بیتهایی از حافظ
نه هر که چهره برافروخت، دلبری داند
نه هر که آینه سازد، سکندری داند
نه هر که طرفِ کُلَه، کج نهاد و تند نشست
کلاهداری و آیین سروری داند
تو بندگی چو گدایان، به شرط مُزد مکن
که دوست خود، روشِ بندهپروری داند
غلام همت آن رندِ عافیتسوزم
که در گداصفتی، کیمیاگری داند
وفا و عهد، نکو باشد ار بیاموزی
و گر نه هر که تو بینی، ستمگری داند...
نکات:
بیت ۱ - چهره برافروختن: چهره را سرخ و آرایش کردن
آینهی اسکندر: آینهای بود از هنرهای ارسطو که بر سر منارهی اسکندریه نصب کرده بودند. این آینه، از جنس آینههای کُروی بوده است برای نمایاندن اشیای دور و ربطی به فانوس دریایی که در شب برای راهنمایی کشتیها بر بالای برج بلندی نصب میکردند، نداشته است
بیت ۲ - طرف: گوشه.(بنا به ضرورت وزن، ر باید ساکن خوانده شود.)
کلاه کج نهادن: کنایه از فخر و مباهات کردن، خود را بزرگ دانستن
تند نشستن: خشن و غضبناک نشستن
کلاهداری: پادشاهی و تاجداری. کلاه در این جا به معنی تاج است
بیت ۴ - رند: شخصی که ظاهرش در ملامت و باطنش در سلامت باشد
عافیت: سلامت و رستگاری، زهد و پارسایی
گداصفتی: تهیدست و نیازمند بودن
کیمیاگری: ناقص را کامل کردن
با تلخیص از شاخ نبات حافظ، ص ۴۱۵ و ۴۱۶.
#حافظ
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
ام البنین خطاب به پسرش عباس:
دوباره گفتم: دیگر سفارشت نکنم
دوباره گفتم: جان تو و حسین، پسر!
دوباره گفتم و گفتی: "بهروی چشم عزیز!"
فدای چشمت، چشم تو بیبلا مادر
مدام بر لب من "انیکاد" و "چارقل" است
که چشم بد ز رخت دور، بهتر از جانم!
بدون خُود و زره نشنوم به صف زدهای
اگرچه من هم "جوشن کبیر" میخوانم...
شنیدهام که خودت یکتنه سپاه شدی
شنیدهام که علم بر زمین نمیافتاد
شنیدهام که به آب فرات، لب نزدی
فدای تشنگیات ... شیر من حلالت باد
بگو چه شد لب آن رود، رود تشنه من
بگو چه شد لب آن رود، ماه کامل من!
بگو که در غم تو رود رود گریه کنم
کدام دست تو را چید میوه دل من؟!
بگو بگو که به چشمت چه چشم زخم رسید؟
که بود تیر بر آن ابروی کمانی زد؟
بگو بگو که بدانم چه آمده به سرت
بگو بگو که بدانم چه بر سرم آمد...
همین که نام مرا میبرند میگریم
از این به بعد من و آه و چشم تر شدهای
چه نام مرثیهواریست "مادر پسران"
برای مادر تنهای بیپسرشدهای
#محمدمهدی_سیار
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
هدایت شده از صبح تازه دم
( عاطفه جوشقانیان)
بسم الله النور
افتاده تن ستاره ها در این راه
تا باز شود مسیر پابوسی ماه
ای شام تو را به صبح خواهند رساند
یاران کنونی اباعبدالله
#عاطفه_جوشقانیان
#سیدرضی
#شهید_سید_رضی_موسوی
@sobhetazedam
انسان شناسی ۱۵۵.mp3
12.2M
#جهانِ_جان
#انسان_شناسی_۱۵۵
#استاد_شجاعی
#استاد_امینی_خواه
- حرف زدنِ چشم در چشم،
- تخاطب دونفره،
- رفاقت چهره به چهره، با خدا رو بلدیم؟
✦ عاشقی آموختنی است!
تا این لحظه دنبال آموختنش بودیم؟
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
بگویم یا علی این بار محکم
که دل خالی شود از گرد ماتم
شهادت پیش من معنی ندارد
مگر در سایهسار «نخل میثم»
#نخل_میثم
#غلامرضا_سازگار
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
رباعی گفتی و تقدیم سلطان غزل کردی
معمای ادب را با همین ابیات حل کردی
رباعی گفتی و مصراعی از آن را تو ای بانو
میان اهل عالم در وفا ضربالمثل کردی
فرستادی به قربانگاه اسماعیلهایت را
همان کاری که هاجر وعده کرد و تو عمل کردی
کشیدی با سرانگشتت به خاک مُرده، خطی چند
تمام شهر یثرب را به خاک طف بدل کردی
خودش را در کنار مادرش حس کرد، بغضش ناگهان وا شد
خدا را شکر بودی زینب خود را بغل کردی
چه شیری دادهای شیران خود را که شهادت را
درون کامشان شیرینتر از شهد و عسل کردی
رباعی تو بانو! گرچه تقطیع هجایی شد
به تیغ اشک خود، اِعرابشان را بیمحل کردی
#محسن_رضوانی
#امالبنین
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
🟠 دریافت رایگان مستند « وداع با اسلحه »
این مستند به روایت رویکرد یاسر عرفات در تلاش برای صلح با اسرائیل پرداخته است.
🔷 دیدن این مستند بویژه برای جوانان و نوجوانان ضروری است
🔸 مهمترین دلیل حقانیت مبارزه مردم غزه
🔸چرایی انحصار تنها راه نجات در جهاد
🔸دلایل پیشدستی حماس در حملات
🔸و سوالات و شبهات دیگر
🔻نشانی دریافت رایگان مستند
« وداع با اسلحه » 👇👇👇
http://B2n.ir/p13977
#مبارزه_تنها_راه_نجات
#غزه_قهرمان
#هزینههای_سازش
ای دوست به حنجر شهیدان صلوات
بر قامت بیسر شهیدان صلوات
از دامن زن مرد به معراج رود
بر دامن مادر شهیدان صلوات
#محمدرضا_آقاسی
#مادران_شهدا
(روز وفات ام البنینس به نام روز تکریم مادران و همسران شهدا نامگذاری شده است)
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
انسان شناسی ۱۵۶.mp3
12M
#جهانِ_جان
#انسان_شناسی_۱۵۶
#استاد_شجاعی
من هیچ وقت این آیه رو نفهمیدم :
اَلا بِذکرﷲ تَطمئن القُلوب 👇
یاد خدا قطعاً قلبت رو آروم میکنه .
من نماز که میخونم،
قرآن که میخونم،
روزه که میگیرم،
کار خیر که میکنم،
پس چرا اینهمه اضطراب، نگرانی، بدبینی، شک، زودرنجی، کینه و ....
یه جایِ کارم خرابه، نه؟
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
#آرایههای_ادبی
#جناس
اگر یادتون باشه هفته گذشته گفتیم آرایهها، به لفظی و معنوی تقسیم میشن
آرایههای لفظی هم از سه گروه تشکیل میشدن: سجعها، جناسها، تکرارها.
فرض میگیرم انواع سجعها رو که هفته پیش گفتیم یادتونه😏 و سراغ انواع جناسها میریم که داستانش مفصلتره.
دوستانی که از دبیرستان آرایهها رو یادشونه احتمالا میگن جناس که دو مدل بیشتر نبود، همسان و ناهمسان!
همسان= جناس تام
ناهمسان=جناس اختلافی و جناس افزایشی
پس خبر ندارید که در بعضی کتب بلاغی جناسها رو تا ۶۱ نوع تقسیم کردند!
هرچند برخیش اختلاف در نامگذاریه(همون داستان عنب و اوزوم و انگور) ولی بقیهاش قابل تامل و گاهی جذابه.
حالا هم ما اینجا نمیخوایم همهش رو بگیم (نه به شوری کتب بلاغی، نه به بینمکی کتب دبیرستانی).
برخی از انواعش رو که بیشتر به چشم میان و جالبند رو خدمتتون عرض میکنیم.
و برای اینکه به ذهنتون نزدیک باشه از همون اصطلاحات دبیرستان هم استفاده میکنیم. (ملغمهای از بدیع قدیم و جدید)
#اطلاعات_ادبی
پ.ن.۱ راستی: آرایهها معادل فارسی واژهی بدیع است.
(معادل، نه هممعنی)
پ.ن.۲ خدا رحمت کنه همهی اموات رو، اسم مادربزرگم بدیع بود، بدیعالسادات، (البته ما مامان بدری صداش میکردیم.) همون مهربانی که اسفند گذشته به دارالقرار رفت.
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
از همهی انواع #جناس، موارد بالا رو اینجا خواهیم گفت.
یادآوری میکنم این همهش نیست. مهمترینهاست.
جناس تام:
جناس تام یعنی دو واژه در لفظ، عین هم ولی در معنی متفاوت باشند.
دقت کنید اگر معنی یکی بود جناس نیست!
روان و روان
(جاری، روح و جان)
رود و رود
(نهر، فرزند)
شیر و شیر
یک مثال جذاب از جناس تام:
کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گرچه باشد در نوشتن شیر، شیر
..........(قیاس گرفتن: مقایسه کردن)
آن یکی شیر است اندر بادیه(بیابان)
و آن یکی شیر است اندر بادیه(قابلمه)
آن یکی شیریست که آدم میخورد
و آن یکی شیریست که آدم میخورد
#اطلاعات_ادبی
#آرایههای_ادبی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
حکایتی از بوستان سعدی
یکی مُتّفِق بود بر مُنکَری
گذر کرد بر وی، نکومَحضَری
نشست از خجالت، عرقکرده روی
که آیا خجل گشتم از شیخِ کوی؟
شنید این سخن، پیر روشنروان
بر او بر، بشورید و گفت: ای جوان
نیایدهمی شرمت از خویشتن
که حق، حاضر و شرم داری ز من؟
نیاسایی از جانب هیچ کس
برو جانب حق نگه دار و بس
چنان شرم دار از خداوند خویش
که شرمت ز همسایگان است و خویش
لغات:
متفق: مصمم، قصدکننده
منکَر: کار زشت و ناپسند، گناه
نکومحضر: خوشرفتار، خوشبرخورد
شوریدن: تندی کردن
کلیات سعدی، بوستان، باب نهم در توبه و راه صواب، ص ۳۹۰ و ۳۹۱.
#بوستان_سعدی
#سعدی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
شادم که در این دام اسیر افتادم
در این لحظات دلپذیر افتادم
مثل انسان، بیخود از خود شدم و
از شوقِ «هبوط در کویر» افتادم
#هبوط_در_کویر
#علی_شریعتی
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
انسان شناسی ۱۵۷.mp3
11.18M
#جهانِ_جان
#انسان_شناسی_۱۵۷
#استاد_شجاعی
#استاد_پناهیان
▪️در تعالیم امیرالمؤمنین علیهالسلام؛
ریشهی تمام ناامنیها، تلاطمها، حسادتها، تکبرها، ناامیدیها و ... یک علّت است: #ترس
یعنی:
- ترس علّت حسادت است؟
- ترس علّت تکبر است؟
- ترس علّت کینه و .... است؟
چگونه اثبات میکنید؟
چگونه این #ترس درمان میشود؟
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
•
🍀میبینی ام هنوز
و نمیبیـــنمت هنوز...
دیدن به تو رسید
و ندیدن به من رسید...🍀
اللهمعجّللولیکالفرج🍁
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
گنجینهی دل
چشم فروبسته اگر وا کنی
در تو بُوَد هر چه تمنّا کنی
عافیت از غیر، نصیب تو نیست
غیر تو ای خسته، طبیب تو نیست
از تو بُوَد راحت بیمار تو
نیست به غیر از تو، پرستار تو
همدم خود شو که حبیب خودی
چارهی خود کن که طبیب خودی
غیر که غافل ز دلِ زار توست
بیخبر از مصلحت کار توست
برحذر از مصلحتاندیش باش
مصلحتاندیش دل خویش باش...
ای شده نالان ز غم و رنج خویش
چند نداری خبر از گنج خویش؟
گنج تو باشد دلِ آگاه تو
گوهر تو، اشک سحرگاه تو
مایهی امّید مدان غیر را
کعبهی حاجات مخوان دیر را...
دیوان رهی معیری، ص ۱۲۹ - ۱۳۱.
#رهی_معیری
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast