eitaa logo
شعرآموز (به زبان ساده)
610 دنبال‌کننده
14 عکس
1 ویدیو
1 فایل
بیایید به راحتی شاعر شوید! آموزش مبانی #شعر_سنتی به زبانی ساده و بدون تکلف و اصطلاحات مشکل ارتباط با مدیر: @msalikhani
مشاهده در ایتا
دانلود
✅✅✅خیر مقدم به همه اعضاء کانال کانال پیش‌رو با هدف آموزش مبانی تاسیس شده است. سعی شده مباحث و مبانی شعر کلاسیک به زبانی ساده و بدون تکلف و اصطلاحات مشکل ارائه شود. با در خدمت شما خواهیم بود.
🔻🔻🔻🔻🔻🔻 شعر کلاسیک را به تعریف کرده‌اند. توضیح واژگان: ۱. کلام: کلام یا همان در مقابل کلمه می‌باشد و شعر کلاسیک و به طور کلی شعر وقتی کلام هست که حاوی پیامی باشد. یک کلمه به تنهایی نمی‌تواند پیامی را منتقل کند و حتما باید کلامی منعقد شود تا پیامی نیز منتقل گردد. فرض بفرمایید جداجدا گفته شود: را و یا ما و یا نمانْد و یا طاقت همانطور که ملاحظه می‌فرمایید هیچ کدام از این کلمات حاوی پیامی نیستند ولی اگر این کلمات کنار هم بیایند، پیامی را متوجه ما می‌سازند: ما را طاقت نمانْد ۲. موزون: کلام موزون نیز در مقابل کلام بی‌وزن است. اگر ارکان جمله بالا را با جابجایی و نظم خاصی بچینیم ضرب‌آهنگ‌ و ریتم خاصی پیدا می‌کند. ملاحظه بفرمایید: طاقت نمانْد ما را ریتم و آهنگ این کلام موزون به زبان ساده میشه تن تن ت تن، ت تن تن که کاملا مشخص است که این جمله نسبت به جمله ساده قبلی، یک آهنگ و وزن خاصی دارد. ۳. خیال‌انگیز: در مقابل کلام موزون خیال‌انگیز که همان تعریف جامع است؛ می‌باشد که فاقد عنصر خیال می‌باشد و صرفا کلام موزونی است که جملاتی را به گوش شنونده می‌رساند. ملک‌الشعرای بهار در تفاوت شعر و نظم سروده قابل توجهی دارند: شعر دانی چیست‌، مرواریدی از دریای عقل شاعر آن‌ افسونگری کاین ‌طرفه‌ مروارید سُفت صنعت‌ و سجع‌ و قوافی‌ هست‌ نظم‌ و نیست شعر ای بسا ناظم که نظمش نیست الا حرف مفت! شعر آن باشد که خیزد از دل و جوشد ز لب باز در دل‌ها نشیند هرکجاگوشی شنفت ای ‌بسا شاعرکه ‌او در عمرخود نظمی نساخت وی بسا ناظم که ‌او در عمر خود شعری نگفت در ادامه جلسه بعد به خواهیم پرداخت... سوال و رفع اشکال: @msalikhani 🔰 🔶 @shaershow 🔶 〰〰〰〰〰〰〰
🔻🔻🔻🔻🔻🔻 در جلسه قبلی، دو مرحله از چهار مرحله را خدمت شما دوستان گرامی عرض کردم. در این جلسه با مراحل سوم و چهارم در خدمت شما هستم. : شناخت ارکان افاعیلی اصلی و فرعی و روش دسته‌بندی هجاها الف. شناخت ارکان افاعیلی اصلی و فرعی: بعد از اینکه آموختیم که حتما باید وزن، ریتم و آهنگ داشته باشد و همچنین این نکته که اوزان فراوانی بوجود آمده ولی با گذشت زمان تنها اوزان محدودی بخاطر زیبایی ریتم و آهنگ ذاتی خودشان باقی مانده‌اند؛ اکنون با این مقدمه؛ باید برای سرودن، خواندن، فهمیدن و نشان‌دادن وزن و ریتم یک شعر یک سری علایم اختصاری ایجاد بشود. ذکر سه نکته در اینجا به یادگیری کمک شایانی خواهد کرد: ۱. این علایم اختصاری میتواند سلیقهای(شخصی) یا قراردادی(یک استاندارد همگانی و واحد) باشد. اگر بخواهیم وزن و آهنگ کلمه «عاقبت» را با یک آهنگ سلیقه‌ای و شخصی نشان بدهیم، بدین صورت است: تق ت تق! یا دام دا دام یا ریم ری ریم یا کب ک کب یا لای لا لای و.... ببینید میشود بسیار بسیار علایم اختصاری آهنگین برای کلمه «عاقبت» نوشت. تازه برای یک کلمه و یک آهنگ خاص! واضح است که اگر یک استاندارد مشخص و واحدی برای تشخیص و نشان‌دادن وزن و ریتم نداشته باشیم هر کسی با مدل و روش خود، وزن و آهنگ کلمات و به دنبال آن مصرع‌ها و ابیات و اشعار را نشان می‌دهد. لذا عروض‌دانان برای تعلیم و تعلم وزن، استاندارد را معرفی کردند. از آنجا که آبشخور ریتم و وزن شعر پارسی و عربی بسیار به هم نزدیک بوده و هست از یک طرف و از طرف دیگر اینکه چون در آموزش ادبیات عرب، از سه حرف برای نشان دادن افعال و اسم فاعل و مفعول و... استفاده می‌شد؛ لذا در اینجا نیز از همین حروف استفاده شده است. بنابراین به جای اینکه از علایم اختصاری سلیقه‌ای و متنوع و متعدد استفاده کنیم، از استاندارد استفاده می‌کنیم. عاقبت = = تق ت تق! به همین راحتی! ۲. این علایم اختصاری مبتنی بر دو حالت دارند: الف. ارکان اصلی: ۸ رکن برای این ارکان گفته‌اند: : شکل اختصاری:U _ _ _ (مثال: الا ای دل) شکل اختصاری:_U _ _(مثال: دشمنانم) شکل اختصاری:_ _ U _(مثال: حیدربابا) شکل اختصاری:U _ _ (مثال: کتانی) شکل اختصاری:_ U _(مثال: عاقبت) شکل اختصاری: U)_U_UUمثال: متأسّفم) شکل اختصاری: U)_UU_Uمثال: علاقه‌ی من) شکل اختصاری:_ _ _U(مثال: مرحومَیْن=این رکن بیشتر در اشعار عربی بکار می‌رود) ب. ارکان فرعی: اگر حرف یا حروفی از این حذف شود، ارکان فرعی خواهند بود مثل: (مثال: سرانجامِ) (مثال: قطراتی) (مثال: هر چند که...) (مثال: کریمه) (مثال: حسنی) (مثال: شده‌اند که...) (مثال: مراسمِ) (مثال: هر چند...) نکته: تمام این ارکان (اصلی یا فرعی) نیز باید مطابق خوانش و تقطیع علامت‌گذاری بشوند! ۳. سالم و غیرسالم(مزاحف): از ترکیب این افاعیل یا تکرار هر یک، آهنگ‌های گوناگونی به نام بحر پدید می‌آید. حال اگر وزن شعری از تکرار بدون تغییر هر کدام از باشد، به آن (مثل سالم و...) می‌گویند و اگر هر کدام از تکرار یا ترکیب بشوند، بسته به نوع تغییر به آن (مثل و...) گفته می‌شود. ۴. تعداد ارکان (اصلی یا فرعی) در یک مصرع در وزن و ریتم شعر و همچنین در نام آن تاثیر کم یا زیادی دارد. در هر دو مصرع یک بیت تعداد ارکان یکی از چهار قسم زیر می‌باشند: ۱. مربع(چهارتایی = دوتا در مصرع اول و دوتا در مصرع دوم) ۲. مسدس(شش‌تایی = سه‌تا در مصرع اول و سه‌تا در مصرع دوم) ۳. مثمن (هشت‌تایی = چهارتا در مصرع اول و چهارتا در مصرع دوم) ۴. معشر(ده‌تایی = پنج‌تا در مصرع اول و پنج‌تا در مصرع دوم) ب. روش دسته‌بندی هجاها: برای دسته‌بندی هجاها یادگیری مطالب قبلی کمی ضروری است. لذا اگر مطالب قبلی را خوب یاد نگرفته‌اید، برگردید و دوباره مطالب قبلی را مطالعه کنید. اگر پس از خوانش صحیح و تقطیع درست چند مصرع از یک شعر، تعداد هجاهای ما با مضرب ۴ (۸هجایی، ۱۲هجایی، ۱۶هجایی و ۲۰هجایی) و یا مضرب ۳ (۶هجایی، ۹هجایی، ۱۲هجایی و ۱۵هجایی) بودند، قطعا وزن و بحر ما سالم خواهد بود و طبق مضرب (۳ یا ۴) دسته‌بندی می‌کنیم (یعنی ۴تا۴تایی یا ۳تا۳تایی)و در غیر اینصورت، یکی از وزن‌ها و بحرهای خواهد بود که هر دو روش را ترکیبی امتحان می‌کنیم (۳تایی ۴تایی ۴تایی ۳تایی و...) @shaershow
🔻🔻🔻🔻🔻🔻 در جلسه قبل با نحوه آشنا شدیم و عرض شد که چه برای سرودن و چه برای تشخیص وزن (با هدف یادگیری یا نقد) باید چهار مرحله را پشت سر هم بگذاریم. قبل از اینکه موضوع امروز را شروع کنیم ذکر یک نکته ضروری است که وقتی ما می‌گوییم موزون و ریتمیک است، یعنی باید تعداد هجاهای تمام مصرع‌ها با هم برابر باشند! زمانی که ما ریتم شعر را فهمیدیم و بعد از خوانش و تقطیع صحیح و مشخص کردن هجای هر بخش(کوتاه، بلند یا کشیده) و سپس از بین (اصلی و یا فرعی) وزن مطابق با ریتم شعر را پیدا کردیم؛ در اصل، به وزن شعر مورد نظر رسیده‌ایم. ولی گاهی علارغم خوانش و تقطیع صحیح و همچنین مطابقت ریتم شعر با یکی از اوزان (معروف یا مهجور)؛ بین هجاهای تقطیع شده با اجزا وزن انتخابی، مطابقت کامل وجود ندارد! توضیح آنکه وزن‌ها نیز مانند مصرع می‌شوند! ببینید: فا/ع/ِلا/تُن هر/کِ/چی/زی فا/ع/ِلا/تُن دوس/ت/دا/رد فا/ع/ِلا/تُن جا/نُ/دل/بر فا/ع/ِلا/تُن وی/گ/ما/رد اگر انواع هجاها (کوتاه، بلند و کشیده) و علایم اختصاری آن‌ها را خوب یاد گرفته باشید، متوجه مطابقت صددرصدی شعر تقطیع‌شده و وزن تقطیع‌شده، در مثال بالا خواهید شد. حالا به این مصرع دقت کنید: کان که در پای تو میرد جان به شیرینی سپارد فا/ع/ِلا/تُن هر/کِ/در/پا فا/ع/ِلا/تُن ی/ت/می/رد فا/ع/ِلا/تُن جا/بِ/شی/ری فا/ع/ِلا/تُن نی/س/پا/رد دقت کردید؟! در ابتدای رکن دوم که باید از (فا)علاتن استفاده می‌شد؛ از (ی) استفاده شده است! علارغم این عدم مطابقت شعر با وزن، ضربه‌ای به ریتم و آهنگ شعر وارد نشده و وزن، سلامت خود را حفظ کرده است. به این نحوه استفاده‌ها، گفته می‌شود. یعنی در مواردی که خللی به ریتم و آهنگ شعر وارد نمی‌شود، شاعر می‌تواند این را رعایت نکند که طبیعتاً دست شاعر در انتخاب کلمات مناسب‌تر، باز خواهد بود. اختیارات شاعری بر دو قسم است: الف. اختیارات زبانی ب. اختیارات وزنی ما در این جلسه آموزشی به دنبال بیان انواع و اقسام مختلف این اختیارات نیستیم؛ چرا که از حوصله شما و این جلسه خارج است. آنچه مهم است، وزن و ریتم شعر است و اگر در خوانش شعر، اشکال و سکته‌ای مشاهده نمی‌شود، دیگر مهم نیست که چه نوع اختیاراتی استفاده شده است. در عین حال، خالی از لطف نیست که برخی از اختیارات شاعری پر کاربرد را ضمن یک مثال در اینجا بیاوریم: دیانت بر سیاست چیره شد، آری جهان فهمید رضاجان است شاه مردم ایران، رضاخان نه! ۱. آخرین هجای هر مصرع، لزوما بلند به حساب می آید. با هم این دو مصرع زیبا را تقطیع می‌کنیم: دی/یا/نت/بر سی/یا/ست/چی رِ/شد/آ/ری ج/ها/فه/مید رِ/ضا/جا/نس ت/شا/هِ/مر دُ/مِ/ای/را ر/ضا/خا/نَ وزن این دو مصرع، هست ببینید: دی/یا/نت/بر=مَ/فا/عی/لُن سی/یا/ست/چی=مَ/فا/عی/لُن رِ/شد/آ/ری=مَ/فا/عی/لُن ج/ها/فه/مید=مَ/فا/عی/لُن رِ/ضا/جا/نس=مَ/فا/عی/لُن ت/شا/هِ/مر=مَ/فا/عی/لُن دُ/مِ/ای/را=مَ/فا/عی/لُن ر/ضا/خا/نَ=مَ/فا/عی/لُن اگر دقت کنید آخرین هجای مصرع اول به هجای کشیده ختم شده(مید=_/U) و اگر بخواهیم آن را هجای کشیده به حساب بیاوریم تعداد هجاهای این مصرع از تعداد هجاهای وزن (۱۶هجا) بیشتر(۱۷هجا) می‌شود!! بنابراین «چون ریتم مصرع در این وزن حفظ می‌شود و خللی هم به آهنگ آن وارد نمی‌شود» این هجا را بلند به حساب می‌آوریم. به همین سادگی! در مصرع دوم نیز علارغم اینکه باید به هجای بلند ختم شود مَفاعی(لُن) ولی به کوتاه(نه=نَ=U) کوتاه ختم شده است. با اینکه در این مصرع، بر خلاف مصرع قبلی، تعداد هجاها(۱۶) با تعداد هجاهای وزن(۱۶هجا) برابر است ولی «چون ریتم مصرع در این وزن حفظ می‌شود و خللی هم به آهنگ آن وارد نمی‌شود» این هجا را بلند به حساب می‌آوریم. به همین راحتی! ۲. بلند حساب کردن هجای کوتاه: همانطور که در تقطیع مصرع دوم ملاحظه می‌فرمایید، در چند مورد باید هجای بلند می‌آمد ولی هجای کوتاه آمده که با علامت * آن‌ها را مشخص می‌کنم: رِ/ضا/جا/نس=مَ/فا/عی/لُن ت/شا/هِ*/مر=مَ/فا/عی*/لُن دُ/م*ِ/ای/را=مَ/فا*/عی/لُن ر/ضا/خا/نَ=مَ/فا/عی/لُن ولی «چون ریتم مصرع در این وزن حفظ می‌شود و خللی هم به آهنگ آن وارد نمی‌شود» این هجا را بلند به حساب می‌آوریم. 🔰 🔶 @shaershow 🔶 〰〰〰〰〰〰〰
✅✅✅خیر مقدم به اعضاء جدید مسیر (کانال) مسیر پیش‌رو با هدف آموزش مبانی تاسیس شده است. سعی شده مباحث و مبانی شعر کلاسیک به زبانی ساده و بدون تکلف و اصطلاحات مشکل ارائه شود. با در خدمت شما هستیم. جلسات اول تا ششم در مسیر قرار داده شده است: جلسه اول جلسه دوم جلسه سوم جلسه چهارم جلسه پنجم جلسه ششم برای یادگیری مبانی شعر کلاسیک، مطالعه را از اولین جلسه شروع کنید. لینک مسیر آموزش شعر به زبان ساده: @shaershow
وقتی می‌گوییم یا همون ، یعنی کلامی خیال‌انگیز که دارای قالب خاص است و وزن و آهنگ دارد. ممکن است سوال پیش بیاید که شعر سنتی چند وزن و آهنگ دارد؟ اجمالا می‌توان گفت که خیلی!!☺️ تا ۳۰۰ وزن شمارش شده ولی وقتی تحقیق می‌کنید می‌بینید از میان خیلی آهنگ و وزن! برخی از وزن‌ها کاربرد دارند و نه هر وزن و آهنگی! از قرن‌ها پیش، اوزان مختلفی استفاده شدند ولی به مرور زمان، طبع شنونده و سراینده به سمت اوزانی رفت که امروزه به شناخته می‌شوند و سایر اوزانی که سال‌ها اشعاری در آنها سروده شده بود و الان کسی سراغشان را هم نمی‌گیرد😅 شناخته می‌شوند. در حال حاضر ۳۱ وزن معروف و رایج هستند: ۱. ۲. ۳. (وزن مثنوی😉) ۴. ۵. ۶. ۷. ۸. ۹. ۱۰. ۱۱. (وزن شاهنامه) ۱۲. ۱۳. ۱۴. ۱۵. ۱۶. ۱۷. ۱۸. (وزن دوبیتی) ۱۹. ۲۰. ۲۱. ۲۲. ۲۳. ۲۴. ۲۵. ۲۶. ۲۷. ۲۸. ۲۹. (وزن رباعی) ۳۰. ۳۱. هر کدام از این وزن‌ها یک نام خاص (بَحر) دارند که ان‌شاءالله در آینده وارد بحث (بَحرها☺️) خواهیم شد👌 پیوند مسیر شعرآموز به زبان ساده👇 @shaershow