🌸 ولادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام را به تمام مسلمین و شیعیان و همینطور "روز پدر " را به تمام پدران زحمت کش و دلسوز تبریک عرض میکنم....
@shah_nameh1
هدایت شده از نسیم|مراقبت و زیبایی💖
8.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ولادت با سعادت مولود کعبه امیرالمؤمنین حضرت علی بن ابیطالب مبارک باد 🌿❤️
🔗• [#Edit]
🎬⃟ ✨•𝐉𝐨𝐢𝐧 | @Movie_Fan
شروع پادشاهی #کیکاووس و جنگ #مازندران :
مقدمه :
درخت برومند و بلند هم بعد از گذشت روزگاری سست و پژمرده میشود و هنگامی که آن درخت از بین رفت جای خود را به شاخه ای جوان میدهد ....
اگر شاخهٔ بدی از ریشهٔ خوب رشد کند تو ایراد را از ریشه ندان ....
پدر بعد از مرگ جای خود را به فرزند خواهد داد و اگر آن فرزند نام و یاد پدرش را خوار کند تو او را بیگانه بدان نه پسر ...
شروع داستان :
وقتی کاووس جای پدر را گرفت ، تمام مردم او را قبول کردند و در خزانه اش گنج های بسیار بود و هزاران اسب تیز پای عربی داشت و دیگر کسی رو همپایه خود نمیدانست ...
یک روز در کاخ وقتی روی تخت زرین خود نشسته بود و شراب خوشگوار مینوشید و پهلوانان ایران هم در اطرافش بودند یک دیو به عنوان نوازنده ای از مازندران خواهان دیدار با پادشاه شد ...
پرده سالار پادشاه نزد کیکاووس رفت و از او اجازهٔ ورود نوازنده را خواست و شاه هم اجازه داد....
وقتی آن دیو با بربط ( نوعی ساز ) نزد شاه رفت و شروع به خواندن کرد « شهر مازندران شهر ما که در بوستان هایش همیشه گل است و هوا همیشه مطبوع است نه خیلی گرم و نه خیلی سرد ... بلبل بر روی درخت میخواند و آهو در دشت هایش میدود ...تمام سال سرسبز است و آب های جویش مانند گلاب است . دی و بهمن و آذر و فروردین زمین را پر از لاله میبینی ... در آن کشور پر از دیبا و دینار و ثروت است و دختران زیبا رو با تاج های طلایی در آنجا هستند .»
@shah_nameh1
تصمیم حمله به #مازندران :
#کیکاووس که این گفته ها را شنید به فکر فرو رفت و به فکر لشکر کشی به مازندران افتاد و گفت « نباید در این کار سستی کرد که من از #جمشید و #ضحاک و #کیقباد بسیار بزرگ ترم در دانش و عدل و داد پس باید قلمرو ام هم از آنان بیشتر باشد »
سخنان اش که به گوش بزرگان رسید رنگ شان زرد شد و اخم کردند و کسی خواهان جنگ با دیوان نبود ...
طوس و #گودرز و #گشواد و #گیو و #خُرّاد و #گرگین و #بهرام همگی گفتند « ما کوچک شما هستیم و جز فرمان شما کاری نخواهیم کرد »
سپس با هم جلسه ای تشکیل دادند و درباره گفتار شاه سخن گفتند « اگر شاه این سخنان را جدی گفته باشد و از سر مستی نباشد بَر و بوم ایران هلاک خواهد شد که جمشید با فَرّ انگشتری که دیو و پری و حیوان و انسان و.. به فرمانش بودند ،از جنگ با مازندران حرف نزد و دنبال جنگ با لشکر دیو ها نبود و #فریدون پر دانش و پر فسون هم چنین چیزی رو نخواست و اگر هر کس لشکر و گنج و دینارش زیاد باشد هوای جنگ با مازندران را میکند که #منوچهر هم در این کار پیشدستی نکرد ... اکنون باید چاره ای بیندیشیم که ایران را از بدی حفظ کنیم ...
پس #طوس رو به بزرگان کرد و گفت « ای سران دلاور ، این کار یک چاره بیشتر ندارد که فرستاده ای نزد #زالِ #سام بفرستیم و بگوییم که گِل بر سر داری نشور و سریع خودت را برسان ...شاید پند و اندرز او در دل شاه اثر کند و بگوید که این سخنان را دیو به فکر شاه انداخته و هرگز به سخنان دیو نباید گوش داد تا شاید زال از این کار او را باز دارد »
@shah_nameh1
رفتن پهلوانان به درباره #کیکاووس :
فرستادهٔ پهلوانان به سوی #نیمروز ( #زابلستان) تاخت و نزد #زال رسید و پیام را خواند « ای نامور پسر #سام ... یک کار عجیب پیش آمده که نمیشود آن را ساده گرفت که اگر تو کاری نکنی نه مردم میماند و نه کشور ، اهریمن دل شاه را از راه راست منحرف کرده و راه نیاکان باستانی خویش را نمی رود ، ثروتی که بدون رنج بدست اورده است مغزش را از کار انداخته و یاد #مازندران میکند. اگر دیر برسی شاه کار خودش را میکند تو از زمان #کیقباد بودی و تو و #رستم در آن زمان مانند شیر جنگیدید و حالا شاه همه را به باد فراموشی سپرده »
زال از سخنان آنان لرزان شد و گفت « کاووس خودکامه . سرد و گرم روزگار نچشیده و دنبال قدرت است و عجیب نیست اگر پند من را نشنود اما میایم و هر آنچه لازم است میگویم اگر پند من را گوش کند خوب است »
زال تمام شب را در فکر بود و تا صبح شد با بزرگان راهی دربار کیکاووس شد ...
به طوس و #گودرز و #گیو و #رهّام و #گرگین و پهلوانان ایران خبر رسید که #دستان به نزدیک ایران رسیده است و سران سپاه به استقبال او رفتند و پس از آفرین کردن باهم به دربار شاه رفتند ...
#طوس گفت « ای پهلوان سرفراز ... رنج راه دراز کشیدی برای ایران از آرامش خود دریغ کردی و ما همه نیک خواه تو هستیم »
زال به نامداران ایران گفت « هر کس که زمانه او را فرسوده نکرده باشد از پند پیران درس میگیرد در غیر این صورت زمانه به او درس خواهد داد ... مخصوصا که کیکاووس به این پند نیاز دارد و اگر گوش نکند پشیمان خواهد شد »
همه سپاه گفتند « ما با تو هستیم و جز تو پند کسی را نمیشنویم»
سپس همه راهی دربار کیکاووس شدند ...
@shah_nameh1
صحبت های #زال و #کیکاووس :
زال زر و بزرگان ایران وارد دربار کیکاووس شدند و #دستان #سام تا او را نشسته روی تخت شاهی دید دست بر سینه گذاشت و سر خم کرد و نزدیک شد و گفت « ای کدخدای جهان و ای سرافراز میان بزرگان ... مانند تاج و تخت و بخت تو کسی در جهان نه دیده و نه شنیده . تمام سال پیروز و شاد باشی و سرت پر از دانش و دلت پر از عدالت باشد »
شاه از او استقبال کرد و کنار خود روی تخت نشاند و از رنج راه و از حال و احوال #رستم پرسید و زال پاسخ داد « شاه پیروز و جاودان باشد »
سپس شروع به سخن گفتن کرد که « ای پادشاه جهان که سزاوار تاج و تخت بزرگان هستی پیش از تو هم پادشاهانی بودند که هرگز این راه را نرفتند ، #منوچهر که از دنیا رفت و کاخ و گنج اش ماند ... #زَو_طهماسپ و #نوذر و #کیقباد ... چه شاهانی که به یاد داریم هیچ کدام از جنگ با #مازندران سخن نگفتند که آنجا خانه دیو افسونگر است پر از طلسم و جادو است ... که با شمشیر و پول و دانش نمیتوان شکست داد و حتی با حیله هم نمیشود در آنجا را گشاد. گنج و سپاه را به باد نده... کسی دل رفتن به آنجا را ندارد نباید سپاه را به آن سو کشید ...اگر این لشکریان کوچک تو هستند بندهٔ خداوند هم هستند ، با خون لشکریان درخت نکار که بار اش نفرین خواهد بود .»
کیکاووس پاسخ داد « گفته های تو درست است اما من از #فریدون و #جمشید در فَرّ و ثروت بیشتر ام و از منوچهر و کیقباد که از مازندران یاد نکردند هم سپاه بیشتری دارم ... من با دانش و شمشیر ام یک یک شان را به راه خواهم آورد...و کسی را در مازندران به جای نمیگذارم و آنها به من باژ و ساو ( خراج ) خواهند داد ... در چشم من تمام جادوگران و دیوان آنجا خوار و زار اند و به گوش تو خواهد رسید که من چگونه مازندران را فتح خواهد کرد . تو با رستم در ایران بمان و مواظب کشور باش خداوند یار من است »
@shah_nameh1