فَلَا تَجْعَلُوا لِلّهِ أَنْدَاداً وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
آن پروردگارى كه زمين را براى شما بسترى گسترده و آسمان را سقفى برافراشته قرار داد و از آسمان، آبى [مانند برف و باران] نازل كرد و به وسيله آن از ميوههاى گوناگون، رزق و روزى براى شما بيرون آورد؛ پس براى خدا شريكان و همتايانى قرار ندهيد در حالى كه مىدانيد [براى خدا در آفريدن و روزى دادن، شريك و همتايى وجود ندارد].
الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَسَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا وَأَنزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِن نَبَاتٍ شَتَّى* كُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَاتٍ لِأُولِي النُّهَى
همان كسى كه زمين را براى شما بسترى گسترده قرار داد، و براى شما در آن [به خاطر آسان شدن رفت و آمدتان] راههايى پديد آورد، و از آسمان آبى نازل كرد، پس به وسيله آن انواعى از روييدنىهاى گوناگون بيرون آورديم.
[خود از اين نعمت هاى فراوان] بخوريد و دامهايتان را بچرانيد، يقيناً در اين امور نشانههايى [بر توحيد، ربوبيّت و قدرت خدا] براى صاحبان خرد است.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 192
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_1
#عجايب_عظمت_حق 27
#عظمت_آفرینش
#عجايب_حيات
#شگفتی_گیاهان 4
🔴 چهار بخش از نعمتهاى بزرگ حق
«در مجموع اين مسائل به چهار بخش از نعمتهاى بزرگ حق اشاره شده است.
1- زمين، كه مهد آرامش و آسايش انسان است و به بركت قانون جاذبه و همچنين قشر عظيم هوايى كه اطراف آن را گرفته، انسان مىتواند به راحتى و امن و امان روى آن زندگى كند.
2- راهها و جادههايى كه خداوند در زمين به وجود آورده است كه تمام مناطق آن را به يكديگر پيوند مىدهد. همان گونه كه غالباً ديدهايم در ميان سلسله جبال سر به آسمان كشيده غالباً درّهها و راههايى وجود دارد كه انسان مىتواند از آنها عبور كرده و به مقصد خود برسد.
3- آبى كه مايه حيات است و سرچشمه همه بركات، از آسمان نازل كرده است.
4- گياهان و نباتات گوناگون و مختلفى كه به وسيله اين آب از زمين مىرويد كه قسمتى از آنها مواد غذايى انسان را تشكيل مىدهند، و بخشى مواد دارويى، و قسمتى را انسان براى ساختن لباس مورد استفاده قرا مىدهد، و قسمت ديگرى را براى وسايل زندگى همچون درها و حتى خانههايى كه از چوب ساخته مىشود و كشتىها و بسيارى از وسايل نقليه ديگر.» «1» أَمَّنْ خَلَقَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ لَكُم مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَا كَانَ لَكُمْ أَن تُنبِتُوا شَجَرَهَا أَءِلهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ يَعْدِلُونَ
يا آن كه آسمانها و زمين را آفريد، و براى شما از آسمان آبى نازل كرد كه به وسيله آن باغهايى خرم و باطراوت رويانديم، كه روياندن درختانش در قدرت شما نيست؛ آيا با خدا معبودى ديگر هست [كه شريك در قدرت و ربوبيت او باشد؟ نه، نيست]، بلكه آنان مردمى منحرفاند [كه براى او شريك مىگيرند.].
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 192
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_1
#عجايب_عظمت_حق 27
#عظمت_آفرینش
#عجايب_حيات
#شگفتی_گیاهان 5
🔴 عجايب گياهان در كلام دانشمندان
دن هرتاك متخصّص توارث نباتى و آمار حياتى آن و برخى از علوم مربوط به نباتات در مقالهاى كه در باب خداشناسى دارد مىگويد:
مهمترين كارخانه و ماشين مصنوع بشرى با كوچكترين كارخانه و ماشين پيچيده يك نبات، مثلًا دستگاه تصفيه، هضم، تبخير، توليد مثل نباتات به هيچ وجه قابل مقايسه نيست.
همان عجايب و اسرار يا نظامات پيچيدهاى كه در ذرّات اين عالم به نام اتمها و اسرار منظومه اتمى، و در فضاى اين عالم به نام منظومهها و اختران، ما را به اعجاب و تحسين وا مىدارد، در لباس ديگر و با وضعى ديگر در عالم نباتات ما را در دنيايى از تحيّر فرو مىبرد و در عظمت مشيّت و حكمت پروردگار غرق مىسازد.
حسّ و حيات نباتات كه هنوز درك آن از چشم علوم بشرى پنهان است، دقت در سلّول نباتات، تجزيه عناصر تشكيل دهنده اين سلّولها، توجه به خاصيت هر يك، تركيب هسته، غشاى سلّول، اعمال فيزيكى آن، كيفيّت توليد نيرو، چگونگى تغذيه، اسرار مرموز نموّ متناسب، توليد و تكثير، نسوج نباتى، جهازات داخلى هر يك، خواص طبيعى آنها، كيفيت ساختمان ريشهها، طبقات ريشهها، استوارى آنها، كيفيت جذب آب و املاح، جريان شيره خام، دفع مواد زايد، كيفيت دفع مبارزه ريشهها با هم، ساختمان كلاهك يا سپر بر سر آنها، عناصر تركيب كننده آنها، عمليات فيزيكى هر يك، تأثير خاص رطوبت و نور و حرارت در نباتات، دستگاههاى گيرايى اين قوا در گياه، وسايل تنفس گياه، ساختمان برگ، تركيبات و طبقات و انواع آنها، برگهاى خاردار، عمل لقاح، ابزار و وسايل لقاح، كيفيتهاى گوناگون آن در انواع نباتات، حشرات و مگسهاى مأمور لقاح، بادها و امواج مأمور، حساسيت خاصّ برخى از نباتات، گياهان توانا و ناتوان، تعاون گياهها با هم، درختهاى گوشتخوار، نظام توارث در نباتات، اسرار ميوهها، اشكال گلها، گلبرگها، شكوفهها، گياهان آبى و صحرايى، مقاومت گياهان در برابر امراض گياهى، امراض گياهى، مرگ گياه، هر يك از اين امور و صدها امور نباتى ديگر موضوع علم خاصّى بوده و داراى ميلياردها قانون و نظام مستحكم مىباشد و شرح آنها هرگز در چند دفتر نگنجد.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 192
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_1
#عجايب_عظمت_حق 27
#عظمت_آفرینش
#عجايب_حيات
#شگفتی_گیاهان 6
🔴 اسرار نباتات
به دو نمونه از اسرار و نظامات نباتات توجّه نماييد:
1- در حالى كه نيروى جاذبه زمين همه چيز را به سمت پايين مىكشد، مادّه حياتى نباتات كه هنوز بشر را بر درك حقيقت آن راهى نيست، به منظور تقويت و رشد نبات، آب و موادّ غذايى و معدنى و انرژىهاى فضايى را با ابزار گوناگون جذب كرده على رغم جاذبه زمين به سمت بالا رشد مىكند. در جنگلهاى بزرگ هند و آمريكا و آفريقا درختهاى بسيار تنومند و بلندى وجود دارد كه چنارهاى ما در مقابل آن نهالى بيش نيست.
ملاحظه كنيد: راز مبارزه با نيروى جاذبه هنوز به خوبى بر بشر كشف نيست، اما درختهاى دانشمند! صدها هزار قرن است چهل متر و كمتر و بيشتر مواد زمينى و آب و املاح را به بالا مىبرند! فكر نمىكنيد قدرت و مشيّت و اراده قاهرى در اين كار دخيل باشد؟
2- قارچها در اثر نداشتن مادّه سبز رنگ «كلروفيل» (كه در اكثر گياهان براى كربنگيرى موجود است ودر ساختن قند و چربى و نشاسته موادّ غذايى نباتات به كار مىرود) همواره مىكوشند تا با گياه كلروفيل دارى رفاقت كنند و بدين وسيله حيات نباتى خود را با تغذيه مناسب ادامه دهند، لذا با جلبكها كه آنها نيز به درد ديگرى دچارند، يعنى داراى ريشه كافى كه بتواند مواد معدنى و انرژىهاى زمينى را به خوبى جذب كنند نمىباشند، اما در عوض ماده كلروفيل فراوانى دارند رفيق و شريك مىشوند.
با طرح اين رفاقت يا سرمايه گذارى هر دو جانبه و تأسيس يك شركت، قارچ از كلروفيل جلبك استفاده مىكند و جلبك از ريشههاى نيرومند قارچ. آيا اين قارچ و جلبك به طور مشترك مىتوانند با اين تعاون عاقلانه خود ما را به مبدأ هشيار و بصير و حكيمى هدايت كنند؟
هر گياهى نظير خود را توليد مىكند و اين توليد مثل، خود از عجيبترين تشكيلات پيچيده نباتى است و روى مشيّت و برنامه بسيار مفصّلى انجام مىگيرد.
گلها و گروههاى مختلف نباتى بر اثر دارا بودن كارخانهها و غدّههاى خاصّى، به تهيه انواع مختلف شيرهها كه هر يك از آنها مورد توجّه نوع خاصّى از حشرات است پرداخته و حشرات خاصّه را به دور خود جمع مىكنند تا در مقابل، حشرات نيز وسيله تلقيح آنها باشند، در نتيجه بذر لازم براى توليد نبات و گلهاى سال آينده و نسل آينده به وجود آيد! اين جا از آنجاهايى است كه نباتات، حيوانات را استخدام مىكنند! يا بهتر بگوييم نظامات الهى، حيوانات را در خدمت توليد نباتات گمارده است.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 192
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_1
#عجايب_عظمت_حق 27
#عظمت_آفرینش
#عجايب_حيات
#شگفتی_گیاهان 7
🔴 رابطه گياهان و حيوانات در كلام دكتر جان ويليام كلاتس
بهتر است اين بحث پيچيده و راز مهم را با ديده يك متخصّص فن كه استاد علم الحيات يا فيزيولژى و علوم طبيعى و دكتر در فلسفه از «پيتسبورك» و متخصّص در وراثت چند نوع حشره مىباشد يعنى دكتر جان ويليام كلاتس ببينيم، مىگويد:
«يكى از مسائل بغرنج عالم وجود يك نوع رابطه و علاقه اجبارى است كه در بين پارهاى از موجودات مثلًا يك گياه خاص با يك حيوان خاص مشاهده مىشود.
يكى از مصاديق آن ارتباط مرموز و عميق، رابطهاى است كه ميان «گل يوكا» «مگس يوكا» وجود دارد.
گل يوكا سرش پايين است و مادگى يعنى قسمت ماده گل نيز از بساك يا قسمت نر گل پايينتر است. كلاله يا مادگى گل كه بايد گرده به آن وارد شود به شكلى است كه ورود گرده به درون آن به خودى خود امكان ندارد. گرده يوكا توسط مگس ماده يوكا كمى بعد از غروب آفتاب به مادگى حمل مىشود، بدين ترتيب كه مگس يوكا قسمتى از گرده را از بساك در دهانش گرفته به سوى كلاله پرواز نموده، تخمدان گل را مىشكافد و چند دانه از تخم خود در آن مىگذارد و سپس روى آن را با گردهاى كه آورده مىپوشاند. گل دانههاى زيادى مىدهد كه قسمتى از آن را كرمهاى نوزاد مگس مىخورند و قسمت ديگر گلهاى تازه توليد مىكند. توليد مثل گل يوكا يا بهتر بگوييم بقاى نسل اين گل از آغاز پيدايش آن تا كنون تنها به وسيله اين مگس انجام مىگيرد! اين گل نيز به نوبه خود محل مناسبى براى بقاى نسل مگس يوكا است.
بين انجيرهاى تجارتى و چند نوع از زنبور كوچك نيز همين رابطه برقرار است.
خوشههاى درخت انجير دو نوعند: عدّهاى هم گلهاى نر دارند و هم گلهاى ماده، و عدّهاى ديگر فقط گلهاى ماده دارند.
اما اين همه گلها به وسيله زنبورهاى ماده تلقيح مىشوند، بدين ترتيب كه مدخل اين گلها در نتيجه وجود پوششهاى مختلف به قدرى صعب العبور است كه حشره بينوا به زحمت مىتواند به داخل آن راه يابد و غالباً بالهايش در سر اين كار جدا مىشود، اما عاملى مرموز او را با وجود اين همه مشكلات تحريص مىكند تا بالأخره به درون گل راه يابد. اگر گل از آنهايى است كه هم قسمت نر دارد و هم قسمت ماده، زنبور ماده تخم گذارى مىكند و خود مىميرد.
تخمها رشد كرده، زنبور مىشوند، زنبورهاى نر مىميرند و زنبورهاى ماده از گل بيرون شده به سوى گلهاى ديگر به پرواز مىآيند ولى قبل از خروج از داخل گل با گرده درون گل آغشته مىشوند تا آن را به گلهاى ديگر ببرند. اگر گل ديگر كه زنبور بر آن مىنشيند مثل اولى نر و ماده باشد كه همان عمل گذشته تكرار مىشود، و اگر گل جديد فقط ماده باشد به علّت عمق زياد اين گل، زنبور بدون آن كه بتواند تخم گذارى كند، پس از نشستن روى آن از آنجا مىگذرد، ولى با همين مكث مختصر بر روى گل ماده، گل ماده را با گرده نر كه به آن آغشته بود و به همراه داشت تلقيح كرده است. در نتيجه اين گل بزرگ شده و تبديل به انجير رسيده كاملى مىشود.
نخستين درختهاى انجيرى كه در آمريكا آورده شد ميوه ندادند، بعدها متوجّه شدند كه موقع حمل اين درختها آن زنبورها را با خود نياوردند، وقتى زنبورهاى مخصوص را نيز به آمريكا آوردند، درختها ميوه دادند و انجير از مال التجارههاى مهم آن كشور شد.
دكتر جان ويليام پس از آن كه مثالهاى ديگر مىآورد در آخر نتيجه مىگيرد:
اين زحمت كشان به فرمان چه كسى على الدوام مأموريت خود را انجام مىدهند؟ آيا اين شواهد به وجود خداوند متعال دلالت نمىكند؟ خيلى مضحك و نامعقول و مشكل است كه همه اين كارهاى منظم و مُنتج را از آغاز پيدايش اين نوع گياهان و درختها و اين نوع حشرات به تصادف حمل كنيم!
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 192
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_5
#دعا_پنجم_1
#عجايب_عظمت_حق 27
#عظمت_آفرینش
#عجايب_حيات
#شگفتی_گیاهان 8
🔴 روشنايى گياهان، انگلها، قارچها
دو گروه از گياهان، انگلها، قارچها هستند كه داراى پيكرى درخشنده مىباشند. روشنايى آنها به نحوى است كه در تاريكى شب كاملًا خود را نشان مىدهند. روشنايى آنها از چيست؟ آيا چه مادّه محترقهاى تمام نشدنى در پيكر آنها موجود است كه اين روشنايى از آن پديد مىآيد آيا اين نورها به چه وسيله پخش مىشود؟ به وسيله لامپ، يا وسيله ديگر؟ آيا نورافكن آنها در كدام كارخانه به دست كدام مهندس ساخته شده است، و چه كسى آن را نصب كرده است؟ آيا ماده، دانشمند است و مىتواند موادّ محترقه را از غير محترقه تميز بدهد؟ هرگز؛ چون مادّه فاقد علم مىباشد.
آيا مهندسين عالى مقام بشرى مىتوانند از آب و هوا و غذاهايى كه نباتات از زمين مىخورند، چراغى نورانى به اين كوچكى و ريزى بسازند؟ آنهم چراغى كه خودش پيوسته ماده احتراقى خود را درست كند و نيازى به كمك خارجى نداشته باشد؟
اگر پزشكى، بيمارى بيماران را به خوبى تشخيص دهد و داروى صحيح هر بيمارى را بداند، عقلا او را دانشور و خردمند مىخوانند.
اگر داروشناسى داروهاى بيمارىها را خوب بشناسد و يكايك آنها را براى بهره بردارى بيماران آماده داشته باشد عقلا وى را دانا و عاقل مىدانند.
اگر كسى هم پزشك باشد و هم داروشناس، هم پزشكى را بداند و هم داروپزشكى، عقلا وى را بسيار دانا دانسته و در برابر دانش او سر تعظيم فرود مىآورند.
اگر موجودى هم پزشك باشد و هم داروشناس و هم سازنده دارو و پديد آورنده دارو و هم گذارنده دارو به طور رايگان در دسترس بيماران، چنين وجودى بسيار دانا و توانا و حكيم و كريم و مهربان خواهد بود.
آيا وجود گياهان دارويى در اين جهان، از آغاز تا كنون و آينده به ما نمىگويد كه پديدآورنده آنها دانا و تواناست، حكيم و كريم و مهربان است؟
اوست كه بيمارىهاى بشر را يكايك دانسته و داروهاى آنها را يكايك شناخته و داروها را يكايك ساخته و پرداخته و از نيستى به هستى آورده و به طور رايگان تحت اختيار بشر قرار داده است، ولى بشر خود را به نادانى مىزند! اين دانش نامتناهى را ناديده مىگيرد، اين قدرت نامتناهى را نمىبيند، اين حكمت نامتناهى را به هيچ مىانگارد، اين كرم نامتناهى را نمىفهمد، اين مهر نامتناهى را درك نمىكند! برناى كاشف پنى سيلين و مانند آن بسيار احترام و ارزش قائل است ولى آفريننده پنىسيلين و مانند آن را منكر مىشود؛ نمك را مىخورد و نمكدان را مىشكند!
بزرگوارى و رحمت او اقتضا مىكند كه براى مدتى از اين گناه بزرگ بشر چشم پوشى كند. كريم و مهربان است، اوست كه بيمارىهاى بشر را يكايك دانسته و داروى آنها را يكايك شناخته و داروها را يكايك ساخته و پرداخته است.
در بخشهاى استوايى كره زمين گياهى مىرويد كه هم گل مىدهد و هم بر مىدهد. برهاى اين گياه به اندازه دانه باقلا مىباشد. اين گياه به وسيله برگهاى گل خود تنفّس مىكند، در صورتى كه گل آن تحمل گرد و غبار را ندارد. وقتى كه مقدارى گرد روى برگ آن گل جمع شود، برگها از گازى كه خود آن گياه توليد كرده پر مىشود و ناگهان منفجر مىگردد. گل باز مىشود و گردها ريخته مىشود، در اثر انفجار گاز بيرون مىآيد و صدايى مىدهد كه شبيه سرفه كودك مىباشد.
آيا اين نشانه آن نيست كه اين گياه، سازندهاى دارد بسيار دانا و حكيم و توانا، به طورى كه دقيقترين چيزها از نظرش محو نمىشود و قدرت بر هر چيزى دارد؟!
داستان گلها و گياهان و مواد خوراكى و آثار عجيبه آنها در حيات جانداران، مسألهاى نيست كه در اين دفتر بگنجد. در اين زمينه تاكنون هزاران كتاب ارزشمند نوشته شده و هزاران محقّق بزرگ عمر خود را در تحقيق مسائل اين عرصه گاه اعجابانگيز سپرى كردهاند.
اين وجيزه به گوشهاى بسيار ناچيز از اين جهان بزرگ براى پى بردن به عظمت حضرت محبوب اشاره كرد، باشد كه نورى از آن منبع بىنهايت در بىنهايت به قلب بتابد و آثار آن نور، سعادت دنيا و آخرت تهيدستان از حقيقت را تأمين نمايد.
آرى، به قول حضرت زين العابدين عليه السلام:
«يا مَنْ لا تَنْقَضى عَجائِبُ عَظَمَتِهِ»
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 192
👌 دعای #پنجم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#صحیفه_سجادیه_بصورت_بند_به_بند
#دعا_چهل_هفت_127
دعای سیدالساجدین(ع) در روز عرفه:
🔹و انْزِعِ الْغِلَّ مِنْ صَدْرِى لِلْمُؤْمِنِينَ، وَ اعْطِفْ بِقَلْبِى عَلَى الْخَاشِعِينَ، وَ كُنْ لِى كَمَا تَكُونُ لِلصَّالِحِينَ، وَ حَلِّنِى حِلْيَةَ الْمُتَّقِينَ، وَ اجْعَلْ لِى لِسَانَ صِدْقٍ فِى الْغَابِرِينَ، وَ ذِكْرا نَامِيا فِى الاْخِرِينَ، وَ وَافِ بِى عَرْصَةَ الْأَوَّلِينَ🔹
🔸و كينه مؤمنان را از دل من بيرون كن و دل مرا بر زيردستان مهربان گردان و با من چنان باش كه با بندگان شايسته خود هستی و مرا به زيور پرهيزگاران آراسته كن و چنان مقدر فرما كه آيندگان درباره من نيكوگوى باشند و در روز رستاخیز مرا در زمره کسانی درآور که اطاعت و ایمان، نخستین کسان بودند🔸
#چهل_هفت
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح مختصر
#دعا_چهل_هفت_127
خداترسان
وَ انْزَعِ الْغِلَّ مِنْ صَدْرِي لِلْمُؤْمِنِينَ، وَ اعْطِفْ بِقَلْبِي عَلَى الْخَاشِعِينَ، وَ كُنْ لِي كَمَا تَكُونُ لِلصَّالِحِينَ، وَ حَلِّنِي حِلْيَةَ الْمُتَّقِينَ، وَ اجْعَلْ لِي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْغَابِرِينَ، وَ ذِكْرًا نَامِيًا فِي الْآخِرِينَ، وَ وَافِ بِي عَرْصَةَ الْأَوَّلِينَ.
و كينه داشتن براى مؤمنان را از سينهام بر كن، و دلم را بر فروتنان مهربان گردان، و با من چنان باش كه با شايستگان هستى، و مرا به زيور پرهيزكاران بياراى، و براى من ياد نيكو در بازماندگان و آوازه بلند در آيندگان قرار ده، و مرا به جايگاه (رستاخيز) پيشينيان برسان.
«اعْطِفْ بِقَلْبِي»: يعنى دل مرا دوستدار و رئوف (آنان) گردان.
«الْخَاشِعِين»: از مادّه خشع، به معنى تضرّع و زارى است. اين واژه بيشتر در حالاتى كه در اعضاى بدن ظاهر مىشود به كار مىرود. ولى تضرّع به معنى زارى و فروتنى است كه بيشتر در حالتى كه در دل و خاطر انسان به وجود مىآيد به كار مىرود. و با كلمه «خشى» كه از مادّه «خشيّة» است و به معنى بيم و تعظيم و بزرگداشت مىباشد، تفاوت دارد. پس «خاشعين» كسانى هستند كه اعضا و جوارح آنان در فروتنى خداوند و تضرّع و زارى نمودن در درگاه الهى نرم گشته است كه اين حالت، گاهى به مؤمنين نسبت داده مىشود. (الَّذِينَ هُمْ فِى صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ): «آنها كه در نمازشان خشوع دارند». (مؤمنون/ 2.) و گاهى به اعضا و جوارح نسبت داده مىشود (أَبْصَارُهَا خَاشِعَةٌ): «چشمهاى آنان از شدّت ترس فروافتاده است». (نازعات/ 9.).
«الْغَابِرِين»: اين كلمه به سه گروه اطلاق مىشود: كسانى كه باقى مىمانند، كسانى كه بازماندگان عالم هستند و آيندگان.
#چهل_هفت
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
🙏 الها #كينه اهل ايمان را از دلم بركن
و دلم به خاشعين درگاهت نرم فرما
و با من چنان باش كه با بندگان صالحت هستى
و لباس تقوى را بر قامتم بپوشان
و براى من ياد خوبى در آيندگان
و ذكر پر آوازهاى در بين ديگران قرار ده
و مرا در بين مومنين نخستين در آور
دعای #چهل_هفت
#دعا_چهل_هفت_127
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2