eitaa logo
💙 شیدایی 💙
4 دنبال‌کننده
318 عکس
4 ویدیو
0 فایل
آرشیو مطالب من صفحه اینستگرام من استفاده از مطالب آزاد مطالب مربوط به سقیفه و فاطمیه در کانال دوم @moolaalii مطالب با #شیدایی دلنوشته خودم هستن در صورت استفاده تغییری در اون ایجاد نکنید ممنونم
مشاهده در ایتا
دانلود
. پیر مرد دوست داشتنی .... حدود ۴ سال پیش بود که نقشه و دار و گرفتم و بد از ۳ تا قالی نیت کردم این یکی هدیه بشه به یه عزیز به عزیز ترین عزیزم . ارزوئه دیگه ... چند بار چله اش کشیده شد یه بار خودم دوبار دادم آدمهای دیگه اما هر بار دار قفل میشد و فرش به بافت نمیرسید یا اگر میرسید وسطاش چله پاره میشد کلافه بودم و دنبال دلیل که چرا نشد . . ولی سرگرمی و بازی رو زگار باعث شد ولش کنم گذشت تا همین چند روز پیش دنبال یه چله کش بودم که دستش خوب باشه . یه شماره رسید بهم و زنگ زدم . پیر مرد دوست داشتنی اومدن برای چله کشی . اولش که اومد با یه یا علی و صلوات بالای دارو بوسید و شروع کرد وای چقدر قشنگ حرف میزد انگار پای منبر یه عارف بودی حرفای خودمونی و پر از حکمت گفت اینا که میان یاد بدن من‌ِ شون زیاده کامل یاد نمیدن که خودشون همیشه اول باشن گفت بشین فوت و فن کارو یادت بدم قشنگ که فردا دوتا فاتحه برام بخونی کلی حکمت و خاطره گفت تا رسید به خاطره اش از اشپز امام حسین شدن . . گفت همه بهم میگن این بابا دیوونه است . . منم میگم اره من ۴۰ سال قبل به دنیا اومدن دیوونه بودم دیونه ی حسین اینو که گفت دوزاریم تازه افتاد که واایییی حکمت این همه تاخیر چی بوده . . گاهی بالا پایین روزگار یادمون میبره اما حقیقت همینه خدا خوب همه چیز رو به موقع و سر جاش چیده . کار خدا رو زمین نمیمونه حتی اگر فکر کنی دیگه نمیشه و برسی به بن بست ... حرص الکی نباید خورد کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود ...... . . .ارباب ممنونم که هوامو داری...... @sheydayiiiii
میگن باید حواست به های خدا باشه میگن قبل از هر اتفاقی برات چند تا نشونه میفرسته که جای شدن نداشته باشی اما خوب باید حواست رو جمع کنی و بگیری نشونه ها رو . اما من این روز ها اطرافم پر از نشانه شده یادمه یه بار پای یه شنیدم میگفتن: . رفتی اون خدا میگه چرا حواست به نشونه های من نبود چرا زدم نشنیدی؟ بنده میگه کدوم نشونه خدا . تو که با من حرف نزدی . خدا میگه ااااا. پس اون تون که فوت کرد چی بود؟ نشونه بود دیگه ....... . اولین خبر فوتی که تو این مدت شنیدم . فوت پدر دوستم بود و به خاطر دلیل فوت خیلی ذهنمو مشغول کرد اما نه به .... بیشتر به اطرافیانم . . امروز با شنیدن خبر یکی دیگه از دوستام راستش اولش ترسیدم اما بعدش مغزم پر شد از هجوم . تمام راه برای خودم لحظه ی مرگمو تصور میکردم یا شاید تمام زندگیمو آدم هایی که دلمو و آدم هایی که دلشونو شکستم تمام بالا و پایین ها . توی وارد سالن انتظار که شدم با صدای شیون یه زن بند دل و پاره شد بعد از سلام و تسلیت فهمیدم یه عروس جوان فوت کرده و بیتابی ها برای اونه . . از دوستام درباره ی بیتابی اطرافیانش و شباهت اسمیش و چیز هایه دیگه شنیدم و اصلا حواسم بهش نبود . . چند ساعت بعد داشتم ها رو چک میکردم و استوری یکی از دوستانمو دیدم (دنبال کنده های مجازی) عکس سرد و پر از گل همون عروس جوان سالن انتظار همون اسم و همون چهره دنیا خیلی کوچیکه . خیلییییی خیلیییی. خیلیییی . . پ.ن: من از نشانه میترسم . یا شاید از اتفاق اصلی من از این روز هایه درد ناک منتهی به ۱۱ دی الحجه میترسم . پ.ن=عکس به وقت فرش های حرم شما که قد آدم رو بلند میکنه و دل رو اروم @sheydayiiiii
تا حالا اکانت کردین ؟ یهویی یا با برنامه ؟ . مثلا چند روز نشستی و ارشیو هاتو درست کردی به درد بخورا رو ورداشتی هر چیزی که فکر میکردی شاید یه روز دوباره بخوایش همه چیزو گزاشتی سر جاش تویه یه جدید . درواقع فقط یه تغییرات جزئیی ظاهر . شایدم بعضی وقتا فقط دیلیت اکانت میکنیم که بتونیم به چیز هایی که برامون شده ! . یا نه یهو تو یه شرایط اظطرار مجبور شدی دیلیت اکانت کنی و اون لحظه اصلا به این فکر نکردی که شاید چیز هایی باشه که شه فقط خواستی از اون شرایط خودتو کنی . تو این حالت تو حتی اگه دلت خیلیم برای متنی تنگ شه حتی اگه دنبالش بگردی دیگه نمیتونی به دستش بیاری دیگه نمیتونی برگردی !!!! . دکمه رو زدی و دلیت کردی ! . کردنم اینجوریه یهویی و غیر یهویی . یه وقتی میشینی میسنجی که خوب من الان از این کار خسته شدم و میخوام توبه کنم ولی خوب دلمم برای یه چیزایی میشه !! یا شاید لازمه یه تغییرات جزئی کنم که چیزایی که از دست دادمو به دست بیارم !! تو این لحظه ها تو برنامه ریزی کردی در واقع داری جدید میچینی ! . یه وقتم که تو حال اضطراری و و خسته از حال بد بدون این که فکر کنی شاید دلت برای چیزی تنگ شه یا قراره چه اتفاقی بیوفته . از ته میخوای و توبه میکنی بقیه اشم میسپری دست 📘بدون هیچ پلن یا نقشه ای به این میگن . ! . این جاست که خدا یه جوری که تصورشو نمیکنی یه پلن جدید برات رو میکنه تازه اگرم بعد ها دلت برای چیزی تنگ شه نمیتونی حتی پیداش کنی و بری سراغش چون دیگه ازش متنفر شدی ! مثل دیلیت اکانت ! یه پرونده جدیده بدون بازگشت @sheydayiiiii
همه چیز از اینجا شروع شد 💌 پس باید به و نگهبانی او بست که خدا نگهبان و مهربانترین مهربانان است . حتی اگر بر سر بنیامین همان بلا بیاید که بر سر امد . . هنگامی که متاع خود را گشودند دیدند آنها بازگردانده شده!! . . من اما سرمایه که نه ..... هیچ ندارم جز این که شمارو مادر شما رو و پدران شما رو و پسران شما رو و این تمام آنچه هست که دارم ! یا ...ای بازگرداننده ی از دست رفته ها.. . . از پرسيدن چرا را به این نام، ناميدند؟ فرمود: براى آنكه خوراك دانش به آنها می‌رسانيد. نشنيدى در قرآن است كه: «وَ نَمِيرُ أَهْلَنا، ما خواروبار براى خاندان خود می‌آوريم . و در روايت ديگری فرموده: زيرا خوراك مؤمنين از جانب اوست، او به آنها خوراك دانش میدهد . پدر ؛ ای امیر المونین قوت روزانه ی من را بنویس . خسته ام از این شهر و مردمانش . اصلا مثل یوسف مثل بنیامین تبعیدم کن تبعید به نجف چی زیبا تر از این تبعید؟ . پ.ن: عکس به وقت مشخص شدن تکلیف برای منِ متحیر و وامانده از زبان امام رئوف . جواب : مشکلاتی وجود دارد ولی با توکل بخدا قابل حل است و صد البته بسیار عالی است . @sheydayiiiii
💙💙.....💙💙.... 💙💙...💙💙...
@sheydayiiiii حاضری شهید بشی ولی دیگران فکر کنن منافق بودی؟؟
@sheydayiiiii حاضری همه بد بدوننت در زمان خودت اما سالها بعد بفهمن چه کردی؟
💙💙.....💙💙.... 💙💙...💙💙...
@sheydayiiiii اسمش هبه بود درس میخوند که بزرگ شد ملا بشه . . اخه خاله اش ملا بود دوست داشت با خاله اش بره تو مراسم ها و مداحی کنه . . یه دفتر چه داشت پر از مداحی برامون میخوند شب اربعین بود تویه خونه ی قدیمی تو کوچه های کربلا هبه خوند و ما عزاداری کردیم . . ازش پرسیدم من یه حاجت بزرگ دارم چیکار کنم؟ شما برای حاجت گرفتن از حسین (ع) چیکار میکنید حاجت های سخت؟ . . گفت ما حسین رو دوست داریم . . فکر کردم نفهمید منظورمو گقتم برو از مامانت بپرس مامانش گفت ما حسین رو دوست داریم چیزی نمیخوایم ازش . . باز یه مدل دیگه گفتم فکر کردم عربیم بده یا نمیتونم منظورم رو برسونم از گوگل کمک گرفتم گفت ما از حسین حاجت نمیخوایم ما حسین و دوست داریم . . اخرش مادرش بهم گفت . . نطلب حاجه من الحسین یعطینه الحسین حسین به ما داده ما چیزی ازش نمیخوایم . . _همه_میرن_تو_میمونی_برام . .
@sheydayiiiii تا حالا لبتاپتون خراب شده؟ . یهو یه جوری که اصلا نفهمی چشه؟ . ندونی اصلا کجا باید ببریش اگه چیزی از لبتاپ و اینا ندونی مشکل برای تو خیلی حاد به نظر میاد ! . ۰ شاید اصلن از ترس هزینه هاش نبری بدی درست کنن یا خودت دستکاریش کنی و بزنی خرابش کنی ! . یا شاید بترسی اعطلاعاتی که داخلش داری از بین بره . تو میترسی همین که داری هم از دست بدی پس خودتو دور نگه میداری .... یا از ترس فکر های تو ذهنت میزنی خراب ترش میکنی ! . . اما اگه نترسی اگه بفهمی تو تخصص لازم برای رسیدگی بهش رو نداری و تصورت از چیزی که به نظرت فاجعه است غلطه . اگه بفهمی تو کارربلدش نیستی تو عقل کل نیستی قرار نیست تو از همه چی سر در بیاری . میبریش پیش یه کار بلد اون با یه نگاه میفهمه راه درست کردنشو جلو پات میزاره و باز این تویی که انتخاب میکنی که درستش کنی یا نکنی و قطعا درستش میکنی !!! . چون برات مهمه . شاید هزینه زیادی ام نداشته باشه ! و کاریم به اعطلاعاتت نداشته باشه . . درواقع چیزی که ازش میترسیدی شاید هرگز اتفاق نیوفته ! . . و بدون کمترین دردسر همه چیز اوکی بشه به بهترین شکل ! . . ما آدما .... . ما لنگیم بلد نیستیم میترسیم از تو دل مشکل رفتن میترسیم از دنبال دلیل حال بدمون رفتن از پیش کار بلد و متخصشش رفتن میترسیم . میترسیم و با این ترس گاهی همه چیزو خراب میکنیم . . اما باید به این ترس غلبه کرد تا بشه بزرگ شد تا بشه رشد کرد . . امیر المومنین میفرمایند . «هنگامى كه از چيزى (زياد) مى ترسى خود را در آن بيفكن، چرا كه سختى پرهيز از آن از آنچه مى ترسى بيشتر است»، . . (إِذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِيهِ، فَإِنَّ شِدَّةَ تَوَقِّيهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنْهُ). . .پ.ن: اگه یکی از سر مهربونی و دوست داشتن بخواد کمکت کنه که لبتاپتو درست کنی بهش توهین میکنی؟!! . .فکر میکنی مشکوکه؟! . نه اون فقط دوست داره همه چیز اوکی شه . . . پ.ن: گاهی از ترس کارایی میکنیم که هم عقبمون مینداره هم مشکلو چند برابر میکنه ! . . .شیدایی . .