از ما استخوانهایی خواهد ماند
که حسین(ع) را دوست دارد،
و روحی که آوارهی اوست
#شب_جمعه
#شب_زیارتی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای نابودیشان
دعای این کودک کافیست...
یا رب یارب یا رب🤲
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
نی و نماد آن در ادب فارسی:
نی اغلب نماد تُردی و شکنندگی و در عین حال، انعطاف به شمار میآید.
در مثنوی مولوی، نماد عارف و انسانی است که از خدا دور افتاده و با آواز حزینش، آرزوی بازگشت به اصل خویش را نشان میدهد. نیستان هم عالم بالاست که از آن دور شده و خواهان بازگشت به آن جا و نزد خداوند است.
بشنو این نی، چون شکایت میکند
از جداییها حکایت میکند
کز نیستان تا مرا ببریدهاند
در نفیرم، مرد و زن نالیدهاند
سینه خواهم شَرحهشَرحه از فِراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
هر کسی کاو دور ماند از اصل خویش
بازجوید روزگار وصل خویش
نفیر: فریاد
شرحهشرحه: پارهپاره
مثنوی معنوی،دکتر برزگر خالقی
ج ۱، ص ۳
#مولانا
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
12.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کتابی که برای نصیحت پسرش نوشت، ادبیات فارسی را تکان داد!
#قابوسنامه
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
به جان جوشم که جویای تو باشم
خسی بر موج دریای تو باشم
تمام آرزوهای منی، کاش
یکی از آرزوهای تو باشم
آیینهای برای صداها، شفیعی کدکنی، ص ۱۵.
#شفیعی_کدکنی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
یادآوری🕯🕯🕯
قالب شعری
مثنوی:
شعری است با بیتهای مُصَرَّع که هر بیت قافیهای مستقل دارد. خاص ایرانیان و فارسیزبانان است. مثنوی، مناسبترین قالب برای بیان داستانها و مطالب طولانی است؛ زیرا قافیهی هر بیت، مستقل است و شاعر میتواند پس از چند بیت، از قافیهی قبلی نیز استفاده کند.
کلیله و دمنهی منظوم رودکی و آفریننامهی ابوشکور بلخی، از اولین مثنویهای شعر فارسی است.
از نظر محتوا، مثنویها به چهار دسته تقسیم شدهاند:
۱ - حماسی و تاریخی؛ مانند: شاهنامهی فردوسی و اسکندرنامهی نظامی گنجوی.
۲ - اخلاقی و تعلیمی؛ مانند: بوستان سعدی و گلشن راز محمود شبستری.
۳ - عاشقانه و بزمی؛ مانند: خسرو و شیرین نظامی و وِیس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی.
۴- عارفانه؛ مانند: مثنوی مولوی، حدیقه الحقیقهی سنایی و منطق الطیر عطار.
پروین اعتصامی، حمیدی شیرازی و شهریار از مثنویگویان معاصرند.
اینک بخشی از آغاز مثنوی مولوی:
بشنو این نی چون شکایت می کند
از جداییها حکایت میکند
کز نیستان تا مرا ببریدهاند
در نَفیرم مرد و زن نالیدهاند
سینه خواهم شَرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
هر کسی کاو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش...
نیستان: نیزار. منظور عالم حقیقت و عالم وحدت است
نی: انسان جداشده از عالم بالا
نفیر: بانگ بلند نی، فریاد.
شرحه شرحه : پاره پاره.
آرایههای ادبی، ص ۴۳ - ۴۶ و گزیدهی متون ادب فارسی، ص ۸۴.
#قالبهای_شعری
#مثنوی
#اطلاعات_ادبی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
ما دل سپردهایم به گریه برای هم
باران به جای من، من و باران به جای هم
ابری گریست در من و در وی گریستم
تا دم زنیم دم زدنی در هوای هم
ما تاب خوردهایم که ما قد کشیدهایم
گهوارههای چابکمان دستهای هم
باری به پایبندی هم پیر میشویم
تا پیر میشوند درختان به پای هم
غم نیست نیستن که همه در تداومیم
چون ابتدای یک دگر از انتهای هم
تنها صداست آنچه در این راه ماندنی است
خوش باد زنده ماندنمان در صدای هم
#حسین_منزوی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast