🌷شهید نظرزاده 🌷
💎گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن #خون_شهید، از خود شهادت🌷 کمتر نیست❌ #شهید، چیز عظیم و حقیقت شگفتآور
#هــو_الشهیـــد🌷
💟گاهے مینشینیم و فکــ💭ـر میکنیم
به آن⇜(عند ربهم یرزقون)ی که خدا
با بنده های #شهیدش دارد.
❣چه بهشت زیبایی😍 دارند!
❣چه خلوت زیباوحال وهوای خوبیست
💟آنقدر از #بهشت🌸🍃 حوری و سیب و گلابی🍐 به خورد فکرمان داده اند که از درک بعضی نعمت هایش #عاجز شدیم و غافل🗯
🌷شهدا را تصور کن💬
آزاد و رها🕊 خالی از هر #محدودیتی
مثل آب زلال🏝 و جارےِ رودی که به دریا میریزد. کنار #خداوندشان❤
💥اما نصیبِ مایی که هنوز #شهادت را نچشیده ایم چه⁉️😔
💟اطرافمان💫 را بهشت کنیم
↵آنجایے که بحثی از #پول نباشد❌
↵#دغدغه ی خانه و خانواده نباشد
↵بحثی از زمان و مکان🏘 نباشد
↵کسی به خاطر #مقام به کسی برتری نداشته باشد
↵به برادر مؤمنش #دروغ نگوید🚫
🌸آنجا بوی بهشت می پیچد😌
💟به همین خاطر است
که ما #هیئت و مسجد🕌 را دوست داریم💞 از حال و هوای #راهیـان_نــور خوشمان می آید و بی تاب💓 #کربلا هستیم. چون اینجا دیگر #مادیات مطرح نیست❌
💥اما #جنگ
در معرکه ی جنگ به آن #بهشت_برین میرسیم😍 آنجایی که بحثی از مادیات #نیست و عزیز تر از همه ی آنها، دیگر بحث «جـ❣ــان» هم مطرح نیست!
💟تصور کن...
این بهشت را عده ی معدودی👥 میچشند. 🔅و منهم من یَنتظِر !
#ما_منتظریم.......
#اللهم_ارزقنی_شهادت_فی_سبیلک
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
8⃣4⃣1⃣ به یاد #شهید_حامد_کوچک_زاده 🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
8⃣5⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰شهید مهدی(حامد) کوچکزاده متولد ۲۸ شهریور ۱۳۶۱🗓 در شهرستان #رشت است که روز دوشنبه ۱۲ بهمن ماه ۹۴ در دفاع از حرم حضرت زینب(س) و جریان آزادسازی شهرهای نبل و الزهرا در استان #حلب سوریه بر اثر اصابت ترکش خمپاره💥 به درجه رفیع #شهادت رسید.
🔰تحصیلاتش📚 کارشناسی علوم سیاسی بود. از #شهید_کوچکزاده ۳ فرزند؛ ۲ و ۶ ساله👥 به یادگار مانده است. و فرزند سومش #بعد از شهادتش🌷 به دنیا آمد.
🔰مراسم تشییع پیکر⚰ پاک شهید حامد کوچک زاده صبح شنبه #هفدهم بهمن ماه ۹۴ از مقابل سپاه ناحیه مرکزی رشت با حضور مسئولان، مردم و خانوادههای معظم شهدا🌷 تشییع و در #گلزار_شهدای رشت به خاک سپرده شد.
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔰حامد همیشه می گفت: دوست دارم خونه ام #شلوغ باشه. باید نسل شیعه رو زیاد کنیم😍 حتی رفقای خودش رو هم ترغیب میکرد که #بچهدار شوند. وقتی سمیه بادار بود و هنوز جنسیت بچه مشخص نبود❌ یک روز توی خانه با #حامد صحبت از دختر یا پسربودن بچه پیش آمد.
🔰حامد گفت: "ما که شانس نداریم بچهمون #دختر بشه🙁 انگار دوست داشت دختر داشته باشد. بعد که بچه به دنیا آمد و فهمیدند دختر است، به همه دوستانش پیام داد که #ریحانهی بابا به دنیا اومد😍
🔰به قدری #خوشحال بود که این خبر را به همهی دوستان دور و نزدیکش داد. ذوق زده بود☺️ برای حاج آقا خردکیش در #مشهد پیامک زد که📲 دخترم به دنیا اومده، حاج آقا رفتی حرم دعاکن که #عاقبت_بخیر بشه.
🔰بعد هم برایش نوشت #دختردارها حظ کنند؛ پیامبر(ص) می فرماید: چه خوب فرزندانی هستند دختران👌هرکسی #یکی از آنها را داشته باشد خداوند آن را برای وی پوششی از آتـ🔥ـش قرار میدهد.
🔰هرخانه ای که درآن دختـ🌸ـر باشد، هر روز دوازده #رحمت و برکت از آسمان بر او ارزانی میشود. زیارت فرشتگان👼 از آن خانه قطع نمی شود. #دخترداران شاکر باشید و قدر خود را بدانید.
📕مستدرک الوسائل، جلد۱۵٫”
آخرش می نوشت: " >حامد ” که توی ریاضی > یعنی کوچکتر؛ کوچیک شما، #حامد.
#شهید_حامد_کوچک_زاده
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_دیالمه: ⭕️در هر شغلی که هستیم اگر ذرهای👌 #عدم_خلوص در ما باشد، امروز سقوط نکنیم #فردا سقوط
#کلام_شهید 🌷
💥و اما..
ما باید هرچه سریع تر #رشد_فرهنگی را در سطح عموم ملت بالا ببریم👌 چرا که یک خطــ🚨ـر اساسی ما را تهدید می کند
👈وآن #نسلی است ک باید در آینده #تداوم_انقلاب بدست او انجام گیرد✅
🔸و امروز خیلی از گروه های منحرف🚫 آن را بازیچه ی خودشان قرار داده اند و افکارشان #مسموم می کنند و این نسل را آماده میکنند که برای دوره های بعد بتوانند #انقلاب را به جهت خودشان برگردانند↪️
#شهید_عبدالحمید_دیالمه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣️عاشقانه_شهدا 💠 #مرد_کچل... 💕زمستون که شد... واسه اینکه فضای خونه گرم بمونه... جلو ایوونو پلاست
💠سلام؛ من در جمع شما هستم ...
🔰سردار شهید قاسم سلیمانی از شهید مهدی زین الدین می گوید، وقتی که آن شهید والامقام را پس از شهادتش در خواب میبیند و چنین روایت میکند:
🔹«هیجان زده پرسیدم: آقامهدی مگه شما همین چند وقت پیش شهید نشدی؟ حرفم را نیمه تمام گذاشت. مکثی کرد و بعد با خنده گفت: من در جمع شما خواهم بود و در جلسهها شرکت میکنم. مثل اینکه هنوز باور نکرده ای شهدا زنده هستند!
🔸عجله داشت و میخواست برود. یک بار دیگر چهره درخشانش را کاویدم.
کلامی با بُغض و شاید گریه از گلویم بیرون پرید:
🔹پس حالا که میخواهی بروی، لااقل یک پیغامی بده تا به بچهها برسانم. گفت: قاسم، من خیلی کار دارم، باید بروم. هر چه میگویم زود بنویس.
🔸سریع دنبال یک کاغذ گشتم و برگه کوچکی پیدا کردم. خودکارم را هم از جیبم در آوردم و گفتم: بفرما برادر؛ بگو تا بنویسم.
🔹گفت: بنویس سلام، من در جمع شما هستم.
همین چند کلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی که چاشنیِ التماس داشت، گفتم: بی زحمت زیر نوشته ر ا هم امضا کن.
🔸برگه را گرفت و امضا کرد. کنارش نوشت: #سید مهدی زین الدین.
🔹نگاهی بهت زده به امضا و نوشته زیرش انداختم و با تعجب پرسیدم: چی نوشتی آقا مهدی؟ تو که سید نبودی.
🔸 گفت اینجا مقام سیادت هم به من دادهاند. از خواب پریدم. موج صدای آقا مهدی هنوز توی گوشم هست:
سلام، من در جمع شما هستم.»
📚 تنها زیر باران
#شهید_قاسم_سلیمانی
#شهید_مهدی_زین_الدین
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
آرے!
#لبخند خواهے زد!
آن دَم که چہرهے دلـبــ♥️ـر
ببینی و #سـر در دامانش بگذارے ...
#وصـــال شیرین است😍
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#شبتون_شهدایی🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
پس از اعلام نتایج #انتخابات مشهد و رأی بالای ایشان✅ به محض دیدار دراولین برخورد، بی اختیار به او #تب
#کلام_شهید 🌷
💥و اما..
ما باید هرچه سریع تر #رشد_فرهنگی را در سطح عموم ملت بالا ببریم👌 چرا که یک خطــ🚨ـر اساسی ما را تهدید می کند
👈وآن #نسلی است ک باید در آینده #تداوم_انقلاب بدست او انجام گیرد✅
🔸و امروز خیلی از گروه های منحرف🚫 آن را بازیچه ی خودشان قرار داده اند و افکارشان #مسموم می کنند و این نسل را آماده میکنند که برای دوره های بعد بتوانند #انقلاب را به جهت خودشان برگردانند↪️
#شهید_عبدالحمید_دیالمه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔰بگذار دنیا برای اهلش بماند!
🔸آخرین باری که #محمدحسین از منطقه به کرمان آمده بود، با هم توی شهر دنبال کارهای روزمره رفته بودیم. گفت: مهدی! هیچ تا به حال شده یک بنز یا یک ماشین🚘 مدل بالای دیگر را ببینی و از ته دل آرزو کنی که #ای_کاش یکی از ان ها مال من بود⁉️
🔹گفتم: راستش زیاد روی این قضیه فکـ💭ـر نکرده ام، اما خب! من یک #انسانم. ممکن است گاهی از دلم بگذرد و بخواهم که من هم بنز، خانه🏡 و امکانات راحت داشته باشم.
🔸محمد حسین مکثی کرد و با لحنی دوستانه و برادرانه گفت: سعی کن اینها را برای #اهلش ببینی. خانه، ماشین لوکس، تجملات و تشریفات برای دوستداران دنیاست🌍 برای آن ها که #طالبش هستند.
🔹ما که این #راه را انتخاب کرده ایم و به جنگ آمده ایم، راهمان چیز دیگریست. بگذار #دنیا برای اهلش بماند.
به نقل از: همرزم شهید #شهید_مهدی_شفازند🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 4⃣#قسمت_چهارم 💢... اوست که #مى_آفریند، #مى_میراند و دوب
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
5⃣#قسمت_پنجم
💢باید #دعاکنى برایشان، باید از #او بخواهى که خواسته هایشانرا متحول کند، قفل 🔐دلهایشان 💓را بگشاید.
#دعا مى کنى، همه را دعا مى کنى ،
چه آنها را که #مى_شناسى و چه آنها را که نمى شناسى .
🖤چه آنها که #نامشان را در نامه هاى✉️ به برادرت دیده اى و اکنون خبرشان را از سپاه دشمن 👹مى شنوى و چه آنها که نامشان را ندیده اى و نشنیده اى .
به اسم قبیله و #عشیره دعا 🤲مى کنى ، به نام شهر و دیارشان دعا مى کنى .
💢 به نام #سپاه مقابل دعا مى کنى!
دعا مى کنى ، هر چند که مى دانى قاعده دنیا همیشه بر این بوده است . همیشه #اهل_حقیقت #قلیل بوده اند و اهل باطل #کثیر. باطل ، جاذبه هاى نفسانى دارد. کششهاى شیطانى دارد.
🖤پدر همیشه مى گفت :
لا تستو حشوا فى طریق الهدى لقلۀ
اهله . در #طریق هدایت از کمى نفرات نهراسید.پیداست که کمى نفرات ، #خاص طریق هدایت است . همین چند نفر هم براى سپاه هدایت #بى_سابقه است . اعجاب برانگیز است .
💢 پدر اگر به همین تعداد، برادر داشت ، لشکر داشت ، همراه و #همدل و همسفر داشت ، پایه هاى اسلام را براى ابد در جهان محکم مى کرد. دودمان #معاویه را برمى چید که این دود اکنون روزگار #اسلام را سیاه نکند.اما پس از ارتحال پیامبر چند نفر دور #حقیقت ماندند⁉️
🖤راستى نکند که فردا در گیرودار معرکه ، همین سپاه #اندك نیز برادرت را #تنها بگذارند؟ نکند خیانتى که پشت پدر را شکست💔 ، دل فرزند را هم بشکند؟ مگر همین چند صباح پیش نبود که معاویه فرماندهان و نزدیکان سپاه برادرت مجتبى را یکى یکى #خرید و او تنها و بى یاور ناچار به عقب نشینى و سکوت کرد؟
💢 این را باید به #حسین بگویى .
هم امشب🌙 بگویى که دل نبندد و به وعده هاى مردم این دنیا. این درست که #شهادت براى او رقم خورده است و خود طالب عزیمت است . این درست که براى شهیدى مثل او فرق نمى کند که هم مسلخانش #چندنفر باشند. اما به هر حال #تجربه مکرر دلشکستگى پیش از شهادت ،🕊 طعم شیرینى نیست .
🖤خوب است در میانه نمازها📿 سرى به حسین بزنى ، هم #دیدارى تازه کنى و هم این #نکته را به خاطر نازنینش بیاورى . اما نه ، انگار این #بوى_حسین است ، این صداى گامهاى حسین است
که به #خیمه 🏕تو نزدیک مى شود و این دست اوست که یال خیمه را کنار مى زند و تبسم ☺️شیرینش از پس پرده طلوع 🏜مىکند.
💢 همیشه همین طور بوده است...
هر بار دلت #هواى او را کرده ، او در #ظهور پیش قدم شده و حیرت را هم بر اشتیاق و تمنا و شیدایى اتافزوده.#تمام_قد پیش پاى او برمى خیزى و او را بر #سجاده_ات مى نشانى.
مى خواهى تمام تار و پود سجاده از بوى حضور او آکنده شود.
🖤مى گوید:
خواهرم ! در نماز شبهایت🌙 مرا فراموشى نکنى. و تو بر دلت مى گذرد...
چه جاى #فراموشى برادر؟ مگر جز تو قبله دیگرى هم هست ؟ مگر ماهى🐋 ،حضور آب را در دریا 🌊
فراموش مى کند؟ مگر زیستن بى یاد تو معنا دارد؟ مگر زندگى بى حضور خاطره ات ممکن است ⁉️
💢احساس مى کنى که #خلوت ، خلوت نیست و حضور غریبه اى هرچند خودى از حلاوت خلوت مى کاهد، هرچند که آن
#غریبه خودى ، «نافع بن هلال» باشد و نگران برادر، بیرون در ایستاده باشد.
پیش پاى حسین ، زانو مى زنى ، چشم در آینه چشمهایش مى دوزى و مى گویى :حسین جان ! #برادرم ! چقدر
🖤 مطمئنى به #اصحاب امشب که فردا در میان معرکه تنهایت نگذارند؟
حسین ، نگرانى دلت را لرزش مژگانت درمى یابد، عمیق و #آرام_بخش نفس مى کشد و مى گوید:خواهرم ! نگاه که مى کنم ، از #ابتداى_خلقت_تاکنون و از #اکنون_تاهمیشه ، اصحابى باوفاتر و مهربانتر 🌷از اصحاب امشب و فردا نمى بینم .
💢 همه اینها که #امشب در سپاه من اند، فردا نیز د ر کنار من خواهند ماند و پیش از من دستشان را به دامان جدمان خواهند رساند.احساس مى کنى که سایه پشت خیمه ، بى تاب از جا کنده مى شود و خلوت مطلوبتان را فراهم مى کند.
🖤آرزو🌸 مى کنى که کاش #زمان متوقف مى شد. #لحظه ها نمى گذشت و این خلوت شیرین تا قیامت امتداد مى یافت . اما غلغله ناگهان بیرون ، حسین را از جا مى خیزاند و به بیرون خیمه مى کشاند.
تو نیز دل #نگران از جا بر مى خیزى..
#ادامه_دارد....
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
7⃣4⃣2⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷 🔰اگه بخوایم پنج نفر👥 رو تو انقلاب اسلامی #الگوی جوان حزب اللهی بدونیم. یکی
#کلام_شهید 🌷
💥و اما..
ما باید هرچه سریع تر #رشد_فرهنگی را در سطح عموم ملت بالا ببریم👌 چرا که یک خطــ🚨ـر اساسی ما را #تهدید می کند وآن #نسلی است ک باید در آینده #تداوم_انقلاب بدست او انجام گیرد
🔷و امروز خیلی از #گروه های منحرف🚫 آن را بازیچه ی خودشان قرار داده اند و افکارشان #مسموم می کنند و این نسل را آماده میکنند که برای دوره های بعد بتوانند #انقلاب را به جهت خودشان برگردانند↪️
#شهید_عبدالحمید_دیالمه🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 3⃣3⃣#قسمت_سی_سه 💢از او در مى گذرد اگر چه از #همو_ضربه
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
4⃣3⃣#قسمت_سی_وچهارم
💢این #فریاد، دل💗 ابن سعد را مى لرزاند و ناخودآگاه فریاد مى کشد:
دست بردارید از خیمه 🏕ها.و همه پا پس مى کشند از #خیمه ها و به #حسین مى پردازند.حسین دوست دارد به تو بگوید:خواهرم به خیمه برگرد.
اما #حنجره اش دیگر یارى نمى کند.
و تو #دوست دارى کلام نگفته اش را #اطاعت کنى ، اما زانوهایت تو را راه نمى برد.مى دانستى که کربلایى هست ،
مى دانستى که #عاشورایى خواهد آمد.
آمده بودى و مانده بودى براى همین روز.
🖤اما هرگز گمان نمى کردى که #فاجعه تا بدین حد #عظیم و #شکننده باشد.
مى دانستى که حسین به هر حال در آغوش خون خواهد خفت...
و بر محمل #شهادت سفر خواهد کرد...
اما گمان نمى کردى...
که کشتن پسر پیامبر پس از گذشت چند ده سال از #ظهور او این همه داوطلب داشته باشد....شهادت ندیده نبودى .
مادرت #عصمت کبرى و پدرت على مرتضى و برادرت حسن مجتبى همه هنگام سفر رخت #شهادت پوشیدند.
💢چشمت با #زخم و ضربت و خون ناآشنا نبود. این همه را در #پهلو و بازوى مادر، فرق سر پدر و طشت پیش روى برادر دیده بودى اما هرگز تصور نمى کردى که دامنه #قساوت تا این حد، #گسترده باشد.تصور نمى کردى که بتوان پیکرى به آن قداست را آنقدر تیر باران☄ کرد... که #بلاتشبیه شکل #خارپشت به خود بگیرد.مى دانستى که روزى #سخت_تر از روز اباعبداالله نیست .
🖤این را از #پدرت ، #مادرت و از خود #خدا شنیده بودى... اما گمان مى کردى که روز حسین ممکن است از روز فاطمه و روز على ، کمى سخت تر باشد
یا خیلى سخت تر.... اما در مخیله ات هم
نمى گنجید که ممکن است جنایتى به این #عظمت در #عالم اتفاق بیفتد...
و همچنان آسمان و زمین برپا و برجا بماند. به همین دلیل این سؤ ال از دلت مى گذرد که چرا آسمان🌫 بر زمین نمى آید و چرا کوهها🏔 تکه تکه نمى شوند...
💢مبادا که این سؤ ال و #حیرت ، رنگ نفرین و نفرت به خود بگیرد. زینب!
دنیا به آخر نرسیده است . به ابتداى خود هم بازنگشته است . اگر چه #ملائک یک صدا مویه مى کنند:
اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الماء. و خدا به مهدى منتقم اشاره مى کند و مى گوید: انى اعلم ما لا تفعلون. ✨
اما این #رجعت به ابتداى عالم نیست .
🖤این بلندترین #نقطه تاریخ است.
حساسترین مقطع آفرینش است . خط استواى خلقت است . حیات در این مقطع از زمان ، دوباره متولد مى شود و تو نه فقط شاهد این #خلق جدید که قابله آنى . پس صبور باش و لب به شکوه و نفرین باز مکن ! صبور باش و و رى مخراش ! صبور باش و #گیسو و کار خلق پریشان مکن.بگذار #شمر با دست و پاى خونین از قتلگاه بیرون بیاید،
سر برادرت را با افتخار بر سر دست بلند کند...
💢و به دست خولى #بسپارد و زیر لب به او بگوید:_✨یک لحظه #نور چهره او و #جمال صورت او آنچنان مرا به خود #مشغول کرد که داشتم از #کشتنش غافل مى شدم . اما به خود آمدم و کار را تمام کردم . این سر! به امیر بگو کهکار، کار من بوده است....
بگذا ر این ندا در آسمان 🌫بپیچد که :
_✨قتل الامام ابن الامام(17)
🖤اما حرف از فرو #ریختن آسمان نزن!
سجاد را ببین که چگونه مشت بر زمین مى کوبد... و هستى را به آرامش دعوت مى کند. #سجاد را ببین که چگونه بر سرکائنات فریاد مى کشد که_✨این منم حجت خدا بر زمین !و با دستهاى لرزانش تلاش مى کند که ستونهاى آفرینش را استوار نگه دارد.#شکیبایى ات را از دست مده زینب ! که آسمان بر ستون صبر تو استوار ایستاده است .
اینک این ملائکه اند که صف به صف پیش روى تو زانو زده اند...
💢و تو را به صبورى دعوت مى کنند.
این تمامى پیامبران خداوندند که به تسلاى دل مجروح تو آمده اند.
جز اینجا و اکنون ، زمین کى تمام پیامبران را یک جا بر روى خویش دیده است.این صف اولیاست ، تمامى اولیاءاالله و این خود محمد (صلى االله علیه و آله و سلم ) است . #این پیامبر خاتم است که در میانه معرکه ایستاده است ، #محاسنش را در دست گرفته است و اشک مثل باران🌨 بهارى 🌸بر روى گونه هایش فرو مى ریزد.
🖤 یا جداه ! یا رسول االله ! یا محمداه ! این حسین توست که...نگاه کن زینب !
این خداست که به #تسلاى تو آمده است.خدا!... ببین که با فرزند پیامبرت چه مى کنند! ببین که بر سر عزیز تو چه مى آورند؟ ببین که نور #چشم على را...
نه . نه ، شکوه نکن زینب ! با خدا شکوه نکن ! از خدا #گلایه نکن .
فقط سرت را بر روى شانه هاى آرام بخش خدا بگذار و هاى هاى گریه کن.
خودت را #فقط_به_خدا بسپار.
#ادامه_دارد...
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
⚘﷽⚘
صبر بـر هجران آن
آرام جان باشد گناه
زنده بودن در فراق او
گناهی دیگر است
سلام حضرت دلبـ❤️ـر ....
#سلام
#امام_زمان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
⚘﷽⚘
صبر بـر هجران آن
آرام جان باشد گناه
زنده بودن در فراق او
گناهی دیگر است
سلام حضرت دلبـ❤️ـر ....
#سلام
#امام_زمان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
⚘﷽⚘
صبر بـر هجران آن
آرام جان باشد گناه
زنده بودن در فراق او
گناهی دیگر است
سلام حضرت دلبـ❤️ـر ....
#سلام
#امام_زمان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
⚘﷽⚘
صبر بـر هجران آن
آرام جان باشد گناه
زنده بودن در فراق او
گناهی دیگر است
سلام حضرت دلبـ❤️ـر ....
#سلام
#امام_زمان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
⚘﷽⚘
صبر بـر هجران آن
آرام جان باشد گناه
زنده بودن در فراق او
گناهی دیگر است
سلام حضرت دلبـ❤️ـر ....
#سلام
#امام_زمان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
⚘﷽⚘
صبر بـر هجران آن
آرام جان باشد گناه
زنده بودن در فراق او
گناهی دیگر است
سلام حضرت دلبـ❤️ـر ....
#سلام
#امام_زمان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
⚘﷽⚘
صبر بـر هجران آن
آرام جان باشد گناه
زنده بودن در فراق او
گناهی دیگر است
سلام حضرت دلبـ❤️ـر ....
#سلام
#امام_زمان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
⚘﷽⚘
صبر بـر هجران آن
آرام جان باشد گناه
زنده بودن در فراق او
گناهی دیگر است
سلام حضرت دلبـ❤️ـر ....
#سلام
#امام_زمان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
⚘﷽⚘
صبر بـر هجران آن
آرام جان باشد گناه
زنده بودن در فراق او
گناهی دیگر است
سلام حضرت دلبـ❤️ـر ....
#سلام
#امام_زمان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
⚘﷽⚘
صبر بـر هجران آن
آرام جان باشد گناه
زنده بودن در فراق او
گناهی دیگر است
سلام حضرت دلبـ❤️ـر ....
#سلام
#امام_زمان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
⚘﷽⚘
صبر بـر هجران آن
آرام جان باشد گناه
زنده بودن در فراق او
گناهی دیگر است
سلام حضرت دلبـ❤️ـر ....
#سلام
#امام_زمان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔰در برابر دشمنان #باقدرت می ایستند. مهم نیست که دشمن چه قدر تعدادشان👥زیاد باشد! الگوی آنها امامشان #حسین است که با 72 تن در برابر یاران بسیار دشمن ایستادگی کردند.
🔰تفکـ💭ـر آنها حسینی است! پس نباید توقع چیزی دیگری را از آنها داشت. #مدافعان حرم با تمام توان خود در برابر دشمنان اسلام ایستادگی می کنند.
🔰از زمان حضرت ابراهیم تا #منجی مان حضرت مهدی علیه السلام♥️ اسلام دشمنانی داشته که چشم دیدنش را نداشته اند؛ اما هستند انسان های دلیری که برای آن جان خود را می دهند و نمی گذارند که ذره ای به آن آسیب وارد شود❌
#سردار_دلـهــا♥️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
⚘﷽⚘
صبر بـر هجران آن
آرام جان باشد گناه
زنده بودن در فراق او
گناهی دیگر است
سلام حضرت دلبـ❤️ـر ....
#سلام
#امام_زمان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
⚘﷽⚘
صبر بـر هجران آن
آرام جان باشد گناه
زنده بودن در فراق او
گناهی دیگر است
سلام حضرت دلبـ❤️ـر ....
#سلام
#امام_زمان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
خاک های نرم کوشک و یادگار برونسی
#قسمت_نود_و_هفت_
🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴
آن شب، دو گردان زرهی دشمن را کاملاً منهدم کردیم. وقتی برگشتیم دژ خودمان، اذان صبح بود.
نماز را که خواندیم از فرط خستگی هرکس گوشه ای خوابید من هم کنار عبدالحسین دراز کشیدم. در حالی که به راز دستورهای دیشب او فکر می کردم خوابم برد.
از گرمای آفتاب از خواب بیدار شدم دو سه ساعتی خوابیده بودم هنوز احساس خستگی می کردم که عبدالحسین صدام زد زود گفتم :«جانم کار داری باهام؟»
به بغل گردنش اشاره کرد و مثل کسی که درد می کشد گفت: «اینو بگن»
تازه متوجه یک تکه کلوخ شدم، چسبیده بود به گردنش یعنی توی گوشت و پوست فرو رفته بود یک آن ماتم
برد. با تعجب گفتم:« این دیگه چیه؟»
گفت: «از بس که خسته بودم هوای زیر سرم ر ونداشتم این کلوخه چسبیده به گردنم و منم نفهمیدم حالا هم به این حال و روز که می بینی در اومده.»
به هر زحمتی بود، آن را کندم دردش هم شدید بود، ولی به روی خودش نیاورد. خواستم بلندشوم، یکدفعه یاد دیشب افتادم؛ گویی برام یک رؤیای شیرین بود یک رؤیای شیرین و بهشتی
عبدالحسین داشت بلند می شد دستش را گرفتم صورتش را برگرداندطرفم، تو چشم هاش خیره شدم. من و منی کردم و گفتم :«راستش جریان دیشب برام سؤال شده.»
«کدام جریان؟»
ناراحت گفتم: «خودت رو به اون راه نزن این بیست و پنج قدم به راست و چهل متر به جلو، چی بود جریانش؟»
از جاش بلند شد.
«حالا بریم سید جان که دیر میشه برای این جور سؤال و جواب ها وقت زیادی داریم.»
خواه ناخواه من هم بلند شدم ولی او را نگه داشتم گفتم:« نه همین حالا باید بدونم موضوع چی بود.»
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh