eitaa logo
شاعرانه
34.5هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
489 ویدیو
34 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
طلو؏ روی زیبای ٺو ای ؏شـق برای من طلو؏ صبح ناب اسٺ...... ٺو باشی در برم حال دلم خوب نباشی بی ٺو دنیایم سراب اسٺ...... |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
روشنى بخشِ شب تار نيامد چه كنم رفت عمر من و دلدار نيامد چه كنم قلب من مخزن الأسرار فراقش باشد حضرت ِمطلع الأنوار نيامد چه كنم "عجل الله تعالى فرجه" مى خوانم حجتِ مطلقِ دادار نيامد چه كنم شور اين سينه ى شيدا به كجا خيمه زده؟ نور اين ديده ى خونبار نيامد چه كنم درد بى صاحبى و غصه ى بى مولايى واى از اين دو خبر از يار نيامد چه كنم! هجر او بند شد و پاى سلوكم را بست چاره ى عبد گرفتار نيامد چه كنم با كلاف دلم عمريست پى اش مى گردم يوسف من سر بازار نيامد چه كنم من ز هجران رخش اشك فشاندم هر شب گريه ام نيز كه به كار نيامد چه كنم! آن غلامم كه شدم چشم به راهش اما شهريارم كه به دربار نيامد چه كنم ذوالفقار علوى منتظرِ خون خواهى است وارث حيدر كرار نيامد چه كنم آتش درد كشد شعله و مادر گويد: مرهم داغى مسمار نيامد چه كنم روضه كرب و بلا شعر مرا جمع كند گفت زينب كه علمدار نيامد چه كنم 📜 @sheraneh_eitaa
فرازی از یک فضل خدای را که تواند شمار کرد؟ یا کیست آن‌که شُکر یکی از هزار کرد؟... ترکیب آسمان و طلوع ستارگان از بهر عبرت نظر هوشیار کرد بحر آفرید و بَرّ و درختان و آدمی خورشید و ماه و انجم و لیل و نهار کرد الوان نعمتی که نشاید سپاس گفت اسباب راحتی که نشاید شمار کرد... چندین هزار منظر زیبا بیافرید تا کیست کاو نظر ز سر اعتبار کرد توحیدگویِ او نه بنی‌آدم‌اند و بس هر بلبلی که زمزمه بر شاخسار کرد... لال است در دهان بلاغت زبان وصف از غایت کرم که نهان وآشکار کرد سر چیست تا به طاعت او بر زمین نهند؟ جان در رهش دریغ نباشد نثار کرد بخشنده‌ای که سابقۀ فضل و رحمتش ما را به حسن عاقبت امیّدوار کرد پرهیزگار باش که دادار آسمان فردوس جای مردم پرهیزگار کرد... 📜 @sheraneh_eitaa
بدون توو نیستی و هستت آقا منم اون نوکر دربستت آقا سرم بالاست اون وقتی که میای خودم گوشیمو می‌دم دستت آقا 📜 @sheraneh_eitaa
🌹آقای علیرضا قزوه از شاعران برجسته کشورمان با سرودن غزلی به استقبال شعر امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) رفته است: گرت هوای ولا باشد از بلا مگریز همیشه محو بلا باش از ابتلا مگریز چو ماه چنگ بزن بر سیاه پرده شب از این شب، این شب لبریز ماجرا مگریز عصای معجزه‌ات را بکوب بر سر سحر ز ناخدا مهراس و ز بی‌خدا مگریز چو گردباد بگرد و سماع طوفان کن چو بیدهای پریشان ز بادها مگریز به روز حادثه از صوفیان غازی شو بیا و مرد قدر باش از قضا مگریز چراغ خیمه چو خاموش گشت باز مگرد تو آمدی که بمانی ز کربلا مگریز بیا و جوشن بی پشت بر تن خود پوش ز خدعه‌های خوارج چو مرتضی مگریز منافقان معاند تو را نظر نزنند از این حضور گرامی به انزوا مگریز نفیر گاو طلایی تو را نترساند عذاب سامریان باش، از صدا مگریز چراغ روشن امن یجیب را بفروز اجابت است، اجابت، تو از دعا مگریز عزیز هموطن من، عزیز هموطنم! از این بهشت صمیمی به ناکجا مگریز نه اژدهاست که کرم شب است اسرائیل بر آر دستی و از این هزارپا مگریز 📜 @sheraneh_eitaa
خدا کـند به سر این انـتـظارها برسد زمان مـرگ، خـزانِ بهـارهـا بـرسد نشد اگر بـرسم من به پـای‌بـوسی تو خدا کـند که از آن سو غبارها برسد توجهی، نظری، گوشه‌چشمی ای آقا یـکـی بـه داد دل بی‌قـرارهـا بـرسـد خدا کـند خـبر هـمسـفـر نـداشـتن تو به گوش پر ز هیاهـوی یارها برسد غروب جمعه تو را خوانده‌ایم و فردا صبح دوباره هر که رود تا به کارها برسد بمان كه شايد اويسی كه وقت كم دارد بـرای دیـدنت از این دیـارهـا بـرسد سحـر ندارم و باید دعـا کـنی که دلم به میـهـمـانی شـب‌زنـده‌دارهـا برسد گنهکاری من را ببخش جان "حسین" همیشه رحـمت شه بر نـدارها برسد اگر که عمر وفایم نکرد، پای تو کاش شبی چو رهگذری بر مزارها برسد 📜 @sheraneh_eitaa
پروانه نجاتی سال ۱۳۴۸ در بهبهان متولد شد. در دوران ابتدایی بود که سرودن را با نوشتن نوحه آغاز کرد. وی کارشناس ادبیات انگلیسی است و به تدریس در آموزش و پرورش اشتغال دارد. او مسئول انجمن شعر «پروین اعتصامی» در اداره کل ارشاد استان فارس و نماینده شعر بانوان ایران در همایش شعر بانوان جهان در کشور بلغارستان بوده است. نجاتی از بانوان شناخته شده در عرصه ادبیات آیینی و دفاع مقدس است و علاوه بر شعر در عرصه نویسندگی نیز فعالیت دارد. از آثار او می‌توان به «سهم ارادت»، «پرندۀ مصلوب»، «خاکستر پروانه»، «داغ و دغدغه» اشاره کرد. 📜 @sheraneh_eitaa
زمین ز بتکده‌ها پُر شده‌ست، ابراهیم! دوباره دور تفاخر شده‌ست ابراهیم گرفته هرز تجمل حصار حوصله را که نان سادگی آجر شده‌ست ابراهیم دمیده بر ریۀ‌ شهر، دود تلخ ریا و روزگار تظاهر شده‌ست ابراهیم مذاق اهل محبت در این زمانۀ‌ بد اسیر طعم تکاثر شده‌ست ابراهیم چه زود گم شده در کوچه‌های عادت، عشق زمین دچار تنفر شده‌ست ابراهیم... تبر به دوش چرا از سفر نمی‌آیی؟ زمین ز بتکده‌ها پُر شده‌ست ابراهیم 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعرخوانی شاعر خوب شیرازی اقای سجاد حیدری قیری در برنامهٔ «سرزمین شعر» 📜 @sheraneh_eitaa
تو نه مهتاب و نه خورشیدی و نه دریایی تو همان ناب ترین جاذبه‌ی دنیایی مثل اشعار اهورایی باران پاکی و به اندازه‌ی لبخند خدا زیبایی خواستم وصف تو گویم همه در یک رویا چه بگویم که تو زیبا تر از آن رویایی مثل یک حادثه‌ی عشق پر از ابهامی و گرفتار هزاران اگر و امایی ای تو آن ناب ترین رایحه‌ی شعر بهار تو مگر جام شرابی که چنین گیرایی؟ من به اندازه‌ی زیبایی تو تنهایم تو به اندازه‌ی تنهایی من زیبایی... 📜 @sheraneh_eitaa
یا صاحب الزمان! رفته ای در سفر و آمدنت دیر شده! مشکلی هست مگر باعث تأخیر شده؟ سالها می گذرد غایبی از دیده ی ما نکند چشم تو از دیدن ما سیر شده؟! آه.. برگرد به آن رأسِ جدا بَر سرِ نی به همان جسم که بازیچه شمشیر شده! تشنه ی ذکر انالمهدی تو هست حسین... طالبِ خون خدا آمدنت دیر شده!! 📜 @sheraneh_eitaa
شب بود و ماه و اختر و شمع و من و خیال خواب از سرم به نغمه ی مرغی پریده بود در گوشه اتاق، فرو رفته در سکوت رؤیای عمر رفته، مرا پیش دیده بود در عالم خیال به چشم آمدم پدر کز رنج چون کمان، قد سروش خمیده بود موی سیاه او شده بود اندکی سپید گویی سپیده از افق شب دمیده بود یاد آمدم که در دل شبها هزار بار دست نوازشم به سر و رو کشیده بود از خود برون شدم به تماشای روی او کی لذت وصال بدین حد رسیده بود چون محو شد خیال پدر از نظر مرا... 📜 @sheraneh_eitaa
مخواه از تو بگذرم، تو خود میانِ خواب هم رها نمی‌کنی مرا، چگونه من رها کنم؟ شبتون در پناه حق🌙 📜 @sheraneh_eitaa
سرصبحی رُخ دلــدار عجـب می چسبد یک عدد چای شکردار عجب می ‌چسبـــد در کنارت بنشینــد،دمی ‌آن راحـتِ جان بعـدِ آڹ، روز پر از کارعجب می چسبـــد |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
بدون توجهان درچشم من زیبانمی آید که خوشبختی سراغ آدم تنها نمی آید شبیه من کسی هرگز برای تو نخواهد مُرد شبیه تو کسی هرگز به این دنیا نمی آید 📜 @sheraneh_eitaa
اسب ها در ابتدا خر بوده اند بلكه از خر نيز خرتر بوده اند اسبها خرهاي پررو بوده اند اهل غوغا و هياهو بوده اند اسبها كه قوم و خويش قاطرند اهل تبليغات و عكس و پوسترند آدمي وقتي كه پررو ميشود گاه اسب و گاه يابو ميشود اسب، كت شلوار پوشيد اسب شد با فرودستان نجوشيد اسب شد اسب از نسكافه نوشي اسب شد با ادا و شیك پوشي اسب شد اسب شير و قهوه می نوشد خر، آب كارِ خر از سربه زيري شد خراب سربه زيري شد بلاي جان خر اي پسر! از سربه زيري كن حذر خر، تواضع مي كند پس ابله است دستش از ميز رياست كوته است اسب شهرت يافت، بار خويش بست خر، به گمنامي دلي خوش كرده است اي خر، اي راوي اول شخص من! باز هم عرعر كن و جفتك بزن اي خر، اي داناي كلِّ باربر! سمبل مردانگي از هر نظر اي خر، اي افسانه ی سيال ذهن عرعرت فريادِ بغضِ كال ذهن جان فداي تار و پود عرعرت زير و بم، اوج و فرود عرعرت خر خيالاتي شد و عرعر نمود خر، خيالاتي نمي شد خر نبود جفتكي زد، شاد شد ،خنديد خر ديگر از اسبان نمي ترسيد خر ديد اسبان انتخابش كرده اند داخلِ آدم حسابش كرده اند شايد او هم چند روزي اسب شد صاحب عنوان و كار و كسب شد خرّم و جفتك زنان و شاد ، خر يك دو گامي رفت و راه افتاد، خر خرم و خندان خر از دورانِ نو نعل نو، افسار نو، پالان نو اسب شد خر، اسب، شد بر باد خر يك دو گامي رفت و راه افتاد خر تا بگيرد سهم خود از پول نفت خر برفت و خر برفت و خر برفت.. 📜 @sheraneh_eitaa
ای دوست به ذات حق تعالی سوگند کز هجر تو ساعتی نیم من خرسند وز یاد تو هیچ‌گه تغافل نکنم تا حشر اگر بُرند بندم از بند 📜 @sheraneh_eitaa
🌹سروده‌ی میلاد عرفان‌پور در استقبال از غزل امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) که بیتی از آن را در آستانه عملیات تنبیهی علیه رژیم صهیونیستی خواندند. دلا! ز معرکه‌ی محنت و بلا مگریز چو گردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) متن شعر آقای میلاد عرفان‌پور به شرح زیر می باشد: ما را مباد، از دل طوفان گریختن ننگ است از میانه‌ی میدان گریختن از خط خون بخوان که نبوده‌ست رسم ما از پاسخ ندای شهیدان، گریختن جانا تو جان بخواه! که معنای زندگی‌ست دل را بهانه کردن و از «جان» گریختن اسفند روی آتش عشقیم و روشن است از این بلا نمی‌شود آسان گریختن کم سو شدیم در قفس شهرها، خوشا همچون ستارگان به بیابان گریختن یا‌ایهالعزیز! گوارای جان ماست محض رضای دوست به زندان گریختن با اشک شوق، می‌گذریم از میان نیل فرعون مانده است و هراسان گریختن ما در امان «انّ معی ربّیِ»‌ توایم از فتنه‌ها خوش است به‌ قرآن‌ گریختن میلاد عرفان پور اردیبهشت ۱۴۰۳ 📜 @sheraneh_eitaa
من مسلمانم! قبله ام یک گل سرخ، جانمازم چشمه، مُهرم نور دشت، سجاده ی من! من وضو با تپش پنجره ها می گیرم، در نمازم جریان دارد ماه، جریان دارد طیف! سنگ از پشت نمازم پیداست، همه ذرات نمازم، متبلور شده است! من نمازم را وقتی می خوانم که اذانش را باد، گفته روی سرِ گلدسته ی سرو، من نمازم را پی “تکبیره الاحرام” علف می خوانم، پی “قد قامت” موج…. 📜 @sheraneh_eitaa
nezari.gif
7.1K
حکیم سعد الدین پسر شمس الدین پسر محمد نِزاری فوداجی بیرجندی قُهستانی در سال ۶۴۵ هجری قمری در روستای فوداج بیرجند به دنیا آمد. وی پس از پایان تحصیلات مقدماتی خود در بیرجند و قاین، به مطالعه ادبیان و علوم متداول زمان خود در قهستان پرداخت. او از جوانی به دیوانی (=کار دولتی) روی آورد. در سال ۶۷۸ هجری قمری به آذربایجان، اران، گرجستان، ارمنستان و باکو رفت و پس از دو سال به قهستان بازگشت و به خدمت امرای خاندان کرت درآمد. اما معاندان وی، ملوک کرت را بر وی برانگیختند تا جایی که معزول شد و اموالش مصادره گشت. نزاری سالهای پایان عمر خود را به انزوا گذراند و به شغل کشاورزی پرداخت. نزاری در سال ۷۲۱ قمری چشم از جهان بسته است. آرامگاه وی در بیرجند و در خیابانی که به نام و افتخار او نامگذاری شده، واقع است. بسیاری از شعرا و نویسندگان از آن جمله جامی، شاعر و عارف نامدار سده نهم برخی از اشعار حافظ را متأثر از اشعار حکیم نزاری میدانند و به عبارت دیگر معتقدند که حافظ از شیوه نزاری پیروی کرده است. نزاری هم عصر سعدی بوده است. در کتاب تاریخ آل یاسر مشهور به حسامی واعظ، ضمن بیان هم عصری حکیم نزاری با سعدی آمده است که این دو با هم در شیراز و بیرجند صحبت داشته‌اند و شیخ یکی دو نوبت به عشق صحبت با او از شیراز به بیرجند آمده و ذکر او را در منظومات خود آورده است. از آثار او می‌توان به دیوان اشعار،سفرنامه، ادب نامه، دستورنامه، مناظره شب و روز و ازهر و مزهر اشاره کرد. 📜 @sheraneh_eitaa
پاکا منّزها متعالی مهیمنا ای در درون جان و برون از صفات ما از رحمت تو کم نشود گر به فضل خویش منت نهی و عفو کنی سیّئات ما دوران شرّ و فتنه و طوفان و حیرت است ظلمت حجاب راه شد از شش جهات ما نوح عنایت توبه به کشتی مغفرت سعیی کند مگر به خلاص و نجات ما آلایشی که رفت به آب کرم بشوی تنزیه ذات پاک تو دارد نه ذات ما مقصود ما حصول رضا و جوار توست ورنه چه بیش و کم ز حیات و ممات ما بی یاد تو اگر نفسی می رود هباست آری خلاصه یک نفس است از حیات ما هم تو دهی ز عقده ی تقلیدمان خلاص ورنه زمانه حل نکند مشکلات ما ما را ز هول زلزلت الارض باک نیست حفظ تو بس معاون ما و ثبات ما یک جرعه گر ز جام تو در کام ما چکد تا روز حشر کم نشود مسکرات ما توفیق ده که نام نزاری رود به خیر بر یاد دوستان تو بعد از وفات ما 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | برای دانش آموزان و شاگرد نه ساله‌ام که با سرطان دست و پنجه نرم می‌کند.... باید که در اوج تمام خستگی ها مهربان باشم تا سالها آموزگار "بچه های آسمان" باشم پس می‌روم شاید گروه خونی‌ام با او یکی باشد باید خودم آماده‌ی پیوند مغز استخوان باشم 🌹لحظاتی از شعرخوانی آقای احمد علوی در دیدار امشب جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب با امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) 📜 @sheraneh_eitaa
آوازِ زندگی را با هر مرکّبی که نوشتیم بزدودش این پلیدکِ غدّارِ بدگمان وِمروز آموختیم از تو که با مرگی این‌چنین آوازِ زندگی را باید نوشت و رفت تا جاودان بماند در زیر آسمان... 📜 @sheraneh_eitaa
جایی که یخ پاره ها آویزانند و شکوفه ها می رقصند؛ ولی در قلب من بهاری نیست تو بهار من بودی ، تابستان من هم بی تو ، همیشه زمستان است تو بهار من بودی ، تابستان من هم من به شمال می روم و تا تو را جستجو کنم مانند پرنده ای بر بال باد ، قلب من پیش می رود.... 📜 @sheraneh_eitaa
ما هر دو یکدلیم، ولی این وفاق نیست از احتیاج بگذر اگر اشتیاق نیست هرگز دو لفظ را مترادف گمان مکن جایی که عشق نیست جدایی فراق نیست هر روز بیشتر به تو دلبسته می‌شویم عشق از شناخت می‌گذرد اتفاق نیست 📜 @sheraneh_eitaa