eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
6.1هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem زیارت نیابتی @Shahid_nazarzade
مشاهده در ایتا
دانلود
0⃣5⃣ 🌷 ‍ ‍✨ارادت به از میان شهدای مدافع حرم، بسیاری بودند که ارادات و علاقه قلبی به داشتند. 🌷 همواره تصویر ابراهیم را در جیبش داشت، کتاب را خوانده بود و هر وقت از کنار تصویر او رد می شد سلام میکرد. 🌷 هرطور بود در راهیان نور به کانال کمیل می‌رفت و با ابراهیمش خلوت می‌کرد. 🌷 هرزمان یکی از اساتید دانشگاه که همرزم ابراهیم بود را میدید، از او میخواست چند جمله ای از ابراهیم بگوید. 🌷 که دیگر احتیاج به توضیح ندارد. نام جهادیش را گذاشته بود: ابراهیم هادی ذوالفقاری 🌷 بیشتر کتابها را خوانده بود و در کنار مزار یادبودش عکس یادگاری گرفت. 🌷 از عاشقان ابراهیم بود. روی برخی داستانهای آموزنده او تمرکز خاصی داشت. اما یکی از مسئولین لشکر فاطمیون به ما مراجعه کرد و گفت: برای اوقات بیکاری رزمندگان احتیاج به کتاب داریم. تعداد زیادی از کتابها از جمله سلام بر ابراهیم به آنها هدیه شد. بعدها از برکات حضور ابراهیم در جمع مدافعان حرم بسیار شنیدیم و... در مراسم روز جوان، که یکی از مسئولین فاطمیون بود حضور یافت. ایشان از جانبازان مدافع حرم بودند و در مراسم توسط استاد پناهیان از ایشان تقدیر شد. 🌷مرتضی نیز عاشق ابراهیم بود و مدتی بعد، به کاروان شهدا پیوست ♦️هرکسی با یک شهیدی خو گرفت روز محشر آبرو از او گرفت♦️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ 🔆 بسمه تعالی 🔆 9⃣9⃣ 🌷 💠 داستان شکل گیری یک تحت تاثیر کلیپ بالا👆 🔻آشنایی من با شهید خیلی جالبه: 🔹ایام عید بود که با خانواده به زیارت قبور شهدا به هویزه ومناطق اروند رود سفر کردیم 🔸واقعا اولش حال نداشتم و اصلا صرفا به خاطر خانواده رفتم ابتدا هویزه رفتیم وسپس اروند رود رفتیم و برای نماز ظهر اونجا بودیم. 🔹حس غریبی بود عکس شهدا زمان جنگ واقعا حال عجیبی به آدم میداد بعد از نماز ظهر وعصر قصد برگشتن کردیم و قبلش خواستیم ناهار رو در آبادان بخوریم. 🔸تو راه برگشت بودیم که من مشغول دیدن کلیپ های گوشی پدرم بودم که خیلی حال آدم رو عوض میکرد آخه پر از عکس شهدا وکلیپ هاشون بود 🔹در این حین یه کلیپی با زمینه بنفش توجهم رو جلب کرد بازش کردم موسیقی حزن انگیزی داشت، بعدش یه متن اومد بالا که نوشته بود: نوشته آخر( ) شهید مدافع حرم 🌹 🌹 🔸کلیپ رو تا آخر دیدم مو به تنم سیخ شد؛ خدایا یعنی یه همچین وصیتنامه ای رو یه جوون بیست وسه ساله گفته!!!!!!! 🔹دوباره کلیپ رو پخش کردم هربار پخش میکردم بیشتر لذت میبردم و بیشتر غصه میخوردم 🔸هیچوقت یادم نمیره انقدر اون روز تحت تاثیر قرار گرفته بودم که اصلا تو حال خودم نبودم به حدی که سر سفره اصلا حوصله غذا خوردن هم نداشتم !!! 🔹من در اون ایام مشکل خییلی حادی برام پیش اومده بود بعد از آشنایی با عباس ازش خواستم تا خودش پیش خدا وساطت کنه تا حل شه 🔸باورتون نمیشه به 2هفته نکشیده مشکلم حل شد. ✍کاربر: حسین از اهواز 🔹شهدا واقعا جواب میدن، قبل از اونی که شما اونها رو برای رفاقت انتخاب کنید، دوست شهیدت شما رو برای دوستی انتخاب کرده. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷 درودخدا بر شهدا و دوستان شهدا✋ خوشحالیم که همچنان در این محفل شهدایی همراه ما هستین😊 خدا رو شکر یه گام دیگه هم پیش اومدی❤️ 🌀در گام قبلی گفتیم که باید خودمون رو با خاطرات و یاد رفیق شهیدمون درگیر کنیم، 🔻از چند طریق میشه: 🌷 زندگینامه و خاطراتش رو بخونیم 🌷 کلیپ و صوت های شهید رو دانلود کنیم و ببینیم 🌷 به نیابت از رفیق شهیدمون زیارت بریم، کار خیر انجام بدیم 🌷 براش نماز بخونیم و هدیه کنیم 🌷 باهاش درد دل کنیم و خواسته هامون رو بگیم 🌷 با دوست شهیدمون عهد ببندیم که هر روز یه کار خوب انجام بدیم مثلا نماز اول وقت بخونیم، به پدر و مادر کمک کنیم 🌷 یه گناه یا چند گناه که خیلی بهش عادت کردیم رو ترک کنیم ✳️ اگه دقت کنی میبینی وقتی این کارها رو انجام بدی میافتی توی مسیر بندگی خدا 💟 خدا هم گفته بنده من! اگه تو یک قدم به سمت من بیای، من صد قدم به سمتت میام. 💪فقط یه اراده میخواد چقدر خوندیم و بی تفاوت رد شدیم آیا وقتش نرسیده یه تکونی به خودمون بدیم؟! ⁉️⁉️ ❤️ به قول شهید بزرگوار 🔹حرکت جوهره اصلی انسان است 🔸و گناه زنجیر 🔹من سکون را دوست ندارم 🔸عادت به سکون بلای بزرگ پیروان راه حق است 🔹سکونم مرا بیچاره کرده 🔸خدایا خودت به ما حرکت بده 💠انشاءالله که اراده کنیم و در مسیر شهدا که همان مسیر بندگی ست با اراده و مصمم پیش بریم😍 👈بریم به گام بعدی 6⃣گام ششم👇 عدم گناه در حضور 🌹حالا که یک رفیق داری که همش حواسش بهت هست، نگاهت میکنه و دوستت داره، میتونی گناه کنی؟! 🌹 اونم پیش رفیقی که همش داره نگاهت میکنه؟! 🌹شهدا هم معصوم نبودن، انتظار هم نیست که معصوم باشیم اما این انتظار هست که وقتی گناه میکنیم از گناهمون پشیمون باشیم، برگردیم در خونه خدا توبه کنیم، بگیم خدایا بنده خوبی برات نبودیم خودت دستمون رو بگیر 🔺 این انتظار زیادی نیست که به خاطر رفاقت با دوست شهیدمون دوتا گناهی که بهش عادت کردیم رو ترک کنیم. 🔸من و شمایی که با شهدا رفیقیم باید عطر و بوی شهدا رو هم بگیریم. 🔹شهدا عاشق و معشوق نمیخوان، رهروی راه شهدا باشیم 💟 شهدا رو ناظر بر زندگی خود ببینیم و رهروی خوبی برای شهدا باشیم.✌️✌️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
از شهدای مدافع حرمی🌷 که استاد #رائفی_پور ارادت خاصی بهشون دارن 🌷شهید #عباس_دانشگر 🗓متولد هفتاد و دو 🗺از شهر #سمنان هست . . 🔺شهید عباس #دانشگر بسیار خوشرو و خوش اخلاق بود در تمام طول کارش یک بار به مراجعین #اخم هم نکرد🚫 🔺خصوصیتی که داشت از آمریکا و #صهیونیست متنفر بود. فیلم ها📽 را بدون تحلیل نگاه نمیکرد، میگفت: خبیث های #هالیوودی فیلم ها را با هدف🎯 میسازند. 🔺عاشق #حضرت_زهرا بود؛ شب جمعه پیکرش سوخت🔥 و پهلویش مجروح شد💔 و #شهید_شد.... . راوی: سردار حمید بارزی #شهید_عباس_دانشگر #استاد_علی_اکبر_رائفی_پور 🌷خدایا مرگ ما را شهادت قرار بده🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔴آخرین شهید سال۹۷... 🔹شهید رزمنده و فرمانده مدافع حرمی بود که بیشتر مردم او را با خاطراتش از شهدایی همچون می شناسند. 🔹این شهید بزرگوار روز چهارشنبه ۲۲ اسفند ۹۷ حین انجام در اثر سانحه‌‌ای به همرزمان شهیدش پیوست و آسمانی شد. 🔹وی درپی حادثه تروریستی اتوبوس خاش در پیامکی به دوستانش از آرزوی گفته بود و چه زود دعای این بنده خوب خدا اجابت شد! 📌پ.ن: مراسم وداع با سرهنگ روز شنبه ۲۵ اسفند در محل گلزار شهدای و همزمان با نماز مغرب و عشاء برگزار می گردد. 🔺ضمنا مراسم تشییع شهید نیز روز یکشنبه ۲۶ اسفند ماه ساعت ۹ صبح از محل سپاه ناحیه رشت (پل عراق) برگزار خواهد گردید. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔻 روایت یک 🔹شبی در خواب زیبا و خوشرویی را دیدم😍 که لحظات گرمیِ نگاهش و طراوت و شادابیِ سیمایش من را خودش کرد. من به او گفتم شما چه کسی هستی⁉️ گفت: اسمم است 🔸و در فاصله ی چند متری دیدم که فرشی با گلهای رنگارنگ💐 پهن است و آکنده از شمیم عطری دل انگیز💖 است. و تعدادی از روی فرش ایستاده اند👥 🔹عباس به من گفت: به بگویید زیاد نگران من نباشد❌ جای من بسیار خوب است؛ من پروانه وار و پر کشیده ام. به نیت من به مدت دو سال🗓 قضای احتیاطی بخوانید؛ من نیاز به نماز دارم. 🔸از خاله ام که معلم روخوانی و روانخوانی قرآن📖 شماست تشکر کنید که به زیاد قرآن می خواند. صبح از بیدار شدم وقتی به کلاس قرآن رفتم برای خانم عبدوس تعریف کردم 🔹اشک در چشمانش حلقه زد و گریست😭 گفت عباس را مثل دوست می داشتم. وقتی خبر شهادتش🌷 را شنیدم در تمام مجالسی که شرکت میکنم به قرآن میخوانم و میفرستم 📚 اذان صبح به وقت حلب 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ 🔆 بسمه تعالی 🔆 💠 داستان شکل گیری یک تحت تاثیر کلیپ بالا👆 🔻آشنایی من با شهید خیلی جالبه: 🔹ایام عید بود که با خانواده به زیارت قبور شهدا به هویزه ومناطق اروند رود سفر کردیم 🔸واقعا اولش حال نداشتم و اصلا صرفا به خاطر خانواده رفتم ابتدا هویزه رفتیم وسپس اروند رود رفتیم و برای نماز ظهر اونجا بودیم. 🔹حس غریبی بود عکس شهدا زمان جنگ واقعا حال عجیبی به آدم میداد بعد از نماز ظهر وعصر قصد برگشتن کردیم و قبلش خواستیم ناهار رو در آبادان بخوریم. 🔸تو راه برگشت بودیم که من مشغول دیدن کلیپ های گوشی پدرم بودم که خیلی حال آدم رو عوض میکرد آخه پر از عکس شهدا وکلیپ هاشون بود 🔹در این حین یه کلیپی با زمینه بنفش توجهم رو جلب کرد بازش کردم موسیقی حزن انگیزی داشت، بعدش یه متن اومد بالا که نوشته بود: نوشته آخر( ) شهید مدافع حرم 🌹 🌹 🔸کلیپ رو تا آخر دیدم مو به تنم سیخ شد؛ خدایا یعنی یه همچین وصیتنامه ای رو یه جوون بیست وسه ساله گفته!!!!!!! 🔹دوباره کلیپ رو پخش کردم هربار پخش میکردم بیشتر لذت میبردم و بیشتر غصه میخوردم 🔸هیچوقت یادم نمیره انقدر اون روز تحت تاثیر قرار گرفته بودم که اصلا تو حال خودم نبودم به حدی که سر سفره اصلا حوصله غذا خوردن هم نداشتم !!! 🔹من در اون ایام مشکل خییلی حادی برام پیش اومده بود بعد از آشنایی با عباس ازش خواستم تا خودش پیش خدا وساطت کنه تا حل شه 🔸باورتون نمیشه به 2هفته نکشیده مشکلم حل شد. ✍کاربر: حسین از اهواز 🔹شهدا واقعا جواب میدن، قبل از اونی که شما اونها رو برای رفاقت انتخاب کنید، دوست شهیدت شما رو برای دوستی انتخاب کرده. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💐خانواده شهید والامقام دل‌نوشته ای را در اولین (سال ۹۶) خطاب به فرزندش نوشته است:    💌 برای پروانه شدن به تنیدن ابریشم به دور خود محتاج است که اگر نپیچد⭕️ و آن ابریشم است که از کرمی چاق🐛 و زشت پروانه ای می‌سازد زیبا و حیرت آور 😍   💌حکمتش را اما خیلی ها نمی دانند. زیبایی پروانه به محبوس نگه داشتن خود هر چند در مدتی کوتاه👌 از دست پر دنیاست ...    💌 نمی دانم از کی پیله به دور خود دمیدی...نمی دانم کی و رفتی و تا دیگر نباشی اما هستی😍 این که نیستیم. شهید سید مرتضی می گفت: پندار شما زمینیان🌏 ایراد دارد آسمانیان اند و هرگز نخواهند مرد❌ و هر روز زنده تر از دیروز👌   💌پروانه ات اما می دانم در آن حسابی گل🌷 کرده بود، بوی (س) میدادی پسر تو کجا و شده کجا⁉️ میخ در😔 شده بود تاوی که بردت اما نبردت نگهت داشت.    💌امروز سالگرد بیست و چهارمین (سال۹۶) بهار عمر انقلابی در روز تولد🎊 علی اکبر حسین(ع) است. مردم! در میدان رزم اند و رجز می خوانند🗣 حواسمان باشد زندگیمان را چه کسانی هستیم.    💌ای تر از همه زندگان عالم ای بزرگتر از همه بزرگان هستی این دستان آلوده به دنیـ🌎ـا باش. ما راه را از بیراه گم کردیم و چشم امیدمان به همان خواب های که یک روزی تو را از عصاره وجودش سیر می کرد و دیگر روزش را در غم می گرید😭    🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✍ خاطره ای از رفیق شهیدم 🌷 🍃 یکبار صحبت از شهید و شهادت شد. عباس می‌گفت ما کجا و شهدای جنگ کجا. آنها از لحظه شهادتشان خبر داشتند. 🍃بعد حرف جالبی زد و گفت این همه شبکه‌های ماهواره‌ای و اینترنت و شبکه‌های اجتماعی فضای شهر را پر کرد‌ه‌اند، اما خودمان باید باشیم. 🍃اگر توانستیم دیندار بمانیم یعنی به مرز شهادت رسیدیم و شهیدیم. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔻 روایت یک 🔹شبی در خواب زیبا و خوشرویی را دیدم😍 که لحظات گرمیِ نگاهش و طراوت و شادابیِ سیمایش من را خودش کرد. من به او گفتم شما چه کسی هستی⁉️ گفت: اسمم است 🔸و در فاصله ی چند متری دیدم که فرشی با گلهای رنگارنگ💐 پهن است و آکنده از شمیم عطری دل انگیز💖 است. و تعدادی از روی فرش ایستاده اند👥 🔹عباس به من گفت: به بگویید زیاد نگران من نباشد❌ جای من بسیار خوب است؛ من پروانه وار و پر کشیده ام. به نیت من به مدت دو سال🗓 قضای احتیاطی بخوانید؛ من نیاز به نماز دارم. 🔸از خاله ام که معلم روخوانی و روانخوانی قرآن📖 شماست تشکر کنید که به زیاد قرآن می خواند. صبح از بیدار شدم وقتی به کلاس قرآن رفتم برای خانم عبدوس تعریف کردم 🔹اشک در چشمانش حلقه زد و گریست😭 گفت عباس را مثل دوست می داشتم. وقتی خبر شهادتش🌷 را شنیدم در تمام مجالسی که شرکت میکنم به قرآن میخوانم و میفرستم 📚 اذان صبح به وقت حلب 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔻 روایت یک 🔹شبی در خواب زیبا و خوشرویی را دیدم😍 که لحظات گرمیِ نگاهش و طراوت و شادابیِ سیمایش من را خودش کرد. من به او گفتم شما چه کسی هستی⁉️ گفت: اسمم است 🔸و در فاصله ی چند متری دیدم که فرشی با گلهای رنگارنگ💐 پهن است و آکنده از شمیم عطری دل انگیز💖 است. و تعدادی از روی فرش ایستاده اند👥 🔹عباس به من گفت: به بگویید زیاد نگران من نباشد❌ جای من بسیار خوب است؛ من پروانه وار و پر کشیده ام. به نیت من به مدت دو سال🗓 قضای احتیاطی بخوانید؛ من نیاز به نماز دارم. 🔸از خاله ام که معلم روخوانی و روانخوانی قرآن📖 شماست تشکر کنید که به زیاد قرآن می خواند. صبح از بیدار شدم وقتی به کلاس قرآن رفتم برای خانم عبدوس تعریف کردم 🔹اشک در چشمانش حلقه زد و گریست😭 گفت عباس را مثل دوست می داشتم. وقتی خبر شهادتش🌷 را شنیدم در تمام مجالسی که شرکت میکنم به قرآن میخوانم و میفرستم 📚 اذان صبح به وقت حلب 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💐خانواده شهید والامقام دل‌نوشته ای را در اولین (سال ۹۶) خطاب به فرزندش نوشته است:    💌 برای پروانه شدن به تنیدن ابریشم به دور خود محتاج است که اگر نپیچد⭕️ و آن ابریشم است که از کرمی چاق🐛 و زشت پروانه ای می‌سازد زیبا و حیرت آور 😍   💌حکمتش را اما خیلی ها نمی دانند. زیبایی پروانه به محبوس نگه داشتن خود هر چند در مدتی کوتاه👌 از دست پر دنیاست ...    💌 نمی دانم از کی پیله به دور خود دمیدی...نمی دانم کی و رفتی و تا دیگر نباشی اما هستی😍 این که نیستیم. شهید سید مرتضی می گفت: پندار شما زمینیان🌏 ایراد دارد آسمانیان اند و هرگز نخواهند مرد❌ و هر روز زنده تر از دیروز👌   💌پروانه ات اما می دانم در آن حسابی گل🌷 کرده بود، بوی (س) میدادی پسر تو کجا و شده کجا⁉️ میخ در😔 شده بود تاوی که بردت اما نبردت نگهت داشت.    💌امروز سالگرد بیست و چهارمین (سال۹۶) بهار عمر انقلابی در روز تولد🎊 علی اکبر حسین(ع) است. مردم! در میدان رزم اند و رجز می خوانند🗣 حواسمان باشد زندگیمان را چه کسانی هستیم.    💌ای تر از همه زندگان عالم ای بزرگتر از همه بزرگان هستی این دستان آلوده به دنیـ🌎ـا باش. ما راه را از بیراه گم کردیم و چشم امیدمان به همان خواب های که یک روزی تو را از عصاره وجودش سیر می کرد و دیگر روزش را در غم می گرید😭    🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔻 روایت یک 🔹شبی در خواب زیبا و خوشرویی را دیدم😍 که لحظات گرمیِ نگاهش و طراوت و شادابیِ سیمایش من را خودش کرد. من به او گفتم شما چه کسی هستی⁉️ گفت: اسمم است 🔸و در فاصله ی چند متری دیدم که فرشی با گلهای رنگارنگ💐 پهن است و آکنده از شمیم عطری دل انگیز💖 است. و تعدادی از روی فرش ایستاده اند👥 🔹عباس به من گفت: به بگویید زیاد نگران من نباشد❌ جای من بسیار خوب است؛ من پروانه وار و پر کشیده ام. به نیت من به مدت دو سال🗓 قضای احتیاطی بخوانید؛ من نیاز به نماز دارم. 🔸از خاله ام که معلم روخوانی و روانخوانی قرآن📖 شماست تشکر کنید که به زیاد قرآن می خواند. صبح از بیدار شدم وقتی به کلاس قرآن رفتم برای خانم عبدوس تعریف کردم 🔹اشک در چشمانش حلقه زد و گریست😭 گفت عباس را مثل دوست می داشتم. وقتی خبر شهادتش🌷 را شنیدم در تمام مجالسی که شرکت میکنم به قرآن میخوانم و میفرستم 📚 اذان صبح به وقت حلب 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔻 روایت یک 🔹شبی در خواب زیبا و خوشرویی را دیدم😍 که لحظات گرمیِ نگاهش و طراوت و شادابیِ سیمایش من را خودش کرد. من به او گفتم شما چه کسی هستی⁉️ گفت: اسمم است 🔸و در فاصله ی چند متری دیدم که فرشی با گلهای رنگارنگ💐 پهن است و آکنده از شمیم عطری دل انگیز💖 است. و تعدادی از روی فرش ایستاده اند👥 🔹عباس به من گفت: به بگویید زیاد نگران من نباشد❌ جای من بسیار خوب است؛ من پروانه وار و پر کشیده ام. به نیت من به مدت دو سال🗓 قضای احتیاطی بخوانید؛ من نیاز به نماز دارم. 🔸از خاله ام که معلم روخوانی و روانخوانی قرآن📖 شماست تشکر کنید که به زیاد قرآن می خواند. صبح از بیدار شدم وقتی به کلاس قرآن رفتم برای خانم عبدوس تعریف کردم 🔹اشک در چشمانش حلقه زد و گریست😭 گفت عباس را مثل دوست می داشتم. وقتی خبر شهادتش🌷 را شنیدم در تمام مجالسی که شرکت میکنم به قرآن میخوانم و میفرستم 📚 اذان صبح به وقت حلب 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
وقتی به فرودگاه دمشق رسیدیم، شهید طهماسبی گفت:«حسین! تا می‌تونی این یکی دو روز بگیر بخواب!» گفتم:«چطور؟» گفت:«تا قبل از اعزام به حلب، جز زیارت و خواب هیچ کار دیگه‌ای نکن!» گفتم:«قضیه چیه؟» گفت:«اونجا خواب و خوراک ندارید! کلا 24 ساعته بیدارید و درگیر» حال خاصی به من دست داد. در فرودگاه هم می‌فهمیدند به حلب می‌رویم طور دیگری نگاهمان می‌کردند. حسابی به ما می‌رسیدند و پذیرایی می‌کردند! انگار دو دقیقه بعد می‌خواهند سرمان را ببُرند! بالاخره به مقرمان در حلب رفتیم. صدای عباس از پشت بیسیم می‌آمد که دائم می‌گفت:«مهمات بریزید، دفاع کنید، من کمک می‌خوام» صدایش را که شنیدیم خوشحال شدیم. گفتم:«دمش گرم! چقدر مرد شده این عباس!» فرمانده گروهان شده بود و مدیریت می‌کرد. دوست داشتیم زودتر برویم و عباس و بچه‌ها را ببینیم. ✍حسین جوینده همرزم شهید شهید پاسدار دهه هفتادی مدافع حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐 نا گفته هایی از شهید مدافع حرم عباس دانشگر 🔹 شهدا دلها را تصرف می‌کنند ... شهید مدافع حرم🕊🌹 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💌 دلنوشته‌ای زیبا از شهید مدافع حرم شهید -خدایا! دلم تنگ است. هم جاهلم هم غافل، نه در جبهۀ سخت می‌جنگم نه در جبهۀ نرم. -کربلای حسین علیه السلام تماشاچی نمی خواهد… یا حقی یا باطل… راستی من کجا هستم؟ -خدایا! یا مرا از زمین بردار، یا دست منِ زمین گیر را بگیر. گناه، غرقمان کرده و غفلت، دلمان را سیاه کرده؛ نشانه اش می‌خواهی؟ همین بی‌تفاوتی است. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
شهید خدایا . . . تو هوشیارمان ڪن تو مرا بیدار ڪن صدای العطش می‌شنوم صدای حـرم می‌آید گوش عالم ڪر است ... خیـــام می‌سوزد اما دلمان آتش نمی‌گیرد مرضی بالاتر از این !؟ چرا درمانی برایش جستجو نمی‌کنیم روحمان از بین رفته بازیچه‌ی دنیاییم ... متولد سال ۱۳۷۲ اصالتا اهل سمنـان بود از پاسداران دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (ع) یکی از جوان‌ترین شهدای مدافع حرم که در بیستم خرداد ماه سال ۱۳۹۵ ، در نبرد با تروریست‌ های تکفیری در حلب سوریه، مانند مادرش زهرا بینِ در و دیوار سـوخت و پَرڪشید او به خاطر ویژگی‌های درونی‌اش ، پس‌از شهادت به الگوی «جوان‌مومن‌انقلابی» برای جوانان تبدیل شد و بسیاری از جوانان از اقصی نقاط کشور علاقه‌ی خاصی نسبت به این شهید پیدا کرده‌اند. ....🕊🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh