eitaa logo
شقشقیات. احمدی شیرازی
311 دنبال‌کننده
12 عکس
1 ویدیو
0 فایل
این کانال مربوط به استاد مصطفی #احمدی_شیرازی از اساتید سطوح عالی حوزه است در اینجا تحلیل متون دینی و ایجاد سوال برای پژوهشگران و طلاب می‌پردازیم. @M_AhmadiShirazi دو کانال دیگر مربوط به استاد: @osul_mozaffar @ahmadishirazihekmat
مشاهده در ایتا
دانلود
شقشقیه ۲۰ «حصه چیست؟» گاهی در کتب فقهی، اصولی، منطقی، فلسفی و حقوقی با کلمه «حصه» برخورد می‌کنیم که باید تبیینی صحیح از این کلمه در ذهن ما شکل بگیرد. در ابتدا باید توجه داشت که این لفظ، مشترک لفظی بین دو معنای متفاوت است. معنای اول : همان معنای لغوی این کلمه است که در کتب لغوی به معنای «نصیب، سهم و جیره» آمده است. (نک : لغتنامه دهخدا، لسان العرب، صحاح و ... ذیل ماده حصه) این کلمه با معنای لغوی اش در اشعار فارسی و عربی نیز به طور مکرر آمده است. مثلاً عطار می‌گوید: «طمع وصل تو مجالم نیست/ حصه زین قصه جز خیالم نیست». یا در کلام مولوی چنین آمده است که: «از کلیله بازخوان آن قصه را/ و اندر آن قصه طلب کن حصه را.» در کتب فقهی و حقوقی وقتی با کلمه‌ی «حصه» برخورد می‌کنیم، غالبا همین معنای لغوی مراد است، مگر اینکه قرینه ای وجود داشته باشد که نشان دهد مراد از این کلمه، معنای لغوی آن نیست. مثلاً در کتاب مکاسب شیخ انصاری چنین می‌خوانیم : « ثمّ إنّ البيع المذكور صحيح بالنسبة إلى المملوك بحصّته من الثمن، و موقوف في غيره بحصّته.» معنای دوم : معنای اصطلاحی این کلمه در علم فلسفه است که شهید مطهری ره در جلد نهم مجموعه آثار (شرح مبسوط منظومه) صفحه 203 آن را به خوبی تبیین کرده اند و ما در اینجا به نحو خلاصه و شاید بتوان گفت که با زبان دیگری آن را توضیح خواهیم داد ان شاءالله. وقتی که ما موضوع و محمولی مثل «زید عالم» و یا مضاف و مضاف الیهی مثل «غلام زید» داریم، در اینجا سه امر داریم. اولا یک «مقیَّد» داریم که دارای یک قیدی شده است، پس امر دوم همان «قید» است که در این مثالها عالم بودن یا زید بودن است. اما در اینجا یک امر سومی هم وجود دارد که به آن «تَقیُّد» گفته میشود یعنی رابطه بین علم و زید، و غلام و زید که همان مال زید بودن غلام است. اگر ما فقط مقیَّد و تقیُّد را داشته باشیم و قید را بیرون بیندازیم به آن «حصه» گفته می‌شود و به اصطلاح می‌گویند «تقیُّدٌ جزءٌ و القیدُ خارجیٌّ» یعنی تقید جزء است و داخل در معناست اما قید خارج از معناست. مرحوم محقق نایینی برای حل اشکال شرط متاخر (در آینده به این بحث خواهیم پرداخت) به همین معنا از حصه تمسک یافته اند (به بخش مقدمه واجب، بحث شرط متاخر از کتاب فوائد الاصول مراجعه شود) و جناب علامه مظفر ره نیز در همین بحث از کتاب شریف «اصول الفقه» همین بیان و مبنا از «حصه» را از استادشان محقق نایینی رحمه الله پذیرفته اند. و اما در علم فلسفه نیز حضرت علامه طباطبایی رحمة الله و رضوان الله تعالی علیه، در کتاب شریف «بدایة الحکمة» در مرحله‌ی اول، فصل ششم، بحث «حصه» را با همین معنا ذکر کرده‌اند. @sheqsheqiat
شقشقیه ۲۱ «تبیین کلی عقلی» یکی از مباحثی که در فلسفه، منطق، اصول و برخی علوم دیگر به کرات مورد استفاده قرار می‌گیرد، بحث کلی طبیعی، کلی منطقی و کلی عقلی است. در این مبحث بنا بر تبیین کلی عقلی است و انشاءالله در آینده به کلی طبیعی و منطقی پرداخته خواهد شد. مرحوم علامه مظفر رحمه الله در کتاب شریف «المنطق» مبحثی را به تبیین این سه بحث اختصاص داده اند. ایشان برای تبیین این سه قسم از کلی، از راه تبیین به وسیله مثال وارد شده‌ و آنها را توضیح داده‌اند و می‌فرمایند: ما در مثال «الانسان کلیٌ» اگر انسانِ کلی را ملاحظه کنیم به آن کلی عقلی گوییم، و اگر «الانسان» را ملاحظه کنیم به آن کلی طبیعی و اگر «کلی» را ملاحظه کنیم به آن کلی منطقی می‌گوییم. به نظر حقیر همان طور که بزرگان فرموده‌اند، تبیین به وسیله‌ی مثال همان‌قدر که مقرِّب است، مبعِّد نیز است. لذا بهتر این است که اولاً ضابطه و مناط مسأله بیان شود و آنگاه مثال آن ذکر شود. در توضیح کلی عقلی باید گفت که «کلی عقلی در مقابل حصة قرار می‌گیرد و عبارت است از جمع بین مقیَّد، قید و تقیُّد». فرق حصه و کلی عقلی: پس فرق حصه و کلی عقلی این است که در حصة، قيد، خارج از لحاظ است و فقط مقیَّد و تقیُّد مورد لحاظ قرار می‌گیرند اما در کلی عقلی هر سه امر مورد لحاظند. در مثال «غلام زید»، اگر «زید، غلام و نسبت و رابطه و تقیُّد بین زید و غلام» هر سه با هم ملاحظه شوند، به آن کلی عقلی می‌گوییم. در مثال «الانسان کلی» نیز ماجرا به همین شکل است و کلی عقلی در اینجا یعنی انسان و کلی و رابطه و نسبت بین انسان و کلی، همگی با هم ملاحظه شوند و با هم جمع شوند. نتیجه‌ی فرق بین حصة و کلی عقلی: نتیجه‌ی اساسی در فرق بین «حصة» و «کلی عقلی» این است که حصه در خارج موجود خواهد بود اما کلی عقلی چون جمع بین هر سه امر است هیچ گاه در خارج تحقق نخواهد داشت و موطن و ظرف آن فقط و فقط ذهن خواهد بود. مرحوم آخوند خراسانی رحمه الله در تبیین چگونگی حقیقت حروف به همین فرق توجه داشته‌اند و فرموده‌اند که اگر حروف را به نحو مشهور ملاحظه کنیم، کلی عقلی خواهند شد و موطنی جز ذهن نخواهند داشت و پا به عالم واقع و خارج نخواهند گذاشت. و حضرت علامه طباطبایی رحمة الله و رضوان الله تعالی علیه در فصل ششم از مرحله اول از کتاب شریف بدایة الحکمة هر دو بحث حصه و کلی عقلی و نیز فرق آنها و نتیجه فرق آنها را از زبان برخی حکما نقل کرده‌اند. نکته مهم: به طور مکرر و به وضوح در نزد برخی طلاب دیده می‌شود که بین فرق و نتیجه‌ی فرق خلط و اشتباه صورت می‌گیرد که موجب عدم اتقان ذهنی ایشان خواهد شد. در مورد فرق و نتیجه فرق در آینده بیشتر بحث خواهیم کرد ان شاءالله. @sheqsheqiat