eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.2هزار عکس
6.5هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
✨❣✨﷽✨❣✨ 💢مکالمه دو جنین در شکم مادر: ⇩ ❌اولی: تو به بعد زایمان اعتقاد داری⁉️ ➕دومی: آره . یه جایی هست که می تونیم راه بریم شاید با دهن چیزی بخوریم😍 ❌اولی: امکان نداره😒 ما با جفت تعذیه می شیم. طنابشم انقد کوتاهه که به بیرون نمی رسه🚫 اصلا اگه هم هست چرا کسی تاحالا از اونجا نیومده بهمون نشون بده. ➕دومی: شاید ببینیم. ❌اولی: مگه تو به مامان داری؟ اگه هست پس چرا نمی بینیمش⁉️ ➕دومی: به نظرم مامان هست. دور تا دورمونه💫 ❌اولی: من مامانو پس وجود نداره😐 ➕دومی: اگه ساکت ساکت باشی صداشو می شنوی و اگه خوب دقت کنی حس می کنی😌 ♨️این مکالمه چقدر آشناست….! تا حالا را اينطوری به همين سادگی حس نكرده بودم. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
fadaeian-haftegi960602-5.mp3
19.5M
🎤🎤 مداحی سیدرضا نریمانی برای #شهید_محسن_حججی😔😔 👈اون نگاه آخَرِت از جلو چشمام نمیره #فوق_العاده_زیبا👌 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌾همه گویند #از_سر گذشت 💥اما من گویمت چگونه از #دلـ❤️ گذشت؟! 🌾ای کسی که مصداقِ تُعِزُّ مَنْ تَشَاء خداوندی حالا #آوینی بیاید و تو را روایت کند : ”تو را با خدا چه #عهدی بود که از این کرامت برخوردار شدی⁉️” که #خون_تو❣ سَبَب بیداری تمامِ خواب زده هایِ عالمِ غفلت است👌 🌾از کدام خواسته های دِلَت گذشتی تا اینگونه #گمنام و ناگاه بیایی و از همه دلبری کنی ...😔 #شهید_محسن_حججی #شبتون_شهدایی🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم❣ 🌸گل نرگس! چـه شـود #بـوسه بـه پايت بزنيم تا به کی 🍃خسته دل #از_دور صدايت بزنيم 🌸گل نرگس! نکند #مهر_زما برداری 🍃 #داغ_دیدار رخت بر دلمان بگذاری💕 اللهم عجل لولیک الفرج🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#صبــحـ☀️ می‌جویم تــو را در هستی و آفاق و شعر📖 تا که جان❣ گیرد #زِتــو این صبــح #بی_آغاز مـن #شهید_محمد_بلباسی🌷 #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔸آقا رضا همیشه می‌گفت من دوست دارم یک #شغل_دوم پیدا کنم؛ که اگر روزی #سپاه به من حقوق💰 نداد به خاطر پول بیرون نیایم❌ 🔸یعنی اینقدر #عاشق کارش بود. یکبار اندازه مبلغی را که به عنوان #حق_مأموریت داده بودند، گفت: کُلش به قدری بود که ما همان پول💵 را با یکماه نشا کاری در می‌آوردیم. 🔺نمی فهمم چرا بعضی ها می‌گویند #مدافعان_حرم برای پول می روند. #شهید_رضا_حاجےزاده 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#پنجشنبه_ها در قلبـــــ❤️ من سراغ غم خویش را نگیر ❌ خاکستر گداخته را زیر و رو #نکن #شهـید_حسین_معزغلامی #پنجشنبه‌هـای_دلتنگی💔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌾بهش‌ پيله‌ كرده‌ بوديم‌ كه‌ بيا برويم‌ برات‌ #آستين‌ بالا بزنيم‌. گفت‌: باشه‌☺️ فكر نمي‌كرديم‌🗯 بگذارد حتي #حرفش‌ را بزنيم‌. 🌾خوش‌حال‌ شديم‌😍 گفت‌: « من‌ زني‌ مي‌خوام‌ كه‌ تا #قدس‌ هم راهم‌ بياد.» راوی: مادر شهید #شهید_محمدابراهیم_همت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
7⃣5⃣8⃣ 🌷 🔸خيلي عصباني بود. بود و مسئول آشپزخانه🍜 كرده بودندش. ماه رمضان🌙 آمده بود و او گفته بود هر كس بخواهد بگيرد، سحري به‌ش مي‌رساند✅ ولي يك هفته نشده،‌ خبر دادن‌ها به گوش سرلشگر ناجي رسيده بود. 🔹او هم سر ضرب خودش را رسانده بود😐 و داده همه‌ي سربازها به خط شوند و بعد، يكي يك ليوان آب🚰 به خوردشان داده بود كه «سربازها را چه به !»😒 🔸و حالا ابراهيم بعد از 24 ساعت⏰ بازداشت برگشته بود . ابراهيم با چند نفر ديگر، كف آشپزخانه را تميز شستند✨ و با موزاييك‌ها را برق انداختند👌 و منتظر شدند. 🔹براي بار خدا خدا مي‌كردند سرلشگر ناجي سر برسد. در درگاه آشپزخانه ايستاد👤 نگاه مشكوكي👀 به اطراف كرد و وارد شد. ولي اولين قدم را كه گذاشته بود، تا ته آشپزخانه چنان كشيده شده بود كه كارش به بيمارستان🏥 كشيد. پاي سرلشگر بود و مي‌بايست چند صباحي تو بيمارستان بماند😄 تا آخر ماه رمضان، بچه‌ها با خيال راحت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیئت محبان جوادالائمه (علیه السلام) مراسم میلاد امام حسن عسکری(علیه السلام) 💺سخنران: استاد نظری 🎤مداح:کربلایی حسین شیرمحمدی ⏰زمان: پنج شنبه(۲۲آذرماه)ساعت۱۹ 🚪مکان:ادیب ۲۸/۱پلاک ۷طبقه ۲(منزل آقای احسانی) فقط برادران 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
نسخه قابل چاپ - خانه‌ات شهیدآباد است!.pdf
285.2K
👆👆👆دانلود کنید و بخوانید و... 🔸روایتی از حاشیه‌های دیدار #خانواده‌های_شهدا با حضرت ماه: «خانه‌ات #شهیدآباد است!» ....هم بوی شلمچه می‌آمد، هم بوی سوریه و سامرا، هم بوی مرز و شهدای مظلومش، هم عطر دل‌انگیز حریم حرم... ✍ به قلم: محمدرسول ملاحسنی  نویسندهٔ کتاب «یادت باشد» 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
970921__دیدار_جمعی_از_خانواده‌های.mp3
10.56M
🎙 بشنوید| صوت سخنرانی رهبرانقلاب در دیدار جمعی از خانواده‌های شهدا. ۹۷/۹/۲۱ 💻 @Khamenei_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ایستاده و سبز و سرو قامت بودی صد صخره، شکوه و #استقامت بودی روزی که به پابوس #خطر می رفتی تصویر بلندی از #شهادت بودی #شهید_عبدالمهدی_کاظمی🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
8⃣5⃣8⃣ 🌷 💠عشق وصال 🔹همان شب خواستگاری وقتی برای صحبت داخل اتاق رفتیم، به ایشان گفتم من شما را دیده‌ام. با تعجب😧 پرسیدند:«كی و كجا⁉️». وقتی را برایشان تعریف كردم، اشک از چشمانش سرازیر شد😢 و گفت: «من دو روز پیش خانه بودم.» 🔸و بعد شروع كرد ماجرای رفتن به خانه شهید🏡 را برایم تعریف كند.چند روز قبل از اینكه به خانه ما بیاید با جمعی از دوستانش برای زیارت مزار شهید علمدار🌷 و دیدار با مادر ایشان راهی می‌شوند. 🔹وقتی به می‌رسند تا لحظاتی را مهمان خانه آنها باشند، می بینند درِ خانه🚪 باز است و كوچه آب پاشی شده و بوی اسفند همه جا را برداشته است. با خودشان می‌گویند حتما قرار است برایشان بیاید یا مسافری از مكه یا دارند. تصمیم می گیرند داخل خانه نروند❌ و برگردند 🔸اما برخی دوستانشان می‌گویند این همه راه آمدیم، است داخل خانه نرویم و حداقل برای چند دقیقه⏰ هم که شده به دیدار برویم. درخانه را كه می زنند مادر شهید علمدار🌷 به استقبال آنها می‌آید. وقتی می گویند ما از آمده ایم، اما انگار بدموقع است، مادر شهید شروع به گریه می‌كند😭 و می‌گوید: «اتفاقا بودیم.» 🔹بعد ادامه می‌دهد: «ما امروز راهی سفر بودیم، اما دیشب به خوابم آمد و از من خواست سفرمان را یک روز به تاخیر بیندازیم، چون قرار است امروز از راه دور، جمعی👥 به خانه ما🏡 بیایند. من خوشحال شدم كه قرار است امروز میزبان باشم و برای همین صبح زود خانه را مرتب و حیاط و كوچه را جارو كردم و منتظر مهمانان بودم.» [راوی:همسرشهید] 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
يک خانمي آمد و همينطور به شهيد نگاه ميكرد و ميريخت. كسي هم او را نميشناخت. بعد جلو آمد و گفت: با خانواده ي شهيد كار دارم. برادر شهيد جلو رفت. من فكر كردم از بستگان شهيد هادي است، اما برادر شهيد هم او را نميشناخت. اين خانم رو به ما كرد و گفت: چند سال قبل، ما اوضاع مالي خوبي نداشتيم. خيلي بوديم. برادر شما خيلي به ما کرد. براي ما عجيب بود. همه جور از هادي شنيده بوديم اما نميدانستيم مخفيانه اين خانواده را تحت داشته! حتي زماني كه هادي در عراق و شهر اقامت داشت، اين سنت الهي را رها نكرد. در مراسم تشييع هادي، افراد زيادي آمده بودند كه ما آنها را نميشناختيم. بعدها فهميديم كه هادي گره از كار بسياري از آنان گشوده بود. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
این پلِ صراط نیست اما خیلی‌ ھــا را به #صراط_مستقیم برد ..! 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💠 حجاب و حیا روی و خیلی حساس بود، گاهی اوقات که خیلی میشدند از وضع جامعه میگفت یک چادر از حضرت (س) به خانم ها ارث رسیده، چادری که خودش یه پـــــا روضه است نمیدونم چرا بعضی از زنها ندارن .دار چادر دختر پیامبر باشن... می گفتند که هر مردی نمیتونه لباس پیغمبر بپوشه اما همه خانم ها ميتونن چادر حضـــــرت زهرا رو سر کنن... حرفشون این بود که کسی که چادر سر میکنه و امانتدار خانم میشه باید و شون هم مثل خانم فاطمه باشه...تا جایی که ميتونستند سعی میکردند تو بحث حجاب و عفاف امر به معروف کنن... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#غروب که می‌شود، خورشید آخرین نگاه‌هایش را تقسیم می‌کند بین دست‌‌های #زائرهایی که با دست خالی‌ آمده‌اند اینجا، تا #خلوت دل‌شان را با #شهدا تقسیم کنند... #گلزار_شهدا #پنجشنبه_و_یاد_شهدا_باصلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
عشقت #جگرم خورد و بدل روی آورد رنگ از رخ من برد زتو #بوی آورد پای از در تـــو باز نگیرم که مــرا سودای تو #سـرگشته درین کوی آورد #سیف_فرغانی #شهید_محمد_بلباسی 🌷 #شهید_مفقودالاثر_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
9⃣5⃣8⃣ 🌷 💠 کیفیت حضورش نبودنهایش را جبران می کرد 🔰آقا محمد هر وقت از میومد، یک هفته میفتاد. تب میکرد🤒 مریض میشد. سرم وصل میکردن بهش و از این چیزا🛌چون اونجا هم خیلی کم بود، هم غذاش🍲 خیلی میشد. 🔰ولی بعد از چند روز استراحت، ما هر بار یه مسافرت🚗 می رفتیم. یعنی هر سال ماه، ما مسافرت می رفتیم . بندر انزلی، اصفهان، کاشان یا هر جای دیگه🗺 مسافرت می رفتیم. میگفت ها عوض بشه. 🔰خیلی می رفتیم، خیلی خوب بود😍 یه کار دیگه هم که برا جبران میکرد، این بود که وقتی میومد خونه🏡 میومد. اگر راهیان نور💫 غرب بود ،کردستان بود، یا جنوب بود، میرفت خرید🛍 میکرد. 🔰با اینکه میدونم چقدر خسته بود😪 اما با این وجود، همکارانش می گفتن با یه میرفت خرید میکرد که تعجب میکردن. بعد از ، وقتی رفتیم ، بازاراشون رو دیدم، گفتم محمد اگر ، میدونم کلی اینجا خرید میکردی😔 🔰آقا محمد خودش بدون اینکه من بهش بگم، خیلی کادو🎁 میکرد. مثلا روز تولد🎊 همه مون رو یادش بود. دقیقا یک هفته🗓 قبل از باری که بره جنوب، خیلی سوپرایزمون کرد. تولد گرفت و کادو خرید. اصلا از این بابت کم نمیذاشت🚫 🔰اینجوری نبود که فقط باشه. به بچه👶 میرسید. حواسش به همه چیز بود. به مادرش و خواهر و برادرش هم حواسش بود👌، به هم همین جور... وقتایی که سرش خلوت بود، دیگه وقت میداشت. خب من اینا رو که می دیدم، می‌گفتم این سختیها هم بالاخره ، میگذره. 🔰یک ماه دو ماه📆 تحمل میکنیم، بعدش دوباره خونه، دوباره همون رسیدگی ها، همون محبت ها💞 برا همین بهش می گفتم وقتی نیستی اشکال نداره❌ چون وقتی هستی داری و این برا من لذت بخشه😍 به نقل از 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh