eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
601 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
130 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴پنجمین نشست ادبی 🔸رونمایی و نقد کتاب 🔹باحضور: دکتر حسین محمدی مبارز(منتقد) دکتر تهماسبی خراسانی(منتقد) دکتر سید حسین فصیحی(منتقد) سید سکندر حسینی بامداد(سراینده) سیدعلی نقیب(مجری‌کارشناس) 🔺️همراه با قرعه‌کشی کتاب🔻 زمان:یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ مکان:حوزه هنری استان قم، طبقه۳، سالن مهر https://t.me/khanamwlana
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَحَبیبِهِ اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللَّهِ وَنَجیبِهِ اَلسَّلامُ عَلى صَفِىِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْکُرُباتِ وَ قَتیلِ الْعَبَراتِ @shaeranehowzavi
. قدس چشم‌انتظار یاری ماست، به سپاهت بگو قیام کنند بر جُهود کثیف کودک‌کش، راحت و خواب را حرام کنند فتح قدس شریف شد نزدیک، دشمن صهیونیست مردنی است با دَم و رمز یاعلی سردار، کار او را بگو تمام کنند ✍️، ۱۴۰۳/۰۲/۰۷ ساعت به وقت ۰۱:۲۰ 💔 هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاج‌قاسم سلیمانی صلوات @SharheAtasheDel
🌻سمندِ خیال گاهی دلم هوای تو را می‌کند عجیب چون دخترانِ تُرکمنی، ساده و نجیب زین می‌کنم سمندِ خیالاتِ خویش را شاید نظر کنی به دلِ خسته‌ی غریب @shaeranehowzavi
«هل من مبارز»... نعره دنیا را تکان می‌داد در خندقی خود کنده، شهر از ترس جان می‌داد اینک سوار کفر، زیر رقص شمشیرش لبخند شیطان را به پیغمبر نشان می‌داد «یک مرد آیا نیست؟»... این را کفر می‌پرسید آن روز ایمان مدینه امتحان می‌داد هرکس قدم پس می‌کشید و با نگاه خود بار امانت را به دوش دیگران می‌داد با شانه خالی کردن مردان پوشالی کم کم رجزها مزهٔ زخم زبان می‌داد «رخصت به تیغم می‌دهی؟»... این را علی پرسید مردی که خاک پاش بوی آسمان می‌داد فرمود نه بنشین علی جان! تو جوان هستی آری همیشه پاسخش را مهربان می‌داد :: «هل من مبارز»... نعره گویا از جگر می‌زد فریاد او بر قامت شهری تبر می‌زد او می‌خروشید و رجز می‌خواند و بر می‌گشت او مثل موجی بود که بر صخره سر می‌زد کم کم هوا حتی نفس را بند می‌آورد نبض مدینه پشت خندق تندتر می‌زد زن‌ها میان خانه‌ها شیون به‌ پا کردند انگار تک‌تک خانه‌ها را نعره در می‌زد فریاد بغض بچه‌های شهر را بلعید ساکت که می‌شد، دیو فریادی دگر می‌زد یکبار دیگر اذن میدان خواست از خورشید لب‌های شیرین علی حرف از خطر می‌زد فرمود: «نه» هرچند که قلب علی را دید مثل عقابی در قفس که بال و پر می‌زد :: «هل من مبارز»... باز زانوی علی تا شد این بار دیگر اذن میدان یک تمنا شد فرمود پیغمبر: «علی جان! یا علی! برخیز» خندید، بند از دست‌های شیر حق وا شد شمع شهادت شعله‌ور بود و خدا می‌دید پروانه در آتش بدون هیچ پروا شد برقی زد آهن، پاره شد بند دل دشمن تا تیغه‌های ذوالفقار از دور پیدا شد تا انعکاس صورتش بر ذوالفقار افتاد ابرو گره زد تیغ روی تیغ زیبا شد مثل عقابی در نگاه عَمرو می‌چرخید فرصت برای تیز پروازی مهیا شد اینک رجزها تن به لالی داده بودند و طوفانی از نام علی در دشت برپا شد اعجاز یعنی ضربهٔ دست علی آن روز دشمن اگر که رود، او مانند موسی شد تا لا فتی الّا علی را آسمان می‌خواند لا سیف الّا ذوالفقار این گونه معنا شد در وصف این ضربت خدا حتی غزل دارد آری علی با ضربتی عالی اعلا شد علیه‌السلام @shaeranehowzavi
. آقا! به جان خستهٔ من هم نگاه کن! رحمی به‌ حال این دل بی‌سرپناه کن! گم کرده‌ام مسیر رسیدن به دوست را ای راه مستقیم! مرا سربه‌راه کن! تاریک شد دلی که ندیده‌است رویِ تو خورشید من! بیا و شبم را پگاه کن! از نور توست روشنیِ جانِ آفتاب بر جسمِ من بتاب و مرا نیز ماه کن! عمری تو را صدا زده‌ام بعد هر نماز لطفی بر این صدای پر از سوز و‌ آه کن! آقا! گناه من شد اگر مانع ظهور؛ بر من نگیر و عفو بر این روسیاه کن! عجل الله تعالی فرجه الشریف @shaeranehowzavi
غمت سوزانده دلها را ، فرج کی می‌رسد آقا ببین دلهای تنها را ، فرج کی می‌رسد آقا برای دفع ساحرها ، بیا تا با عصای خود شکافی آب دریا را ، فرج کی می‌رسد آقا تبر بر دست می‌آیی به هنگام ظهور خود نماند جمع بتها را ، فرج کی می‌رسد آقا صدایت کاش می‌آمد به روز جمعه و می‌داد نوید صلح فردا را ، فرج کی می‌‌رسد آقا بهشت قرب ما را نیست تا وقتی نبیند حق به زیر نامه امضا را ، فرج کی‌ می‌رسد آقا بیا با دست مهر خود ، برون کن از دل شیعه مرارتهای عظمی را ، فرج کی می‌رسد آقا @shaeranehowzavi
تقدیم به همه شهدای امر به معروف از دیروز تا امروز... گره خورده است با اندیشه ی آلاله ها غیرت و پیچیده است در دنیا ،که ایرانی است با غیرت شبیه خار در چشمان دشمن بوده تا امروز دو رکن نهضت ایران اسلامی ، «حیا، غیرت» به خون خویش می غلتد وطن اما نمی میرد میان ذره های پیکرش باقیست تا غیرت به زور فتنه و کشف حجاب و هشتک و آشوب نمی گردد جدا از باور و قاموس ما غیرت در این آشفته بازار حیا،بار دگر بخشید میان پیکر تردید، جانی تازه را غیرت کسی از جنس «اِبدام» و «خلیلی» بود، «الداغی» شهید راه ناموس و جدال دشنه با غیرت @shaeranehowzavi
با سوت قطار دلخوشم می آیی با نغمه ی سار دلخوشم می آیی شد رنگ شکوفه ها سَرم از بس که هر سال بهار دلخوشم می آیی @shaeranehowzavi
نگاهت نم نم باران عشق است قَدَت مانند سروستان عشق است تو وقتی دفتر دل می گشایی لبت دروازه ی قرآن عشق است @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در راه عشق، کشته‌شدن افتخار ماست این افتخار همره ما تا مزار ماست این ابلهان چه با خودشان فکر کرده‌اند؟! مرگی چنین میانهٔ میدان، شعار ماست ما ملت شهادت و ایثار و غیرتیم این انقلاب، زنده از این کارزار ماست از خون‌بهای پاک شهیدان هنوز هم خون می‌دهیم و خونِ شهید اعتبار ماست دنیا به خود ندیده چنین ملتی که گفت: در راه عشق، کشته‌شدن افتخار ماست @shaeranehowzavi
به گرمی غنچه‌ها را می‌نوازد مثل فرزندش یقین از نور و باران آفرید او را خداوندش هوای خانه پاکیزه‌است در این شهر آلوده هوای خانه را پاکیزه کرده دود اسپندش کبوتر‌هایی از نخ، جان گرفته با گره‌هایش گلیمی بافته از آسمان دست هنرمندش خدایا کاش مادر بی‌خبر از دردهایم بود که با هر اتفاق تلخ، بالا می‌رود قندش دوباره پنجره یخ‌بسته، می‌کوبد به در طوفان خزان پشتِ در است و همچنان سبز است لبخندش صداقت را نشانم داده از آیینه‌ها بهتر که قولش قول و حرفش حرف و سوگند‌ است سوگندش گذشت از اشتباهاتم، شبیه جویبار از سنگ اگر گاهی نبود اخلاق و رفتارم خوشایندش به من گفته: مبادا بعد مرگ از خواب برخیزی به یاد چشم خواب‌آلود من مانده‌ است این پندش @shaeranehowzavi
در عشق به جز سوز جگر، در به دری نیست یک راه پر از درد و تو را همسفری نیست مُردیم در این غربت و دوری من و این دل در گوش شب تار صدای سحری نیست با این همه در سینه تمنای تو باقی ست در این دل دریازده جز تو گهری نیست روز و شب‌ من طی‌ شده با گوشه نشینی هی جمعه شده پیر غم، از تو خبری نیست شد تیره تر از تیره شب عاشق رویش در فال شب گوشه نشینان قمری نیست @shaeranehowzavi
. 🔆 جشنواره شعر نفس پاک جمالو معاون دبیرکل ستاد: استفاده از ظرفیت هنر به ویژه «ساحت شعر فارسی» براى امر پيشگيرى از اعتياد قزوه: استفاده از شاعران کشورهای فارسی زبان در جشنواره جشنواره نفس پاك در ۴ محور «اعتیاد و عواقب زیان بار آن در زندگی فردی، اجتماعی و خانوادگی»، «آگاهی بخشی در خصوص عواقب ناشی از سوء مصرف موادمخدر»، «گفتمان سازی و ترغیب و تشویق برای انتخاب سبک زندگی سالم» و «ترویج فرهنگ ایثار و شهادت (تقدیم ۴۰۰۰ شهید در راه مبارزه با موادمخدر)» برگزار می شود. علاقه‌مندان می‌توانند آثار خود را از طریق پیام‌رسان‌های داخلى به شماره ۰۹۱۲۳۵۴۹۷۸۴ ارسال کنند. آخرین مهلت ارسال آثار به این جشنواره تا ۱۵ خرداد می باشد و اختتامیه آن در هفته نخست تیرماه برگزار می‌شود. @HOWZAVIAN
📣خلیج فارس📣 بایاوه گویان اماراتی بگویید اینجا پر از مردان دانا و بصیر است بر بزدلان نوکر بیگانه هشدار این بیشه پر از شیرمردان دلیر است اینجاست مهد رستم و سهراب و کاوه بر لشگرش صیاد و چمران ها امیر است فرماندهان حزب بعثی خوب دانند بر خاک ایران پوزه ی گرگی شریر است روباه پیر و هم عقاب پر پروبال داند، درافتادن به ما کاری خطیر است در عرصه سیمرغ جای پشّه ها نیست زاغ و زغن در چشم ما خوار و حقیر است این نقطه ها بیرون ز آب آمد دُم ماست بازی مکن با تنب ها ، این دُمب شیر است باشد خلیج فارس تا روز ابد فارس این نام در قلب و رگ و جان و ضمیر است چشم طمع بردار از این خاک گلگون صدها هزار ، آرش ، کمان در دست و تیر است زخمی ز جنگ هشت ساله هست اما این را بدان که شیر زخمی نیز شیر است روز خلیج فارس مبارک @shaeranehowzavi
مقابلم بنشین همصدا، صدایم کن به رسم آینه با خویش آشنایم کن شبیه خانهٔ متروکه‌ای پر از زخمم مرا خراب کن از ابتدا بنایم کن طناب یخ‌زدهٔ دور دست‌هایم را به بوسه پاره کن از تنگنا رهایم کن به من پرنده‌شدن را نشان بده این بار هوای تازه‌تری نذر بال‌هایم کن شکسته‌های غرور مرا به شانه بکش از این جنازهٔ بی‌سرزمین جدایم کن بریز عاطفه را قطره‌قطره در جانم قدم‌قدم به غم عشق مبتلایم کن در این جهان هیاهو ،در این جهان صدا فقط صدای تو خوب است پس صدایم کن @shaeranehowzavi
یک جهان تنگ شد از دوری یوسف به پدر به گمانم بکند چشم مرا هجر تو کور @shaeranehowzavi
تو را مثل الف-با دوست می دارم تو را هم وزنِ دنیا دوست می دارم به قرآن و تمام آیه های نور تو را چون شَمس و اَعْلیٰ دوست می دارم تو خود جغرافیای قلب من هستی تو را چون کوه و دریا دوست می دارم تو ای تاریخ ِ ِمن در حال و آینده تو را پیوسته آقا دوست می دارم علومم را به تو مدیونم ای استاد تو را چون شمع شیدا دوست می دارم هنرمندانه نقّاشت شدم با شعر تو را مثل غزل ها دوست می دارم نه صغریٰ و نه کبریٰ لازم است ای عشق تو را بی منطق اینجا دوست می دارم نیازی نیست هرگز ، فلسفه بافی تو را ای مرد دانا دوست می دارم زبان ِ من ، کلام ِ من ، تمام ِ من تو را " مِستِر " به مولا دوست می دارم حسابت پاک و قلبت پاک و دستت پاک اجازه من شما را دوست می دارم معلّم ای چراغ ِ راه ِ آگاهی تو را بیش از اَطِبّا دوست می دارم یقینا دخترم گوید " که خانم جان " تو را چون شعرِ بابا دوست می دارم @shaeranehowzavi
دوستداران ادبیات فارسی🌹🌹🌹 مطالب چند کانال ادبی را، در یک کانال جمع کرده‌ایم: مطالب طنز😂😂 زندگی بزرگان ادبیات مَثَلهای ایران و جهان🦋🦋 داستان کوتاه معرفی کتاب📚📚 شعرهای ناب و ... همه‌ی مطالب از کتابها گردآوری شده و با ذکر منبع است؛ حتی یک بیت شعر. 👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303 برای یک حال خوب، اطلاعات مفید و حمایت از فرهنگ و ادبیات فارسی، همراه ما باشید. 🌼🌼🌼🌼🌼
برآر یوسف جان را ز چاه تیرهٔ تن تو نور چشم وجودی، درین غبار مخسب @shaeranehowzavi
یاد بادا بود در دکان هر عطار، گوشت میخریدی با دو من جو قدر یک انبار ،گوشت از چه رو تحریم کردی دوستان خویش را این فقط باشد مرام و خوی استکبار، گوشت ناگهان دیوانه گشتی قیمتت بالا گرفت مثل اجدادت بریدی ناگهان افسار، گوشت کات کردی از چه رو با بنده، اِی محبوب من عاقبت از هجر رویت می شوم بیمار، گوشت از ده بالا به من می گفت دیشب خانمی می خورَد تنها در آن ده ، خانم دهیار، گوشت کرده ام از تو شکایت پیش قاضی ها، بِدان؛ بهر آن بالا نشینی میشوی احضار، گوشت یادبادا آن زمان در هر غذا می دیدمت آن زمان بودی برایم مونس و غمخوار، گوشت هم سحر ها بنده می خوردم تو را با جان و دل هم وجودت بود فخر سفره ی افطار، گوشت یاد بادا آخرین باری که من خوردم تو را رفته بودم با پرایدم خانه ی دلدار، گوشت نام نیکت تا مبادا حذف گردد از دلم مینویسم عاشقانه بر در و دیوار،گوشت گر ببینم من تو را یک بار دیگر بی گمان جان خود را من برایت می دهم این بار، گوشت @shaeranehowzavi
می زند لبخند تا شاید بخنداند مرا خوب میدانم تکیده قامتش این روزها خسته و افسرده می آید پر از شرمندگی باز هم آزرده دل،دولا کمر،بابای ما چند ماهی می شود در جستجوی کار نو می رود با خنده صبح وشام می گیرد عزا روی سرخ وسیلی واین آبروی لعنتی کم کمک دارد پشیمان میکند مارا حیا آشنایان هم غریبه،دوستان هم کور وکر از لب بابا نمی افتد توکل برخدا روزهای خوب می آیند! می دانم ولی... خرد شد بابا از این درد و غم بی انتها @shaeranehowzavi
زیر باران نگاهت جان گرفته جان من شد منور از فروغت جلوه تابان من در کلاس مهر تو بودم بهاری پر ثمر شد شکوفا غنچه های پر بر دامان من شوق پرواز رهایی خنده زد دنیای من از حریم باطنت زیبا شده پیمان من ای معلم کم نگردد سایه ات ازهستیم بال وپر گیرد زانوارت رخ ایمان من کرده خالق آسمانی از سلام تقدیم تو از کلام پاک تو گیرد توان بنیان من جرعه ای نوشان به جانم تاشوم مست ولا تا شود لبریز مهرت سینه جوشان من پر گرفته از نهانت واژه ها یی بیقرار شعله های عشق تو آتش کشدپژمان من آب وبابا را توگفتی تا شوم سیراب مهر از نوای باطنت سوزد غم پنهان من وصف نامت دل برد دنیای عشق وعاطفه از جمال خاطرت روید گل و ریحان من آفرین صد آفرین برخاطرات پر برت فاعلاتن پر بها کرده همه دیوان من @shaeranehowzavi
🌹عرض سلام و ادب خدمت شاعران و ادب دوستان🌺 ☘این مدل پیامها نشانه‌ی لطف عزیزان هست. من معلم نیستم و در عرصه‌ی رسانه فعال هستم و البته خادم شعرا. ☘از لطف شما بزرگواران بی‌نهایت سپاسگزارم. ☘هفته‌ی گرامی‌داشت معلم، آموزگاران تعلیم و تربیت را خدمت تمامی معلمان بزرگوار به خصوص معلمان حاضر در کانال شاعران حوزوی تبریک و تهنیت عرض می‌کنم. ان‌شاءالله زیر سایه‌ی اهل بیت علیهم‌السلام موفق و مویّد باشید. @shaeranehowzavi