گُـمشـدگان •|خاکــ"
اگر مےفہمٻدند
کـہ تا"افلاک🌙
راۿۍ نیست؛
این همه سرگـردانےنمیڪشیدند!
+🙃💔ـ ـ ـ
| #شهید_مرتضی_مطهری |
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
Page251.mp3
1.11M
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم
✨سوره مبارکه رعد✨
#قرائت_صفحه_دویست_وپنجاه_یک
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
شهيد مدافع حرم مرتضى عطايى (ابوعلى) به روايت همسر گرامى👇 🔸هر كدام از دوستانش #شهيد مىشدند يك نكته
🌺 #کلام_شهید
برای فرج امام زمان(عج) بسیار #دعا کنید که #فرجمان در فرج آقا و #مولایمان صاحب الزمان(عج) است.👌
اللهم عجل لولیک الفرج💔
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌺 #کلام_شهید برای فرج امام زمان(عج) بسیار #دعا کنید که #فرجمان در فرج آقا و #مولایمان صاحب الزمان(
8⃣6⃣2⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠سوغاتی
🔰خیلی خوش سلیقه بود👌 هر چیزی را که به نظرش #قشنگ میامد میگرفت و هزینه💰 و مقدار برای ایشون مهم نبود.
🔰همیشه به ایشون میگفتم: بابا #سوغاتی میخوای خیلی بگیری دو یا سه تکه ولی فایده نداشت❌ یک سفر که برای #اربعین اباعبدالله رفته بودن کربلا، برای من کت چرم🧥 خریده بودن و وقتی به بقیه ی همسفران نشان داده بودن همه ی #آقایون برای خانم هاشون یکی یک کت از همان ها گرفته بودن☺️
🔰یک روز قبل از اینکه بیان #مشهد تلفن زد☎️ و گفت: خانم یک چیز از شما میپرسم فقط جواب منو بده. از بین این رنگ هایی که میگم کدام یک را #کمتر دوست داری. "سبز . قهوه ای . آبی یا زرد". گفتم زرد چه طور⁉️
🔰گفت: از یک چیزی #چند_رنگش را برای شما خریدم و یکی از همسفران چیزی برای خانمش نخریده🙁 و حالا که از مرز رد شدیم چسبیده تو که #چند_رنگ گرفتی یکیش را بده به من و من تو رودرواسی گیر کردم مجبورم یکی از این کت ها را بدم به ایشون.
🔰با وجود اینکه من گفتم رنگ #زردش را بده به ایشون ولی گفت: آخه همه ی رنگ هاش خیلی قشنگه😍 و دوست داشتم از تمام رنگ ها و مدل ها داشته باشی👌 چهار مدل در #چهار_رنگ و از هر مدلی یک رنگش را انتخاب کردم.
🔰باز هم فکرت💭 را بکن و خبرش را بده. خلاصه همان #رنگ_زرد را داده بودن به اون آقا. وقتی از سفر برگشتن🚌 دیدم چه کت های قشنگی. گفتم: خوب #عزیز یکی کافی بود. گفت: دلم میخواست از همه ی رنگ ها و مدل هاش داشته باشی♥️
#شهید_مرتضی_عطایی
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
گـمانمـ💭 سازنـــــده ی اولین پنجـــــره ی دنیـ🌏ــا می خواست #انتـــــظار را روی دیـــــوار بِکــ
♥️🇮🇷🌹🇮🇷♥️
سخت است #پاره_تنت را
به #مسلخ جنگ رهسپار ڪنی،
اما مادران در #مکتب_زینب گویند:
" #جـوانم بہ فدای عقیلة العرب " 💚🍃
#مادران_عاشقپرور
#شهادتآخرینواژهعشقاست
#جاویدالاثرشهیدمدافعحرم
#شهید_الیاس_چگینی
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✅ شهید محمد بلباسی یکی از شهدای خانطومان سوریه در بخشی از وصیت نامه اش می گوید: سپاه یک نهاد انقلا
💠 #سقایی
اوایل که #اعزام شدیم به سوریه، هر فردی را #مسئول کاری کرده بودند.
یکی از #مسئولیت های آقا #محمد " #آب" رسوندن به خط بود..🌴
پیش خودم گفتم این همه راه اومدیم سوریه،
بعد این بنده خدا، راضی شده که با اون #مسئولیتی که در #سپاه_کربلا داشت فقط #آب برسونه؟؟🙁
بعد که #محمد_آقا ،بعد اون همه شجاعت و دلاوری هایی که اونجا خلق کرد به #شهادت رسید🕊 پیش خودم گفتم، چقدر من ظاهر بین بودم...
#حضرت_عباس (ع) هم #روز_عاشورا , #سقا بود...💔
راوی: همرزم شهید
#شهید_محمد_بلباسی
#شهید_مدافع_حرم 🌺
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🕊 #افلاکیان_خاکی 12 📖 گفتند: چند دقیقه دیگه امتحان شروع میشه. صدای اذان از مسجد محل بلند شد. احمد ح
🕊 #افلاکیان_خاکی 13
📖 خیلی گرفته و ناراحت بود و با کسی حرف نمی زد. و با تعجب سوال کردم: داش ابرام چیزی شده؟ گفت: نه چیزی نیست.
گفتم اگه چیزی شده بگو شاید بتونم کمکت کنم. گفت: چند وقتیه یه دختر...
#شهید_ابراهیم_هادی
#مناسب_انتشار_در_اینستاگرام
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸آقا مهدی به تبعیت از #ولایت_فقیه خیلی تأکید داشت و چون حضرت آقا♥️ به دفاع از مردم #سوریه، یمن و عرا
💞 #عاشقانه_شهدا
🔹شهدا واسطه ازدواج ما شدند....
▫️#آقا_مهدی عضو گروه طرح بشارت بود. در این طرح کارش این بود که به دیدار خانواده #شهدا میرفت و #وصیتنامه و #خاطره شهدا را جمعآوری میکرد🌸 تا بتواند به صورت #کتاب دربیاورد (ولی خاطرات خودش هم جزو متن آن کتاب شد!)
▫️چون ما #خانواده_شهید هستیم و پدرم سردار محمدباقر مداح از شهدای دفاع مقدس است، یک روز #آقای_مهدی آمده بود منزلمان تا مطالب #شهید را جمعآوری کند.👌
▫️وقتی مامانم میگوید شهید محمد باقر مداح دو دختر دارد، همان لحظه #آقا_مهدی به خودش میگوید: «خدایا یعنی میشود این خانواده شهید من را به عنوان #دامادی قبول کنند»😢 به این صورت شد که قضیه #خواستگاری پیش آمد. در واقع شهدا واسطه #ازدواج ما شدند.
راوی: همسر شهید
#شهید_مهدی_اسحاقیان
#شهید_مدافع_حرم 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 📚 #سه_دقیقه_در_قیامت 1⃣ #قسمت_اول 📖کتاب سه دقیقه تا قیامت داستان زندگی یک #جانباز_مدافع_حرم ه
📚 #سه_دقیقه_در_قیامت
2⃣ #قسمت_دوم
💢حتما حتما داستان رو بخونید و از دست ندید. واقعا رزق معنویتونه و فوق العاده تاثیر گذار و زیباست.
💢البته آن زمان سن من کم بود و فکر میکردم کارخوبی می کنم که برای مردنم دعا میکنم. نمیدانستم که اهل بیت ما هیچ گاه چنین ادعایی نکرده اند. آنها دنیا را پلی برای رسیدن به مقامات عالیه می دانستند. خسته بودم و سریع خوابم برد..
💢نیمه های شب بیدار شدم و نماز شب خواندم و خوابیدم. بلافاصله دیدم جوانی بسیار زیبا بالای سرم ایستاده.. از هیبت و زیبایی او از جا بلند شدم و با ادب سلام کردم.
💢ایشان فرمود: با من چه کار داری؟چرا انقدر طلب مرگ می کنی !هنوز نوبت شما نرسیده. فهمیدم ایشان حضرت عزرائیل است ترسیده بودم. اما با خودم گفتم: اگر ایشان انقدر زیبا و دوست داشتنی است، پس چرا مردم از او میترسند؟
💢می خواستند بروند که با التماس جلو رفتم و خواهش کردم من را ببرند. التماسهای من بی فایده بود. با اشاره حضرت عزرائیل برگشتم به سر جای و گویی محکم به زمین خوردم..
💢 در همان عالم خواب ساعتم را نگاه کردم،راس ساعت ۱۲ ظهر بود! هوا هم روشن بود، موقع زمین خوردن نیمه چپ بدن من به شدت درد گرفت. در همان لحظات از خواب پریدم؛ نیمه شب بود.می خواستم بلند شوم اما نیمه چپ بدن من شدیداً درد میکرد!
💢روز بعد روز بعد دنبال کار سفر مشهد بودم. همه سوار اتوبوسها بودند که متوجه شدم رفقای من حکم سفر را از سپاه شهرستان نگرفتند.
💢 سریع موتور پایگاه را روشن کردم و با سرعت به سمت سپاه رفتم. در مسیر برگشت در یک چهارراه راننده پیکان بدون توجه به چراغ قرمز جلو آمد ...
💢از سمت چپ با من برخورد کرد!
آنقدر حادثه شدید بود که من پرت شدم روی کاپوت و سقف ماشین و روی زمین افتادم. راننده پیاده شد و می لرزید. با خودم گفتم:پس جناب عزرائیل بالاخره به سراغم آمد!
💢به ساعت مچی روی دستم نگاه کردم ساعت دقیقا ۱۲ ظهر بود و نیمه چپ بدنم خیلی درد میکرد...!
#ادامه_داد....
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
چگونه عبادت کنم_28.mp3
14.26M
#چگونه_عبادت_کنم؟ 28 🤲
💢قلبِ غنی، قلبی که محتاج محبّت و گدای عاطفهی هیچ کس نیست، قلبی که تواناییِ مهرورزی بدون توقع دارد، فقــط و فقــط قلبی است که؛ در خلوت، از خُدا پر شده است!
💢اگر عبادات شما، بندهایِ اضراب آور قلبتان را یکی یکی نگشود، عبادت اثرگذاری نبوده است.
#استاد_شجاعی👆
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#سردار_بی_مرز ♥️ 🦋سال هفتاد و هفت به عنوان رایزن فرهنگی در کشور بوسنی و هرزگوین مشغول خدمت بودیم. ب
🔸در حاشیه "خور عبدالله" مشغول صرف شام🍜 بودیم. حاج قاسم به اتفاق برادر #فارسی تشریف اوردند. از قرارگاه خبر آوردن نیروها را برای #عملیات فردا تجهیز کنیم؛ دشمنان قصد دارند منطقه را بمباران شیمیایی☠ کند.
🔹 #حاج_قاسم تذکرات لازم رو دادن. به بچه ها گفتن حالا برای نزول باران دعا #توسل برگزار کنید، فردا هوا بارانی🌧 شود وهواپیماهای دشمن نتوانند پرواز کنند. ساعتی بعد صدای مناجات🤲 بچه ها خط را نورانی کرد.
🔸هنوز دعا به پایان نرسیده بود که قطراه های شفاف باران را رو چهره های خود حس می کردیم😍حاج قاسم در حالی که شبنم مژه هایش با نم نم باران در هم آمیخته بودبا خود می گفت: خدایا این دعای کدام #بسیجی_عارف بود که مستجاب شد⁉️
📚منبع: کتاب اقتدا به عاشوراییان
#شهید_قاسم_سلیمانی
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#عاشقانه_شهدا ♥️ #خاطرات_شهید_مهدی_خراسانی ↲به روایت همسرشهید 6⃣2⃣ #قسمت_بیست_و_ششم 💟یه حسی بهم می
❣﷽❣
📚 #رمان
#عاشقانه_شهدا ♥️
#خاطرات_شهید_مهدی_خراسانی
↲به روایت همسرشهید
7⃣2⃣ #قسمت_آخر
💟 تابوتشو که دیدم و اون خیل عظیم جمعیتو تو دلم نجوا کردم"الحمدلله که به آرزوت رسیدی ملائک و فرشته ها زیر تابوتتو گرفتن خوش به سعادتت ولی قرار نبود تنهام بذاری عزیزم" همونجا بودکه به خودم اطمینان دادم دیگه رفت بقیه راهو باس#تنها برم بدون اون خنک شدم اون داغ و حرارتی که تووجودم بودباخاکسپاریش سرد سرد شده بود. تموم آرزوها و دنیامو با #عشقم خاک کردم
💟خیلی دلم میخواست واسه آخرین بار چهره ی دلنشین و لبخند قشنگشو ببینم ولی هیچ چی ازش ندیدم دلم پیشش گیر بود دورادور با نگام عزیزمو بدرقه میکردم و آب میشدم بعدها فهمیدم که شهیدم جنازه ای نداشت چون تو تانک پر از مهمات بود و بدنش کاملا سوخته بودتنها یه استخون از پاش مونده بود حسرتش دیدنش تا آخر عمر به دلم میمونه
💟باورم نمیشد اون قامت قشنگ و زیبا روجا داده باشن تو این جعبه چوبی تا اینکه شب که با زحمت خوابیدم خوابشو دیدم خیلی خوشحال بود دستمو گرفت از رفتنش پرسیدم گفت "خودم میخواستم #شهید شم اگه میومدم پیشتون دوباره باس میرفتم، قراره ِ همه بچه ها رو بیارن" کمی میوه واسم گرفت ودور زدیم و صحبت و خنده انگار واقعی بود
💟صبح که پاشدم سبک شده بودم انگارخدا و #حضرت_زینب (س) صبری بهم داده بودن تابتونم این فراقوتحمل کنم. نزدیک خونه مون مزارچند #شهید_گمنام بود زیادمیرفتیم اونجابیشتر نمازای مغرب عشامونو اونجا میخوندیم صبحای #جمعه هم پاتوق #دعای_ندبه ش بود شبای قدرم همیشه اونجا بودیم
💟اعتقاد داشت اینجور جاها آدم آرامش میگیره و از دنیا کنده میشه واقعا هم همینطور بودوقتی که میخواستیم برگردیم یه نگاه با حسرت به مزار شهدا مینداخت و میگفت: ای کاش مارم تو جمعتون راه بدین یادمه ۳۰سالگیشو که پر کرده بود بهم گفت "احساس عجیبی دارم..." پرسیدم چجور حسی...؟ گفت"حس میکنم هر روزی که از عمرم میگذره دارم به مرگ نزدیک میشم" میگفت "خدایا میشه ما هم عاقبت بخیرشیم و عمر با عزت نصیبمون کنی...؟" عاقبت بخیر شدن ورد زبونش بود چه خوب هم عاقبت بخیر شد
💟حضورتو حس میکنم.. ولی نبودنتو نمیفهمم... چه زود گذشت سالهای بی تو...💔 هر سال... با اومدن #سالگرد_شهادتت داغمون تازه میشه... گاهی میخوایم فراموش کنیم و صبوری ولی حرفای بی دردها داغمون میکنه بی پدر شدن بچههاتو که هر وقت عکستو میبینن یه خاطره ازت میخوان تا آروم شن و جای خالیتو با مال دنیا میسنجن💔 واسمون دعا کن عاقبت بخیر شیم وصبور باشیم و هر روز داغ کردن دیگران باعث فولادی شدنمون شه نه شکستنمون
الهی آمین... (همسر شهيد مهدى خراسانی ) .
#پایان
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
شهدا رفتن و همه پرپر شدن برا اربابشون علی اکبر شدن - @khadem_shohda.mp3
6.01M
🔹مداحی شهدایی
🌷 #شهدا رفتن و همه پرپر شدن
🔸آرزوم اینه آقا
🔹یه روزی #کربلایی شم
🔸مثلِ تمومِ شهدا🌷
🔹برا #حسین فدایی شم
🎤 #سیدرضا_نریمانی
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
در بی نهايت #شب
به قدری به قرص كامل صورتت
نگاه كرده ام😍
كه گاهی مـ🌝ـاه را
#تــــو صدا می كنم
نام كوچک تـ♥️ـو زيباست
#مـــاه_من
✨ #شهید_مهدی_زین_الدین:
هر گاه شب جمعه شهـدا🌷 را یاد کردید
آنها شما را نزد اباعبـدالله (ع) یاد میکنند ...
#شبتون_شهدایی🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
السݪام علیڪ حیݩ تصبح...🌤
میگذرید و میگذرݥ...
شما مهربانانہ از گناهانݥ🌸
و مݩ غافلانہ از نگاهتاݩ🌱
و چقدڔ دڔد💔 داڔد
تڪرار ایݩ گذشٺ ها ....😔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#جاری میشوی هر صبــ🌤ـح
در باور چشمهایم😍
#نفس میکشم 😌
عطر دلنواز #دستانت را ...🌹🍃
#شهید_سیدرضا_طاهر
#سلام_صبحتون_شهدایی🌸
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌺🍃🌺 ✍روش جالبِ شهید میثمی در امر به معروف کردن عبدالله باز هم انگشترش رو بخشیده بود. ازش پرسیدم:
#سیره_شهــدا🌷
🔸او را در زندان خیلی شکنجه⚡️ کردند تا اینکه به#امام_زمان(عج) متوسل شده و به زندان دیگری منتقل می شود.
🔹او به پیروی از امام موسی کاظم (ع) زندان و شکنجه را برای #اسلام، به جان خرید اما سازش را نپذیرفت❌
🔸می گفت: #امام_کاظم_(ع) برای همه ما می تواند #الگو باشد که اگر نیاز باشد باید برای اسلام چندین سال زندانی بکشد.
📚منبع: امام سجاد و شهدا/ص35
#شهید_عبدالله_میثمی
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
··|💥|··
#تلنگـــرانه
⇜خیلی ها گفتند:
شهـدا شرمندهایـم
⇜خیلی ها #شنیدند:
شهـدا شرمندهایــم 😞
⇜خیلی ها هم نوشتند:
✍ #شهـدا شرمندهایــم
همه و همه #شرمندهایــم💔
اما نمی دانـــم
#چــند_نفر سعی داریـــم از این
شرمندگی خـــارج شویـــم⁉️😔
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_سیدمرتضی_آوینی 🔺آن آستینِ #خالی که با باد🍃 این سو و آن سو میشود نشانِ #مردانگیست 🔻گاهی ب
#کلام_شهید
💢یادمون باشه که هرچی #برای_خدا کوچیکی و افتادگی کنیم
👈خدا در نظر دیگران #بزرگمون میکنه
#شهید_حسین_خرازی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh