eitaa logo
🌹سردار شهید حاج احمد سیاف زاده 🌹
185 دنبال‌کننده
679 عکس
57 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹سردار شهید حاج احمد سیاف زاده 🌹
🌷 زندگی‌نامه شهید والامقام #محمود_درخشان از اعضای معاونت طرح و عملیات قرارگاه همیشه پیروز کربلا در د
🌷 زندگی‌نامه شهید والامقام از اعضای معاونت طرح و عملیات قرارگاه همیشه پیروز کربلا در دوران دفاع مقدس: 💢 وصف رشادت‌های وی در جبهه و عملیات‌های مختلف و در صحنه نبرد با دشمنان داخلی و تواضع و فروتنی و دینداری و شب زنده داری‌های او ساعت‌ها وقت می‌خواهد. 🌐 آری محمود درخشان پاسدار رشید امام زمان(عج) پس از عمری مبارزه و تلاش به آرزوی دیرین خود رسید. دشت‌های دهلران، هویزه، بستان، شوش و مهران و آب‌های هورالعظیم و کوه‌های سر به فلک کشیده کردستان شاهد حماسه و ایثار و فداکاری این عاشق دلسوخته‌ی الله بود. او به راهی که می رفت اعتقاد داشت و مسئله‌ای غیر از آن نمی‌توانست ذهن او را اشغال کند. او اهمیت زیادی به اجرای دقیق مستحبات و انجام ندادن مکروهات داشت. به امام خمینی(ره) علاقه عجیبی داشت و همیشه اسم امام را به بزرگی می‌برد و تمام هستی خود را وقف جنگ نموده بود و کمتر به مرخصی می آمد چون به گفته‌ی خود وی نمی‌خواست که علاقه به خانواده او را از انجام وظیفه الهی خود که همانا جنگ تا رفع فتنه بود، باز دارد... 🔅 محمودِ عزیز در حالی که از لحاظ درسی بسیار زرنگ بود و حتی می‌توانست در بهترین رشته دانشگاهی قبول شود؛ اما فکر می‌کرد ممکن است تحصیل، او را از عشق به جبهه باز دارد به طوریکه در سال ۱۳۶۲ در آزمون تربیت معلم در رشته دینی و عربی با برادر شهید خود عبدالله اسدی قبول شدند که هر دو در مکتب دیگری تربیت معلمی را آموختند و حتی شهید در پاسخ به اظهارات خانواده‌اش که به وی می گفتند برای ثبت نام فعلاً به شهر بیا و بعداً به جبهه برو، طی نامه ای می گوید: ... ❇️ چطور می توانم جبهه را ترک کنم در حالی که اینجا کسانی بوده‌اند که مدت‌ها با هم بوده‌ایم و اینک به خدایشان پیوسته‌اند. ... 🆔 @shahid_sayafzadeh
📸 آلبوم تصاویر شهید والامقام از اعضای معاونت طرح و عملیات قرارگاه همیشه پیروز کربلا در دوران دفاع مقدس 🕊 ولادت: سال ۱۳۴۴ 🌹 شهادت: عملیات کربلای پنج/ ۷ اسفند سال ۱۳۶۵ 🆔 @shahid_sayafzadeh
🌹سردار شهید حاج احمد سیاف زاده 🌹
🌷 زندگی‌نامه شهید والامقام #محمود_درخشان از اعضای معاونت طرح و عملیات قرارگاه همیشه پیروز کربلا در د
🌷 زندگی‌نامه شهید والامقام از اعضای معاونت طرح و عملیات قرارگاه همیشه پیروز کربلا در دوران دفاع مقدس: : 🔰 هر وقت از عملیاتی سالم باز می‌گشت می‌گفت: من لیاقت شهید شدن را ندارم و گرنه تا به حال رفته بودم. شهید درخشان که در سال ۱۳۶۰ در سن نوجوانی به صورت بسیجی توفیق حضور در جبهه را پیدا می کند، حضور خود را استمرار داده و برای تثبیت حضورش در جبهه در سال ۱۳۶۳ پاسدار وظیفه گشته و پس از گذراندن خدمت خود در تیپ امام حسن(ع) برای اینکه بتواند حضور بیشتری در جبهه داشته باشد در سال ۱۳۶۵ به واحد طرح و عملیات قرارگاه کربلا می‌رود و با وجود آن که مدت زیادی در این سمت نبود(حدود ۴ ماه)، اما آن قدر از خود رشادت و دلاوری نشان می دهد که مسئولینِ واحد، افسوس می‌خوردند چرا از چنین نیرویی تا امروز در این سطح در خدمت جنگ استفاده نشده است. 🔹 در مدتی که در طرح و عملیات بود، حضورش مصادف با دو عملیات مهم کربلای ۴ و ۵ بود. در این مدت تنها دو مرتبه‌ای که به مرخصی آمد به اجبار و به دستور فرمانده واحد عملیات بود و درحالی که ۵ روز قبل از شهادتش مأموریت وی به پایان رسیده بود و باید به عقب بر می گشت اما با التماس تقاضا می‌کند که چون عملیات می‌خواهد شروع شود در معاونت بماند. 🌷 سرانجام این شهید نظر کرده به وجه الله در تاریخ ۱۳۶۵/۱۲/۰۷ محمود پس از شش سال نبرد با بعثی‌های کافر در منطقه کربلای ۵ به آرزوی دیرینه خود رسید و به دوستان شهیدش پیوست و دوستان و خانواده را در فقدانش عزادار نمود. ... 🆔 @shahid_sayafzadeh
📸 آلبوم تصاویر شهید والامقام از اعضای معاونت طرح و عملیات قرارگاه همیشه پیروز کربلا در دوران دفاع مقدس 🕊 ولادت: سال ۱۳۴۴ 🌹 شهادت: عملیات کربلای پنج/ ۷ اسفند سال ۱۳۶۵ 🆔 @shahid_sayafzadeh
💢 قسمتی از یادداشت‌های روزانه‌ی شهید : 🌿بسم الله الرحمن الرحیم🍃 و اینک ما شاهد آنیم که سبک‌بالان عاشقِ شهادت، بر توسن شرف و عزت به معراج خون تاخته‌اند و در پیشگاه عظمت حق و "مقام جمع الجمع" به شهود و حضور رسیده‌اند و بر بسیط ارض، ثمرات رشادت‌ها و ایثارهای خود را نظاره می‌کنند که از همت بلندشان جمهوری اسلامی ایران پایدار و انقلاب ما، در اوج قله عزت و شرافت مشعل دار هدایت نسل‌های تشنه است و قطرات خونشان سیلابی عظیم و طوفانی سهمناک را برپا کرده است، ارکان کاخ‌های ظلم و ستم شرق و غرب را به لرزه انداخته است. ✨ این‌ها همه از برکات سحر شهیدان ماست و ما در انتظار رؤیت خورشید هستیم و به شهیدانی باید گفت "آتاكُمْ ما لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمِينَ‌" آنان که حلق تشنه به خنجر سپرده‌اند آب حیات از لب شمشیر خورده‌اند تا در بهار بارش خون بارور شود نخلی نشانده‌اند و به یاران سپرده‌اند شاعر: امام خمینی(ره) 🆔 @shahid_sayafzadeh
🌹سردار شهید حاج احمد سیاف زاده 🌹
📸 آلبوم تصاویر شهید والامقام از اعضای معاونت طرح و عملیات قرارگاه همیشه پیروز کربلا در دوران دفاع مقدس 🕊 ولادت: سال ۱۳۴۴ 🌹 شهادت: عملیات کربلای پنج/ ۷ اسفند سال ۱۳۶۵ 🆔 @shahid_sayafzadeh
🎙خاطره‌ی حاج از شهید : : 🔆 او آمد، محمود درخشان را می‌گویم. قرار بود با ما در یک سنگر، کار عملیات قرارگاه کربلا را به فرماندهی انجام دهیم. ❇️ بچه‌های عملیات قرارگاه، حدود پانزده نفر می‌شدیم که در قرارگاه تاکتیکی کار می‌کردیم. از همان نگاه اول که به چهره‌اش انداختم مهربانی خاصی را در چشم‌هایش مشاهده کردم. محبت در نگاهش موج می‌زد. چه زیبا حرف می‌زد، بی‌ادعا؛ انگار اگر جانش را هم بخواهد بدهد در راه خدا، در قبالش چیزی از خدا نمی‌خواهد. انگار ممنون است که خدا قبولش کرده، تا آن‌جا در کنار بچه‌های عملیات باشد. 💠 حاج احمد سیاف به این آسانی نیرو قبول نمی‌کرد. در انتخابش خیلی دقت می‌کرد. ولی محمود درخشان که آمد انگار خدا او را فرستاده بود، بی‌درنگ قبولش کرد. گویی همان نگاه نافذ محمود، احمد را هم مجاب کرده بود. ⭕️ کار ما در قرارگاه تاکتیکی عملیات، کار کالک و نقشه‌کشی و بخشی طرح‌ریزی و بخشی دیگر کارهای عملیاتی بود. کار ما این بود که چشم فرماندهان خود باشیم. اخبار و اطلاعاتی که به فرماندهی می‌رسید از جمله وضعیت خط مقدم و پیشروی، وضعیت خاکریزها و جاده‌ها، ترکش‌گیرها و خلاصه آن‌چه از طبیعی و مصنوعی در روی زمین بود و بر عملیات می‌توانست تأثیر بگذارد، ما باید با نگاه عملیاتی آن‌ها را از نزدیک می‌دیدیم و به فرماندهان منتقل می‌کردیم، تا آن‌ها در کنار سایر اطلاعات دریافتی، در مدار اطلاعاتی قرار دهند و درست‌ترین اخبار و نتیجه‌گیری را از میدان نبرد واقعی به دست آوردند. ... 🆔 @shahid_sayafzadeh
📸 آلبوم تصاویر شهید والامقام از اعضای معاونت طرح و عملیات قرارگاه همیشه پیروز کربلا در دوران دفاع مقدس 🕊 ولادت: سال ۱۳۴۴ 🌹 شهادت: عملیات کربلای پنج/ ۷ اسفند سال ۱۳۶۵ 🆔 @shahid_sayafzadeh
🌹سردار شهید حاج احمد سیاف زاده 🌹
🎙خاطره‌ی حاج #احمد_اکبر_زاده از شهید #محمود_درخشان: #قسمت_اول: 🔆 او آمد، محمود درخشان را می‌گویم
🎙خاطره‌ی حاج از شهید : : 💢 هیچ‌وقت بچه‌های عملیات را تنها به خط نمی‌فرستاد، چون نگران این بود اگر یکی زخمی یا شهید شود، دیگری باشد که بتواند از حال و روز او خبر بیاورد. من و شهید محمود درخشان در یک تیم موتوری با هم قرار گرفتیم. منطقه عملیات کربلای ۵ مدام در حال تغییر و تحول و بعضا دست به دست شدن توسط نیروهای خودی و دشمن بود و بچه‌ها دو نفر دو نفر مدام به خط رفته و وضعیت‌های جدید را می‌آوردند. 🔻 من و محمود هم مدام همین کار را می‌کردیم. و من از این که در این کار با محمود درخشان همراه می‌شدم خیلی خوشحال بودم. البته نه اینکه اگر با بقیه‌ی بچه‌های عملیات می‌رفتم، ناراحت بودم؛ نه اصلا" این‌طور نبود ولی محمود درخشان یک چیز دیگری بود. 🔸 در آن کوران جنگ و عملیات و آتش شدید دشمن که لحظه‌ای قطع نمی‌شد و مدام جاده‌های عقبه‌ی خودی و مراکز تجمع نیروهای ما را هدف قرار می‌داد. حرکت، آن هم با موتورسیکلت، بدون حفاظ، کار ساده‌ای نبود و حتی بعضی اوقات از جاهایی سر در می‌آوردیم که هنوز دشمن کاملا" از آن جا پاک‌سازی نشده بود و یا در حال پیشروی بود. 🔹 شرق بصره به گونه‌ای قلب صدام بود، به همین خاطر شدیدترین پاتک‌های زرهی و پیاده را در آن‌جا انجام می‌داد. شدیدترین آتش‌هایی که در کمتر عملیاتی ریخته شده بود، در زمین کم عمق و عرض کربلای ۵ اجرا می‌شد. ... 🆔 @shahid_sayafzadeh
📸 آلبوم تصاویر شهید والامقام از اعضای معاونت طرح و عملیات قرارگاه همیشه پیروز کربلا در دوران دفاع مقدس 🕊 ولادت: سال ۱۳۴۴ 🌹 شهادت: عملیات کربلای پنج/ ۷ اسفند سال ۱۳۶۵ 🆔 @shahid_sayafzadeh
🌹سردار شهید حاج احمد سیاف زاده 🌹
🎙خاطره‌ی حاج #احمد_اکبر_زاده از شهید #محمود_درخشان: #قسمت_دوم: 💢 #شهید_سیاف هیچ‌وقت بچه‌های عملیات
🎙خاطره‌ی حاج از شهید : 🔻شهید محمود درخشان در کار خودش استاد بود. نگاه عملیاتی او به وضعیت‌های مختلف صحنه‌ی نبرد، همیشه بهترین و دقیق‌ترین وضعیت‌ها را به دست می‌آورد. 💢 یک بار که با محمود به خط رفتیم، داخل یک چاله‌ی توپ افتادیم که از روی آن عبور کردیم. من متوجه شدم که محمود آن‌قدر از پشت سر من به آسمان بلند شد که زانوهایش به شانه‌های من خورد ولی باز هم می‌گفت: "اکبرزاده برو، برو که لحظه‌ی درنگ کار ما را بی‌نتیجه می‌گذارد." 🔅 ناگفته نماند که بچه‌های عملیات قرارگاه، توجیه‌ترین نفرات از نظر شناخت به منطقه عملیاتی محسوب می‌شدند، به همین خاطر و حاج هر کس را که می‌خواستند به منطقه عملیات توجیه کنند، با بچه‌های عملیات همراه می‌کردند. 🔘 روزی یک گروه فیلم‌برداری را به من و شهید درخشان سپردند و گفتند: این‌ها را ببرید، می‌خواهند از نهر جاسم فیلم‌برداری کنند. من و محمود آن‌ها را به نهر جاسم بردیم، ناخودآگاه شهید درخشان در کادر دوربین فیلم‌برداران قرار گرفت. یک بار دیدم که او پشت به دوربین کرد تا از او فیلم‌برداری نکنند. به محمود گفتم چرا این کار را کردی؟ در پاسخ گفت: این زمین را من آزاد نکرده‌ام که از من به‌ جای فاتحین این زمین فیلم‌برداری کنند و در تلویزیون نشان دهند. ▪️نمونه‌های اخلاص او یکی دو تا نبود، آن‌قدر مخلص و با خدا بود، که قلم نمی‌تواند حتی بخشی از کارهای او را به رشته تحریر درآورد. 🔺عملیات کربلای ۵ چندین و چند روز ادامه داشت. یک شب که می‌خواستیم استراحت کنیم، آن‌قدر خسته بودیم که مثل جنازه می‌افتادیم، ولی خستگی‌ناپذیری شهید درخشان چیز دیگری بود. کمتر دیدم نماز شب او ترک شود. ... 🆔 @shahid_sayafzadeh
🌹سردار شهید حاج احمد سیاف زاده 🌹
🎙خاطره‌ی حاج #احمد_اکبر_زاده از شهید #محمود_درخشان: #قسمت_سوم 🔻شهید محمود درخشان در کار خودش استا
🎙خاطره‌ی حاج از شهید : 💢 تعجب می‌کردم، با این همه خستگی، چقدر باید آدم عاشق و معشوق باشد که نماز شبش ترک نشود. یکی از شب‌ها از خستگی نای برخاستن نداشتم، صدای زمزمه و راز و نیاز را می‌شنیدم که عاشقانه به درگاه معبود تضرع می‌کرد و من در همان حال به خواب رفتم. و این آخرین شب راز و نیاز شهید درخشان و معبودش بود. 🔸هنوز اذان صبح نگفته بودند که صدای یک گروه فیلم‌بردار را می‌شنیدم که آمده بودند من و محمود آن‌ها را برای فیلم‌برداری ببریم. من از خستگی خوابم نمی‌برد. وقتی بیدار شدم گفتند: شهید درخشان به فیلم‌برداران گفته است، امروز دوستم خیلی خسته است و خوابیده، من تنها شما را برای فیلم‌برداری می‌برم. بردن آن‌ها همان، و نیامدن محمود همان. 🔹تا ساعت حدود ۱۰ صبح نیامد و به مرور نگرانی بر بچه‌های عملیات، از نیامدن شهید درخشان چیره شد. راه افتادیم تا دنبالش بگردیم. به اورژانس یا زهرا"سلام الله علیها" که رسیدیم از آن‌ها پرسیدم یک گروه فیلم‌بردار در این‌جا نیاورده‌اند؟ آن‌ها گفتند: چرا. همه فیلم‌برداران در اثر بمباران هواپیمای دشمن مجروح شده‌اند و یکی از بچه‌های عملیات که با ایشان بوده به شهادت رسیده است. 🟡 آری! معشوق، عاشقش را پذیرفته بود. حزن و اندوه بار دیگر گروه بچه‌های عملیات را فرا گرفت. آخر این اسم و روش جاری بچه‌های عملیات شده بود که هر از چندگاهی یکی از بهترین‌هایش برود. و این بار مرغ سعادت بر شانه‌ی شهید محمود درخشان نشسته بود. 🔰 پیکر محمود را به شهر خودشان منتقل کردند. بعد از چند روز قرار بود تشییع جنازه باشد. با همه‌ی کاری که داشتیم به اتفاق چند نفر از بچه‌های عملیات از جمله آقای بهداروند برای تشییع جنازه رفتیم. پیکر محمود با همان لباس رزم تشییع و به خاک سپرده شد. 🌷راه و یادش گرامی‌ باد.🌷 🆔 @shahid_sayafzadeh