eitaa logo
🌹سردار شهید حاج احمد سیاف زاده 🌹
217 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
128 ویدیو
8 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 لحظاتی با حماسه سازان قرارگاه همیشه پیروز ڪربلا 1️⃣ واحد 2️⃣ احمد سیاف 3️⃣ بچه های سیاف 1️⃣ واحد طرح و عملیات قرارگاه ڪربلا نامی آشنا برای تمام فرماندهان و رزمندگان دوران دفاع مقدس است. نام قرارگاه ڪربلا ابتدا تحت عنوان قرارگاه مشترڪ ارتش و سپاه با هدف اجرای عملیات های مشترڪ در سال ۱۳۶۰ راه اندازی شد و در سال ۱۳۶۲ با تشڪیل قرارگاه مرڪزی خاتم الانبیاء و قرارگاه های ۴ گانه جنوب، غرب، شمال غرب و دریایی با نام قرارگاه مقدم نیروی زمینی در جنوب یا همان قرارگاه ڪربلا در پایگاه منتظران شهادت(گلف) آغاز به ڪار ڪرد و به صورت متمرڪز، طراحی و اجرای عملیات های شاخص دوران دفاع مقدس را عهده دار شد. ✨ مهمترین ارڪان این قرارگاه دو واحد و بودند. از جمله وظایف این دو واحد بررسی وضعیت ڪمیت و ڪیفیت یگان های دشمن، نحوه استقرار و تحرڪات دشمن برعهده واحد اطلاعات عملیات بود. طراحی و پیشنهاد زمین و زمان به قرارگاه مرڪزی برای اجرای عملیات های بزرگ و ڪوچڪ و طرح های پدافندی و بررسی های نظامی در قبل و حین و بعد از عملیات ها در منطقه جنوب یعنی از دشت عباس تا دهانه فاو بر عهده واحد بود. البته در دوره هایی این قرارگاه ماموریت هایی را در جبهه میانی و غرب هم انجام داد ولی تمرڪز اصلی بر جنوب بود. 2️⃣ احمد سیاف مسئولیت واحد طرح و عملیات قرارگاه، از ابتدای تشڪیل قرارگاه مقدم نیروی زمینی در جنوب از سال ۱۳۶۲ تا پایان جنگ و بعد از آن، برعهده سردار سرافراز سپاه اسلام شهید حاج احمد سیاف زاده(معروف به احمد سیاف) بود. ایشان از سال ۵۸ و باتشڪیل سپاه خوزستان مسئولیت واحد عملیات سپاه خوزستان را عهده دار شدند و از سال ۶۰ و با راه اندازی قرارگاه های لشگری، معاونت طرح و عملیات قرارگاه لشگری قدس خوزستان را برعهده گرفتند. 🌴 حاج احمد، چهره آشنا و دوست و رفیق تمامی فرماندهان دفاع مقدس بود و هیچ سرداری نیست ڪه دنیایی خاطره و سخن، در مورد او بیان نڪرده باشد. 🌾 شاید همت بزرگی را می طلبد تا نویسندگان زبردست جهادی ڪنند و تمام عرصه حیات شهید حاج احمد سیاف را تبدیل به چندین جلد ڪتاب نمایند ڪه قطعا یڪی از بزرگترین گنجینه های مستند دفاع مقدس خواهد شد. 🍃 احمد هر چند همیشه در متن مناطق درگیری و خطوط مقدم جبهه بود و چندین بار مجروح شد و بارها در معرض شهادت قرار گرفت اما اراده خداوند بر این بود تا چند سال بعد از جنگ زنده بماند و از آنجا ڪه گنجینه بی نظیری از اطلاعات و تجارب و خاطرات دفاع مقدس بود باید رسالت زینبی اش را نیز با شوق و شتاب عجیبی ایفا می ڪرد و این اطلاعات را یا به صورت مڪتوب یا در ڪلاس های دافوس و دانشگاه دفاع ملی و حتی به عنوان راوی ڪاروان های راهیان نور در مناطق عملیاتی به نسل های بعدی منتقل میڪرد و همین امر باعث شد تا او را مقدس بنامند. وقتی مجاهدت های حسینی و زینبی احمد تمام شد، او دیگر تاب تحمل فراق یاران شهیدش را نداشت و باید به جوار آنان و بسوی لقای الهی میشتافت و ناگهان این اتفاق افتاد و در شب رحلت حضرت پیامبر(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) در اول بهمن ماه سال ۹۰ از میان مان پر ڪشید و پیڪر خسته و رنجورش از زخمهای جبهه در روز شهادت امام رضا(ع) در قطعه شهدای گمنام بهشت زهرا س) آرام گرفت و داغش بر دل یارانش ماند ڪه ماند... 3️⃣ بچه های سیاف احمد در طول این دوران معمولا همڪارانش را خودش شناسایی و انتخاب می ڪرد. بچه های سیاف یاران وفاداری ڪه از ابتدا تا انتها با او بودند مگر آنها ڪه شهید شده و یا بنا به درخواست فرماندهان به لشڪرها مامور می شدند. معمولا تعداد بچه های سیاف بین ۱۰ تا ۱۵ نفر بود و هر ڪدام شهید می‌شدند فرد دیگری به واحد اضافه می شد. البته در زمان عملیات ها ڪه حجم ڪارها زیاد می شد موقتا تعدادی از بچه های دیگر واحدها به آنان اضافه می شدند. معمولا یڪی از توانمندترین بچه های سیاف، حڪم معاون او را پیدا میڪرد. از معاونان شهید احمد میتوان نام های زیر را یاد کرد: شهید شهید حاج شهید شهید شهید اینها ڪه هرڪدام خود سردارانی نام آور بودند در ڪنار خورشید درخشان احمد چند صباحی مثل ماه تابیدند و افتخار آفریدند. همچنین شهیدان والامقام واحد طرح و عملیات در طول هشت سال دوران دفاع مقدس عبارتند از: شهید شهید شهید شهید شهید شهید این نام های بزرگ همگی به عنوان بچه های هر ڪدام در یڪی از عملیات ها پس از حماسه آفرینی های پی در پی سرانجام به آرزوی دیرینه خود، شهادت دست یافتند. 🕊 عزیزان دیگری همچون و نیز دو تن از بچه های واحد بودند ڪه
💢 معرفی شهدای واحد طرح و عملیات قرارگاه همیشه پیروز کربلا در دوران دفاع مقدس 🔰 ۷. سردار شهید 📌مسئولیت‌ها: 🔻از اعضای معاونت طرح و عملیات قرارگاه همیشه پیروز کربلا 🕊 ولادت: سال ۱۳۳۵ 🌹 شهادت: عملیات والفجر هشت/ ۸ اسفند سال ۱۳۶۴ زندگی‌نامه شهید👇👇👇 🆔 @shahid_sayafzadeh
🌹سردار شهید حاج احمد سیاف زاده 🌹
💢 معرفی شهدای واحد طرح و عملیات قرارگاه همیشه پیروز کربلا در دوران دفاع مقدس #هفتمین_شهید 🔰 ۷. سر
🌷 زندگی‌نامه شهید والامقام از اعضای معاونت طرح و عملیات قرارگاه همیشه پیروز کربلا در دوران دفاع مقدس: : 💢 شهید والامقام عباس(سیامک) علیزاده در یک روز گرم تابستان و در یک خانواده تقریباً پرتعداد و از نظر معیشتی متوسط در سال ۱۳۳۵ به دنیا آمد. دوران طفولیت را مثل بسیاری از مردم آن زمان در سادگی ولی سرشار از محبت خانوادگی گذراند. 🔹با توجه به استعداد قابل وصفی که در ورزش داشت، خیلی زود توانست توجه‌ها را به خود جلب کند و در بازی های محلی خودی نشان دهد. شاید وجود برادر بزرگترش در باشگاه مهمی مثل شاهین و حتی مربی‌گری مرحوم دهداری موجب درخشش وی شد. 🔸مردم خوزستان درخشش‌های بسیاری از شهید علیزاده دیده بودند و در آن دوران مربی وی مرحوم دهداری بود و او را در این مسیر کمک کرد. ◀️ شهید علیزاده ابتدا به تیم جوانان خوزستان و سپس به تیم ملی جوانان دعوت شد. به همین دلیل برای ادامه مسیر زندگی ورزشی‌اش راهی تهران شد تا در سایه همان برادر که حالا در تیم ملی بزرگسالان هنرنمایی می کرد، بتواند راه او را ادامه دهد. برای این کار لازم بود ابتدا خدمت سربازی را طی کند. و به همین دلیل به خدمت اعزام شد. دوران خدمت شهید علیزاده با ابتدای حرکت های انقلاب مصادف شد و او نیز به صفوف سایر مردم پیوست. ... 🆔 @shahid_sayafzadeh
🌹سردار شهید حاج احمد سیاف زاده 🌹
🌷 زندگی‌نامه شهید والامقام #عباس_علیزاده از اعضای معاونت طرح و عملیات قرارگاه همیشه پیروز کربلا در د
🌷 زندگی‌نامه شهید والامقام از اعضای معاونت طرح و عملیات قرارگاه همیشه پیروز کربلا در دوران دفاع مقدس: : 🔻با پیروزی انقلاب اسلامی، عباس در کمیته‌های محلی به حفظ و حراست از انقلاب مشغول شد. قبل از شروع جنگ تحمیلی به سپاه پاسداران پیوست. با شروع جنگ تحمیلی به سوسنگرد اعزام شد و رشادت هایی از خود نشان داد. 🟡 با سقوط خرمشهر کلیه نیروهای آبادان از سوسنگرد و هویزه به آبادان آمدند تا از سقوط شهر جلوگیری کنند. مردم غیور آبادان توانستند طی دویست و هفتاد روز مقاومت کرده و از این شهر دفاع کنند و به همراه سایر رزمندگان سپاه اسلام، سابقه درخشانی از خود در تاریخ به جای گذاشتند. 🔹 شهید علیزاده همچنان که به رشادت‌های خود ادامه می‌داد، در عملیات فتح‌المبین به درجه جانبازی نائل شد اما با تلاش خود را برای عملیات بیت المقدس آماده کرد تا در آزادی خرمشهرِ قهرمان هم سهیم باشد. 🔸 در بهار سال ۱۳۶۳ به اتفاق تعداد دیگری از رزمندگان عازم کرمانشاه شد و در قرارگاه نجف و در معاونت طرح و عملیات مشغول به کار شد. شهید علیزاده طی مأموریتی به قرارگاه تاکتیکی مریوان اعزام شد و در آن‌جا انجام وظیفه کرد. 🔴 در اواخر تابستان قرار شد که تمامی کادر قرارگاه نجف به خوزستان رفته و در قرارگاه کربلا مشغول شوند. این مسئله نشان از این داشت که حتماً قرار است عملیاتی در جنوب صورت بگیرد و همین امر خوشحالی مضاعفی برای تمامی بچه‌ها و مِن جمله شهید علیزاده به وجود آورد. 🔺 قرارگاه تاکتیکی در شهر آبادان ایجاد شد و اکثر بچه‌های عملیاتی به آبادان رفتند و کارهای شناسایی منطقه عملیاتی والفجر هشت نیز آغاز شد. چون این کارها باید به صورت صددرصد محرمانه صورت می‌گرفت، کار برای بچه‌های آبادان کمی مشکل بود، چراکه پرسنل سپاه آبادان مطلع بودند که آن‌ها به غرب کشور رفته‌اند و اگر متوجه می‌شدند که به آبادان آمده‌اند، متوجه می‌شدند که حتما عملیاتی در این منطقه صورت خواهد گرفت. اما با تعهدی که رزمندگان داشتند، این مسئله لو نرفت. ◀️ هر چه به عملیات نزدیک‌تر می‌شدیم، بی قراری شهید علیزاده هم بیشتر می‌شد. تا اینکه لحظه موعود فرا رسید. بنا به تدبیر شهید بزرگوار حاج احمد سیاف‌زاده، قرار شد تعدادی از نیروهای عملیات به همراه نیروهای تک پر به آن سوی اروند بروند و تعدادی هم در این طرف بمانند. ... 🆔 @shahid_sayafzadeh
📸 آلبوم تصاویر شهید والامقام از اعضای معاونت طرح و عملیات قرارگاه همیشه پیروز کربلا در دوران دفاع مقدس 🕊 ولادت: سال ۱۳۳۵ 🌹 شهادت: عملیات والفجر هشت/ ۸ اسفند سال ۱۳۶۴ 🆔 @shahid_sayafzadeh
🌹سردار شهید حاج احمد سیاف زاده 🌹
🌷 زندگی‌نامه شهید والامقام #عباس_علیزاده از اعضای معاونت طرح و عملیات قرارگاه همیشه پیروز کربلا در د
🌷 زندگی‌نامه شهید والامقام از اعضای معاونت طرح و عملیات قرارگاه همیشه پیروز کربلا در دوران دفاع مقدس: : 🔰 نام شهید علیزاده هم جزء کسانی بود که باید در این سمت، یعنی خاک خودمان می‌ماند و این مسئله به شدت او را آزار داد. ⏺ یکی از دوستان، دو روز بعد از عملیات رفته بود سری به او بزند، وقتی برگشت به حاج احمد گفت: فکری برای علیزاده بکنید، آنجا دارد دیوانه می شود و مرتب گریه و زاری می‌کند. وقتی حاج احمد متوجه شد، گفت، بسیار خب به ایشان بگویید بیاید این طرف. فاصله ارسال پیام تا آمدن علیزاده حتی به ساعت هم نرسید. 🟪 برای همه جای تعجب داشت که چگونه با توجه به ازدحام اسکله و دوری مسافت، خودش را به این سرعت به این طرف آب رساند. 🔈 ادامه روایت را از زبان نزدیک‌ترین دوستش می‌شنویم: شبی که شهید علیزاده به قرارگاه آمد، چون من چندین بار برای ثبت گزارش و آگاهی از آخرین وضعیت آرایش نیروها در خط به جلو رفته بودم، به من گفت: "اگر خواستی جلو بروی، حتماً من را هم با خودت ببر. شب را در کنار هم خوابیدیم. شهید علیزاده موقع خواب خیلی خروپف می‌کرد ولی عجیب بود آن شب به حدی راحت خوابیده بود که چندین بار من شب بلند شدم و ترسیدم برایش اتفاقی افتاده باشد. 🟩 معمولاً بچه‌ها نماز را به جماعت می‌خواندند و هر بار یک نفر جلو می‌ایستاد و بقیه به او اقتدا می‌کردند. شهید علیزاده هیچ‌گاه حاضر نبود امام جماعت شود، ولی آن روز تا یکی از بچه‌ها گفت: عباس برو جلو تا نماز را بخوانیم، بدون هیچ حرفی رفت و همگی نماز را به او اقتدا کردیم. بعد از نماز مجدداً به من گوشزد کرد که یادت نرود اگر خواستی جلو بروی، من را نیز حتماً با خودت ببر. ... 🆔 @shahid_sayafzadeh
📸 آلبوم تصاویر شهید والامقام از اعضای معاونت طرح و عملیات قرارگاه همیشه پیروز کربلا در دوران دفاع مقدس 🕊 ولادت: سال ۱۳۳۵ 🌹 شهادت: عملیات والفجر هشت/ ۸ اسفند سال ۱۳۶۴ 🆔 @shahid_sayafzadeh
🌹سردار شهید حاج احمد سیاف زاده 🌹
🌷 زندگی‌نامه شهید والامقام #عباس_علیزاده از اعضای معاونت طرح و عملیات قرارگاه همیشه پیروز کربلا در د
🌷 زندگی‌نامه شهید والامقام از اعضای معاونت طرح و عملیات قرارگاه همیشه پیروز کربلا در دوران دفاع مقدس: : 🔻 تقریباً نیم ساعت بعد شهید مهدی احسان نیا داخل اتاق شد و یواش به من گفت پاشو برویم. در حالی که داشتم بند پوتین را می‌بستم، شهید علیزاده متوجه شد گفت: "کجا می‌روی؟" گفتم: با مهدی می رویم جلو و برمی‌گردیم. گفت: "مگر قرار نبود با هم برویم؟" گفتم مهدی گفته خودت تنها بیا. گفت: "برو ولی خیلی نامردی چون زیر قولت زدی". گفتم: به جان محمد -پسرم که خواهرزاده او هم بود- برگشتم با هم جلو می‌رویم. 🔹 به اتفاق مهدی احسان نیا، ابتدا رفتیم به منطقه کارخانه نمک، چون آن‌جا خیلی مهم بود، گزارش استقرار دقیق نیروها را گرفتیم و برگشتیم. وقتی رسیدیم قرارگاه، رفتم سراغ عباس را از شهید حسینی گرفتم، گفت: به اتفاق آقای کریم ایوز رفتند جلو تا خبری از لشکر نجف بیاورند. 🔸خوشحال شدم که عباس هم بالاخره جلو رفت. در همین موقع شهید احسان نیا باز آمد و گفت سوار شو برویم سمت خورعبدالله، می‌گویند آنجا را شیمیایی زدند ببینیم چه خبر است، صحت دارد یا نه؟ 🔰 رفتیم دیدیم که منطقه کاملاً آلوده است. ما هم که ماسک نداشتیم تقریباً هر دو، مقدار زیادی گاز خوردیم که این هم بعدها مسئله شد. به هر حال وقتی برگشتیم قرارگاه، به محض ورود دیدم بچه‌ها با دیدن من متفرق می‌شوند. وقتی شهید حسینی که معلوم بود از گریه چشم های زیبای سبزش به قرمزی رفته بود، من را دید به طرفم آمد و گفت: بیا برویم یک کاری باهات دارم. متفرق شدن بچه‌ها و رنگ چشم‌های شهید حسینی بیانگر یک مسئله بود ولی سعی کردم خودم را گول بزنم. 🔺 شهید حسینی شروع کرد به حاشیه رفتن و صحبت کردن. دیگر نتوانستم خودم را گول بزنم. به او گفتم: کجا شهید شد؟ گفت: کی؟ گفتم: عباس! به یک باره زد زیر گریه و تمام آن وقایع یعنی خوشحالی آن از بابت برگشتن به آبادان، شور و شوقش در موقع شناسایی‌ها، گریه و بی‌قراری‌ها به خاطر ماندن در آن سوی اروند و قول گرفتن از من برای رفتن به جلو و عجله‌ای که برای رفتن داشت، مثل پرده سینما از جلوی چشمانم عبور کرد و گفتم حالا من نامرد بودم یا تو که تنها رفتی؟ سرانجام در هشتم اسفندماه سال ۱۳۶۴ به آرزوی دیرینه‌اش که وصال خدا بود رسید و جاودانه شد. 🕊 پیکر مطهرش پس از طواف در مرقد ثامن الحجج علی بن موسی الرضا(ع) به آبادان برگشت و در گلزار شهدای آبادان در خانه ابدیش آرام گرفت. 🌷روحش شاد و راهش ان‌شاالله مستدام باشد🌷 🆔 @shahid_sayafzadeh
📸 آلبوم تصاویر شهید والامقام از اعضای معاونت طرح و عملیات قرارگاه همیشه پیروز کربلا در دوران دفاع مقدس 🕊 ولادت: سال ۱۳۳۵ 🌹 شهادت: عملیات والفجر هشت/ ۸ اسفند سال ۱۳۶۴ 🆔 @shahid_sayafzadeh