eitaa logo
💙 شیدایی 💙
4 دنبال‌کننده
318 عکس
4 ویدیو
0 فایل
آرشیو مطالب من صفحه اینستگرام من استفاده از مطالب آزاد مطالب مربوط به سقیفه و فاطمیه در کانال دوم @moolaalii مطالب با #شیدایی دلنوشته خودم هستن در صورت استفاده تغییری در اون ایجاد نکنید ممنونم
مشاهده در ایتا
دانلود
💙 شیدایی 💙
#ام_المصائب #قسمت_دوازدهم #حضرت_زینب . @sheydayiiiii
. . یزید ادامه داد: . اما گفته او كه جدم بهتر از جد اوست، بلى! مسلما كسى كه به خدا و روز قيامت ايمان دارد، نمى‌تواند بگويد كه جد من بهتر از محمد است! . . و اما اين كه گفت: من بهتر از يزيدم، پس شايد او اين آيه را تلاوت نكرده است: . «قل اللهم مالك الملك!! . آنگاه يزيد به امام سجاد(عليه‏السلام) گفت: اى پسر حسين! . پدرت رابطه خويشاوندى را ناديده گرفت و مقام و منزلت مرا درنيافت! . . و با سلطنت من در آويخت و خدا آنگونه كه ديدى با او رفتار كرد!! . . حضرت على بن الحسين(عليهما‏السلام) اين آيه را تلاوت فرمود: .  «ما صاب من مصيبة فى الارض و لا فى انفسكم الا فى كتاب من قبل ان نبرأها ان ذلك على الله يسير.» . . يزيد به فرزند خود خالد گفت: پاسخ او را بده! . ولى خالد ندانست چه جوابى گويد! . يزيد به او گفت: بگو «ما اصابكم من مصيبة فبما كسبت ايديكم و يغفو عن كثير» . . ابن شهر آشوب گفته است: . پس از آن على بن الحسين(عليهما‏السلام) فرمود: . اى پسر معاويه و هند و صخر! . نبوت و پيشوايى هميشه در اختيار پدران و نياكان من بوده پيش از آن كه تو زاده شوى! . . به راستى كه در جنگ بدر و احد و احزاب، پرچم رسول خدا در دست جدّم على بن ابيطالب، . و پرچم كافران در دست پدر و جد تو بود! . . آنگاه امام سجاد(عليه‏السلام) اين شعر را خواند: . چه پاسخ مى‏ دهيد هنگامى كه پيامبر از شما بپرسد: . شما كه آخرين امتيد، بعد از فقدان من با عترت و خاندانم، چه كرديد؟ . برخى را اسير و بعضى را آغشته به خون نموده‏ايد. . . سپس امام سجاد(عليه‏السلام) ادامه داده فرمود:  . . اى يزيد! . واى بر تو! اگر مى‏ دانستى كه عمل زشتى را مرتكب شده‏ اى و با پدرم و اهل بيت و برادر و عموهاى من چه كرده‏ اى، . مسلما به كوه ها مى‏ گريختى! . و بر روى خاكستر مى‏ نشستى! و فرياد به واويلا بلند مى‏ كردى! . . كه سر پدرم حسين فرزند فاطمه و على را بر سردرِ دروازه شهر آويخته‏ اى! . . و ما امانت رسول خدا در ميان شما هستيم؛ . تو را به خوارى و پشيمانى فردا بشارت مى‏دهم! . . و پشيمانى فردا زمانى است كه مردم در روز قيامت گرد آيند. . @sheydayiiiii
💙 شیدایی 💙
#ام_المصائب #قسمت_سیزدهم #حضرت_زینب . @sheydayiiiii
. . در اين هنگام مردى شامى در حالى كه به فاطمه دختر امام حسين(عليه‏السلام) اشاره مى‏ كرد به يزيد گفت: اين كنيز را به من ببخش! ‌. . فاطمه در حالى كه مى‏ لرزيد خود را به سوي عمه‏ اش زينب كشانيد و چادر او را گرفت و گفت: . عمه جان! يتيم شدم، كنيز هم بشوم؟! . . حضرت زينب(عليهاالسلام) رو به آن مرد شامى كرده گفت: . نه تو و نه يزيد هيچ كدام توان به كنيزى بردن اين دختر را نداريد! . . يزيد خطاب به حضرت زينب(عليهاالسلام) گفت بخدا سوگند كه مى‏ توانم! و اگر بخواهم. چنين مي‌كنم! . . حضرت زينب(عليهاالسلام) فرمود: . والله! هرگز خداوند چنين قدرت و سلطه‏ اى به تو نداده است، . مگر اين كه از اسلام روى گردانى و به دين ديگرى در آيى! . يزيد از خشم برافروخت و گفت: با من چنين سخن مى‏ گويى؟! . پدر و برادر تو از دين بيرون رفتند!! . زينب فرمود: تو و پدر و جدت دين خدا و دين پدر و برادرم را پذيرفتند، اگر مسلمان باشى! . . يزيد گفت: اى دشمن خدا! دروغ مى‏ گويى! زينب گفت: . تو به ظاهر اميرى و ظالمانه ناسزا مى‏ دهى و با قدرت و سلطه‏ اى كه اكنون دارى زور مى‏ گويى! . . در اينجا گويا يزيد احساس شرم كرد و ساكت شد. . . و در روايت ديگر آمده است: مرد شامى پرسيد: مگر اين دختر كيست؟! . . يزيد گفت: او فاطمه دختر حسين، و آن زن زينب دختر على بن ابيطالب است. . مرد شامى گفت: حسين پسر فاطمه و على؟! يزيد گفت: آرى! . مرد شامى گفت: اى يزيد! . خدا تو را لعنت كند كه خاندان پيامبر را مى‏ كشى و فرزندان او را اسير مى‏كنى! . . به خدا سوگند من گمان مى‏ كردم اينان رومي هستند. . . يزيد به مرد شامى گفت: به خدا سوگند تو را نيز به آنها ملحق خواهم كرد! و دستور داد تا گردنش را بزنند. @sheydayiiiii
از خطبه حضرت زینب و داستان زندگیشون مطالبی مونده که انشا الله در فرصت های بعدی کامل خواهم کرد @sheydayiiiii
💙💙.....💙💙.... 💙💙...💙💙...
مجموعه خطبه خوانی حضرت عباس بر بام کعبه @sheydayiiiii
*این خاطره مربوط به دو سال پیش هست * . سلام شما یه نامه از امام زمان دارید اگه بهت بگن یه نامه از امام زمان داری چی کار میکنی؟ فکر میکنی اقا چی میخوان بهت بگن🤔 چند شب پیش داشتم رزق های معنوی سفر یک روزه به و رو اماده میکردم . قرار بود نامه های امام به شیخ مفید رو جمله. جمله کنیم و به نام بچه ها بدیم بهشون با توسل نشستم پای کار که کمک کنن با تمام بدی هام امانت دار خوبی باشم . اول جمله ها رو مینوشتم و بعد قرعه میکشیدم اسمشون رو همش تو خوف و رجا بودم . تو ترس. یه امید ته دل . خالی شدن امید به قسمت هایه خوب که میرسید میگفتم وای کاش به اسم فلانی شه ! کاش به اسم اون دوستم در بیاد ! به جاهایی که اقا توبیخ داشتن میرسید ترس تمام وجودمو میگرفت شایدم خجالت بود که وای نکنه با من هستن نکنه با دوستام باشن . وقتی بعضی اسما در میومد چند ثانیه مکث میکردم نه . اینو ننویسم . دلش میشکنه ! ولی باید امانت دار بودم... . جاهایی که اقا حکم میداد میگفتم خوب مسولیت مشخص شد مال یکی از بچه هاست . اما نبود !!!! خطای دید بود!!!!! . خطای دید بزرگ ترین و بد ترین اتفاق ممکنه یه جاهایی باعث عُجب میشه یه جاهایی باعث نا امیدی . اصلا هر چی میکشیم از این خطای دیده . چرا اقا باید حکم بدن به من نوعی ؟! مگه من کیم چرا فکر میکنم اقا باید ازم راضی باشن ؟ اصلا چرا جوری زندگی میکنم که دلشوره بگیرتم از یه ور گریه التماس که اقا باهام حرف بزنید و از طرفی دلشوره ی باز کردن نامه که وای نکنه شرمنده شده باشم چرا باید دلم شور بزنه برای باز کردن نامه ای که اقا دادن بهم؟ چرا جوری زنگی نمیکنم که دلشوره نداشته باشم به وقت باز کردن نامه من یک نامه و یک خط به ظاهر به نامم بود اما..... . . یه شبی یه اقایی رو منبر میگفت هر جا میری دعا کن خدا نیازتو بندازه تو دهن اون منبری اصلا بدون هر جا هر چی میگن خدا فقط با توئه تمام این بساط رو چیده که با تو حرف بزنه فقط تو بگو خدا بامنه!! . بعدش گفتن : هر چند که من فکر میکنم خدا تمام این منبر ها رو برپا کرده که با من حرف بزنه. از این منبر تا اون منبر تو خلوت خودم خدا بهم میگه خُب .شنیدی . چیا گفتی . عملم میکنی؟ نظر خودت چیه درباره حرفات ؟ . . حالا منم میگم خدا این نامه ها رو فقط برای من به دلم انداخت فقط من توبیخا . عصبانیتا . گله ها . تشویقا . حکم دادن هاا همش مال من بوود فقط من فقط من بلکم ثانیه ای فکر کنم بلکم حواسم باشه به وقت باز کردن نامه شرمنده نباشم که استرس بگیرم @sheydayiiiii
💙 شیدایی 💙
#خاطره_اربعین #شیدایی #دلانه @sheydayiiiii
. این جاده ,این ,این , این خاک سالها برای من آرزو بود اونقدر دور و بزرگ که فکر میکردم شاید هیچ وقت بهش نرسم سال هایی که قلبم از شدت حسرت مچاله میشد . . من میگم باید دوید باید خواست باید رسید آرزوت چیه؟ هدفت ؟ چند بار بالا پایینش کن ! مهمه؟ میخوایش؟ مخالف با حرف خدا نبود؟ با همه بدی هاش؟! با همه ی سختی هاش !؟ به رنج هاش فکر کردی!؟ ولی بازم میخوایش ؟ میترسی نشه ؟ میترسی نرسی؟ تو بدو .... . با همه ی توان و قدرت و انرژی تلاش کن خدا میبینه ! میدونه نیتت رو دلیل خواستنت رو . همون شب هایی که برات صبح نشده از هجوم و خیال کنارت بوده کنار شک ها و تردید هات .... کنار ترس ها و امید هات اگه تکلیفت با خودت روشنه من میگم بدو!! با همه قدرت تلاش کن تو مسیر درستش ! نزار حسرت راه نرفته بمونه گوشه ی دلت تلاش نکرده اشتباه تو این راه معلومه که داری گاهی از خستگی دویدنه گاهیم از کلافگی نرسیدن اما دلیل خواستنت چقدر مهمه ؟ چقدر ؟ چقدر ؟ من میگم هر وقت جواب این سوال ها رو دادی تو ذهنت دیگه نشستن خطاست قسمت و جبر روزگار حرفه ! تو بدو تو بخواه با تمام توان خدا هم از اون بالا نگاهت میکنه تَهِ تَهِ دلتو میدونه انتهاش با اونه تصمیم آخر و بسپار به خودش ولی تلاشتو کن مثل همون پیرزن که با کلا ف نخ ایستاد درصف خریداران یوسف . . من واسه بودن تو این جاده تو این مسیر گریه زیاد کردم زیاد دویدم و حالا حالا سال دومه و من باید قدر ثانیه نه آن به آن این سفر رو بدونم که هدر نره حسم تو این راه . شاید مثل آلیس تو سر زمین آرزو ها ست حالا برای من نه سختی داره و نه دل شوره . تنها چیزی که به همم بریزه ترس نرسیدنه نرسیدن به شما نداشتن شما خارج از شکست خوردن و نخوردن تو رابطه با ادم هادوست و رفیق و .... میدونید چیزی نخواستم و برای چیزی تلاشی نکردم الا به خاطر چیزی که شما در اون بودین یا من رو به شما نزدیک تر میکرد و من به خاطر این رسیدن بها های سنگین دادم و میدم ..... . تصور ثانیه ای نبودنتون . حتی دنیامو تاریک میکنه . . . پ.ن: شوق یک لحظه وصال تو به آن می ارزد . که کسی تا به قیامت نگران بنشیند . . پ.ن: گاهی تو مسیر رسیدن به هدف سرگرم مسیر میشیم بگیر از من حُب مسیر رو تا فقط هدف رو ببینم . . ۹۸ ۱۷ مهر ماه از سال پر تلا طم ۹۸ . . پ.ن: عکس به وقت نماز اربعین ۹۷ @sheydayiiiii
💙 شیدایی 💙
#خاطره_اربعین #شیدایی #دلانه @sheydayiiiii
برای امسال آرزو داشتم تویه تصویر سازی های ذهنم امسال رو جور دیگه ای چیده بودم جوری متفاوت از شرایط الان همراهی برای رفتن نداشتم و گمان هم نمیکردم که اجازه ی رفتن بگیرم اما مگر میشه نرفت ...... اخبار این چند روزه که از مناره های بلند بود دل آشوبم کرده بود که نکنه نزارن برم به هر صدای تلفن تنم میلرزید حتی خواستم یه بلایی سر تلویزیون بیارم ولی این مسجد همه جا مناره داشت! از رسانه های خارجی و داخلی بگیر تا مسافرانی که استوری میکردن نیاین ! نیاین که غذا نیست ! نیاین که برنامه ریزی ندارن ! مگه قراره بریم کیش؟! . ((تویه پرانتز بگم نمیفهمم اونایی رو که کلی کوله بار میارن که هم رو بالشی تر تمیز داشته باشن هم کرم صبح و شبشون فراموش نشه و سخت نگدره )) . اینجا کربلاست ! هرچی کوله بارت سنگین تر باشه به وقت رسیدن خسته تری بگذریم .... . پرچم .. من با شما هم قدم میشم با شما پسر بزرگ حضرت زهرا بین این همه حسین جان حسین جان گفتن ها من حسن جان میگم به طمع نگاه مادری تااز این طوفان پر آشوب نجاتم بده به همراهی ۳ شهید . برای منی که هیچ وقت تسلیم سرنوشت نشدم و فقط دویدم حتی اگه نفس نداشتم این جاده سخت نیست اگه بگن آقا منتظرته بیا میدویی کوله جمع کنی؟ یا با هرچی داری فقط راه میوفتی که بری؟ . نمیدونمم شایدم من اشتباه میکنم ! ولی چیزی که این مدت فهمیدم انگار شبیه به هیچ کدوم از آدما ی این زمان نیستم حیف که اسلام تناسخ رو قبول نداره !! . وگرنه میگفتم شاید در زندگی قبلی قایقی بودم رها در امواج یک اقیانوس یا یه شاخه از سبزه های لب رود همون ها که زیر پای ادما له میشن گِلی میشن ولی با یه نسیم و یه ذره آب جون میگیرن و رها تر از قبل خودشونو به باد میسپرن و می رقصن شایدم اسب تازه نفس منتظر در یک چاپار خانه بودم منتظر امدن نامه رسون خسته .... میدونی اصلا انگار تا پا تو خاک عراق نزاری این دلشوره و این ترس نرسیدن اروم نمیگیره چجوری بگم مثل کسی که ترس داره پا که از مرز میزاری بیرون دوست داری بدویی بدویی که نکنه برت گردونن دوست داری بدویی و برسی به یه آغوش گرم یه بغل محکم یه جفت چشم که آرومت کنه یه لبخند مطمئن مثل کسی که از زندان آزاد میشه یا مثل پرنده از قفس شایدم مثل یه گروگان همه اش هست و هیچ کدومش نیست مثل رسیدن غریب دور از وطن به خانه پدری به نجف ... پ.ن: عکس به وقت همسفران مادری ترین امام عالم مُحب حضرت زهرا مُحب امام رضا مُحب حضرت رقیه @sheydayiiiii
کاظمین این حرم دوست داشتنی اولین مقصد شهری آروم و دوست داشتنی در دل شهری و پر آشوب و نه چندان دلچسب انگار از بعد از این دوار ها بعد از این حصار ها همه چیز شکل دیگری است حتی هوا ! هوای اینور گیت با اونور متفاوت است من عاشق این صحن جنوبی ام همین جا جلوی درب تکیه بر ستون های بلند بزنی و خیره بشی به حریم حرم به پله های مرمر به نرده های چوبی به خادم ها با اون لباس های فرمشون که شبیه فرشته های کارتونی هستن چادر مشکی با گیپور سفید اینجا برای من قصره قصری چوبی و سنگی با آینه کاری های دلبرانه قصر آرامش بخش اینجا محل ارامشه رها تر از همیشه سر به این فرش های گل قرمز میگزارم به بالا سر نگاه میکنم آسمان بالای سرم دو تیکه شده تکه ای اینه کاری شده سفید و درخشان با نقش های سبز و ابی و تکه ای یک دست سیاه با نور ستارگان گاه به گاه تویه این اینه شکسته های بالای سر باید دنبال خودت بگردی دونه دو نه ات رو پیدا کنی و کنار هم بچینی از نو جون بگیری من عاشق این حرمم این حریم امن و آرام ۹۸ @sheydayiiiii
💙 شیدایی 💙
#رسول_الله #دلانه #شیدایی @sheydayiiiii
رسول الله رو چقدر میشناسیم ؟ رسول الله میان ما به خلق عظیم معروف هستن یک بار سر یک کلاسی میگفتن میخوای یه گوشه از حُسن خُلق پیامبر رو بدونی؟ چند نفر رو میتونی ببخشی؟ چند بار میتونی یک نفر رو ببخشی؟ به چند تا بهانه چند نفر رو میتونی ببخشی؟ یه نفر رو به چند تا بهانه میتونی ببخشی ؟ . . رسول الله میبخشیدن بیشمار بار به بیشمار بهانه ........... . در تمام طول عمرشان نشد کسی خواسته ای داشته باشد خواهشی کند و اجابت نکند چون بر این باور بودن وقتی کسی خودش رو میشکنه و خواهشی میکنه نباید رهاش کرد ....... . چقدر بلدیم شبیه به پیامبر باشیم؟ ‌‌. راستش رو بخواین بلد نیستیم ! هیچی بلد نیستیم . عبادت بدون نزدیکی به خلق و خوی پیامبر عبادت خوارج و بنی امیه است . . پ.ن: ما رو ببخش اقا که کم کاری کردیم انقدر سرمان گرم اهل بیت شد که از شما غافل شدیم شاید هم سرمان گرم اهل بیت نبود گرم بازی بود وگرنه از آن ها هم باید به شما میرسیدیم . . . پ.ن: به ما توان بده یا رسول الله که قدری شبیه شما باشیم و قدری شما را بشناسیم @sheydayiiiii
💙 شیدایی 💙
#دلانه #توکل #حضرت_زهرا #شیدایی @sheydayiiiii
وقت رفتن از کوچه رفت تا مردم ببیند رفت که اتمام حجت کند عبایش به زمین کشیده میشد و شبیه به پیامبر راه میرفت قرآن خواند و حدیث گفت یاد اوردی کرد هر آنچه را که خواسته بودن از یاد ببرند وقت برگشتن اما دل شکسته و خسته بود از درب مسجد به خانه بر گشت . گفت : اى پسر ابوطالب! همانند جنین در شکم مادر پرده‏‌نشین شده، و در خانه اتهام به زمین نشسته‌‏اى شاه‏پرهاى شاهین را شکسته، و حال آنکه پرهاى کوچک هم در پرواز به تو خیانت خواهد کرد. این پسر ابى‌‏قحافه است که هدیه پدرم و مایه زندگى دو پسرم را از من گرفته است با کمال وضوح با من دشمنى کرد، و من او را در سخن گفتن با خود بسیار لجوج و کینه‏‌توز دیدم تا آنکه انصار حمایتشان را از من باز داشته، و مهاجران یاریشان را از من دریغ نمودند . و مردم از یاریم چشم‏‌پوشى کردند . نه مدافعى دارم و نه کسى که مانع از کردار آنان گردد در حالى که خشمم را فروبرده بودم از خانه خارج شدم و بدون نتیجه بازگشتم. . آنروز که شمشیرت را بر زمین نهادى همان روز خویشتن را خانه‌‏نشین نمودى، تو شیرمردى بودى که گرگان را مى‏‌کشتى، و امروز بر روى زمین آرمیده‏‌اى . گوینده‏‌ا‌ى را از من دفع نکرده، و باطلى را از من دور نمى‌‏گردانى و من از خود اختیارى ندارم . اى کاش قبل از این کار و قبل از اینکه این چنین خوار شوم مرده بودم . از اینکه اینگونه سخن مى‏‌گویم خداوندا عذر مى‌‏خواهم، و یارى و کمک از جانب توست. امیر المومنین فرمود شایسته تو نیست که واى بر من بگوئى، بلکه سزاوار دشمن ستمگر توست، اى دختر برگزیده خدا و اى باقیمانده نبوت، از اندوه و غضب دست بردار، . من در دینم سست نشده و از آنچه در حدّ توانم است مضائقه نمى‌‏کنم، . اگر تو براى گذران روزیت ناراحتى، بدانکه روزى تو نزد خدا ضمانت شده و کفیل تو امین است، . و آنچه برایت آماده شده از آنچه از تو گرفته شده بهتر است، پس براى خدا صبر کن. حضرت زهرا گفتن : خدا مرا کافى است، آنگاه سکوت کرد . . . .. . پ.ن: حسبی الله بعد از تمام این دویدن ها @sheydayiiiii
ما برای خداییم، هر چه که ما را از او بگیرد، باید از ما گرفته شود. ترس‌ها، تکیه به دارایی‌ها، همسر و فرزند و ... 💌 حتما امتحانتان می‌کنیم با کمی ناامنی، گرسنگی، ضرر مالی، بلای جانی و خسارت در محصول. البته به اهل صبر مژده بده. همان کسانی که هرگاه مصیبتی برایشان پیش بیاید می‌گویند: "ما برای خداییم و به سوی او برمی‌گردیم." ۱۵۵ و ۱۵۶ بقره @sheydayiiiii
💙 شیدایی 💙
#رفتار_ما #شیدایی #دلانه #قرآن @sheydayiiiii
رفتار ما با . برخی در دینداری گمان میکنند باید به گونه ای رفتار کنیم که را در همه حال از خود نگه داریم. . اسم این کار را هم میگذارند مدارای با مردم! . یا گاهی اعمال غلط رو با اسم دین و نیت توجیه میکنیم که هدف جذب افراده ولا با کار غلط . . یعنی در واقع عده ای آن چنان از خود بخرج میدهند که هم میخواهند را از خود راضی نگه دارند و هم امام حسین(ع) را، و این شدنی نیست. . در کتاب جاذبه و دافعه بخوبی این رفتار منافقانه را تبیین میکند که علی(ع) با اینکه نمونه کامل است اما عده ای با او مخالفند و عناد می ورزند، علی(ع) هم نسبت به آنها دارد یعنی به هر بهانه سعی ندارد دشمنان دین را با هر امتیازی در کنار خود و همراه خود قرار دهد. . انسانِ مومنِ عاقل در ، بدنبال دشمن تراشی برای خود نیست، اما منافقانه هم نمیکند تا دل همگان را بدست آورد. . این رفتار را در خود کنیم! پ.ن: من میترسم همیشه میترسیدم . از شدن دین شده باریچه ی دستمون یادمون رفته دین ما برده داری و میدونه اما داریم همه ی ما باشن. . عقایدشون کپی شده ی عقاید ما باشه . اگر ذره ای نظرش با ما فرق کنه میگیم چپ کردی .یا تند رویی . یا افراطی حتی . یادمون میره رفتار خودمونو نگاه کنیم اگر اونی که میره یک گناه کنه اونی که میشه بری و اعطای چیزی رو به لقاش ببخشی یا از زده ات میکنه دو برابره . پ.ن:بهتر نیست اول خودمونو کنیم بد به دیگران انگ افزاطی یا کافر بزنیم ؟ پ.ن.۲؛ تا یاد نگری خودیا رو داری کردن زوده . . @sheydayiiiii