eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.4هزار عکس
6.6هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
6⃣3⃣5⃣ 🌷 💠به روایت مادرشهید: 🔹يك هفته قبل از شهادتش🕊 از به خانه آمد، پنجشنبه شب بود ديدم صدای ناله و گريه😭 جهاد می آيد؛ رفتم در اتاقش از همان لای در🚪 نگاه كردم. 🔸ديدم جهاد، سر سجاده📿 مشغول دعا و گريه است و دارد با صحبت می كند. دلم لرزيد💗 ولی نخواستم مزاحمش شوم، وانمود كردم كه چيزی نديدم🚫 . 🔹صبح موقعی كه  می خواست برود، موقع خداحافظی👋 نتوانستم طاقت بيارم؛ از او پرسيدم ديشب چی می گفتی⁉️چرا اين قدر بی قراری مي كردی؟ چي شده⁉️ 🔸جهاد خواست طفره برود برای همين به روی خودش نياورد و را عوض كرد، من به خاطر دلهره ای😥 كه داشتم اين بار با جديت بيشتر پرسيدم و سؤالاتمو با تكرار كردم 🔹گفت چيزی نيست ، من نماز می خواندم ديگر!ديدم اين طوری پاسخ داد نخواستم⭕️ بيشتر از اين# پافشاری كنم و ادامه بدهم گفتم باشه پسرم!مرا و بغل كرد و رفت… 😢يكشنبه ظهر فهميدم آن به خداوند و امام زمان چه گفته و بينشان چه گذشته😔 و آن لحن برای چه بوده است! 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
6⃣4⃣5⃣ 🌷 🔹دعاهایش درست و کامل اجابت می شد👌. همانطور که دلش می خواست. از خدا خواسته بود که صاحب فرزند شود. وقتی خدا بچه ها را بهمان هدیه داد روز و شب می کرد. 🔸دوست داشت نسلش محب باشند. می گفت: این دخترها برایم از صدها پسر باارزش ترند😍 قبل از به دنیا آمدن بچه ها کمی دستمان خالی شد چون مجبور شدیم پس اندازمان💰 را به یک قرض دهیم. اهل قرض گرفتن هم نبود🚫. 🔹از خدا خواسته بود اگر ها پر روزی هستند، نشانه ای🍃 برایش بفرستد. همان روزها دوره ای که در یک حوزه مشغول بود و اصلا فراموش هم کرده بود🗯، به حسابش واریز شد. آن هم یک مبلغ قابل توجه☑️ 🔸بچه ها که به دنیا آمدند😍، زندگی رنگ دیگری گرفت. می گفت و برکت از وجودشان می بارد. هر وقت نگاهشان می کرد، فقط را شکر می کرد و بس. 🔹با آنکه عاشق بچه ها بود، وقتی هنوز دو ماهشان تمام نشده بود❌، عازم شد. یکی از بستگان در مخالفت با تصمیمش به او گفته بود که حالا نرو، بچه هایت خیلی کوچک هستند. و او در کمال پاسخ داده بود که مگر (ع) بچه کوچک نداشت؟😭 🔸تازه امام فرزندش را به میدان نبرد برد اما بچه های من در هستند. اگر نروم شرمنده بچه های امام می شوم😞 🔹شهید پورهنگ با وجود دو و موقعیت های مناسب داخل کشور حضور در جبهه مبارزه با ها را انتخاب کرد✅ 💢شهید پورهنگ خطاب به دخترانش نوشت: ✍فاطمه خانم و ریحانه خانم بابا ! بدانید که شما دو گلـ🌺 ، عشق من هستید💞. شما را به اندازۀ تمام ستارگان🌟 . اگر شما را تنها گذاشتم برای این بود که فدای (ع) شوم. ✍کودکانی مثل شما به دست کثیف ترین و خبیث ترین👹 حیوانات قطعه قطعه می شوند و به خدا من آن را ندارم😭 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
6⃣7⃣2⃣1⃣ 🌷 🔰حسین از همان سن کم در یاد گرفته بود که باید مزد بودن در این معنوی را به نحوی پرداخت کرد. از این رو همیشه حسین در جلسه و مسجد🕌 مسئول یک کار بود و وقتی کاری را می پذیرفت با علاقه و آنرا انجام می داد👌 🔰برای کسانی که حسین را در بین رفقا دیده بودند، جدیت در کار  تا این حد باور کردنی نبود. در نوجوانی گروه تئاتری🎭 را در مسجد راه اندازی کرد که نمایش های طنز آن روزها  هنوز هم در ذهن دوستان است. در همان سن کارهای و تدارکات جلسات را هم انجام می داد. 🔰حسین پس از طی کردن دوره تحصیلی ابتدایی و راهنمایی📚 رشته را انتخاب کرد و در دبیرستان شهید مطهری مشغول به تحصیل شد. حسین که چند سالی بود در جلسات مسجد حضور داشت👤 و به قول خودش باید حضور در این فضای فرهنگی را می داد برای تربیت نوجوانان بسیار می کرد. 🔰١٧ ساله بود📆 که جلسات کودکان حسینیه حبیب بن مظاهر و بعدها مسجد حضرت ابراهیم را عهده دار می شود. مدتی از حضورش در جلسات گذشته بود که می خواست بچه های جلسات را برای اردوی زیارتی ببرد که به علت مشکل مالی مسئولین مسجد🕌 حضرت ابراهیم پیشنهاد می دهند که به صلاح نیست❌ اردو برگزار شود. 🔰حسین هم می گوید من پیگیر کمک مالی و خیر می شوم. از ان ماجرا می گذرد و اردو برگزار می شود✅ بعد ها دوستان متوجه شده بودند که حسین برای اردو وام گرفته بود و تا سالها هنوز درگیر وام بود. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh