#معرفی_بازی ۷۳
ورزش کردن در خانه
اگر به دنبال بازی خوبی برای تخلیه انرژی بالای فرزند خود هستید از ورزش کردن غافل نشوید.
دوچرخه سواری، اسکیت کردن و دویدن از جمله ورزشهای محبوب کودکان در محیط بیرون از خانه هستند.
اما اگر مجبور به ماندن در محیط بسته هستید و امکان انجام بازی پرتحرک در منزل را دارید، بهتر است به ورزشهایی مانند یوگای کودکانه و حرکات ورزشی سرگرم کننده مثل پلانک، اسکات و حرکت پروانه بپردازید.
البته برای اینکه کودک شما علاقه بیشتری به این بازی کودکانه در خانه نشان دهد بهتر است خودتان نیز این ورزشها را انجام دهید و فضای بازی را رقابتی نمایید.
🌹خلاقیت کودک🌹
⏰ به کودکتان اجازه دهید هرجور که مایل است نوع بازی و وقت بازی خود را انتخاب کند
البته تا جایی که برای او خطر نداشته باشد.
✅ اسباببازیهایی را برای کودک انتخاب کنید که هدف خاصی را دنبال نمیکند و او میتواند اهداف متفاوتی را تعیین کند.
❌ هرگز در بازی کودکتان مداخله نکنید و تا جایی که خطرناک نیست او را تصحیح نکنید.
🙃 اگر کودک در حین بازی حوصلهاش سر رفت با کنار هم چیدن عروسکهایش یک خط داستانی برای او ایجاد کنید.
✈️ مثلاً بگویید آنها میخواهند به سفر دور دنیا بروند؛ چطوری میتوانند این کار را انجام دهند؟ از کجا شروع کنند؟!
▪️🌺▪️--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی ۵۷
🖋 مقالهی سیزدهم:
#نقش_یهود_در_شهادت_حضرت_فاطمه (س)
قسمت سوم؛
👈 تحلیل دوم درباره چرایی تصمیم یهود بر شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام؛
▪️شهادت بیبی دو عالم فاطمهزهرا علیهاالسلام همچون شهادت پدرشان در غربت و مظلومیت نقل میشود.
این حقیقت تلخی است که بر مظلومیت حضرت صدیقه طاهره علیهاالسلام افزوده است.
▪️از آنجا که برخی تصورات ما نسبت به شهادت آن بانوی بزرگوار از نظر عقلانی غیرقابل باور است؛ موجب گردیده است که وهابیت کثیف قاتلهماللهتعالی سعی در کتمان شهادت آن بانوی بزرگ اسلام کرده و از اساس این مصیبت بزرگ را زیر سؤال ببرند.
با تأسف باید گفت که برخی از شیعیان کماطلاع نیز با گرفتن ژست روشنفکری شهادت آن حضرت را مورد تردید قرار داده و بعضاً از واژههایی مانند رحلت، ارتحال، وفات و… استفاده میکنند که در عرفِ عام فارسیزبانان از این واژهها مردن به مرگ طبیعی برداشت میشود!
🏴 اما واقعیت چیست؟
▪️بعد از شهادت پیامبر اکرم صلواتاللهعلیهوآله تمام تلاش مزدوران یهودی که در لباس اسلام در میان مسلمین نفوذ کرده بودند، بر این هدف معطوف شدهبود که با ایجاد جنگ داخلی و کاهش توان نظامی امت اسلام؛ زمینه را برای هجوم سراسری متحد بزرگ قوم بنیاسرائیل (امپراطوری روم) فراهم کنند.
▪️در این میان همگان تلاش میکردند تا امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه را به هر عنوانی که شده وادار به کشیدن شمشیر کنند.
به همین دلیل با انجام اقدامات کثیفی همچون تعیین خلیفه بهصورت خودسرانه، غصب فدک و… سعی بر برانگیختن خشم امیرالمؤمنین علیهالسلام به ایجاد جنگ داخلی داشتند.
▪️اما آن زمان که متانت و وقار امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه را دیدند، بر آن شدند تا از طریق تحریک غیرت ایشان و جسارت به همسر بزرگوارشان فتنه داخلی را ایجاد نموده و جنگ مسلحانه به راه بیندازند.
بر همین اساس اتفاقات هولناکی همچون کوبیدن درب خانه امیرالمؤمنین به پهلوی مبارک حضرت زهرا سلاماللهعلیها، زدن سیلی به صورت بانوی دو عالم و مضروب نمودن ایشان با غلاف شمشیر رخ داد.
▪️تصور نادرستی که در ذهن بسیاری نقش بسته این است که اینگونه اتفاقات به آن دلیل رخ داده است که حضرت زهرا سلاماللهعلیها در این جریانات مداخله نمودند و هرکس دیگری بهجای ایشان میبود هم همین اتفاق برایش میافتاد.
▪️بهعنوان مثال آن هنگام که برای گرفتنِ بیعت اجباری از امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه هجوم آوردند حضرت زهرا سلاماللهعلیها برای دفاع از ولایت در اثر ضربهی در مضروب شدند.
ظاهر این قضیه نشان میدهد که اگر کس دیگری مانند کنیز حضرت زهرا نیز پشت در میبود مصدوم میشد!
▪️شاید خیلی از ما تصور میکنیم اینگونه اتفاقات بهصورت تصادفی بوده و دشمن به هدف گرفتن بیعت و یا غصب فدک حضرت زهرا سلاماللهعلیها را مضروب نموده و ایشان به شهادت رسیدهاند!
در حالیکه اگر حضرت زهرا سلاماللهعلیها به شهادت نمیرسیدند، تمام سناریوی یهودی سقیفه نقش بر آب میشد و لذا دشمن تصمیمی جدّی برای از میان بردن بیبی دو عالم داشت.
در حقیقت ترور حضرت زهرا سلاماللهعلیها خود یک هدف مهم برای دشمن بود.
▪️خطر حضور حضرت زهرا علیهاالسلام در مدینه برای حکومت آنقدر جدّی بود که زنان مدینه با شنیدن گریههای فاطمه زهرا علیهاالسلام به تصور اینکه ایشان هنوز داغدارِ پدر هستند برای عرض تسلیت خدمت حضرت میرسیدند و حضرت اقدام به روشنگری علیه خلیفه اول مینمود.
ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/6164
▪️🌺▪️--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اینقدر سر پست نوکری میایستیم تا صحنه روشنتر شود... 😭
#دشمن_شناسی
#صهیونیسم_در_کلام_رهبری (۳۵)
آن روزی که دولتهای فاتح جنگ اوّل جهانی، منطقهی غرب آسیا،
یعنی قلمرو آسیایی حکومت عثمانی را به عنوان مهمترین غنیمت جنگی، میان خود در کنفرانس پاریس تقسیم میکردند، نیاز به یک پایگاه امن در قلب این منطقه را برای تضمین سلطهی دائمی خود بیش از پیش احساس کردند.
انگلیس از سالها پیش از آن، با طرح بالفور زمینه را آماده کرده و با همفکری زرسالاران یهودی بدعتی به نام صهیونیسم را مهیّای نقشآفرینی کرده بود؛
و اکنون زمینههای عملی آن فراهم میشد.
از همان سالها مقدّمات را بتدریج در کنار هم چیدند و سرانجام پس از دوّمین جنگ جهانی با استفاده از غفلت و گرفتاری دولتهای منطقه، ضربهی خود را وارد آوردند
و رژیم جعلی
و دولتِ بدون ملّتِ صهیونیست را اعلام کردند.
آماج این ضربه در درجهی اوّل ملّت فلسطین و در درجهی بعد همهی ملّتهای این منطقه بودند.
سیاست عمدهی استکبار و صهیونیسم،
کمرنگ کردن مسئلهی فلسطین در ذهنیّت جوامع مسلمان
و به سَمت فراموشی راندن آن است.
و فوریترین وظیفه،
مبارزه با این خیانتی است که به دست مزدوران سیاسی و فرهنگی دشمن
در خودِ کشورهای اسلامی صورت میگیرد.
و حقیقت آن است که مسئلهای به عظمت مسئلهی فلسطین چیزی نیست که؛
غیرت
و اعتماد به نفْس
و هوشمندی روزافزون ملّتهای مسلمان،
اجازهی فراموش شدن آن را بدهد؛
هر چند آمریکا
و دیگر سلطهگران
و پادوهای منطقهای آنان همهی پول و توان خود را برای آن به کار گیرند
۱۳۹۹/۰۳/۰۲
سخنرانی تلویزیونی به مناسبت روز جهانی قدس
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
#رمانهای_دفاع_مقدس_و_شهدا
🌷🇮🇷 #خداحافظ_سالار 🇮🇷🌷
روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی
سرلشکر شهید حاج حسین همدانی
◀️ قسمت چهل و ششم؛
ایران، افسانه، من و برادرانم علی و رضا گریه میکردیم.
دخترعمه منصور دلداریاش میداد و میگفت:
"خانم عروس! پیش بچهها از این حرفها نزن، دلشون میشکنه."
و راستیراستی دل ما میشکست.
هرکدام یک گوشه کز میکردیم و ضجه میزدیم و چشم به راه آمدن آقا بودیم که پسرعمه حسین با جیپ از تهران آمد.
مادرم را «آجی» صدا میکرد.
با اینکه دلش آشوب و غم بود اما خودش را خونسرد نشان می.داد.
به محض اینکه رسید گفت:
«آجی، از دکتر شمس وقت گرفتم، یه نسخه بریم پیشش.»
مامان وقتی حسین را دید، آرام شد.
اصلاً وقتی حسین آمد، همه ما که از گریه چشمانمان سرخ شده بود، آرام شدیم.
حسین ماهی یکبار مادرم را برای شیمی درمانی به تهران میبرد و میآورد.
دکتر شمس برخلاف حرف قبلیاش که گفته بود. این خانم، بیست سال دیگر زنده است به حسین گفته بود:
«با این غمی که به دل این زن رسیده، به حدی
وضعش بحرانی شده که یکی، دوسال بیشتر زنده نمیمونه.»
حسین حرف دکتر را به هیچ کس نگفت و هر بار که میآمد، میدید که مادرم ضعیف و ضعیفتر شده و در سیوپنج سالگی مثل پیرزنها، قد خمیده و زمینگیر شده و به سختی از جایش برمیخیزد.
حسین کوتاه نمیآمد و با جدیت مامان را سوار ماشین میکرد و به تهران میبرد.
کار به جایی رسید که زیر بغلش را میگرفتیم و چند بالش پشتش میگذاشتیم،
لگن آب میآوردیم، تا وضو بگیرد.
یک روز داخل حیاط مشغول شستن ظرفها بودیم.
حسین با مادرم خداحافظی کرد؛
یکباره دیدیم مامان با پشت دست، به شیشه میکوبد و حسین را که در حال رفتن بود، صدا میزند.
حسین برگشت و باتعجب گفت:
«آجیجان! چرا بلند شدی!؟ برات خوب نیست!»
ما همه مانده بودیم که چه چیزی به پاهای رنجور مادر، توان راه رفتن داده است.
رو کرد به حسین و گفت:
"حسین جان! این راه رو به خاطر من این قدر نیا، جاده خطرناکه مبادا خسته باشی و توی رانندگی خوابت ببره."
مامان سفارش دیگری داشت که نخواست پیش ما بزند.
به ماگفت برگردیم.
به حیاط برگشتیم.
از دور میدیدم که حسین سرش را پایین انداخته و مامان من را نشان میدهد،
حالا آنقدر بزرگ شدهبودم که میتوانستم حدس بزنم چه میگویند
حسین به سمت حیاط، سر چرخاند و یک آن نگاهمان به هم گره خورد.
بلافاصله هر دو سرمان را پایین انداختیم.
دقایقی بعد، حسین راهی تهران شد....
ادامه دارد ...
▪️🌺▪️--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
📖 #متن_قانون_اساسی
🇮🇷 #جمهوری_اسلامی_ایران
🔷 قسمت نهم؛
🔷🔹فصل سوم؛ حقوق ملت
🔸اصل سیام
دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودكفایی كشور به طور رایگان گسترش دهد.
🔸اصل سی و یكم
داشتن مسكن متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ایرانی است. دولت موظف است با رعایت اولویت برای آنها كه نیازمندترند به خصوص روستانشینان و كارگران، زمینه اجرای این اصل را فراهم كند.
🔸اصل سی و دوم
هیچكس را نمیتوان دستگیر كرد مگر به حكم و ترتیبی كه قانون معین میكند. در صورت بازداشت، موضوع اتهام باید با ذكر دلایل بلافاصله كتباً به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداكثر ظرف مدت بیست و چهار ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضایی ارسال و مقدمات محاكمه، در اسرع وقت فراهم گردد. متخلف از این اصل، طبق قانون مجازات میشود.
🔸اصل سی و سوم
هیچكس را نمیتوان از محل اقامت خود تبعید كرد یا از اقامت در محل مورد علاقهاش ممنوع یا به اقامت در محلی مجبور ساخت، مگر در مواردی كه قانون مقرر میدارد.
🔸اصل سی و چهارم
دادخواهی حق مسلّم هر فرد است و هر كس میتواند به منظور دادخواهی به دادگاههای صالح رجوع نماید. همه افراد ملت حق دارند اینگونه دادگاهها را در دسترس داشته باشند و هیچكس را نمیتوان از دادگاهی كه به موجب قانون حق مراجعه به آن را دارد منع كرد.
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
📙 #داستان
🔅#سرزمین_زیبای_من
قسمت سیزدهم؛
از شدت درد و ضربهای که به سرم خورده بود دیگر هیچچیز نمیفهمیدم...
تصاویر و حرکات دیگران تاریک و روشن میشد.
صداها مبهم و گنگ بود و به سمت خاموشی میرفت.
آنها مرا به داخل ماشین پرت کردند
و این آخرین تصویری بود که به یاد دارم...
بعد از آن، از شدت درد از حال رفتم...
چشم که باز کردم با همان شرایط توی بازداشتگاه بودم.
حتی دستبندم را هم از دستهایم باز نکرده بودند.
خون ابرو و پیشانیام، روی پلک و چشمهایم را گرفته بود.
قدرتی برای حرکت کردن نداشتم.
دستم از شدت درد میسوخت
و تیر میکشید.
حتی نمیتوانستم انگشتهای دستم را تکان بدهم.
به زحمت آنها را حس میکردم.
با هر تکان دستم، تا مغز استخوانم تیر میکشید
و از شدت درد مغزم از کار افتاده بود...
زجرآورترین و دردناکترین لحظات زندگیام را تجربه میکردم.
هیچ فریادرسی نبود.
هیچ کسی نبود که به داد من برسد
یا حتی دست من را باز کند...
یه لحظه آرزو کردم که ایکاش درجا بمیرم ...
و لحظهای بعد، با خود میگفتم:
"نه کوین! تو باید زنده بمانی!
تو یک جنگجو و مبارزی!
نباید تسلیم بشی!
هدفت رو فراموش نکن کوین!
قوی باش...
دو روز توی همان شرایط اسفبار بودم
تا بالاخره آنها آمبولانس را خبر کردند...
با خشونت تمام مرا از بازداشتگاه بیرون آوردند
و سوار آمبولانس کردند.
سرم تنها یک شکستگی ساده بود
اما دستم...
اوضاع دستم آنجور که از گفته دکتر برمیآمد اصلا خوب نبود...
آسیبش خیلی شدید بود
و باید عمل میشد
اما با کدام پول؟
با کدام بیمه؟
به همین دلیل دستم تنها در حد رسیدگیهای اولیه باقی موند.
از صحنه کتک خوردن من و شکستن پلاکاردهایم، عکس گرفته بودند.
این فیلمها و عکسها به دست خبرگزاریهای محلی رسید
و من به سوژه داغ رسانهای تبدیل شدم.
از بیمارستان که مرخص شدم، جنبشها و حرکتها تازه در حال شکلگیری بود.
بومیهایی که به اعتراض به شرایط موجود، این اتفاق و اتفاقات مشابه، به خیابان آمده بودند
و گروهی از دانشجویان که برای اعتراض به وضع اسفبار و غیرانسانی ما با آنها همراه شده بودند...
دیدن این صحنهها به من امید و انرژِی میداد.
برای مقاومت...
برای مبارزه...
برای حرکت...
ادامه دارد ...
▪️🌺▪️--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️چرا مجید رضا رهنورد؛ بچه مذهبی و هیاتی؛ آخرش کارش به اینحا رسید و قاتل شد؟!😭
مراقب خود، اطرافیان و فرزندانمان باشیم.
در جلسهای که سخنرانش فردی بودکه از زندگی او مستندی تهیه کرده بود و در جریان بازجویی وی بود این مطلب گفته شد:
مادرش به عشق امام رضا علیهالسلام
نامش را مجیدرضا گذاشت
از کودکی مسجدی و هیئتی بود
همیشه تلاش میکرد صف اول نمازجماعت خودش را جاکند
حتی برای ثواب بیشتر نماز، عبا بر شانه میانداخت
ولی از ۱۵ سالگی که وارد فضای مجازی شد کمکم تحت تاثیر قرار گرفت.
آنچنان شستوشوی مغزی شد که نماز را ترک میکند
اعتقادات مذهبی
عشق به امام حسین و حضرت فاطمه را کنار گذاشته
و حتی مسخره میکند
خودش میگوید ۸ سال رسانه، مغز من را تبدیل کرد به یک اتاق گاز که هر لحظه ممکن بود با یک جرقه منفجر شود،
روز حادثه با دیدن آن گروه صد نفره اغتشاش در خیابان؛ آن جرقه زده شد
اول در خانه وصیت نامهاش را مینویسد که
برای من گریه نکنید
سر قبرم قرآن نخوانید،
هر چاقویی که زده به خاطر کینهای بوده که از حزباللهیها داشته،
او میگوید با خودش فکر میکرده بعد از قتل، اگر او را بگیرند، حتما زجرکش و تکهتکهاش میکنند
برای همین موقع دستگیری میگوید مرا زود اعدام کنید
اما بعد از چند روز که رفتار ماموران اطلاعاتی را میبیند که با رفتار دینی با او تعامل میکنند تمام معادلات ذهنیاش به هم میریزد
بچههای اطلاعاتی به جای این که او را بزنند و شکنجهاش بدهند، با او صحبت میکنند
از زندگیش میپرسند
برای اینکه متوجه شود اعتقاداتش اشتباه است به او کتاب میدهند بخواند
و خلاصه مجرم و بازجو باهم گریه میکنند.
آخر تازه فهمیده که این ۸ سال چهقدر فضای مجازی مغزش را شستشو داده تا دست به این جنایت برند،
به مادرش میگوید،
با مادران شهدا صحبت کن،
طلب عفو نکن
فقط طلب حلالیت کن
من مثل یک حیوان برادرم را کشتم،
مجیدرضا میگوید چند حسرت به دلم مانده؛
یکبار دیگر دست مادرم را ببوسم
به مادرم کادو بدهم
بعداز ۸ سال دوباره پایم به حرم امام رضا علیهالسلام برسد
(این حرف را با گریه و ضجه میزند و بازجو هم همراهش گریه و ضجه میزند)
او بسیار پشیمان و شکسته شده بود.
در حقیقت میشود گفت؛
دشمن دو تا جوان ما را شهید نکرد
بلکه دوتا جوان را شهید کرد
ویک جوان را کشت،
دشمن یک جوان را که میتوانست سرباز امام زمان عج باشد را تبدیل به یک قاتل کرد.
مراقب خود، اطرافیان و فرزندانمان در فضای مجازی باشیم.
دکتر اصغری نکاح
روانشناس و دانشیار
دانشگاه فردوسی مشهد
✍ پس این اتفاقات از فرزندان ما نیز دور نیست؛ مراقب باشیم که خیلی زود دیر میشود؛ و همواره دعا کنیم؛ "اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا"