eitaa logo
شاهــنامهٔ فردوســی
537 دنبال‌کننده
1هزار عکس
160 ویدیو
8 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم 🌿 و ویدیو ها ، ادیت ، میم و. رو اینجا ارسال کنید 👇 @rueen_tan ناشناس 👇 https://daigo.ir/secret/4207512 جواب ناشناس👇 @shah_nameh2 کانالمون تو روبیکا 👇 @shah_nameh1
مشاهده در ایتا
دانلود
تولدت مبارک امیر کبیر زمانه 🥲❤️ @shah_nameh1
5.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زنده کردن دیوارنگاره های تخت جمشید توسط :😍❤️‍🔥 @shah_nameh1
هدایت شده از روزمره | شاهنامه
📪 پیام جدید شنیدی میگن اگه اثر یه نویسنده ( یا شاعر ) رو بخونی با اینکه هیچ وقت ندیدیش ولی انگار میشناسیش؟ تو نسبت به فردوسی اینطوری ؟ شخصیتش چطوریه؟ ................ آره خیلی حرف حقیه آره تا جایی که من شناختم فردوسی یه مرد درونگرا، متعهد، وفادار و صبوره شیعه اس و علاقه زیادی به تاریخ داره، توی دنیای خودشه و کاری نداره که بقیه چیکار میکنن اون هدف خودش رو داره، سخت کوشه و با پیوستگی کاراشو انجام میده. امانت و خیلی مودبه
هدایت شده از روزمره | شاهنامه
📪 پیام جدید مدرکت دال بر شیعه یودن فردوسی چیه؟؟ ................. وا😐😂 خود شاهنامه
هدایت شده از روزمره | شاهنامه
📪 پیام جدید دبیر ما گفت شیعه بودنش مبهمه فردوسی واسه همین مدرک میخوام ................. نه عزیزم شیعه بودن فردوسی مبهم نیست بلکه شیعه دوازده امامی بودنش مبهمه احتمالا دبیر شما نمی دونسته ابیاتی مثل« عمر کرد اسلام را اشکار/ بیاراست گیتی چو باغ بهار » جعلی هستند. وگرنه که فردوسی تو حدیث افتراق عملا مذهب شیعه رو حق و باقی مذاهب رو باطل معرفی می‌کنه و همینطور دکتر جلال خالقی مطلق هم صراحتا گفته که فردوسی بی شک شیعه هست( کلیک )
دیدار و : که صدای دیده بان را شنید افسار اسبش را به دست گرفت و به استقبال آنان رفت که مطمئن شود دشمن نیست که گیو را پژمرده حال دید، با خود گفت« حتما شاه کار مهمی دارد که گیو را به عنوان سفیر فرستاده است.» وقتی به هم نزدیک شدند نیایش کنان به راه شان ادامه دادند، دستان از احوال شاه و ایرانیان پرسید و گیو درود بزرگان را به دستان رساند، غم دلش را به دستان گفت و از پسر گمشده اش سخن راند « از پژمردگی رنگ به رویم نمانده و از قطرات اشکم، چکمه هایم مانند پوست پلنگ خال خال می شوند.» سپس نشان تهمتن را خواست و پرسید« رستم کجاست؟» دستان گفت« به شکار گور رفته است، بعد از غروب خورشید خواهد آمد‌» گیو :« میروم تا ببینمش، نامه ای از خسرو آورده ام.» دستان :« نرو! زود برمیگردد، تو تا بازگشتن اش به خانه من بیا تا امروز را شاد باشیم.» مدتی بعد از رفتن گیو به ایوان ، تهمتن از شکار بازگشت. گیو به استقبال رستم رفت، از اسب پیاده شد و بر او تعظیم کرد. چشمان گیو پر آب بود و رنگ به رخ نداشت، رستم که دل خستگی گیو را دید با خود گفت« باری کار شاه و ایران تمام است که گیو این چنین می گرید!» از اسب فرود آمد و گیو را در آغوش گرفت. از خسرو و پهلوانان ایران پرسید از و و ، از و و بیژن، و و تمام پهلوانان. گیو که نام را شنید، نالید و گفت:«ای برگزیده شاهان جهان! بسیار از دیدارت شاد گشتم، تمام آنانی که نام بردی سلامت اند و درود می فرستند. اما می‌بینی که سر پیری چه بلایی بر سرم آمد ؟ چگونه بخت گودرزیان تیره شد! در جهان تنها یک پسر داشتم که ناپدید شد و در این دودمان کسی چنین غمی ندیده است..... @shah_nameh1
ادامه : چنینم که بینی، شب و روز سوار بر اسب در بیابان تاریک تاختم تا شاید نشانی از بیابم، تا اینکه در روز اول فروردین نزد خدا زاری کرد و جام جهان نما را به دست گرفت. به این سو و آن سو نگاه کرد تا بیژن را دست بسته در توران یافت، خسرو مرا نزد پهلوان فرستاد و من اکنون با دلی خسته و پر امید اینجا هستم، امیدم به توست ای جهان چاره گر که فریادرس همگان هستی!» این را گفت و اشک ریخت. آهی کشید و نامه را به رستم داد و از کار گفت. با دلی پر از کینه نامه را از او گرفت. بخاطر بیژن گریست و به گفت« نگران نباش که رستم زین از روی بر نخواهد داشت مگر اینکه دست بیژن را در دست پدرش بگذارم و به نیروی یزدان بند و زندانش را پست کنم.» راهی ایوان رستم شدند و رستم نامه خسرو را خواند. متعجب شد و با خود گفت« بسیاری آفرین های شاه و درخواست کمک اش برای پهلوانش است نه برای خودش!» به گیو گفت« دانستم برای چه به اینجا آمدی، تو نزد من بسیار عزیز هستی و همیشه یار و یاورم بودی، چه در جنگ و چه در کین ، رنج راه سخت را کشیدی و به اینجا آمدی، از دیدارت شاد و از کار بیژن سخت ناراحت شدم، بخاطر دریافت نامه شاه برای این کار سر می‌دهم، و بخاطر رنج تو من نیز جگر خسته ام. برای نجات بیژن جان و مالم را دریغ نخواهم کرد، با لطف یزدان و بخت شاه او را از چاه بیرون می‌کشم و می آورم. سه روز در خانه من شاد باش تا روز چهارم به ایران برویم.» گیو که این را شنید بلند شد و سر و دست و پای رستم را بوسید و گفت« نیرو و زور و هوشت بر تو جاودان بماند که غم از دلم زدادی.» رستم که گیو را شاد دید به سالار خوان گفت« پیش آر خوان و بزرگان و فرزانگان را بخوان.» ، و آمدند و مجلس آماده شد، نوازندگان سرود خواندند و بزرگان به خوردن پرداختند. @shah_nameh1
رسیدن به ایران : روز چهارم هنگام رفتن فرا رسید. رستم دستور داد بار ببندند و سوی شاه ایران راهی شوند، سواران سراسر آماده شدند، سوار بر شد و گرز پدربزرگش را به زین رخش بست. به همراه و با صد سوار زابلی سوی ایران راهی شدند و سیستان را به و سپردند. وقتی رستم نزدیک ایران رسید باد نوشین درود آسمان را به او رساند، گیو نزد رستم آمد و گفت« اکنون نباید نزد شاه روی، من می‌روم و شاه را آگاه می‌کنم که رخش تهمتن راه پیموده است.» گیو رفت، نزد خسرو رسید، تعظیم کرد و فراوان ستایشش کرد. شاه از گیوِ پرسید« رستم کجاست؟» گیو گفت« ای شاه نامدار، تمام کار ها به بخت نیک تو انجام می‌شود. رستم از فرمان تو سرپیچی نکرد، نامه شاه را که به او دادم بر چشم و رویش مالید و اسبش را با اسب من همپای کرد، من زود آمدم تا شاه را با خبر سازم.» خسرو گفت« رستم کجاست؟ که هم نیکو کار است هم وفادار، گرامیداشتن اش سزاور که خسروپرست است.» خسرو به بزرگان دستور داد که سپاه را آمده کنند و به استقبال او بروند. به گودرز و و خبر دادند و به آیین شاه استقبال کردند. به نزدیکی رستم که رسیدند پیاده شدند و رستم نیز از اسب فرود آمد ، پس از رستم نماز بردن( ستودن یک دیگر) باز بر اسب نشستند و راهی شدند. رستم به خسرو آفرین کرد و گفت« پایگاهت مانند نوروز باد و بهمن نگهبان تاج و تختت، تمام سال اردیبهشت از تو محافظت کند، شهریور نگهبان بزرگی و فرّه تو باشد، سپندارمذ ( اسفند) از خرد و روح روشنت نگهداری کند و خرداد یار و یاورت باشد، مرداد بر و بومت را سبز نگه دارد. دی و آذر را نیز با شادی سر کنی.» @shah_nameh1
شاهــنامهٔ فردوســی
رسیدن #رستم به ایران : روز چهارم هنگام رفتن فرا رسید. رستم دستور داد بار ببندند و سوی شاه ایران راه
امشاسپندان: هفت جاودان و الهه بزرگ دین زرتشت هستند که اولین شون هست و شش تای بعدی عبارت‌اند از: بهمن: منش نیک، نگهبان جانوران. اردیبهشت: بهترین اشه،نگهبان گیاهان و مرغزارها. شهریور: نماد فرمانروایی نیرومند الهی، نگهبان فلزات و فرّه و شهریاران دادگر، فرشتهٔ مهربانی و جوانمردی سِپَندارْمَذ: آرمیتی، دارنده خرد کامل خرداد: رسایی و کمال،نگهبانان آب ،نابودگر دیو مرگ اَمُرداد: مرداد، نماد بیمرگی و جاودانگی @shah_nameh1
‌ خب دیگه بچه ها😄 از فردا تا آخر امتحانات دی ما داستان نمیزارم😀🤝 ‌