eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.9هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
#رمان_عاشقانه_مذهبی_مقتدا💖 #قسمت_سی_و_دوم2⃣3⃣ 🍂ﺳﺮﻡ ﺭﺍ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﻦ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ . ﺩﺭﺑﺎﺭﺵ
📚 💖 ⃣3⃣ 🍂– ﻃﯿﺒﻪ … ﺑﯿﺎ ﺳﯿﺪﻣﻬﺪﯼ ﺍﻭﻣﺪﻩ ! ﻣﺜﻞ ﻓﻨﺮ ﺍﺯ ﺟﺎﯾﻢ ﭘﺮﯾﺪﻡ ﻭ ﺩﺳﺘﯽ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻭ ﺭﻭﯾﻢ ﮐﺸﯿﺪﻡ . ﺻﺪﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﯾﺎ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﻭ ﺳﺮﺍﻏﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ . ﺩﺭ ﺍﺗﺎﻗﻢ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺁﻣﺪ ﺩﺍﺧﻞ : ﺳﻼﻡ ﺧﺎﻧﻮﻣﻢ ! – ﺳﻼﻡ … ﺧﻮﺑﯽ؟ 🍁ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺮﺩﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺮﺣﺎﻝ ﻧﯿﺴﺖ . ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﻢ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﻤﯿﮑﺮﺩ . ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ : ﻣﻄﻤﺌﻨﯽ ﺧﻮﺑﯽ؟ – ﺁﺭﻩ . ﺑﯿﺎ ﮐﺎﺭﺕ ﺩﺍﺭﻡ . ﻧﺸﺴﺖ ﺭﻭﯼ ﺗﺨﺖ، ﻣﻦ ﺭﻭﯼ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻧﺸﺴﺘﻢ . ﻣﺜﻞ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﻋﻘﯿﻘﺶ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﺮﺩ . ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻔﺘﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﺩﻝ ﺩﻝ ﻣﯿﮑﻨﺪ . ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﺁﻣﺪ : ﻃﯿﺒﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﯿﺮﻡ . ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﻋﺰﺍﻡ ﺑﺸﻢ . 🍂ﻧﻔﺴﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﯿﻨﻪ ﺣﺒﺲ ﮐﺮﺩﻡ، ﺑﺎﻭﺭ ﻧﻤﯿﮑﺮﺩﻡ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺳﺨﺖ ﺑﺎﺷﺪ . ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﭼﻪ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻠﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﻢ . ﻧﻔﺴﻢ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺯﺩﻡ : ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ! – ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﺑﺎﻫﺎﻡ ﺑﯿﺎﯼ ﻓﺮﻭﺩﮔﺎﻩ؟ – ﺑﺎﺷﻪ ! ﺻﺒﺮﮐﻦ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺑﺸﻢ ! 🍁ﺩﺭﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻟﺒﺎﺱ ﻣﯽ ﭘﻮﺷﯿﺪﻡ، ﺳﯿﺪ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﺑﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﻣﯿﮕﯽ؟ – ﺷﺎﯾﺪ ﻭﻟﯽ ﺍﻻﻥ ﻧﻪ . ﺑﺎ ﺳﯿﺪﻣﻬﺪﯼ ﺍﺯ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪﯾﻢ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﮐﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﮔﻔﺖ : ﮐﺠﺎ؟ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﭼﺎﯾﯽ ﻭ ﻣﯿﻮﻩ ﺑﯿﺎﺭﻡ ! ﮔﻔﺘﻢ : ﻧﻪ ﻣﻤﻨﻮﻥ . ﻣﯿﺨﻮﺍﯾﻢ ﯾﮑﻢ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ . ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💖 ⃣3⃣ 🍂ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﻓﺮﻭﺩﮔﺎﻩ . ﺩﺭﺗﻤﺎﻡ ﺭﺍﻩ ﺫﮐﺮ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ . ﺳﯿﺪﻣﻬﺪﯼ ﺍﺯ ﭼﻬﺮﻩ ﺍﻡ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ . – ﺧﺎﻧﻮﻣﻢ ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﮐﻪ ! ﻣﯿﺮﻡ ﻭ ﺯﻭﺩ ﻣﯿﺎﻡ . ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍﺣﺖ . ﺑﺎﺷﻪ؟ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻧﺶ ﻣﯿﮕﻔﺖ. ﺣﺮﻑ ﺩﻟﺶ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻮﺩ . ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﻭﻗﺘﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﭼﺸﻤﻬﺎﯾﺶ ﻗﺮﻣﺰ ﺍﺳﺖ . 🍁ﭼﻤﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﺳﺘﺶ ﺩﺍﺩﻡ . ﭼﻨﺪ ﻗﺪﻣﯽ ﺭﻓﺖ، ﺍﻣﺎ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ . ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﯾﺶ ﻫﺎﯾﺶ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪ . ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﺑﻐﺾ ﺁﻟﻮﺩ ﮔﻔﺖ : ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ! ﺑﻪ ﺭﺍﻫﺶ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ . ﺣﺮﻓﯽ ﺩﺭ ﮔﻠﻮﯾﻢ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩ . ﮔﻔﺘﻢ : ﺳﯿﺪ ! 🍂ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ . ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﺪ ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﻢ . ﺑﺎ ﭘﺮﯾﺸﺎﻧﯽ ﻧﮕﺎﻫﻢ ﮐﺮﺩ . ﻫﺮﭼﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﯾﺎﺩﻡ ﺭﻓﺖ . ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺻﻼ ﺣﺮﻓﯽ ﻧﺒﻮﺩ، ﺑﻐﺾ ﺑﻮﺩ . ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﮐﻨﻢ . ﻓﻘﻂ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﮕﻮﯾﻢ : ﻣﻨﻢ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭ؛ ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ ! ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺯﺩ، ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﺎﻧﻪ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪ ﺣﺎﻝ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ … ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
مراسم شام میلادکریم اهل بیت (علیه السلام) 💺سخنران:استادهاشمی محجوب 🎤مداح:کربلایی صادق احمدی 📆زمان:31اردیبهشت حرکت ساعت17:15 نبش استادیوسفی24جلوی درب مسجدالمنتظر(عج الله) 🚪مکان:مشهد؛ عبادی33 حسینیه ی مسجد موسی بن جعفر(علیه السلام) خواهران برادران (علیه السلام) 🌹🍃🌹🍃 کانال شهیدنظرزاده 👇👇👇👇👇👇👇👇 @ShahidNazarzadeh
خوشبحال شهدا با صدای یوسف بهشتی.mp3
4.99M
🎵 #صوت_شهدایی ✨خوش به حال شهدا ✨ رفتنو از این قفس پر کشیدن ✨خنده خدا رو با جون خریدن 🎤🎤 #یوسف #بهشتی #پیشنهاد_دانلود👌 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
°★°ما اگر #گم گشته‌ی راهیم عیب از جاده نیست❌  جاده ها جا می‌گذارند آن که را #آماده نیست😔   °★°آب و نان از آن دونان #آسمان از آنِ ما این قفس⭕️ سقف نگاه مردم #آزاده نیست °★°پیش پای دوست #افتاد اما #سربلند پیش پا افتاد اما #پیش_پا افتاده نیست🚫 °★°از #وضو با خون دل آن «گونه» گل🌷 انداخته خنده‌ی مستانه‌ی این زخم‌ها از باده #نیست °★°ساده از این کوچه‌ها🏘 این #نام‌ها رد می‌شویم رد شدن از #معبرخون_شهیدان #ساده_نیست❌ 📝حسین مودب #شهدای_مدافع_حرم #شبتون_شهدایی🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ چہ کنم چہ چارہ سازم کہ شوم چہ کنم کہ من ببینم رُخ مهدے💚 چہ خوش است آن زمانی برسد کہ باشم😔 منِ بینوای مسکین شنوم صدای مهدے❤️ 🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#صبـــــ‌ح است و هـواے دلِ مـ‌ن مثـ‌لِ #بـــ‌هار است پلڪـے بـ‌زن و صبـ‌ح بـ‌خیرِ #غــ‌زݪم باش... #شهید_حجت_الله_رحیمی #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
bartaraf shodan gereftari.ali.mp3
3.85M
♨️ برطرف شدن گرفتاری ها 👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام #عالی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌹 #شهید_حسن_قاسمے_دانا🕊 🌷بہ مـ🏍ـوتور تریلش و اسلـ🔫ـحه ش خیلی وابستہ بود قبل ازشهادتش، موتورش واسلحه
✍ #خاطره_شهدا 🌷آهسته پشت دیوار موضع گرفتیم و از صدای پا احساس کردیم #دشمن پشت دیوار اتاق است. 🌷فاصله ما تنها یک دیوار 30، 40 سانتی متری بود. تکفیری ها هم متوجه ما شده بودند و با صدایی #وحشت_زده و خشن گفتند: «مین؟ مین؟» به زبان عربی یعنی (تو کی هستی؟) می خواستند بفهمند که بالاخره خودی هستیم یا غریبه؟ 🌷حسن ضامن نارنجک را کشید و آن را داخل حفره دیوار پرت کرد و گفت: «شیعه علی بن أبی طالب امیرالمؤمنین (ع)» نارنجک با صدایی بلند منفجر شد. #ناله تکفیری ها به گوش می رسید. #شهید_حسن_قاسمی_دانا🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Tahdir-(www.DaneshjooIran.ir) joze15.mp3
4.15M
💿 #تندخوانی⇧⇧ ◀️ جزء پانزدهم قرآن کریم 🎙 #استاد_معتز_آقایی 🔸حجم: ۴ مگابایت ✨التماس‌ دعا✨ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
3335418_735.mp3
7.17M
💿 #ترتیل⇧⇧ ◀️ جزء پانزدهم قرآن کریم 🎙 #استاد_شحات_محمد_انور 🔸حجم: ۷ مگابایت ✨التماس‌ دعا✨ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌙نیمه ی ماه خدا و سحر و ادعیه و روز ولادت🌺 به همه باد بشارت☺️ که شده باز بهانه تا دهد بر همه #عشاق، کریم ال طاها اربعین پای پیاده، سفر کرب و بلا را👌😍 میلاد #امام_حسن (ع) مبارک باد 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - شخصیت امام حسن مجتبی - حجت الاسلام رفیعی .mp3
4.05M
♨️شخصیت امام حسن مجتبی علیه السلام 👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام #رفیعی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠حجت الاسلام پناهيان در تحليل #وصيتنامه شهید🌷 به دو نكته #شاخص وصيت اين جوان ۲۳ ساله اشاره كردند: ⚀
🔰مهمان نوازی 🔸بعد از حسین نزدیکی های چهلم ایشون بود که قرار شد بریم خونه حسین🏡وقتی رسیدیم اونجا یه اتفاق بسیار افتاد 🔹وقتی رفتیم اونجا هی اصرار می کرد که از این میوه ها🍑 بخورید. گفتیم حاج آقا گفت نه این ویژه👌 است این سفارش خود ! برای شما خیار و شلیل داده. 🔸من خونه میوه داشتم میدونستم که قراره بیاید. صبح🌥 دیدم که خواهر حسین میگه خونه داریم؟ من گفتم چطور مگه⁉️ گفت: خواب دیدم که نمازم رو خوندم، دیدم اومد گفتش که آبجی خونه میوه داریم؟ 🔹برید میوه بگیرید بگیرید. من دارم آبروی من رو نبرید ها! بعد تو اون جلسه دوستم👤 خطاب به مادر حسین گفت.«ایشون حسین بوده.» مادر حسین گفت : که حسین رفت باهم بودید؟ گفتم آره حاج خانوم چطور❓ گفت یه دونه عکسه📸 مال شماست! من اصلا یادم نبود همچین عکسی با گرفتم. حسین از من کنار حرم حضرت رقیه (سلام الله علیها) عکس گرفت. و این هدیه ای🎁 بود که حسین به من داد. 📝فرمانده شهید 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💢اشک و بغض در واکنش به شعری درباره مدافع حرم 🔹سرکار "خانم عاطفه جعفری" از شعرای کشورمان، شعری را در دیدار با رهبر انقلاب قرائت نمود که به تقدیم شد: 🌷کوچه‌هامان پراز بود 🍂شهر را از عزا درآوردند 🌷چشم‌های ستاره‌ها🌟 خندید 🍂مـ🌙ـاه را سمت دیگر آوردند 🌷شاخه‌هایی که 🍂میوه‌هایی که جلوه‌ی باغند 🌷 مثل ام لیلایند 🍂که پسر مثل آوردند 🌷روی تابوت‌هایشان⚰ بستند 🍂پرچمی که به رنگ خورشید است 🌷 فداییان حرم 🍂سرورانی که برآوردند 🌷قصه‌ها📖 را یکی یکی خواندند 🍂آخر ماجرا کردند 🌷عاشقی💖 هم برایشان کم بود 🍂عشق بردند و آوردند 🌷عصر یک بود 🍂همه در انتظارشان بودیم 🌷بادهای بهاری🌸🍃 از هرباغ 🍂لاله‌هایی🌷 آوردند 💢رهبر انقلاب در واکنش به این شعر فرمودند: خیلی ممنون خانم. خیلی خوب! ؛ جا دارد که به آنها واقعا پرداخته بشود👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍀میگفت: اگه میخوای پرواز کنی🕊 باید دل بکنی از 🍀در آخرنمازهایش📿 این دعا را میخواند: ⚜اللهم اخرجنی من قلوبنا وزدنی علیه السلام⚜ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💢مادر شهید: در #وصیتنامه‌اش تاکید داشت که از امر به "معروف و نهی از منکر" غافل نشویم❌ 🔰ما همیشه یک
🍃رفتیم که شمـ🕯ـع ظلمت باشیم 🍁آغوش گشودیم💓 که در #تب باشیم 🍃گفتید #مدافع_حرم ، اما ما 🍁رفتیم که در #حصار_زینب(س) باشیم😍 #شهید_محمدحسین_مومنی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃رفتیم که شمـ🕯ـع ظلمت باشیم 🍁آغوش گشودیم💓 که در #تب باشیم 🍃گفتید #مدافع_حرم ، اما ما 🍁رفتیم که در
5⃣8⃣0⃣1⃣ 🌷 💠آرزویش مفقودالاثر شدن بود 🔰پسرم به عنوان اعزام شد. اولین بار که به عنوان روحانی اعزام شد🚌 عملیاتی صورت نگرفت. وقتی به برگشت خیلی از این مساله ناراحت بود😔 به همین جهت گفت: «برای بار دوم به عنوان روحانی نمی‌روم🚷 چون نمی‌توانم آنجا باشم و نروم» 🔰ولی قسمت بود که نیز به عنوان روحانی برود. به نقل از دوستان و همرزمانش👥 این‌طور بود که چون اجازه رفتن نداشت⛔️ شب صورت خود را می‌پوشاند و همراه باقی همسنگران وارد عملیات می‌شود که با اصابت سه تیر💥 به سینه مجروح می‌شود و سپس به می‌رسد🌷 🔰پیکر محمدحسین و بنده همچنان چشم به راه هستم. مفقودالاثر بودن یکی از پسرم مانند پدربزرگ👤 و سه دایی‌اش بود. من هم تسلیم خواسته خدا و هستم. 🔰 را ۲ نفر از همرزمانش آوردند. او خیلی مواقع به جای دوستانی که باید دیده‌بانی می‌دادند بیدار می‌ماند. خیلی اتفاق افتاده که از غذای🍲 خودش به داده باشد. ✓شب‌زنده‌داری‌ها، که می‌خواند و کمک‌های داوطلبانه👌 برای امور گردان مواردی است که دوستانش نقل کرده‌اند. هر زمان یکی از همرزمانش به منزل ما می‌آیند🏘 از شهید را تعریف می‌کنند. (پاکستانی) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
خمپاره صاف خورد ڪنارِ سنگر #حاج_همت گفت: بر محمـد و آل محمـد صلوات نگاهش ڪردم، انگار #هیچ چیز نمےت
♦️خيلي عصباني بود😡 سرباز بود و #مسئول آشپزخانه كرده بودندش. #ماه_رمضان آمده بود و او گفته بود هركس بخواهد روزه بگيرد، سحري بهش مي‌رساند. ولی يك هفته🗓 نشده، خبر سحري دادن‌ها به گوش #سرلشكر ناجي رسيده بود. ♦️او هم سرضرب خودش را رسانده بود👤 و دستور داده بود همه‌ي #سربازها به خط شوند و بعد، يكي يك ليوان آب💧 به خوردشان داده بود كه «سربازها را چه به #روزه گرفتن!» ♦️و حالا #ابراهيم بعد از بيست و چهار ساعت🕰بازداشت، برگشته بود آشپزخانه. ابراهيم با چند نفر ديگر👥 كف آشپزخانه را تميز شستند وبا #روغن موزاييك‌ها را برق✨ انداختند و منتظر شدند. براي اولين بار خدا خدا ميكردند #سرلشكر ناجی سر برسد. ناجي در درگاهِ آشپزخانه ايستاد. ♦️نگاه مشكوكي به اطراف كرد👀 و وارد شد. ولي اولين قدم را كه گذاشته بود، تا ته آشپزخانه چنان كشيده شده بود كه كارش به بيمارستان كشيد. #پای سرلشكر شكسته بود و مي‌بايست چند صباحي توي بيمارستان🏥 بماند. تا آخر #ماه_رمضان، بچه‌ها با خيال راحت #روزه گرفتند. #شهید_ابراهیم_همت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
آقا محسن چ زیبا گفتی که جوری زندگی کنیم که #خدا عاشقمون بشه اگه خدا عاشقمون بشه خوب ما رو خریداری
❣در جست و جوی🔍 حقیقت ناگاه رسیدیم به خَــطی از آزاده🕊 و او، اینگونه بود: ✍آسمان فرصت بلندیست ↫قصه این است⇲ چه اندازه باشی☺️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh