eitaa logo
💙 شیدایی 💙
5 دنبال‌کننده
318 عکس
4 ویدیو
0 فایل
آرشیو مطالب من صفحه اینستگرام من استفاده از مطالب آزاد مطالب مربوط به سقیفه و فاطمیه در کانال دوم @moolaalii مطالب با #شیدایی دلنوشته خودم هستن در صورت استفاده تغییری در اون ایجاد نکنید ممنونم
مشاهده در ایتا
دانلود
. . آمنه در ميان همسالان دوره كودكی و نوجوانی قريشی اش عبدالله را بهتر از همه می شناخت زيرا خاندان هاشمی نسبت به آل زهره از همه نزديكتر بودند. . در نهايت؛ آمنه با عبدالله يكی از فرزندان عبدالمطلب ازدواج كرد. . عبدالله جوانی خوش سيما، خوش اخلاق و بی نظير بود، . بخصوص وقتی كه نور نبوت در صلبش قرار گرفت، . درخشندگی مخصوصی بر پيشانی او ديده می شد. . به علاوه عبدالله، از يك سو پدری چون عبدالمطلب داشت، . كه امر مكه بود و چنان عظمت و شكوهی در قوم خود داشت كه هيچ يك از آباء و اجداد وی بدان حد نرسيده بودند . و تنها شخصيت محبوب قبيله خود بوده است. . . از سوی ديگر مادرش، فاطمه دختر عمروبن عائد مخزومی، . . از خاندان اصيل قريش بود كه برای عبدالمطلب دو فرزند ديگر نيز به دنيا آورد به نام های زيبر . و ابوطالب (كه امام علی (ع) و جعفر طيار از نوه های همان فاطمه هستند) . . و پس از آن دو نفر، عبدالله، پدر پيامبر (ص) را به دنيا آورد. . . آمنه يك زن بود و لياقت آن را يافت كه مادر حضرت محمد (ص) گردد. . در میان بانوان، عده ای یکه تاز میدان حکمت نظری و عملی بوده و سرآمد به شمار می آمدند. . .  مادران اولیاء الهی و انبیاء و ائمه معصوم این گونه هستند. . پاک و مطهر از شرک و کفر و آلودگیها، ‌. و طیّب و طاهر و مؤمن و موحد و منور به نور الهی . و در بین این بانوان،  . مادران فرهیخته ائمه اطهار اشرف و افضل از دیگران هستند. . . زیرا حسب و نسب و اصل و نژاد خاندان وحی در پایه و جایگاه رفیع تری قرار دارد. و از آن رو که بافضیلت ترین انبیاء و حجتهای الهی، . حضرت رسالت پناه محمد مصطفی(ص) است، .  مادر ایشان والاتر و کامل تر از مادر سایر انبیاء و اولیاء حق می باشد. . و جای هیچ استبعادی نیست. . . چرا که شخصیتی چون حضرت آمنه، مادر پیامبری است که حضرت حق در شأنش فرمود: . . لو لاک لما خلقت الافلاک؛ اگر نبودی افلاک را نمی آفریدم.» . . @sheydayiiiii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولِ حرکتش، گفته بود هر کس می‌خواهد «مُهجه»‌اش را در راه ما ببخشد و فدا کند، با ما بیاید.. . . «مهجه» یعنی خونِ قلب. خونِ دل. . حتما نشان از عمق همراهی و وفاداری است. بعضی‌ها قیام کردند و همراهش شدند. خون دل‌شان را ریختند به پای او. . باید خونت را بگذاری وسط. خون دلت را... و همه‌ی سختی کربلا شاید به هم‌‎این باشد. . «الذین بذلوا مهجهم دون الحسین» . . از نوشتم نزدیک دوست نامه اِنّی رَایتُ دهراً مِن هِجرکَ القیٰامَه . . إِنّی أُحّب هر چه که دارد -هوای تو-... . . اگر بناست که یک لحظه از تو نزنم دمِ نفس زدنم را به بازدم نرسان .. . این تلخ چقدر شیرین است! چه تضادی ازین بهتر... . به تو میگن مدینه کرم تو امام حسینی .... @sheydayiiiii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
إِنّی أُحّب هر چه که دارد -هوای تو-... . . ( ... . . در حیرتم... که از آثارِ دیدن است ما کورها، ندیده چرا عاشقت شدیم؟! . . . این دلی را کز تمام آب‌ها بود هیچ فکرش را نمی‌کردم که کنی..! اگر بناست که یک لحظه از تو نزنم دمِ نفس زدنم را به بازدم نرسان .. . این تلخ چقدر شیرین است! چه تضادی ازین بهتر... . . هنگامی که به یاد امام حسین افتادید ؛ تردیدی نداشته باشید که حضرت هم به یاد شماست ... [ طوبای کربلا ص ۱۴۹ ] . . + شب را خبری نیست مگر آهِ دلِ ما تا کِی زِ فراقش به خفا زار بگرییم ؟ . .
اسمش آقا سید حسن بود سالها بود که نجف نشین شده بود و زیر سایه یعسوب الدین درس و بحث داشت . .تعریف میکرد که روزگارِش رو به سختی میرفت رو به بی طاقتی می گفت قرارگزاشتم تا چهل روز برای امام زمان عریضه بنویسم و هر روز تکرار کنم همان عریضه را یا میندارم به اب روان یا میزارم کنج اتاق . . ۴۰ رروز گذشت و سید حسن فراموش کرده بود که روز چهلم رسیده . . کنج حجره تنها بود دید صدایی از پشت سر میگه اقای آقا سید حسن ! . . نگاه به در حجره انداخت در بسته بود و کسی هم در حجره نبود گفت قطعا این خیاله ... . مدتی گذشت . که باز از پشت سر صدا آمد اقای اقا سید حسن پسر اقا سید حسین گفت قطعا دیگه خیال نیست وقتی اسم پدرم رو میدونه برگشت به سمت صدا کسی رو نمیدید . . کسی رو نمیدید اما میشنید . صاحب صدا ادامه داد شما گمان میکنید ما از حال شما مطلع نیستیم؟ ! شما خیال میکنید ما نمیدانیم شما در چه حالی هستید ؟! میگفت همین که این سخن را شنیدم حاجتم رفع شد وانگار که دیگر هیچ حاجتی ندارم و نداشتم ..... . . پ.ن= به نقل از آقای بهجت . . پ.ن: در حیرتم که عشق از آثار دیدن است ما کور های ندیده چرا عاشقت شدیم . پ.ن: عکس. بخشی از نامه آقا به شیخ مفید . . کاش صدایی نامه ای اشاره ای حتی توبیخ و تنبیه ای از سمت شما به ما میرسید که با جون دل باور کنیم میبینید و میشنوید حالات و کلمات ما رو راستش را بخواهید باور داریم اما یقینمون ۱۰۰ در صد نیست . . کم داریم شما رو خیلی ....... @sheydayiiiii
آدم‌های کمی، حواسشان هست که، غیر از خدا، کسی چیزی به کسی نمی‌دهد؛ و دیگران فقط هستند. مَا أَصَابَكَ مِنۡ حَسَنَةࣲ فَمِنَ ٱللَّهِ ... وَ مَا بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ... 💌 هر كه به تو رسد از جانب خداست. (۷۹ نساء) 💌 و هر نعمتى كه داريد از خداست. (۵۳ نحل)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلمی از امام از صحبت ها و رفتار های روز مره امام در منزلشون امکان نداره تو این فیلم عاشق امام نشی @sheydayiiiii
سُرَّ_مَن_رَأَی من بقیع ندیده ام! اما وقتی حرف از غربت می شود دلم میرود تا کنار آن صحن خاک آلود.. تا کنار آن چهار چوب فلزی که به آن می گویند ضریح تاخانه ی ِ پدری ِحضرت موعود... تا آن سرداب ِ .... تا ســامرا..... . . سامرا از غم تو جامه‌دران است هنوز چشم نرگس بجمالت نگران است هنوز دل شهزاده‌ روم آینه‌ دلبری‌ ات تاکها مست تو و این لقب عسکری‌ ات ▪️شهادت مظلومانه امام حسن عسکری(ع) تسلیت باد . پ.ت: عکس به وقت حرمی که دوستش دارم . پ.ن: فکرش رو بکن این خانه خانه پدری شماست چتد بار عبای شما به این خاک ها به این فرش ها کشیده شده فکرش رو بکن چند بار از این پله ها به سرداب رفتین . اینجا خانه پدری شماست من عاشق خِشت به خِشت این خانه پدری ای شما هستم
سُرُ مِن رَآی . سامرا این حجره های کوچک و آبی خانه ی شما . ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ نمیدونم احساس من فقط این بود یا واقعا همینطوره میرین سامرا تا وارد صحن مطهر نشین یه غبار و گرفتگی حس میشه وارد اون صحن کوچیک حرم که میشین آرامش موج میزنه آرامش واقعی من دلم ارامش نیمه شب های سامرا را میخواد دلم تنگ اون فرش های آبیه تنگ ارامش و غربت حرم . . ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ یادتان هست نوشتم که دعا میخواندم؟ داشتم کنج حرم"جامعه"را میخواندم از کلامت چه بگویم که چه با جانم کرد؟ محکمات کلمات تو مسلمانم کرد به پیشگاه امام هادی(ع) . . 💠 وَ بِكُمْ أَخْرَجَنَا اَللَّهُ مِنَ الذُّلِّ وَ فَرَّجَ عَنَّا غَمَرَاتِ الْكُرُوبِ وَ أَنْقَذَنَا مِنْ شَفَا جُرُفِ الْهَلَكَاتِ وَ مِنَ النَّارِ •• خدا ما رو به وسيله شما از خواری درآورد، و غمهای غرق كننده رو از ما دور کرد، و ما رو از پرتگاه نابودی و آتش دوزخ رهایی بخشید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولا. عکسی از ضریح گلبارون داشتم دوستم نداشتم عکس های دیگرانو بزارم به نظررم .اصلا هم بار غم نداره و تجدید خاطره است یا امیر المومنین اقا جان ممنونم که به دنیا اومدی ممنون که امام ما شدی ممنون که پدر ما شدی ممنون که پناه ما شدی اقا جان ما رو ببخش ما ساده گرفتیم روضه های خانگی مون رو ساده گرفتیم هییت رفتن هامون رو ساده گرفیم جمع شدن ها و مدح شما و بچه ها تون رو گفتن فکر کردیم هیچ وقت از ما نمیگیرن این جمع ها رو فکر کردیم هر وقت اراده کنیم هیت میگیریم ذکر میگیریم ما قدر چای مجلس شما رو ندونستیم که حالا حسرتش به دلمونه بابا جان ما ادعا زیاد داریم ولی کسی رو جز شما نداریم حرف زیاد میزنیم ولی تَهِ تَهِ ش گدای شما ییم . کاش عیدی ما رسیدن مهمان وی ای پی زادگاهتان باشد . . نادِ عَلیاً مَظهَرَالعَجائِب . ‏جانم فدای ‎ علیه‌السلام که فرمود: عذر برادرت را بپذير و اگر عذرى نداشت ، برايش عذرى بتراش. بحارالانوارج۲۹ ص۱۶۵ . . . . حسرت کش دیدارم و منت کش یاران بی کس چو قلم مو به کف آورد همین است . . دست بکش در عالم معنا به دل ما، به قلب ما، به فطرت علی‌طلبِ ما ! تو علی‌علیه‌السلام بخواه برا ما... تو بگو به ما بفهمونن... دیگه این روح توان نداره...
برای مادر آب و نور برای مادر امیر عرب مادر امیر المومنین . . . کاش منبری بود از نور فرشی از یاس سایه ای از بید مجنون . . و شما برای ما روایت میکردین . . روایت ان سه روز را . . میگفتید برای ما . از همان گرمایی که شما را سمت دیوار کعبه کشاند . . از ان لحظه ی شکافتن سنگ های سخت و محکم خانه خدا . . از عشقی که در ذرات وجودتون غرق شد . . از ثانیه به ثانیه . از دَم به دَم اون سه روز . از لحظه ی تولد حصن حصین . از اولین لبخند پناه عالم امکان . کاش برای ما میگفتین در اون سه روز چه شد و چه دیدین بانو . از طعم میوه های بهشتی از لحن کلام و صدای هاتف غيبی . که نوزادت را علی خطاب کرد ‌. . کاش برای ما میگفتین کاش بیشتر از شما میدانستیم . از شما بنت اسد و ام اسد . قدم نو رسیده مبارک خانوم پ.ن: دلنوشته ای هدیه به امیر المومنین به امید گوشه چشمی 💚💚💚💚 💚
تو گاهی با وجود شب و روز صدا کردنت جوابمان را نمی‌دهی!! هم خودت و هم دیگران به ما می‌گویند صلاح ما در اجابت آن دعا نبوده. باشد. قبول ما جوان و جاهلیم. تو مهربان و آینده‌نگری. خیر ما را می‌خواهی و یک سری دعاهایمان را اجابت نمی‌کنی یا دیر ما را به وصالشان می‌رسانی اما امشب از تو یک درخواست بلند و بزرگ و عمیق دارم: اینکه جای خالی اجابت نشده‌ها را با بهتر از آنها پر کنی. با بهترینی که دوستشان داشته باشیم با بهترینی که دستمان را بگذاریم رو قلبمان و بگوییم: ممنون که دعای خودم را اجابت نکردی و به‌جایش چیز بهتر و بزرگتری به من دادی با دادنی بزرگ و قشنگ و بهتر از اینکه به حرفمان گوش نکرده‌ای خوشحالمان کن فقط پایت را روی گاز بگذار و زودتر آن‌ جعبه شادی را به دستمان برسان.
. . از امام سجاد (علیه السلام) نقل شده: . هنگامیکه امام حسن (علیه السلام) تصمیم گرفت با معاویه صلح کند، از خانه بیرون رفت تا اینکه او را دید. . . هنگامی که با یکدیگر اجتماع کردند، معاویه بالای منبر رفت و دستور داد امام روی منبر یک پله پائین تر از او بایستد. . . آنگاه معاویه اینگونه سخن گفت: . ای مردم! . این حسن، پسر علی و پسر فاطمه است. ما را شایسته خلافت دانسته و خود را سزاوار آن نمی داند  و آمده است تا با اختیار، صلح کند. ‌. . آنگاه گفت: ای حسن بایست. . امام برخاست و اینگونه سخن گفت: . . سپاس خدای را سزاست که به سبب نعمت ها و پیاپی بودن آنها و برطرف ساختن شداید و بلاها نزد دانایان و غیر آنان شایسته حمد و ستایش است؛ . . بندگانی که به وجودش اعتراف دارند، به سبب آنکه به خاطر جلالت و بزرگیش از توهّم به دور مانده .  و از آنکه اوهام به او راه یابد، برتر می باشد . .  و از آنکه در افکار مخلوقاتش قرار گیرد و عقول اندیشمندان او را احاطه نماید، اوج گرفته است. . . و گواهی می دهم که معبودی جز او نمی باشد. . در پروردگاری و وجود و یگانگی اش یکتاست . بی نیاز بوده و شریکی ندارد. یکتایی است که پشتیبان ندارد . . و گواهی می دهم که محمد بنده و رسول اوست. او را برگزید و انتخاب کرد. . . از او خشنود شد  و او را برانگیخت تا به سوی حق دعوت کند . .  و او چراغی فروزان است و از آنچه بندگان می ترسند . بیم دهنده   . و به آنچه بدان امید دارند، بشارت دهنده است. . ‌. پس برای امت پند داد و رسالتش را به انجام رسانید  . . و درجات عمل را به ایشان نمایاند. . . شهادتی که بر آن عقیده . مرده و محشور شوم  و با آن در روز قیامت نزدیک شده و مسرور گردم  و می گویم........ . .
. . امام فرمودند : ای بندگان خدا بشنوید ! . و شما قلب ها و گوش هایی دارید، پس بیندیشید . ما خاندانی هستیم که خداوند ما را به اسلام گرامی داشت  و ما را برگزید و انتخاب کرد و از ما پلیدی را برطرف کرد و پاک و پاکیزه نمود . . و پلیدی همان شک و تردید است هرگز در خداوند و دینش شک نمی کنیم  و از هر پلیدی و گمراهی ما را پاک گرداند . . در حالیکه از حضرت آدم تا ما مخلصانه برای او بوده ایم [و] آن، نعمتی از جانب اوست . . در هر دو گروهی که در میان مردم وجود پیدا می کند، خداوند ما را در بهترین آنها قرار داده است . . قرون و اعصار در گذر بود، تا اینکه خداوند محمد ((صلی الله علیه و آله)) را به پیامبری برانگیخت و برای رسالت، او را برگزید و کتاب بر او نازل فرمود. . . آنگاه او را امر کرد که به سوی خداوند بخواند. پدرم اولین کسی بود که سخن خداوند و پیامبرش را پذیرفت . .  و اولین کسی است که به او ایمان آورد  و خداوند و پیامبرش را تصدیق کرد. . . و خداوند در کتابی که بر پیامبرش فرستاد چنین می فرماید: . . «آیا کسی که نشانه ای از خداوند همراه او باشد و شاهدی از جانب خداوند او را همراهی نماید؟»(هود: 17) . . پس پیامبر خدا کسی است که نشانه ای از جانب خداوند دارد  و پدرم کسی است که همراهی او نموده و بر او گواه است . . و پیامبر -در هنگامیکه به او دستور داد به مکه رفته و سوره برائت را در مراسم حج بخواند . . فرمود: ای علی! حرکت کن. من مأمور شده ام که این نوشته را کسی جز من یا شخصی از من نبرَد  و تو آن شخص هستی . . پس علی از رسول خدا و رسول خدا از اوست . . و پیامبر در زمانی که بین او و برادرش «جعفر بن ابی طالب» و مولای او «زید بن حارثه» در دختر حمزه حکم کرد، چنین فرمود: . . ای علی! اما تو از من و من از توام  و تو بعد از من سرپرست هر مؤمنی هستی. . . پس پدرم اولین تصدیق کننده پیامبر بوده و با جانش او را حفاظت کرد . . آنگاه پیامبر در هر جایگاهی او را مقدم می داشت  و برای هر امر مشکلی او را می فرستاد، . . چرا که به او اعتماد و اطمینان داشت  و این بخاطر آن بود که نسبت به خداوند و رسولش خیرخواه بود . . و از نزدیکترین فرد به خدا و رسول اوست . . و خداوند می فرماید: «پیشی گیران پیشی گرفته اند. آنان مقرب درگاه الهی اند»(الواقعة:10-11) . . پس پدرم پیشی گیرنده ترین فرد به خدا و رسول او بود  و او نزدیکترین نزدیکان است
ـ. . امام ادامه دادند: . و خداوند می فرماید: . «مساوی نیستند آنان که پیش از فتح مکه اِنفاق کرده و جنگیده اند . بلکه آنان درجات برتری را دارا هستند.» (الحدید: 10) . . پس پدرم اولین کسی بود که اسلام آورد و مؤمن شد  و اولین فردی بود که به سوی خدا و رسولش هجرت کرد  و به رسول خدا ((صلی الله علیه و آله)) ملحق گردید و اولین فردی بود که از سرمایۀ خود انفاق نمود . . خداوند می فرماید: . . «و آنان که بعد از ایشان آمدند، گویند: . . پروردگارا! ما و برادرانی را که پیش از ما ایمان آورده اند، ببخشای  و در قلوب ما از کسانی که ایمان آورده اند، کینه ای قرار مده. پروردگارا! تو بارأفتی و مهربانی.»(الحشر: 10) . . پس مردم از تمامی امت ها -به جهت آنکه پیش از آنان به پیامبر ایمان آورده- برای او استغفار می کنند . چرا که هیچ کس پیش از او ایمان نیاورده است  و خداوند می فرماید: . . «و پیشی گیرندگان از مهاجرین و انصار و کسانی که با نیکی، آنان را پیروی کردند.»(التوبة: 100) . . پس او پیشتازترین پیشی گیرندگان است. پس همچنانکه خداوند پیشتازان را بر بازماندگان و عقب ماندگان برتری داد، همینگونه پیشتازترین پیشتازان را بر پیشی گیرندگان برتری داد. . . . و خداوند می فرماید: «آیا آب دادن به حجاج و ساختن مسجد الحرام را همپایۀ ایمان به خدا و روز قیامت و جهاد در راه خدا قرار می دهید؟»(التوبة: 19) . . پس او -به تحقیق- مجاهد راه خدا بود  و این آیه در حق او نازل گشت. . . از کسانی که گفتار پیامبر را اجابت کردند، عمویش «حمزه» و پسر عمویش «جعفر» می باشند  که هر دویِشان در میان بسیاری از اصحاب پیامبر به شهادت رسیدند . . خداوند از آن دو خشنود باد. خداوند از بین آن شهدا «حمزه» را سیدالشهدا قرار داد .  و برای «جعفر» دو بال نهاد که با آن به همراه فرشتگان هر گونه که بخواهد پرواز می کند . و این، بخاطر جایگاه و منزلت و ارزش ایشان و نزدیکی آنان به پیامبر خدا است . .  و پیامبر ((صلی الله علیه و آله)) در بین شهدایی که همراه حمزه به شهادت رسیدند، تنها بر حمزه هفتاد نماز گزارد. . . و همینگونه خداوند برای زنان پیامبر برای نیکوکارانشان دو پاداش و برای بدکارانشان دو عذاب را قرار داد . و این افزایش پاداش و عذاب بخاطر نزدیکی ایشان به پیامبر است .
. . امام نگاهی به جمعیت انداختند و ادامه دادند : . . و خداوند نماز در مسجد پیامبر ((صلی الله علیه و آله)) را همانند هزار نماز در سایر مساجد قرار داد . -غیر از مسجد الحرام در مکه، که مسجد خلیلش حضرت ابراهیم علیه السلام می باشد- . . و این اهمیت بخاطر آنست که پیامبر نزد خداوند بسیار ارزش دارد . . و خداوند درود بر پیامبرش را بر تمام مؤمنان واجب ساخت . . گفتند: ای رسول خدا! درود بر تو چگونه است؟ . فرمود: بگویید: خداوندا! بر محمد و خاندانش درود فرست. پس بر هر مسلمان واجب است که به همراه درود بر پیامبر بر ما نیز درود فرستد . . و خداوند خمس غنائم را برای پیامبرش حلال کرد و در کتابش آن را برای او واجب ساخت . و آن چه برای او واجب ساخته برای ما نیز واجب گرداند  و صدقه را برای او حرام گرداند و برای ما نیز حرام نمود . . پس ستایش او را سزاست که ما در هر چه پیامبرش را در آن داخل ساخت، داخل گرداند  و از آن چه پیامبرش را از آن منزه دانست، ما را نیز منزه نمود . . و این، کرامتی است که خداوند ما را به آن گرامی داشت  و فضیلتی است که ما را بر سایر مردم برتری داد. . . خداوند -هنگامی که اهل کتاب، پیامبر ((صلی الله علیه و آله)) را انکار کرده و طلب محاجّه نمودند . . فرمود: «بگو بیایید تا پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و جانهایمان و جانهایتان را خوانده، آنگاه قسم یاد کرده و مباهله انجام دهیم و لعنت الهی را بر دروغگویان قرار دهیم.»(آل عمران: 61)  . . و پیامبر به همراه خود از میان مردم از جان ها، پدرم؛  و از پسران، من و برادرم،  و از زنان، مادرم «فاطمه» (علیها السلام) را برد . . پس ما خاندان و از گوشت و خون و جان او هستیم و ما از او و او از ماست. . . خداوند می فرماید: «خداوند اراده کرده است تا از شما خاندان رجس و پلیدی را دور گرداند و شما را پاک و پاکیزه نماید.» (الاحزاب: 33) . . هنگامیکه این آیه نازل شد، پیامبر من و برادرم و مادر و پدرم را جمع نمود  و خود و ما را زیر عبایی که از «امّ سلمه» بود جمع کرد . .  و این کار در حجرۀ او و در روزی که مختص به او بود، انجام گرفت .
. . امام حسن اینطور ادامه دادن : و پیامبر فرمود: خداوندا ایشان خاندان من می باشند  و اینان، اهل بیت من هستند . پس از ایشان رجس و پلیدی را دور دار  و پاک و پاکیزه شان گردان. . . ام سلمه -که خداوند از او خشنود باد- گفت: . ای رسول خدا! آیا با ایشان داخل شوم؟ پیامبر به ایشان فرمود: . . خداوند تو را رحمت کند. تو در راه نیکی بوده و به سوی خیر پیش می روی. از تو راضی هستم ولکن این موضوع مخصوص من و ایشان است . . سپس پیامبر بعد از این جریان تا مدتی که زندگی کرد و قبل از رحلتشان هر روز هنگام طلوع فجر نزد ما می آمد و می فرمود: . . خداوند شما را رحمت کند وقت نماز است. خداوند اراده کرده که از شما خاندان رجس و پلیدی را دور دارد . و شما را پاکیزه گرداند . و پیامبر دستور داد درهایی را که به مسجد باز می شد، ببندند جز درِ خانۀ ما. . . به ایشان اشکال گرفته شد . . فرمودند: من درها را نبستم و درِ خانه علی را از پیش خود باز نگذاردم، بلکه پیرو وحی الهی هستم و خداوند مرا امر به بستن درها و بازگذاشتن درِ خانۀ او نمود . . بعد از این جریان کسی با حالت جنابت داخل مسجد پیامبر نشد . . و فرزندی در آن متولد نگردید، جز برای پیامبر ((صلی الله علیه و آله)) و پدرم علی (علیه السلام) . . و این، بخاطر کرامت و فضلی است که خداوند نسبت به ما ابراز فرموده  و ما را در میان مردم بدان اختصاص داده است . . و این، درگاه خانۀ پدرم می باشد که نزدیک درِ خانۀ پیامبر در مسجد اوست . . و منزل ماست که بین منازل پیامبر جای گرفته است . و این، بدین خاطر است که خداوند پیامبرش را امر فرمود که مسجد را بسازد . . پیامبر در کنار آن ده خانه ساخت. . نه خانه برای فرزندان و همسرانش  و دهمین خانه -که در میان آن ها جای داشت، برای پدرم بود . .  و آن، هم اکنون نیز وجود دارد  و خانه همان مسجدی است که پاکیزه قرار داده شد  و او کسی است که خداوند، فرموده: . . «اهل بیت». پس ما اهل بیت هستیم  و ما کسانی هستیم که خداوند زشتی را از ما دور گردانید . . پاک و پاکیزه مان نمود
. پ.ن: پرچم . همسفر کرب و بلای من . ای مردم! اگر سالها در اینجا بایستم و آنچه را خداوند به ما داده است و در کتابش ما را به آن اختصاص داده و بر زبان پیامبرش جاری ساخته است بشمارم . تمام نمی شود . و من پسر پیامبر بشارت دهنده و بیم دهنده و چراغ فروزان هستم؛ . . کسی که خداوند او را به عنوان رحمت برای جهانیان فرستاد  و پدرم علی (علیه السلام) سرپرست مؤمنان و شبیه هارون است. . . و معاویه بن صخر می پندارد که من او را شایسته خلافت دانسته و خود را سزاوار آن نمی دانم، اما معاویه دروغ می گوید!! . . سوگند به خدا که ما در کتاب خدا و زبان پیامبر خدا نسبت به مردم از خود آنان سزاوارتریم . . جز آن که ما خاندان از آنگاه که پیامبر رحلت فرمود، همواره در حال ترس بوده، مظلوم واقع شده، حقمان ضایع گردیده است؛ . . و خداوند حکم می کند بین ما و آنانکه حقمان را ضایع ساخته و بر ما مسلط شدند و مردم را بر علیه ما شوراندند . . و سهممان را از غنایم و فیء که در کتاب خداوند به ما تعلق گرفته بازداشتند . . و ارث مادرمان فاطمه (علیها السلام) از پدرش را گرفتند . . ما نام کسی را نمی بریم  ولیکن سوگند محکمی می خورم . که اگر مردم سخن خداوند و پیامبرش را می شنیدند . . آسمان باران ها و زمین برکت هایش را به آنان عطا می کرد  . . و هرگز در این امت دو شمشیر به یکدیگر برخورد نمی کرد و تا روز قیامت با شادی و آرامش زندگی می نمودند  و در این حالت، ای معاویه! تو در آن طمع نمی کردی . . ولکن هنگامیکه او را از جایگاهش دور ساختند . و بنیان آنرا دگرگون نمودند، قریش در آن به نزاع پرداختند و آن را همچون توپی برای یکدیگر پرتاب کردند . . تا اینکه تو ای معاویه! و اصحابت بعد از تو در آن طمع کردید. . . و پیامبر فرموده: . . گروهی رهبری خود را به دست کسی نسپردند، در حالیکه در بینشان داناتر از او نیز بود . . جز آنکه همواره کارشان به تباهی کشیده می شود . تا اینکه به آن چه ترک کرده بودند بازگردند. . . بنی اسرائیل که اصحاب حضرت موسی (علیه السلام) بودند . . «هارون» برادر آن حضرت و خلیفه و جانشینش را رها کردند و به گوساله پرستی مشغول شدند و از سامری پیروی نمودند، در حالیکه آنان می دانستند او خلیفه حضرت موسی (علیه السلام) است . . و این امت شنید که پیامبر به پدرم می فرمود: او نسبت به من به منزلۀ هارون به موسی است . جز آنکه بعد از من پیامبری نمی آید....