eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
#کلام_شهید: "همه کارها از سلام کردن تا خداحافظی باید برای #رضای_خدا باشد که اگر چنین نباشد سخت در ض
گفته بودی که چرا محو تماشای #منی؟! و آنچنان مات، که یکدم مژه برهم نزنی🚫 مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود، ناز #چشم_تو به قدر، مژه بر هم زدنی😔...! دلتنگی مادر شهید💔 #شهید_سجاد_زبرجدی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷حرف دل با امام زمان (عج) آقا! خیلی دوست دارم برای نزدیک شدن #فرج و ظهورت کاری کنم و باری از روی دوش شما بردارم نه اینکه ... 🌷آقا ! احساس می کنم چند وقتی است که #سرگرم دنیا و از شما غافل شده ام و امیدوارم این حضورم در #سوریه و خدمت در اینجا مرا به شما نزدیک کند تا جایی که وقتی به یاد من هستی لبخند #رضایت بر لب داشته باشی نه اینکه ... آقا ! شما #امامِ_زمان من هستی، شما صاحب اختیار من هستی، شما صاحب اصلی دل من هستی پس عنایت کن و نگاهی از روی لطف و رحمت به این بیچاره کن، از همان نگاه هایی که دل را #منقلب می کند. 🌷از خداوند سلامتی و تعجیل  در فرج شما را مسئلت دارم وشما هم دعا کنید خداوند توفیق ونعمت #شهادت در رکابت را بعد از خدمات زیاد نصیبم کند. #شهید_رسول_پورمراد🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
دستم نمیرسد به بلندای آسمان #شهادت🌷. اما دست به دامان تو میشوم #ای_شهید تا شاید ضمانتم را بکنی.
دستم نمیرسد به بلندای آسمان #شهادت🌷 اما دست به دامان تو میشوم #ای_شهید تا شاید ضمانتم را بکنی... #شهید_محمدحسین_محمدخانی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
دستم نمیرسد به بلندای آسمان #شهادت🌷 اما دست به دامان تو میشوم #ای_شهید تا شاید ضمانتم را بکنی...
7⃣9⃣7⃣ 🌷 🔰 پیش آمد.ماندگار شد. من هم خسته شده بودم😪 .هم روحی ، هم جسمی .دو سه ماه🗓 بود توی منطقه بودم. گفتم : پس من یه هفته میرم و برمیگردم . 🔰نگاهی کرد و گفت : اسماعیل! میری ، برمیگردی میبینی ها ! با خنده رو به جمع گفت : من مینویسم📝 اگه بمونه میشه !!خندیدم و گفتم😄 : تا مارو با پرچم🇮🇷 نفرستی ، دست از سرمون بر نمیداری ! 🔰دوباره گفت : ، دست ما رو توی حنا نگذاری ها ، زود برگرد.دم غروب 🌥بود. همدیگر را بغل👥 کردیم .رفت روی پله نشست. دستش را گذاشت زیر چانه اش،خیره شد به آسمان . حالتش گرفته بود . کردم👋. 🔰آمدم سمت ،سر سفره ناهار 🍲بودیم . یکی از بچه ها گفت : شنیدید دو نفر از بچه ها شدن⁉️ گفتم :کیا ؟! گفت : ... برشـے از کتـ📚ـاب عمار حلب 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
09-shohada done done ashkamo.mp3
10.84M
#شهدا دونه دونه اشکامو بخرید یه #شبی بیاید منو هم ببرید 😭 🎧 سید رضا نریمانی #مداحی شور #شهدایی 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
به ناز #خفته چه داند که دردمند فراق💕 به #شب چه می‌گذراند علی‌الخصوص #غریبــ😔 شب بخیر بابایی #شهید_سیدسجاد_حسینی #شبتون_شهدایی🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم❣ 🍂بی قرار #توام و در دلِ تنگمـ💗 گله هاست 🍁آه! #بی_تاب شدن عادت بی حوصله هاست 🍂مثل عكس رخ مهتاب🌝 كه افتاده در آب 🍁در دلمـ❤️ هستی و بین من و تو فاصله هاست💕 #السلام_علیک_یاصاحب_الزمان(عج) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هر #صبح كه چشم باز می كنم نيستي 🙁 تو پاي #بودنت هميشه لنگ مي زند و من پاي رفتنم .... عزيز جانمـ❣ #برگرد من برايت دلـ❤️ قرباني كرده ام ...... #شهید_محمدابراهیم_همت #صبحتون_شهدایی🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
پاییــــز . . . استاد #دلتنگـــى‌ست از خاطرات اویی ڪه رفته برای اویی ڪه مانــده، #سنگ_تمــــــام می ‌گذارد #پاسـدار_مدافع_حـرم #شهید_رسول_خلیلی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
‌نامه هايت عڪس هايت خاطرات ڪهنه‌ات مى‌زند اينجا به روحم ضربه خيلـــى چيزهــا ... #پنجشنبه_های_دلتنگی #یاد_شهدا_باصلوات🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
لحظاتی کمتر دیده شده از #شهید_بی_سر_محسن_حججی #آخرین_دیدار یک ساعت قبل از اینکه محسن اعزام بشود،
🍃دل من تنگ‌ همین #یڪ_لبخند... و تو در خنده مستانہ خود میگذرے! نوش جانت 💥اما... گاه گاهے بہ دلـ💗 خسته ما هم‌ نظرے !! #شهید_محسن_حججی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃دل من تنگ‌ همین #یڪ_لبخند... و تو در خنده مستانہ خود میگذرے! نوش جانت 💥اما... گاه گاهے بہ دلـ💗 خس
📚 ✨بسم الله النور✨ ⚜مَن کانَ یُریِدُ العِزَّهَ فَللّهِ العِزَّهُ جَمیعا 💢سربلند، داستان است که می خواست سری در میان سر ها درآورد؛ هر چند که باشد😔. 💢سربلند، داستان است. جابری که به زیارت ارباب بی سرش رفت👥اما با 💢سربلند، داستان است که میخواست حسین باشد؛ تاثیرگذار باشد👌. 💢سربلند، به معنای واقعی کلمه یعنی یعنی سر را بریدن و درنهایت بی سر شدن 💢سربلند، یعنی شدن. یعنی آنقدر والا شدن که از دست راهبر انقلاب، لقب گرفتن. 💢سربلند، یعنی از هزاران منبر و سخنرانی درباره ارزش بالاتر بودن، یعنی جریان ساز شدن✊؛ یعنی نماینده هزاران گل گلگون کفن مدافع حرم🌷 شدن. 💢سربلند، یعنی تلاش های بی وقفه، یعنی شب نخوابیدن های طولانی، یعنی های قضا نشده🚫. 💢سربلند، یعنی ، البته صد رحمت به مارکوپولو! 💢سربلند، یعنی پاسدار کتاب و کتابخوانی📚 بودن، یعنی شدن، یعنی باذوق😃 و تمیز کار کردن، آتش به اختیار فرهنگی بودن. 💢سربلند، یعنی چک برگشتی که یعنی ، یعنی آن که بردن اش، و همه می دانیم که رفتن کجا، بردن کجا😞. 💢سربلند، یعنی با جلوی دوربین🎥 ایستادن، یعنی ، یعنی فرمانده دبابه بودن. 💢سربلند، یعنی زندگی به سبک . و در نهایت 💢سربلند، یعنی روضه مجسم و غریب گیر آمدن بین وحوش درنده😈. 📚مطالعه این کتاب( ) اکیدا به همه دوستان توصیه می شود✅. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
تمام دلخوشیَ‌م کتاب📚 کنار طاقچه ای ست که گاهی #تنهاییم را پر می کند! و هزاران بار در آن نوشته شده📖: #خدا_بزرگ_است بزرگ است بزرگ.. #هفته_کتاب_و_کتابخوانی #شهید_سیدسجاد_خلیلی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📜فرازی از وصیت نامه 🌹#شهید_حمیدرضا_اسداللهی🕊 ما خودمان را سربازانی در پادگان تو می دانیم. حال یکی از این سربازان عزم #ماموریت دارد. مشکلی پیش نمی آید چون #فرمانده هست.!!! فقط باید مواظب باشیم که از این پادگان #خارج نشویم. آقاجان تو کمکمان کن. و زندگی چه #شیرین می شود وقتی که پادگان تو شود.این زندگی همان #بهشت است. 🌺برای تعجیل درفرجش صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ پرســـ❓ــش و پاســـ🖊ــــخ مهــــــدوے4⃣0⃣1⃣ #آخرالزمان 💠حضرت علی (ع) در یکی از سخنرانی ها فر
❣﷽❣ پرســـ❓ــش و پاســـ🖊ــــخ مهــــــدوے5⃣0⃣1⃣ ‌❓❓ اگر بخواهیم خود را برای آماده کنیم، باید چه نگاهی داشته باشیم؟ ✅امام جهانی، جهانی و جهانی لازم دارد. در بیشتر دعاها به ما سفارش شده که نگاه خود را از شخصی، فردی و جزئی به افقی بازتر بیفکنیم. ✅مثلاً حتی اگر به تنهایی نماز می‌خوانیم باید بگوییم:"إِیَّاک نَعْبُدُ وإِیَّاک نَسْتَعِینُ" و حق نداریم بگوییم: «إِیَّاک اَعْبُدُ وإِیَّاک اَسْتَعِینُ. » باید بگوییم «اِهدِنا» نه «اِهْدِنی»، باید بگوییم: «اَلسَّلامُ عَلَینا» نه «اَلسَّلامُ عَلَیَّ». ✅در دعاهای ماه رمضان همه ی نگاه ها، نگاه جمعی است؛ چنان که در دعای بعد از هر نماز در روزهای ماه رمضان، سفارش شده که برای همه فقیران، مسافران، بیماران، گرفتاران و قرض داران دعا کنیم. در زکات باید هنگام تقسیم سهمی را برای جذب دل‌های ضعیف، گرچه مسلمان هم نباشند، قرار دهیم تا با احسان و گستردن سفره ی محبت، آنان را بر سر سفره ی بنشانیم و از راه و عاطفه دلایل خود را القا کنیم. ✅خداوند متعال در قرآن، با لحن مخصوصی از مظلومیت دختران مشرک که زنده به گور می‌شدند، سخن گفته و می‌فرماید: (وَإِذَا الْمَوْؤُودَةُ سُئِلَتْ بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ).کلمة «مَوْؤدَة» به دخترانی گفته می‌شود که زنده به گور می‌شدند. این رسم برخی افراد جاهلی بود که داشتن دختر را ننگ می‌دانستند. همین که به یکی از آن‌ها خبر تولد دختری داده می‌شد، از ناراحتی صورتش سیاه می‌گردید: (إِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأُنثَی ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا) و با خود فکر می‌کرد که آیا فرار کند: (یَتَوَارَی مِنَ الْقَوْمِ) و یا با خاری آن دختر را نگه دارد یا زیر خاک پنهانش کند: (أَیُمْسِکهُ عَلَی هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرَابِ). قرآن کریم با لحنی ویژه از این جنایت بزرگ که در حق یک دختر مشرک انجام می‌شد، به شدت انتقاد نموده و اعلام می‌کند که این ظلم در قیامت مورد سؤال قرار می‌گیرد: (وَإِذَا الْمَوْؤُودَةُ سُئِلَتْ بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ. ) ✅وقتی لشکر بنی امیه مرزبانی شهر را برعهده گرفت، امام سجّاد علیه السلام در حق آنان دعا کرد، با وجود آنکه آن‌ها پیش از آن در واقعه عاشورا، پدر، برادران، و بستگانش را آ ن گونه به شهادت رسانده بودند. دعای امام سجاد در حق مرزبان در صحیفة سجادیه گویای این مطلب است. ✅ به قدری مهم است که در مسائل اجتماعی، اصل مشورت سفارش شده و در مسائل فردی، دعا برای چهل نفر، مقدمه ی دعا کردن برای خود قرار گرفته و این نوع دعا کردن به استجابت نزدیکتر است. ✅در قرآن می‌خوانیم که چرا برای دفاع از مستضعفین جهان به پا نمی خیزید و جهاد نمی کنید؟ قرآن کریم دفاع از مستضعف را در همه جای کره ی زمین لازم می‌داند. ✅بنابر احادیث هر کس صدای مظلومی را شنید و قیام نکرد مسلمان نیست. خواه آن مظلوم مسلمان باشد، خواه غیر مسلمان: «مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادی یا لَلْمُسلْمین وَ لَمْ یَجِبْه فَلَیسَ بِمْسْلِمٍ». ✅امیرالمؤمنین علیه السلام همین که شنید زیور یک زن غیر مسلمان به سرقت رفته، فرمود: «اگر انسانی از غصه بمیرد، رواست. » ✅این موارد گویای مکتب اسلام است که به پیروان خود درباره ی همه مردم سفارش کرده است. 📚جهت نما 🌸الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌸 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4_310226054725763599.mp3
6.64M
#فایل_صوتي_شيطان_شناسی 33 ✍مسیر حرکت به سوی خدا یه جاده مستقیمه! 🔻اما بعضی چیزها؛ توی این جاده؛ برامون سد معبر می کنن! مثل کینه😔 کینه ها رو دور بزن...و برو😊 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
آه ای کربُبلا سختتر ازهجران چیست من آمده در صحن تو جا میخواهد 🍂❣🍂 اغنیا خود را به تو ترجیح دهند ، حضرت ارباب گدا میخواهد❓ 🍂❣🍂 روح مجروح من از نوح حرم کرده طلب مرهمی مرحمتم کن که میخواهد😔 (ع) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1_29008767.mp3
3.13M
#شب_جمعه می‌وزه تو حرم یه عطر سیب می‌گیره تو این شبا دل نوکرت عجیب... 🎤 با نوای: «حاج مهدی رسولی» #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله #شب_زیارتی_ارباب #شب_جمعه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
عجیب‌ دنیارا جدی گرفتیم...‌ #شهید_هادی_ذوالفقاری_میگفت؛‌ "من مطمئنم چشمی که به نگاه حرام عادت کنه خی
8⃣9⃣7⃣ 🌷 💠سفــرکربـلا 🔸اولین بار را در این موسسه دیدم. پسر بسیار با ادب و شوخ و خنده‌رویی😍 بود. او در موسسه کار می کرد و همان جا زندگی و استراحت می‌کرد. بود و در مدرسه درس می‌خواند📚. 🔹من ماشین🚙 داشتم. یک روز راهی بودم که هادی گفت: داری می ری کربلا⁉️گفتم: آره، من هر با چند تا از رفیق‌ها می‌ریم، راستی جا داریم تو نمی‌خوای بیای؟ گفت: جدی می‌گی😃؟ من آرزو داشتم بتونم هر شب جمعه برم کربلا❤️. 🔸ساعتی⌚️بعد با هم راهی شدیم. ما توی راه با رفقا می‌گفتیم و می‌خندیدیم😄، می‌کردیم، سر به سر هم می‌گذاشتیم اما هادی ساکت بود🤐.بعد اعتراض کرد و گفت: ما داریم برای می ریم. بسه، این قدر شوخی نکنید❌. 🔹او می گفت، اما ما گوش نمی‌دادیم🚫. برای همین رویش را از ما و بیرون جاده را نگاه می کرد.به کربلا که رسیدیم، ما با هم به زیارت رفتیم. اما هادی می گفت: اینجا جای زیارت دسته جمعی نیست❌. هر کی باید بره و تو حال خودش باشه😊، ما هم به او محل نمی‌گذاشتیم و کار خودمان را می‌کردیم! 🔸در مسیر برگشت🚙، باز همان روال را داشتیم. می‌کردیم و می‌خندیدیم. هادی می‌گفت: من دیگر با شما نمی‌آیم⛔️، شما قدر زیارت (ع) آن هم را نمی‌دانید😔.اما دوباره هفته‌ بعد که به شب جمعه می‌رسید از من می‌پرسید کی می‌ری کربلا❓ 🔹هادی گذرنامه‌📖 معتبر نداشت❌، برای همین، تنها👤 رفتن برایش خطرناک بود. دوباره با ما می آمد و برمی‌گشت. ⚡️اما بعد از چند هفته‌ دیگر به شوخی‌های ما توجهی نداشت؛ او برای خودش مشغول و دعا بود. توی کربلا هم از ما جدا می‌شد💕. خودش بود و اباعبدالله (ع). 🔸بعد هم ساعتی⌚️ که معین می‌کردیم می‌آمد کنار ماشین. روزهای خوبی بود. هادی خیلی چیزها به ما یاد داد😊. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌸 🌸 به هر کجا که می خواست برود، مسیر خود را طوری تعیین می کرد که از عبور کند ... توقفی کوتاه میکرد و با آنان صحبت می کرد؛ انگار که شهیدان با او صحبت می کردند و او را صدا می زدند ... شادی روحش صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#خواهر است، دلتنگ‌ات می‌شود وقتی نباشی.. اما، مادر داستان #کربلا را گفته‌است؛ و می‌داند که #صبر باید.... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
خیلی از شهدا برات شهادتشون رو از دوست شهیدشون گرفتن #شهید_رسول_خلیلی هم رفیق شهیدِ، #شهید_نوید_صفری
باز هم خاطره ای بخوانید از دو شهید مدافع حرم؛ رفاقتی که ختم به شد.😍 👌شهدا با معرفتن هوای رو دارن☺️ حالا چه این رفاقت در زمان حیاتشون شکل بگیره و چه بعد از شهادتشون پس در رفاقت باهاشون کم نذار✌️ رفیق فقط 👌 😍 👇👇 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
باز هم خاطره ای بخوانید از #رفاقت دو شهید مدافع حرم؛ رفاقتی که ختم به #شهادت شد.😍 👌شهدا با معرفتن ه
9⃣9⃣7⃣ 🌷 🔰خاطره مشترک از دو شهید 📚قسمتی از کتاب ⚜بیست‌و‌هفتم آبان‌ماه مانند روزهای دیگر به دانشکده رفته بود. از صبح کارهایش را بر طبق روال همیشه انجام داد✅ و ظهر همراه مهران به سالن غذاخوری🍲 رفتند. وقتی وارد سالن شدند، گرم صحبت بودند که روی دیوار🌠 نظر روح‌‌الله را به خود جلب کرد. ⚜وسط حرفش پرید و گفت: « یه لحظه صبر کن!»چی شده⁉️روح‌الله به‌سمت عکس روی دیوار رفت. همان طور که به عکس اشاره می‌کرد، خندید😄 و گفت: «اینجا رو نگاه کن. زده . اینکه محمدحسن نیست، این ، دوستمه💞، می‌شناسمش!» ⚜مهران با تعجب به او نگاه می‌‌کرد😳. هنوز حرفی نزده بود که گفت: «خب حالا چرا زده 🤔 نکنه واقعاً شهید شده⁉️ این رسوله نه محمدحسن؛ ⚡️اما عکس .» ⚜بعد با ترسی که از می‌بارید، به مهران خیره شد.نکنه واقعاً شهید شده😢 بیچاره می‌‌شم.مهران همچنان در سکوت به او خیره شده بود و چیزی نمی‌گفت. نمی‌دانست باید چه نشان بدهد. ⚜روح‌الله را گرفت و سر میز نشست، اما یک قاشق هم نخورد❌. به یک نقطه خیره شده بود و با غذایش بازی می‌کرد🍝. مهران چند بار کرد. - کجایی داداش؟ چرا غذات رو نمی‌خوری⁉️ ⚜روح‌الله که با صدای او به خودش آمد، از سر میز بلند شد و گفت: «اصلاً کور شد، می‌رم یه کنم ببینم خبر صحت داره یا نه⭕️.»این را گفت و از سالن غذاخوری رفت بیرون. چند دقیقه‌ بعد مهران رفت سراغش👥، نگران حالش بود. وقتی به اتاقش رفت، دید که روح‌‌الله را پاک می‌کند😭. ⚜از حال‌وروزش پیدا بود که خیلی است. رفت کنارش نشست و گفت: «چی شد؟ پرسیدی❓»روح‌‌الله سرش را به‌نشانۀ تکان داد و با بغض گفت: «آره پرسیدم. خبر صحت داره. حالا چه‌کار کنم😭؟» ⚜می‌دونم دوستت بوده، خیلی ناراحتی. اما باید خوشحال باشی که و نمُرده. روح‌الله که سعی می‌کرد بغضش را مخفی کند، گفت: «درد من فقط این نیست. آره شهید شده🌷، خوش به حالش. ⚜اما خیلی بلده بود. به کارش وارد بود. می‌خواستم برم پیشش ازش کار یاد بگیرم🛠 . کلی ازش. قرار بود چیزهایی رو که از یاد گرفته بود، بهم یاد بده😞. خیلی قرارها با هم گذاشته بودیم. فکرشم نمی‌کردم 🗯این‌جوری بشه.» ⚜مهران بازهم سعی کرد که بدهد، اما خودش هم می‌دانست خیلی فایده‌‌ای ندارد🚫. روح‌الله خیلی ناراحت بود😔.نمی دونست خودش هم روزی میشه شهید مدافع حرم و دست خیلیا رو میگیره... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا