🌱به حریم توست بارم،
🍂به حرم چه کار دارم
🌸کند از هزار کعبه حرم تو دلربایی
🌱کرمت به کل عالم،
🍂حرمت پناه مردم
🌸به شما از او توسل، ز شما گره گشایی
✍غلامرضا سازگار
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله✋
@shahid_hajasghar_pashapoor🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌سقوط پرچم اسرائیل
به شکلی بسیار زیبا...
پرنده ها 𓅂هم به کمک فلسطین آمدند.
اگر خدا بخواهد
قطعا تمام موجودات رو
مامور میکند تا از مظلوم دفاع کنند
و کمک مظلوم بیایند...
"این فیلم انسان رو یاد
سوره فیل می اندازد."
#وعده_صادق
#انتقام_سخت
#طوفان_الاحرار
@sajedinrey
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دنبال صدای خدا، آن دوردستها نگرد!
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
📖 #سه_دقیقه_در_قیامت #شهید_و_شهادت #فصل_هفدهم #قسمت_اول در اين سفر كوتاه به قيامت، نگاه من به شهيد
📖 #سه_دقیقه_در_قیامت
#شهید_و_شهادت
#فصل_هفدهم
#قسمت_دوم
اما مهمترين مطلبي كه از شهدا ديدم، مربوط به يكي از همسايگان ما بود. خوب به ياد داشتم كه در دوره دبستان، بيشتر شب ها در مسجد محل، كلاس و جلسه قرآن و يا هيئت داشتيم.
آخر شب وقتي به سمت منزل مي آمديم، از يك كوچه باريك و تاريك عبور ميكرديم.
از همان بچگي شيطنت داشتم. با برخي از بچه ها زنگ خانه مردم را ميزديم و سريع فرار ميكرديم!
يك شب من ديرتر از بقيه دوستانم از مسجد راه افتادم. وسط همان كوچه بودم كه ديدم رفقاي من كه زودتر از كوچه رد شدند، يك چسب را به زنگ يك خانه چسباندند! صداي زنگ قطع نميشد.
يكباره پسر صاحبخانه كه از بسيجيان مسجد محل بود، بيرون آمد. چسب را از روي زنگ جدا كرد و نگاهش به من افتاد. او شنيده بود كه من، قبال از اين كارها كرده ام، براي همين جلو آمد و مچ دستم را گرفت و گفت: بايد به پدرت بگويم که چه كار ميكني!
هرچي اصرار كردم كه من نبودم و... بي فايده بود. او مرا به مقابل منزلمان برد و پدرم را صدا زد. آن شب همسايه ما عروسي داشت. توي خيابان و جلوي منزل ما شلوغ بود. پدرم وقتي اين مطلب را شنيد خيلي عصباني شد و جلوي چشم همه، حسابي مرا كتك زد.
اين جوان بسيجي كه در اينجا قضاوت اشتباهي داشت، چند سال بعد و در روزهاي پاياني دفاع مقدس به شهادت رسيد. اين ماجرا و كتك خوردن به ناحق من، در نامه اعمال نوشته شده بود. به جوان پشت ميز گفتم: من چطور بايد حقم را از آن شهيد بگيرم؟ او در مورد من زود قضاوت كرد.
او گفت: لازم نيست كه آن شهيد به اينجا بيايد. من اجازه دارم آنقدر از گناهان تو ببخشم تا از آن شهيد راضي شوي.
بعد يكباره ديدم كه صفحات نامه اعمال من ورق خورد! گناهان هر صفحه پاك ميشد و اعمال خوب آن ميماند. خيلي خوشحال شدم. ذوق زده بودم. حدود يكي دو سال از اعمال من اينطور طي شد.
جوان پشت ميز گفت: راضي شدي؟
گفتم: بله، عالي است.
البته بعدها پشيمان شدم. چرا نگذاشتم تمام اعمال بدم را پاك كند!؟ اما باز بد نبود. همان لحظه ديدم آن شهيد آمد و سلام و روبوسي كرد. خيلي از ديدنش خوشحال شدم. گفت: با اينكه لازم نبود، اما گفتم بيايم و حضوري از شما حلاليت بطلبم. هرچند شما هم به خاطر كارهاي گذشته در آن ماجرا بي تقصير نبودي.
ادامه دارد...
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🍃
باز
آینه و آب و سینیِ چای و نبات
باز پنج شنبه
و یاد شهدا با صلوات
🌷مزار مطهر #شهید_حاج_اصغر_پاشاپور و #شهید_حاج_محمد_پورهنگ در قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌺
یک کار اثرگذار برای #حجاب تولید شد...
😉برای عزیزانتون بفرستید
@shahid_mostafa_mohammadmirzayi🌹🕊
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
وقتی میگن استغفار کنید و دوری کنید از گناه.
باید به معنی این استغفار دقت کنیم:
خدایا پناه می برم به تو از شر شیطان رانده شده...
یعنی چی؟
یعنی اینکه شیطان بازه و توی جهان متواری شده! بدو به سمت خدا...🏃♂
وقتی یه شروری فرار میکنه اطلاعیه میدهند که مراقب باشید فلانی توی شهر هست...🤦♂
حالا میگن شیطان رانده شده از دستش و شرش پناه ببرید به خدا. پخش شده... تازه قسمم خورده که ما رو گمراه کنه فکرکن😶🌫
البته اونایی که دم خونه ی خدا هستن و مومنند رو نمی تونه...
برید توی خونه ی خدا که امن و امان هست.
اگر نرید اونجا اسیرش میشید.💁♂
😉میگن استغفار کنید تا اگرم درگیرش هستید بتونید از دستش خلاص شید.
وقتی استغفار قلبی زیاد شه کم کم طناب شیطان و زنجـ⛓⛓ـیرش رو باز می کنید و در آغـ❤️ـوش خدا قرار می گیرید.
🙃چه خوبه روزانه استغفار کنیم...
میگن زبونی فقط نه، قلبی.
اما جایی هم شنیدم که میگن ادای صبورا رو دربیار تو هم صابر میشی...
حالا تو هم استغفار کن و کم کم معنیش توی قلبت رسوخ میکنه و اثرش رو میذاره
چه بهتر که وقتی درمانده ایم و نگران زنجیر شیطان پناه ببریم به خدا...
خدایا خودت بغلمون کن✨
خدایا پناه می برم به تو از شر شیطان رانده شده...
و چه خوب توسل و تمسکی هست به ریسمان الهی...❤️🕊
یه کار کنیم خدا ما رو به حال خودمون واگذار نکنه که بد اسیر میشیم....
32.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 پخش به مناسبت شب زیارتی امام حسین (ع)
از پیش من میری
دستامو می گیری
دلم می خواد صدات کنم...
🎙حاج ابوذر بیوکافی
#هیئت_عاشورائیان فرجام🚩
#پیشنهاد_دانلود🌱
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🍃هر نفـس اهل مناجـات صدایت کردند
🌺عرشیان سجده به ایوان طلایت کردند
🍃هر کجا تا که شنیدند بهشت، عـشّاقـت
🌺هـوس عـلـقـمـه و کـربـبـلایت کـردند
✍اسماعیل شبرنگ
📸خضیر فضاله
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله✋
@shahid_hajasghar_pashapoor🕊🌹
وقتی حاجی به خواستگاریام آمد تازه از کربلا برگشته بود، ابتدای صحبتهایمان یک روایت برایم گفت: «نجات و رستگاری در راستگویی است»
تا این حرف را شنیدم و اندکی دلهره را هم که داشتم برطرف شد. گفت من خواب دیدهام که خدا به من ۲ دختر دوقلو میبخشد و همسری خوب و مهربان دارم، ولی همه این چیزها را میگذارم و شهادت در راه خدا را انتخاب میکنم.
✨خوابهای حاجی همیشه رؤیای صادقه بود، ولی او در خواب دیده بود موقع شهادتش دخترانش بزرگ هستند. حاجی در همان جلسه اول خواستگاری هرچه در دل داشت را برایم گفت. حاجی شرایط مالی خوبی نداشت، طلبه بود، اما ایمان و اعتقاداتش برایم مهمتر از هر چیز دیگری بود.
#روایت_همسر_شهید
#شهید_حاج_محمد_پورهنگ🌱
#روایت_بانو_پاشاپور_همسر_شهید
رجانیوز📲
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ چگونه از جایگاه خودمان نزد #امام_زمان ارواحنا فداه مطلع شویم؟
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
هر چقدر هم دنیا مدرن بشه،
باز هم دلبسته ی همین حال و هواییم...
جمعه ها و جمع شدن ها و...💔
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
💐هدیه ای زیبا (منتخب مفاتیح الجنان) از اقوام پدری پسر عمه پدرم، و پدر جانباز #شهید_سید_مصطفی_اسماعیل_زاده
پدر آقاسید مصطفی، آقاسید قدرت الله، قبل عید نوروز به رحمت خدا رفتند و امروز مراسم چهلمشون بود.
🍃برای شادی روح این پدر شهید فاتحه و صلواتی بفرستید🍃
☺️مادرم آمدند و گفتند اینم آقا سید برات فرستاده. روحشون شاد باشه.🌺
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
📖 #سه_دقیقه_در_قیامت #شهید_و_شهادت #فصل_هفدهم #قسمت_دوم اما مهمترين مطلبي كه از شهدا ديدم، مربوط ب
🌱 #سه_دقیقه_در_قیامت
#قرآن
#فصل_هجدهم
#قسمت_اول
در ميان دوستان ما جوان فوق العاده پر استعدادي بود که در نوجواني حافظ و قاري قرآن شد و براي بسياري از بچه هاي محل الگو گرديد. از لحاظ درس و اخلاق از همه بهتر بود و خيلي از بزرگترها به ما ميگفتند: كاش مثل فلاني بوديد.
اين پسر به دنبال مفاهيم قرآن رفت، در شانزده سالگي يك استاد كامل شده بود. در جلسات هفتگي مسجد، براي ما از درسهاي قرآن ميگفت و در جواناني مثل من، خيلي تأثير داشت.
دوران دبيرستان تمام شد، او به دانشگاه يكي از شهرها رفت و ما هم استخدام شديم. ديگر از او خبر نداشتم.
گذشت تا اينكه در آن وادي، يكباره ياد او افتادم. البته به ياد قرآن افتادم. چون ديدم برخي از كساني كه در دنيا با قرآن مأنوس بودند و به آن عمل ميكردند چه جايگاه والايي داشتند. آنها همينطور آيات قرآن را ميخواندند و بالا ميرفتند.
اما برخلاف آنها، قاريان و كساني كه مردم، آنها را به عنوان حافظ و عامل به قرآن ميشناختند، اما اهل عمل به دستورات قرآن نبودند، در عذاب سختي گرفتار بودند. به خصوص كساني كه برخي حقايق قرآني در زمينه مقام اهل بيت و پيروي از اين بزرگواران را فهميده بودند، اما در عمل، در مقابل اين واقعيتهاي ديني موضع گرفتند.
من يكباره دوست قرآني دوران نوجواني ام را در چنين جايگاهي ديدم. جايي در جهنم براي او آماده شده بود كه بسيار وحشتناك بود. خداوند قسمت كسي نكند، چنان ترسي داشتم كه نميتوانستم سؤالي بپرسم، اما با يك نگاه دقيق، كل ماجرا را فهميدم...
ادامه دارد...
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🌱
نه من،
نه ما،
نه خلایق،
نه عقل،
نه ادراک...
فـقــط مقــام شمـا را، خــدا خبـر دارد...
✍مجید لشگری
📸سامر العذاری
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله✋
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ما خاندان کرمیم، جلو بهشت وامیستیم همه رو شفاعت میکنیم...
#شهید_سید_مهدی_جلادتی🌱
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🇮🇷پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران در دست آزادی خواهان جهان ...
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
🌱 #سه_دقیقه_در_قیامت #قرآن #فصل_هجدهم #قسمت_اول در ميان دوستان ما جوان فوق العاده پر استعدادي بود
📖 #سه_دقیقه_در_قیامت
#قرآن
#فصل_هجدهم
#قسمت_دوم
او با اينكه بسياري از حقايق قرآني را فهميده بود، اما به خاطر روحيه راحت طلبي و تحت تأثير برخي اساتيد كه بحث يكسان بودن اديان را مطرح ميكردند، دين خودش را تغيير داد!! دوست قرآني من، با آنكه راه درست را ميشناخت، اما با تغيير دين، راه جهنم را براي خود هموار كرد.
او حتي در زمينه گمراهي برخي جوانان محل مجرم شناخته شد. چرا كه الگويي براي آنها شده بود و خبر تغيير دين او، واكنشهاي بدي در بين جوانان ايجاد كرد. البته اساتيد او هم در اين گمراهي و در آن جايگاه جهنمي با او شريك بودند.
از ديگر موقعيت هايي كه در جهنم و در نزديكي او مشاهده كردم، نحوه عذاب برخي افراد بود كه من از سابقه ايمان و انقلابي بودن آنها مطلع بودم!
مثلا جايي را ديدم كه شبيه يك سطح معمولي بود، وقتي خوب دقت كردم ديدم اين سطح، پر از نوك شمشير يا نيزه است! اصلا نميشد آنجا راه رفت! يعني شبيه پشت جوجه تيغي بود. بعد ديدم كسي را از دور مي آورند.
پاهايش را بسته بودند، او را سر و ته آويزان کرده و بدنش را روي اين سطح ميكشيدند. فريادهاي او دل هر كسي را به لرزه مي انداخت. تمام بدنش زخمي بود.
كمي آن طرفتر را نگاه كردم، يك استخر پر از مواد مذاب بود. مانند آنچه از آتشفشانها خارج ميشود! يك سيني گرد، با قطر حدود يك متر در وسط آن قرار داشت و شخصي روي اين سيني نشسته بود. هر چند دقيقه يكبار، اين شخص تعادل خود را از دست داده و داخل مواد مذاب مي افتاد، بعد تلاش ميكرد و به روي اين سيني برميگشت! كمي كه دردهاي بدنش بهتر ميشد دوباره همين ماجرا تكرار ميشد.
واقعاً وحشت كردم.
من اين افراد را شناختم و گفتم: اينها كه خيلي براي اسلام و انقلاب زحمت كشيدند، فقط در چند مورد...
نگذاشتند سخن من تمام شود. ماجراي طلحه و زبير را به ياد من آوردند، كساني كه در صدر اسلام و در جواني، براي خدا و اسلام بسيار زحمت كشيدند، اما سرانجام در مقابل اسلام واقعي قرار گرفتند و فتنه هاي بزرگي ايجاد كردند.
ادامه دارد...
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊