بگو برای من ای شعر از زمانهٔ او
کدام بیت مرا میبرد به خانهٔ او
شبی دلم به هوای زیارت آمده است
مگر قرار بگیرد در آستانهٔ او...
از او بپرس به عقلم نمیرسد اصلاً
که چیست فلسفهٔ عشق بیکرانهٔ او
خوشا به حال عبایی که در کشاکش باد
گذاشتهست سرش را فقط به شانهٔ او
گذشتهها نگذشتهست باقی است هنوز
زبانه میکشد آتش از آشیانهٔ او
بگو چگونه از این شهر صبح صادق رفت
بگو برای من از رفتن شبانهٔ او
نه از غم است که من گریه میکنم امشب
فقط به خاطر لبخند صادقانهٔ او...
#اعظم_سعادتمند
#صادق_آل_محمد
@shaeranehowzavi
🌺🌺🌺🌺
باز در کلاس درستان مفضلی نشسته است
پای منبر شما و یا همان علی نشسته است
آنقدر فضا لطیف و روشن است که یقین بدان
روی مسند تو، افتاب منجلی نشسته است
غرق قال صادق است و نیز غرق قال باقراست
دین حق ما که پای باور ولی نشسته است
عشق هم ،کلاس درس صادق الائمه،والسلام!
هرکه غیر از این نشسته، پای مهملی نشسته است
خورده است خون شیعیان پاک راتمام ظلم
دشمنت که در عمارت مجللی نشسته است
آن زنی که غرق اشک،در میان صحن پاک بود
دیدمش که پای پرده های مخملی نشسته است
در دل حرم،برای صحن خاکی تو می گریست
او که در تمام عمر،پای مقتلی نشسته است
ناگهان پس از زیارتم صدازدم کجاست؟
گفت خادمی که در رواق اولی نشسته است
#زهرا_سلیمی
#صادق_آل_محمد
@shaeranehowzavi
صبح صادق🌺
نشانده پای منبر هم مخالف، هم موافق را
احادیثی که دارد روشنای صبح صادق را
سزاوار است این مذهب به نام آن کسی باشد
که عمری پرورش داد آن همه شاگرد واثق را
به غیر از او که از ذریهی اهل کرامت بود
کسی اکرام میکرده مگر مزدور سارق را؟
نمک از سفرههای علم او برداشته یکعمر
ابوالشّری که میداند تفاسیر منافق را
کلام نافذ او در مقام روز رستاخیز
درآوردهست اشک حسرت منصور فاسق را
همان ملعون که تا شمشیر بر اسلام بالا برد
به چشم خود تماشا کرد برق خشم خالق را
گدایی که خودش را خواند امیرالمومنین شهر!
- معاذالله - از این دور خلایق هرچه لایق را
سپاه ابرهه هرشب به سمت کعبه میرفتند
به بزم خود میآوردند آن سلطان حاذق را
میان کوچه مردی را پی مرکب دوان کردند
که دارد اختیار هم مغارب هم مشارق را
همینکه خانهاش آتشگرفت و بستهشد دستش
مجسّم میکند در ذهن ما بعضی دقایق را...
همان روزی که با دستان شوم نامسلمانها
به مسجد برد شیطان عاقبت قرآن ناطق را
نوای روضهی "نوحو علی العطشان" او بودهست
که تا روز ابد آتش زده دلهای عاشق را
دعا میکرده و رحمت بر آنها میفرستادهست
همین که میشنیده از زن و از مرد هقهق را
امامی که نه تنها دوست، دشمن زیر دین اوست
شفاعت میکند در محضر خالق خلایق را
یکی از نسل او در جلوهای از نور میآید
که روشن میکند در چشم ما اصل حقایق را
#مجتبی_خرسندی
#غزل #مرثیه
#امام_صادق_علیهالسلام
@shaeranehowzavi
🌺🌺🌺🌺
میان مجلست دلهای دانشمند میبینم
همیشه بر لبان صادق تو پند میبینم
به لطف مجلس درس تو، اهل سنّت و شیعه
همه جمعاند و در دین وحدت و پیوند میبینم
رضایی بر قضا، طوری که لبخند تو را حتی
پس از مرگ پُر از درد و غم فرزند میبینم
اشاره میکنی، "هارون مکّی" میشوم ناگاه
دلم را در میان شعلهها خرسند میبینم
تنفس میکنی وقتی، شکست صبح کاذب را،
- به تو ای صبح صادق میخورم سوگند! - میبینم
تو آن تفسیر "کونوا صادقین" در قلب قرآنی
که بسیارت فراتر از زبور و زند میبینم
به یاد عمهات در عصر عاشورا میافتم باز
تو را در شعلههای خانهات، در بند میبینم
به بزمی میروی... سربسته میگویم که تا آنجا
تو را بیاحترام آن لحظهها بردند...
میبینم_
که غمگینی به یاد بزم تشت و خیزران و سر
غمی داری؛ غمت را سخت بیمانند میبینم
هرآنکس گریه کرده بر حسین ما - تو فرمودی -
که در روز قیامت بر لبش لبخند میبینم
#علی_کاملی
#امام_صادق_علیهالسلام
*¹: اشاره به آیهی صادقین: توبه_۱۱۹
و این حدیث امام باقر (ع): مقصود آیهی صادقین در قرآن ما اهلبیت (ع) هستیم. (اصول کافی، ج۱، ص ۲۰۸)
*²: نام کتاب زردشتیان، تفسیر پهلوی اوستا در دوران ساسانی
@shaeranehowzavi
▪️صَلَّی اللهُ عَلَیْکَ يا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ الصّادِق
فَأَلْقَى اَلنَّارَ فِي دَارِ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ فَأَخَذَتِ اَلنَّارُ فِي اَلْبَابِ وَاَلدِّهْلِيزِ
در میان کوچهها دلشکسته میرود
همچو مرتضی علی دستبسته میرود
کیست اینکه میبرند باز ظالمانهاش
میکِشند و میبرند باز وحشیانهاش
حجت خداست او، اوست جان مصطفی
میوۀ دل بتول، نور چشم مرتضی
نور را بهسوی شب ظالمانه میبرند
بی عمامه بی عبا، وحشیانه میبرند
چون سرای مرتضی خانهاش ز کینه سوخت
باز هیزم و شرر، باز هم مدینه سوخت
شد بهار عالمین خسته از ربیعها
حرمتش شکستهاند، پستها شنیعها
او که میگرفت نور از رخش ستارهها
خادمان مکتبش جابر و زُرارهها
مُحیی محرّم و راوی غدیر بود
او منیر و پیش او شمسْ مُستَنیر بود
رود علم و فقه بود، روح خیزش و قیام
او علَمبهدست بود، تیغ بود در نیام
عمر او مبارزه عمر او جهاد بود
شرع را عمود بود، عرش را عماد بود
گرچه زهر کینهها زد به جان او شرر
داشت داغ کربلا، داشت داغ میخ در
میشویم غرق نور از شعاع پاکیاش
میرویم چون نسیم تا بقیع خاکیاش
#محمدتقی_عارفیان
#امام_صادق
#شیعۀ_جعفریام
@shaeranehowzavi
🌺🌺🌺🌺
دیری است مرا ز عمق جان دردی هست
رخساره خبر داده نهان دردی هست
عمامه اگر نهاده ام بر سر خویش
این پارچه میدهد نشان دردی هست
#علی_توسلی
@shaeranehowzavi
🌺🌺🌺🌺
خیمه زده در سینه ها داغ عزایت
خون گریه کرده آسمان حتی برایت
تو صبح صادق بودی و در اوج شب ها
خورشید را بیدار کردی با صدایت
از بس برایت شهر را ناامن کردند
شد گوشه ی حجره همان غار حرایت
ای کاش میدید آسمان را در نمازت
سجاده را که می کشید از زیر پایت
از بوسه ی افلاکیان پر بود، افسوس
حالا چرا در کوچه افتاده عبایت
تو صادقانه بندگی کردی همیشه
لرزانده پشت کافران را ربنایت
نوری میان ظلمت شب پخش می شد
هر جا که می کردی حدیثی را روایت
رد می شود باران و می پیچد دوباره
بوی غریبی در بقیع لحظه هایت
#فرزانه_قربانی
#شیعۀ_جعفریام
#امام_صادق
@shaeranehowzavi
یا امام صادق(علیه السلام)🌺
برگرفته از داستان امام صادق از کتاب درسی سوم دبستان:
بر درختی تکیه زد سرخورده دیروز بود
یادش آمد حسرتش یک ساعت از امروز بود
خواهری کوچکتر از خود مادری بیمار داشت
تلخ بود ایام و زهر زندگی جان سوز بود
آسمان جل بود و در هفت آسمان دنبال نان
نغمه های زندگیش از ساز شب پر سوز بود
غوطه ور در اقنیانوس غم دیروز بود
روی موج منفی و در خواب نیمه روز بود
پنجه خورشید روی شانه اش را یاد کرد
پشت گرم وعده تحصیل و کار روز بود
آفتاب از نور خود کم کرده بود و با نسیم
عطر بود و دنجیّ اما اندکی مرموز بود
چشم خود را باز کرد آه از نهادش بر کشید
غفلت از کار مهم نه !! قوز بالا قوز بود
باد میزد خادم بیقید و ، خود خیس عرق
حضرت صادق(ع) امامی اینچنین دلسوز بود
#بابک_بنی_فاطمی
#امام_صادق
#شیعۀ_جعفریام
@shaeranehowzavi
السلام علیک یا اباعبدالله یا جعفر بن محمد؛
یکی از غصههای من این است
پای درس تو حوزوی نشدم
شدهام آنچه دشمنم میخواست
آنچه خود خواستم، ولی نشدم
گرچه هر مجتهد مجاهد نیست
گرچه هر حوزه رفته مؤمن نیست
پای دین هر کسی نمیماند
هر که اهل صفای باطن نیست
قال صادق، صداقتت کافی است
تا هدایت کنی دل همه را
آتش خانه تو روشن کرد
باز هم روضههای فاطمه را
آخرش بر خلاف بعضیها
دست ما را خود تو میگیری
تو امامی، رفیق خیلیها
تو برای رفیق میمیری
یکی از غصههای من این است
که نمازم نماز خوبی نیست
لذت از عاشقی نبردم خوب
سوز، سوز و گداز ِخوبی نیست
با تو کمکم رفیق خواهم شد
روضههایت دری به سوی تواند
آخرش گرم میشوم با تو
با تو ای آفتاب بی مانند
هر که خواهان توست خود طلبه است
نیستم، آرزویم امّا هست
مکتبی بودهام ز روز ازل
قطره را میل، سوی دریا هست
گرچه شاگرد، او فراوان داشت
باز مثل حسین تنها بود
پای دین هر کسی نمیماند
سر دنیا همیشه، دعوا بود
روح من پر بکش به سوی بقیع
خواهشاً لحظهای کبوتر باش
یا به پابوس آفتاب برو
یا برایش شهید بی سر باش
#مریم_بسحاق
#شیعۀ_جعفریام
#امام_صادق
@shaeranehowzavi