برای دوست عزیزم #شهید_محمدمهدی_لطفی_نیاسر
این ماه پارهپاره تن از نسل کربلاست
سرمست بادۀ ازل و کشتۀ ولاست
روحش اسیر راحت این خاکدان نبود
او سرو راستقامت گلزار کبریاست
وصف چنین گلی نه سزاوار چون منی است
این لاله پروریدۀ دست خودِ خداست
وصف شهید کار من و کار واژه نیست
مرداب کی معرّف سرچشمۀ بقاست؟!
او از سپاه عشق و از اصحاب شوق بود
او خون تازه در رگ سبز جوانههاست
چون شیر شرزهای به صف صهیونیسم زد
او یادگار خیبر و فرزند مرتضی است
"دست از مس وجود چو مردان ره" بشست
حالا برای عشق، خودش حکم کیمیاست
مهدی نمرده است که او زندهتر شده
حالا که از سپاه شهیدان کربلاست
دیگر نه در زمین که در آفاق این جهان
او راهی مبارزه با صهیونیستهاست
مهدی، لباس سرخ شهادت مبارکت
تنها همین لباس بر اندام تو رواست
"رفتی و همچنان به خیال من اندری"
از رفتن تو در دل من محشری بهپاست
بارانی است چشم من از یاد روی تو
تو شاد از وصالی و این گریه نابجاست
این اشک نیست میچکد از چشمهای من
از شرم کرده دل عرق و اینچنین رهاست
همراه بازمانده ز راه توام رفیق
بیمارم و دلم به غم خاک مبتلاست
دست من زمینی جامانده را بگیر
آن دستهای گرم و صمیمی تو کجاست
دل از فراق روی تو چون شمع نیمهجان
میسوزد و به یاد تو در سوز و در نواست
حقت نبود غیر شهادت عزیز من
جز مرگ سرخ در سفر عاشقان جفاست
پیداست در شهادت تو دست صهیونیست
در پشت دستشان بهیقین دست کدخداست
ای ننگ بر مذاکره! ای ننگ بر سکوت!
ای ننگ بر هرآنکه امیدش به اشقیاست
گیریم انتقام تو را ما، قسم به عشق
فردا از آن ماست، که این وعدۀ خداست
#محمدتقی_عارفیان، ۱۳۹۷/۰۱/۲۵
40 Mojtaba Khorsandi.pdf
754.7K
#اللهم_عجّل_لولیک_الفرج
غزلی مهدوی از
#مجتبی_خرسندی
که به عنوان اثر منتخب در نمایشگاه #هنر_انتظار در
#مرکز_اسلامی_لندن
به نمایش عمومی گذاشته شد.
@Mojtaba_khorsandi
بسم الله الرحمن الرحیم
مادر زهرا
زنی فراتر از ادراک و برتر از اوهام
که جلوه کرده در او شأن زن به معنی تام
زنی چنان که خدا هم به او رسانده سلام
که بوده است مسلمان جلوتر از اسلام
کسی به درک مقامش نمیرسد هرگز
به درک معنی نامش نمیرسد هرگز
"فأين مِثلُ خَدیجَه؟" نبود در عالم
خدیجه کیست؟ بپرس از پیمبر خاتم
گدای سفرهی اکرام اوست صد حاتم
از او اگرچه نوشتند عالم و آدم
ولی مدارج شأنش هنوز ناپیداست
همین مقام بس او را که "مادر زهراست"
امینه بوده اگر همسر امین شده است
تمام ثروت او خرج راه دین شده است
که جزء چار زن برتر زمین شده است
به امر حضرت حق "اممومنین" شده است
تمام ثروت اسلام در خزانهی اوست
چرا که عرش خداوند فرش خانهی اوست
کسی که در عرب و در عجم مثال نداشت
فضائلش همه رو بود، پس سوال نداشت
که درک نور نیازی به قیل و قال نداشت
"خدیجه بیشتر از بیستوهشت سال نداشت"
به جهل و کینه از او خط به خط غلط گفتند
"صحیح"های دروغین فقط غلط گفتند
کنار نام رسول خدا و شیر خدا
نوشته است خدا نام نامی او را
چنان که بین رجزهای ظهر عاشورا
امام گفت؛ "أناابْنُ خَدیجَةَ الغَرّاء"
چرا که قبل همه بوده از غدیر آگاه
و گفته : "أَشْهَدُ أَنَّ عَلی وَلیُ الله"
چه بانویی که چنان ترس از خدا دارد
که از رسول خدا خواهش دعا دارد
و برخلاف بقیه چنان حیا دارد
که از گرفتن حتی عبا، إبا دارد!
ولی به خواستهی خود رسید آخر سر
شفیع مادر خود شد شفیعهی محشر
رسید روحالامین در دقایق آخر
گرفته بود ولی پنجتا کفن در بر
یکی برای خدیجه، یکی به پیغمبر...
به گریه گفت: قرار است این سهتای دگر
برای فاطمه و حیدر و حسن باشد
ولی حسین قرار است بیکفن باشد...
#مجتبی_خرسندی
#مربع_ترکیب
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
@Mojtaba_khorsandi
#با_شاعران
تقسیم کردی با خدا دارایی ات را
ای آسمان دیدم دل دریایی ات را
تنها نه در کار تجارت سود کردی
در عشق حتی دیده ام دانایی ات را
خالی شود از غیر او وقتی جهانت
پیغمبری پر می کند تنهایی ات را
حوریه ای را پرورش دادی، مگر تو
از آسمان آورده ای لالایی ات را؟
آن مادری ها را تو یادش داده بودی
تکثیر کردی اینچنین زیبایی ات را
شعب ابی طالب پدید آورد بانو
آزادگی را، نسل عاشورایی ات را
از عالم بالا کفن آمد برایت
فهمید دنیا تا ابد والایی ات را..
✍ عاطفه جوشقانیان
#حضرت_خدیجه
#شاعران_حوزوی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
بسم الله الرحمن الرحیم
رسم اهل کرم
صبا که عطر به نام بهار میبخشد
صفا به آینهی روزگار میبخشد
بهار میرسد و نشئهی هوای خوشی
به جان خستهی باغ خمار میبخشد
به دانهدانهی بیآب، آب میریزد
به شاخهشاخهی بیبار، بار میبخشد
عبای خون به تن دشت لاله پوشانده
قبای سبز به قد چنار میبخشد
طرواتی به لب غنچهها میافشاند
حلاوتی به صدای هَزار میبخشد
به خشکسالی لبها شکوفهی لبخند
به بیقراری دلها قرار میبخشد
اگرچه باد صبا هر بهار را به زمین
هزار صورت و نقش و نگار میبخشد
ولی بهار و صبایش فدای مردی که
تمام زندگیاش را سهبار میبخشد
همان که با ادب و باوقار میبخشد
فقط به خاطر پرودگار میبخشد
کریم فکر حسابوکتاب بخشش نیست
به رسم اهل کرم بیشمار میبخشد
به اسم و رسم توجه نمیکند هرگز
به آشنا و غریب دیار میبخشد
برای اینکه شود حفظ آبروی گدا
بدون منت و بیننگ و عار میبخشد
مقابل بدی و طعنه پاسخش خنده است
سکوت کرده و آیینهوار میبخشد
برای گفتن یکبیت ساده یک ممدوح
کجا به دشمن خود سیهزار می.بخشد؟
به این دلیل غلام حسن خودش آقاست
که گل همیشه به خار اعتبار میبخشد
ازآن که عادتش احسان، سجیّهاش کرم است
عجیب نیست که بیاختیار میبخشد
چرا که او پسر ارشد همان مردیست
که در مدینه به سائل انار میبخشد
چرا که او پسر ارشد همان مردیست
که بین معرکهی کارزار میبخشد
که بین معرکهی کارزار از سر لطف
به دشمن سر خود ذوالفقار میبخشد
بجز علی که به هنگام جنگ بخشیدهست
کدام شیر به وقت شکار میبخشد؟
همیشه موقع بخشش که میشود این مرد
به رسم فاطمه اول به "جار" میبخشد
برادرش هم از او ارث برده بخشش را
اگر به راه خدا شیرخوار میبخشد
#
نمیدهم به دوعالم غلامی او را
گرفتم اینکه به من اختیار میبخشد
#مجتبی_خرسندی
#قصیده
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
@Mojtaba_khorsandi
.
در پاسخ به خاکپاشی خفاشی بر چهرۀ خورشید
#مرد_میدان
بگذاشت پا جا پای مولا مرد میدان
زد مثل مولا دل به دریا مرد میدان
اهل ولایت بود و استادی مسلّم
در بزم شاگردیّ مولا مرد میدان
اهل بصیرت اهل ایمان اهل تقوا
مرد خدا مرد تولّا مرد میدان
اینجا به چشمش کوچک و بیمنزلت بود
چون بود در سودای آنجا مرد میدان
گشتند گرد عافیت دنیاپرستان
رفتند سوی مال، اما مرد میدان
از دام مال و عافیت خود را رهانید
بگذاشت در راه خدا پا مرد میدان
دار شهادت را به دوشش برد عمری
دل کنده بود از دار دنیا مرد میدان
چون از کسی غیر از خدا پروا نمیکرد
در عرش اعلی کرد پر وا مرد میدان
محو خدا بود و فدا در راه او شد
مانند اکبر ارباً اربا مرد میدان
از کربلای شصتویک جا ماند اما
آورد اینجا کربلا را مرد میدان
هم عارفی بیادعا و بیریا بود
هم عاشقی مجنون و شیدا مرد میدان
هم بود مالک هم علمدار ولایت
هم شد فدایی همچو زهرا مرد میدان
سردار دلها بود و سرباز خدا، زد
با رفتنش آتش به دلها مرد میدان
در مکتبی که حاجقاسم کرد تأسیس
پیمان خون بستیم ما با مرد میدان
خورشید را کی میتواند کرد خاموش
خفاش پست چون تویی، نامرد میدان!
#محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۰/۰۲/۰۷
#با_شاعران
ای کریم ابن کریم ای ماه شبهای مدینه
یوسف زیبای یثرب ، دلربای بی قرینه
ای پناه و مأمنِ بی یاوران زار و خسته
کِی شَرر زد بر دل پر عاطفه با زهر کینه
بحر لطف و عشق و احسان بود آن قلب رئوفت
چون رضا شد ،خون کند دریای مهرت،آن لعینه
شاعری بی ذوق و شوقم ، غرق در آمالِ ابیات
طَبع من گل کرده اما باغمت در این زمینه
گر بگویندم چه داری از غم و عشق و مَوَدَّت
پاسخ آرم با حَسن سرشارم از هر سه گزینه
آرزو دارم ببینم گُنبد زردت وَلیکن
سنگ صحن غربتت را میزنم هردم به سینه
گر تهیدستم که تا صحنی بسازم روی خاکت
میکنم اما به عشقت جان ناقابل هزینه
من تمام همّ و غمّم روضهء سمّ و جگر بود
خود اشارت کردی اما بر لب باب سکینه
ناخدای کشتی آزادگی ، باری حسین است
حک نموده یا حسن را ناخدا بر این سفینه
✍ عباس بهمنی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#با_شاعران
🍃 «برگ ها پرنده می شوند»
باد، باد سرد توی شهر
می دود میان کوچه ها
برگ های مرده، زنده می شوند؛
برگ ها پرنده می شوند؛
چرخ می خورند گرد خویش
های و هو کنان
با نوای باد
شاد شاد شاد.
*
ابرهای تیره می دوند، می رسند
بغض ناگهان شان گشوده می شود
شاخه های لخت
مثل پرچم هزارپاره ای
در اهتزاز می شوند؛
چترهای بسته، باز می شوند.
✍ تقی متقی
#شعر_نو
#شعر_معاصر
#شاعران_حوزوی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
✅ فراخوان شعر مهدویِ «به امید دیدار»
مجمع شاعران اهلبیت علیهم السلام و کنگره شعر آفتاب برگزار می کند
💐 عاشقانه با دلدار
#شاعران_حوزوی
@shaeranehowzavi
بسم الله الرحمن الرحیم
شب
شب رسید و سکوت سنگینی
به هیاهوی شهر حاکم شد
با کمی نان به سمت نخلستان
مردی از جنس نور عازم شد
میرود تا به پیرمردی که
در خرابهست باز سر بزند
کودکان یتیم منتظرند
تا که مرد غریبه در بزند
پادشاه کدام مملکتی
در غم مردمش سهیم شده؟
چه کسی جز علی در اوج مقام
مرکب کودکی یتیم شده؟
خیلی از بچهها نمیدانند
نام این مرد آسمانی را
ولی او هدیه میدهد به همه
نان و خرما و مهربانی را
کولهبارش همین که خالی شد
شکر کرد و به کار خود برگشت
یک نفر مانده بود و او حالا
به محل قرار خود برگشت
خلوتی داشت در سیاهی شب
با خودش رو به ماه زمزمه کرد
دردهای نهفتهی دل را
باز در گوش چاه زمزمه کرد
تو بگو دست جهل مردم شهر
به کجا میبرد مرا ای چاه...
تا سحر با دل شکسته گرفت
زیر لب نغمهی " الا ای چاه... "
مسجد کوفه آخرین روز است
که علی را امام میبیند
نانجیبی به تیغ زهرآلود
کار او را تمام میبیند
سر او را شکستهاند، اما
دل او از همه شکستهتر است
خسته از عدل اوست کوفه ولی
علی از روزگار خستهتر است
همه دیدند در کنار علی
خون محراب باغ لاله شده
وسط روضه با همین تصویر
روضهی دیگری حواله شده
ناگهان در غروب روز دهم
در دل اهلخیمه غوغا شد
وسط جنگ بین زجر و سنان
سر یک گوشواره دعوا شد
سر اصغر به نیزه بند نشد
فرق عباس با عمود شکست
بدن اکبر ارباً اربا شد
شمر بر سینهی حسین نشست...
#مجتبی_خرسندی
#چهارپاره
#حضرت_امیرالمومنین_علیه_السلام
@Mojtaba_khorsandi
[بزرگ باش...]
.
بخند و قیمت فصل بهار را بشکن
طلسم این غم بیاختیار را بشکن
.
بیا دوباره به دیدار چشمهای خودت
سکوت آینهی پرغبار را بشکن
.
دلت اگرچه مزار هزار خاطره است
دوباره زاده شو! سنگ مزار را بشکن
.
بتی که ساخته بودی از او برای خودت
بتی که مانده از او یادگار را بشکن
.
بزرگ باش! دل بیقرار را هرگز؛
ولی غرور دل بی قرار را بشکن
.
دلت شکسته! ولی اهل انتقام مباش
ببخش! سنت این روزگار را بشکن
.
#بشری_صاحبی
.
🔸 کانال شعر اشراق 🔸
https://eitaa.com/joinchat/1669136497C8ec2f6b833
✍هوالکریم
..............................................
قسم به ذاتِ کبرِیـا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا
قسم به شَمس و وَالضُّحی ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا
قسم به مَروه و صفا، نَقولُ اَلقدسُ لَنا
قسم به مکّه و مِنا، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا
قسم به شأنِ مصطفی ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا
قسم به جانِ مرتضی ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا
قسم به عصمت و حیا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا
قسم به اُسوهء سَخا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا
قسم به مصباحُ الهُدی ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا
قسم به شاه سرجدا، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا
قسم به سردارِ وفا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا
قسم به صحنِ کربلا ، نَقولُ اَلقدس لَنا
قسم به تقدیر و قَضا،، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا
قسم به مهدی و رضا ،نَقولُ اَلقُدسُ لَنا
قسم به حمد و بر ثَنا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا
قسم به نوحِ ناخدا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا
قسم به طور و بر حرا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا
قسم به قُدسِ دلگشا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا
قسم به خون لاله ها ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا
قسم به آن روحِ خدا ، نَقُولُ اَلقُدسُ لَنا
قسم به جانِ مقتدا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا
قسم به دینِ رهنما ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا
قسم به لحظهء دعا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا
قسم به روضه و بُکا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا
قسم به شمعِ شهدا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا
به آن امیرِ دلربا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا
قسم به آن بادصبا ، بگویم اَلقُدسُ لَنا
قسم به نورِ در فضا ، بگویم اَلقدسُ لَنا
قسم به صبرِ بر بلا ، بگویم اَلقُدسُ لَنا
همه به آهنگِ رسا ، بگوییم اَلقُدسُ لَنا
#عباس_بهمنی
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃═════
🔅الا لعنت الله علی القوم الظالمین
امان از این تناقض ها و از اندوه دوران ها
که دایم سوگواری، سوگوار عید قربان ها
پر از خون و پر از خنجر، پر از سنگ و پر از سنگر
تمام کوچه و پس کوچه ها کل خیابان ها
چرا چندیست زیتون در بساط باغبانت نیست؟
دهان باغ را بستند با انبوه سیمان ها
بزن فریاد: ای مردم که در ساحل نشستید و...
یکی جان می سپارد پیش چشمم، آی انسان ها !
تو را، راه تو را سد کرده و همدست مردابند
تویی دریا ! به دنبال چه می گردند جریان ها؟
همه هفت آسمان پشتت، زمین سنگی ست در مشتت
که روزی پس بگیری خاک را از چنگ شیطان ها
و صبحی جمعه از دیوار ندبه* عهد می خوانیم
صدایش می کنیم آن روز دیوار مسلمان ها
*دیوار ندبه: مقدس ترین مکان یهودیان در اورشلیم که مختصات آن، قبله یهودیان است.
#عاطفه_جوشقانیان
#فلسطین #قدس
#بیت_المقدس
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#نویسندگان_مشهور_ایران
ما دوست داريم،
علاقه داريم.
میرويم کُنج يک جای دور،
روياهامان را يواشکی برای هم
شبيه ترانه میخوانيم.
ما به خودمان مربوطيم.
ما زير باران نشستهايم
طوری که شما فکر میکنيد
ما داريم رو به دريا گريه میکنيم.
سیدعلی صالحی
بسم الله الرحمن الرحیم
وصال
این میوهی بارانزده هرچند که کال است
ای عشق مدد کن که به دنبال کمال است
یا حسرت آینده و یا فکر گذشتهست
کاری که روا نیست به ما صورت حال است
در مذهب ما باده حرام است، ولیکن
من مست سبوی غمم این باده حلال است
در خلوت ما _غیر تو_ عالم همه جمعند
ای دوست تو را از دل ما جای سوال است!
یا جای تو یا غیر تو اینجاست، ولاغیر!
جمع تو و غیر تو در این خانه محال است
با دیدهی دل در پی دیدار تو هستیم
این آینه هر آینه شفاف و زلال است
یکروز درختی شود و بار بیارد
این شاخهی خشکیده که امروز نهال است
سرمایهی ما بال شکسته است چو فطرس
در دایرهی سوختگان بال وبال است
رم میکند این خاطر پرشور به هرجا
صیدش کن و نگذار بتازد که غزال است
هرکس که تو را خواست، تو را یافت در آخر
چون خواستنت سادهترین راه وصال است
اشک است که میافتد و تا عرش میآید
در ظاهر اگر طائرکی بیپر و بال است
هرچند که گاهی ره صدساله دمی شد
اما دم وصل تو بهاندازهی سال است
ما را نظر لطف تو عید است، اگرچه
اندیشهی زاهد همه دیدار هلال است
#مجتبی_خرسندی
#غزل
#عید_سعید_فطر
@Mojtaba_khorsandi
🌷زنگ شهادت
برای دانشآموزان شهید دشت بَرچی
در خرمن دل باز افتاده شراره
باران خون میریزد از چشمم دوباره
شولای آتش بر تنم پوشاند این داغ
شب تا سحر میجوشد از جانم شراره
اشک زمین و آسمان با هم درآمیخت
تا ریخت بر خاک از ستم دهها ستاره
مانند دشت کربلا شد دشت بَرچی
آکنده از تنهای سرخ پارهپاره
شد روضۀ طفلان درخونخفته تکرار
شد تازه در دل داغ گوش و گوشواره
دردا که از دست خزان مرغان عاشق
رفتند از این باغ با کوچ بهاره
شد درس و مشق مدرسه سکوی پرواز
رستند از دنیای شَر با یک اشاره
این زنگ آخر بود و شد زنگ شهادت
در کار خیر اصلا نکردند استخاره
کیف و کتاب و کفش خونی مانده بر جا
با داغهای سرخ بیرون از شماره
این قصه شد بیجانپناهی را کنایه
این غصه شد مظلومیت را استعاره
هم سفرۀ افطار کابل گشت خونین
هم جشن فطر شیعیان شد سوگواره
وقتی شتک زد روی چشم کور دنیا
خون گلوی دانشآموز هزاره
نادانترین نادان عالم نیز فهمید
بی مرد میدان جنگها را نیست چاره
#محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۰/۰۲/۲۳
#دشت_برچی
#شیعیان_هزاره
#افغانستان_تسلیت
#ایران_همدرد_افغانستان
بسم الله الرحمن الرحیم
قبلههای خاکی
نه ضریحی، نه رواقی و نه سقاخانهای
چشمها چیزی نمیبینند جز ویرانهای
زائری اینجا نخواهد دید صحن و گنبدی
کفتری اینجا نخواهد خورد آبودانهای
سنگ خواهد بود اگر اینجا نمیگیرد دلی
کوه خواهد بود اگر اینجا نلرزد شانهای
روضه ممنوع است، حتی بیصدا و زیر لب
پاسخش چوب است وقتی که بجنبد چانهای
کافران مامور اجرای امور دین شدند
قبله باز افتاده در دست بت بیگانهای
روز و شب گرم طواف قبلههای خاکیاند
با دوچشم کاسهی خون دستهی پروانهای
عاقبت یک روز خواهد ساخت روی این قبور
گنبدی از شعرهایش شاعر فرزانهای
#مجتبی_خرسندی
#هشت_شوال
#روز_جهانی_بقیع
@Mojtaba_khorsandi
#انجمن_شعر_طلاب
#حوزه_تهران
🌀 سومین جلسه انجمن شعر طلاب استان تهران تحت نظارت حجتالاسلام والمسلمین خانمحمدی و حضور تعدادی از طلاب شاعر جوان، در دو سطح مبتدی و پیشرفته و بصورت #حضوری و #مجازی برگزار گردید.
✳️ در این جلسات که هر دو هفته یکبار برگزار میگردد، حاضرین علاوه بر خواندن شعر های سروده شده ، آموزش هایی را نیز در راستای غنی تر شدن ادبی و هنری اشعار فرا میگیرند.
💢 لازم به ذکر است طلاب برادری که تمایل به حضور در کلاسهای انجمن شعر را دارند می توانند مشخصات خود را به شناسه @farhangi_hoze ارسال نمایند.
💠روابط عمومی
مدیریت حوزه علمیه استان تهران
🌐 www.howzehtehran.com
🆔 @howzehtehran
🌱🌱🌱🌱🌱🌱
تگرگ در نزند ، باغ مبتلا نشود
شکوفه از بغل شاخهاش جدا نشود
زمین به مین ننشیند ، بیافتد از پا جنگ
به دست مرز دل روستا دو تا نشود
به روزنامه خبرهای مضطرب نرسد
و دوربین به تنی کشته آشنا نشود
نصیب کارگران نان گرم سفره شود
به روسری زنی پای گریه وا نشود
اسیر سرفه نباشد صدای لالایی
و خرج نسخه خودش درد بیدوا نشود
غذا برای فقیر آرزو نخواهد بود
«و عجل» صلواتم اگر قضا نشود
#سعیده_کرمانی
#امامزمانعج
#برادیدنروزایوصلتومشتاقم
#غزل_مهدوی
@kaftarchahiemamreza
@shaeranehowzavi
#شعرخوانی
#غزل
من مست می عشقم هشیار نخواهم شد
وز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد
امروز چنان مستم از بادهٔ دوشینه
تا روز قیامت هم هشیار نخواهم شد
تا هست ز نیک و بد در کیسهٔ من نقدی
در کوی جوانمردان عیار نخواهم شد
آن رفت که میرفتم در صومعه هر باری
جز بر در میخانه این بار نخواهم شد
از توبه و قرایی بیزار شدم، لیکن
از رندی و قلاشی بیزار نخواهم شد
از دوست به هر خشمی آزرده نخواهم گشت
وز یار به هر زخمی افگار نخواهم شد
چون یار من او باشد، بییار نخواهم ماند
چون غم خورم او باشد غمخوار نخواهم شد
تا دلبرم او باشد دل بر دگری ننهم
تا غم خورم او باشد غمخوار نخواهم شد
چون ساختهٔ دردم در حلقه نیارامم
چون سوختهٔ عشقم در نار نخواهم شد
تا هست عراقی را در درگه او باری
بر درگه این و آن بسیار نخواهم شد
#عراقی
بسم الله الرحمن الرحیم
شهرخرّم
با این که هر روز این شهر، درگیر با دردسر بود
اما در اوج مصیبت، سرسبز بودن هنر بود
از سنگها چشمه جوشاند، از خشکسالی گذر کرد
با این که لب تر نمیکرد، کوه از دلش باخبر بود
چون نخلهای مقاوم، بودند هر گوشهی شهر
باد حوادث همیشه، بر جان او بیاثر بود
از هیبتش کم نمیشد، کوهی که خم هم نمیشد
هر قدر ویرانهتر شد، خرّمتر _از هر نظر_ بود
یکعمر در هر عبورش، از دشتهای صبورش
هر لالهای را که میدید، یک داغ روی جگر بود
از هر طرف ضربه میخورد، اما کمر خم نمیکرد
از هر طرف تیر میخورد، اما دل و جان سپر بود
در سومین روز خرداد، نخل شهادت ثمر داد
پایان هر تلخکامی، شیرینی این خبر بود
پس کهنه شد قصهی غم، از نو شده شهر خرّم
آن روزها آمد و رفت، آن روزها مختصر بود
#مجتبی_خرسندی
#امتحان
#خرمشهر_را_خدا_آزاد_کرد
پینوشت؛ این غزل یکی از اشعار مجموعه شعر مقاومت با نام "امتحان" است، که به زودی توسط انتشارات صریر روانه بازار کتاب خواهد شد.
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
.
💎 سعدی؛ انتخاب برتر نشریه گاردین
💠 جای خالی پند و اندرز در جامعه امروزین
به گفته مورخان، شیخ سعدی، اثر نغز و ماندگار بوستان را زمانیکه در سفر بود سرود و هنگام بازگشت به شیراز آن را به بزرگان و دوستان عرضه کرد. در همان زمان بود که در وصف این کتاب فرمود:
ز ششصد فزون بود پنجاه وپنج / که پُر دُر شد این نامبردار گنج
از نظر بسیاری از کارشناسان، پند و اندرزها و آرزوهای سعدی در بوستان بیش از آثار دیگر او نمایان است، سعدی در بوستان توانست مدینه فاضله یا آرمانشهری را که همیشه در جستجوی آن بود، به خوبی در این کتاب به همگان عرضه کند.
این کتاب به انتخاب نشریه گاردین جزو ۱۰۰ کتاب برتر تاریخ بشریت برگزیده شده است. به واقع کتاب بوستان سعدی شاعرانهترین مثنوی اخلاقی و عرفانی ادبیات فارسی است و نظیر آن هنوز تالیف نشده است.
عشق در گفتمان سعدی از روی هوا و هوس نیست و یک امر معنوی و جدی است. عشق او از مخلوق آغاز میشود و سرانجام به خالق میرسد. شاید بههمیندلیل است که سعدی در مواعظ غزلیات خود میگوید: «عشق را آغاز هست انجام نیست»!
#نویسندگی #اخلاق
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
💐 به نور و عطر و تبسّم زبانزد است محمد
✍️ سیّدمحمّدجواد شرافت
همین بس است به مدحش محمد است محمد
حمید و حامد و محمود و احمد است محمد
قسم به شوق اویس و قسم به بهت بحیرا
که آفتاب کمالات بیحد است محمد
چه کوچهها که نشستند در مسیر عبورش
به نور و عطر و تبسّم زبانزد است محمد
ستارۀ شب مکه، طلوع صبح مدینه
به یُمن آینه خورشید مشهد است محمد
اگر چه بین رسولان سر آمد است سرآمد
به رسم حُسن ختام آخر آمدهست محمد
و باز میرسد از جانب حجاز سواری
که هر که دید بگوید محمد است محمد
#وحدت #پیامبر_اکرم
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🌷محبوب شهادت
💢برای سرباز سرافراز ولایت #شهیدحاجقاسم_سلیمانی
چو غنچه از نسیم شوق، پیراهن دریدی تو
که در راه وصال از هرچه ما و من رمیدی تو
تن و پیراهنت را برد با خود کاروان عشق
به ما بیچارگان چون بوی پیراهن رسیدی تو
تو موجی بودی و اوج قرارت بیقراری بود
رسیدن بود مقصود تو و از خود بریدی تو
دلت همچون حرم از یاد غیردوست خالی بود
که عمری جز جمال خوب دلبر را ندیدی تو
به شرق و غرب عالم مهر رویت نور میپاشید
به شام غمزده، ای ماه مهرافزا دمیدی تو
سر زلف تو را از دست باد آخر ربود آتش
چو ققنوس از دل آتش بهسوی او پریدی تو
چه جانهایی که باغ لاله شد از داغ هجرانت
چه دلهایی که شد غمخانه تا در خون تپیدی تو
تو محبوب شهادت بودی و مشتاق او یک عمر
که پیش از رفتن تو، گفت آقایت: شهیدی تو
تو یعنی مکتبی که خط سرخش خط عاشوراست
هزاران قاسم و عباس و اکبر پروریدی تو
تو یعنی مکتبی که جز ولایت نیست بنیانش
که در سربازی راه ولایت روسپیدی تو
تو الگوی جهاد و صبر و ایمانی سلیمانی
شهید راه قدس و فخر ایرانی سلیمانی
#محمدتقی_عارفیان، دیماه ۱۴۰۰
#مرد_میدان
#قهرمانی_ایرانی
#حاجقاسم_سلیمانی
🌷
.
🌹چهار دسته گُلش را به پنج تن بخشید
✍️ سیدمهدی موسوی
فدای حُسن دلانگیز باغبان شده بود
بهار، با همه سرسبزیاش خزان شده بود
چهار دسته گُلش را به پنج تن بخشید
مقیمِ خاکِ درش، هفت آسمان شده بود
چه سربلند و سرافراز امتحان پس داد
برای عرض ادب، سخت امتحان شده بود
به عشق «شیر خدا» از یل دلاور خود
گذشت اگر چه در این راه نیمهجان شده بود
چه امتحان بزرگی! که در رثای حسین
-و نه به خاطر فرزند- روضهخوان شده بود
اگر چه پیر شد از داغِ بیامان، اما
به پشتوانهٔ زینب دلش جوان شده بود
فدای «اُمّ اَبیها» شدن علامت داشت
به این سبب قد «اُمّ البنین» کمان شده بود
#شعر
#حضرت_ام_البنین
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN