eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
6.1هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem زیارت نیابتی @Shahid_nazarzade
مشاهده در ایتا
دانلود
6⃣7⃣7⃣ 🌷 ❤️عاشقانه های شهدا 💞فقط برای 🔹امین به درس📚، تندرستی، ورزش⚽️ خیلی اهمیت میداد. همیشه برنامه‌هایش را یادداشت📝 می‌کرد. ادامه برخی ورزش‌ها و برنامه جدی برای تکمیلی در رشته داشت. 🔸البته با شوخی و خنده می‌گفت «چون همسرم خوانده، حتماً بعد از اتمام تحصیلاتم، این رشته را هم می‌خوانم😄. نمی‌شود که خانمم حقوق‌دان باشد و من !» 🔹بسیار به روز و مایه بود. آنقدر از او حرف می‌زدم و به داشتنش مغرور بودم😎 که برادرم سر به سرم می‌گذاشت و می‌گفت «انگار فقط شوهر دارد! از آسمان یک شوهر آمده فقط برای زهرا!😍» 🔸شهید گرانقدر «امین کریمی چنبلو»🌷، سحرگاه💫 هشتم محرم الحرام🏴، مصادف با 30 مهر ماه 1394 در شهر آسمانی شد. 🔹پیکر مطهر این ، مجاهد و مدافع حرم مطهر ، زینب کبری (سلام الله علیها) پس از انتقال به ایران🇮🇷 اسلامی در ششم سال 1394 تشییع⚰ و بنا به وصیت وی در حرم مطهر (علیه السلام) چیذر تهران آرام گرفت🌷. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷 🎤شاعر ارجمند "صابرخراسانی" 🌾در با یکی آشنا شدم آن موقع رسم بود شب ها🌖 می رفتند ، با یکی از بچه ها در این فضای مذهبی آشنا شدیم👥 🌾گفت: که برویم بهشت زهرا🌷، ما شهرستانی ها می گوییم که شب بد است در قبرستان رفتن و این یک است. گفت: اینجا اینطوری نیست 🌾رفتیم دیدیم چه خبر است؛ یک بنده خدایی👤 آنجا بود و دوست_من او را می شناخت با او گپ زدیم، گفت: است می آیی بهشت زهرا⁉️ گفتم: بله؛ گفت: برو فلانجا بشین ولی نرو🚫! 🌾در همان قطعه بودیم،گفت: دفعه اول می آیی، می گیری.من نمی دانم و بگویم برای چه ⚡️ولی خیلی دلگیر بودم💔 و بهم ریخته بودم و فقط همین قدر بگویم که آن شب وقتی آمدم خانه مان🏡 گفتم. 🌾اصلا نمی فهمیدم که شعر است. دومین شعری که گفتم برای و سومین کارم را برای گفتم📝 چون با طیف فضای شعرا آشنا نبودم نمی فهمیدم که شعر می گویم، واقعا نمی دانستم که شعر است چون علاقه ای از قبل در من وجود نداشت❌. این بود. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
📚 ⛅️ 2⃣1⃣ 🏴🏴 💢 اما چگونه؟... با این قامت که نمى توان خیمه 🏕وجود حسین را عمود شد. با این دل گداخته که نمى توان بر جگر حسین گذاشت.اکنون صاحب عزا تویى.... چگونه به تسلاى حسین برخیزى ⁉️نیازى نیست زینب! این را هم حسین خوب مى فهمد. 🖤وقتى به نزدیکى خیمه ها مى رسد. و وقتى تو شیون کنان و صیحه زنان خودت را از خیمه 🏕بیرون مى اندازى ، وقتى به پهناى صورت اشک 😢مى ریزى و روى به ناخن مى خراشى ، وقتى تا رسیدن به پیکر على ، چند بار مى خورى و برمى خیزى ، وقتى خودت را به روى پیکر على اکبر مى اندازى ، مى زند که : زینب را دریابید... 💢 حسینى که خود در این عزا شکسته است و پشتش دوتا شده است . حسینى که بر دلش نشسته است وجهان ، پیش چشمان اشکبارش تیره و تار شده است . حسینى که خود بر بلندترین نقطه عزا ایستاده است ، فقط حال توست و به دیگران مى زند که : زینب را دریابید. هم الان است که قالب تهى کند و کبوتر🕊 جان از نفس تنش بگریزد.خانمى شده بودى تمام و کمال . و بى مثل و نظیر. 🖤آوازه و کمال و و و و و تو در تمام عالم اسلام پیچیده بود. آنقدر که نام ✨ ✨ از شدت اشتهار، مکتوم مانده بود و اختصاص و انحصار لقبها بود که تو را معرفى مى کرد. لزومى نداشت نام زینب را کسى بر زبان بیاورد... 💢اگر کسى مى گفت: عالمه ، اگر کسى مى گفت عارفه ، اگر کسى مى گفت فاضله ، اگر کسى مى گفت کامله ، 🖤 همه ذهنها را نشان مى کرد... و چشم همه دلها به سوى تو برمى گشت. تجلى گونه گون صفتهاى تو چون ، گوهر ذاتت را در میان گرفته بود و پوشانده بود. کسى نمى گفت زینب.... همه مى گفتند: ، ، ، ، ، ، ، ، ، . 💢این برازنده هیچ کس جز تو نبود که هیچ کس واجد این صفات ، در حد و اندازه تو نبود.... نظیر نداشتى و دست هیچ معرفتى به کنه ذات تو نمى رسید. القابى مثل : محبوبۀ و نائبۀ الزهرا،اتصال تو را به خاندان وحى تاکید مى کرد،... اما صفات دیگر، جز تو مجرا و مجلایى نمى یافتند.امینۀ الله را جز تو کسى دیگر نمى توانست حمل کند. بعد از شهادت زهرا، تشریف (ولیه االله ) جز تو برازنده قامت دیگرى نبود.... 🖤 ندیده بودند مردم... در و پیشینه و مخیله خود هم کسى مثل تو را نمى یافتند... جز که تو بود و مربى تو.از این روى ، تو را مى گفتند... که فاصله و منزلت میان معلم وشاگرد،مادر و و باغبان 🌴و گل ، 💐معلوم باشد و محفوظ بماند. 💢اما در میان همه این القاب و کنیه هاو صفات ، اشتهار تو به و ، بیشتر بود... که تو عزیز خاندان خود بودى و هیچ دخترى به پاى عزت تو نمى رسید. و چنین یوسفى را اگر از شرق تا غرب عالم ، خواستار و طالب نباشند، غیر طبیعى است... و طبیعى است اگر وخواستگاران ، به بضاعت وجودى خویش ننگرند و فقط چشم به مطلوب بدوزند. مى آمدند، مردم مى آمدند،... ..... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
‍ ♡به نام خداوند تبسم♡ 🔰عین. شین .قاف ،میشود !💓 سه حرفی که برای یک‌جور معنا میشود. برای من و امثال من، معنای دقیقی ندارد و نیست ما در این سه حرف به دنبال چه هستیم، اما می شناسم آنهایی را که این سه حرفی برایشان در چهار حرف دیگر معنا میشود. عشق، 🌸در (ع) معنا میشود! و حسین معنی و مریدان او هم آزاده اند. 🔰آزاده های که بار دیگر به میدان آمدند تا ثابت کنند اگر هزاروچهارصدسال پیش نبودند که به ندای اربابشان بگویند، حال هستند و به ندای لبیک میگویند 🔰در قاموس مریدان حسین، همین بس که غیرتشان ریشه در دارد ، و مقاومتشان ریشه در صبر🥀🌱 (س) و آزادگی ‌شان را هم از دارند. . 🔰قدیر هم یکی از حسین بود که پایان دفتر زندگی اش را متفاوت رقم زد. 💖را در حسین(ع) معنا کرد و راه حضرت عشق را گرفت تا به آخر رسید.به رسید.🍂 🔰مگر نه اینکه شرط 🌷جنون است.او مجنون بود و عشقی منتهی به 💥را در خود پرورید. اصلا گویی از ابتدا چشم گشوده بود‌ تا در نور خلاصه شود.چه مبارک . چه .آری! همین است. {حا یا سین نون؛ تلک آیات الجنون} 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃اما اینبار این است که خود را به آب و آتش می زند که از تو سخنی به میان آورد♡ 🍃انگار سلول های مغزش تمام توانشان را به روی سِن آورده اند که همه ی تو را به تصویر خاطرها برسانند🌹 🍃درست است، تو همان شجاعتی هستی که حتی آوازه اش در میان آن همه دلاوری و پهلوانی به گوش رسید❣️ 🍃شجاعتی که نامش ، میشود گفت، لاله ای از دیار مردمان سلحشور . 🍃درست سه سال پیش، ۲۸ ابان۱۳۹۶ علیرضا در هشتمین اعزامش برای دفاع از حرم در شب شهادت بر اثر اصابت ترکش خمپاره به پهلویش دستان را به گرمی فشرد و به رفقای آسمانیش پیوست🕊 🍃به راستی ما چه خاطره ها با زخم پهلو داریم🥺 ✍️نویسنده: 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃 ردپای اشک های جامانده بر روی را که دنبال کنی و گوش هایت را بسپاری به صدای ناله ی جامانده های کاروان ، چشم هایت روشن می شود به ضریح . 🍃 همانجا که یادگاران ، آنرا مامن امن می دانند برای فرار از ظلمات دنیا و وضعیت قرمزش.بی شک های بسیاری این راه را رفته اند.شاید عده ای همچون من نام شهید برایشان غریبه باشد و او را نشناسند اما شناسنامه فرزندان مهر گمنامی خورده است. 🍃 بدنش راوی روزهای جنگ و تیر و بوده اما روحش از سرزمین جبهه تا حرم در جست و جوی شهادت بوده است. 🍃 عاقبت اش به واسطه خواهر ارباب امضا شد. شاید اشک هایش در روضه ها واسطه شدند شاید هم سفارش دوستان شهید ۵۲ بهشت زهرا بود که پهلویش را تیرها شکافتند و به آرزوی دیرینه اش رسید. 🍃 آه سردار، ، روضه پهلوی شکسته حضرت مادر را برایم تداعی کرد.چه بگویم از پیکرت که طعم اسارت چشید و چشم های همسرت که همچنان است تا خبری از تو برسد. 🍃 چه خوب شد که جاماند و حالا تنها یادگار و مرهم دلتنگی های همسر توست.امان از عصر عاشورا و انگشتری که چشم را گرفت و دل و ایمانش را برد... ✍️نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۳۱ شهریور ۱۳۴۲ 📅تاریخ شهادت : ۹ شهریور ۱۳۹۵ 📅تاریخ انتشار : ۹ شهریور ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : حماه سوریه 🥀مزار شهید ( یادبود ) : بهشت زهرا(س) قطعه۲۹ ردیف ۱۹ شماره ۱۱ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♡به نام خداوند تبسم♡ 🍀عین. شین .قاف ،میشود ! سه حرفی که برای هرکس یک‌جور معنا میشود. 🍀برای من و امثال من، معنای دقیقی ندارد و مشخص نیست ما در این سه حرف به دنبال چه هستیم، اما می شناسم آنهایی را که این سه حرفی برایشان در چهار حرف دیگر معنا میشود. عشق، در (ع) معنا میشود! و حسین معنی و مریدان او هم آزاده اند.🌹 🍀 های عاشقی که بار دیگر به میدان آمدند تا ثابت کنند اگر هزاروچهارصدسال پیش نبودند که به ندای اربابشان بگویند، حال هستند و به ندای لبیک میگویند❤ 🍀در قاموس مریدان حسین، همین بس که غیرتشان ریشه در دارد ، و مقاومتشان ریشه در صبر (س) و آزادگی ‌شان را هم از دارند. هم یکی از مریدان حسین بود که پایان دفتر زندگی اش را متفاوت رقم زد. عشق را در حسین(ع) معنا کرد و راه حضرت عشق را گرفت تا به آخر رسید. به رسید. 🍀مگر نه اینکه شرط عاشقی جنون است. او مجنون بود و عشقی منتهی به را در خود پرورید. اصلا گویی از ابتدا چشم گشوده بود‌ تا در نور خلاصه شود. چه مبارک . چه .😍 🍀آری! همین است. {حا یا سین نون؛ تلک آیات الجنون} ✍نویسنده : 🍃به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۳ شهریور ۱۳۶۳ 📅تاریخ شهادت : ۱۳ آبان ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار : ۱۲ شهریور ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای ده امام پاکدشت 🕊محل شهادت : حلب، سوریه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍁‍ دلم تنگ، زبانم قفل و چشم هایم بارانی است. زندگی نامه اش روضه ای بود ، برای دل گمشده من و تاریخ تولدش، تلنگری برای من که روزهایم بی هدف، شب می شوند. 🍁هم نام الغربا است. شاید هم ضامن آهو، ضامن عاقبت بخیری اش شد. ورزشکار قهرمانی که غیرتش اجازه نداد، بماند و خبر تهدید حرم را بشنود. 🍁وقتی ۱۹ ساله بود، سربند یا بر پیشانی بست و به هیئت فاطمیون پیوست و راهی سوریه شد. حتی خبر پدر شدنش هم نتوانست، قدم هایش را برای رفتن به سست کند. 🍁نمی دانم از عمه سادات و بچه های حسین چقدر دلش به درد آمده بود که می گفت، دعا کنید اسیر نشوم. اما، خواب ارباب بی کفن، شد تسکین ساعات اسیری اش و با ذکر و یاعلی، سرش را از تن جدا کردند و باز هم ماجرای سری که در طبق گذاشتند. گویی هنوز هم شمشیر کینه علی، بر دست این اهالی کور دل است. 🍁ای خدا کند، فرزندت که بعد از شهادتت، چشم به دنیای بدون پدر گشود. اگر بهانه ات را گرفت؛ کسی عکس سر بریده شده ات را نشانش ندهد. 🍁راستی، چه به حال آمد وقتی فیلم ذبح کردنت را دید. همان مادری که داغ برادر شهیدش را هم بر دل شکسته اما با ایمانش دارد. 🍁گویی تاریخ از این داغ ها بسیار بر دل دارد. در هم، خواهری از روی تَل، شاهد لحظه ای بود که سر حسینش را از تن جدا کردند و مادری که در یا بُنَیَّ گفت.. 🍁ای شهید، تورا قسم به اسیران عصر عاشورا، سفارشمان را به مادر کن و پیش ارباب کمی دعایمان کن، دعا کن شویم، راه را گم کرده ایم... ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۶ مهر ۱۳۷۱ 📅تاریخ شهادت : ۸ بهمن ۱۳۹۲ 📅تاریخ انتشار : ۲۸ مهر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت رضا مشهد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh