eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
625 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
168 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 یک روز خواهی دید ای قدس! صبح خوشِ آزادی ات را پس می‌دهد دشمن سرانجام این خانه‌ی اجدادی ات را اینجا تمام کودکانش مردان میدانی بزرگ اند در بند دشمن ها نماندند در بند ایمانی بزرگ اند مردان میدان می‌توانند با این غم کوچک بسازند این شهرها شهر تو هستند هرقدر هم شهرک بسازند دنیا همه خیره به سویِ این کوچه‌های مردخیزند اینجا تمام مردمانش چون مسجدالاقصی عزیزند از شاخه‌های سبز زیتون در هر مسیرت کوچه‌باغی است تا فتح تو یک جاده مانده تا فتح تو یک جمعه باقی است باید برای درک عشقت راز تو را از ما بپرسند هنگامه‌ی آزادی‌ات را از حاج قاسم‌ها بپرسند 💠 @shaeranehowzavi
در سوگ استاد محمدجواد محبت تمثال مهر❤️🖤 دلم پر گشاید به یاد محبت که پیوست با حق، جواد محبت امیران معنا نشستند هر سو به سوگ امیر بلاد محبت در اعماق ذهنم نه تنهاست شاعر که تمثال مهر و نماد محبت از این دار سنگین خوشا او که پر زد سبکبار با توش و زاد محبت طلوع رخش را غروبی نباشد که آغاز شد بامداد محبت به گرمی چو خورشید بخشید رونق به بازار سرد و کساد محبت شکوفاتر از گل، ز هم باز می‌شد چه لب‌ها ز لبخند شاد محبت هنر، دانش آموز و دانش، مریدش ادب، بنده‌ی خانه‌زاد محبت ز پیشانی‌اش بود پیدا که باشد ز پاکان و نیکان، نژاد محبت خدایا به ما هم بنوشان ز شهدی کزآن ریختی در نهاد محبت 💠 @shaeranehowzavi
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
. ✨حسرت شاعرانه استاد محبت از یک اتفاق اجباری ✍ بیژن شهرامی مرحوم استاد محمد جواد محبت برایم تعریف کرد‌: روزی به قم رفته بودم و زیارت نکرده، مجبور شدم به تهران بروم. در همان حال دلم شکست و خطاب به حضرت معصومه (س) این طور سرودم: این چنته به دست و دوش درویش تو بود در جمع نشسته غرق تشویش تو بود هر چند نشد به آستانت برسد اما به خدا قسم دلش پیش تو بود (س) @HOWZAVIAN
هدایت شده از 🍃 شاعران حوزوی 🍃
دعوتید به محفل شعر بزرگداشت پروین اعتصامی🌹🍃 با حضور شاعران بانو♥️ 💠 @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 سلامت میدهم از دور با حالی کہ میدانی نگاهے غرق در باران، دلے آشفتہ، طوفانے سکوت واژه هایم میچکد از عمق چشمانم تمام حرف‌هایم را میان اشک، می‌خوانی خیالم تا حرم رفت و میان جمعیت گم شد ضریحت را بغل کرد و رها شد از پریشانی اجابت کرده ای هر سائلی را با نگاه خود همیشه خانه‌ات پر بوده از رعیت، چه سلطانی! طبیبان جهان از سکه افتادند تا وقتی_ که در آشفته بازار زمانه عین درمانی زمین سرد است و افسرده تمام قلب ها مرده دوباره زنده کن ما را! مسیحای خراسانی 💠 @shaeranehowzavi
السلام علیک یا داعی الله و ربانیّ آیاته نصیب من نکنی حس ناامید شدن را چه می شود بچشم مزّه ی شهید شدن را همین که هست نمانم !همین که هستم و بودم به من تو یاد بده آدم جدید شدن را چنانکه جوْن به این روسیاه خوب نشان داد ز سرگذشت خودش راه روسفید شدن را تمام کن دگر ای ماه من خسوف رخت را و از نگاه همه شهر ناپدید شدن را مراد من همه این است در رکاب تو باشم نگیر از دل من لذت مرید شدن را چه عاشقانه زمین بی قرار فصل بهار است و گفته لحظه شماری کنید عید شدن را 💠 @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹🌹🌹 دیدارتوحتی شده ازدور قشنگ است ماندم چه کنم بادلم این قدر که تنگ است هرچندپی صلحم ازجنگ فراری دیریست که بین من واین فاصله جنگ است درتورتو افتاده دلم کارتمام است چون ماهی آواره که درکام نهنگ است آهنگ قدمهای بهاراست می آید ازتوخبری نیست ؟دلم گوش به زنگ است برقامت خاکستری ام سبز بپوشان حالا که طبیعت همه جارنگ به رنگ است 💠 @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 تا خود صبح به بیداری خود می خندم تا خود صبح به بیماری خود می خندم من نرفتم که بیایم پی دارو بدوم به سرانجام فداکاری خود می خندم گاه در راه زمین می خورم و می گریم گاه اما به زمین خواری خود می خندم گیر یک مشت عدد، گیر دو درصد زخمم به همین گیر و گرفتاری خود می خندم موج و سردرد و دپاکین و غم خاطره ها چه بساطی است، به سمساری خود می خندم با خود از جنگ فقط بوی حرم آوردم کوله ام را! به سبکباری خود می خندم 💠 @shaeranehowzavi
وَتَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَتَخْبُرُ حَاجَتِي وَتَعْرِفُ ضَمِيرِي... هم راز نهفتۀ مرا می‌دانی هم حرف نگفتۀ مرا می‌خوانی تو از دل زار و حاجتم باخبری کی بر دل تیره نور می‌بارانی؟ 💠 @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 بهارت خنده بر لبها نشانده مرا تا قلب فروردین گشانده چگونه رد شدی از شاخه هایم که جای بوسه ی سبز تو مانده 💠 @shaeranehowzavi
السلام علیک یا ربیع الانام ای آنکه عطر در دل گل ها گذاشتی در جان ما محبت خود را گذاشتی باران حضور گرم تو را مژده می دهد ما را که گفته است که تنها گذاشتی؟ با ابرها تپیدی و آرام و بی قرار نم‌نم قدم به خلوت دریا گذاشتی خود را میان دشت پراکندی ای بهار در هر کجای راه، گلی جا گذاشتی حالا اتاق، پر شده از باغ، ای نسیم! ممنون از اینکه پنجره را وا گذاشتی ای آفتابِ رد شده از شیشه باغ ها! بر تار و پود سبز چمن پا گذاشتی گل‌های فرش، گرم پذیرایی ات شدند ممنون که پا به زندگی ما گذاشتی... 💠 @shaeranehowzavi
💠 🍃 خبری از شما نشد آقا آخرین جمعه هم رسید امسال، خبری از شما نشد آقا چشم ما با شما نشد روشن، دل غم‌دیده وا نشد آقا روزها رفت و هفته‌ها بگذشت، ماه‌ها در پی هم آمد و رفت سال هم می‌رسد به آخر و باز حاجت ما روا نشد آقا اشتیاق، انتظار، صبر، فراق، چشم ما شد سپید در غم تو روز هجران به‌سر نیامد باز، نوبت وصل ما نشد آقا جمعه‌ها آمدند از پی هم، با تو گفتیم شرح دردِ فراق زخم این سینه التیام نیافت، درد کهنه دوا نشد آقا گریه کردیم و ناله سردادیم: العجل العجل! بیا مهدی در فراق تو اشک باریدیم، دل ز داغت جدا نشد آقا دل به داغ تو مبتلا کردیم، ندبه ندبه تو را صدا کردیم ما برای فرج دعا کردیم، مستجاب این دعا نشد آقا از تو حتی نیامده خبری تا که دل‌خوش به آن خبر باشیم در افق از شکوه آمدنت گردی آخر به‌پا نشد آقا عالم از ظلم و جور پر شده است، کی تو پا در رکاب خواهی کرد؟ العجل صاحب‌الزمان! الغوث! وقت عدل و وفا نشد آقا؟ در خزان فراق پژمردیم، بد شنیدیم و زخم‌ها خوردیم در غمت جان به لب شدیم اما جان فدای شما نشد آقا روز از روضۀ غمت زاریم، شب چو شمع از فراق بیداریم ای بهار حقیقی، آمدنت خبر سال ما نشد آقا در میان زلال بارش اشک، دیدن تو عجب صفا دارد شاه خوبانی و تماشایت قسمت این گدا نشد آقا اشتیاق، انتظار، صبر، فراق، جمعه‌ها واژه‌های دل‌تنگی آخرین جمعه رو به پایان است، خبری از شما نشد آقا... 💠 @shaeranehowzavi
قول دادی که سال آینده با بهاری دوباره برگردی سال آینده ما اگر باشیم، سال آینده‌ای اگر باشد 💠 @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
إِلَهِی لَمْ یَزَلْ بِرُّکَ عَلَیَّ أَیَّامَ حَیَاتِی فَلا تَقْطَعْ بِرَّکَ عَنِّی فِی مَمَاتِی إِلَهِی قَدْ سَتَرْتَ عَلَیَّ ذُنُوبا فِی الدُّنْیَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَی سَتْرِهَا عَلَیَّ مِنْکَ فِی الْأُخْرَی دست تو همیشه بوده بر روی سرم جز لطف تو توشه ای نبوده به بَرَم رسوا ننموده ای مرا در دنیا بر لطفِ تو بعد مرگ محتاج ترم 💠 @shaeranehowzavi
یک‌ روز نشد کمی‌ جوانی بکنم من با دل خویش مهربانی بکنم حالا که‌ همه به فکر عیدند ببین! باید بروم خانه‌تکانی بکنم 💠 @shaeranehowzavi
إِلَهِي تَوَلَّ مِنْ أَمْرِي مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَعُدْ عَلَيَّ بِفَضْلِكَ عَلَى مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ ای کارگشای این دل زار بیا ای مونس و سرپرست و غم‌خوار بیا در جهل خودم غرقم و محتاج کمک با فضل خودت سوی گنهکار بیا 💠 @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹🌹 سرسبزی عید داده دل را ضربان بر پیکر مرده‌ی جهان آمده جان با غصّه کویر می‌شود چشمه‌ی دل عید آمده؛ خانه‌ی دلت را بتکان 💠 @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام و رحمت🍃🌹 دعاگوی دوستان و شاعران همراه در مناطق عشق و معرفت هستم. 💠 @shaeranehowzavi
. إِلَهِي فَسُرَّنِي بِلِقَائِكَ يَوْمَ تَقْضِي فِيهِ بَيْنَ عِبَادِكَ خواهم که شوم فقط گرفتار خودت بیچاره و خوار و زار و بیمار خودت روزی که میان بندگان حکم کنی دلشادم کن خدا به دیدار خودت 💠 @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹🌹 یا مقلّب ! که قلب من خونه یا محوّل ! که حالم آشوبه یا مدبّر ! که روز و شب تو دلم غم دوری به سینه می کوبه سفره ی هفت سینمون پهنه یه نفر جاش خالیه هرسال ماه پنهون پشت ابرا رو برسون یا محول الحوال سال نو خیلیا سفر میرن هرکی جا مونده داره می ناله سامرا قسمت ما باشه یه شب حالِ دلهامون أحسن الحاله خوش به حال کسی که تو حرمه اون که هرسال کربلا می‌ره اون که بعدِ زیارتِ نجفش کاظمین می ره ، سامرا می‌ره وقت تحویلِ عیدِ امسالم سر سفره بلن میشم از جا دستم و روی سینه میزارم یه سلام می کنم به کرببلا 💠 @shaeranehowzavi
آمد بهار🌹🌹🌹🌹🌹 آمد بهار و باز بهارانِ جان شده هر بوته ای به لطف ترنّم جوان شده هر جا بهشت هست و بهشتی به هر طرف گویا که خاک قطعه ای از آسمان شده بیدار گشته بلبل و هشیار گشته گل دل نیز گشته عاشق و جان مهربان شده خاک ضعیف قدرت زایندگی گرفت هر ذره اش ز خون شفق پُر توان شده گیسوی بید در کف باد است و هر چنار چون در کنار اوست ز مستی چنان شده چشمان شب هنوز به خواب است و نور مهر افسونتر از همیشه خرامان از آن شده خاموش گشته قهر زمان در نگاه موج دریا به جلوه های فراوان عیان شده در لابلای خِش خِش هر برگ، صد غزل خفته است و چون الهه ی ناز بنان شده شعری سروده ام که بر آن آفتاب عشق تابیده است و زنده چنین در بیان شده آمد بهار و باز بهاران به گُل نشست دل در صفای اوست چنین گُل فشان شده چیزی نمانده است به صبح ظهور یار از انتظار، خسته زمین و زمان شده 💠 @shaeranehowzavi