eitaa logo
شاعرانه
29.8هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
630 ویدیو
47 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
تو را است معجزه در کف... به مناسبت انتشار سروده‌ای که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در آستانه عملیات وعده صادق خواندند در آستانه عملیات تنبیهی «وعده صادق» حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در یکی از جلسات مرتبط، یک بیت شعر از غزلی که چندسال پیش با تلمیح از آیات قرآن مجید درباره رویارویی حضرت موسی(علیه السلام) با فرعون و ساحرانِ فرعونی سروده بودند، برای این عملیات خواندند: تو را است معجزه در کف زِ ساحران مهراس عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز تصویر سازی دیجیتال برای شعر حضرت اقا ✍️ استاد حسن روح الامین 📜 @sheraneh_eitaa
هر وقت که دیدی غَضَبت رو آورد از یک تا صد شماره کن ای سره مرد در ضمن شماره عقلت آید سر جای دیگر نکنی آنچه نمی باید کرد 📜 @sheraneh_eitaa
می تپد هر لحظه قلبم در هوایِ شهرری زائرم! عمریست هستم آشنایِ شهرری حاجتم را بی برو برگرد میگیرم سریع از دو دست حضرت مشکل گشایِ شهرری دست-خالی رد نخواهد کرد مانند حسن(ع) سائلم بر آستانِ مجتبایِ شهرری خواندمش عبدالعظیم(ع) و پیش او تعظیم کرد پا به پایم، رو به صحنش جای جایِ شهرری أشهدُ أنّ حسن(ع) را دوست دارم بشنوم در اذانِ صبح از گلدسته هایِ شهرری پرچم مشکی به روی گنبدش گریان شده نیمۂ شوّال شد روز عزایِ شهرری داغدارش شد امام هادی(ع) و با حال زار اشک جاری میشود از سامرایِ شهرری خوانده ام از قبرهای غرقِ در خاکِ بقیع نیمه شب ها گوشۂ صحن و سرایِ شهرری سال های سال؛ گریان! روضه خوان ها خوانده اند از شهید تشنه لب در کربلای شهرری! 📜 @sheraneh_eitaa
دانی که چها چها چها میخواهم؟ وصل تو من بی سر و پا می‌خواهم فریاد و فغان و ناله‌ام دانی چیست؟ یعنی که تُرا تُرا تُرا می‌خواهم... 📜 @sheraneh_eitaa
قصد دارم که شبی زلف تورا شانه کنم و اگر جور شود بوسه ی دزدانه کنم نه فقط از رخ و از گونه و از کنج لبت بلکه بر خاک رهت بوسه ی جانانه کنم شبتون در پناه حق🌙 📜 @sheraneh_eitaa
صبح را با غزلِ چشم تو مینوشم و بـاز مثل هرروز تو در مَطلعِ شعرم هستی |صبحتون بخیر و پر برکت🌸🌿 📜 @sheraneh_eitaa
من کیستم ز مردمِ دنیا رمیده‌ای چون کوهسار پای به دامن کشیده‌ای از سوز دل، چو خرمن آتش گرفته‌ای وز اشک غم، چو کشتی طوفان رسیده‌ای چون شام، بی رخ تو به ماتم نشسته‌ای چون صبح، از غم تو گریبان دریده‌ای سر کن نوای عشق که از های و هوی عقل آزرده‌ام چو گوش نصیحت شنیده‌ای رفت از قفای او دل از خود رمیده‌ام بی تاب تر ز اشک به دامن دویده‌ای ما را چو گردباد ز راحت نصیب نیست راحت کجا و خاطر ناآرمیده‌ای بیچاره‌ای که چاره طلب می کند ز خلق دارد امید میوه ز شاخ بریده‌ای از بس که خون فرو چکد از تیغ آسمان ماند شفق به دامن در خون کشیده‌ای با جان تابناک ز محنت سرای خاک رفتیم همچو قطرهٔ اشکی ز دیده‌ای دردی که بهر جان رهی آفریده‌اند یا رب مباد قسمت هیچ آفریده‌ای 📜 @sheraneh_eitaa
بارید ابر بر گل پژمرده‌ای و گفت کاز قطره بهر گوش تو آویزه ساختم از بهر شستن رخ پاکیزه‌ات ز گرد بگرفتم آب پاک ز دریا و تاختم خندید گل که دیر شد این بخشش و عطا رخساره‌ای نماند، ز گرما گداختم ناسازگاری از فلک آمد، وگرنه من با خاک خوی کردم و با خار ساختم ننواخت هیچگاه مرا، گرچه بیدریغ هر زیر و بم که گفت قضا، من نواختم تا خیمهٔ وجود من افراشت بخت گفت کاز بهر واژگون شدنش برفراختم دیگر ز نرد هستیم امید برد نیست کاز طاق و جفت، آنچه مرا بود باختم منظور و مقصدی نشناسد به جز جفا من با یکی نظاره، جهان را شناختم 📜 @sheraneh_eitaa
به خاک کوی تو ای فخر عالمین سلام به زائرت که بود زائر حسین سلام تو در تمام محافل چراغ انجمنی تو در ریاض ادب سروناز هر چمنی تو نجل بوالحسن و نور دیده ی حسنی تو کیستی ولی اولیای ذوالمننی به درگه تو ملایک برند روی رجا عزیز فاطمه! دامان ری کجا تو کجا؟ تو باب رحمت حقّ را به خلق بگشادی تو سایه بر سر این مرز و بوم بنهادی تو نور بودی و در دیده ی ری افتادی تو از صفای قدم آبرو به ری دادی از آن زمان که شد این خاک پاک مدفن تو دمد به پیکر ری جان تازه از تن تو سلام بر فقهایی که در جوار تواند به خاک خفته و در سایه ی مزار تواند هزار قافله دل راهی دیار تواند خوش آن گروه که پیوسته در کنار تواند به دوستی شما ازدحام ما اینجاست صفا و مروه و رکن و مقام ما اینجاست خدا ز مهر تو ما را جدا نگرداند به کوی غیر تو ما را رها نگرداند مرا به هجر شما مبتلا نگرداند اسیر سلسله ی این بلا نگرداند دعا کنید اسیر غم شما باشم به هر کجا که روم میثم شما باشم 📜 @sheraneh_eitaa
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق زندگی، فهم نفهمیدن هاست زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست فرصت بازی این پنجره را دریابیم در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم پرده از ساحت دل برگیریم رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند چای مادر، که مرا گرم نمود نان خواهر، که به ماهی ها داد زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست من دلم می‌خواهد قدر این خاطره را دریابیم 📜 @sheraneh_eitaa
گیسوی تو ای دوست کمند است و طناب است زلفی برسان دور گلویم که ثواب است من ظرفیت دیدن خورشید ندارم خوب است که بر چهره ی زیبات نقاب است بیمار توام حضرت سلطان خراسان باید گره بر پنجره فولاد شما بست ناخواسته مشغول سلوک است و تقرب هر زائر دلخسته که در صحن تو خواب است در چار طرف خنجر و انگشتر و شمشیر بالای سرت روضه ی گودال به قاب است فریاد همه آبخوری های حریمت ای وای علی اصغر و ای وای رباب است فهمیده ام از مرثیه ی یابن شبیب ات زخمی شدن پلک تو از بزم شراب است 📜 @sheraneh_eitaa
سعید قصاب کاشانی از شاعران دورهٔ صفویه بود که در سدهٔ یازدهم و دوازدهم قمری می‌زیست. از زندگی وی اطلاعات دقیقی در دست نیست و خود نیز در اشعارش به احوال خود اشاره نکرده است. اما آنچه به طور جسته و گریخته از اشعار او درک می‌شود این است که مردی کاسب و تهیدست بوده است. به‌طور قطع و یقین حرفهٔ او قصابی بوده و به همان جهت تخلص خود را «قصاب» قرار داده است. وی در مقاطع بعضی غزل‌ها از حرفهٔ خود مضامین عالی برآورده است، مانند تشبیه مژه‌ها به قناره (چنگک قصابی) در بیت زیر: «قصاب! دور دیده ز مژگان شوخ او از هر طرف ز بهر دل ما قناره‌ای‌ست» در تذکرة المعاصرین حزین لاهیجی آمده: سعید قصاب اهل کاشان بود و حرفه‌اش قصابی. وی شعر بسیاری از مردم را حفظ داشت و به مجلس شعرا رفته و در گفتن غزل‌ها با ایشان همراهی می‌کرده است. وی معاصر و معاشر صائب تبریزی بود و مکرر اشعار خود را نزد وی می‌خواند و نزد او می‌آموخت. گفته‌اند که او سواد نداشته اما معروف بوده که در قوافی و استعمال لفظ اشتباه نمی‌کرده است. نقل شده که قصاب کاشانی در اواخر عمر ترک پیشهٔ خود کرده و ساکن مشهد شده و تا آخر عمر آنجا ساکن بوده است. وی پس از درگذشت در آنجا دفن شد (در مورد محل دفن و سال درگذشت او اطلاعات دقیقی در در دست نیست اما با توجه به ذکر درگذشت او در تذکرهٔ حزین، می‌بایست چند سالی قبل از سال تألیف آن کتاب یعنی ۱۱۶۵ هجری قمری درگذشته باشد 📜 @sheraneh_eitaa
رود از جناب دریا فرمان گرفته است یعنی دوباره راه بیابان گرفته است تا حرف آب را برساند به گوش خاک در عین وصل، رخصت هجران گرفته است... تجدید نوبهار به باران رحمت است باران، که خوی حضرت رحمان گرفته است ای تشنگانِ شهرِ فراموش! خواب نیست آری، حقیقت است که باران گرفته است :: بر جاده‌های یخ‌زده این ردّ گامِ کیست؟ این بیرق از کجاست که جولان گرفته است؟ بوی مدینه می‌وزد، این شور از کجاست؟ آیا رضاست راه خراسان گرفته است؟ بر کشتیِ نجات بگوییدمان که کیست این ناخدا که دست به سکّان گرفته است؟ ری کربلاست یا تو حسینی که هجرتت بغداد را چو شام گریبان گرفته است؟ ری خاکِ مرده بود، بگو کیستی مگر کاینک به ضرب گام شما جان گرفته است ایران به دستِ تیغ مسلمان نشد، که حق این خاک را به قوّتِ برهان گرفته است برهان تویی، که آینه‌واری امام را نه نایبی که حکم ز سلطان گرفته است پیغام غیبت است که انشاد می‌کنی در نوبتِ حضور که پایان گرفته است غیبت حضورِ عالم غیب است، وز نهان خورشید سایه بر سر انسان گرفته است ری پایتخت عشق علی شد، چنان‌که قم عشقی که بال بر سر ایران گرفته است... :: یا سیّدالکریم! نگاهِ عنایتی تهران تو را دو دست به دامان گرفته است از تشنگانِ شهرِ فراموش یاد کن تا بشنویم باز که باران گرفته است 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مثل پیروزی نبردی سخت مثل پایانِ خوبِ سالی بد خستگی‌های بی‌کسی در رفت فاتحانه جناب عشق آمد از اسیرانِ خود سوایم کرد ریخت از ابتدا بنایم کرد شاه‌بانوی قصه‌هایم کرد کارم افتاده دست کاربلد وای از آن خنده‌های بانمکش شیطنت‌های ناب و بی‌کلکش دلبری‌های ریز و کم‌کمکش کار من ساخته است صد در صد تُپقش عمدی و فریبنده می‌نشیند به دل همانندِ لکنت بچه‌های یک‌دنده بر سر «لم یلد ولم یولد» من پر از های و هوی سرگردان او پر از شور و شوق بی‌پایان من شبیه شلوغی تهران او شبیه شلوغی مشهد حالِ قلبم که خوب مضطر شد شب قدری دوا میسر شد عاقبت حرف حرف مادر شد گفته بود از علی بگیر مدد ای تبِ گر گرفته در جانم باز آتش بزن بسوزانم من چه مرگم شده؟ نمی‌دانم عشق! عقلم نمی‌دهد به تو قد باز خندید قند من افتاد چشم‌های تو کار دستم داد عشق! پیروزی‌ات مبارک باد دل ما را ببر به حبس ابد 📜 @sheraneh_eitaa
راهی ز زبان ما به دل پیوسته ست کاسرار جهان جان، در آن ره بسته ست تا هست زبان بسته، گشاده است آن را چون گشت زبان گشاده، آن ره بسته ست 📜 @sheraneh_eitaa
مسافر آمده بود و روی صندلی راحتی، کنار چمن نشسته بود؛ دلم گرفته، دلم عجیب گرفته است! تمام راه به یک چیز فکر می‌کردم. و رنگ دامنه‌ها هوش از سرم می‌برد. خطوط جاده در اندوه دشت‌ها گم بود. چه دره‌های عجیبی! و اسب، یادت هست، سپید بود و مثل واژه ی پاکی، سکوت سبز چمن وار را، چرا می‌کرد... 📜 @sheraneh_eitaa
سرمایهٔ راهرو، حضور و ادب است آن‌گاه یکی همّت و دیگر طلب است ناچار بود رهرو از این چار اصول ورنه به مراد دل رسیدن عجب است 📜 @sheraneh_eitaa
ای که چشمم زِ فراق تو شبی خواب نرفت دست من کاش شبی زیرِ سرت خواب رَوَد! شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
‍ به صبح خنده‌ات ، آویزم ای امید محال مگر تلافی شب‌های انتظار کنم ...! |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
هر نسیمی که نصیب از گل و باران ببرد می تواند خبر از مصر به کنعان ببرد آه از عشق که یک مرتبه تصمیم گرفت: یوسف از چاه درآورده به زندان ببرد وای بر تلخی فرجام رعیت پسری که بخواهد دلی از دختر یک خان ببرد ماهرویی دل من برده و ترسم این است سرمه بر چشم کشد، زیره به کرمان ببرد دودلم اینکه بیاید من معمولی را سر و سامان بدهد یا سر و سامان ببرد مرد آنگاه که از درد به خود میپیچد ناگزیر است لبی تا لب قلیان ببرد شعر کوتاه ولی حرف به اندازه ی کوه باید این قائله را آه به پایان ببرد شب به شب قوچی ازین دهکده کم خواهد شد ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد! 📜 @sheraneh_eitaa
🔔قابل توجه مخاطبان محترم🔔 ❓سوالات پر تکرار شما را پاسخ می دهیم، خواهشمندیم تحت هیچ شرایطی دیگر ارسال نفرمایید. 💠اول: استفاده غیر تجاری از مطالب کانال مجاز است.برای تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شادی روح شهدا صلوات 💠دوم برای تبلیغ به کانون تبلیغاتی قاصدک مراجعه کنید. @ghaasedak 💠سوم چنانچه درباره مطالب(متن، عکس، فیلم...) نظری دارید حتما برای ما ارسال کنید. اگر مطالب یا عکسها تکرار می شوند، حتما با ذکر عنوان و مصداق ارسال کنید تا بررسی و اصلاح شود.چنانچه قصد ارسال اثری دارید از طریق لینک ناشناس اقدام کنید. https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53 💠چهارم امکان مشاوره با مشاور برای امور خانوادگی و تربیتی و نیز امکان مشاوره با وکیل برای امور حقوقی با هزینه های بسیار پایین برای شما فراهم شده است.به کانالهای ذیل مراجعه کنید. https://eitaa.com/joinchat/1081803223Cc60a0cb30a @vakil_et 🌹🌹🌹🌹🌹
وقتی که زندگی من هیچ چیز نبود هیچ چیز به جز تیک تاک ساعت دیواری دریافتم باید، باید، باید دیوانه وار دوست بدارم کسی را که مثل هیچکس نیست! 📜 @sheraneh_eitaa
انگشتر التفاتی ای دوست رسید ایزد نکند از تو مرا قطعِ امید انگشت رضا به چشم و جانم بنهاد در حلقه بندگی شدم چون خورشید 📜 @sheraneh_eitaa
می‌بینمت از دور و زیاد است همین هم این سوخته‌دل ساخته با کمتر از این هم صدبار صدایت زدم اما نشنیدی یک چشم بگردان به من گوشه‌نشین هم عشقی که زمینی نشود فایده‌اش چیست؟ ای ماه بینداز نگاهی به زمین هم گفتی که ز خود بگذر و دیدی که گذشتم از روح و روان هم، تن و جان هم، دل و دین هم از پیچ و خم رود گذشتیم و رسیدیم از چشمۀ تردید به دریای یقین هم ای زاهد اگر منکر عشقی به جهنم! ما با تو نیاییم به فردوس برین هم 📜 @sheraneh_eitaa