eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
6.1هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem زیارت نیابتی @Shahid_nazarzade
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹شهیـدی که بـرات شهـادتـش را از امـام رضـا علیه‌السلام گرفـت ...🍃 #شهید_غلامعلی_رجبی🕊❤️ شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
8⃣5⃣2⃣ 🌷 🌹شهیـدی که بـرات شهـادتـش را از امـام رضـا علیه‌السلام گرفـت ...🍃 🕊❤️ 🔹نمی دانستم به آمده در صحن گوهرشاد او را دیدم بعد از سلام و احوالپرسی گفت : از (ع) انشـاءالله اذن را گرفتـم ... 🔸به او گفتـم : فعلا باهـات ڪار داریم دعای امسال را باید تو بخوانی ! 🔹دو روز مانده به عرفه پیش من آمـد و گفت : عملیاتـی در پیش است ... 🔸گفتـم : برنامه عرفه و محرم را چکار می‌کنی ؟ 🔹جواب داد : نمی خواهم از باز بمانم احتمالا آخرین عملیات (مرصاد) است انشاءالله تا محـرم مـرغ از قفـس پریـده ... ✍ راوی : شیخ حسین انصاریان ❣ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌹شهیـدی که بـرات شهـادتـش را از امـام رضـا علیه‌السلام گرفـت ...🍃 #شهید_غلامعلی_رجبی🕊❤️ شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
2⃣8⃣1⃣1⃣ 🌷 🌹شهیـدی که بـرات شهـادتـش را از امـام رضـا علیه‌السلام گرفـت ...🍃 🕊❤️ 🔹نمی دانستم به آمده در صحن گوهرشاد او را دیدم بعد از سلام و احوالپرسی گفت : از (ع) انشـاءالله اذن را گرفتـم ... 🔸به او گفتـم : فعلا باهـات ڪار داریم دعای امسال را باید تو بخوانی ! 🔹دو روز مانده به عرفه پیش من آمـد و گفت : عملیاتـی در پیش است ... 🔸گفتـم : برنامه عرفه و محرم را چکار می‌کنی ؟ 🔹جواب داد : نمی خواهم از باز بمانم احتمالا آخرین عملیات (مرصاد) است انشاءالله تا محـرم مـرغ از قفـس پریـده ... ✍ راوی : شیخ حسین انصاریان 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💠هر #شب_جمعه میرم کربلا بعد از شهادتش🕊 دو سه باری #خوابش را دیده‌ام. آخرین بار که در خواب دیدمش، پرسیدم «مادر کجایی⁉️ چه خبر؟ گفت: دارم میرم #کربلا. هر شب جمعه میرم کربلا، زیارت علی اکبر (علیه السلام) #شهید_مهدی_زین_الدین هرگاه شب جمعه شهدا را یاد کنید آنها شما را نزد اباعبدالله الحسین(ع) یاد میکنند #شهید_غلامعلی_رجبی #شبتون_شهدایی 🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 هی بکنم گم بشوم در چشمت گـم شـدن ... در شبِ چشمان تــ😍ـو شـدن اسـت ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
7⃣9⃣2⃣1⃣🌷 ♨️️‍ بسم ربّ الشّهداء و الصّدیقین ولادت ١٣٣٣ تهران ۵ مرداد ۶۷ عملیات مرصاد 💢 هنگامی که عاشقان❤️ و شیفتگان امام رئوف پا در حرم منورش می‌گذارند، از کودک و جوان و پیر، همگی به گنبد طلایی امام رضا(ع) و کبوترهای🕊 حرم می‌افتد، ناخودآگاه بعد از عرض سلام و ادب به ساحت قدسی آن امام همام، این را در زیر لب زمزمه می‌کنند: ♨️قربون کبوترای🕊 حرمت قربون این همه لطف و کرمت از روزی که با ت🌼و آشنا شدم مورد مرحمت خدا شدم گفته‌ایی هر کی بیاد به بوسم تو گرفتاری بدادش می‌رسم 💢منم امروز به زیارت اومدم به امیدی در اومدم گفته‌ایی هر کی بیاد به دیدنم من میام سه جا سر می‌زنم توی قبرم رضا جون منتظرم که بزاری کف پاتو رو سرم از گناه بال و پرم سوخته شده چشم من به دوخته شده ♨️شاعر این اشعار کسی نیست جز یکی از ذاکران و مداحان اهل بیت(ع) که در پنجم مرداد سال 1367 📆در عملیات «مرصاد» ردای شهادت را پوشید و به دیدار معبودش شتافت، «غلامعلی جندقی» معروف به رجبی در سال 1333 در محله خیابان آذربایجان تهران در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد، 💢 پدر وی حسن که از اساتید برجسته اخلاق و عرفان زمان خود بود، اهتمام ویژه‌ای در فرزندان خود ورزید.  غلامعلی بنابر راهنمایی‌ها و تربیت پدر بزرگوارش مداحی اهل بیت(ع) را از همان سنین نوجوانی آغاز و به دلیل آشنایی با معارف قرآنی📖 و اسلامی استعداد در حفظ شعر و سوز صدای وی توانست در این عرصه سریع رشد کند ♨️تا بدان جا که از سبک‌ها و او مداحان برجسته بسیاری استفاده می‌کردند. درباره ماجرای شعر «قربون کبوترای🕊 حرمت امام رضا» این گونه تعریف می‌کنند که یک شب🌙 توی صحن توسل کرد که 14 قدم به سمت ضریح بردارد و با هر قدم یک بیت برای آقا امام رضا(ع) بگوید، قدم بر می‌داشت، اشک‌هایش😭 می‌ریخت و زیر لب زمزمه می‌کرد: 💢«قربون کبوترای حرمت، قربون این همه لطف و کرمت». با این وجود شهید غلامعلی رجبی اهل ریا و نبود، برای خدا کار می‌کرد، نیت‌اش برای اهل بیت(ع) بود، یک بار به او گفته بودند «این کلید ماشین🚘 و خانه را بگیر به شرط اینکه قول بدهی مداح ثابت هفتگی ما بشوی»، به بهانه مشورت با پدرش بیرون شده بود. گفته بود: «چون در مجلس امام حسین(ع) حرف پول💵 وسط آوردند دیگر اگر کلاهمم آن سمت بیفتد برنمی‌گردم».⚡️ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
نمی دانم پول ها را از کجا آورده بود. خودش می گفت: از چند جا وام گرفته ام به من داد تا بدهم به بچه هایی که مشکل مالی داشتند. وقتی به ایشان گفتم: اگر وام است پس دفترچه اقساط را هم بده؛ در جوابم خندید و گفت: ولش کن، کس دیگری قسط ها را می دهد. ایشان با وجودی که حقوق معلمی می گرفت ولی به همه کمک می کرد. ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh