مگر اجل برهاند مرا ز عشق ارنه
به زندگی نتوانم رها شدن ز شما
#اوحدی_مراغهای
#شعر
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ
ای هیچ! برای هیچ، در هیچ مپیچ
(زندگی رو سخت نگیر! سخت بگیری سخت میگذره)
#نقاشی_خط
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
در داوِ عشق دست تهی نیست عذر مرد
من از میان مدعیان، «جان» گذاشتم!
(داو: نوبت بازی در قمار)
#هوشنگ_ابتهاج
#شعر
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
ای که گویی چونی از غم، چون بوَد؟
تن ز جان تنها، دل از دلدار دور
#جامی
#شعر
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
تار و پود موج این دریا بههم پیوستهاست
میزند بر هم جهان را هر که یک دل بشکند
#صائب_تبریزی
#شعر
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
📚سبکهای ادبی در ایران
سبک در اصطلاح ادبی، به معنای طرز خاصی از نظم و نثر و معادل style است.
به عبارت بهتر، سبک، روشی است که هر نویسنده و شاعر برای بیان اندیشه خود برمیگزیند.
سبکها را از منظرهای مختلف میشود تقسیمبندی کرد، جغرافیایی، تاریخی، شخصی و...
مثلا در سبکشناسی نظم(شعر)
این تقسیمبندی متداول است:
سبک خراسانی
سبک عراقی
سبک هندی
سبک بازگشت
و سبک شعر نو و معاصر.
و البته از آنجاییکه تغییر سبکِ ادبی، اتفاقی ناگهانی نیست، بین هر دو سبک، یک دورهی بینابین (یا دوره گذار از سبک قبل به سبک بعد) نیز وجود دارد.
مثلا بین سبک خراسانی و عراقی دوره بینابینی داریم که به آن سبک دوره سلجوقی میگوییم. بین بقیهی سبکها هم به همین ترتیب.
هر سبک ویژگیهای زبانی و ادبی و فکری مخصوص به خود را دارد.
رودکی، منوچهری، فردوسی، ناصرخسرو و... از شاعران معروف سبک خراسانیاند
سعدی و حافظ و مولانا و ... از شاعران شاخص سبک عراقیاند
صائب و بیدل دهلوی و امیرخسرو دهلوی و ... از شاعران سرآمد سبک هندیاند
و الی آخِر...
در نثر هم تقسیم بندی رایج اینگونه است:
سبک مرسل(ساده)
سبک موزون
سبک فنی
سبک متکلف
سبک ساده
سبک معاصر
که باز بین هر کدام دورههای بینابینی وجود دارد.
پدر سبکشناسی ایران ملکالشعرای بهار است که با تالیف کتاب سبکشناسی پای این شیوه تحلیل را به علوم ادبی باز کرد.
این مختصرترین توضیحی است که میشود دربارهی سبکهای ادبی در ایران داد.🌹
#سبکادبی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
واپسین موقفِ معراجِ حقیقت، زهراست
سِرّ توحید، در آیینه غیرت زهراست
روح آدم، شرف خاتم، دردانهی غیب
ذات عصمت، نفَسِ صبح قیامت زهراست
مصدرِ واجب و ممکن ز ازل تا به ابد
بادهی وحدت و خمخانهی کثرت زهراست
خشم و خشنودی حق، غایت پاداش و جزا
رایتِ رحمت و تمهیدِ شفاعت زهراست
به عبادت نرسد عادت دینداری ما
گر ندانیم که معیار عبادت زهراست
منشأ بود و نبود، آینهپرداز وجود
وحدت غیب و شهودِ احدیت زهراست
در نمازی که وضویش بوَد از خون جگر
قبلهی باطنِ اربابِ طریقت زهراست
نه همین ام ابیهاست به تقدیم وجود
شخص روحالقدس و شأن ولایت زهراست
"جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه"
سرّ سرمستیِ هفتاد و دو ملت زهراست
غایت سیر وجود است رسیدن به علی
غایت سیر علی هم چو بِدایت زهراست
#یوسفعلی_میرشکاک
#شعر_آیینی
#فاطمیه
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
افلاک که جز غم نفزایند دگر
ننهند بهجا تا نربایند دگر
ناآمدگان اگر بدانند که ما
از دهر چه میکشیم نایند دگر
#خیام_نیشابوری
#شعر
#شکسته_نستعلیق
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
چلیپا یکی از پرکاربردترین قالبها و شیوههای نگارش در خوشنویسی بهویژه در ایران است. چلیپا مورب نوشتنِ دو بیت یا چهار مصراع از شعری، با مضمون و پیامِ واحد، در یک صفحه مستطیل است که با وجود کلمات ناموزون و ناهمگون باید نسبتهای مشترک و پیوستگی داشته باشند و در آن اصول زیبایی رعایت شود.
#خوشنویسی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
غمت مباد و گزندت مباد و درد مباد
که مونس دل و آرام جان و دفع غمی
#سعدی
#شعر
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
دنیا خوشست و مال عزیزست و تن شریف
لیکن رفیق بر همه چیزی مقدم است
#سعدی
#شعر
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
تفاوتی نکند گر ترش کنی ابرو
هزار تلخ بگویی هنوز شیرینی
#سعدی
#شعر
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
برآمیزی و بگریزی و بنمایی و بربایی
فغان از قهر لطف اندود و زهر شِکرآمیزت
#سعدی
#شعر
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
من چه در وهم وجودم چه عدم، دلتنگم
از عدم تا به وجود آمدهام، دلتنگم
راز گلکردن من، خونجگرخوردن بود
از درآمیختن شادی و غم دلتنگم
خوشهای از ملکوت تو مرا دورانداخت!
من هنوز از سفر باغ ارم دلتنگم
گرچه بخشید گناه پدرم آدم را!
به گناهان نبخشوده قسم دلتنگم
حال، در خوف و رجا رو به تو برمیگردم
دو قدم دلهره دارم، دو قدم دلتنگم
نشد از یاد برم خاطرهی دوری را
گرچه امروز رسیدیم به هم! دلتنگم!
#فاضل_نظری
#شعر
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
دل شکستهی ما را تو از زمین بردار
اگرچه خسته و پهلوگرفتهای بانو
#فاطمیه
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
14 Javanmardi Dar Jang Ta.mp3
2.01M
سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۹
جوانمردی را در جنگ تاتار جراحتی هول(:سخت) رسید.
کسی گفت: فلان بازرگان نوشدارو دارد. اگر بخواهی باشد که دریغ ندارد.
گویند آن بازرگان به بخل معروف بود.
گر به جای نانش اندر سفره بودی آفتاب
تا قیامت روز روشن کس ندیدی در جهان
جوانمرد گفت: اگر خواهم دارو دهد یا ندهد و گر دهد منفعت کند یا نکند، باری خواستن از او زهر کشنده است.
هر چه از دونان(:فرومایگان)به منّت خواستی
در تن افزودیّ و از جان کاستی
(:چیزی از آدمهای پست بخواهی ممکن است به ظاهر و به جسم تو چیزی اضافه شود ولی از جانت چیزی کم میشود)
و حکیمان گفتهاند: آب حیات اگر فروشند فیالمثل به آبِروی، دانا نخرد که مُردن به علت(:بر اثر بیماری) به از زندگانی به مذلّت(:خواری).
اگر حنظل خوری از دست خوشخوی
به از شیرینی از دست تُرُشروی
(حنظل:میوهای تلخ)
#سعدی_خوانی
#گلستان
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
به گفتگوی تو خیزم به جستجوی تو باشم
#سعدی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
هر که خَلق از خُلق او خشنود نیست
هیچ قدرش بر درِ معبود نیست
#عطار_نیشابوری
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast