eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
1.5هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
مختصر وَ أَوْجِدْنِي بَرْدَ عَفْوِكَ، وَ حَلَاوَةَ رَحْمَتِكَ وَ رَوْحِكَ وَ رَيْحَانِكَ، وَ جَنَّةِ نَعِيمِكَ، وَ أَذِقْنِي طَعْمَ الْفَرَاغِ لِمَا تُحِبُّ بِسَعَةٍ مِنْ سَعَتِكَ، وَ الِاجْتِهَادِ فِيما يُزْلِفُ لَدَيْكَ وَ عِنْدَكَ، وَ أَتْحِفْنِي بِتُحْفَةٍ مِنْ تُحَفَاتِكَ. و مرا از لذّت بخشايشت و شيرينى رحمتت و آسودگى و آسايش و بهشت پر نعمتت، كامياب گردان و به وسيله گشايشى از گشايشگرى‏ات، طعم فراغت براى (پرداختن به) آنچه را دوست دارى و (طعم) كوشش را در آنچه (موجب) نزديكى به پيشگاه تو و درگاه توست، به من بچشان. و تحفه‏اى از تحفه‏هايت را به من ارمغان ده. «بَرْد»: به معنى سردى و سرما مى‏باشد و چون در هواى گرم حجاز، گواراترين و لذّت بخش‏ترين چيزى كه براى مهمان مهيا مى‏كردند، اتاق سرد و آب سرد بوده، لذا به هر چيز كه گوارا و لذّت‏بخش باشد «برد» مى‏گويد. «رَوْحِكَ وَ رَيْحَانِك»: رَوْح به معنى نسيم ملايم است و چون ايجاد آسودگى مى‏كند، به هر چه آسودگى‏آور باشد، رَوْح اطلاق مى‏شود. ولى هر گاه روح و ريحان كنار يكديگر آورده شود، منظور از روح، نجات از آتش و از ريحان داخل شدن به بهشت است و بعضى روح را به قبر و ريحان را به بهشت تعبير كرده‏اند. «وَ جَنَّةِ نَعِيمِك»: بهشت پر نعمت. در قرآن كريم خداوند متعال مردان و زنان مؤمن را به بهشت وعده داده، مى‏فرمايد: (وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الْاَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَ مَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِى جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ): «خداوند به مردان و زنان با ايمان، باغ‏هايى از بهشت وعده داده كه نهرها از زير درختانش جارى است. جاوادانه در آن خواهند ماند. و مسكن‏هاى پاكيزه‏اى در بهشت‏هاى جاودان نصيب آنها ساخته و خشنودى و رضاى خدا از همه اينها برتر است». (توبه/ 72.) از اين آيه مفسران برداشت كرده‏اند كه بهشت داراى سه طبقه است: بهشت، بهشت عدن و رضوان اللّه. مراتب اين سه بهشت به حسب اختلافِ درجه اهل بهشت است. و نعمت‏ها و لذّت‏هاى بهشت نيز دو نوع است: روحى و جسمى. لذّت‏ها و نعمت‏هاى فراوان جسمانى همانند: ميوه‏ها، گوشت، آب، شربت، حورالعين، باغ‏ها و... كه در آيات قرآن به آن فراوان اشاره شده. لذّت‏هاى سرشار و بى‏نهايتِ معنوى و روحى همانند اينكه هيچ سخن لغو و بيهوده شنيده نمى‏شود و هر چه گويند سلام و تحيّت و احترام به يكديگر است. (واقعه/ 24 و 25.) همانگونه كه خداوند بر آنان سلام مى‏كند. (يس/ 58 - 55.). علاوه بر آن در بهشت مقام وحدت و يگانگى حاكم است. لذا هيچ اختلافى بين اهل بهشت به وجود نخواهد آمد. مولوى مى‏گويد: آن جهان جز باقى و آباد نيست زان كه تركيب وى از اضداد نيست نفى ضد كرد از بهشت آن بى نظير كه نباشد شمس و ضدش زَمهَرير تمامى اينها از نعمت‏هاى سرشار بهشت بوده كه خداوند ذكر نموده، ولى بسيارى از نعمت‏هاى بهشتى نيز هست كه چون عقل ما از درك آن قاصر است، خداوند آنها را ذكر نكرده است. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
مختصر وَ اجْعَلْ تِجَارَتِي رَابِحَةً، وَ كَرَّتِي غَيْرَ خَاسِرَةٍ، وَ أَخِفْنِي مَقَامَكَ، وَ شَوِّقْنِي لِقَاءَكَ، وَ تُبْ عَلَيَّ تَوْبَةً نَصُوحًا لَا تُبْقِ مَعَهَا ذُنُوبًا صَغِيرَةً وَ لَا كَبِيرَةً، وَ لَا تَذَرْ مَعَهَا عَلَانِيَةً وَ لَا سَرِيرَةً. و تجارت (اخروى) مرا سودمند و بازگشتنم (به قيامت) را بى‏زيان قرار ده. و مرا از مقامت بترسان و به ديدارت مشتاق گردان و توبه‏ام ده، به توبه خالصى كه با آن گناهان كوچك و بزرگ را باقى نگذاشته و با آن (گناهان) آشكار و نهان را وانگذارى. «وَ اجْعَلْ تِجَارَتِي رَابِحَة»: در دنيا تجارت بزرگى برپا شده. آنكه از جان، آبرو، علم، توانمندى و مالش كه مايه اصلى تجارت است، استفاده كند و از دنيا كه محل كِشت و كار است، براى آخرت سود جويد و به دنيازدگى و دل‏مشغولى در دنيا، پشت پا زند، در اين دنيا سود كرده و آنكه تمامى سرمايه خود را فقط به خدا بفروشد و در راه او تقديم كند، بزرگ‏ترين معامله و تجارت عالم را انجام داده است. چون فروشنده، «شهيد» است و خريدار «خداوند» و جنس، «جان و مال» و بهاء آن، «بهشت». (إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ بَأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ): خداوند از مؤمنان جان‏ها و اموالشان را خريدارى كرده، كه در برابرش بهشت براى آنان باشد». (توبه/ 111.). در مقابل، عدّه فراوانى از تجارت خود سودى نمى‏برند، چون گمراهى خريدارى كرده‏اند. (أُوْلئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُاْ الضَّللَةَ بَالْهُدَى فَمَا رَبِحَت تِّجرَتُهُمْ وَ مَا كَانُواْ مُهْتَدِينَ): «آنان كسانى هستند كه هدايت را به گمراهى فروخته‏اند و اين تجارت آنها سودى نداده و هدايت نيافته‏اند». (بقره/ 16.) آنان نه تنها سود نبرده‏اند بلكه ضرر كرده دچار خسران شده‏اند. (فَاعْبُدُواْ مَا شِئْتُمْ مِّن دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيمَةِ أَلَا ذلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ): «شما هر چه را جز او مى‏خواهيد بپرستيد، بگو: «زيانكاران واقعى آنانند كه سرمايه وجود خويش و بستگانشان را در روز قيامت از دست داده‏اند. آگاه باشيد زيان آشكار همين است». (زمر/ 15.) چون جان و عمر خود را داده‏اند ولى سودى به آنها نرسيده و قابل برگشت نيست. «تَوْبَة»: به معنى بازگشت است. «نَصُوح»: از مادّه «نصح» گرفته شده به معنى خيرخواهى خالصانه و محكم است. «تَوْبَةً نَصُوحًا»: قرآن كريم مؤمنين را به سوى توبه نصوح فراخوانده است. (تحريم/ 8.). درباره معناى « » تفسيرهاى متعدّدى شده، تا آنجا كه قرطبى تعداد تفسيرهاى آن را بالغ بر بيست و سه تفسير دانسته است. از جمله آنكه توبه نصوح آن است كه داراى چهار شرط باشد: پشيمانى قلبى، استغفار زبانى، ترك گناه و تصميم بر ترك آن. بعضى ديگر گفته‏اند: توبه نصوح آن است كه داراى سه شرط باشد: ترس از اينكه پذيرفته نشود، اميد به اين كه پذيرفته شود و ادامه اطاعت خداوند. برخى بر آن باورند كه توبه نصوح آن است كه گناه خود را همواره در مقابل چشم خود قرار داده و از آن شرمنده باشى. عدّه‏ايى گفته‏اند توبه نصوح به سه امر تحقق مى‏يابد: كم سخن گفتن، كم خوردن و كم خوابيدن. و بعضى هم معتقدند معنى توبه نصوح آن است كه حق النّاس را ادا كرده، از مظلومان حلاليّت طلبيده و بر طاعت خدا اصرار ورزند. البته مطالب ديگرى نيز پيرامون توبه نصوح گفته شده كه بايد به اين نكته توجّه داشت كه تمامى اين اقوال، شاخ و برگ توبه است. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
🙏خدایا به من و حلاوت این ها را بچشان: و بخششت رحمت و آسودگى و آسايشت پر نعمتت طعم و کوشش برای تو 🙏 و نیز مرا پر سود فرما و مرا به دیدارت مشتاق گردان و ام عطایم کن دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی غور نکردن در و وَ قَالَ (علیه السلام): طَرِيقٌ مُظْلِمٌ فَلَا تَسْلُكُوهُ، [ثُمَّ سُئِلَ ثَانِياً فَقَالَ] وَ بَحْرٌ عَمِيقٌ فَلَا تَلِجُوهُ، [ثُمَّ سُئِلَ ثَالِثاً فَقَالَ] وَ سِرُّ اللَّهِ فَلَا تَتَكَلَّفُوه. حضرت علی که درود خدا بر او باد در مشكل درك قضا و قدر فرمودند : (از قدر پرسيدند، پاسخ داد:) راهى است تاريك، آن را مپیماييد، و دريايى است ژرف، وارد آن نشويد، و رازى است خدايى، خود را به زحمت نيندازيد. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ راه پر پيچ وخم و ظلمانى: قسمت 1 📜 امام عليه السلام در اين كلام حكيمانه به يكى از مسائل مهم عقيدتى يعنى مسئله و در پاسخ كسى كه از اين مسئله پرسيد اشاره كرده، مى فرمايد: «اين راه تاريكى است در آن گام ننهيد و درياى ژرفى است در آن وارد نشويد و راز پنهان الهى است، براى گشودن آن خود را به زحمت نيفكنيد»؛ (وَسُئِلَ عَنِ الْقَدَرِ فقال عليه السلام: طَرِيقٌ مُظْلِمٌ فَلاَ تَسْلُكُوهُ، وَبَحْرٌ عَمِيقٌ فَلاَ تَلِجُوهُ، وَسِرُّ اللّهِ فَلا تَتَكَلَّفُوهُ). مسئله قضا و قدر و جبر و تفويض از بزرگترين و پيچيده ترين مسائلى است كه از هزاران سال پيش مورد توجه انسانها بوده و دانشمندان و فلاسفه ومتكلمان در اين زمينه سخن بسيار گفته اند. گروهى به دلايل مختلف گرايش به سوى جبر و قضا و قدر جبرى پيدا كرده اند. به گمان اينكه اعتقاد به اختيار انسان با توحيد افعالى خداوند سازگار نيست و يا به تصور اينكه قانون عليت، اختيار را نفى مى كند و يا به انگيزه هاى سياسى و روانى، انسان را در كارهايش مجبور و مسلوب الاختيار دانسته اند. اين در حالى است كه انكار اختيار، نه تنها انسان را تبديل به ابزارى فاقد اراده و ارزش مى كند بلكه تمام مسائل تربيتى را زير سؤال مى برد و دعوت انبيا ونزول كتابهاى آسمانى و تكليف و آزمايش الهى و ثواب و عقاب و جنت ونار، همه بيهوده خواهد بود. البته فلاسفه و عالمان بايد از طرق استدلالى، مشكلات جبر را حل كنند وازنظر ما كاملاً حل شده است كه شرح آن ذيل آمد و از آن مشروح تر در تفسير نمونه و كتاب انوارالاصول آمده است؛ ولى توده مردم براى اينكه به گمراهى نيفتند بايد در اين مسئله به همان استدلالات ساده قناعت كنند و به گفته شاعر: اين كه گويى اين كنم يا آن كنم خود دليل اختيار است اى صنم ادامه دارد ... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ راه پر پيچ وخم و ظلمانى: قسمت 2 📜 دليل اختيار را تصميم گيرى هاى مختلف، و آزادى اراده را كه با وجدان درك مى كنند بدانند و به همين مقدار قانع باشند. به همين دليل امام عليه السلام در كلام حكيمانه بالا مخاطب و امثال او را كه از افراد عادى بودند از پيمودن اين راه منع كرده و آن را دريايى ژرف و خطرناك شمرده و از اسرار الهى معرفى فرموده كه نبايد خود را براى فهم آن به زحمت افكند. قرآن مجيد در آيات مختلف، براى فهم عموم، پرده از روى بخشى از آن برداشته مى فرمايد: «(إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرا وَإِمَّا كَفُورا)؛ ما راه را به انسان نشان داديم مى خواهد شكرگزار باشد يا كفران كننده». در جاى ديگر مى فرمايد: «(فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ)؛ ما اسباب هدايت را در اختيار انسان گذاشتيم. آن كس كه مى خواهد ايمان بياورد و آن كس كه نمى خواهد ايمان نياورد». از آنجا كه توجه به مسئله اختيار و آزادى اراده گاه انسان را به تفويض مى كشاند و آدمى سيطره الهى را بر خود انكار مى كند و خويش را «فَعّال ما يَشاء» مى پندارد، در جاى ديگرى قرآن مى گويد: «(وَمَا تَشَاءُونَ إِلاَّ أَنْ يَشَاءَ اللهُ)؛ شما اراده نمى كنيد مگر اينكه خدا اراده كند». اشاره به اينكه شما آزاديد اما در عين حال خداوند هر زمان مى تواند اين آزادى را از شما بگيرد. چه زيباست كلمات اهل بيت كه ما را از هرگونه افراط و تفريط در اين مسئله مهم و پيچيده بازداشتند و طبق فرموده امام صادق عليه السلام: «لا جَبْرَ وَلا تَفْوِيضَ وَلَكِنْ أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْنِ؛ نه جبر است و نه تفويض بلكه چيزى ميان اين دو است». امام على بن موسى الرضا عليه السلام در پاسخ يكى از ياران خود كه پرسيد: آيا خداوند كارها را به بندگانش تفويض كرده است؟ فرمود: «اللَّهُ أَعَزُّ مِنْ ذَلِکَ؛ خداوند تواناتر از آن است». عرض مى كند: آيا آنها را بر معاصى مجبور كرده؟ امام عليه السلام مى فرمايد: «اللَّهُ أَعْدَلُ وَأَحْكَمُ مِنْ ذَلِکَ؛ خداوند عادل تر و حكيم تر از اين است (كه بندگانش را مجبور به معصيت كند و بعد آنها را مجازات نمايد)». پيش از اين مثال ساده اى براى مسئله «امر بين امرين» ذكر كرديم كه براى همه گروهها قابل فهم است. گفتيم هنگامى قطار برقى را به دست راننده آن مى سپارند كه مسيرى را طى كند و شخصى كه متصدى نيروگاه برق است برق در درون سيمها مى فرستد. راننده با استفاده از نيروى برق، قطار خود را با اختيار خود به حركت درمى آورد و به آن سمت كه مايل است پيش مى برد ولى چنان نيست كه اين كار مطلقاً به او تفويض شده باشد، زيرا آنكس كه تشكيلات مولِّد برق را در اختيار دارد، هر لحظه كه بخواهد مى تواند آن را قطع و قطار را در جاى خود متوقف كند، پس نه جبر است و نه واگذارى مطلق و چيزى ميان اين دو است كه هم با توحيد افعالى مى سازد و هم با مسئله عدالت و حكمت خداوند. ادامه دارد ... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ راه پر پيچ وخم و ظلمانى: قسمت 3 📜 اين كلام حكيمانه به صورت ديگرى در كتاب مصادر نهج البلاغه نقل شده است: «قال عليه السلام وَقَدْ سُئِلَ عَنِ الْقَدَرِ طَرِيقٌ مُظْلِمٌ فَلا تَسْلُكُوهُ ثُمَّ سُئِلَ ثَانِياً فَقَالَ بَحْرٌ عَمِيقٌ فَلا تَلِجُوهُ ثُمَّ سُئِلَ ثَالِثاً فَقَالَ سِرُّ اللَّهِ فَلا تَتَكَلَّفُوهُ؛ از امام عليه السلام درباره قضاو قدر سؤال كردند فرمود: راه تاريكى است در آن گام ننهيد، دوباره پرسيدند، فرمود: درياى عميقى است وارد آن نشويد. مرتبه سوم سؤال كردند، فرمود: اين راه نهان الهى است براى گشودن آن به خود زحمت ندهيد». جالب اينكه در كتاب فقه الرضا عليه السلام اضافه اى نيز دارد و آن اينكه براى چهارمين بار از امام عليه السلام پرسيدند كه ما را از اين مسئله آگاه ساز. امام عليه السلام اين آيه را تلاوت فرمود: «(مَّا يَفْتَحْ اللهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَّحْمَةٍ فَلاَ مُمْسِکَ لَهَا وَمَا يُمْسِکْ فَلاَ مُرْسِلَ لَهُ)؛ آنچه را خداوند از رحمت براى مردم مى گشايد كسى نمى تواند جلوى آن را بگيرد و آنچه را خداوند امساك مى كند كسى نمى تواند آن را بفرستد». شخص سؤال كننده در اينجا عرض كرد: اى اميرمؤمنان! ما از تو درباره اختيار و آزادى اراده كه به وسيله آن برمى خيزيم و مى نشينيم پرسش كرديم. امام فرمود: آيا آزادى و اختيار را با خدا داريد يا بدون خدا؟ آنها خاموش شدند و نتوانستند پاسخى بگويند. امام عليه السلام فرمود: اگر بگوييد با خدا داريد (يعنى شريك خدا در اين امر هستيد) من شما را به قتل مى رسانم (زيرا مشرك شده ايد) و اگر بگوييد بدون خداوند ما داراى آزادى اراده هستيم باز شما را به قتل مى رسانم (زيرا نفى قدرت خدا و حاكميت او كرده ايد). عرض كردند: پس چه بگوييم اى اميرمؤمنان! (كه در وادى كفر قدم نگذاريم) فرمود: «تَمْلِكُونَهَا بِالَّذِي يَمْلِكُهَا دُونَكُمْ فَإِنْ أَمَدَّكُمْ بِهَا كَانَ ذَلِکَ مِنْ عَطَائِهِ وَإِنْ سَلَبَهَا كَانَ ذَلِکَ مِنْ بَلائِهِ إِنَّمَا هُوَ الْمَالِکُ لِمَا مَلَّكَكُمْ وَالْقَادِرُ لِمَا عَلَيْهِ أَقْدَرَكُمْ؛ شما صاحب اختيار و اراده مى شويد به سبب اينكه خداوند اين آزادى اراده را به شما بخشيده. اگر آن را براى شما نگه دارد از عطاى اوست و اگر سلب كند از بلاى اوست. مالك حقيقىِ آنچه او به شما بخشيده تنها خداست و قادر حقيقى بر چيزى است كه شما را بر آن قدرت داده است». سپس امام عليه السلام به جمله شريفه «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ» استدلال فرمود. حاضران تفسير اين جمله را از امام عليه السلام خواستند. امام فرمود: «لا حَوْلَ عَنْ مَعْصِيَتِهِ إِلاَّ بِعِصْمَتِهِ وَلا قُوَّةَ عَلَى طَاعَتِهِ إِلاَّ بِعَوْنِهِ؛ هيچ مانعى در راه معصيت او نيست مگر تقوايى كه خدا در اختيار انسان گذارد و هيچ قوتى بر طاعت او نيست مگر به كمك قدرتى كه او به انسان بخشيده است». مثالى را كه ما آورديم دقيقاً منطبق است بر آنچه امام عليه السلام در اين حديث نورانى فرموده است. آخرين نكته اى را كه لازم مى دانيم به آن اشاره كنيم اين است كه واژه «قَدَر» به معناى اندازه گيرى است؛ ولى در اينگونه موارد به معناى تقديرات الهى ومقدّرات اوست كه بعضى از ناآگاهان آن را به معناى جبر تفسير كرده اند. شرح بيشتر درباره تفسير كلمه قضا و قدر در ذيل كلام گذشت. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالْدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَآ أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطَّرَ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ‏ همانا خداوند مردار و خون و گوشت خوك و آنچه را كه (هنگام ذبح) نام غیر خدا بر آن برده شده، حرام كرده است، (ولى) آن كس كه ناچار شد (به خوردن اینها) در صورتى كه زیاده طلبى نكند و از حدّ احتیاج نگذراند، گناهى بر او نیست، همانا خداوند بخشنده و مهربان است. ⏺ اسلام به مسئله غذا و تغذیه، توجّه كامل داشته و بارها در مورد غذاهاى مضرّ و حرام هشدار داده است «انّما حرّم علیكم المیتة...» ⏺ تحریم‌ها، تنها به دست خداست نه دیگران. «انّما حرّم علیكم» ⏺ توجّه به خداوند و بردن نام او، در ذبح حیوانات لازم است. تا هیچ كار ما خارج از مدار توحید نباشد و با مظاهر شرك و بت‌پرستى مبارزه كنیم. «وما اهلّ به لغیر اللَّه» ⏺ اضطرارى حكم را تغییر مى‌دهد كه به انسان تحمیل شده باشد، نه آنكه انسان خود را مضطرّ كند. كلمه «اُضطُرّ» مجهول آمده است، نه معلوم. «فمن اضطرّ» ⏺ اسلام، دین جامعى است كه در هیچ مرحله بن‌بست ندارد. هر تكلیفى به هنگام اضطرار، قابل رفع است. «فمن اضطُرّ... فلا اثم علیه» 🔗 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
تبیین لینک زیر https://eitaa.com/sahife2/40226 ‏ 27 1 🔴 «مسأله نباتات و و آنچه از زمين مى‏رويد، از اهمّ مسائل عرصه گاه خلقت و آفرينش است. انسان با همه وسعت علم و دانشش، هنوز نتوانسته به شمارش و احصاى نباتات موفّق شود، چه رسد به عظمت و اسرار و شگفتى‏هاى اين جهان حيرت‏انگيز. انواع و اقسام گياه در سطح خاك و درون درياهاى ژرف و بر دامنه و قلل كوههاى بلند، حتى بر روى صخره‏هاى عظيم و به صورت معلّق در هوا موجود است. قسمتى از اين گياهان به اندازه‏اى كوچك و ريزند كه فقط با چشم مسلّح ديده مى‏شوند، و عدّه‏اى آن قدر بزرگند كه عظيم‏ترين موجودات زنده روى زمين به شمار مى‏آيند. شماره انواع گياه كه تاكنون شناخته شده از صدهزار متجاوز است و هر يك داراى آثار مخصوصى است. چون شناختن فرد فرد گياهان غيرمقدور است لذا علماى علم گياه‏شناسى آنها را طبقه بندى نموده‏اند، و اين طبقه بندى بر اساس اندام‏هاى گياه مثل ريشه و ساقه و برگ و گل قرار گرفته است و طبق همين نظر در ابتدا آنها را به دو قسمت اصلى و سپس هر قسمت را به چند قسمت تقسيم نموده‏اند. 1- گياهان گلدار: داراى ريشه و ساقه و برگ و گل بوده و عالى‏ترين گياهان مى‏باشند. اين همه گل‏هاى رنگارنگ كه سطح خاك را زينت بخشيده و در صحن بيابان و صفحه باغستان مناظر زيبا و جالبى به وجود آورده‏اند و انواع ميوه‏ها و سبزيجات كه قسمت مهمّى از احتياجات زندگى انسان را تأمين نموده و غلّات و حبوباتى كه نيازمندى‏هاى غذايى را رفع مى‏كنند و بالأخره قسمت مهمّى از گياهانى كه مصرف طبّى دارند، همه و همه جزء اين دسته محسوب مى‏گردند. 2- گياهان بى‏گل: اين دسته از گياهان فاقد گل هستند، بنابراين توليد مثل در آنها بر خلاف گياهان گلدار به طريق خاصّى انجام مى‏گيرد. گياهان بى گل نيز داراى اقسام مختلفى هستند به طورى كه بعضى از آنها ريشه و ساقه و برگ داشته فقط گل ندارند، و برخى از آنها ساقه و برگ داشته ولى بدون ريشه و گل مى‏باشند. اين قسمت اغلب روى تنه درختان و نقاطى كه آب و هواى معتدل دارند زيست مى‏نمايند. و بالأخره قسمتى فاقد برگ و گل و ريشه و ساقه بوده و در پايين آنها رشته‏هاى تارمانندى وسيله جذب آب و ساير مواد غذايى بوده و باعث اتصال آنها به زمين مى‏گردد، و ما نوعى از آنها را كه «جُلبَك» ناميده مى‏شود در جويبارها و آبهاى راكد و حوض‏ها، به مقدار زياد مى‏بينيم. اين را مى‏دانيم كه انواع حيواناتى كه در عرصه گاه گيتى پراكنده شده و سطح زمين را ميدان زندگى خود قرار داده‏اند شديداً به غذا نيازمندند و براى ادامه حيات بايد از عناصرى كه در روى زمين موجود است استفاده كنند و از طرف ديگر عناصرى كه در آب و خاك و هوا موجود است به همين صورت قابل استفاده و تغذيه حيوانات نيست؛ اين جاست كه گياهان براى تأمين احتياجات غذايى حيوانات، نقش مهمّى را ايفا مى‏كنند، زيرا آنها عناصر آب و خاك را به وسيله دستگاههاى مخصوصى كه در ساختمان آنها قرار دارد به صورت ساقه و برگ و ميوه در مى‏آورند و در نتيجه مواد غذايى حيوانات را در اختيار آنها مى‏گذارند. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 192 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 27 2 🔴 از اين نظر طبقه انسان نيز با حيوانات ديگر يكسان است و انسان تا كنون نتوانسته است از عناصر زمين بدون واسطه گياه استفاده كامل بنمايد و احتياجات غذايى خود را تأمين كند، بلكه همواره دست حاجت به سوى گياه دراز كرده و از محصول كارگاه نبات بهره‏مند گرديده است. در هوايى كه تنفّس مى‏كنيم مقدار معيّنى «اكسيژن» موجود است و اكسيژن يك مادّه حياتى است كه براى توليد حرارت غريزى حايز اهميت فوق العاده‏اى است و زندگى بدون آن، پنج دقيقه هم ممكن نيست. هنگام تنفّس مقدارى اكسيژن وارد ريه‏ها مى‏شود و با خونى كه در ريه‏ها موجود است تركيب مى‏گردد و دستگاه پخش خون آن را در تمام قسمت‏هاى بدن توزيع مى‏كند و همين اكسيژن، غذا را در سلول‏هاى مختلف بدن آهسته و آرام با حرارتى ضعيف مى‏سوزاند. در اثر احتراق غذا در سلول‏ها يك گاز سمّى به نام «كربنيك» ايجاد و با خون داخل ريه مى‏گردد و با تنفّس‏هاى بعدى از بدن خارج شده به هواى محيط بر مى‏گردد. به اين ترتيب كليه جانوران اكسيژن استنشاق مى‏كنند و گاز كربنيك بيرون مى‏دهند. اگر اين عمل به همين صورت ادامه پيدا مى‏كرد، پس از مدت كوتاهى اين ماده حياتى يعنى اكسيژن كه به اندازه معيّنى در هوا موجود است تمام مى‏شد و گاز سنگين و غليظ و سمّى كربنيك جايگزين آن مى‏گرديد و آن وقت حيات كليه حيوانات با خطر بسيار بزرگى مواجه مى‏شد و رفته رفته مى‏بايست همه جانوران مسموم شوند و از آنها در روى زمين اثرى و خبرى نماند و انسان هم از اين پيشامد خطرناك البته مستثنى نمى‏گرديد، زيرا هر فردى از انسان در 24 ساعت در ضمن تنفّس، معمولًا 250 گرم كربن خالص از ريه خود بيرون مى‏فرستد و روى اين حساب در ظرف يكسال، دويست وهفتاد و سه ميليون و هفتصد و پنجاه هزار (000، 750، 273) تن از اين گاز سمّى به وسيله سه ميليارد بشر توليد مى‏شد، و چندين برابر اين مقدار را حيوانات ديگر در ضمن تنفّس توليد مى‏نمايند. اين جاست كه به اهميت يكى از اعمال گياهان پى مى‏بريم و آن عمل كربن‏گيرى است. گياهان در حرارت آفتاب گاز كربنيك را كه از دو عنصر كربن و اكسيژن تشكيل‏ شده است تجزيه مى‏كنند و اكسيژن را در هوا رها مى‏سازند و كربن را در تنه خود نگه مى‏دارند، و قسمت مهمّ وجود گياهان از همين كربن تشكيل يافته است. اين عمل يعنى عمل كربن‏گيرى كه به وسيله برگ‏هاى گياهان انجام مى‏گيرد درست به عكس تنفّس جانوران است. اين تناسب عجيب و تعادل دقيقى كه ميان اكسيژن و گاز كربنيك برقرار گرديده تا نيازمندى حيات جانوران و گياهان براى هميشه تأمين شود يكى از آيات بزرگ خداشناسى است 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 192 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 27 3 🔴 عجايب گياهان در قرآن‏ قرآن مجيد به طور مكرّر به مسأله گياه و عجايب آن و خالق حكيم و عالمش اشاره كرده است: الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشاً وَالْسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنْزَلَ مِنَ الْسَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَكُمْ فَلَا تَجْعَلُوا لِلّهِ أَنْدَاداً وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» آن پروردگارى كه زمين را براى شما بسترى گسترده و آسمان را سقفى برافراشته قرار داد و از آسمان، آبى [مانند برف و باران‏] نازل كرد و به وسيله آن از ميوه‏هاى گوناگون، رزق و روزى براى شما بيرون آورد؛ پس براى خدا شريكان و همتايانى قرار ندهيد در حالى كه مى‏دانيد [براى خدا در آفريدن و روزى دادن، شريك و همتايى وجود ندارد]. الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَسَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا وَأَنزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِن نَبَاتٍ شَتَّى‏* كُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ‏ لَآيَاتٍ لِأُولِي النُّهَى‏ همان كسى كه زمين را براى شما بسترى گسترده قرار داد، و براى شما در آن [به خاطر آسان شدن رفت و آمدتان‏] راههايى پديد آورد، و از آسمان آبى نازل كرد، پس به وسيله آن انواعى از روييدنى‏هاى گوناگون بيرون آورديم. [خود از اين نعمت هاى فراوان‏] بخوريد و دام‏هايتان را بچرانيد، يقيناً در اين امور نشانه‏هايى [بر توحيد، ربوبيّت و قدرت خدا] براى صاحبان خرد است. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 192 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 27 4 🔴 چهار بخش از نعمت‏هاى بزرگ حق‏ «در مجموع اين مسائل به چهار بخش از نعمت‏هاى بزرگ حق اشاره شده است. 1- زمين، كه مهد آرامش و آسايش انسان است و به بركت قانون جاذبه و همچنين قشر عظيم هوايى كه اطراف آن را گرفته، انسان مى‏تواند به راحتى و امن و امان روى آن زندگى كند. 2- راهها و جاده‏هايى كه خداوند در زمين به وجود آورده است كه تمام مناطق آن را به يكديگر پيوند مى‏دهد. همان گونه كه غالباً ديده‏ايم در ميان سلسله جبال سر به آسمان كشيده غالباً درّه‏ها و راههايى وجود دارد كه انسان مى‏تواند از آنها عبور كرده و به مقصد خود برسد. 3- آبى كه مايه حيات است و سرچشمه همه بركات، از آسمان نازل كرده است. 4- گياهان و نباتات گوناگون و مختلفى كه به وسيله اين آب از زمين مى‏رويد كه قسمتى از آنها مواد غذايى انسان را تشكيل مى‏دهند، و بخشى مواد دارويى، و قسمتى را انسان براى ساختن لباس مورد استفاده قرا مى‏دهد، و قسمت ديگرى را براى وسايل زندگى همچون درها و حتى خانه‏هايى كه از چوب ساخته مى‏شود و كشتى‏ها و بسيارى از وسايل نقليه ديگر.» «1» أَمَّنْ خَلَقَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ لَكُم مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَا كَانَ لَكُمْ أَن تُنبِتُوا شَجَرَهَا أَءِلهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ يَعْدِلُونَ يا آن كه آسمان‏ها و زمين را آفريد، و براى شما از آسمان آبى نازل كرد كه به وسيله آن باغ‏هايى خرم و باطراوت رويانديم، كه روياندن درختانش در قدرت شما نيست؛ آيا با خدا معبودى ديگر هست [كه شريك در قدرت و ربوبيت او باشد؟ نه، نيست‏]، بلكه آنان مردمى منحرف‏اند [كه براى او شريك مى‏گيرند.]. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 192 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 27 5 🔴 عجايب گياهان در كلام دانشمندان‏ دن هرتاك متخصّص توارث نباتى و آمار حياتى آن و برخى از علوم مربوط به نباتات در مقاله‏اى كه در باب خداشناسى دارد مى‏گويد: مهم‏ترين كارخانه و ماشين مصنوع بشرى با كوچك‏ترين كارخانه و ماشين پيچيده يك نبات، مثلًا دستگاه تصفيه، هضم، تبخير، توليد مثل نباتات به هيچ وجه قابل مقايسه نيست. همان عجايب و اسرار يا نظامات پيچيده‏اى كه در ذرّات اين عالم به نام اتم‏ها و اسرار منظومه اتمى، و در فضاى اين عالم به نام منظومه‏ها و اختران، ما را به اعجاب و تحسين وا مى‏دارد، در لباس ديگر و با وضعى ديگر در عالم نباتات ما را در دنيايى از تحيّر فرو مى‏برد و در عظمت مشيّت و حكمت پروردگار غرق مى‏سازد. حسّ و حيات نباتات كه هنوز درك آن از چشم علوم بشرى پنهان است، دقت در سلّول نباتات، تجزيه عناصر تشكيل دهنده اين سلّول‏ها، توجه به خاصيت هر يك، تركيب هسته، غشاى سلّول، اعمال فيزيكى آن، كيفيّت توليد نيرو، چگونگى تغذيه، اسرار مرموز نموّ متناسب، توليد و تكثير، نسوج نباتى، جهازات داخلى هر يك، خواص طبيعى آنها، كيفيت ساختمان ريشه‏ها، طبقات ريشه‏ها، استوارى آنها، كيفيت جذب آب و املاح، جريان شيره خام، دفع مواد زايد، كيفيت دفع مبارزه ريشه‏ها با هم، ساختمان كلاهك يا سپر بر سر آنها، عناصر تركيب كننده آنها، عمليات فيزيكى هر يك، تأثير خاص رطوبت و نور و حرارت در نباتات، دستگاههاى گيرايى اين قوا در گياه، وسايل تنفس گياه، ساختمان برگ، تركيبات و طبقات و انواع آنها، برگ‏هاى خاردار، عمل لقاح، ابزار و وسايل لقاح، كيفيت‏هاى گوناگون آن در انواع نباتات، حشرات و مگس‏هاى مأمور لقاح، بادها و امواج مأمور، حساسيت خاصّ برخى از نباتات، گياهان توانا و ناتوان، تعاون گياهها با هم، درخت‏هاى گوشتخوار، نظام توارث در نباتات، اسرار ميوه‏ها، اشكال گل‏ها، گلبرگ‏ها، شكوفه‏ها، گياهان آبى و صحرايى، مقاومت گياهان در برابر امراض گياهى، امراض گياهى، مرگ گياه، هر يك از اين امور و صدها امور نباتى ديگر موضوع علم خاصّى بوده و داراى ميلياردها قانون و نظام مستحكم مى‏باشد و شرح آنها هرگز در چند دفتر نگنجد. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 192 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 27 6 🔴 اسرار نباتات‏ به دو نمونه از اسرار و نظامات نباتات توجّه نماييد: 1- در حالى كه نيروى جاذبه زمين همه چيز را به سمت پايين مى‏كشد، مادّه حياتى نباتات كه هنوز بشر را بر درك حقيقت آن راهى نيست، به منظور تقويت و رشد نبات، آب و موادّ غذايى و معدنى و انرژى‏هاى فضايى را با ابزار گوناگون جذب كرده على رغم جاذبه زمين به سمت بالا رشد مى‏كند. در جنگل‏هاى بزرگ هند و آمريكا و آفريقا درخت‏هاى بسيار تنومند و بلندى وجود دارد كه چنارهاى ما در مقابل آن نهالى بيش نيست. ملاحظه كنيد: راز مبارزه با نيروى جاذبه هنوز به خوبى بر بشر كشف نيست، اما درخت‏هاى دانشمند! صدها هزار قرن است چهل متر و كمتر و بيشتر مواد زمينى و آب و املاح را به بالا مى‏برند! فكر نمى‏كنيد قدرت و مشيّت و اراده قاهرى در اين كار دخيل باشد؟ 2- قارچ‏ها در اثر نداشتن مادّه سبز رنگ «كلروفيل» (كه در اكثر گياهان براى كربن‏گيرى موجود است ودر ساختن قند و چربى و نشاسته موادّ غذايى نباتات به كار مى‏رود) همواره مى‏كوشند تا با گياه كلروفيل دارى رفاقت كنند و بدين وسيله حيات نباتى خود را با تغذيه مناسب ادامه دهند، لذا با جلبك‏ها كه آنها نيز به درد ديگرى دچارند، يعنى داراى ريشه كافى كه بتواند مواد معدنى و انرژى‏هاى زمينى را به خوبى جذب كنند نمى‏باشند، اما در عوض ماده كلروفيل فراوانى دارند رفيق و شريك مى‏شوند. با طرح اين رفاقت يا سرمايه گذارى هر دو جانبه و تأسيس يك شركت، قارچ از كلروفيل جلبك استفاده مى‏كند و جلبك از ريشه‏هاى نيرومند قارچ. آيا اين قارچ و جلبك به طور مشترك مى‏توانند با اين تعاون عاقلانه خود ما را به مبدأ هشيار و بصير و حكيمى هدايت كنند؟ هر گياهى نظير خود را توليد مى‏كند و اين توليد مثل، خود از عجيب‏ترين تشكيلات پيچيده نباتى است و روى مشيّت و برنامه بسيار مفصّلى انجام مى‏گيرد. گل‏ها و گروههاى مختلف نباتى بر اثر دارا بودن كارخانه‏ها و غدّه‏هاى خاصّى، به تهيه انواع مختلف شيره‏ها كه هر يك از آنها مورد توجّه نوع خاصّى از حشرات است پرداخته و حشرات خاصّه را به دور خود جمع مى‏كنند تا در مقابل، حشرات نيز وسيله تلقيح آنها باشند، در نتيجه بذر لازم براى توليد نبات و گل‏هاى سال آينده و نسل آينده به وجود آيد! اين جا از آنجاهايى است كه نباتات، حيوانات را استخدام مى‏كنند! يا بهتر بگوييم نظامات الهى، حيوانات را در خدمت توليد نباتات گمارده است. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 192 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 27 7 🔴 رابطه گياهان و حيوانات در كلام دكتر جان ويليام كلاتس‏ بهتر است اين بحث پيچيده و راز مهم را با ديده يك متخصّص فن كه استاد علم الحيات يا فيزيولژى و علوم طبيعى و دكتر در فلسفه از «پيتسبورك» و متخصّص در وراثت چند نوع حشره مى‏باشد يعنى دكتر جان ويليام كلاتس ببينيم، مى‏گويد: «يكى از مسائل بغرنج عالم وجود يك نوع رابطه و علاقه اجبارى است كه در بين پاره‏اى از موجودات مثلًا يك گياه خاص با يك حيوان خاص مشاهده مى‏شود. يكى از مصاديق آن ارتباط مرموز و عميق، رابطه‏اى است كه ميان «گل يوكا» «مگس يوكا» وجود دارد. گل يوكا سرش پايين است و مادگى يعنى قسمت ماده گل نيز از بساك يا قسمت نر گل پايين‏تر است. كلاله يا مادگى گل كه بايد گرده به آن وارد شود به شكلى است كه ورود گرده به درون آن به خودى خود امكان ندارد. گرده يوكا توسط مگس ماده‏ يوكا كمى بعد از غروب آفتاب به مادگى حمل مى‏شود، بدين ترتيب كه مگس يوكا قسمتى از گرده را از بساك در دهانش گرفته به سوى كلاله پرواز نموده، تخمدان گل را مى‏شكافد و چند دانه از تخم خود در آن مى‏گذارد و سپس روى آن را با گرده‏اى كه آورده مى‏پوشاند. گل دانه‏هاى زيادى مى‏دهد كه قسمتى از آن را كرم‏هاى نوزاد مگس مى‏خورند و قسمت ديگر گل‏هاى تازه توليد مى‏كند. توليد مثل گل يوكا يا بهتر بگوييم بقاى نسل اين گل از آغاز پيدايش آن تا كنون تنها به وسيله اين مگس انجام مى‏گيرد! اين گل نيز به نوبه خود محل مناسبى براى بقاى نسل مگس يوكا است. بين انجيرهاى تجارتى و چند نوع از زنبور كوچك نيز همين رابطه برقرار است. خوشه‏هاى درخت انجير دو نوعند: عدّه‏اى هم گل‏هاى نر دارند و هم گل‏هاى ماده، و عدّه‏اى ديگر فقط گل‏هاى ماده دارند. اما اين همه گل‏ها به وسيله زنبورهاى ماده تلقيح مى‏شوند، بدين ترتيب كه مدخل اين گل‏ها در نتيجه وجود پوشش‏هاى مختلف به قدرى صعب العبور است كه حشره بينوا به زحمت مى‏تواند به داخل آن راه يابد و غالباً بال‏هايش در سر اين كار جدا مى‏شود، اما عاملى مرموز او را با وجود اين همه مشكلات تحريص مى‏كند تا بالأخره به درون گل راه يابد. اگر گل از آنهايى است كه هم قسمت نر دارد و هم قسمت ماده، زنبور ماده تخم گذارى مى‏كند و خود مى‏ميرد. تخم‏ها رشد كرده، زنبور مى‏شوند، زنبورهاى نر مى‏ميرند و زنبورهاى ماده از گل بيرون شده به سوى گل‏هاى ديگر به پرواز مى‏آيند ولى قبل از خروج از داخل گل با گرده درون گل آغشته مى‏شوند تا آن را به گل‏هاى ديگر ببرند. اگر گل ديگر كه زنبور بر آن مى‏نشيند مثل اولى نر و ماده باشد كه همان عمل گذشته تكرار مى‏شود، و اگر گل جديد فقط ماده باشد به علّت عمق زياد اين گل، زنبور بدون آن كه بتواند تخم گذارى كند، پس از نشستن روى آن از آنجا مى‏گذرد، ولى با همين مكث مختصر بر روى گل ماده، گل ماده را با گرده نر كه به آن آغشته بود و به همراه داشت تلقيح كرده‏ است. در نتيجه اين گل بزرگ شده و تبديل به انجير رسيده كاملى مى‏شود. نخستين درخت‏هاى انجيرى كه در آمريكا آورده شد ميوه ندادند، بعدها متوجّه شدند كه موقع حمل اين درخت‏ها آن زنبورها را با خود نياوردند، وقتى زنبورهاى مخصوص را نيز به آمريكا آوردند، درخت‏ها ميوه دادند و انجير از مال التجاره‏هاى مهم آن كشور شد. دكتر جان ويليام پس از آن كه مثال‏هاى ديگر مى‏آورد در آخر نتيجه مى‏گيرد: اين زحمت كشان به فرمان چه كسى على الدوام مأموريت خود را انجام مى‏دهند؟ آيا اين شواهد به وجود خداوند متعال دلالت نمى‏كند؟ خيلى مضحك و نامعقول و مشكل است كه همه اين كارهاى منظم و مُنتج را از آغاز پيدايش اين نوع گياهان و درخت‏ها و اين نوع حشرات به تصادف حمل كنيم! 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 192 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 27 8 🔴 روشنايى گياهان، انگل‏ها، قارچ‏ها دو گروه از گياهان، انگل‏ها، قارچ‏ها هستند كه داراى پيكرى درخشنده مى‏باشند. روشنايى آنها به نحوى است كه در تاريكى شب كاملًا خود را نشان مى‏دهند. روشنايى آنها از چيست؟ آيا چه مادّه محترقه‏اى تمام نشدنى در پيكر آنها موجود است كه اين روشنايى از آن پديد مى‏آيد آيا اين نورها به چه وسيله پخش مى‏شود؟ به وسيله لامپ، يا وسيله ديگر؟ آيا نورافكن آنها در كدام كارخانه به دست كدام مهندس ساخته شده است، و چه كسى آن را نصب كرده است؟ آيا ماده، دانشمند است و مى‏تواند موادّ محترقه را از غير محترقه تميز بدهد؟ هرگز؛ چون مادّه فاقد علم مى‏باشد. آيا مهندسين عالى مقام بشرى مى‏توانند از آب و هوا و غذاهايى كه نباتات از زمين مى‏خورند، چراغى نورانى به اين كوچكى و ريزى بسازند؟ آنهم چراغى كه‏ خودش پيوسته ماده احتراقى خود را درست كند و نيازى به كمك خارجى نداشته باشد؟ اگر پزشكى، بيمارى بيماران را به خوبى تشخيص دهد و داروى صحيح هر بيمارى را بداند، عقلا او را دانشور و خردمند مى‏خوانند. اگر داروشناسى داروهاى بيمارى‏ها را خوب بشناسد و يكايك آنها را براى بهره بردارى بيماران آماده داشته باشد عقلا وى را دانا و عاقل مى‏دانند. اگر كسى هم پزشك باشد و هم داروشناس، هم پزشكى را بداند و هم داروپزشكى، عقلا وى را بسيار دانا دانسته و در برابر دانش او سر تعظيم فرود مى‏آورند. اگر موجودى هم پزشك باشد و هم داروشناس و هم سازنده دارو و پديد آورنده دارو و هم گذارنده دارو به طور رايگان در دسترس بيماران، چنين وجودى بسيار دانا و توانا و حكيم و كريم و مهربان خواهد بود. آيا وجود گياهان دارويى در اين جهان، از آغاز تا كنون و آينده به ما نمى‏گويد كه پديدآورنده آنها دانا و تواناست، حكيم و كريم و مهربان است؟ اوست كه بيمارى‏هاى بشر را يكايك دانسته و داروهاى آنها را يكايك شناخته و داروها را يكايك ساخته و پرداخته و از نيستى به هستى آورده و به طور رايگان تحت اختيار بشر قرار داده است، ولى بشر خود را به نادانى مى‏زند! اين دانش نامتناهى را ناديده مى‏گيرد، اين قدرت نامتناهى را نمى‏بيند، اين حكمت نامتناهى را به هيچ مى‏انگارد، اين كرم نامتناهى را نمى‏فهمد، اين مهر نامتناهى را درك نمى‏كند! برناى كاشف پنى سيلين و مانند آن بسيار احترام و ارزش قائل است ولى آفريننده پنى‏سيلين و مانند آن را منكر مى‏شود؛ نمك را مى‏خورد و نمكدان را مى‏شكند! بزرگوارى و رحمت او اقتضا مى‏كند كه براى مدتى از اين گناه بزرگ بشر چشم‏ پوشى كند. كريم و مهربان است، اوست كه بيمارى‏هاى بشر را يكايك دانسته و داروى آنها را يكايك شناخته و داروها را يكايك ساخته و پرداخته است. در بخش‏هاى استوايى كره زمين گياهى مى‏رويد كه هم گل مى‏دهد و هم بر مى‏دهد. برهاى اين گياه به اندازه دانه باقلا مى‏باشد. اين گياه به وسيله برگ‏هاى گل خود تنفّس مى‏كند، در صورتى كه گل آن تحمل گرد و غبار را ندارد. وقتى كه مقدارى گرد روى برگ آن گل جمع شود، برگ‏ها از گازى كه خود آن گياه توليد كرده پر مى‏شود و ناگهان منفجر مى‏گردد. گل باز مى‏شود و گردها ريخته مى‏شود، در اثر انفجار گاز بيرون مى‏آيد و صدايى مى‏دهد كه شبيه سرفه كودك مى‏باشد. آيا اين نشانه آن نيست كه اين گياه، سازنده‏اى دارد بسيار دانا و حكيم و توانا، به طورى كه دقيق‏ترين چيزها از نظرش محو نمى‏شود و قدرت بر هر چيزى دارد؟! داستان گل‏ها و گياهان و مواد خوراكى و آثار عجيبه آنها در حيات جانداران، مسأله‏اى نيست كه در اين دفتر بگنجد. در اين زمينه تاكنون هزاران كتاب ارزشمند نوشته شده و هزاران محقّق بزرگ عمر خود را در تحقيق مسائل اين عرصه گاه اعجاب‏انگيز سپرى كرده‏اند. اين وجيزه به گوشه‏اى بسيار ناچيز از اين جهان بزرگ براى پى بردن به عظمت حضرت محبوب اشاره كرد، باشد كه نورى از آن منبع بى‏نهايت در بى‏نهايت به قلب بتابد و آثار آن نور، سعادت دنيا و آخرت تهيدستان از حقيقت را تأمين نمايد. آرى، به قول حضرت زين العابدين عليه السلام: «يا مَنْ لا تَنْقَضى عَجائِبُ عَظَمَتِهِ» 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 192 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
👆 ادامه برنامه ختم روزانه بند به بند صحیفه سجادیه
دعای سیدالساجدین(ع) در روز عرفه: 🔹و انْزِعِ الْغِلَّ مِنْ صَدْرِى لِلْمُؤْمِنِينَ، وَ اعْطِفْ بِقَلْبِى عَلَى الْخَاشِعِينَ، وَ كُنْ لِى كَمَا تَكُونُ لِلصَّالِحِينَ، وَ حَلِّنِى حِلْيَةَ الْمُتَّقِينَ، وَ اجْعَلْ لِى لِسَانَ صِدْقٍ فِى الْغَابِرِينَ، وَ ذِكْرا نَامِيا فِى الاْخِرِينَ، وَ وَافِ بِى عَرْصَةَ الْأَوَّلِينَ🔹 🔸و كينه مؤمنان را از دل من بيرون كن و دل مرا بر زيردستان مهربان گردان و با من چنان باش كه با بندگان شايسته خود هستی و مرا به زيور پرهيزگاران آراسته كن و چنان مقدر فرما كه آيندگان درباره من نيكوگوى باشند و در روز رستاخیز مرا در زمره کسانی درآور که اطاعت و ایمان، نخستین کسان بودند🔸 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
مختصر خداترسان وَ انْزَعِ الْغِلَّ مِنْ صَدْرِي لِلْمُؤْمِنِينَ، وَ اعْطِفْ بِقَلْبِي عَلَى الْخَاشِعِينَ، وَ كُنْ لِي كَمَا تَكُونُ لِلصَّالِحِينَ، وَ حَلِّنِي حِلْيَةَ الْمُتَّقِينَ، وَ اجْعَلْ لِي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْغَابِرِينَ، وَ ذِكْرًا نَامِيًا فِي الْآخِرِينَ، وَ وَافِ بِي عَرْصَةَ الْأَوَّلِينَ. و كينه داشتن براى مؤمنان را از سينه‏ام بر كن، و دلم را بر فروتنان مهربان گردان، و با من چنان باش كه با شايستگان هستى، و مرا به زيور پرهيزكاران بياراى، و براى من ياد نيكو در بازماندگان و آوازه بلند در آيندگان قرار ده، و مرا به جايگاه (رستاخيز) پيشينيان برسان. «اعْطِفْ بِقَلْبِي»: يعنى دل مرا دوستدار و رئوف (آنان) گردان. «الْخَاشِعِين»: از مادّه خشع، به معنى تضرّع و زارى است. اين واژه بيشتر در حالاتى كه در اعضاى بدن ظاهر مى‏شود به كار مى‏رود. ولى تضرّع به معنى زارى و فروتنى است كه بيشتر در حالتى كه در دل و خاطر انسان به وجود مى‏آيد به كار مى‏رود. و با كلمه «خشى» كه از مادّه «خشيّة» است و به معنى بيم و تعظيم و بزرگداشت مى‏باشد، تفاوت دارد. پس «خاشعين» كسانى هستند كه اعضا و جوارح آنان در فروتنى خداوند و تضرّع و زارى نمودن در درگاه الهى نرم گشته است كه اين حالت، گاهى به مؤمنين نسبت داده مى‏شود. (الَّذِينَ هُمْ فِى صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ): «آنها كه در نمازشان خشوع دارند». (مؤمنون/ 2.) و گاهى به اعضا و جوارح نسبت داده مى‏شود (أَبْصَارُهَا خَاشِعَةٌ): «چشم‏هاى آنان از شدّت ترس فروافتاده است». (نازعات/ 9.). «الْغَابِرِين»: اين كلمه به سه گروه اطلاق مى‏شود: كسانى كه باقى مى‏مانند، كسانى كه بازماندگان عالم هستند و آيندگان. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
🙏 الها اهل ايمان را از دلم بركن و دلم به خاشعين درگاهت نرم فرما و با من چنان باش كه با بندگان صالحت هستى و لباس تقوى را بر قامتم بپوشان و براى من ياد خوبى در آيندگان و ذكر پر آوازه‏اى در بين ديگران قرار ده و مرا در بين مومنين نخستين در آور دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2