eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
304 دنبال‌کننده
27.4هزار عکس
3.7هزار ویدیو
30 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤وداع برادرانه❤داداشش میخواد بره سوریه گریه میکنه ببینید برادرش چی بهش میگه😔😔 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
وای از وداع آخــر و وقتی ڪه گفته بود: حس میکنم ڪه این سفر فرق میکند . . . مدافع حــــرم @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌹ولادت: ۱ خرداد ۱۳۷۲.شیراز شهادت: ۱۸ شهریور ۱۳۹۷ مصادف با دوم محرم. سوریه🌹 اومد کار خروجش و ردیف کنه که بره . گفتن نمیشه. هر کاری کرد گفتن نمیشه. اما مسولین نمیفهمن که اگه حسین بخواد میشه...میدونی چی میگم؟؟ آخر سر شروع کرد گریه زاری گفتن زشته بابا نکن اینکارا رو نمیشه بری سوریه... افتاد به التماس ،اقا تو رو خدا التماست میکنم تو رو به ... افتاد به پای حاج اقا... تو چته چرا همچین میکنی پسر ؟! بخدا اقا امام بهم گفت اگه میخوای شی شده التماس کن و بیا... بالاخره مجوز خروجش را گرفت و خنده بر لبانش آمد و گفت این سری که بروم دیگر برنمی‌گردم. نماز صبحش و که خوند گفت حلال کنید نماز آخرم بود... مادرشهید:در آخرین تماس گفت نگران نباش مادر که ششم محرم برمی‌گردم  و همان ششم محرم هم بازگشت و افتخار می‌کنم که پسرم در این راه و به خاطر حضرت زینب (س) شده است.   شهید @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
درود بر تـو ... که معارف دینت را در صحنه پیڪار آموختی و به آن عمل کردی و مصداقِ " السابقـون السـابقون " شدی ... @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
♥️ شهید پور جعفری میگفت: روزی در منطقه ای در سوریه، حاجی خواست با دوربین دید بزنه، خیلی محل خطرناکی بود، من بلوکی را که سوراخی داشت بلند کردم که بذارم بالای دیوار که دوربین استتار بشه همین که گذاشتمش بالا تک تیرانداز بلوک رو طوری زد که تکه تکه شد ریخت روی سر و صورت ما!🥀 حاجی کمی فاصله گرفت، خواست دوباره با دوربین دیدبزنه که این بار گلوله ای نشست🥀 کنار گوشش روی دیوار، خلاصه شناسایی به خیر گذشت.🌺 بعد از شناسایی داخل خانه ای شدیم برای تجدید وضو احساس کردم اوضاع اصلا مناسب نیست، به اصرار زیاد حاجی رو سوار ماشین کردیم و راه افتادیم. هنوز زیاد دور نشده بودیم که همون خونه در جا منفجر شد و حدود هفده تن شهید شدند!🥀 بعداز این اتفاق حاجی به من گفت: حسین امروز چند بار نزدیک بود شهید بشیم اما حیف...🥀 🕊 🕊 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ دل تنگی هایم کار دست دلم داده است. به هر سو که می روم من هستم و و امروز هم حکایتِ افتخاری اش . به گمانم کنار روضه ی را خواند و با نوحه ی ، دم ِ ِعشق را گرفت که با پروازِ به مقصدِ حاجت روا شد. آنقدر عکس و فیلم از برای خانواده ی شهدا سوغات آورد که شد. هربار با رفتنش، همسرش به رسم عشق برای سلامتی اش در امام رئوف می گرفت. اشک های همسرش سبب شد که مدتی با نام ِمدافع دلتنگ شود برای دوستانش که بار سفر را بستند و رفتند .سخت است حال ای که دلش تنگ و چشمانش بارانی است شاید سفارش رفیق شهیدش سید ابراهیم، پیش بود یا رضایت دل شکسته اش برای شهادت یا خودش در روز ِ با که با تیری که به اصابت کرد به آرزویش رسید. ابوعلی دیگر نگران نباش.در روز قیامت شرمنده ارباب نمی شوی. چون گلوی تو هم خونی است.فقط تو را به اشک های بعد از شهادتت دعایمان کن. باید گذشت از این به آسانی باید مهیا شد از بهر سوی رفتن با چهره خونی زین سان بود زیبا انسانی 🍂به مناسبت شهادت ✍نویسنده: منتظر 📅تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۵۵ 📆تاریخ شهادت: ۹ ذی الحجه (روز عرفه) ۲۱ شهریور ۱۳۹۵ 🥀مزار : بهشت رضا. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🥀🕊 🌹🕊 💐با آغاز جنگ سوریه شهید حسین تابسته به آنجا رفت.آن زمان شناخت زیادی از جنگ سوریه نداشتیم. پیش از اعزام به من گفت:می خواهم ۴۵ روز به ماموریت بروم و اگر خبری از من نشد جای نگرانی نیست.شنیده بودم که ماموریت های سوریه ۴۵روزه است. ازش پرسیدم می خواهی آنجابروی؟انکارکرد اما شک داشتم. 🌷با بیان این که همسرم هشتم شهریور به سوریه اعزام شد و دو هفته بعد در تاریخ بیست و یکم شهریور ۱۳۹۳ به شهادت رسید، گفت: شهید حسین تابَسته در اولین اعزام شهید شد. محل شهادت ایشان در مکانی پشت حرم حضرت زینب (س) بوده است. آن طور همکاران شهید می گویند، ایشان پشت توپ بوده و ترکش به پهلویش اصابت می کند. پیکر مطهر شهید، بعد از ۲،روز به ایران آمد. شهید دوران سربازی را در جنگ تحمیلی گذراند و همیشه غبطه می خورد که چرا همراه با دوستانش به شهادت نرسیده است.🕊😔 ✍راوی:همسر شهید 🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🥀🕊 🌾حرفهایش به دل می نشست.حتی اگر هزار بار هم حرفی راشنیده بودےاما شنیدنش از زبان او لطفی دیگر داشت. اصلاسخنران قابلی بود.منبرهایش همه گل میکرد.قبل از سخنرانی کلی مطالعه و تحقیق میکرد تاهمه حرف هایش سند داشته باشد.موضوعی انتخاب میکرد که کارایی داشته باشد ودردی ازمردم دوا کند. 💐یک روز دوستی تماس گرفت واز او برای سخنرانی درمجلس یک مداح اسم و رسم دار دعوت کرد.سخنرانشان نیامده بود ودنبال یک منبری خوب بودند.قبول کرد.کلی مطالعه کرد.منبرش حسابی سر وصدا کرد.خودش هم فکر نمیکرد بتواند آنقدر پرشور سخنرانی کند. 🌷ازطرف هیات بااو تماس گرفتند و میخواستند براےمراسمهای بعدی وسال بعد هم او سخنرانی کند.بااینکه کلی اصرار کردند،قبول نکرد.گفت:ازشهرت میترسم.من هنوز دراین قد وقواره نیستم.آن یک جلسه هم عنایت حضرت زهرا(س)بود. ✍به نقل از:همسرشهید 🥀🕊سرباز اسلام ڪہ باشی گاه درحجرهٔ طلبگی با مباحثه و گاه در معرڪہ‌ جهاد با مبارزه سرباختۂ اسلام ڪہ باشی، میشوی . . . 🌹 🕊 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
: امیدوارم حضورم در سوریه مرا به امام زمان(عج) نزدیک ڪند... خیلی اهل نصیحت و توصیه نیستم چون خودم بیشتر از همه به آن نیاز دارم، فقط جهت یاد آوری: ۱. نماز ڪه انسان را از فحشا و منڪر دور مے ڪند ۲. روزه ڪه سپر آتش است ۳. یادآورے مرگ ۴. جهاد با نفس ۵. ولایت مدارے و گوش به فرمان رهبر بودن ۶. دعا براے سلامتے و فرج آقا ۷. طلب شهادت... 🌷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ 🍂بسم ربّ الزهرا(س) 🍂پسرک چشمانش را در آغوش گرم پدر باز کرد و برای اولین بار دنیا را در آن نقطه به تماشا نشست. 🍂در کودکی و را آموخت. بزرگتر که شد، با وجود سن کمش، درک درستی از تحرکات جامعه داشت. تحرکاتی که چندی بعد قرار بود انقلابی را رقم بزند که همچون خواری در چشمان بدخواهان این مرز و بوم شود. 🍂عبدالله از ابتدای جنگی که عراق و حامیانش به ما تحمیل کردند در جبهه‌ها حضور داشت. سال۶۰ هم مفتخر به دریافت لباس خادمی س.پ.ا.ه شد. 🍂۸ سالِ جنگ به پایان رسید و عبدالله ماند و یادگاری‌هایی که در گوشه و کنار بدنش، جا خوش کرده‌بودند. 🍂زمزمه رفتن به که در ایران پیچید، حاج عبدالله ۵۱ساله نیز، ندای هل من ناصر امامش را لبیک گفت و بی واهمه عزم رفتن کرد. 🍂۴بار اعزام شد. در ۴ عملیات مهم حضور یافت. در آزادسازی تدمر نیز، نقش اساسی داشت و صدها دیگر که در این کم نمی‌گنجد.. همه اینها باعث شد که او تبدیل به کابوس هرشب دشمنان شود. 🍂سرانجام در پی تصمیم حذف او، در کنار جاده‌ای که قرار بود از آن عبور کند، بمب گذاشتند و او را راهی ملکوت اعلی کردند..🕊 ✍نویسنده : 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۳۰ شهریور ۱۳۴۵ 📅تاریخ شهادت : ۲۲ مهر ۱۳۹۶ 🕊محل شهادت : سوریه 🥀مزار شهید : بهشت زهرا @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ 🥀بسم الله الرحمن الرحیم 🥀 🍂 غربت، با نام *حسن* خو گرفته است، از کوچه های مدینه تا خاک های داغ ، قدم زدن در سامرا و صحن و سرای ابالقائم همه و همه تداعی گر غریبی صاحب نام است... 🍂 حسن احمدی! پرستوی که او هم نه برای نام بلکه برای عشق، به کوچ کرد؛ همانی که همچون اسم دل نشینش غریب است و دلهایمان با وجود آسمانی اش اشنایی ندارد، اما اینبار قرعه ی قلم به نام او افتاده... 🍂 پای صحبت های همسرش که می نشینی، درِ تازه ای از زندگی به رویت باز میشود. میگوید از همان برخورد اول مهرش به دل همه می نشست. بود و معنای واقعی «اشِداهُ عَلَی الکُفارْ وَ رُحَماءَ بَیْنَهُمْ» 🍂 کمی که میگذرد از خاطراتش با و زهرا میگوید. بازی های پدر دختری، دلسوزی ها و نگرانی هایش و حتی بار آخری که با ریحانه بیرون رفته بود تا مبادا در نبود پدر بی طاقتی کند...! 🍂به اینجا که میرسد هر دم بغض میکند اما زیر لب با زمزمه میگوید:«ما رَأَیْتُ اِلّا جَمیلاٖ» می گوید و می گوید اما به عاشقانه هایشان که میرسد، سکوت میکند؛ چشم هایش خیره به قاب عکس حسن میشود و لبخندی کنج لبش جای میگیرد... مگر برای چیزی گوارا تر از یاد معشوق هست؟! 🍂 میان لبخندهایی که فراق یار مدت هاست تلخش کرده، سفارش همسر را به یاد می آوَرَد: «خیلی مواظب بچه ها و خودت باش. دوست دارم بچه ها را وار و زینب گونه بزرگ کنی» 🍂در آخر هم همچون وهب، قول به عروسش میدهد و راهی دیار عشق میشود. حال بانویی اینجا در این سرزمین منتظر است؛ منتظر ، منتظر سپاهی از یاران مهدیِ فاطمه(س)، تا میان سربازان چشمش روشن به قامت همسرِ رشیدش بشود. 🍂به حق بیقراریِ خانواده های شهدا، اللهم العجل لولیک الفرج🌸 ✍نویسنده : 🌷به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۴ مهر ۱۳۵۸ 📅تاریخ شهادت : ۲۵ مهر ۱۳۹۴ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای روستای حسن آباد 🕊محل شهادت : سوریه @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ 🍃از تن واژه ها پیکری تراشیده ام از تو که جسورانه بسرایمت تا جهان بشنود و مست این شود. حماسه حضور تو در ستیز با نامحرمان که حریم مقدس حرم را با نفس هایشان آلوده ساختند، در جای جای شام غارت کردند و سر ‌بریدند. و تو اینجا عرصه را به خود تنگ دیدی، در هیاهوی منم منم های اطرافت آهسته سربرآوردی و سینه سپر کردی تا را از وجود این منحوسان پاک سازی. 🍃هنگامی که طومار زندگانیت را خواندم شیفته این مرام و مسلک‌ات شدم، آوازه‌ات را شنیدم و یقین پیدا کردم از نسل و حماسه هایش بودی، اولین شهید همدان! سالروز آسمانی شدنت مبارک. ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۸ خرداد ۱۳۵۸ 📅تاریخ شهادت‌ : ۲۷ مهر ۱۳۹۴ 🕊محل شهادت : سوریه 🥀مزار شهید: همدان، گلزارشهدا @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⚘﷽⚘ توی عملیات مجروح شد، تیر به ناحیه سر اصابت کرد. شرایط درگیری به نحوی بود که راهی برای عقب کشیدن رضا نبود بجز اینکه پیکر پاکش رو روی زمین ‌بکشیم ‌و آروم‌ آروم ‌بیایم ‌عقب... رضا زنده بود و پیکرش رو سنگ و خاک کشیده میشد و چاره‌ای ‌نبود. اگر این کار و نمی کردیم زبونم لال می افتاد دست تکفیری‌ها... رضا توی عشق به حضرت رقیه (س) سوخت، پیکرش تو مسیر شام‌ روی ‌سنگ ‌و خار کشیده ‌شد.. مثل کاروان اسرای اهل بیت (ع). رضا زنده موند و زخم این سنگ و خار رو تحمل‌ کرد و بعد روحش پرکشید و آسمونی شد. فرمانده ‌می گفت: : این مسیری ‌که ‌پیکر رضا روی زمین کشیده شد همون‌ مسیر ورود اهل بیت علیهم‌السلام به ‌شام‌ است. " به روایت همرزم شهید 🌷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
وقتی در آن بازی کودکانه گفتم:"باباپر" خندیدی وگفتی:"من که پرندارم" بزرگترکه شدم فهمیدم توهم بال داشتی هم پروازراخوب بلدبودی @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ ‍ ‍ ‍  •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• 💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠 قسمت :2⃣ (پایان) 🍃 گفت نمی دونستم اگر ازشما اجازه بگیرم شما ناراحت می شوید و الا مثل دیگران که بدون اجازه از همسر شما لذت می بردند من هم لذّت می‌بردم جوان به شدت عصبانی شد سیلی محکمی با دست چپ به صورت کمیل زد 🍃آن لحظه کمیل دستشو جای سیلی گذاشت و نشست روی زمین شروع به گریه کردن کرد فکر کنم یادش افتاد به مادر😔 من به جوان گفتم حالا سیلی میزنی  یادش آوردی که در کوچه ها مادرمون  را زدند در حالی که  مادر ۱۸  ساله بود و او فقط یک نوجوان بود. 🍃این جوان حیرت زده به کمیل نگاه می کرد نمیدانست چه کند همسرش گفت: این که می گویند حضرت زهرا (سلام الله علیها) هست و من گفتم بله یادش آوردی حضرت زهرا ( سلام الله علیها )را زدند وقتی این را شنید روی زانوهایش افتاد و از  کمیل عذر خواهی کرد کمیل او را در آغوش گرفت وهر دو شروع به گریه کردند کمیل به او گفت تورو خدا دیگر کاری نکن آن خاطرات دوباره زنده شود از همسرت بخواه که همیشه با چادر باشد و آن جوان گفت قول می‌دهم که هیچ وقت دیگر چنین چیزی تکرار نشود 🍃 شد والان تشیع جنازه کمیل هست همچنان که دم در خانه شهید ایستاده بودم دیدم که همان جوان می آید ولی نشناختمش پیش من آمد و گفت : کمیل چه شده است ؟ تصادف کرده ؟ گفتم ، گفت ، کجا ؟ گفتم ، سوریه گفت ، مگر می گذارند کسی برود ؟ گفتم ، بله پاسدارها می روند گفت ، مگر او پاسدار بود ؟ گفتم ، بله اوحدود ۴ سال است که پاسدار است گفت ، ؟ 🍃گفتم بله و ناگهان ناخواسته گفتم:  سوریه حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) دختر همان کسی که در کوچه‌ها سیلی خورده   وبا کنده های زانو افتاد روی زمین خیره خیره بعکس نگاه می کرد و گفت: کمیل  من به قول خودم عمل کرده ام توروخدا کمکم کن مثل تو شهیدشم 🍃آری شهدا همیشه در همجا تاثیر گزارند ...🌺🌿 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ 🍃برایم است از آنان که ندیده ام سخن بگویم. از آنان که افتخاری در دل تاریخ اند. 🍃صدای قدم هایش از کوچه پس کوچه های مرداد به گوش میرسد ۲۵ مرداد را به نام خودش مزین می کند. آمده تا اولین هدیه مردم باشد برای دفاع از حریم حرم🙃 🍃صدای افتخار آفرینی دیگری در گوش خیابان های قم می پیچید. مهدی علیدوست، ارادت خاصی به داشت. شاید حکمت علیدوست بودنش هم همین است عطش عشق به خاندان نبوت او را تشنه نبرد کرد. نبرد با کسانی که به ساحت بی‌حرمتی کردند. 🍃سرانجام در روز سوم محرم سال ۹۴ دلتنگی ها به پایان رسید و صدای گلوله ایی ک بر پهلویت نشست از تو پرنده ایی ساخت تا در دل صدای بال زدنت را همه بشنوند تو برای همیشه به آغوش گرم آسمان برگشتی و حالا سالهاست که کوچه پس کوچه های همه بوی تورا می دهند. ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۵ مرداد ۱۳۶۵ 📅تاریخ شهادت : ۲۵ مهر ۱۳۹۴ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای علی ابن جعفر قم 🕊محل شهادت : سوریه @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ 🍃باز هم نام و نشان و عشق و نوکری، باز هم صحبت از مرید و مراد و آقایی، باز هم سخنی از دلدادگی، از شیدایی، از یک حسینِ ♡ 🍃سرداری پر افتخار. متولد بهارِ سبزِ ۵۳ در نصفِ جهان؛ . نصفِ جهانی که افتخارِ دامن گشودن به رویِ یک فدایی را بر سینه دارد... 🍃قد کشیده در خانواده ای که فدا شدن را به درستی مشق می‌کردند! و پرورش یافته با قوتِ غالبِ آن‌روزها؛ عشق، عشق به خدا، به حسین، و به هر چیز که راهی برای وصال باشد. 🍃درگیر و دارِ گرفتنِ مدرک کارشناسی ، وارد هیئت رزمندگان شد و خادمِ عشاق‌الحسین(علیه‌السلام) و این خادمی تا آخرین عمر پربرکتش، ادامه داشت. شاید همین خضوع و در آستان دوست، اورا مقربِ درگاه الهی کرده باشد!🌷 🍃به عضویتِ س.پ.ا.ه در آمد تا راهِ برادرِ شهیدش، که راه بود را بپیماید. "ستوان دومی" اولین درجه‌ای بود که سردار حسین، در طول دوران خدمتش گرفت. و"سرداری"، آخرین درجه ای بود که بعد از پروازش، بر سرشانه پیرهنِ سبزش جا خوش کرد... 🍃سردار حسین؛ پ.ا.س.د.ا.ر نمونه‌ای که از او تنها ، خوش‌سیرتی، مهربانی، محبت و احترام در یادها به جا مانده. اویی که هم و غمش خدمت بود و خدمت و سرانجام خدمت، بالِ پروازش به آسمان شد. آخرین ماموریتش، به میزبانیِ سوریه، ایستگاه پایانی حیاتِ مادی وی بود. 🍃 و از آنجا به بعد، سردار حسین آقادادی، از آسمان نظاره بر ما خفتگانِ اسیرِ می‌کند. مایی که اگر کاری هم می‌کنیم، بدنبالِ رضایتِ مخلوقیم😔 ☆ سردار☆ ✍نویسنده : 🌹به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲ فروردین ۱۳۵۳ 📅تاریخ شهادت : ۲۶ مهر ۱۳۹۶ 🥀مزار شهید : اصفهان 🕊محل شهادت : سوریه @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
مدافع حرم تازه دامادشهید، شجاع 💔 🍃⚘🍃 در ۲۳ آبان ماه سال ۱۳۶۸ درتهران،چهاردانگه اسلام شهر متولدشد. متاهل بود و تازه داماد ۱۰ پس از به اعزام شد و به رسید. 🍃⚘🍃 سه خواهروبرادربودند،ایشان فرزند اول خانواده بود. خانواده اش بسیارمذهبی و متدین بودند، از کودکی در مساجد و حسینیه ها می کرداز ابتدا #خدا و بانماز بود از اول را شناخت،مادرش همیشه از می خواستند فرزندانشون، کنیزان و نوکران بیت⚘ باشند. از بچه 7 ساله تا پیر 80 ساله همه را به می شناختند. پدرش وعمویش، دفاع مقدس بودندو در حضور داشتند و این باعث شده بود ایشان از با از و خو بگیرد. 🍃⚘🍃 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹️روایت دختر ۵ساله شهید مدافع حرم از «بهترین بابای دنیا» 📽 🔻درددل‌ها و حرف‌های زینب باقری، نازدانه شهید مدافع حرم «عبدالله باقری» که از دوست داشتن ها و دلتنگی‌های خود گفته است... @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ ♡به نام قرار بی قرار ها♡ مِهر نفس های آخرش را میکشد‌ و جایش را میگیرد و اینبار دستم میرود که برای شهید امین کریمی بنویسم. یک روز دیگر میشود ! هشت سال پیش در شهد نوشید و به ملکوت اعلا پیوست، همسایه چیذر شد و مزارش مأمن همیشگی مادر و همسرش شد. و حالا من و تو ،یعنی ما اینجا مانده ایم غرق دنیای خودمان ملتمسانه از خدا طلب میکنیم. شاید یادمان رفته غرق دنیا شده را جام شهادت ندهند. حواسمان باشد حداقل بیش از این غرق نشویم رفیق یادمان نرود روزی میرسد که جز دست های خالی چیزی نداریم .بیا تا دیر نشده کاری کنیم شاید فردا خانه من و تو تنگ باشد و آنگاه برای همیشه دیر شود میشود همسایه خوبان و همره عشاق باشیم اگر گره به دنیا را کمی شل کنیم و خودمان را دریابیم مثل آقا هایی که راه را یافتند. 🕊به مناسبت سالروز شهادت 🔷تاریخ تولد : ۱ فروردین ۱۳۶۵ 🔷تاریخ شهادت : ۳۰ مهر ۱۳۹۴.حلب سوریه 🔷مزار شهید : علی اکبر چیذر @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
∘ اززمان‌ازدواج‌مان‌تازمانِ‌شهادتش ∘ شاید۷یا۸باࢪدࢪجاهاےمختلف ∘ وَخصوصاًدوسه‌باࢪدࢪسال۱۳۹۳ ∘ بهم‌می‌­گفت‌حس‌می­‌ڪنم‌و‌احساسِ‌ ∘ یقین‌داࢪم‌ڪه‌مࢪگــــم‌دࢪسَــــࢪَم‌است ∘ ســــࢪَم‌منفجــــࢪومتلاشےمی‌شــود! ∘ من‌ناࢪاحت‌می­‌شدم‌وَ‌بهش‌می­‌گفتــــم ∘ چه‌فڪࢪِشومے!چࢪااِنفجــاࢪ؟چراسَࢪَت؟ ∘ آࢪام‌می­‌گفت‌شاید‌دࢪیک‌حادثه‌اے ∘ مثــــلِ‌ࢪاننــــدگے،‌شایـــدهم‌نَــــه! ∘ وقتےشهادت‌همسࢪم‌وطࢪزِشهادتش‌ࢪو ∘ بࢪایم‌تعࢪیف‌کردند،طبق‌حرف‌همسࢪم‌بود! ∘ تڪ‌تیࢪانداز‌دࢪچشم‌چپش‌زده‌بودو‌سَࢪَش ∘ اَزپُشـــت‌منفجـــࢪو‌متـــلاشےشــده‌بــود! •|🕊|• •|🗣|• •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
مآدࢪ شہید آࢪمآن علے وࢪد؎ ٺۅ معࢪآج میگفٺ: آࢪمان یادٺہ همیشہ مدآحےِ غࢪیب گیࢪ آوࢪدنٺ ࢪو گوش میڪࢪد؎‌؟! ''دیدے آخࢪش غࢪیب گیࢪ آوࢪدنٺ مآدࢪ...!؟💔 ذکر صلوات به یاد آرمان عزیز برادر شهیدمان🕊️💔 پ.ن. محل شهادت شهید آرمان @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
محمدم در آخرین تماسش به من گفت: مادر دعا کن شوم، اگر شهید نشوم دیوانه می‌شوم، مادر من را رها کن. من هم روز جمعه در  (ع) شرکت کردم، رو به قبله ایستادم و گفتم: (س) محمد هدیه ناقابل من به پیشگاه شماست، قبول کنید هر طور که شما می‌خواهید من هستم، روز شنبه ساعت هفت غروب، تیر به سر فرزندم  می‌خورد و دم صبح به ‌ می‌رسد. شهید •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ این بار قلمِ دل عزم وصف نوجوان رهبری کرده که چه زیبا وار‌ ، بند بند وجودیش را در مسلخگاه قربانی نمود . حسین فهمیده، که از تمام بندرگاهای‌ دنیایی دست کشید و جان خود را فدای جانانش کرد درست است، بزرگی قصه فهمیده را همه شنیده ایم، شاید بارها و بارها، اما باید زبان به اعتراف بگشایم که قاموس لغات و واژه ها یارای آن را ندارد تا بزرگی او را کند. دقیق که مینگری، میبینی که نوجوان قصه ی ما چه زیبا توانست در آغازین ثانیه های نوجوانیش اسوه انسان کاملی را برای به تصویر بکشاند بدرستی، او چه زیبا توانست این عالم فانی را به چَشمِ روح، بشناسد و بر تمام آمال دنیویش پشت پا بزند. آری فهمیده‌ چه زیرکانه دام های را شناخت و آنها را به زانو دراورد. 🕊به مناسبت سالروز شهادت 🌹تاریخ تولد : ۱۶ اردیبهشت ۱۳۴۶ 🌹تاریخ شهادت : ۸ آبان ۱۳۵۹ 🌹مزار شهید : شهدای بهشت زهرا(س) •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ ‍ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• 🍃شهید محمد سال۱۳۴۲ در روستای پاقلعه از شهر بابک کرمان دنیا آمد. در سن دو سالگی پدر را از دست داد با کمک مادر درس خواند. تا مقطع دوم دبیرستان، جنگ آغاز شد. شهید محمد درس را رها کرد و به رفت. تا آخر جنگ کنار اش، ح.ا.ج ق.ا.س.م جانفشانی کرد. بعد از جنگ به ادامه داد و در رشته مدیریت کارشناس شد. تشکیل داد و صاحب دو دختر و یک پسر. ولی باز هم در کنار ح.ا.ج ق.ا.س.م به مبارزه مشغول شد؛این بار با . 🍃 زمان بازنشستگی اش، با آغاز کار تبلیغ و شهادت در کاروانهای با عنوان جنگ رقم خورد. فروردین سال ۹۲ با دیدن حال پریشان ح.ا.ج ق.ا.س.م در مراسم عزاداری ایام در خانه سردار، متوجه وخامت اوضاع جنگی در شد. خانواده را آماده وداع کرد. علی رقم ناراحتی دوری از خانواده و مخالفت سردار، رفت. دو ماه در سوریه به نبرد با پرداخت. به خانه آمد ولی دلش در دمشق، حرم بی بی زینب و خانم رقیه سلام الله علیها جا مانده بود. بعد از دو هفته دوباره خانواده را آماده وداع کرد؛ اینبار با حال خاص. 🍃چهار روز از آن خداحافظی خاصش گذشت. در اردوگاه استتار شده ای که نزدیک دشمن تشکیل داده بود، به جهت قد و قامت بلندش مورد دیدرس قرار گرفت و با یک گلوله به شهادت رسید. پیکرش با خبر شهادتش آمد. ح.ا.ج ق.ا.س.م خود مراسم خاکسپاری اش را مدیریت کرد و در آخر مراسم در با شهید جمالی حرفهای ناگفته اش را گفت. اهدایی را به روی پیکر گذاشت. خاک تربت به دهانش ریخت و با دلی پر از غم بیرون امد و به دلجویی خانواده شهید جمالی مشغول شد💔 🌸به مناسبت سالروز 🔷تاریخ تولد : ۱۰ دی ۱٣۴٢ 🔷تاریخ شهادت : ۱٢ آبان ۱٣٩٢ 🔷محل شهادت : دمشق 🔷مزار شهید : کرمان •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم