سخن تازه
از مولوی
هین، سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود
وارهد از حدّ جهان، بی حد و اندازه شود
خاک سیه بر سر او، کز دم تو تازه نشد
یا همگی رنگ شود، یا همه آوازه شود
هر که شدت حلقهی در، زود بَرَد حُقّهی زر
خاصه که در باز کنی، مَحرم دروازه شود...
ناقهی صالح چو ز کُه زاد، یقین گشت مرا
کوه پیِ مژدهی تو، اُشتُر جَمّازه شود
راز نهان دار و خَمُش، ور خمشی تلخ بُوَد
آن چه جگرسوزه بُوَد، باز جگرسازه شود
نکات:
حقهی زر: محفظهی کوچکی که در آن، زر و جواهر قیمتی را نگهداری کنند.
ناقهی صالح: شتر مادهای که صالح پیامبر برای قوم ثَمود به عنوان معجزه از کوه خارج ساخت؛ هنگامی که بزرگ آن قوم، از آن حضرت تقاضای معجزه کرد تا به او ایمان بیاورند.
اشتر جمازه: شتر تیزرو
خمش: یا خاموش، تخلص دیگر مولانا نیز میباشد
در عشق زنده بودن، گزیدهی غزلیات شمس، دکتر شفیعی کدکنی، ص ۱۳۳ ، ۳۱۰ و ۳۱۱.
#غزلیات_شمس_مولوی
#شفیعی_کدکنی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#جهانِ_جان
#انسان_شناسی_۱۲۳
#استاد_شجاعی
#استاد_عالی
⚡️چرا من اینهمه سال دارم مرتب نماز شب میخونم، اما اصلاً برای خدا به بیتابی و دلتنگی نیفتادم؟
⚡️چرا من اینهمه سال دارم سخنرانی گوش میکنم، کتابهای معرفتی میخونم، اما تغییر زیادی در وجود من اتفاق نمیفته؟
⚡️چرا من در طول روز، اشتیاقی برای حرف زدن با امام زمان علیهالسلام ندارم؟
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر سوی موج فتنه گرفتهست و زین میان
آسایشی که هست مرا در کنار توست
صلّی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
#شب_جمعه
#شب_زیارتی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
ما گرم نماز با دلی آسوده
او خفته به خاک جبهه خونآلوده
ما منتظر امام غائب هستیم
او منتظر امام قائم بوده
#سیدمحمدمهدی_شفیعی
#یاد_شهدا
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
#بداهه
#مطروحه
میخواهمت، چنان که شبِ خسته خواب را
میجویمت، چنان که لبِ تشنه آب را
◇شاعر:قیصرامینپور
◇وزن: مستفعلن مفاعل مستفعلن فعل
یا
مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
◇قافیه: خواب، آب،....( اب )
ردیف: را
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
هدایت شده از فصل فاصله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مثل گنجشکی در صاعقهها، بارانها
سخت میلرزد از وحشت بمبارانها
صحبت برگ و تگرگ است میان دو لبش
که از آن میخورد اینگونه به هم دندانها
شانۀ کوچک او دست خودش نیست، ببین
گوییا موج تب آمیخته با هذیانها
بهت او سخت شبیه است به مبهوتی آن
بیگناهی که بریزد به سرش بهتانها
بمب میافتد و چون زلزله میلرزد از آن
قامت پنجرهها و کمر ایوانها
کوچهاش بود کجا؟ خانۀ او بود کجا؟
چه شبیهاند به یکدیگر این ویرانها
مادرش نیست، ولی حتما" برمیگردد
پیش از آنی که شود خشک گل گلدانها
با خودش میگوید مادر برمیگردد
با همان سینی و لبخند و همان لیوانها
باز این کوچه پر از خندۀ ما خواهد شد
خانه پر میشود از زمزمۀ مهمانها
شهرِ ویرانشده پر میشود از آویشن
میفروشند گل و شادی در دکّانها
باز گلدان لب پنجره گل خواهد داد
مثل وجدان و دل مردۀ این انسانها...
#محمدرضا_ترکی
#کودکان_غزه
#مرگ_انسانیت
#مرگ_وجدان
@faslefaaseleh